فهرست
پیدایش نخستین تمدن شهری در هلال حاصلخیز*
در اواخر هزاره چهارم پیش از میلاد، تمدنی در دلتای جنوبی میانرودان (بینالنهرین) شکل گرفت که بهنام «تمدن سومر» شناخته میشود. از ساکنان این سرزمین ها، با عنوان «سرسیاهان»** یاد می شود و بنا بر شواهد، این قوم بهدلیل دگرگونی های زیست محیطی به منطقه کوچ کرده و با باشندگان بومی درآمیختهاند. بهتدریج اقوام سامی نیز از شبهجزیره عربستان به این مجموعه پیوستند. آمیزش فرهنگی و قومی این گروهها، بنیان نخستین تمدن شهری جهان را در میانرودان پدید آورد؛ تمدنی که تأثیرات ژرف و گستردهای بر فرهنگها و تمدنهای خاورمیانه و حوزه مدیترانه گذاشت.



پیش رفتگی خلیج فارس در خوزستان و میانرودان در هزاره چهارم پ.م
کشف تمدن سومر با کلیدی از تختجمشید
تا قرن نوزدهم میلادی، تمدن سومر برای جهان ناشناخته بود. در جریان کاوشهای باستانشناسان آلمانی و انگلیسی در جنوب عراق، هزاران لوح گِلی با خطوط نامفهوم کشف شد. رمزگشایی این الواح زمانی ممکن شد که یک باستانشناس انگلیسی با مطالعه سنگنوشتههای سهزبانه تختجمشید (به زبانهای ایلامی، اکدی و آرامی) توانست ارتباطی میان واژه «خشایارشا» و اسناد یونانی بیابد. این سرنخ، مسیر گشودن رمز زبان اکدی و سپس سومری را فراهم ساخت. خواندن این الواح، بسیاری از دستاوردها و اسطورههایی را آشکار کرد که بیشتر به تمدن بابل و آشور نسبت داده میشد. بدینترتیب، چشمانداز تازهای بر تاریخ میانرودان، ایران و حتی ادیان ابراهیمی گشوده شد.
شرایط اقلیمی و شکوفایی کشاورزی
منطقهی موسوم به «هلال حاصلخیز» که از جنوب میانرودان آغاز میشود، با وجود آبوهوای خشک، برای کشاورزی غلات بسیار مناسب است. اما سیلابهای فصلی رودهای دجله و فرات چالشی جدی برای کشاورزی محسوب میشد. سومریان با زبر دستی در مهار و هدایت آبها از طریق ساخت کانالها، سدها و سامانههای آبیاری، بهرهوری زمینهای کشاورزی را بهطرز چشمگیری افزایش دادند؛ چنانکه از هر دانه گندم، حدود ۷۰ تا ۸۰ دانه محصول بهدست میآمد؛ رقمی که حتی تا قرن بیستم نیز در بسیاری از نقاط جهان بیسابقه بود.
شکلگیری دولتشهرها و ساختار حکومتی
در سایه توسعه کشاورزی، روستاهای کوچک بهتدریج گسترش یافت و در جنوب میانرودان دهها دولتشهر خودمختار پدید آمد. هر یک از این شهرها در دورهای از دو هزار سال حیات تمدن سومر، نقش مرکزی داشتهاند. در مرکز هر شهر، نیایشگاهی عظیم به شکل زیگورات ساخته میشد که نهتنها محل عبادت، بلکه مقر فرمانروایی نیز بود. مصالح عمده این سازهها آجر پخته و قیر بهعنوان ملات بود.
پیشرفتهای اقتصادی وپیدایش خط
با رشد پیشهوری و تجارت، نیاز به نظم و قانون، نگارش قراردادها، ثبت مالیات و کنترل مبادلات اقتصادی، ضرورت پیدایش خط را بهوجود آورد. سومریان با اختراع نمادهایی برای نگارش، زندگی بشر را وارد عصر تاریخ مکتوب کردند. آنها با قلمهای نیشکل، نشانههایی را بر لوحهایی از گل نرم حک میکردند که سپس در آفتاب یا کوره خشک میشدند. این شیوه، بنیان خط میخی (Cuneiform) را بنا نهاد.
علاوه بر مبادله کالا جمع آوری مالیات و اداره امور جامعه احتیاج به حساب و کتاب داشت .



شمارش، تقویم و نظام آموزشی
سومریان با اختراع سیستم شمارش بر مبنای دهدهی و شصتتایی، توانستند زمان را بسنجند، تقویم تنظیم کنند و حتی اندازهگیری زاویه و دایره را ممکن سازند. این نوآوریها پایهگذار علم ریاضی در تمدنهای آتی شد.
میراث سیاسی و فرهنگی
نظام سیاسی شهرهای سومری بر اساس مجموعهای از قوانین منظم اداره میشد؛ قوانینی که بعدها الهامبخش ساختارهای سیاسی تمدنهایی مانند کرت و آتن شد. سومریها گرایشی به کشورگشایی نداشتند، اما همسایگان سامیتبارشان، یعنی اکدیها، این فرهنگ را به سرزمینهای دیگر منتقل کردند. با تسلط اکدیهای جنگجو بر شوش، بابل و آشور، دستاوردهای سومر به شرق و غرب گسترش یافت و در بنادر شرقی مدیترانه نیز نفوذ یافت.
اسطوره، دین و ادبیات
تأثیر سومریان بر ادیان ابراهیمی و اسطورههای یونانی چشمگیر است. بسیاری از داستانهای کهن، ریشه در اساطیر سومری دارند؛ از جمله افسانه «طوفان نوح»، «آفرینش انسان از خاک» و «جستجوی آب حیات» که در داستان گیلگمش****، پادشاه اسطورهای سومر، آمدهاند. این داستانها بعدها در تورات، متون بابلی، و حتی اساطیر یونانی بازآفرینی شدند.
خدایان سومری نیز با نامهایی دیگر در تمدنهای بعدی حضور یافتند. برای مثال، «آتنا»، الهه محافظ شهر آتن، شباهتهای زیادی با ایزدبانوان سومری دارد که نگهبان شهر بودند.



میراث ماندگار سومر
تمدن سومر، حاصل همزیستی «سرسیاهان»، اقوام سامی و بومیان جنوب میانرودان، سنگ بنای تمدنهای آینده را پایهگذاری کرد. از اختراع خط و سیستمهای شمارش، تا سازماندهی اجتماعی، نظام حقوقی، فناوریهای آبیاری و خلق اسطورهها، میراثی بهجا گذاشت که در تمدنهای بعدی تداوم یافت. ارتباط نزدیک سومر و بهویژه اکد با سرزمین ایران از طریق شهر شوش، زمینهساز انتقال این دستاوردها به ایلام و در نهایت امپراتوری هخامنشی شد.
پانوشته:
*هلال حاصلخیز، نام بخش تاریخی از خاورمیانه و دربرگیرندهٔ بخش های خاوری دریای مدیترانه، کردستان بزرگ، میانرودان و مصر باستان می باشد. این نام نخستین بار از سوی جیمز هنری بریستد باستان شناس دانشگاه شیکاگو بر این بخش از جهان گذارده شد.
هلال حاصلخیز با رودهای نیل، دجله، فرات، کارون و رود اردن سیراب می شود. این منطقه از باختر به دریای مدیترانه، از شمال به بیابان سوریه و از دیگر سوی ها به شبه جزیره عربستان و خلیج فارس و دیگر بخش های مدیترانه محدود می شود. هلال حاصلخیز امروزه کشورهای مصر، فلسطین، لبنان و نیز کرانه باختری رود اردن و نوار غزه و بخش هایی از اردن، سوریه، عراق، جنوب شرقی ترکیه، غرب و جنوب غربی ایران را دربرمی گیرد. جمعیت هلال حاصلخیز را امروزه نزدیک به ۱۲۰ میلیون یا دست کم یک چهارم جمعیت کل خاورمیانه تخمین می زنند.
**”کله سیاهان” قومی ناشناخته در ناحیه جنوب میانرودان در جایی که شهر های سومری بنا شده بود می زیستند.
***دستگاه اعداد پایه ۶۰ ( بر مبنای ۶۰ ) نوعی سامانه شمارش است که در آن عدد شصت به عنوان مبنا و پایه شمارش محسوب می شود. سومریان باستان این روش شمارش را سه هزار سال پیش از میلاد ابداع کردند و سپس آن را به بابلیان منتقل کردند. این شیوه شمارش به شکل اصلاح شده هنوز هم در اندازه گیری زمان، زاویه و مختصات جغرافیایی کاربرد دارد. عدد شصت، عددی است که بخش پذیری بالایی دارد، و به دوازده فاکتور یا مقسوم علیه، یعنی {۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۲۰، ۳۰، ۶۰} بخش پذیر است که از بین آن ها ۲، ۳ و ۵ هستند. با این بخش پذیری بالا، اعداد بدست آمده از تقسیم کردن آن بدون کسری بوده و بیان کردن آن ساده تر می شود. به عنوان مثال، یک ساعت را می تواند به طور مساوی و بدون کسر، را به بخش های از ۳۰ دقیقه، ۲۰ دقیقه، ۱۵ دقیقه، ۱۲ دقیقه، ۱۰ دقیقه، ۶ دقیقه، ۵ دقیقه، ۴ دقیقه، ۳ دقیقه، ۲ دقیقه و ۱ دقیقه تقسیم نمود، بدون اینکه نیازی به استفاده از ثانیه باشد. همچنین شصت کوچکترین عددی است که به اعداد ۱ تا ۶ بخش پذیر است و بنابراین کوچکترین مضرب مشترک اعداد ۱ تا ۶ می باشد. به نقل از ویکی پدیا
****
حماسه گیلگمش یکی از کهنترین آثار ادبی بشری و شاهکار ادبیات سومری است که بعدها به زبان اکدی نیز بازنویسی شد. این حماسه، داستان زندگی، تلاشها، شکستها و جستوجوی جاودانگی یکی از پادشاهان افسانهای شهر اوروک به نام گیلگمش را روایت میکند.
خلاصهای از حماسه گیلگمش:
گیلگمش، پادشاه اوروک، پادشاهی نیرومند اما ستمگر است. مردم برای رهایی از ظلم او، از خدایان یاری میطلبند. خدایان در پاسخ، موجودی وحشی به نام انکیدو را میآفرینند تا رقیبی برای گیلگمش باشد. انکیدو ابتدا در طبیعت زندگی میکند، اما با ورود به شهر و آشنایی با تمدن، انسانیتر میشود و در نهایت با گیلگمش روبهرو شده، با او میجنگد. این نبرد با دوستی عمیق میان آن دو پایان میپذیرد.
آن دو برای اثبات شجاعت خود، به جنگ با هُمبابا، نگهبان جنگل سدر میروند و او را میکشند. سپس گاو آسمانی را که الهه ایشتار به نشانه خشم بر اوروک فرستاده، از پای درمیآورند. خدایان خشمگین شده، انکیدو را به مرگ محکوم میکنند. مرگ انکیدو گیلگمش را در اندوهی عمیق فرو میبرد و او را به جستوجوی جاودانگی و راز زندگی ابدی وامیدارد.
او راهی سفری طولانی و دشوار میشود و سرانجام به دیدار اوتنهپیشتیم (همان نوح در روایتهای سامی) میرسد که از راز زندگی ابدی آگاه است. اوتنهپیشتیم داستان طوفان بزرگ را بازگو میکند؛ واقعهای که شباهت زیادی با داستان طوفان نوح دارد.
گیلگمش درمییابد که جاودانگی تنها از آن خدایان است. او با درک محدودیتهای بشری و ارزشهای انسانی، به اوروک بازمیگردد و با پذیرش مرگ، بار دیگر به وظایف پادشاهی خود بازمیگردد.
این حماسه نهتنها سندی از جهانبینی و اندیشههای هستیشناسانهی سومریان است، بلکه مضمونهایی چون مرگ، دوستی، قدرت، شکست، دانش و سرنوشت را با زبانی شاعرانه و اسطورهای بیان میکند.
منابع


