فهرست

ارمنستان

 حکایت دوم:جغرافیا

فلات ارمنستان را  نجد ایران ، بین النهرین،و آناتولی در بر گرفته است.این سرزمین از شمال به منطقه ایبری در گرجستان و از جنوب به آشور ، ماد و میان رودان محدود می شد. حدود غرب آنهم به سرزمین کاپادوکیه می رسید.

رشته‌ کوه های اروآسیایی قفقاز که   از شمال این فلات می گذرد  از دریای سیاه تا دریای کاسپین ادامه دارد. این رشته‌کوه در کشورهای روسیه، اوستیای جنوبی، گرجستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و ترکیه گسترده شده‌است ودر طول تاریخ  همچون  سدی از عبور قبایل صحرا گرد  بسمت جنوب نقش داشته است – که در آینده به ان می پردازیم.

کوه های قفقاز از دو رشته کوه  قفقاز بزرگ در شمال  و قفقاز کوچک در جنوب تشکیل می شودو حدود 600 کیلومتر طول دارد. این رشته‌کوه به موازات قفقاز بزرگ است و سرزمین کوهستانی ارمنستان را از شمال و شمال‌شرق محدود می‌سازد

مرز میان گرجستان، ترکیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان در امتداد این رشته‌کوه است

در فلات ارمنستان رودخانه های پر ابی جاریست که امروزه برق  کشور را تامین کرده و اضافی ان به کشور های همسایه فروخته می شود . از طرفی ارمنستان  تاریخی  مهد بزرگترین رودها  از جمله فرات ، دجله ، اراکس و کر نیز محسوب می شود.0 سه دریاچه  هم در این فلات وجود دارد: وان ، ارومیه و سوان. در اطراف وان  معادن  زر و سیم و مس و اهن و معدن های عمده نمک و براکس و ارسنیک فراوان است.

از لحاظ استراتیک هم فلات ارمنستان اهمیت فراوان داشته و یکی از منزلگاه های جاده ابریشم می باشد.جاده شاهی که در زمان داریوش ایجاد شد از این ناحیه می گذرد.که بر اساس گفته هرودت  این جاده در ارمنستان 56 فرسخ بود و 15 ایستگاه داشت.

گستردگی  کشور ارمنستان در  طول تاریخ بسیار تغییر نموده است .

… *- ارمنی ها چه زمانی کار با ابریشم را اموختند. درزمان صفویه انها را برای یاددادن این حرفه به شمال ایران کچاندند-و جاده شاهی داریوش هم از این منطقه می گذشت

Darius, avait plus de 15 postes de relaies en Arménie.

La superficie de l’Arménie est très variée aux cours de l’histoire.

حکایت  سوم : دربند ،بخش یکم

از هزاره یکم پیش از میلاد ، یکی از اصلی ترین مشکلات تمدنهای فلات ایران ، اناطولی  و شرق و جنوب اروپا حرکت ادامه دار جمعیتی از سوی ترکستان  بسوی غرب بود 0 قبایلی که خود کوچ نشین و صحرا گرد بودند اکنون  در این نواحی اسکان یافته بودند و تمدن های شهری و ثروتمند ایجاد کرده و حال می بایست در مقابل سیل همسایگان شرقی ،خود را حفظ میکردند.  قبایلی که از سوی اسیا می امدند دو راه برای نفوذ به جنوب داشتند ، یکی در تاجیکستان امروزی و دیگری از طریق در بند که در شرق کوه های قفقاز  پیش از رسیدن به دریای کاسپین،واقع شده است. دربند  امروزه در ناحیه داغستان  از استانهای جنوبی روسیه قرار دارد.

تا زمانیکه دولت های مرکزی  قوی در فلات ایران  وجود داشت  راه نفوذ این اقوام مهاجر به جنوب بسته بود و  هون ها و دیگر اقوام  بالاجبار از شمال دریای سیاه  به شرق واز هزاره بعد به غرب اروپا دست یافتند. اگر حفظ مرزهای شرقی  بر عهده مستقیم هخامنشیان (کورش در جنگی در همین ناحیه کشته شد)، سلوکیان ،اشکانیان و ساسانیان بود.

حفظ در بند به حکومتهای محلی  ارمنستان سپرده شده بود: ارمنستان یکی از ساتراپی های مهم دوره هخامنشی بود وسپهسالار  سپاه پارسها در این منطقه بود .در جنگهای داریوش و  و خشایار شاه با کلنی های یونانی  و اتن  تعداد  قابل توجهی افسران ارشد  ارمنی خدمت می کردندو حتی  در جنگهای اخر خشاریار شاه در قسمت اسیایی  مدیترانه ، فرمانده کل سپاه ایران تیگران ارمنی بود0

حکایت چهارم:”در بند”:  بخش دوم

ارمنستان  بعنوان” سپر شمالی” مورد توافق قدرت های بزرگ انروز  جهان بود.

در زمان نخستین  امپراتوری پارسها ، علیرغم جنگهای هخامنشی ها و یونانی ها  انها بر سر مخارج  کنترل دربند مذاکره می کردند0در دوره اسکندر و جانشینانش این مسله همچنان ادامه داشت و چندین شهر در اسیای مرکزی – از جمله خجند – ، و ارمنستان بنا شد. در دوره اشکانیان ، مذاکره با رقیبانشان رم و بیزانس ادامه داشت 0 جالب است بدانیم   در پی شکست رم در مقابل اشکانیان در  زمان سزار  ، کراسوس کشته شد و رژیمان ” گل، ساکنان  فرانسه امروز  ” که در اختیار او بود بطور کامل بدست اشکانیان افتاد که برای حفظ مرز های شرقی در مقابل هجوم قبایل صحرا گرد به اسیای مرکزی فرستاده شد!

حتی سلسله پادشاهی اشکانیان در ارمنستان مدتها پس از سقوط اشکانیان ادامه داشت0در زمان ساسانیان هم  ارمنستان  ،ایالت ولیعهد نشین بود  و وارثان تاج و تخت  دوره ولیعهدی خود را در ارمنستان سپری می کردند.

بیزانس نیز برای حفظ مرز ها شرقی اش با قبایل خزر که درشمال دربند  ساکن شده بودند گفتگوی مستمر داشت وبا  انها برای جلوگیری از ورود هون ها  متحد شده بود  حتی در سال 448 م، هیئتی را برای مذاکره با اتیلا به منطقه فرستادند.

به نوشته تاریخ طبری عبدالمک   پس از تصرف شهر ها و قلعه های اذربایجان در سال 708 م  به “باب الابواب” تاخت ،نبرد های اعراب با خزران بیش از 100 سال بدرازا کشید  اما انان نتوانستند هیچ گاه از این سد بگذرند.

بعد ها زمانی که ترکان سلجوقی فلات ایران را گشودند و  وارد اناتولی شدند  در پی تسخیر کنستانیوپل – استانبول امروزی –، قصد داشتند از “دربند “گذشته  و از شمال دریای سیاه از طریق  خشکی  این شهر را محاصره کنند ،  اما نتوانستند از در بند عبور کنند.

یاد اوری تاریخی

معبد گارنی مربوط به دوره پیش از مسحیت.
گفته می شود که در دوره اشکانی ساخته شده

نام وترتیب تاریخی برخی از تمدن هایی که در حکایات به  انها اشاره می شود.

در میانرودان از هزاره چهارم تا هزاره یکم پیش از میلاد : سومر ، اکد، بابل و اشور

سلسله های حاکم بر  فلات ایران پیش حمله اعراب : عیلام ،ماد، هخامنشیان ، سلوکیان ، اشکانیان و ساسانیان.

تمدن ها و حکومت های مدیترانه شرقی: فینقی ، کرت ، یونان ، هلنیسم ، کارتاژ، رم و بیزانس.

 

ا

 

 حکایت پنجم باشندگان اولیه ارمنستان

ا…..اما جدا از روایت اساطیری ،ریشه نژادی ارمنی ها  مورد گفتگوست  .  سوباری ها قدیمی ترین قومی بودند که در ارمنستان می زیستند…ملت ارمنی از ادغام تدریجی  قوم های ساکن در فلات ارمنستان  به وجود امده  است . اقوام اریایی در قرن 12 -13 پیش از میلاد وارد فلات ارمنستان شدند  و  همراه با  اقوامی  که انها از بالکان به اسیای صغیرامده بودند در شکل گیری اتی مردم منطقه نقش داشتند.زبان جدید این اقوام  در گروه هند و اروپایی  می باشد.

 همسایگان جنوبی  فلات ارمنستان تاثیر زیادی بر فرهنگ و تمدن این ناحیه داشتد :همسایگان اولیه  ارمنی ها “هوری ها” و “هتیت ها” بودند که در هزار دوم پیش از میلاد در جنوب ارمنستان زندگی می کردند و مراودات زیادی با مصر، سومر ،کلده و  عیلام داشتند . در هزاره نخست پیش از م ، ابتدا بابل و اشور و سپس ماد و پارسها همسایه جنوبی ارمنستان بودند.

فشار کارگزران اشوری موجب اتحاد اقوام ارمنی  شد و در سال 860 پیش از میلاد تحت رهبری ارامه حکومت اورارتو به وجود امد. این حکومت به نام دولت وان نامیده می شود… در حدود سال 600 انها از سوی کیمری ها و مادها و  هیاسای اسیای صغیر مورد تاخت و تاز قرار گرفتند  و بالاخره حکومت انها  از میان رفت و در سده  هفت پیش از میلاد  تحت حاکمیت ماد ها  و سپس پارسها درامدند….برای نخستین بار در کتیبه سه زبانه داریوش –پارسی بابلی وایلامی-از سرمین  ارمنیاد نام برده شده است.

000000000000000000000000000

  • بنا بر روایات تورات یافث و سام پسران نوح پیامبر هر یک سر طایفه  اقوام شدند: یافث نیای همه مردم خاور زمین( چینی ، مغولی ،ترکی،خزر ها…..)  و سام نیای اقوامی که در میانرودان و شرق مدیترانه زندگی  میکردند.
  • این تقسیم بندی اساطیری درشاهنامه فردوسی به پسران فریدون  نسبت داده شده : سام  پادشاهی که در غرب  فلات ایران زندگی می کردند. ایرج پادشاه ایران زمین و  تور پادشاه توران زمین  –که با ترک ها  اشتباه فرض شده اند.

 

حکایت ششم:”ا ریایی ها “و اختلاط قومی نخستین بخش

 

همانگونه که گفتیم اقوام  هند و اروپایی پس از ورود به  ارمنستان با ساکنان قبلی ناحیه در امیختند.  انها نیز  همانند دیگر اقوام اریایی که در هند ، فلات ایران ، اناتولی و اروپا مستقر شدند ، اقوامی بیا با نگرد بودند . پیش از ورود ” اریایی ها “، در این سرزمین ها  تمدن های  شهر نشین  وجود داشت که بسیار پیشرفته بود. جواهرلعل نهرو  در کتابی که برای دخترش  در زندان نوشته است در  همین زمینه می نویسد :”اریایی  ها که قبایل صحرا گردی بودند و در جستجوی علفزار برای حیوانات اهلی خود  دایما جا بجا می شدند و در حرکت بودند ،اریا یی های که یونان رفتند مانند اریایی های که به هند امدند در ان روزگار های سابق بسیار خشن و جنگجو بودند. انها بسیار نیرومند و دلیر بودند  و مردمان ارامتر و متمدن تری را که برابر خودشان می یافتند از میان میبردند یا انها را بخود جذب می کردند و در خود مستحیل می کردند.”

تبلیغات نازی ها  برای نژاد اریایی

 

در فلات ارمنستان نیز چنین بود .تمدن های میانرودان و شرق مدیترانه اساطیر و علم و فرهنگشان  را در این ناحیه از جهان گسترش داده بودند و ارمنی ها با امیزش با اقوام  دیگر اناتولی  به کاروان تمدن بشری پیوستند.ویژگی های این امیزش قومی  از هند تا اروپای مرکزی بسیار متفاوت است ، اما انچه جهانشمول است  اختلاط و امیزش  قومی است .هر یک از این اقوام تاثیر ویژه ای بر فرهنگ محل سکونت خود داشتند . تمدن های شهر نشین که صاحب  فرهنگ نوشتاری بودند، بدلیل مکتوب کردن دستاوردهای  اجتماعیشان تاثیر گذاری بیشتری داشتند . خط  ارامنه انها وام گرفته از خط “ارامی” است -مانند اکثریت خط های دنیا. اما زبان ارمنی به خانواه زبانهای هند و اروپایی تعلق دارد  .

 

حکایت هفتم: “اریایی” ، “سامی”

حال که از اقوام گفتگو بمیان امد جا دارد که ازیک گروه دیگر اقوام کهن  که در این ناحیه سکونت داشند هم یاد کنیم.یک دانشمند المانی در قرن هجدم  ساکنان اولیه میانرودان و شرق مدیترانه را سامی ” سمیت” نامگذاری کرد ، او این واژه را از تورات به عاریت گرفته بود که  شامل اهالی سومر، بابل ، فینقی ، کارتاژی و کنعانی و بسیاری دیگر می شد.از انزمان ابتدا عده ای در اروپا و سپس در دیگر مناطق-از جمله ایران ، این دو گروه قومی همسایه را در رقابت و حتی دشمنی تاریخی  یکدیگر قرار داده اند. عده ای از اروپائیان که خود را” اریایی  های سفید” قلمداد میکردند ، تعلق قومی خود را عامل هویتی وبرتری های تمدن اروپا محور بحساب اوردند.در حالیکه بخش مهمی از اساطیر و فرهنگ اروپا از  میانرودان و مصر اقتباس شده است ، هم خط را از “ارامی” ها وام گرفته اند و هم  یهودیت ومسحیت در فرهنگ این به اصطلاح  “سامی ها” ریشه داشت و انها بعاریت گرفته بودند. البته خود محور بینی، غرور و ضدیت با همسایه به جوامع اروپایی محدود نمی شود بلکه این بینش در میان  ارمنی و ایرانی همانقدر  ریشه دار است  که در نزد قوم یهود و عرب که خود را برگزیده خدا می دانند

بیک کلام صحبت از نژاد و یا “تمدن اریایی و یا سامی ” مطابق با واقعیات تاریخ تمدن نیست : تاریخ اسیا و اروپا  تا همین هزاره پیش داستان فشار اقوام بیابانگرد به تمدن های شهری است که چرخه  تسخیر ، امیزش و همزیستی را طی می کرد ، ونه جنگهای نژادی.

جنگهایی که در فلات ایران، ارمنستان و یا اناتولی در می گرفت بیشترجنبه درون قومی داشت تا بیرونی: کورش بدست اقوام بیابانگرد هند و اروپایی کشته شد ،تعلق  پارسها ، یونانی ها و رمی ها به خانواده بزرگ هند و اروپایی مانع از جنگ و ستیز  هزار ساله انها نشد.

کلام اخر اینکه هر چند  ریشه قومی ، اساطیری ، زبان ، دین  و فرهنگ  عوامل انسجام ی اجتماعی است اما انچه بیش از هر  چیز اهمیت دارد بگفته “ارنت” همانا میثاق اجتماعی یا  کنوانسیون می باشد که ترکیب مناسب و بروز شده همزیستی یک اجتماع را تامین می نماید.

حکایت هشتم:ارمنستان پیش از مسیحی شدن

اورارتو-نام دریاچه ارومیه از از این ریشه اخذ شده- اخرین حکومت ارمنی پیش از ورود قبایل صحرا گرد هندو اروپایی بود.در دوره هخامنشیان ، ارمنستان سومین ساتراپی امپراتوری بود و در جنگها ی علیه  یونان متحد پارس ها .حتی در هنگام حمله اسکندر گفته می شود که ارمنستان  چهل هزار پیاده و هفت هزار سواره به کمک داریوش سوم فرستادند.

اما حمله اسکندر دو نتیجه بسیار مهم برای  ارمنستان داشت: نخست اینکه گرایش به استقلال را در ارمنستان تقویت نمود و دوم اینکه این کشور را در تماس مستقیم با تمدن هلنی و سریانی قرار داد.

با ورود رمی ها به اسیای و  شکست جانشینان اسکندر،   در پیمان صلح اپامه – 190 م.-  سنای رم  به  ارتاسش پادشاه ارمنستان اختیارات زیادی واگذار کرد و تحت حکومت او ارمنستان از رود فرات تا دریای خزر  و از شما ل تا کوه های قفقاز گسترش یافت. از سوی دیگر با بقدرت رسیدن اشکانیان، مهرداد دوم در صدد گسترش مرز های غربی بر امد و با  استفاده از نفوذ خود تیگران ، شاهزاده ارمنی در تبعید در پارت را  برای جلوس بر تخت شاهی به ارمنستان فرستاد . تیگران مرز های غربی ارمنستان را تا نزدیکی دریای مدیترانه پیش برد و همسایه امپراتوری رم شد.

تابلوی کشته شدن بارتلمه مقدس ، از حواریون نبلغ در شرق

. اما سردار رمی پمپئه –پمپی- در سال 66 م. ارمنستان را تسخیر کرد  و از ان زمان ارمنستان نقش حایل –تامپون –  را میان پارت و رم داشت. اما  در جنگ میان این دو امپراتوری  در سال 53  پیش از م. که درناحیه  حران روی داد ،  پادشاه ارمنستان متحد رم بود .  از بخت بد او سپاه رم بسرکردگی  کراسوس  از اریو برزن سردار پارتی شکست خورد  ونشان سنای رسم  به پارت منتقل شد.

در سال اول میلاد حکومت ارتاشسی ها در ارمنستان  از میان رفت و با توافق  دو امپراتوری فرمانروای ارمنستان توسط پارت ها انتخاب می شد  اما تاج شاهی را در رم از امپراتور دریافت می کرد.نرون  نخستین امپراتور رم بود که این تشریفات را بعمل اورد.اما این توافق هم باعث پایان درگیری میا ن دو امپراتوری رقیب نشد و با از میان رفتن اشکانیان ، ساسانیان وارث این درگیری ممتد و جانکاه  با همسایه غربی اش شد.

برداشت ازاد  از کتاب ” ارمنستان در روزگار ساسانیان”   پرویز  حسین طلایی

حکایت نهم   : ارمنستان نخستین کشور مسیحی

 

از میان دوازده حواری عیسی مسیح، تادئوس قدیس و بارتلمیوس قدیس برای تبلیغات دینی-انجیلی رهسپار ارمنستان و غرب ایران  شدند. مزار اولی در قره کلیسا – در ایران – و مزار سنت بارتلمی در  ترکیه  اما نزدیک شهر سلماس است.

تصویر ” پوست کندن ” بارتلمی   توسط میکل انژ  بر شاپل سیکستین رم  ترسیم شده است0

ساسانیان که خود را وارث هخامنشیان می دانستند از همان ابتدا  در پی دستیابی به مرزهای کهن بر امدند و سیاستی تهاجمی در برابر امپراتوری  رم اتخاذ نمودند.تبلور این سیاست در ارمنستان افزایش فشار به این ناحیه تامپون بود . بویژه اینکه  ارمنستان پایگاه  حاکمان فراری  پارت بود.  از سال 228 م حملات ساسانیان اغاز شد و  در مقابل خسرو پادشاه ارمنستان  دروازه چور – همان گذر گاه معروف در بند  – را گشود  و راه را برای حمله هون ها به ساسانیان اماده کرد.  اگر چه در ابتدا ارمنستان متحد رم بود  اما  در دوره شاپور اول  242-272 م. ارمنستان دوباره تسخیر شد و شرح ماجرا در کتیبه های متعدد ان دوره وجود دارد. ساسانیان  در سده سوم  میلادی چندین بار در پی  زرتشتی کردن ارمنستان برامدند و اتشگاه های متعدد در ان جا بنا ساختند ، کلیسا ها را به اتش کشیدند….  برای تقویت پایگاه خود ، ارمنستان را  بعنوان ایالت ولیعهدنشین قرار دادند. اما این تلاش ها موجب  مقاومت مردم محلی شد و انها که از دوره جانشینان اسکندر در مدار فرهنگی (هلنیسم – سریانی -قرار گرفته بودند با انتخاب مسیحیت  بعنوان دین رسمی   قدمی دیگر در جهت استقلال برداشتند. این رویداد در سال 301 م در زمان پادشاهی تیرداد سوم به وقوع پیوست و حدودا 10 سال پس از این تاریخ  به موجب فرمان میلان کنستانتین مسحیت را بعنوان دین رسمی امپراتوری رم  شناخت. تا پیش از این تصمیم ،مسیحیان برای فرار از  ازار حکومت رم به ایران پناه می اوردند. اما با این وقایع حکومت ساسانیان بود که به مسیحیان بچشم چرخ پنجم  امپراتوری رم می نگریست. البته بزودی مسیحیان نیز پیروان مانی- از جمله سن اگوستن- را که نفوذ فراوانی در حاشیه جنوبی و شمالی دریای مدیترانه داشتند مورد اذیت و ازار قرار دادند .  از این پس قدرت سیاسی  در دو امپراتوری از اعتقادات دینی حربه ای برای مقابله با ” دشمن ”   بدست اورد.

شاپور اول  نقش برجسته ای در تئوریزه کردن  استفاده ابزاری از دین  در حکومت دارد  ، اگر فرصتی بود به ان خواهیم پرداخت.

حکایت دهم ، خط و زبان بعنوان عامل هویت و استفلال فرهنگی

ارمنستان در طول تاریخ خود در عصر باستان تا حدودی توانسته بود مستقل به حیات سیاسیش ادامه دهد . اما بدنبال دو دستگی در هیئت حاکمه در سده اول میلاد  ارمنستان بدو بخش شرقی و غربی تقسیم شد و در نتیجه هویت فرهنگی ارمنی مورد تهاجم شدید فرهنگ های ایرانی و هلنی –رمی قرار گرفت . پس از رواج مسیحیت در ارمنستان ، مراسم نماز  بسته به موقعیت محل یا به یونانی و یا به سریانی اجرا می شد و کشیشان انرا شفاها به ارمنی ترجمه می کردند . برای رفع این مشکل  فردی به نام ماشتوس  الفبای ارمنی را  ابداع نمود.  زبان و خط  مشترک این امکان را  به ساکنان ارمنستان دادتا عناصر زندگی و تمدن خود را در قالب اثار مختلف هنری ، سنن ، ایین ها و باور ها اخلاقی و دینی به نسل های بعدی منتقل نمایند. بدین ترتیب انجیل از زبان ارامی و یونانی به ارمنی برگردانده شد و تاریخ ارمنستان نیز بهمین زبان نگاشته شد .

تا قبل ز اختراع خط ارمنی تمام فرامین دولتی  به زبانهای بیگانه نوشته میشد. زبان، خط و دین مسیحیت  عواملی برای حفظ انسجام فرهنگی ارمنستان تقسیم شده بین شرق و غرب بود . جنگهای ایران و رم اغلب برسر  ارمنستان بود. هر چه مسیحیت در ارمنستان بیشتر ریشه می گرفت خشم ساسانیان و اختلافشان با دولت رم بیشتر می شد. فرماندار ایرانی در زمان  یزد گرد دوم  صحبت کردن و ترجمه از زبان یونانی را ممنوع اعلام کرد. این سیاست به اقدامات شدیدتر و عملی تر یعنی تحمیل کیش زرتشتی به ارمنیان انجامید.مغان زرتشتی نقش اصلی را در تحریک شاه به جنگ داشتند.   در این دوره  ساسانیان اشراف ارمنی را برکنار و بجای انها پارس ها بکار گماردند ، حتی مقام  قاضی القضات را از اسقف اعظم گرفته و به یک موبد موبدان سپردند. این کشمکش ها بجنگی خونین در  دوم ژوئن 451 انجامی که طی ان سپاه ساسانی ، تعداد زیادی ارمنی به رهبری  شاهزاده  واردان مامیکونیان را قتل عام نمود و  از ان تاریخ، این روز  به نام” پنجشنبه امرزیده ” نامیده می شود. تلاش های ساسانیان برای زرتشتی کردن ارمنستان در دوره   خسرو انوشیروان  همچنان ادامه یافت. این درگیری های ممتد و فشار قبایل صحرا گرد در شرق  هون ها  از گذرگاه دربند دولت ساسانی را چنان تضعیف نمود که تاب حملات  جدیدی از سوی اعراب را نداشت.

  نمونه خط ارمنی

حمله اعراب

تضعیف ساسانیان ، زمینه را برای امپراتوری بیزانس باز گذاشت تا انها نیز بسهم خود سعی نمایند  کلیسای ارامنه  را بزیر چتر کلیسای قسطنطنیه – استانبول- در اورند.این امر با مقاومت  روحانیون، نجبای و رهبران محلی ارمنی  روبروشد.

اعراب از تشنج میان بیزانس و ارمنستان استفاده کردند و در سال 638 میلادی  به این منطقه حمله نمودند در جنگی که در اطراف دریاچه وان در گرفت  مقاومت مهمی  از سوی ارامنه  انجام نشد و  بخش هایی از ارمنستان به تصرف اعراب در امد.

در دوره خلیفه دوم ،سپاه اعراب  به جنوب تفلیس رسید  سپاه به سه بخش تقسیم شد :  سردار کل سپاه حبیب ابن مسلمه  با بخشی از سپاه بسوی تفلیس رفت ، عبدالرحمان بسوی قفقاز شمالی و حودیفیه بسمت جنوب شرقی قفقاز. نتیجه اینکه 12000 نفر از سکنه  به قتل رسیدند  و 35000نفر به بردگی برده شدند. “اما رواج اسلام در منطقه به کندی صورت می گرفت  و برای رفع این معضل 24 هزار خانوار از اعراب مسلمان موصل ، دمشق،حمص،حلب و دیگر نقاط شام و جزیره در منطقه دربند مستقر شدند و به این ترتیب پیشرفت اسلام در منطقه میسر شد.” ص460 جلد 23 دائره المعارف بزرگ اسلامی.

عامل جدیدی نیز در این جنگ ها در مقابل اعراب قد علم کرد که قوم خزر* نام داشت .

*نه تنها نام دریاچه  خزر   بلکه نام شهر قزوین هم وام گرفته از  زبان انهاست..

 

قوم خزر

 

 خزر نام مردمانی وابسته به گروه نژادی التایی است  که از حدود سده 6 تا 10م-4ق- بر دشتهای میان نواحی پایین دست رودخانه ولگا تا کرانه شرقی دریای سیاه و نواحی شمال قفقاز فرمانروایی داشتند. در روایت های تورات امده است که نسب خزران به یافث بن نوح می رسد.ایرانیان در روزگار ساسانیان ، این همسایگان تازه از راه رسیده را “خیون” می نامیدند.

خزر ها در جنگ میان  شاپور دوم و رومیان متحد  رومیان بودند.در سده ششم میلادی خاقان ترکان غربی ، در اتحاد با خزر ها و بیزانس به مرز های ساسانیان تاخت و تا نواحی هرات پیش راند.در سده هفتم نیز  خزر ها از در بند عبور کردند و 40000 سپاهی در اختیار بیزانس قرار دادند  و در خاک ساسانیان پیشروی کردند. پس از سقوط ساسانیان ، سپاه عرب  در سال 643 به قفقاز رسید و با خزران روبرو شد . خزران بر اعراب چیره شدند و سردار عرب عبد الرحمان در جنگ کشته شد.

نبرد اعراب با خزران بیش از 100 سال ادامه داشت. اما انها نتوانستند هیچگاه از از این سد بگذرند. سپاهیان عرب اگر بر خزران چیره می شدند و از دربند می گذشتند، راه انان به سوی سرزمین های اروپای شرقی گشوده می شد و انان می توانستند محاصره امپراتوری بیزانس را کامل کنند.

…در سده هشتم میلادی  امپراتور بیزانس با دختر خاقان خزر  ازدواج کرد و فزرند انها ، لئوی خزری بر تخت امپراتوری بیزانس نشست0.اما حاکم اموی ارمنیه ، مروان بن محمد، با سپاهی پر شمار به سرزمین خزرها حمله کرد و پس از تصرف شهر های انها و کشتار فراوان  خاقان خزران شکست خورد  و با پذیرش اسلام  با مروان مصالحه کرد.

برگرفته از جلد 22 دایره المعارف بزرگ اسلامی

حکایت دوازدهم : خزران و عباسیان

پس از برافتادن امویان و روی کار امدن عباسیان ، در گیری میان خزران و اعراب همچنان ادامه داشت. در سده هشتم برای کمک به بر قراری صلح قرار بر این شد تا دختر خاقان خزران به عقدفضل بن یحیی برمکی ، وزیر هارون الرشید ، خلیفه عباسی در اید ، اما دختر خاقان در میانه  راه بطرز مشکوکی کشته شد و جنگ دوباره در گرفت.خاقان وارد قلمرو مسلملنان شد و 100هزار تن را به اسارت گرفت.البته طبری  روایت دیگری دارد:  او می گوید  والی ارمنستان  با مسیحیان بد رفتاری می کرد و انها از خزر ها کمک خواستند و بر ضد والی قیام کردند. به نوشته مسعودی  خزران به روزگار هارون الرشید به دین یهودی درامدند .

 در سده 9م/3ق روسها بر بخش مهمی از سرزمین های خزرها چیرگی یافتند و شهر کیف و دیگر شهر های خزران همچون سمندر، دربند،بلغارو اتل را تسخیر کردند و دولت خزر ها را بر انداختند. پس از ان خزر ها در میان مردمان همسایه خود مستحیل گشتندو اثری از انان جز نام بر جا نماند.

درس تاریخ! ارمنستان در سال 300 مسحیت را بعنوان دین رسمی پذیرفت  تا استقلال خود را از دو امپراتوری پارس و بیزانس تحکیم بخشد.

 -رم ده سال بعد مسیحیت را بعنوان دین رسمی پذیرفت تا سیمان بهم پیوستگی امپراتوری باشد.

ش-ساسانیان نیزچنین کردند و برای تحکیم ایین زرتشت پیروان ادیان دیگر را سرکوب کردند.د- در فرانسه  “گلها” مسیحی شدند تا از شبکه اجتماعی کلیسا سود ببرند ، کاری که تمامی قبایل ترک اسیای مرکزی پس از تصرف ایران انجام دادند –بویژه از مشایخ صوفیه.

سوال : نقش قدرت سیاسی  عرفی در بکاری گیری ابزاری دین در تاریخ چیست؟

حکایت سیزدهم ارمنستان و  قبایل ترک: سلجوقیان ،ترکمن ها و عثمانی ها

آناتولی از دوران قدیم، خانه مردمان گوناگونی بود.حضور کلنی های یونانی باعث گسترش فرهنگ و زبان یونانی و هلنی شد. اما در شرق اناتولی اغلب مردمان در روستا هایشان بهمان زبان مادریشان ارمنی و یا اشوری- نزدیک به ارامی- سخن می گفتند.سیاست سختگیرانه بیزانس کسانی که به فرقه مسیحی (غیر ارتودوکس) گرایش داشتند را آزار می‌داد این  سیاست موجب کاهش گرایش به فرهنگ یونانی درشد. حکومت  بیزانس پیوسته گروه‌های بزرگی از مردم را برای یکسان سازی مذهبی و زبان یونانی مهاجرت می‌داد. آن‌ها همچنین کوشش می‌کردند تا تعداد زیادی از ارمنیها را  در جامعه خود جذب کنند .در نتیجه در قرن یازدهم میلادی، اشراف ارمنی از سرزمینهای خود کوچ و به غرب آناتولی مهاجرت کردند. نتیجه غیرقابل پیش‌بینی این رفتار، از دست رفتن فرماندهی نظامی محلی در مرزهای شرقی بود که راه را برای مهاجمان ترک باز کرد. در اوایل قرن یازدهم جنگ با ترکها، موجب کشته شدن بسیاری از مردمان بومی شد و بسیاری از مردم هم به غلامی و بردگی گرفته شدند. با خالی شدن این نواحی از سکنه، قبایل ترک به این نواحی کوچ کردند.و مردم منطقه هم کم کم به دلایل گوناگون-از جمله حفظ اموالشان- به  دین حاکم تن در دادند. سلجوقیان، خوارزمشاهیان،مغول ها ،تیموریان ، ترکمنان از  راه می رسیدن

 

ایل گوناگون-از جمله حفظ اموالشان- به دین حاکم تن در دادند. سلجوقیان، خوارزمشاهیان،مغول ها ،تیموریان ، ترکمنان از راه می رسیدند.

گزارش سفر

به ايروان ، پايتخت ارمنستان خوش امديد

نوازنده کمانجه در ایروان

درود بر همسفران ، نخستين روز در ايروان ، ميدان جمهوري ،رانندگي خوب ،عبور إز خط عابر پياده إز پاريس بهتر ، حضور زنان در خيابان بيش إز مر د ها، كشور فقير، گيلاس و زردالو بسيار خوشمزه، صعنت زيادي نديدم . خط اهن بسيار محدود ، حقوق كارگر ٢٠٠ دلار در ماه.افتاب بسيار گرم . كوهستان زيبا و خنك!

ابنماي ميدان جمهوري، ارام بخش تن گرما زده همشهري هاي ايرواني

 

 

أطراف صومعه گغارد ، صومعه اي كه در دل سخره ها كنده شده است.


گغارد ، اشاره به سر نيزه ايست كه بر بدن عيسي مسيح بر صليب فرو كردند، كه گويا تا همين أواخر در صومعه محافظت مي شده

عکسهای زیر مربوط به معبد و قلعه گارنی  در حوالی ایروان است

قلعه گارنی
معبد گارنی مربوط به دوره پیش از مسحیت.
گفته می شود که در دوره اشتنی ساخته شده
گارنی
گارنی
صخن قلعه گارنی

 

طبيعت زيبا! باران ملايم پس إز ساعت ها راهپيمايي زير افتاب شديد در شهر! چه لذتي، جائ شما خالي!
باقي برأي فردا!
22 June 2019

درود بر همسفران،امروز در رَآه تفليس پايتخت گرجستان هستيم ،همان شهري كه بار ها لشكريان تيمور انرا بخاك و خون كشيدند. و إز افتخارات خواجه تاجدار ، سر دودمان قاجاريه أين بود كه تفليس رأ فتح كرد.
اما ما برأي انها پيام دوستي مي بريم!

درياچه ساوان

 

رَآه ايروان تفليس

فاصله بين ايروان و درياچه سوان كوهستاني و سر سبز . كشاورزي محدود ، گويا زمين سنگي است و زمين كشاورزي محدود. با اينحال سر سبز. ولي كم جمعيت

أب درياچه در زمان سويتك در كانالهاي متعدد مورد استفاده قرار مي گرفته كه گويا ١٦ متر أب درياچه كاهش يافته كه در أين سال هاي اخير تا حدودي جبران شده است. گفته ميشود كه اندوره روستا ها همه مدرسه و خانه فرهنگ دارند. بيمه هاي درماني برأي بچه ها تا ١٤ سالگي مجاني است. اپارتمان ها نيز بعد إز فرو پاشي به ساكنان داده شده. مانند همه كشور “سوسياليست “سابق.

 

اقليت ها در ارمنستان: ايزديان،گويا تعداشان كويا ٤٥ هزار نَفَر است و اغلب در روستا زندگي مي كنند . مليت ارمني دارند ، اما بزبان كردي صحبت ميكنند. سرزمين مادري انها كردستان ايران وعراق است ، داعش در عراق مردان ايزدي رأ به دم شمشير داد و زنان رأ در بازار بفروش گذاشت.
اقليت مذهبي ديگر ، تيره اي إز مسيحيان روسي هستند كه بدليل اختلافشان با كليساي روس ،انها را به ارمنستان فرستادند. در حاليكه انها مذهب ارمنستان،گريگوريان، را ندارند،
أقليت ديگر آشوريان هستند.

ديشب جشن موزيك بود و شب نخستين تابستان ،براي همسفران تابستان شادي أزرو دارم

كارخانه باقيمانده إز دوره سويتيك

مرز بين ارمنستان و آذربايجان ، درياچه

 

ان كوه ها وروستا ها در جمهوري آذربايجان است . و راهنماي ارمني ما دق دلش را خآلي مي كند

بالاخره يك تراكتور!

يك همسفر با وفا ،اطلاعات مفيدي در مورد اقليت روس در ارمنستان فرستادند. با سپاس إز ايشان

گرجستان

كاروان به اقليم گرجستان وارد شد ، خوش امديد!ريشه نام گرجستان ؛ بفارسي سرزمين گرگ هاست! گرجي ها خود را إز قوم كلداني مي دانندكه إز ميانرودان به أين سرزمين أمده اند. أين سرزمين قلمرو پادشاهي “أيبريا ” بوده – هيچ ارتباطي با شبه جزيره أيبريا، اسپانيا ندارد . در شمال اين منطقه اوستي جنوبي قرار دارد كه قوم إيراني “ألن ” در ان جا زندگي مي كنند .نام زبان انها “إيراني ” است . عده اي إز اين قوم به اروپا حمله كردند و پس إز عبور إز تنگه هركول – جبل الطارق وارد شمال افريقا شديد ، مدتي بر كارتاژ و سيسيل حكومت كردند و سپس به شرق افريقا رفتند و در آنجا حكومتي إيجاد كردند . : سده ٥؟ يادم نيست !
بهر حال بعد إز استقلال گرجستان ، اوستي كه بخشي إز گرجستان بود إز ان جدا شد استان غربي هم به نام “ابخازستان” هم إز گرجستان جدا شد . اكنون درگرجستان جمعيتي حدود ٣/٥ميليون نَفَر زندگي ميكنند.

همان ميداني است كه اغلب وقايع مهم كشور إز آنجا اغاز مي شود

 

تفلیس

 

گوشه هايي إز شهر تفليس

نارين قلعه در تفليس

 

سده پنج ميلادي ساخته شده و نه پنج هجري

اينجا محله مسلمان نشين تفليس بوده است . كه حالا تبديل به منطقه توريستي شده است. ساختماني كه طاق هاي قوسي دارد ابگرم معروف تبليس است كه پوشكين و الكساندر دوما در تمجيد ان نوشته اند. إز ارشيتكتور ساختمان بر مي أيد كه دوره عثماني ساخته شده باشد.
در كنار اين محله ، بخش ارمني نشين تفليس است كه قسمت تاريخي شهر است . گويا در قرن نوزده عده زيادي ارمني د ر تفليس زندگي مي كرده كه بخش اعظم انها ثروتمند بوده اند.
اما در روزگار جديد شركت نفت جمهوري اذربايجان دست به سرمايه گذاري وسيع در قسمت ساختمان زده است و لابي قدرتمندي در گرجستان دارد”اين قسمت را إز زبان راهنما نوشتم”


23 June 2019

صومعه اي درشاهراه تفليس به باتومي و نزديك به پايتخت قديمي گرجستان

 


June 2019  نوشابه هاي غير الكلي: أب گلابي گازدار، شربت ترخون .غذاي محلي ، بسيار خوشمزه!

قلعه نو در نزديكي مرز گرجستان ،تركيه و ارمنستان

 

عكسهايي إز قلعه نو

قلعه دستكند در صخره

همسفران ، بياد شما به اين زيبايي ها نگاه كردم! اما بدانيد كه چنان باراني امد كه سراپا خيس شديم واز آنجا كه سي كيلومتر نزديك مرز -كه دولت گرجستان يادش رفته بود جاده بسازد، چون ارمني نشين است!- تقريبا يكساعت ونيم طول كشيد، خلاصه ساعت إز سه نيمه شب گذشته بود كه بخانه رسيدم

نام قلعه : مرا به ياد أر! مرا صدا كن! كوانتانا مرا!

 

پايتخت قديمي گرجستان، در بيست كيلومتري تفليس

گرجستان -نزدیک تفلیس

 

 

مركز كليساي گرجستان متفاوت با ارتدوكسي روس و كليساي ارمني

هرچند كه اكثر گرجستانی ها ي متدين به كليساي رسمي پايبند هستند، اما ارمني ها و ترك ها،غالبا مسلمان ، گرجستان محل هاي نيايش خود را دارند.

شبكه رَآه و رَآه اهن گرجستان بيشتر مناطق كشور را مي پوشاند و نقش بسيار مهمي در ارتباط كشور هاي حوزه َدرياي خزر با َدرياي سياه دارد روابط اين كشور با جمهوري آذربايجان و تركيه ، إمكانات وسيعي برأي توسعه صنعت و كشاورزي در اختيار گرجستان قرار داده است. بويژه پروژه انتقال نفت إز أسياي مركزي و جمهوري آذربايجان به اروپا، گرجستان را در موقعيت مناسبي قرار داده است .اين كشور بر گسترش روابط فرهنگي و اقتصادي با اروپا تكيه دارد . اما با روسيه بر سر مسله مناطق شمالي كشور اختلاف دارد. فراموش نبايد كرد كه شهر كوركي ، زاد گاه استالين ،در مركز گرجستان مي باشد،و روسيه چه بلشويك چه پس إز ان، جنوب قفقاز را حيات خلوت خود ميداند.
25 June 2019

چند عكس إز محلات تفليس

 

سوان

صومعه سوان

أطراف درياچه سوان

درياچه سوان بزرگترين درياچه در ناحيه قفقاز است. كشور ارمنستان به دريا راه ندارد. با دوهمسايه اش، تركيه و جمهوري اذربايجان رابطه ندارد و مرز هايشان بسته است تنها با ايران إز جنوب و گرجستان إز شمال رفت و امد ممكن مي باشد .گرجستان بدليل پروژه هاي عظيمي كه با تركيه و اذربايجان دارد گاهي اوقات امد و شد تجاري با ارمني را متوقف مي كند،امريكا هم بر ارمنستان فشار مي اورد تا روابط تجاري با ايران نداشته باشد . -پيدا كنيد پرتقال فروش را! شبكه راه و راه اهن در ارمنستان چندان گسترده نيست.شركاي تجاري ارمنستان علاوه بر ايران ،كشور هاي چين و روسيه مباشد. كالاهاي چيني بايد اقيانوس هند را طَي كند إز درياي سرخ بگذرد،مديترانه را پشت سر بگذار واز بسفور وارد دريا سياه شو د و كالا ها دربنادر گرجستان به كاميون منتقل شود وطول گرجستان را طَي كرده و اگر شد! وارد ارمنستان شوند!حالا اگر قرار باشد به قرا باغ برود-محدوده اي در جمهوري اذربايجان – بايد صبر طولاني داشت! كالاهاي براي جشن نويل را شش ماه قبل بايد سفارش داد!

بار ها إز نتايج شوم جابجايي هاي جمعيتي اجباري گفتگو كرديم ، بويژه در بالكان . اما نمونه ديگر ش را در اين ناحيه مشاهده مي كنيم ،درگيري هاي چند سده ميان روسيه تزاري و امپراطوري عثماني در جنگ اول جهاني به فاجعه اي تمام عيار براي ارمني ها انجاميد: انها كه در اناتولي شرقي زندگي ميكردند إز خانه و زمينهايشان اخراج شدند، صد ها هزار در راه كشته شدند و صد هاهزار تن ديگر رنگ خاكي كه بر روي ان به دنيا أمده بودند، ديگر نديدند. ملتي كهن در قرن بيستم إز سرزمين تاريخي آش رانده شد . ملتي كه همواره در طول تاريخ مورد تهاجم همسايگانش بود و كمتر در پي آزار ديگران . همين جا بگويم كه “تركان جوان” نه تنها ارمني ها بلكه اسوري ها را هم بي خانمان كردند .اما درجنگ دوم جهاني اين مسلمان هاي قفقاز بودندكه مجبور به مهاجرت به أسياي ميانه شدند: حكومت “شوراها” به رهبري استالين دستورداد كه بيش إز چهارصد هزارنفر إز زادگاهشان به أوزبكستان منتقل شوند.
تنها دور ماندگان إز وطن مي دانند كه بر انها چه گذاشت.

غذا هاي سنتي ارمني

دليژان شهر ييلاقي در نزديكي درياچه سوان

هديه يك همسفر قديمي،با سپاس إز او

با سپاس إز همسفر قديمي

درخت جوزكان به اين بلندي، درخت خربزه اله اكبر!
جوز: گردو

ساختمان كا ژ ب سابق در ايروان !

خاچاتوريان،هنرپيشه گان و نقاش ها در اطراف ميدان فرانسه شهر ايروان

اپرای شهر ایروان مجسمه خاچاتوریان اهنگساز ارمنی

 

فضاي عمومي مركز شهر ايروان براي استفاده شهروندان ساخته شده است: پياده رو هاي عريض، پارك هاي بدون نرده با كافه رستوران هاي مملو إز جوان و پير . حضور كودكان همراه خانواده در خيابان چشمگير است. پيداست كه خيابان تنها محل عبور نيست ، بلكه محل زندگي شهروندان هم هست. بر خلاف زندگي پاريسي و يا حتي تهران مردم شتابزده و پر استرس نيستند. ناگفته نماند كه اغلب ساعت ٩ يا ١٠ شروع بكار مي كنند!بليط وسايل نقليه عمومي ١٠٠ درم ،كمتر ٢٠ سانتيم است
در ضمن گويا كاركنان فروشگاه هاي زنجيره اي كه غالبا جوان هستند،براي هفتاد ساعت كار در هفته حقوقي معادل دويست دلار دريافت مي كنند

يكي إز همسفران ايرواني گوشزد كرده اند كه مجسمه هنرپيشه گان در محل فيلمبرداري ساخته شده و توضيحات تكمليلي هم بدين قرار است:گويا فيلم ها بندرت دوبله مي شود و اغلب به زبان روسي به روي اكران مي ايد. گويا هنوز در زير ساخت هاي جامعه، چه در زمينه فرهنگ و هنر و چه در زمينه صنعت و…. روس ها نقش پر رنگي دارند.هنوز روسي صحبت كردن در خيابان ،نشان إز جايگاه برتر اجتماعي(حد اقل براي پاره اي افراد) دارد
حكايت: درسفر به گرجستان همسفران همگي ارمني هاي امريكايي بودند، هر وقت ماشين به چاله اي مي افتاد-ماي گاد- چند نفري بر مي خواست، اخرشب ،وقتي خستگي رمقي نگذاشته بود و چاله هاي جاده هم بدتر شده بود، همان صدا ها بجاي -ماي گاد- مي كفتند: اه ننه جان!

صومعه گوش اوانك: مردي إز گنجه!

 

تنديس بالا متعلق به اسقف،فيلسوف و حقوق داني است كه نقش مهمي در فرهنگ ارمنستان دارد،”گوش “نه تنهاتحقيقات و نوشته هاي مهمي براي كليساي ارامنه بجا گذاشت ،بلكه اولين حقوقداني است كه حقوق مدني را در ارمنستان پايه گذاشت . گويا او در مورد حقوق زنان به هنگام طلاق نظرات پيشروي داشته ، إز جمله تقسيم مساوي ثروت ميان دو همسر.
شهر گنجه ،علاوه بر نظامي گنجوي ،شاعر نامدارپارسي گوي، در سده ١٣ حقوقدان برجسته اي چون “گوش گنجوي”را هم به ارمنستان هديه كرده است!

خاچ كاري،حجاري صليب، هنري ممتاز ارمني
28 June 2019

 

 

 

 

 

باله در ايروان

راه
به دعوت يك هم سفر ايرواني به ديدن باله اي
تنظيم شده إز دو اثر تومانيان* رفتيم
اجرايي خلاق ، كار فردي هنرمندان و كمپوزيسيون رقص ها ،موزيك و فيلم و عكس هاي پشت صحنه ،نمايانگر مهارت كارگردان بود
باله، موسيقي فولكلوريك و كلاسيك إز رشته هنر هايست كه در ارمنستان، همچون ديگر جمهوري هاي شوروي سابق طرفداران پر و پا قرصي دارد. و علاقمندان به اين هنر ها إز أقشار گوناگون اجتماعي است.
*تومانيان شاعر و نويسنده نامدار ارمني در أواخر سده ١٨ و سده ١٩ مي زيست

سالن كنسرت ايروان

محله اي مسكوني

محله كند ،روستايي در شهر ايروان

كارخانه كنياك سازي ايروان

در وطن خويش غريب

ميساك مانوشيان، شاعر، روزنامه نگار و يكي إز ستارگان نامدارمقاومت فرانسه، در زادگاه خود گمنام است ،خياباني در حومه ايروان به نام اوست و انچه در ويكي پديا بعنوان پارك مانوشيان خواننده مي شود ،نام ديگري دارد

مانوشيان در ١٩٠٦در بخش ارمني نشين امپراطوري عثماني بدنيا امد و در ٢١ فوريه ١٩٤٤ در “سن عليا-فرانسه” توسط نازي ها به جوخه إعدام سپرده شد . هم او ميدانست و هم نازي ها كه زمان چنداني به پايان جنگ و شكست اشغالگران نمانده است، اما انها بخاطر نفرتشان إز يك “خارجي”كه إز ازادي دفاع كرده بود، او را كشتند. …….اما مانوشيان، اين جان بدر برده از نسل كشي،اين تبعيدي دور شده از سرزمين مادري،در اخرين نامه اي كه براي همسرش مي نويسد: تا جند ساعت ديگر من در اين دنيا نخواهم بود……..امروز افتاب ميدرخشد و من با نگاه به اين طبيعت زيبا،كه اينهمه ستايشش ميكردم، بتو و دوستانم بدرود مي گويم…..ما مي ميرويم در حالي كه يك وجب بيشتر به پيروزي نمانده است . من هيچ نفرتي نسبت به مردم ألمان و هيچ كس ديگري ندارم .تنها ناراحتي من اينست كه نتوانستم تو را خوشخت كنم ، دوست داشتم فرزندي ميداشتيم ،همانگونه كه تو ميخواستي، خواهش مي كنم پس از من ازدواج كن ،و اگر توانستي ياد و خاطره مرا به مادر و پدرم بازگو كن”
بر گرفته از نامه مانوشيان به همسرش ملينه.

 

 

https://fr.m.wikipedia.org/wiki/Missak_Manouchian
http://maitron-en-ligne.univ-paris1.fr/spip.php?article119876

رقص دستجمعي در محله “كاسكد

ه تاماريان طراح شهر ايروان ، شهري گرد – شهرهاي اشكاني هم گرد بودند!

مجسمه هاي ايروان

از نتايج ناخواسته جنگ : عده اي از ارمني هاي سوريه به ارمنستان مهاجرت كرده اند و رستورانهاي سوري در ايروان فراوان شده و غذاهاي مديترانه اي رايج . ناگفته نماند كه اشپزي إيراني هم توسط ايرانيان ارمني هواخواهان خود را دارد. البته إيراني ها بيشتر در ساختمان ،كشاورزي گلخانه اي مشغول بكار هستند
29 June 2019

“عمر سفر كوتاهه،اما آدم رو با تجربه مي كند” ،نصيريان در فيلم هالو
30 June 2019
14:09
راه
https://youtu.be/ieYQKS9-Is0

“خانه” شارل ازناوور در ايروان

1 July 2019

صفویه و ارمنستان

دورد بر همسفران، خسته نباشید .خیر سفر ما به پایان نرسیده است!قرار ما بر این بود که در سفرمان نیم نگاهی به جنگ جهانی اول و تاثیرات ان در منطقه داشته باشیم، پس با یاداوری چند نکته تاریخی شروع می کنیم
روایات چهاردهم :تقسیم ارمنستان میان امپراطوری عثمانی و صفویه،
در گذشته گفتیم که امپراطوری بیزانس با مهاجرت دادن نخبگان ارمنی به غرب امپراطوری ، اشغال اناتولی شرقی را برای قبایل صحرا گرد اسیای مرکزی تسهیل نمود و بالاخره عثمانی ها جایگزین بیزانس شد ند. از سوی دیگر صفویه از سده 16 در ایران حاکمیت یافته و رقابت بین انها و عثمانی ها بر سر اناتولی شرقی بالا گرفت .بطوریکه در فاصله سال های 1513و1737 بیش از 14 بار شهر ایروان میان این دو حکومت دست بدست شد! دو امپراتوری در1555 ارمنستان را میان خود تقسیم نمودند. با این حال جنگ ادامه یافت . شاه عباس که چندین پیروزی در مقابل عثمانی ها بدست اورده بود در سال 1604 تصمیم به عقب نشینی گرفت.تاکتیک او برجای گذاردن زمین سوخته بود :سوزاندن مزارع ،خراب کردن خانه ها و چاه های اب و حدود 300000 نفر ازساکنان ارمنستان، به سوی ایران منتقل شدند. بیش از نیمی از این تعداد پیش از رسیدن به اصفهان جان باختند.جنگها تا سال 1639 ادامه یافت وتقسیم ارمنستان میان عثمانی و صفویه قطعی شد.
2 July 2019

شاهنامه فردوسی به زبان ارمنی

روسیه و ارمنستان
حکایت پانزدهم.مسله شرق:

 

در نیمه دوم قرن نوزدهم امپراطوری عثمانی “بیمار اروپا ” خوانده میشد و قادر به انجام اصلاحات اجتماعی و سیاسی نبود. در نواحی ارمنی نشین در دهه 60 اهالی چندین بار دست به شورش علیه حکومت ترکها زدند .روسها همانگونه که ازشورش و استقلال اسلاو ها در بالکان حمایت می کردند از شورشهای ارامنه نیز حمایت می کردند و در پی محاصره واشغال استانبول بودند. در سال 1878 در گفتگوهایی که میان کشور های غربی ، روسیه و عثمانی انجام شد ، مسله ارامنه نیز بعنوان بخشی از انچه “مسله شرق ” نامیده می شد، مطرح گردید.انگلستان و فرانسه هم از ارامنه حمایت میکردند، اما با سیاست روسیه در اشغال شهر های مهم عثمانی موافق نبودند. احزاب ارمنی از خود مختاری نواحی ارمنی نشین دفاع کرده و در مقابل سرکوب های دولتی ، بعضی از انها دست به ترور نمایندگان دولت ، ایذا و اذیت متقابل اها لی مسلمان منطقه می زدند. دولت عثمانی در مقابل این بحران فزاینده در اناتولی شرقی تصمیم به خالی کردن سکنه ارمنی گرفت و در زمان سلطان عبدالحمید دوم ،بگفته منابع ارمنی بیش از 300000 نفر کشته شدند.پس از کودتای ترک های جوان برای مدت کوتاهی این تصور بوجود امد که انها با ازادی مذهبی موافق هستند و حامی رعایت حقوق اقلیتها می باشند. اما حمایت ارامنه از روسیه و شرکت داوطبانه عده زیادی از انها در ارتش روسیه ،ترکهای جوان به رهبری طلعت پاشا سیاست کشتار و اخراج را با شدت بیشتری پی گیری نمودند و فاجعه دیگری از نتایج جنگ جهانی اول بوقوع پیوست: به ارمنی ها دو روز وقت داده شد تا از سرزمین شان خارج شوند و اغلب انها بسمت صحاری خشک شمال سوریه سوق داده شدند. عده کمی توانستند در ارمنستان و گرجستان مقیم شوند. هنوز پس از گذشت صد سال از جنگ جهانی اول تبعات ان در جهان ازار دهنده است . نمونه رابطه ارمنستان و همسایگان ترک ان یکی از انهاست. گویا درایتی برای حل این مشکل هنوز احساس نمی شود.

کتابی با مطالب بسیار جالب

سه ماه پس از اغازجنگ جهانی اول ،امپراتوری عثمانی به تشویق انور پاشا ،به طرفداری المان وارد جنگ شد. انور پاشا ،وزیر جنگ عثمانی،عقیده داشت که اتحاد با المان امیدی ایست برای جلوگیری از فروپاشی امپراتوری .
ناوگان عثمانی در دریای سیاه ،ادسا و کریمه را بمباران کرد و دو کشتی روسی را غرق نمود
استراتژی انور پاشا بر اعلام جهاد و برانگیختن مسلمانان در هندوستان، ایران و اسیای مرکزی به قیام علیه انگلیسی ها و روس ها مبتنی بود.
هدف استراتژیک و فوری عثمانی تسخیر میدان های نفتی با کو و شمال ایران بود تبلیغات عثمانی ها به دو مرحله متمایز تقسیم می شود: مرحله پان اسلامیستی و مرحله پان ترکیستی. از نظر ترک های جوان اتحاد طلب ، روس ها نه تنها کافر بلکه مهاجمانی بودند که نواحی جنوب قفقاز را اشغال کرده بودند ،سرزمین هایی که عثمانی ها بخشی از سرزمین اجدادی ترکی-اسلامی می دانستند.
گرایش پان ترکیستی اتحاد و ترقی متوجه مردمان ترک زبان شبه جزیره بالکان، قفقاز، شمال ایران و اسیای مرکزی بود، در حالی که تبلیغات پان اسلامیستی هنوز عمدتا متوجه مردمان خاور نزدیک و میانه و تا شبه قاره هند می شد. ان ها در ایران و اسیای مرکزی با ترکیب قومی گونه گونشان امیزه ای ازاین راهکار را به کار می گرفتند :در این جا پان ترکیسم و پان اسلامیسم به صورت در امیخته وارد شد.
. انور پاشا در پی تحقق بخشیدن به رویای دیرینه اش در مورد شکل دان به یک موطن ترکی بزرگ به نام “توران “بود.
عثمانی ها در دسامبر 1914 پیشروی روس ها را به سوی ارز روم دفع کردند ولی در نبرد ساری قامیش در ژانویه 1915 متحمل یکی از شکست های بزرگ خود شدند..انها برای حفظ نیرو های خود بخش مهمی را به تبریز منتقل کردند.شکست تاریخی در ساری قامیش انها را بسوی تاکید بیشتر بر پان اسلامیسم سوق داد0
تماس با نهضت جنگل :عثمانی ها علاوه بر جمعیت ترک زبان ایران ّ با علمای نجف و مشهد –حاج حسین قمی، دولت موقت در تبعید و رهبر ان شاهزاده نظام السلطنه ، دموکراتهاو بویژه جنگلی ها ارتباط داشتند. با سران جنگل توافقات مهمی انجام دادند.62ص عمرفوزی فرستاده مخصوص را به گیلان اعزام کرد.و گیلان تحت نظارت کوچک خان پناهگاه امنی برای ماموران سرگردان ” تشکیلات مخصوصه” بود انها ماموریت های مشترک خرابکاری در قفقاز طرح ریزی می کردند.و مسلمانان قفقاز را به همکاری باعثمانی و المان فرا می خواندند.
…اما انها تا قبل از 1918 نتوانستند تشکیلاتی در اذربایجان ایجاد نمایند…. حتی نیروی عثمانی در اذربایجان خیابانی را را به اتهام مامور بریتانیایی و همکار با ارامنه بر ضد نیروهای اسلام توقیف کردند

“پوست کندن “سنت بارتلمی یکی از دو قدیسی که برای تبلیغ به ارمنستان رفت ، نقاشی نسبت داده شده به میکل انژ در واتیکان

روایت یک ، خارج از متن
پیروان ژان باتیست در ایران

بر اساس گفتگو با یک مندایی
پیامبر دین مندایی یحیی تعمید دهنده است که دو سال پیش از عیسی متولد شد اودر کنار رود اردن می زیست و مردم را در همان رود تعمید می کرد. پس از اینکه دعوت او گسترش یافت و بسیاری از یهویان به او پیوستند ،بزرگان یهود به بهانه های واهی انها را از محل زندگیشان اخراج کردند وانها در زمان بهرام پنجم –گور- سده چهارم میلاد؟ به خوزستان امدند و در شوشتر و دزفول اقامت گزیدند و یک دسته هم به نزدیکی شهر بصره رفتند. انها در کمال ارامش در این مناطق به زندگی ادامه دادند تا اینکه در دوره قاجاریه –کی؟ مورد تهاجم و کشتارعده ای از مسلمانها افراطی قرار گرفته و بسیاری به عراق رفتند و دیگران ها در کنار اروند رود در خرمشهر و تالاب های انجه ماوا گرفتند . پس از جنگ ایران و عراق بسیاری به سوسنگرد، ماهشهر؟ و بویژه به اهواز مهاجرت نمودند و عده ای نیز از ایران به کشور های دیگر مهاجرت کردند. پیروان دین مندایی 130 هزار نفر براورد می شود.
داستان خلقت از دید مندایی:
ادم را اولین پیامبر می دادنند . پروردگار شصت خانوار “یا زن و مرد “را افرید که انها نوع بشر را ازیاد بخشیدند .پیامبر بعدی نوح بود که کشتی اش در شمال بین النهرین به گل نشست از میان پسران او سام نیز پیامبر شد. فرزندان او مندایان را تشکیل میدادند تا اینکه ابراهیمم که خود مندایی بود از انها جدا شد و و از او ادیان ابراهیمی پدید امد و در رقابت با مندایی ها قرار گرفت. تا زمان اخراج مندایی ها از کنار رود اردن تعداد انها با یهودیان برابری میکرد. انها یهویان را سامی- فرزندان سام – نمی دانند .
اخرین پیامبر مندایی ها یحیی تعمید دهنده پسر ذکریا و سارا می باشد . سارا در هنگام شتشو در رودد اردن حامله شد و فرزند او را فرشتگان به اسمان بردند و سپس به زمین باز گرداندند. گویا در سوره بقره اشاره ای به خدا پرست بودن این قوم شده که به همزیستی انها با مسلمانان کمک کرده است.
اصلیت قومی :
مرکز مندایی ها در شهر معموله و ..در حدود 100 کیلومتر ی دمشق میباشد انها ارامی هستند و خط و زبان انها سریانی است .از اقوام ناحیه، کلدانی ها – اشوری ها بیش از دیگران به انها نزدیک هستند.
مناسک : مهمترین عامل طبیعی برای مندایی ها اب است و نیایش گاه های انها نیز در کنار اب ساخته می شود – گویا هنوز اثاری از نیایشگاه انها در کنار رود دز در جنوب دزفول وجود دارد.
مهمترین مناسک انها غسل تعمید است که پس از تولد و در هنگام ازدواج انجام میگیرد . غسل سوم برای پاک کردن گناهان انجام می شود . این کار از طریق روحانیان دینی صورت می گیرد که تعدادشان نسبتا زیاد است . لباس مندایی ها اغلب سفید می باشد. اما دو روحانی ارشد هم وجود دارند – یکی در عراق و دیگری در استرالیا ، انها غسل تعمید های اصلی را انجام می دهند. مناسک دینی انها در کتابی که پیامبر شان یحیی نگاشته ،درج شده است.
در بیست سال گذشته مقالات متعددی به زبان فارسی , عربی و انگلیسی در انترنت قرارگرفته که اطلاعات فراوانی در اختیار علاقمندان قرار می دهد.

روایت دوم
بر گرفته از تاریخ قوم عهد عتیق:

سرزمین عدن : سرزمین حاصلخیزی بود به نام عدن،که در سرحدات شرقی خود باغی داشت بس با شکوه .این سر زمین در ضلع شرقی سلسله کوه های پهناوری قرار داشت که دشت بین النهرین را از صحرای اسیای مرکزی جدا می کرد ، مرکز این سرزمین در حد فاصل دو دریاچه بزرگ وان و ارومیه قرار داشت. دره های بکر و دشت های سر سبز عدن را کوه های رفیع برف پوشی احاطه کرده بود با دامنه هایی نهفته در جنگل انبوهی از درختان کاج و سرو. بعد ها پارسیان این سرزمین را پاییریدایسا یا پردیس = فردوس خواندند0
چهار رود بزرگ دنیای عتیق از عدن جریان می یافت. از این چهار رود حدقل – دجله وپرات- فرات در غرب عدن بودند .دو رود دیگر یکی جیحون بود که در سرزمین کوش جریان داشت و دیگری پیشون –سفید رود بود که پیچو تاب خوران از سرزمینحویله می گذشت و در شرق بالا می امد.


در بخش شرقی ناحیه ی کم جمعیت عدن،دره شرقی –غربی طویلی بود که کوه های بلند از سه طرف احاطه اش می کرد.در شمال این دره، کوه های کوش قرار داشت و پشت ان جیحون …..شرق این دره کوه سبلان بود…….رشته کوه جنوبی هم در انتهای غربی دره به گران کوه سهند ختم می شد …….بعد از پهن دشتی باتلاقی و نمکزار به دریاچه ی شور می رسید که ارومیه نام داشت.

این سوژه را به اشکال مختلف در کتابهای تاریخ ارمنستان هم دیدم .

از ارومیه گفتیم و ارمنی ، دو نکته به یاد امد که شاید به یاد اوریش بیارزد:……..در زمان محاصره تبریز بوسیله نیرو های طرفدار محمد علیشاه ، خبر امد که بعضی قبایل محلی به تحریک عثمانی در نزدیکی ارومیه به دهات ارامنه و اسوری دستاندازی می کنند. ستار خان و یارانش ، با همه کمبود ها و سختی ها عده ای تفنگچی برای حمایت ارامنه و اسوری ها فرستادند.

دو اینکه در کتاب “روابط؟ فرهنگی فرنگی در ایران” ، خانم ناطق توضیح مفصلی از مدارس نوین در دهات ارامنه در اذربایجان می دهد:در اذربایجان غربی-بویژه حول و حوش ارومیه و سلماس و در اذربایجان شرقی – در اطراف خلخال
3 July 2019

 

 

روایت سوم:

این بار روای ما، مردی است از خطه اصفهانی که درهند صاحب جاه و مقام بود . او میرزا ابوطالب خان

 

نام داشت و در سده 19 به بلاد فرنگ سفر کرد . داستان سفرش را در خصوص معرفی اروپاییان به مردم فارسی زبا ن زیر عنوان ” مسیر طالبی” نگاشت که قسمتهای کوتاهی از انرا برای همسفران نقل می کنم . او شرح مفصلی از شکوه و جلال شهر های اروپایی و اداب و رسوم مردم ان دیار می دهد که بسیار اموزنده است ، اما چشم تیز بین او به زندگی روزمره اهالی تهیدست شهری و روستای هم هست :
ذکر روستا های فرانس. “اما اوضاع رستاق و دهاقین فرانس به غایت نا پسندیده و مطلقا نسبتی به شهر های خود ندارد.لباس و مقال زنان انقدر نا ملایم است که دیدن ان دهشت و نفرت می اورد، لباس دیهاتیان هند مقابل ان لباس اهل بهشت می نماید. مسافرخانه ها به حدی کثیف که بعد عبور که بعد عبور دریا تا پرس- نام شهری در فرانسه – ظبط خود از رفتن مکان ضرور- توالت- نمودم. اما چون اوضاع مکان ضرورهای پرس هم قریب بدان یافتم، به ضرورت اختیار کردم . طعام و شراب دیهات هم به همین نسبت.”

خوشبختانه کاروان ما از این مناطق گذر نکرد!

ادامه “مسیر طالبی” . دو قطعه کوتاه انتخاب کردم که اولی بی ارتباط به سفرما نیست و دومی پیشینه وقایعی است که در روزگار ما می گذرد :
“ذکر شهر سیواس” – در ترکیه امروز. سیواس شهر بزرگ، در ثلث راه استنبول و بغداد واقع است . اما پر از گل ولای – بدلیل برف- و متعفن چناچه مترددین تا کمر در ان فرو می روند.مهمان پاشا در انجا بودم .خانه اش کثیف و پر از شپش بود.تمام راه از توقات تا سیواس ، کوهستان بلند صعب المسلک بود ، و تمام را برف فرو گرفته بود .بباید دانست که از توقات تا دیاربکر و ماردین همه ارمنیه شمرده میشود.ان طرف این کوه ها ، قارص و ارزن الروم است . دارالملک ارمنیه-منسوب به روم- پنج فرسخی دست چپ ما ماند. این قارص به وان و ایروان ، یعنی بردع*، ارمنیه منسوب به ایران ، که شیخ نظامی در اسکندر نامه وصف او کرده …”……………………………………………………………………………………………

نامه وهابی های میان رودان به فتحعلیشاه قاجار، ادبیات بعد از دو قرن عوض نشده!!

بر گرفته از کتاب “میترا ایین و تاریخ”

……ارمنیان، ازنگاه سیاسی، از زمان هخامنشیان رابطه تنگاتنگی با فلات ایران داشتند …انها همان خدایان ایرانیان را می پرستیدند ومیترا نیز یکی ازمهمترین این خدایان بود.واژه ارمنی برای پرستشگاه ، مهان است . که معنای ان مهر کده می باشد….داستان زاده شدن میترا از صخره و اقامت مهر=میترا روی صخره در شعر های حماسی مردم ارمنی به یادگار مانده است.
….پس از جنگهای پارت ها و رمی ها ، بنا بر عهد نامه صلح میان دو امپراتوری تیرداد ،برادر پاشاه اشکانی از سوی دربار پارت به سمت شاه ارمنستان تعیین شد . اما این سمت می بایست از سوی رم تایید می گردید. در مراسم اولیه که میان تیرداد و سردار رمی در شرق فرات برگذار شد، هرچند از میترا نامی برده نشد اما مراسمی که به این مناسبت انجام گرفت و بویژه مراسم غدای دستجمعی از اداب میترایی بود . اما در هنگام انتصاب دوباره تیرداد در رم توسط امپراتور نرون ، از میترا با تاکید نام برده شد. …از سخنان تیرداد روشن است که مراسم انتصاب برای او مراسم میترا بوده است.زیرا میترا برای پارتیان و ارمنیان خدای پیمان و پیوند های شخصی است.
در سده چهارم میلادی ، به هنگام مسیحی شدن ارمنستان ،گریگوری مقدس پرستشگاه میترا در اسیای صغیر را ویران کرد.در این باره اگاتا نجلوس می گوید: او-گریگوری-نیز به پرستشگاه مهر که پسر اورمزد نامیده می شد ،امد .سکونتگاهی که در زبان پارتی باگایاریچ گفته می شود و ان پرستشگاه را تا پایه ویران نمود و گنجینه های انرا به تاراج برده میان بی چیزان تقسیم نمود و محل پرستشگاه را به کلیسا پیشکش نمود .
حتی در سده نوزدهم هنوز در ارمنستان میان داستان های برجسته حماسی ارمنی داستان میترا گزارش میشود که در پیوست این کتاب میتوانید انرا بخوانید.
14 July 2019

درود بر همسفران ،هر چند از سفر ارمنستان و گرجستان بازگشتیم ،اما اگاهی از انچه تاریخ نگار عهد صفوی دذ مورد گرجستان نوشته است بی فایده نیست.