فهرست

بالکان

حکایت سفر

من دو هفته دیگر سفری را آغاز می کنم . فکر کردم شاید از میان خویشان و دوستان ، کسانی مایل باشند که با من همسفر مجازی شوند، از همین روی برنامه سفر را برایتان می فرستم.

پروژه سفر : این سفر شامل دو بخش است ، نخست از پاریس تا استانبول .مسیر آن از پاریس اغاز می شود و از شهرهای استراسبورگ -در فرانسه ، هاید لبرگ در آلمان ، سالزبورگ در اتریش ، زاگرب در کراسی، سارایو در بوسنی ، بلگراد در صربستان ، صوفیه و پلودو در بلغارستان گذر کرده و بالاخره در ترکیه پس از بازدید از شهر ادرینوپل به استانبول می روم.

اما در این سفر چند موضوع بیشتر مورد توجه خواهد بود :

:تاثیرات فرهنگی اقوام گوناگون بر یکدیگر

استانبول

مشاهده نشانه های فرهنگی امپراتوری عثمانی در کشور های بالکان : شامل بنا های بجا مانده ، زبان ، دین ، تغذیه ، رسوم .و غیره

 

ومشاهده سر زمینهایی که در پیش از جنگ جهانی اول صحنه حوادث ودرگیری هایی بود که تاریخ قرن بیستم را رقم زد و تاثیر بسیار مهمی بر سرنوشت ایران داشت.

بخش دوم شامل مناطق تاریخی اطراف شهر های ازمیر و بورسا خواهد بود که در آینده شرحش نگاشته می شود.

نگاه من در این ناحیه نیز بر همان شیوه گذشته در جستجوی مشاهده داد وستد های فرهنگی تمدنهاست ، منتهی در زمان دور تر . زمانی که شهر- دولتهای یونانی در آسیای صغیر فراوان بودند و همانها فرهنگ میانرودان را به “کرت “و سپس به داخل یونان منتقل کردند..خواهیم دید که روابط ایرانیان با یونان و سپس رم و بیزانس تنها به جنگ خلاصه نمی شد .

روزانه گزارشی کوتاه همراه با عکس و احیانا فیلمهای کوتاه تهیه میکنم اگر مایلید در این سفر بشکل مجازی شرکت داشته باشید ، با یک جمله مرا مطلع کنید……شاد باشید.

 

حکایت سفر 1

دادوستد فرهنگی بین اقوام ، محور اصلی جستجوی من در این سفر است .تا آنجا که به ذهن من میرسد ، این داد وستد به چند شیوه انجام می شود: جنگ، تجارت ،مهاجرت و در سده اخیر با رواج توریسم و تکنواوژی ارتباطات..

جنگ ، متاسفانه قدیمی ترین و خونبارترین نوع رابطه بشر با هم نوعش بوده است. خطر جنگ واشغال نظامی بعد از آن، هر یک به نوعی باعث تحول درونی جامعه و آمیزش فر هنگ ها می شود.

برای مثال خطر حمله هخامنشیان به آتن باعث شد که آتنی ها دامنه شهروندی را به اقشار جدیدی توسعه دهند. مثال دیگر: اکتساب حق رای زنان بمناسبت جنگ های جهانی در اروپا. است …اما جنگ ها -به ویژه در گذشته ، با جابجایی جمعیتی همراه بوده است . مثال :کلنی های یونانی در جنوب آسیای مرکزی ، از جمله شهر خجند ، که به ایجاد” تمدن باکتریا “منجر شد .
یا شکست بابک خرمدین و فرار پیروان او به امپراطوری بیزانس و تاثیر فکری ان بر جنبش های دینی – اجتماعی از بلغارستان تا اسپانیا در چند قرن بعد!.شرخ مختصرش در گزارشات بعدی خواهد آمد.

دوم بازرگانی ، بگمان من داد و ستد تجاری مهمترین و کم هزینه ترین ابزار انتقال تجربیات بشر- بویژه در دنیای کهن ، از قومی به قوم دیگر بوده است. لازم به ذکر نیست که «راه ها »برای دادو ستد ایجاد شد و یکی از دلایل رشد شهر ها نیز همین بود ….اساسا شهر هایی که بر اساس تجارت بنا شده اند از هر جهت با شهر های دیگر متفاوتند :در گذشته دور شهر های فینقیه و یونان و در دوران قرون وسطی شهرهای شمال ایتالیا ، ودر دوره جدید نیویورک و شانگهای ….این شهرها اغلب مرکز آمیزش فرهنگ های گونا گون بوده و نقشی محوری در انتقال تجربیات بشری داشته اند. بگذریم که معماری و سازمان اداری حاکم بر آنها نیز همواره پیشرفته ترین شیوه روزگار خودشان بوده است ……نکته حاشیه ای اینکه اغلب امپراطوری ها ی گسترده بر اساس حفظ راه های ارتباطی پا گرفته و تداوم یافته اند.                                                                                                                                                                                                                قلعه وسط شهر بلگراد ، یادگار دوره تسلط عثمانی

حکایت سفر ضمیمه2

مهاجرت و جابجای : از قرن چهار تا ششم میلادی جابجایی گسترده ای در اروپا صورت گرفت : یورش هون ها از دشتهای میانه آسیا بسمت اروپا آغاز و بسیاری از اقوام سر راه را بسمت غرب حرکت داد، آتیلا در سال ۴۵۳ از آلپ گذشت .این فشار از شرق اروپا به نوبه حود به مهاجرت و اقامت اقوام جدید در مناطق جدید شد : ژرمنها درآلمان امروز،فرانکها در فرانسه ، گوتهای غربی در شبه جزیره ایبری ، لومبارد ها در شمال اسپانیا گوت ها جنوبی در کروسی ،اسلاو ها در بالکان واروپای شرقی مستقر شدند .*…..دو نمونه جابجایی قومی در ایران : شاه عباس ارامنه و گرجی ها را به اصفهان و شمال ایران کوچاند. آنها علیرغم جایگاه ویژه ای که در اقصاد ایران یافتند ، اما این جابجایی موجب مرگ بیشماری از ارمنی ها شد…. نمونه دیگر:آقا محمد خان بعد از انتخاب تهران به پایتختی، تعدادی از قبایل ترک آذربایجان را به ورامین و ساوجبلاغ کوچ داد.همچنین لرها را . اگر اشتباه نکنم 19 هزار خانواده! ….کاشی ها و اصفهانی ها هم خودشان آمدند!

د* عده ای از مردم هرات هم به کرواسی کوچ کردند ، همچنانکه مازندارنی ها هم همراه فاطمیان مصر به پالرم سیسیل رفتند و گویا در آنجا شورش هم کردند! صحبت از مازندران شد، شمال ایران بخاطر وجود کوه های البرز همواره پذیرای اقلیتهای قومی و مذهبی بوده :از خوارج و زیدیه گرفته در قرن دو و سه هجری تا قزاق های فراری از دست ارتش شوروی به این دیار آمدند . قزاق ها هنوز در محله هایی در شهر های بهشر و ساری هستند.که سنتهای خود را همچنان پاس می دارند.
داستان زندگی دور از سرزمین مادری “داستانی است پر اب چشم”……..
مهاجمان و مهاجرین معروف دیگر وایکینگ ها هم در قرن یازده هستند که از راه ولگا بشمال ایران آمدند وسکه های سامانی را با خود به دانمارک بردند. -نقل از جمالزاده -و گویا یادگارهای هنری از خود در ترکمنستان امروزی باقی گذاشته اند.

خارج از متن ،جاده خاکی3

درود بر همسفران دیار غربت!

من کوشش میکنم ، روایت هایم را کوتاه بنویسم .اما کوتاه نویسی مشکلات خودش را دارد. گاهی مطلب ناروشن می ماند . گاهی چون پیش زمینه ای گفته نشده ، گویا به زبان چینی است و بالاخره متن نوشته ها خشک است و ….ایراد های دیگر.

این متن ها برای شما نوشته میشود. کمبود ها و ایراداتش را تذکر دهید.اگر نگویید ممکن است که راننده به خواب رود !

اگر توضیخات بیشتری و یا رفرانس گفته هایم را می خواهید، در فرصت مناسب پاسخگو خواهم بود……..تا ده روز دیگر ، دوره تدارک است. شاد باشید. همسفر شما

حکایت سفر 4

تاریخچه بالکان،

منطقه بالکان که نامش از رشته کوهی با همین نام گرفته شده در جنوب شرقی اروپا قرار دارد :بلغارستان ، رومانی صربستان ،بوسنی هرزگوین ، کراسی ، استونی ایتالیا -ناحیه تیریست، البانی ، مونته نگرو ، مقدونیه کوسوو، یونان و ترکیه .

از آنجا که در سفر به منطقه ” تراس ” اشاره خواهد شد ، لازم ست حدود آنرا مشخص کنم : تراس که در فارسی تراکیه گفته می شود شامل بخش شرقی بالکان است ، که شامل یونان و ناحیه مقدونیه بزرگ و جنوب بلغارستان و قسمت اروپایی ترکیه امروز است. این همان ناحیه ایست که مشیرالدوله از قول پلوتارک می گوید” داریوش یک میلیون سپاه به آنجا برد!” *بالاخره سرزمین نام آوریست/اسکندر/ که فرهنگ یونانی را تا به هند گسترش داد و هر چند ما او را بخاطر به آتش کشیدن تخت جمشید نکوهش می کنیم ، اما جا بجا آمیزش این تمدن هلنی را با فرهنگ بومی خودمان مشاهده می کنیم.

*- ناحیه” تراس / Tersasse” در شرق بالکان  را نباید باشهری با نام شبیه به ( Tarse    ) طرطوس اشتباه کرد .این شهر در ایالت قدیمی  سیلیسی در  جنوب ترکیه امروز / استان  آدنا / است. این شهر محل زادگاه سنت پل ( Paul de Tarse)   و فیلسوف عهد باستان استونیس و همچنین در دوره های ،آشوری ،پارسی ، یونانی ، رمی ،بیزانس و اعراب( محل کشته شدن مامون در  جنگ با بیزانس)، ارمنی و عثمانی اهمیت داشته است . این شهر محل دیدار کلوپاترا و آنتونی  و محل برگزاری سه کنسیل مسحیت در سال(431،435،1177) است. متاسفانه این شهر در زلزله 2022 خسارات فراوانی دید و تمام این منطقه که از مراکز تمدن در دوره های مختلف بوده است در جنگ های داعش و سوریه آسیب های سهمگینی دیده است.این قسمت در  بازحوانی سال 2023 به گزارش اضافه شده است.

پرگام مهم در غرب ترکیه مرکز خکومتی یکی از بازماندگان اسکندر

 

کنستانیوپل ، قسطنطنیه واستانبول امروزی مرکز امپراتوری بیزانس در طول یازده قرن و سپس 6 قرن مرکز آمپراتوری عثمانی

برگردیم به بالکان:

تاریخ بالکان را از چهار قرن از پیش از میلاد را می توان بچند دوره فرهنگی تفسیم نمود که ناظر بر حاکمیت سیاسی قوم و یا دین خاصی است: تا پیش از اسکندر مقدونی فرهنگ حاکم بود و پس از آن هلنی شد که آمیزه هائی از فرهنگ ایرانی – بویژه در شکل سیاسی اش بهمراه داشت. در قرن نخست میلادی رمی ها این ناحیه را اشغال کردند و از قرن چهارم مسیحیت در این ناحیه گسترش یافت و پس از دوبخش شدن امپراطوری رم ، این منطقه تحت تسلط 1000ساله بیزانس به مرکزیت قسطنطنیه قرار گرفت . در سال 1453*ترکهای عثمانی  پس از جنگ های هفتصد ساله مسلمانان برای تسخیر  پایتخت بیزانس  در برانداختن این امپراتوری توفیق یافتند  .امپراطوری عثمانی از کنسنتانتیوپل( استانبول) تا ابتدای قرن بیستم بر آسیای صغیر و کشور های عربی وبخش وسیعی از آفریقای شمالی حکومت کرد.در ابتدا امپراطوری عثمانی قدرت برتر منطقه بلکان هم بود ،اما رفته رفته امپرطوری اتریش و مجار – هابسبورگ- عثمانی ها را به عقب نشینی وادار کردند. درجنگ اول هر دو امپرطوری از میان رفتند.

در میان دو جنگ نفوذ کمونیسم در این ناحیه افزایش یافت و بعد از جنگ جهانی دوم در بسیاری از کشور های منطقه حکومت کمونیستی حاکم شد که بجز یوگوسلاوی و آلبانی ، همگی از اقمار شوروی بودند.

* این تاریخ را پایان قرون وسطی و آغاز عصر رنسانس انتخاب کرده اند . شرحش خواهد آمد.

امپرطوری رم و بالکان: حکایت سفر -5

 

شهر رم تا قرن سوم پیش از میلاد بسیار کوچک بود ، قدرت واقعی رم از زمانی اغاز شد که حاکمیت کارتاژ( در کشور تونس امروز) را در دریای مدیترانه طی سه دوره جنگهای خونین از میان برد .و سپس حکومتهای هلنی جانشینان اسکندر را به تابعیت خود در آورد. بازماندگان اسکندر سیستم حاکمیت فردی را که از ایران وام گرفته بودند به رومی ها منتقل کردند.هرچند هنوز بسیاری از پست ها با انتخاب سنا انجام می گرفت و رهبران سیاسی در خدمت رم بودند و نه بر عکس.

اما پس از حذف رقبا ، تمام راه های آبی بازرگانی تحت پوشش رم قرار گرفت .سیل برده از مستعمرات به ایتالیا منتقل شد (شورش بردگان را در فیلم اسپارتاکوس به یاد دارید؟ کرک د اگلاس) رم در اوایل قرن دوم میلادی نزدیک به یک میلیون جمعیت داشت (پکن تنها شهری بود که بیش از رم جمعیت داشت.) حاکمیت رم در اروپا از اطلس تا آسیای صغیر گسترده بود. بالکان در همان سده نخست میلادی تسخیر شد . رومی ها در تمام منطقه شهر های جدید و راه سازی کردند. در یکی از موزه های کروسی نقشه از راه های اروپای جنوبی دیدم ،که دقت آن با نقشه های اوایل قرن بیستم برابر است .بخشی از این نقشه را در عکس زیر می بینید.

 

 

امپراتوری رم تا پیش از پیش از سده سوم با خدایانی که از یونان به ارث برده بود می زیست و کاری بکار دین مردم مستعمرات خود نداشت. اما جامعه میلیتاریزه شده رم با مردمانی از قومیت های متفاوت ، به خدایی واحد نیاز داشت تا به کمک امپرتوری واحد، این اقوام را زیر یک حاکمیت اداره نماید. آئین مسیح بعنوان سیمان حاکمیت این نقش را بر عهده گرفت و از ان پس رم به ترویج آن کوشید . مردم بالکان نیز به آیین جدید پیوستند .اما گستردگی امپراتوری و فشار مهاجران تازه رسیده در قرن پنجم ، منجر به تقسیم امپراتوری به دو قسمت شد .بخش غربی با مرکزیت رم و بخش شرقی با مرکزیت کنستانتینوپل– قسطنطنیه . بندرهای ساحلی شرق مدیترانه شهر های ثروتمند بودند که پیداش رم شرقی ، امری ناگزیر بود بندرهایی چون اسکندریه ، آنتیوش (سوریه ) و یا قسطنطنیه که جمعیت چند صد هزار نفری داشت (در حالیکه در غرب شهرها بسیار کوچک بود -تنها میلان و لیون جمعیتی حدود یک صد هزار نفر داشت)… بالکان عمدتا در زیر چتر حاکمیت رم شرقی قرار گرفت . بعدها – در قرن دهم- زمانیکه میان پاپ ها در رم و اسقفهای ارتدکس کنستانینوپل جدایی به حد کمال رسید *مردمان بالکان و شرقاروپا مذهب رهبران خود را حفظ نمودند.

هشدار: هان ! تا سرشته خود گم نکنی –خود را ز برای نیک و بد گم نکنی
رهرو تویی   و   راه تویی      منزل تو– هشدارکه راه خود ز خود گم نکنی

حکایت سفر 6- بیزانس

بیزانس ، استانبول امروزی در سده هفت پیش از میلاد ، بنا بروایات اساطیری بدست نوادگان ژوپیتر ساخته شد و مهاجران یونانی ساکنان اولیه آن بودند. موقعیت جغرافیای آن حاکمیت بر راه های بازرگانی را امکان پذیر می کرد. یونانیان از این راه ها برای تجارت استفاده می کردند : چرم،عسل ، موم و برده به سمت یونان وروغن زیتون و شراب به سوی آسیای صغیر .
رومی ها در سده اول میلاد این شهر را تسخیر کردند . در اواخر سده سوم بیزانس پایتخت رم شرقی شد و پس از سقوط امپراتوری ، این شهر برای 10 قرن پایتخت امپراتوری به همین نام بود.*
وارث رم انتیک ، امپرتوری بیزانس آمیزه ای از فرهنگ هلنی و دین مسیح بود با ساختار دولتی رمی . دستگاه حکومتی بسیار منظم و گسترده بود تا جائیکه برخی از پژوهشگران بورکراسی بیزانس را مهمتر ازبورکراسی شوروی می دانند.*(پول بیزانس از سده 7 تا یده 11 در بخش بزرگی از اروپا رایج بود و ارزش آن در طول اینمدت تغییر نکرد! سوال ؟ چرا در اروپای غربی تاریخ بیزانس در مقایسه با دیگر تمدن های اروپایی مورد بی مهری است؟ پاسخ در پا یان حکایت!) این بورکراسی به عثمانی به ارث رسید. …امپراتوری بیزانس همسایه و رقیب اشکانیان وسپس ساسانیان شد . اعراب مسلمان پس از شکست ساسانیان به آسیای صغیر حمله بردند ولی موفق به اشغال پایتخت آن نشدند. جنگ های مسلمانان با بیزانس با ورود ترکهای سلجوقی به آسیای صغیر شدت بیشتری گرفت .سلجوقیان که تا بیت المقدس پیش رفته بودند بهانه ای شدنه تا بیزانس از پاپ و کشور های مسیحی اروپا برای “حفظ جان زائرین بیت المقدس ” کمک بخواهد .پاپ از فرصت استفاده کرده به بسیج کشورهای اروپایی دست یازید ، خاصه آنکه اعراب در اسپانیا ناقوس کلیسای”سن ژان دو کومپوستل “(دومین زیارتگاه مسیحیت ) را به تاراج به پایتخت خودشان ، شهر سویل برده بودند. اما اگر امپرطور بیزانس 1000 شوالیه درخواست کرده بود ، بعد از مدتی ده ها هزار دهقان و تهیدست را در پشت دیوار های شهرخود یافت: در حقیقت حکومتهای مسیحی اروپا – بویژه در فرانسه امروز ( که سخت گرفتار شورش های دهقانی و جنبشهای مذهبی ضد کلیسا بودند ) توده های مردم را با وعده شهادت و البته ثروتهای خیالی شرق ، به سمت اورشلیم روانه کردند .این سیل عظیم ابتدا “بددینان ” خودی را از میان برداشت و سپس سر راه خود هر کجا یهودی یافت غارت و قتل عام کرد. در طی سه قرن جنگهای صلیبی ، گاها دولت بیزانس با ترکهای مسلمان برای مقابله با صلیبیون همکاری میکرد! در دوره چهارم جنگهای صلیبی، فرانک ها پایتخت بیزانس را چنان غارت کردند که گفته اند تا انزمان بی سابقه بود.**


از سوی دیگر قبا یل ترکمن که بعد از سلجوقیان وارد آسیای صغیر شده بودند در پی دست یافتن به مراتع جدید سرزمینهای بیشتری از سلجوقیان تسخیر می کردند و انها را بسوی پایتخت سوق می دادند. تنها حمله خونبار تیمور لنگ که پس از غارت شهر های ایران به آسیای صغیر وارد شد ه بود تسخیر قسطنطنیه را چند دهد بتاخیر افتاد.اما در نهایت پیش قراول قبایل ترک مسلمان شده ، عثمانیان، با گذاشتن از دریا سیاه شهر را دور زده و به تراس “انطاکیه ” وارد شدند . آنها ابتدا اندریوپل را که گمان می کردند همان قسطنطنیه است اشغال کردند و بالاخره در سال 1458 وارد پایتخت شدند وبه کعبه امالشان رسیدند.
د*بیزانس نه تنها پل ارتباط بازرگانی و فرهنگی شرق و غرب بود ، بلکه همین نقش را در رابطه با روسیه هم داشت. شرح این رابطه برای فهم درک موقعیت روسیه در تاریخ دو سده اخیر ضروری ست.(اگر عمری بود در آینده به آن می پردازیم)


د* *جنگهای صلیبی بدلیل ماهیت مذهبی اش همچنان مایه تبلیغات جریان هایی خاصی در دو اردوگاه متخاصم هست وادبیات سلحشوارانه آن دستمایه شعله ور کردن غریزه دشمنی با رقیبی خیالی. شبح ریچارد شیردل و سن لویی از یکسو و صلاح الدین ایوبی وحاکم بامرالله از سوی دیگر رجز می خوانند و هماورد می طلبند.بهمین جهت نگاه تاریخی به این دوران مفید است.اگر طالبش بودید به آن خواهیم پرداخت.بویژه که انواع فرقه های شوالیه گیری مربوط به این دوره است . سوژه فیلم های سینمایی دوران کودکی!
-در سده 8 و 9 بحث دینی مهمی در بیزانس در گرفت وبرای مدتی منجر به ممنوعیت تصویر و نقاشی در کلیسا شد.( اگر علاقمند هستید ، میتوانیم یک حکایت هم در مورد فرقه های گوناگون مسیحی داشته باشیم ،

بویژه برای فهم اولیه بالکان، آشنایی با این تفاوت ها ضروریست)

حکایت سفر 7 امپراتوری عثمانی:

درسده یازده میلادی قبایل ترک آسیای مرکزی وارد آناتولی شدند : بخشی آز انها قبایل صحراگرد ترکمن بودند که در پی چراگاه های جدیدی بودند و بخش دیگر”غازی”(جنگجویان مذهبی) در پی غارت و کشورگشایی.در پی تضعیف حاکمیت مغول ها در شرق و امپراتوری بیزانس در غرب فرصت مناسبی برای غازیان اناتولی پیش آمد. آلب أرسلان رهبر سلجوقیان روم بر سپاه بیزانس غلبه نمود _ 1071)و در های آناتولی را بسوی ترکمن ها گشود . در سال 1280 طایفه ای از ترکمن ها به رهبری عثمان شهر بورسا را اشغال کردند و آنرا پایتخت خود قرار دادند .اریستوکراسی نظامی قبیله عثمانی پیشقراول ان موجی بود که به رهبری محمد دوم در سال.1453 کنستانتینوبل (استانبول ) را فتح کردن…..عثمانی ها به رهبری سلطان سلیمان حکومت مملوک ها را در سوریه و مصر شسکت دادند و کرانه شمالی آفریقا را تحت تسلط خو در اوردند .عربستان  و شهر مقدس مسلمانان ،کعبه را نیز ضمیمه خاک خود نمودند و به این ترتیب خلافت  از جهت دینی تقویت شد . در قرن شانزدهم آنها بادو رقیب روبرو شدند : درغرب پیشروی شان با امپراتوری هابسبورک (که از اتحاد اتریش و مجارستان تشکیل شده بود و بر بالکان حاکمیت داشت ) و در شرق با حکومت صفوی که در میان قبایل شیعی اناتولی شرقی هم پیمانانی داشت….دولت عثمانی موفق شد بالکان را تسخیر نموده و مجارستان و لهستان 1662 را نیز ضمیمه امپراتوری خود نماید .تنها در پای دیوار های وین متوقف شد و محاصره چند ماهه بی نتیجه ماند. از همین تاریخ دولت عثمانی رو به بضعف نهاد . در میان دلایل ناتوانی پیشروی عثمانی ، یکی هم درگیری وخطر دائمی صوفیه بود (که آل احمد انرا کارد از پشت زدن نامیده است! شاید ایشان ا زقدرت روسیه در کریمه و کشف راه های دریایی جدید، امید نیک و حمایت همه جانبه اروپا از هابسبورگ اطلاعی نداشتند!). عثمانی ها بار ها با صفویه برسرتصاحب ارمنستان و گرجستان و میان رودان جنگیدند و حتی دوبار تبریز را اشغال نمودند. جنگ هایی که در دوره نادر و سپس قاجار ادامه یافت . حتی در جنگ اول جهانی نیز تبریز و بخش هایی از غرب ایران را اشغال نمودند ..اما خلافت عثمانی با جنگ جهانی اول خاتمه یافت و ترکیه نوین با سرزمین بسیار محدودتر جایگزین ان شد.

پرچم امپراتوری عثمانی
سلطان محمد فاتح، پایتخت مسیحیت و امپراتوری رم شرقی را تسخیر کرد و رویای هفت صد ساله جهادگران مسلمان را تحقق بخشید.

دولت عثمانی بر پایه بزرگان لشگری”عساکر” که اغلب تیولداران سلطان بودند استوار بود . اما بزودی برای ایجاد توازن دست بدامان “غلامان خاصه – ینی چری “* شد . این غلامان خاصل سیاست دربار عثمانی بود: بچه های ده یازده ساله مسیحی را از بالکان و گرجستان از خانواده هایشان جدا می کردند و بعد از مثله کردن انها را بمدارس ویژه میفرستادند و بهترین تعلیمات را در اختیارشان می گذاشتند . با استعدادترین انها در شورای مشورتی خلیفه را در أمور کشوری کمک می کردند و ستون فقرات ارتش و دیوان امپراتوری بودند . دیگران نیز یا در ارتش و یا در حرم سلطان خدمت می کردند.بدین ترتیب توازن قوا با “عساکر ” تامین می شد. از سوی دیگر با اشغال کعبه ،وجاهت دینی و پشت بانی روخانیون سنی نیز فراهم امد . حمایتی که خلیفه چه در مبارزه عقیدتی با صفویه و چه در مبارز با کفار اروپایی سخت بدان نیاز داشت.البته مقامات مذهبی تحت حاکمیت سلطان بودند .امپراتوری عثمانی دستگاه اداری بیزانس را نیز بخدمت گرفت و از ان به نحو شایسته ای سود برد

دولت عثمانی از همان اوایل قرن هجدهم علاوه بر نوسازی قوای نظامی دست به توسعه اقتصادی و اداری زد.در زمینه کشاورزی کاشت تنباکو ،کنف و ذرت را در آناتولی رواج دادند و در قرن نوزدهم با کمک کشور های در مناطق مختلف امپراطوری شبکه راه آهن ایجاد نمو دند.

روابط عثمانی با ایران زمان قاجار هرچند گاهی أوقات بحرانی می شد ، اما بدلیل ضعف دولت قاجار بویژه از دوره ناصرالدین شاه هیچگاه خطری جدی از جانب شرق آن ها را تهدید نکرد. دولت قاجار در استامبول سفارت داشت و بازرگانان با عثمانی دادو ستد فراوانی داشتند . جریانات رفرمیستی عثمانی بر نخبگان ایران تاثیر زیادی داشت و تعدادی از شاهزادگان و نخبگان ، بازرگانان و افراد تحصیلکرده از این جنبش تجدد خواهانه متاثر بودند ونشریاتی در استانبول به چاپ میرسانند. از جمله کنسول جنرال ایران ، خبیرالملک با هم فکری میرزا اقا خان کرمانی و شیخ احمد روحی در ارتباط با سید جمالدین نامه های فراوانی به علمای نجف می نوشتند که در جلب آنان به جنبش مشروطه نقش داشت

 

هم پای کاروان!

دوستی از میان همسفران از تعداد جمعیت یک میلیونی رم در اواخر قرن نخست میلادی تعجب کرده بودند.
برای آگاهی خدمت دوستان یاد آوری می کنم ، که در آن دوره در بخش وسیعی از شهر تنها پیاده ها حق آمد و شد داشتند و هیچ ارابه ای در روز حق ورود به شهر را نداشت . بطوریکه وسایل ساختمانی در شب به شهر حمل می شد .و ثروتمندان در بیرون از شهر خانه داشتند!
یک نگاه به کلسیمو-استادیوم شهر – که بیش از پنجاه هزار تماشاگر گنجایش داشت ، یا یکی از حمام های عمومی شهر که گنجایش چندین هزار نفر را داشت ، نشانه هایی از جمعیت بسیار شهر است.

Rome
رم ، شهری که بیشترین نقش را در پیشرفت تمدن غرب در طول تاریخ داشته است.

میتوانید به ویکی پدیا مراجعه کنید . من هم اکنون به زبان فرانسه نگاه کردم : جمعیت شهر را میلیون نوشته است.
اگر فرصتی بود در مورد شهر رم در زمان شکوفایی اش متنی می نویسم.
همسفر دیگری ، گفته بودند که به ارمنی ها اشاره ای نشده.
در حکایت امروز از ینی چری ها در عثمانی اشاراتی هست ، در حکایت های قبلی هم ،در جا بجایی ارامنه در زمان صفوی نکاتی بیان شد .
اما بر روی چشم متنی هم در این زمینه ،خواهد امد.

درود بر همسفران دیار غربت

من کوشش میکنم ، روایت هایم را کوتاه بنویسم .اما کوتاه نویسی مشکلات خودش را دارد. گاهی مطلب ناروشن می ماند . گاهی چون پیش زمینه ای گفته نشده ، گویا به زبان چینی است و بالاخره متن نوشته ها خشک است و ….ایراد های دیگر.

این متن ها برای شما نوشته میشود. کمبود ها و ایراداتش را تذکر دهید.اگر نگویید ممکن است که راننده به خواب رود !

اگر توضیخات بیشتری و یا رفرانس گفته هایم را می خواهید، در فرصت مناسب پاسخگو خواهم بود……..تا ده روز دیگر ، دوره تدارک است. شاد باشید. همسفر شما

خارج از متن 2

خبر شدم که نمی توانم ماشین را در ترکیه پارک کرد و از آنجا خارج شد.- مگه شهر هرته! و بنابراین باید به فرانسه برگردم! برنامه ام حد اقل یک هفته بیشتر زمان می برد . به اضافه اینکه گذشتن از مرز های بلغارستان به ترکیه و همچنین ترکیه به یونان کار زمانبری است . هنوز کاروان راهی نشده ، باد های بیابانی به پا خواست! البته نمکش بیشتر می شود !
حکایت امروز را شب برایتان می نویسم و می فرستم.
در ضمن همسفرانی که گزارش را از طریق تلگرام دنبال می کنند ، اگر امکان استفاده از “واتز اپ ” را دارند مرا با خبر کنند، چون وقت کمتری از من میگیرد. با سپاس.

 

تست گروه برای همسفران، امروز پیاده تا وسط پاریس رفتم ، دارند، بیشتر پیاده رو ها ، خیابان ها و ایستگاه های مترو را تعمیر می کنند ، تازه متوجه شدم این وضعیتی که پنج، شش ماه است که در جریان است ، مربوط به مسابقات سه سال دیگرست. قسمت ماشین رو بسیار باریک می شود و جای دوچرخه و پیاده رو افزایش میابد. خلاصه گویا شهر ها را از ماشین خالی می کنند! قیمت بنزین هم که قرار است بتدریج گران شود. ببینیم آنهایی که با هوای آلوده شهر ها مخالفند ، حاضرند عادت های زندگی روزمره شان را تغییر دهند؟

در قسمت انتهایی ساختمان دادگستری ، در زمان فیلپ لو بل ،پادشاه فرانسه در قرن دوازده ، شاید هم سیزده! رهبر فرقه “شوالیه های تامپل “را در آتش سوزاندند. این فرقه که در جنگهای صلیبی شرکت داشت ، بعد از بازگشت در برخی کشور ها ی اروپایی به فعالیت خود ادامه داد وصاحب ثروت ومکنت فراوانی شد. پادشاه فرانسه با همدستی پاپ بسیاری از نیایشگاه های انها را تسخیر و اعضای آنرا دستگیر کردند و پس از یک محاکمه نمایشی ثروت اندوخته در معابد را غارت نمودند. هنوز نیایشگاه های انها پا برجاست .حداقل  در پراگ و چند شهر فرانسه و در پرتقال تعدادی از آنها دیده ام.

حکایت 8 سفر: امپراطوری هابسبورگ (اتریش – مجارستان )

زاگرب پایتخت کرواسی

سال 1453: کنستانتینوپل به دست ترک ها سقوط کرد .وحشت از قدرت عثمانی ها و ترس از دست رفتن تمامی سرزمین های مجاور رود دانوب تمام اروپا مسیحی را که در پراکندگی بسر می برد فرا گرفت .در همان زمان بذر ایده یک امپراتوری سراسری مسیحی در میان دلتمردان اروپایی ریشه دوانید. تاریخ اروپا بار این مسئولیت را بر دوش خاندان هابسیورگ قرار داد. آنها خود را وارٍث امپراتوری رم و وامپراتوری مقدس ژرمن می دانستند و با اتحاد با مجار ها در پی تسلط بر بوهم (چک امروزی) و نواحی دو سوی دانوب بودند .بزودی ایده رسالت “اتریش برای نجات جهان ” در میان نخبگان امپراتوری پا گرفت. اما نه مسیحیان هم رای بودند و نه کشور های اروپایی : از ابتدایی قرن 16 لوتر پرچم رفرم مذهبی را بر افراشت و دنیای مسحیت به لرزه را در اورد.طرفداران او بسرعت در شمال المان -ساکس-زیاد شدند . پرتستانتیسم میان مردمان اطراف دانوب هم گسترش یافت بویژه اینکه بیشتر این مردمان ریشه ژرمنی داشتند. رفرم در بوهم و اتریش هم پیروان فراوانی یافت .
.در میان دولتهای اروپایی وضع از این هم اسفبارتر بود : هرچند که شاهان همگی به نوعی با هم قرابت فامیلی داشتند ، اما رقیب هم بودند. شارل پنجم امپراتور نامدار هابسبورگ در این دوره پادشاه شد.در 19 سالگی بقدرت رسید .از جانب مادری پادشاهی اسپانیا را هم به ارٍث برده بود . او از همان آغاز باید در سه جبهه می جنگید : بعنوان مدافع کلیسای کاتولیک با پرتستان ها در شمال ، در جنوب با فرانسه ،که در پی تسلط بر شمال ایتالیا و کنترل حاشیه شمالی مدیترانه بود ،و بالاخره در شرق با ترکان مسلمان که برای اروپا دندان تیز کرده بودند … شارل پنجم چندین بار در اسپانیا و ایتالیا با فرانسه جنگید و ان را شکست داد و فرانسوای اول -پادشاه فرانسه را اسیر کرد. هر دو پادشاه کاتولیک بودند و خود را مدافع کلیسای کاتولیک می دانستند. اما غیرت دینی پادشاه فرانسه مانع از اتحاد او با عثمانی ها بر علیه هابستورگ نشد! …..جنگ های خونین مذهبی بعد از سی سال به معاهده صلح “وستفالی” در سال 1648 انجامید وبه جنگ خاتمه داد و قرار شد که دین رسمی کشور دین پرنس حاکم باشد . بند دیگر معاهده ، مدارا با ادیان دیگر بود. یکی از نتایج این جنگها جدایی پروس ، دانمارک ، هلند و بلژیک از امپرتوری بود ، این روند با انقلاب فرانسه و گسترش ایده دولت – ملت شتابی تند تر یافت . شتابی که در قرن نوزدهم به شکل گیری رقابت دولت های قوی صنعتی در اروپا انجامید …..عثمانی زمینه مادی رقابت در این میدان را نداشت .”مرد بیمار اروپا” در حال مرگ بود و گله گرگ ها در انتظار دریدن ان . از سالهای نود قرن نوزدهم تدارک جنگ دیده می شد: گفتمان حاکم در کشور های مقتدر اروپا ، شکوه و عظمت ملی و نفرت از دیگری بود .نتیجه ا ین گفتمان اماده کردن مردم برای جنگ جهانی اول بود . جنگی که علاوه بر میلیون ها کشته، به از میان رفتن امپراتوری های عثمانی و هابسبورگ انجامید.

همسفر عزیزی بدرستی گوشزد کردند که آنتونی کویین هنرپیشه “گوژپشت نتردام ” بوده است و نه “بینوایان”. سپاس از ایشان . ……چند تن از همسفران نیز گوشزد کرده اند که نمی توانند نظراتش را در صفخه “راه”بنویسند. من نمی دانم چگونه باید این مشکل را رفع کرد ، اما حتما نوشته های شما را با کمال میل منتقل خواهم کرد.

همسفری به مهربانی نوشت:صادق عزیز اگر گروه تشکیل بدهی امتیاز آن این هست که اتاق گفتگو می شه و همه تمایل دارند لیکن کانال یک اتاق یک طرفه هست در واقع رسانه ای مثل منبر هست که فقط باید دید و شنید.

همسفری هم از طولانی بودن مطالب و دوست دیگری هم از تنوع ان گلایه داشت. ………در پاسخ همسفر نخست نوشتم : همسفرعزیز روزت خوش سپاس از یاد آوری شما ،
یکم اینکه سواد آنفورماتیک اینجانب کم است و اداره اتاق گفتگو از من ساخته نیست.
دو : این دستنوشته ها در حقیقت مقدمه سفر نامه است و روایتی است بسیار کلی . روایتی است سر دستی که نه ساختار یک مقاله علمی رادارد و نه حتی در پی یک نثر محکم است . حکایتی است که با شتاب و مختصر نوشته می شود.
سوم . حال که گروه شدیم ، هر چه شما بنویسید منتقل می کنم.
اگر عمری بود و از سفر باز گشتم .انزمان شاید پیشنهاد شما را انجام دادم.
شاد باشید.

راه,
مطلب اخر اینکه همانطور که با خبرید این رفت را آمدی هم هست …من باید از استانبول به پاریس برگردم . بنابراین اگر در میان همسفران مجازی کسی اهل سفر خقیقی هم هست ، قدمش بر سر چشم. تماس بگیرید.

حکایت سفر ، بخش نهم. جنگ اول جهانی

جنگ جهانی اول بدلیل رقابت قدرت های اقتصادی اروپایی برای تقسیم مستعمرات به وجود امد :
انگستان قدرت برتر جهانی در سده های 18 و 19 بود . برای حفظ این هژمونی، نیروی دریایی اش بر راه های آبی حاکمیت داشت. فرانسه نیز دومین قدرت اروپایی در قرن 19 بود و در پی توسعه مستعمراتش می کوشید . اما آلمان که در نیمه آخر همین سده با شتابی فراون به اولین قدرت اقتصادی اروپا تبدیل شده بود به بازار های جدید احتیاج داشت . روسیه هم از دوره پتر کبیر در پی باز سازی خود بود و استراتژی اش را برمبنای نزدیک شدن گام به گام به آبهای گرم جنوب نهاده بود.
….کوشش فرانسه بر تضعیف انگستان بود. اعزام “لافایت” برای کمک به جنبش استقلال طلبی امریکا در چهار چوب همین سیاست صورت گرفت . پس از انقلاب فرانسه جنگ های نیابتی جای خود را به جنگ مستقیم داد . اماعلیرغم پیروزی های ناپلئون ، تفوق انگستان بر راه های آبی ،پایدار ماند. ناپلئون برای جبران شکست در جنگ های دریاییش در فکر زمین گیر کردن انگلستان در خشکی بود.از همین روی در جستجوی متحدانی در شرق مدیترانه بر آمد تا دسترسی انگستان بر هند را قطع نموده و اقتصاد آن را فلج نماید . برای رسیدن به این هدف در ابتدا می بایست بر مدیترانه شرقی دست پیدا می کرد. او نواحی اطراف دریا ی مدیترانه را اشغال نمود: مصر در ساحل جنوی، و بخش ساحلی بالکان را در شمال مدیترانه تصرف کرد .در کرواسی و دیگر مناطق استحکامات نظامی ساخت ، سفرایی به عثمانی و دربار قاجار فرستاد که هدف آن بررسی امکانات چنین لشکر کشی بود(رجوع کنید به یاد داشتهای ترزل در سفر به ایران) . این تمهیدات باعث تشویق جنگ دولت فخیمه قاجار با روسیه شد که نتیجه اش اشغال اذربایجان و ارمنستان و گرجستان توسط دولت تزاری بود.

 

جنگ اول جهانی : ورود تانگ ،هواپیما ،مسلسل،……و گاز شمیائی به صحنه جنگ . جبهه ای به درازای 750 کیلومتر در غرب فرانسه

 

میلیون ها کشته و زخمی در یخش عظیمی از کره خاکی ، حاصل این جنگ

در اواخر قرن 19 فرانسه توانسته بود سرمایه گذاری های بزرگی در عثمانی انجام دهد و نقش فعالی در بازرگانی این کشوربدست اورد ، اما آنچه که موجب نگرانی واقعی انگلستان بود قدرت روز افزون صنایع آلمان و بویژه حضور پر قدرت نیروی دریای این کشور در مدیترانه بود . از سوی دیگر رشد پان ژرمنیسم در حرکت بسوی حاکمیت بر بالکان، انگلستان را به وحشت انداخته بود .نزدیکی آلمان به عثمانی و نقش فعال این کشور در زیرسا خت های خط آهن عثمانی ، آلمان را به هند نزدیک می ساخت: پروژه راه آهن استانبول – بغداد و سپس ادامه ان تا بصره در حاشیه خلیج فارس ،گا م هایی در جهت نزدیک تر شدن به هند بود. المان راه اهن استانبول به عربستان را پیش از ان ساخته شده بود…. در این میان روسیه نیز وارد رقابت اروپایی در جنوب شد: سیاست پتر کبیر در پیشروی بسوی آب های گرم و تصاحب سرزمین های جنوب در دستور کار روسیه بوده و هست.روسیه با اشغال سرزمین های قفقاز در پی اشغال کریمه برای دسترسی به دریای سیا ه بود. اما برای دسترسی به مدیترانه ، می باید از تنگه بسفر و دردانل عبور کرد .برای کنترل این راه آبی ، شهر حاکم بر آن یعنی استانبول را می باید بچنگ آورد. بنابراین برنامه دراز مدت روسیه تسخیر استانبول بود.. نفوذ بالکانهم ،روسیه را یک قگام به محاصره استانبول از راه خشکی نزدیک می کرد… دو عامل ، موقعیت روسیه را در بالکان تقویت می کرد، نخست ریشه مشترک قومیت و زبان آنها-اسلاو- بود و دوم مذهب ارتودکس…. به این ترتیب روسیه در بالکان با آلمان ، در عثمانی با انگلستان و فرانسه و در ایران با انگستان رقابت اقتصادی وسیاسی داشت .
انگستان و فرانسه در جنگ کریمه در برابرروسیه قرار گرفته ومتحد یکدیگر بودند. اما د ر دوره بعد ، این سه کشور علیرغم تضاد هایشان مقابل آلمان متحد شدند چرا که المان با رونق صنایعش و نیروی دریایی برترش خواستار استقرار نظم جدیدی در روابط بین الملل بود .
در آستانه جنگ صف کشی ها مشخص شده بود انگلستان ، فرانسه و روسیه در یک سمت وآلمان ، امپرتوری محتضر هابسبورک و عثمانی در صف مقابل …. ترور نایب السلطنه خاندان هابسبورگ بدست یک ناسیونالیست صرب در بوسنی ، جرقه ای بود بر چندین دهه گفتمان نفرت پراکن  حاکم بر کشور های اروپایی.

 

حکایت سفر ، بخش دهم ادامه جنگ اول

 

در سده نوزدهم کشمکش میان کشورهای اروپایی از یکسو وتضعیف بیش از پیش دولت عثمانی از سوی دیگر زمینه را برای استقلال ملل بالکان فراهم نمود : در سال 1822یونان با حمایت روسیه از عثمانی جدا شد .شکست هابسبورگ در جنگ های” ماژنتا ” و “سولفورینو” توسط فرانسه در سالهای 1859 و 1861 به استقلال ایتالیا منجر شد. جنگ اول بالکان که در آن صربها با حمایت روسیه و اتریش برعلیه عثمانی می جنگیدند به جدایی صربستان و رومانی و بلغارستان از عثمانی انجامید(1878).این بار کشمکش میان کشور های تازه تاسیس شده آغاز شد که هریک مدعی سرزمینی گسترده بود که  برای خود حامیانی از قدرتهای بزرگتر می جست . جنگ دوم بالکان در سال 1913 حاصل این کشمکش ها بود ……. اما در غرب اروپا هم بعد از شکست فرانسه در 1780 در برابر هابسبورک ، گیوم اول در کاخ ورسای خود را امپرتور آلمان  متحد /رایش دوم/خواند . الزاس لورن از فرانسه جدا و به الحاق آلمان در امد و زمینه تبلغات اتی جنگ میان این دوکشور آماده شد .این تبلیغات در کشور های اروپایی به قدری شدید بود که حتی احزاب چپ هم که سنتا ضد جنگ بودند ،در “شیپور افتخارات ملی می دمیدند”. مردان سیاسی و روشنفکران ضد جنگ بسیار معدود بودند: ژان ژورس ،سساستمدار سوسیالیست ،در فرانسه به ضرب گلوله یک میهن پرست افراطی کشته شد و برترانراسل ، فیلسوف انگلیسی، به اتهام خیانت راهی زندان.

 


جنگی که با شور ملی آغاز شده بود پس از 4 سال با آثار شومش در سال 1818 به پایان رسید .
دو نمونه آز ان در خوزه سفر ماست 1- با لکان. 2- خاورمیانه.
بالکان : مردم بالکان که از اقوام گوناگون ، با زبانهای متفاوت و ادیان و مذاهب مختلف بودند ، و هرگز سرنوشت مشترکی در طی تاریخ نداشتند .قدرتهای بزرگترهر یک بر گوشه ای از آن حکمرانی می کردند وفرهنگ خود را ااشاعه میداند. حتی در تاریخ معاصر این تفاوتها بیشتر شد ، چرا که شکاف اقتصادی بین مناطق هم به آن افزوده شد . مردم بالکان که تازه از یوغ چهار صد ساله عثمانی خلاص شده بودند هیچ نقشه راه مشترکی برای آینده نداشتند.
نتایج جنگ جهانی در خاور میانه نیز به همان اندازه شوم بود : در اوایل جنگ دولت عثمانی که مراکز دینی مکه و نجف را در اختیار خود داشت ،کوشش نمود تا با استفاده از احساسات مذهبی توده های مسلمان با حکم جهاد علما ،آنها را بسیج نماید. مردم و نخبگان عرب که آنها هم بیش از شش قرن زیر حکومت ترکها و عثمانی بودند در شکست خلافت عثمانی راه نجاتی برای خود جستجو می کردند. بویژه اینکه انگلستان و فرانسه به نخبگان عرب ، کرد وارمنی و یهود قول استقلال داده بودند .عرب ها با دورنمای کشوری واحد به شورش برضد عثمانی دست زدند و با همکاری “لورنس عربستان ” دولت عثمانی را شکست دادند اما فاتحان جنگ به هیچ یک از وعده های خود بویژه در مورد اعراب وفا نکردند.: بجای یک کشور چندین کشور ریز و درشت بوجود آمد ، سوریه و لبنان به فرانسه و میانرودان به انگلستان سپرده شد.دران میان هم اردن و عربستان ایجاد شد . اسراییل بعد ها به یهودیان رسید ، اما نه ارامنه و نه کرد ها چیزی در این میان نصیبشان نشد. این ناکامی ها بر بستر عقب ماندگی ساختاری این جوامع زمینه مناسبی برای کشمکش های قرن بیستم شد….. اما در خاور میانه کشور دیگری هم بود که هرچند بی طرف ، اما صدمه های ویرانگری از این جنگ دید:این کشورایران نام داشت. اگر در دوره پیش از جنگ تضاد میان انگلیس و روس ، در بزنگاه هایی به کمک جنبش مشروطه بود ، با قرارداد 1907 میان این دو کشور – با وساطت فرانسه – بهم نزدیک شدند . آنها ایران را بدو قسمت نفوذ میان روس و انگلیس تقسیم کردند . در این میان دولت مشروطه که امکان جمع آوری مالیات برای هزینه های روزمره اش را هم نداشت ، از هر اقدامی باز ماند . شیرازه امور کشور از هم گسست و حل مشکل امنیت و اقتدار دولت مرکزی خواست همه مردم ازجمله مشروطه طلبان شد….در این دوره عامل جدیدی هم وارد اقتصاد جهانی و بویژه ایران شده بود :در زمان جنگ مجهز شدن ناوگان دریایی انگلیس به موتور های که سوخت آن از مواد نفتی بود باعث تفوق انگلستان در مقابل آلمان شد.این نفت در ایران استخراج می شد . کشور و دولت فقیر ایران تنها ممر حیاتش نفت شد و دولت مرکزی و رونق اقتصادی اش از نفت مایه می گرفت . چنین بود که ورود ایران به دنیای مدرن به بوی نفت آغشته شد و هدف های آزادیخواهانه مشروطیت در زیر گام های حکومت مقتدر که پیشرفت اقتصادی و اجتماعی را در برنامه کار خود داشت ، به حاشیه رفت.

همسفران عزیز ، بعد از قطع امید از امکان پارک کردن خودرو در ترکیه ، یکی از همسفران مهربان پیشنهاد کرد که ماشین را در گمرک بازرگان پارک کنم.که البته ماهانه باید مبلغ 100 دلار پرداخت.اگر میان شما کسی اطلاع موثق و یا تجربه ای در این زمینه دارد ، حواهشمندم مرا در جریان بگذارد. یاد اوری میکنم این اطلاعات برای خود رویی است که از یک کشور خارجی وارد گمرک ایران می شود.

 

حکایت سفر بخش 16 منزلگاه چهارم سارایوو

ساریوو پایتخت کشور بوسنی هرزگوین است .قوم اسلاو از سده 6 تا نهم در این سرزمین مستقر شدند و بزودی آیین مسیح را پذیرفتند . اسلوان ها و کروات ها تحت تاثر کلیسای کاتولیک به این مذهب گرویدند و الفبای لاتن را بعنوان خط انتخاب نمودند ، در حالیکه صرب ها که دیرتر وارد منطقه شده بودند به کلیسای ارتودکس بیزانس پیوستند و خط سیریلیک را قبول کردند .این منطقه همواره صحنه درگیری دو کلیسای رقیب بود .تا زمانیکه در سال 1371 عثمانی ها وارد شدند و در طول یک سده بر بوسنی و هرزگوین حاکمیت یافتند و عده ای از مردم نیز به دین اسلام گرویدند..در قرن نوزدهم با تضعیف عثمانیها ، جنبش های دهقانی در این مناطق شکل گرفت .این دوره شاهد حملات گاه و بیگاه امپراتوری مجار و اتریش به منطقه هستیم .در آغاز سده بیست ناسیونالیسم در کشور های بالکان و از جمله بوسی و هرز گوین پا گرفت و فکر ایجاد یوگسلاوی توسعه یافت اما به نتیجه نرسید .تا اینکه جنگ اول جهانی توازن قوا را در منطقه تغییر داد : بوسنی و هرزگوین لطمات فراوانی در مدت جنگ متحمل شده بود . پس از جنگ صرب ها در یک حمله انتقام جویانه بسیاری از مسلمانان بوسنی را کشتند.درگیری های قومی ونژادپرستانه بیش از دو دهه ادامه پیدا کرد تا اینکه جنبش رها ئیبخش ملی به رهبری تیتو توانست بر اوضاع مسلط شود و برای چند دهه به جنگ های قومی خاتمه دهد..اما با فرو پاشی یوگسلاوی در سال 1992 کینه توزی های گذشته مجددا شعله ور شد و کشتار بیر حمانه ادامه یافت. در این دوره بیش از 100000 نفر کشته و 2 میلیون نفر بی خانمان شدند .تا اینکه با پا درمیانی کشور اروپایی و امریکا در سال 1996 جنگ به پایان رسید و کشور با کمک مالی جامعه جهانی ، به میزان سالانه 6 میلیارد دلار به دوره سازندگی وارد شد.

مسجد سبک عثمانی
امروزه شهر ساریوو توریست پر شماری را جذب کرده است ، شاید این آمد و شد ها گروه های اجتماعی محلی را به همزیستی با هم یاری رساند.


در شرق بوسنی مردمی زندگی می کنند که از اقوام اولیه ” تراس” هستند که با اسلاو ها در آمیخته اند . در غرب کروات های مسیحی زندگی می کنند. وآنچه به نام ” مسلمانان بوسنی ” خوانده می شود اکثریتشان سرب هستند ، که در قرون وسطی پیرو بوگومیل بودند و در زمان عثمانی به اسلام سنی گرویدند…عده ای از یهودیان “سفرات” -یهودیان اخراجی از اسپانیا توسط مسیحیان- …نیز قرن هاست که در این منطقه اقامت دارند…..لازم به یادآوری است که تا سال 1878 تمام اهالی منطقه -بدون ذکر قومیت و دینشان – “بوسنی ” خطاب می شدند.. مهمترین مسئله کشور در حال حاضر ایجاد سیسمتی است که این گروه های اجتماعی بتوانند در یک واحد کشوری با هم بیامیزند و در صلح زندگی نمایند. سیستم فعلی هرچند هدفش تضمین صلح اجتماعی می باشد ،اما تمام مناطق سازمان اداری خاص خود را دارا می باشد و برای مثال یک دوجین وزیر آموزش و پروش وجود دارد ! و فعلا از سیستم آموزشی واحد خبری نیست!

https://www.youtube.com/watch?v=Ui5fX6AFyiQ

بالکان پس از جنگ اول جهانی

گفتیم بالکان از جهت تاریخی سرنوشت واحدی نداشت : از هنگامی که امپراطوری رم به دو بخش تقسیم شد ، بخش غربی آن تحت حاکمیت رم و بخش شرقی آن زیر قیمومیت بیزانس و سپس حکومت عثمانی بود. عثمانی ها بنا بر قوانین اسلامی ، مردمی که دین رسمی را نمی پذیرفتند مجبور به جزیه و خراج می کردند . بنا براین عده برای پرهیز از مالیات اضافی ، دین حاکمان را پذیرفتند. علاوه بر آن ازگروه هایی که خاطره بوگومیل ها *را حفظ کرده بودند و سرکوب کلیسا را طی قرن ها چشیده بودند به آسانی پیروی ایین جدید را پذیرا شدند . این مردمان در جنوب بلغارستان و صربی و بوسنی زندگی می کردند.* شرح کیستی بوگومیل ها دربخش ” بوسنی” آمده است..
اما عثمانی ها دست به جابجایی قومی زدند و بسیاری از اقوام ترک اناتولی را به شرق بالکان بویژه به آلبانی و بلغارستان و بوسنی کوچ دادند. و این خود بر مسایل آتی پس از فروپاشی عثمانی افزوده شد…بطور کلی غرب بالکان کم و بیش تحولات اروپای مرکزی را دنبال می کرد و از جهت صنعتی با شرق بالکان تفاوت زیادی داشت.


در قرن نوزدهم وحدت اقوام اسلاو های جنوبی – یوگسلاوی – مطرح شد که بی نتیجه ماند. اما در طول جنگ جهانی دوم چندین جنبش در این منطقه پا گرفت : جنبش “اوستاشی ” در کرواسی نه تنها در گذشته بانی ” اردوگاه های مرگ” برای صرب ها و یهودیان و کروات های مخالف بود ، بلکه امروز هم در میان پاره ای از ناسیونالیست های افراطی پیروان پر و پا قرصی دارد.در مقابل جنبش مشابهی در میان صرب ها نیز وجود دارد. در حال حاضر ویژگی جدید و مشترک آنها ضدیت با مسلمانان در هرزگوین است ( در کرواسی گفته می شود که ” مسلمانان مافیایی هستند ،جوراب سفید می پوشند و ماشین های کیچ سوار می شوند!)
در مقابل این جنبش ، جریان پر قدرتی نیز از سوی پارتیزانهای کمونیست در سرتاسر بالکان به وجود آمد. رهبری این جنبش با تیتو بود و آنها توانستند نه تنها در شهر ها بلکه در میان دهقانان نیز نفوذش را گسترش دهد. در اواخر جنگ پارتیزان های ضد فاشست تعدادشان به نه صد هزار می رسید و نهایتا توانستند بدون کمک روسها و امریکایی ها به منطقه مسلط شوند و یوگسلاوی جدید را پایه ریزی کنند. حزب کمونیست به رهبری تیتو استقلالش را از مسکو حفظ نمود و کوشش نمود سیستم ویژه ای از فدرالیسم و” اتو ژستیوان – خود مدیریتی “را پایه گذاری نماید. حکومت برای تقویت “روحیه همبستگی ملی ” باز هم به سیاست جا بجایی جمعیتی دست زد : عده زیادی صرب را در غرب کرواسی و مرکز بوسنی مستقر کرد. جابجا یی های مکرر جمعیتی بر زمینه تفاوت های دینی ،قومی ،زبانی ،فرهنگی و اقتصادی نه تنها یوگسلاوی را به بهشت سوسیا لیزم نرساند بلکه جنگ خانمان سوزی را تدارک دید.
….بعد از فروپاشی شوروی در سال 1991 ، یوگسلاوی نیز از هم گسیخت و پس از دو دهد جنگ داخلی به بیش از هفت کشور تبدیل شد

همسفران ، بهتر از من می دانید که در کانال تلگرام ” راه “امکان نگارش برای اعضا نبود .امروز بالاخره با کمک دوستان یک گروه با نام ” راه نو ” راه اندازی شد. از همراهان دعوت می کنم به این گروه به پیوندند ، تا منهم بر پشت شتر خوابم نبرد! برای نام نویسی باید تمایلتان را بمن از طریق تلگرام اطلاع دهید.

https://www.youtube.com/watch?v=NuglGXHqSeM

گزارش سفر

5 April 2019

….جرس فریاد می دارد که بر بند ید محملها!
هم کاروانان ! روز حرکت نزدیک می شود . حکایت سفر ما در تاریخ برای مدتی قطع می شود . اکنون زمان ان است که با منزلگاه ها ی سفر آشنا شویم .
همسفرانی که در استراسبورگ زندگی کرده اید ! وقت آنست که که ما را در این شهر راهنما باشید! در مورد شهر بعدی هم هر کس اطلاعاتی و یا خاطره ای دارد ، لطف کرده بفرستد تا در اختیار دیگر همسفران قرار گیرد.
……
حکایت سفر بخش 11 منزلگاه اول استراسبورگ
.استراسبورگ مرکز استان الزاس در غرب فرانسه و هم مرز با المان است . پارلمارن اروپا و بسیاری از ارگان های اتحادیه اروپا در این شهر قرار دارد . انتخاب این شهر که طی قرن ها بهانه جنگ بین امپراتوری های گوناگون بوده است بعنوان یکی از پایتخت های اروپایی – همراه با بروکسل – این پیام را در خود دارد که کشورهای اروپا دوره جدیدی را آغاز کرده اند که بنیادش بر صلح است -حداقل میان خودشان !
نکاتی در باره استراسبورگ :
…….استراسبورگ شهری است دانشگاهی ، با بیش از 20 در صد دانشجوی خارجی . از آغاز برقراری جایزه نوبل ، 18 فارغ التحصیل دانشگاه های استراسبورگ برنده این جایزه شده اند.
حصار شهر در سال 1100 باز سازی و مستحکم تر شد.

میدان اصلی شهر

 
-سال 11160 کاتدرال _ کلیسای بزرگ- شهر باز سازی و بزرگتر شد
-طی قرون وسطی ا ستراسبورگ شهری سلطنتی و آزاد بود . یادمان باشد در امپراتوری مقدس رم ژرمنی ، حکومت شکل فدرال داشت . در دوره هایی از 8 قرن حکومت ، این امپراتوری گاهی شامل بیش از250 واحد حکومتی را در بر می گرفت . این واحد ها ی مستقل از مناطق وسیع ،تا شهر ها ی آزاد و حتی بندرت دهات را شامل می شد که در اداره أمور داخلی خود مستقل بودند ! (برخلاف فرانسه که از قرن یازده روند قدرت بسوی تمرکز بود). آیا همین ساختاری که به مردم امکان ادره أمور خودشان را می دهد ، یکی از دلایل قدرت آلمان در دوره معاصر نیست؟
الزاس و مرکز ان استراسبورگ گهواره اومانیسم و رفرم مذهبی بود : نوشته های مارتین لوتر – معروف به تز های لوتر از 1519 بر در کلیسا های شهر نصب می شد.
-بسیاری از اهالی ، پیدایش صنعت چاپ را به این شهر منسوب می کنند و ادعا می شود که صنعت چاپ توسط گوتنبرگ نه در “ماین” آلمان بلکه در استرسبورک شکل گرفته است
-سرود ملی فرانسه ، مارسیز ، در زمان جنگ فرانسه – اتریش ،برای تقویت روحیه سربازان در استراسبورگ ساخته شد و در زمان انقلاب فرانسه به سرود ملی تبدیل شد.
– محله ” فرانسه کوچک ” با کانال های فراوانش که از رودخانه “رن” منشعب می شود و آسیاب های فراوانی را تغذیه می کند. محله ایست بسیار زیبا و محلی برای گردشگری و خوردن غذای های محلی .

عکس ها : بمباران در زمان جنگ دوم جهانی ، محله پاریس کوچک و ساختمان پارمانوپا

9 April 2019

سراتاسر دشت خاوران سنگی نیست ، کزان خون دلاوران بر آن رنگی نیست. یادم نیست این بیت را کدام شاعر گفته ، اما گویا برای خراسان است. …راهی که امروز پیمودم در خاور فرانسه است .زیر باران مزرعه های گسترده «کولزا» پر از گل های زرد رنگ بود و شکوفه سفید درختان در گوشه و کنار ، طبیعت را اراسته بود . اما تابلوی های کنار جاده یادآور گورستان های بزرگ کشته شدگان جنگ اول بود که لابلای این گلها خفته بودند . حماقت بشر ، مرز نمی شناسد.
یاد رپرتاژی افتادم که از نقش کمپانی های رنو و سیتروین در دو جنگ جهانی میگفت. ثروت اصلی انها حاصل همان جنگ اول بود . صاحب یکی از این کمپانی ها بجرم همکاری با حکومت طرفدار المان در زندان مرد ، دیگری هم عمرش کفاف نداد وگرنه همان سرنوشت را می داشت!

 

10 April 2019

همسفران روزتان خوش، کلیسای بزرگ یا کاتدرال شهر استراسبورگ در محله قدیمی شهر قرار دارد . ، بخش دیگر شهر ،بنام«محله نو- نول اشتاد» را آلمان ها در اواخر قرن نوزدهم ساخته اند . که در عکس های بعدی خواهید دید.

مجسمه گوتنبرگ ،نمای اصلی کاتدرال

داستان البرت شوایتزر

کودک که بودم ، عموی نازنینی داشتم که مصاحبش بودم ، او چندین بار برایم داستان آلبرت شوایتزر را نقل کرد که شنیدنش خالی از لطف نیست : آلبرت در مدرسه ابتدایی با یکی از هم کلاسی هایش گلاویز می شود و او را بر زمین می زند. همکلاسی کتک خورده به او می گوید : اگر من هم هفته چند بار با غذایم گوشت خورده بودم ، زورم زیاد می شد . آلبر ت شوایتزر حرف رقیبش را هرگز فراموش نکرد ودر چهل سالگی زندگی اش را رها کرد ، پزشکی آموخت و باقی عمر را در روستا های افریقا به مداوای بومیان پرداخت.
نمی دانم این داستان آلبرت شوایتزر بود ، یا عمویم برای تربیت من آنرا ساخته بود ، بهر صورت این مرد نامی اهل این شهر است و خانه اش امروز موزه ایست از کار های او در آفریقا.

آلبرت شوایتزر مدتی از عمر خود را در جهت سلامتی و آموزش نیازمندان در آفریقا گذراند.

برای امدن با آلمان. از رود راین «رن» گذشتم . این همان رودی که که فرانسه را از آلمان جدا می کند .ژول سزار در تعقیب ژرمن ها در عرض ۱۰ روز پلی بر این رود بزرگ و عمیق زد که هنوز هم موجب شگفتی است.

مهندسان او سر آمد روزگار بودند اما اگر بیست هزار برده همراهشان نبود کاری از پیش نمی بردند!
اما من از پلی جدید گذر کردم و بسمت آلمان امدم ، خوشبختانه اتوبان‌ها مجانی است ، اما تا بحال اینهمه کامیون ندیده بودم .
. آمدم به شهر بادن بادن ، شهری که داستایوفسکی تمام دارایی خودش و زنش را در کازینوی معروف در آن  باخت! در این شهر ابگرم مشهوری هم وجود دارد و مطابق معمول این شهر ها کازینو هم کنار آن هست.
اگر جای پارک پیدا کردم چند تا عکس می فرستم .

هم کاروانان! کاری خوبی کردید که سرتان را از کجاوه بیرون نیاوردید! چون هوا بارانی ، سرد و مه آلود بود. صف کامیون ها در اطراف شهر های کارلسروهه ، استوتگارت، اولم و مونیخ به بیش از ده کیلومتر میرسید -بعضی اوقات هم دوخطه در هر دو طرف ، شنیده بودم جنوب المان و بخصوص باویر صنعتی است ،اما امروز با مغز و اعصابم انرا حس کردم! اگر شما طبیعت المان را دید ، منهم دیدم. خوشبختانه تخمه کدوی بی نمک و سنجد پای هفت سین و عناب های سال قبل و کنفرانس های اقای بوردیو بود ، وگرنه افسردگی شدید می گرفتم!،

اما صبح بهاریست ، آبری . پیداست که بلبل هاش هم شهری موزارت هستند.
من که بالاخره غذای آلمانی نخوردم ، ولی تعداد رستوران های اینجا نسبت به فرانسه هیچ است. باید راه بیفتم ، باقی در راه

 

اتریش

حکایت سفر بخش 12 هایدلبرگ

شهر هایدلبرگ در جنوب غربی المان و در کنار رود قرار دارد . شهر ی است توریستی و دانشگاهی . دانشگاه اصلی شهر در سال 1386 بنا شده و قدیمی ترین دانشگاه آلمان است بیش از 18.5 درصد دانشجوی خارجی در ان به تحصیل مشغو ل اند . ساختمان این دانشگاه از زیباترین بنا های شهر است.
هادلبرگ یکی از پایگاه های رفرم مذهبی پروتستانتیسم در جنوب المان است. مارتین لوتر در سال 1518 به این شهر امد.
اینهم ادرس یک گردش تفریحی در شهر:
https://www.youtube.com/watch?v=l1dhn3WOQMc
12:37
راه
مطلب حاشیه ای که نظرم را جلب کرد ، گروه های توریست هندی بود . بعدا توجه کردم و دیدم در شهر های دیگر هم این توریست ها رقیب چینی ها شده اند. البته تعداد شان قابل قیاس نیست ، اما بهر حال نشان از رشد یک طبقه متوسط در هند است ، که دستش بدهنش میرسد که هزینه یک سفر فرهنگی را بدهد.

شهر هایدلبرگ در کنار رودخانه ماین بنا شده است
بر تپه مشرف بر شهر قلعه ای برای حفاظت شهر ساخته شده است
شهر علاوه بر شمار زیاد دانشجویان ،هر ساله پذیرای تعداد کثیری از توریست های خارجی هم می باشد.

در حاشیه: رفتم شام بخورم برای اینکه فکرم از این “حکایت ها” بیرون اید کتاب حافظ را باز کردم ، غزلی امد که بیت اول و آخرش این بود: در آن هوا که جز برق اندر طلب نباشد—گر خرمنی بسوزد چندان عجب نباشد…….حافظ وصال جانان با چون تو تنگدستی —-روزی شود که با آن پیوند شب نباشد! ..به زبان جاهلی تهرانی ،حافظ بمن می گوید “ول معطی”! وصال جانان روز قیامت حاصل می شود!

 

زود از خانه زدم بیرون، بگمان اینکه از دست کامیون ها راحت باشم، زهی خیال باطل، معلوم شد که این منطقه هنوز ادامه تحت تاثیر باویر المان صنعتی است و امروز که قرار است از اسلونی به کروسی بروم از منطقه همگونی عبور خواهم کرد که تا شمال ایتالیا ادامه دارد. با این تفاوت که دشت جنوب المان یایان یافت و رسیدم به کو ه های آلپ که هنوز پر برف است . اتفاقا در پارکینگی که توقف کردم ،دید خوبی هم از یک قلعه دارد.

حدود ۱۵۰ کیلومتر در منطقه کوهستانی آلپ بودم و هنوز هستم، جاده شاهکار است ! بهمن گیر هاش، تونل هاش، محافظ هاش بی نظیر.یک گردنه رد نکردم.کاش می شد صد ها عکس بفرستم، راستی امروز سر ها رو میشه از کجاوه بیرون آورد! کمی آفتاب هست . کم کم از اروپای مرکزی به اروپای جنوبی می رسیم

نکته دیگری که در سالزبورگ و طول جاده نظرم را جلب کرد ، نبودن کارگران خارجی ، حد اقل رنگین پوست است. البته این منطقه با وین تفاوت دارد. وین صنعتی است و پر از کارگر خارجی ، بیشتر اهل اروپای شرقی ، در دوران جنگ سرد ، اکثر مهاجران از اطریش عبور می کردند
نکته آخر در اطریش هم یک اتیکت برای استفاده از جاده هاشون باید خرید و هم برای اتو بان پول داد ، ولی حلا لشون خوب کار کردند!
از این به بعد وارد یوگسلاوی سابق می شوم ، دیگه ژ پ اس کار نمی کند.

اخرین شهر اتریش نامی داشت بر وزن «بیلاخ» خودمون! از آنجا وارد اسلونی شدم و بسوی پایتخت آن لوبیانا آمدم. این کشور کوچک بخشی از یوگسلاوی سابق است. غربی ترین کشور کمونیستی.
طبیعتش بسیار زیباست و خانه های روستایی و کارخانجات فراوانی دارد ، خانه های شهر لوبیانا ساده ولی تمیز است . البته حتی در سالزبورک هم خبری از خیابان ها وخانه های شهر های فرانسه نبود

 

کراوسی

حکایت سفر بخش15 منزلگاه سوم زاگرب

زاگراب پایتخت کرواسی است ودر شمال غربی این کشور قرار دارد. زبان رسمی کشور زبان کروات است که یکی از شاخه های زبان اسلاو میباشد. هر بار که مردمان دیگری بر این ناحیه حاکم شدند و خواستند زبان محلی را تغییر دهند موفق نشدند.ازجمله ژرمن ها و مجار ها .نخستین مدرسه غیر مذهبی برای دختران در سال 1362 بنا شد .اولین دبیرستان در سال 1607 و نخستین دانشگاه به سال 1669 ایجاد گردید.

گورستان شهر ، بنائی تاریخی که با مجسمه های زیبا آراسته شده است
در کرواسی پیروان مذهب ارتدکس و کاتولیک و مسلمانان هر یک گروه مهمی از ساکنان کشور را تشکیل می دهند و جنگ های مذهبی و قومی در اواخر سده بیستم خسارات زیادی را موجب شد

این شهر پایتخت صنعتی کشور است…..در سال 2008 دستمزد متوسط ماهانه در زاگرب حدود 5000 کونیا اعلام شده است. 1( یورو تقریبا معادل 7.5 کونیاست)
1- نرده یک خانه .2- من در گورستان زیبای زاگرب! 3 – شام آخر بسبک محلی! 4-میانی در شهر

 

مهاجرت اجباری ، یک بردار انتقال فرهنگ:

در حکایت های پیشین ، از “جا بجایی جمعیت ” سخن گفتم . یکی دیگر از انواع این جابجایی شیوه ای است که در امپراتوری های قدیم – وحتی جدید مرسوم بود : در جنگ پارتها به سرداری سورنا با سپاه رم به سرداری کراسوس، یک لشگر کامل رمی اسیر پارت ها شد. این عده اهل ، گل ” یا فرانسه امروز بودند . پارت ها آنها را به اسیای مرکزی فرستادند تا از مرز های شرقی امپراتوری شان حفاظت کنند! به این دلیل ساده که آنها نه ریشه ای در آن ناحیه داشتند و نه امیدی به بازگشت . تنها پشتوانه شان حکومت مرکزی بود!
این گروه اجتماعی اغلب بعد از چند نسل تبدیل به قشر با اهمیتی در منطقه می شد که تاثیر زیادی بر فرهنگ بومی می گذاشت. نمونه دیگر این جا بجایی فرستادن ایرانیان اسیر توسط رمیها به غرب اروپاست ، باز بهمین منظور . جمجمه هایی که در یک قبرستان در جنوب غربی فرانسه پیدا شده ، یاد آور زندگی مردمانی از سرزمین ایران در این ناحیه است.( در ان نزدیکی محلی است به نام نوروز . من هیچ دلیلی برای ارتباطی بین این دو موضوع ندارم و فقط چون نزدیک این محل زندگی می کردم از آن باخبرم) . اما در جنوب فرانسه تا اسپانیا جنبش دهقانی -مذهبی در قرن دهم تا سیزدهم ریشه دوانید که هم از جهت اصول عقاید و هم مناسک سخت به مانویت شباهت دارد. در همین زمینه چند کتاب بنام ” کاتر ها ” به فارسی ترجمه شده . عقاید کاتر ها از سوی اگوستین قدیس هم تاثیر پذیرفته است . این بزرگترین متفکر مسیحی قرون وسطی ،بمدت 8 سال پیرو سر سخت مانی بوده است! نمونه های فروانی از این ” جا بجایی های جمعیت” وجود دارد که پس از چند نسل عامل انتقال فرهنگ و فکر شده است ، هرچند این انسان های کنده شده از سرزمین مادری شان، هزینه گزافی برا ی ان انتقال پرداخته اند.
انتقال جمعیت در دوران معاصر هم نمونه های فراوانی دارد : در زمان استالین 400 هزار نفر از مردم مسلمان قفقاز را در عرض کمتر از یک هفته به ازبکستان منتقل کردند!

مهاجرت اجباری ساکنان یک سرزمین بزرگترین جفا در حق آنان است
مسائلی که جا بجائی جمعیت در تاریخ ایجاد نموده است داستانی است پر آب چشم

تمام تمدن بشر بر روی خون وعرق بنا شده است. باشد که در آینده شیوه های متمد نانه تری برای انتقال تجربیات بشری پیش گیریم!
اما حکایتی در این زمینه در حوزه بالکان ” :پس از کشته شدن بابک خرم دین ، عده ای از پیروانش به بیزانس مهاجرت کردند . آیین آنها ( به نقل از کتاب تاریخ بابک خرم دین نوشته پاتریشیا کرون ) که بر عدالت خواهی و از جهت دینی یگانه پرستی با اعتقاد به دوگانگی قدرت-متافیزیکی- ، تناسخ،حلول و مملو از ایده های آخر زمانی بود ، به بالکان برده شد….دوقرن بعد جنبشی دهقانی – مذهبی با نام “بوگومیل”* * با ایده های مشابه سر برآورد ،که سرزمینی از بلغارستان امروز تا صربستان جنوبی و بوسنی را در بر می گرفت. این جنبش از سوی کلیسای کاتولیک رافضی شناخته شد و طی چندین دهه سرکوب سختی شد. حکومت بیزانس تا مدتی از این مبارزه بنفع خودش سود می جست ، اما در اآخر اسقف بوگومیل را بجرم رافضی بودن ، سوزاندند.بالاخره بعد از دو قرن این جنبش از میان رفت . اما زمانی که عثمانی ها این مناطق را تسخیر کردند مردمان زیادی در این ناحیه به آیین نو “اسلام” پیوستند.
…………………………..
ویکی پد ی فارسی **ا: بوغومیلیه هم به اینکه عیسی پسر خداوند است باور داشتند و هم دیدگاه‌های مانوی را. این گروه نام خود را از یک کشیش به نام بوگومیل که دانا به اندیشه‌های مانی بود و در زمان پتر یکم امپراتور بلغارستان در سدهٔ دهم میلادی می‌زیست وام گرفته‌اند.
………………………………………………………

 

بوسنی

سنگ گور های زیادی در بالکان بوِیژه در بوسنی از این دوره یافت شده است.
نقشه مناطقی نفوذ “بوگومنیلیسم “و “کارتریسم ” در اروپا ، این هر دو جنبش هم از جهت اصول اعتقادی و هم از لحاظ مناسک به عرفان مانونی نزدیک بودند.

سنگ گور بوگومیلی

مانویت ، بوگومیلیسم ، کاتریسم

نعمت روی زمین ،قسمت پر رویان است…………..خون دل می خورد آن کس که حیایی دارد

(یک روستایی سیلزده در لرستان)
ما گم شدگان ! در دو جهان کار نداریم!

بوسنی

صف مرز بین کرواسی و بوسنی بعد از یکساعت و نیم معطلی

دیروز زیر باران از مرز ،راهی سارایوو شدیم. در اطراف جاده، خانه ها بشکل پراکنده ساخته شده بود . بزودی به منطقه کوهستانی رسیدیم . خانه ها ساده ولی تمیز. با درختان میوه ویک اقتصاد فقیرانه کشاورزی .
رودخانه های بسیار پر آبی در منطقه بود «، خانم سیما بینا هم یک اهنگ لری- دزفولی می خواندو فیل ما یاد هندوستان و حال و روز امروزش افتاد !»
یک پالایشگاه بزرگ و یک کارخانه سیمان و یک کارخانه تولید برق هم دیدیم که در اطراف هر کدام ، یک شهر کارگری بنا شده بود .
بالا خره به ساریوو رسیدیم ؛ شهری بسیار زیبا بر روی شیب دو سوی رودخانه ای ،به نام شبیه « ملکه» ،.خانه ما در خیابان اسکندریه و خیابان مجاور فرهادیه نامیده می‌شود »!

كتابخانه شهر . مربوط به اخر قرن نوزدهم . دوره خانواده هابسبورگ

 

 

 

 

گلوله هاي جنگ كه بسياري از ساختمانها هنوز اثار انرا حفظ كرده اند

سارایوو

شهر در شب .البته خود شهر بسيار زيباتر است !

 

 

 

شهر تپه ها: سارایوو،پایتخت بوسنی،شهری دلگشا و متفاوتی است : در شیب ساخته شده و رود پر آبی به نام ملکه از میان آن می گذرد. محله تاریخی آن غازی خسرو بیگ نام دارد ، که تنها نامش فارسی است ، مانند محله ما که اسکندریه و خیابان کناری که نامش فرهادیه است .،البته ارشیتکتت مسجد بزرگش هم تبریزی است و چند شعر بفارسی هم در آن نگاشته شده است .،…مسجد فراوان دارد ، ودر کنار مسلمانان سنی، ارتدوکس ها و کاتولیک ها با کلیسا های خود حداقل در ظاهر با تفاهم زندگی می کنند ، خانم های محجبه در کنار دختران بی حجاب در کافه ها و اماکن عمومی رفت و آمد دارند . نگاه هیزی مشاهده نشد!
چند نکته ، در بوسنی یک دو جین وزیر آموزش و پرورش وجود دارد با همین تعداد سیستم آموزشی .
قیمت بنزین۲/۵ یورو یا بعبارتی ۳۵ برابر ایران است ، در کشوری قطعا فقیر تر از ایران!

اتریش اصلی ترین سرمایه گذار در چند کشور بالکان و اروپای شرقی است
رود درینا مرز میان بوسنی و صربی

نام اين رود بزرگ دريناست، كه با رودي عظيم تَر يكي شده و در بلگراد به رود دون به پيوندد. دون آرام ، دون آبي!

  صربستان

از پایتخت بوسنی تا مرز صربی ۲۰۰ کیلومتر است که از کوه های آلپ بالکان می گذرد.این راه کوهستانی را در باران شدید ۴ ساعته رفتیم. کشاورزی در این کوهپایه هاکم صرفه است ؛ اساسا سهم کشاورزی در اقتصاد ملی بوسنی ۸ درصد ، صنعت ۲۷ و سرویس و توریسم ۶۵ در صد می‌باشد . چون رودخانه های پر آب دارد با سرمایه‌گذاری سوییس و بویژه اتریش بیش از بیست کارخانه تولید برق راه اندازی شده که قرار است بزودی بکشور های همسایه برق صادر کند !

گردش شبانه در بلگراد

خبر سوختن نتر دام ویکتور هوگو!  

عکس از بزرگ ترین کاتدرال ارتدوکس بالکان،

 

فوراه یک میدان در بلگراد.
کلمه «میدان» از زمان عثمانی ها در زبان صربی وارد شده ، مانند بسیاری کلمات دیگر.

 

پارلمان صربستان-در پایتخت آن بلگراد

شهر بلگراد

 

، پایتخت صربستان امروزی و یوگسلاوی سابق شهر بسیار زیبایی ست. بویژه امروز که نخستین روز آفتابی است. شکوه بلگراد به رودخانه دن است که موقعیت استراتژیک این شهر را پر شرق اروپا تعیین می کند . دسترسی بلگراد بر تمامی اروپای مرکزی از طریق رود دن و جنوب اروپا از طریق رودخانه ساوا . از دوره رمی ها ، تا جانشینان اسکندر، بیزانس و عثمانی و هابسبورگ

موزه بلگراد

راه. در انتقال فرهنگ

 

مصب رود دانوب و رود ساوا در بلگراد

 

ن

 

نقاشي قرن سيزده ،

 

بحث داغي در مورد ممنوع كردن نقاشي و مجسمه سازي ميان مسيحيان بود . بعد از ممنوع شدن ، روستاييان كمتر به كليسا مي امدند و ممنوعيت برداشته شد!

بدنبال فرهنگ بوگوميل بودم ، مامور موزه گفت كليسا اجازه نمايش افكار رافضي را نمي دهد!

 

نقاشي دوره سوسيالستی
حضرت عيسى در شير خوارگي
كوروش در ليدي
معجزه موسي، ايجاد چشمه از درون سنگ

 

من چند بار نام رود« دانوب» را به اشتباه «دن» گفتم ، ببخشید . رود دانوب از آلپ در المان سرچشمه می گیرد و پس از گذشتن از کشور های المان ، اتریش،مجارستان ،اسلوکی، صربستان از مرز بلغارستان و رومانی می گذرد و به دریای سیاه می ریزد. امکا نات نیست که وارسی کنم ، امیدوارم اشتباه نکرده باشم! اگر چنین نبود اصلاح کنید، با سپاس
17 April 2019
سفران ، محملها آماده ؟پیش از حرکت از بلگراد ،چند عکس یادگاری!

           

از این دست خانه فراوان است
تراموای شهری، البته اینجا آخر خطه! 

 

بلغارستان

صوفیه

رستوران و کافه فراوان . مردم به فراخور حا لشان«که سخت به بودجه شان مربوط می شود» زیاد به این اماکن می روند.منظور اینکه خانه نشین نیستند!

کاروانیان! به صوفیه رسیدیم ! بعد از چند وعده نان وپنیر ، امشب ساربان با می بلغار در عالم هپروت است! با پوزش.
منطقه تراس از دیر باز سرزمین انگور بوده است و بهترین شراب به تمامی اروپا صادر می کرده است . عثمانی ها این صنعت را از میان بردند ، اما پس از استقلال بلغارستان مجددا این صناعت بکار افتاد ، و حاصل آنرا ما به شادی و سلامتی دوستان نوشیدیم! و کیفیت عالی آنرا تضمین می کنیم!
راه
چند نکته در مورد بلغارستان
-مردم اولیه منطقه از طایفه تراس بودند صوفیه امروز را در ۶ قرن پیش از میلاد بنیاد نهادند.
رمی ها در سده اول میلاد شهر را توسعه دادند.
– در قرن ششم میلاد طایفه بلغار که از ترکان ماورای دریای سیاه بودند در این منطقه ساکن شدند.
این قبایل دامدار ماست وپنیر خود را به همه اروپا صادر کردند.
– آنها حکومت مستقلی ایجاد کردند و تا قرن ۱۲ از بیزانس مستقل بودند.
– عثمانی ها که آنها هم ترک آسیای مرکزی بودند ، چندین دهه پیش از اشغال قسطنطنیه – استانبول فعلی- منطقه تراس و صوفیه را اشغال کردند.
– مسیحی شدن منطقه توسط اسقف یونانی ، سیریل، انجام شد و هم او بود که خط سیریلیک را ابداع نمود ، در قرن نهم . این خط هنوز هم رایج است ، نتیجه اینکه برای خواندن نام هر کوچه می باید وقت زیادی صرف کرد!.
امروز با خانم بازنشسته‌ای گفتگویی داشتم ، که شنیدنش شاید برای شما هم جالب باشد.
حقوق بازنشستگی ایشان ماهی ۱۵۰ یورو در ماه است.می گفت «در دوره سوسیالیسم نگرانی برای آینده نداشتیم از هفت صبح تا پنج عصر کار می کردیم و زندگی مان تامین بود ، چشم وهم چشمی و نفرت از یکدیگر وجود نداشت . می دانستیم که همه تقریبا حقوق یکسانی دارند و نا عدالتی در میان نیست.
. ما هیچ فکری برای بهبود زندگی خود نداشتیم، آنها -حزب-برای ما میا ندیشید. انگیزه شخصی و غیر شخصی وجود نداشت ، پروژه ای برای زندگی نداشتیم»
می گفت «سوسیالیسم را نه فاشیزم و نه کاپیتالیزم از بین نبرد ، خودش از بین رفت »

اقلیت کولی در بلغارستان تعداد زیادی را تشکیل می دهد و اکثریت مردم نظر بدی به آنها دارند آنها بیشتر در جنوب بلغارستان هستند . سال پیش شهرکی را بازدید کردم ، که بیش از هر چیز به یک «اردوگاه اقامت اجباری» می مانست. این اردوگاه بزرگ‌ترین محل تجمع کولی ها در اروپاست. بدون مدرسه، با بیکاری بالا و فقر همه جانبه.

صومعه ای در صوفیه

مسجد صوفیا به سبک عثمانی
کلیسا های ارتدکس صوفیه ، آمیزه ای از سبک بیزانسی ، اسلاو و عثمانی
مسجد بزرگ صوفیه همچنان پا بر جاست و مسلمانان محلی در رفت و آمد
کلیسا ، مسجد و کنیسه در نزدیکی هم در میانه شهر قرار دارند

صبحانه در صوفيا ساعت ٥ صبح

دیروز به بازار زنان رفتیم. بازار میوه و سبزی ، لباس فروشی های ارزان قیمت و هزار چیز دیگر.
خیارش دست کمی از خیار اصفهان نداشت ، شوید عالی و همه آنچه دیدید کمتر از ۲ یورو!
راه
 ببخشيد كه صبح زود مي فرستم ،براي آزار شما نيست ، در روز نه فرصت هست و نه انترنت!

بلغارستان علیرغم اینکه متحد آلمان در جنگ بود ، یهودیان بلغاری را به آلمان ها تحویل نداد( ادعای خودشان)

پالودیو

 

 

نبات تپه
منظره شهر زیبای پالودیو از بالای تپه
مسجد آجری  در مرکز شهر
تاتر رمی در شهر پلودیو در جنوب بلغارستان

شهر پلودیو ،از قدیمی ترین شهر های اروپاست که از ۵ هزار پیش تا کنون همچنان پابرجاست . اقوام اولیه آن «تراس‌ها » بودند که بر بلندی ها ی شهر می زیستند و در سده سه پیش از میلاد فلیپ ،پدر اسکندر حصاری بر دور شهر کشید . این شهر از اصلی ترین شهر های منطقه تراس است . اسکندر فرمانروای این منطقه بود، پل قدیس هم از همین جا خصلت فراگیر مسیحیت را اعلام کرد و گویا داریوش هخامنشی هم با یک میلیون ! سپاه از همین منطقه به آتن حمله کرد . بگفته پلوتارک.

شهر پلودیو پایتخت فرهنگی سال ۲۰۱۹ اروپا انتخاب شده است.
اگر گذرتان به اینجا افتاد از خوردن سبزیجات و نوشیدن پرهیز نکنید ، امشب یک غذای شاهانه بقیمت چهار یورو خوردیم ، واقعا جای همسفران مجازی خالی!
علیرغم فجایعی که در دوره عثمانی بر سر بلغار ها آمده ، اما نام های عثمانی و بعضا ایرانی را حفظ کرده اند، مسجد های بزرگی در اینجا هست و غذا ها و بسیاری از رسوم آن دوره همچنان باقیست.

ترکیه

20 April 2019

همسفران ، وارد ترکیه شدیم! ارتباط انترنتی برای من هر روز مشکلتر و گرانتر می شود! بنابراین شاید مانند گذشته نتوانم برایتان گزارش بفرستم
21 April 2019

غربی ترین شهر بزرگ ترکیه،ادرین نام دارد . این شهر در سال ۱۲۵ میلادی بفرمان ادرین امپراتور رم بنا شد و بنام او ، ادرینپول خوانده شد. این شهر محل چندین جنگ بوده است که مهم‌ترین آن بین بیزانس و عثمانی ها در سال ۱۳۵۴ است که شهر بدست عثمانی ها افتاد و تا سقوط کنستانینوپل ، پایتخت عثمانی ها بود.
در این شهر مسجد بسیار بزرگ و زیبایی بنا شد که عکس آن را در مشاهده می کنید.
فاصله بین این شهر و استانبول مزارع وسیع کلزا و گندم وجود دارد که بسیار زیباست.

ادرین

 

بازار در ادرین

 

 

مسجد بزرگ شهر یادگار عظمت آدرین ، نخستین پایتخت اروپائی عثمانیکاروانیان روزتان خوش ، امروز آفتاب بر دریای مرمره خوش می تابد . برنامه امروز این است که از شمال دریای مرمره – از قسمت اروپایی ترکیه- به تنگه داردانل برویم ، همانجا که خشایار شاه قصد عبور از انرا داشت و نتوانست.

 

مسیری امروز را از روی گوگل چک کرده بودم . اما همسفری نکته کوچکی را گوشزد کرد؛بر تنگه داردانل پلی نیست ! بنابراین بعد از ۲۵۰۰ سال ،هنوز ما مشکل خشایار شاه را داریم.و بد تر از اینکه او این مطلب را می دانست و من نمی دانستم!

مسجد ایا صوفیا استانبول

دارا نل

قلعه كليدبيحار ، و استحكامات بسيار عظيم ان

در سال ١٩١٥ در جنك ميان انگليس و تركيه ،آرتش اين كشور به رياست اتا ترك پيروز شد ،اكثر سربازان كشته شده از استراليا و ديگر كشور هاي مشترك المنافع! بودند. عكس زير گورستاني از سربازان ترك است

در زمان جنگ اول ،دولت عثمانی با کمک المان قلعه های مشرف بر آن را تقویت و مین گذاری کرد

تنگه داردانل اروپا را از آسیا جدا می کند .

در همین جا هم بخش نخست سفر ما پا یان می یابد .
در آسیا ما بدنبال نشانه های ارتباط میانرودان و بویژه تمدن های سرزمین ایران و تمدن‌های یونان ، رم و بیزانس هستیم . به آسیا خوش امدید

همسفران روزتان خوش
دیشب در کنار دریا مرمره بدیدن «اسب تروا» رفتیم . اینجا محلی است که آولیس در پی بازپس گیری «پاریس» زن ربود شده شاه یکی از شهر یویان ،شاهکار جنگی خود را به نمایش گذاشت..بخش مهمی از داستان های اساطیری ایلیاد هومر به جنگ تروا وسفر های «اولیس »می پردازد

« هومر»،بزرگ‌ترین شاعر اساطیری فرهنگ یونان امشب میزبان ما ست! او در محلی که امروز شهر ازمیر قرار دارد می زیست!در قرن نهم پیش از میلاد.
«پلوتارک» پدر تاریخ نویسی، هم چون هومر و بسیاری از فلاسفه و دانشمندان مشهور در کلنی های یونانی اناتولی به دنیا امدند. آن زمان اتنی ها هنوز دزدان دریایی بود ند.
کلنی های انا تولی ناقل فرهنگ میانرودان به کرت و آتن و شهر های داخلی یونان بودند. انها بویژه دستاورد های علمی و اجتماعی تمدن سومری را به فرهنگ یونان منتقل نمودند.

«فریدون آدمیت»در «تاریخ فکر» نشان می دهد که «قرارداد اجتماعی» سومر چگونه زیر بنای دولت شهر های «کرت»و سپس«آتن» شد . چگونه خدایان «گیلگمش»به بابل و از آنجا به اناتولی و یونان مهاجرت کردند ، که یکی از نامی ترین آنها «آتنا» ست. -«لوک فری »هم در کنفرانسی تحت عنوان «گیلگمش» از داستان مهاجرت خدایان و علوم را در همین حوزه ،سخن گفته است.

در سر راه به شهر هومر ، به «پر گام»پایتخت یکی از جانشینان اسکندر هم سر می زنیم ، اگر کاروانیان سختی راه را بپذیرنند ، به شهر سارد ، آنجا که جاده شاهی دوره هخامنشی به ابهای مدیترانه می رسید ، خواهیم رفت. «کمر بند ها سفت کنید، کاروان تا لحظاتی دیگر، بره می افتد

مرمره تمام ، مديترانه

كوه هاي نزديك پرگار پايتخت فرهنگ هلنيسم . جانشينان إسكندر

حکایت سفر بخش هخامنشیان و یونان

سارد

روز شما در سرزمين ليدي! خوش

كورش در سال ٥٤٨ پش از ميلارد ليدي و مركز ان سارد را تسخير كرد . در زمان داريوش راه شاهي كه از تخت جمشيد به سارد مي امد ساخته شد . در اين راه بيش از ١٠٠ ايستگاه براي تعويض اسب ماموران شاهي وجود داشت. راه ها علامت گذاري شده بود تجارت هم از اين راه ها انجام مي شد .در زمان هخامنشيان از طريق كشتي هاي فينقيه ها تا اسپانيا رفتند.

 

Pergam
حمام رمي سارد

  sarde

رودخانه پاکتول که اکر به ابش دست بزنی طلا می شود

چند نكته تاريخي:. 486 -465 خشايار شاه آتن را تسخير كرد ومعبد آن را به آتش كشيد. شکست در سالامیس در دریا شکست در پلاته .
330-336 داریوش سوم حمله اسکندر
حکایت سفر بخش سلوکیه -پرگام

. همانگونه که در حکایت های پیشین از مهاجرت های اجباری بعنوان یک عامل انتقال فکر و تمدن نمونه های آوردیم . ای بار نیز از گونه دیگری از توحش یعنی جنگ نمونه ای برای انتقال فرهنگ یاد خواهیم کرد! یادآوری میکنم که انتقال تمدن بهیچ روی هدف جنگ ها و یا مهاجرت های اجباری نبوده است ، بلکه از نتایج ناگریز ان است. دوره هلنیسم – جانشینان اسکندر – نمونه ایست از این مقوله.

پرگام

اسکندر در سرزمین های اشغال کلنی های بسیاری ایجاد کرد و سربازان خود را با ازدواج با مردم محلی تشویق می کرد.
او و جانشنانش بیش از 100 شهر ساختند که به اسکندریه ،سلوکیه و انتیوش و نام های دیگر شناخته می شوند. این شهر ها کارکرد نظامی و تجاری داشت.
” خجند “و “آی خانم” دو نمونه از این شهر ها در کنار سیر دریا – سیحون – و آمو دریا -جیحون .
یکی از نتایج ای شیوه رواج فرهنگ و زبان یونای در مناطق اشغالی بود .برای نمونه بسیاری از نجبای دربار اشکانی به زبان و ادبیات یونانی اشنایی داشتند.. یا اینکه کلوپاتر مصری با انتو رمی به زبان یونانی سخن می گفت.

پرگام ، نمونه از معماری شهر های یونان آسیا ، متفاوت از معماری شهر های شبه جزیره یونان
کار برد آجر در این بنا ها بسیار فراوان است

 

گورستان دوره پرگامين در پاموكله(قلعه)

 

همسفران صبح ارديبهشتي شما خوش
الوعده وفا! ديروز بهر شكل بود از ازمير به سارد رفتيم. منطقه پر از كارخانه هاي غول پيكر و درختان زيتون بود .خوشا بحالشان كه توانسته اند مملكتشان را آباد كنند. البته اين ناحيه كه در گذشته هاي دور ليديه نام داشته،به ثروتمندي مشهور بوده است .گويند كه “ميداس”پادشاه أساطيري ان به هر چه دست مي زد طلا مي شد. …اما پادشاه واقعي ان به نأم كراسوس هم بسيار ثروتمند بود و زماني كه كورش ليدي را تسخير كرد ثروت عظيم او تصاحب كرد اما او را نكشد و كراسوس مشاور او شد ،هرچند يكبار ديگر مورد سو ظن كورش قرار گرفت و تا پاي مرگ رفت اما باز هم بخشوده شد.،

 

تاتر دوره جانشينان إسكندر در پرگام
بقایای حمام بزرگ عمومی که مجهز به حوض های آب سرد و گرم است
یکی از در های ورودی شهر

پس از مرگ كورش ،بدليل درگيري بين دولت شهر ها يوناني ، شهر سارد كه ساتراپ نشين پارسي بود به اتش كشيده شد . داريوش براي تنبيه اتني ها با لشگر عظيمي- بگفته پلوتارك يك ميليون!-به تراس و از انجا به يونان رفت…….. داريوش با يكي از فلاسفه شهر “ميله. دوست بوده و از او مشاوره ميگرفت – بگمانم پارامنيد، مطمئن نيستم…… ثروت پارس ها در سياست يونان هميشه دخالت داشت و هنخامنشيان، بسياري از سياستمداران دولت شهر ها را مي خريدند . در ضمن سفر هاي متقابلي هم بين بزرگان دو كشور انجام ميشد، از جمله پلوتارك به ايرن سفر كرده است، بسياري از سياستمداران يوناني كه از شهر هاي شان طرد مي شدند به دربار پارس مي امدند. …شاهزاده معروف پارسي كه در اتن تربيت شد بنام/كورش كوچك . او همراه گزنفون /شاگرد سقراط/ به پارس لشگر كشيد و مي خواست جمهوري بر قرار كند ، موفق نشد ،حكايتش را در تاريخ ايران داستان پيرنيا بخوانيد.

پرستو هاي اطاق ما در /

سلجوق.

پرستو ها در راهرو خانه ما
حتی بازدید سطحی از این شهر باستانی یکروز وقت می خواهد
طبیعت زیبای این سرزمین بر عظمت شهر افزوده است

امروز ما در سلجوق هستیم.یاد آوری :سلجوقیان به سر کردگی آلب ارسلان پس از فتح اناتولی ،سوریه را تسخیر کردند و به مصر حمله کردند .در گیری های اطراف بیت المقدس بهانه جنگ های صلیبی شد .امپر اتور بیزانس از پاپ کمک خواست .حکومت های مسیحی به بسیج عمومی دست زدند و سه قرن جنگ مذهبی آغاز شد.
۲- در تپه ای نزدیک سلجوق خانه کوچکی هست که گفته می شود حضرت مریم اخر عمر خود را در انجا گذرانده.دو دلیل عمده بر این مطلب آورده شده۱- سنت ژان کلیسایی در این منطقه بنا کرده. ۲- کنسیل چهارم؟ در همین محل تصمیم گرفت که حضرت مریم جایگاه مرکزی در مسیحیت دارد.

۰۰۰۰بیشتر مباحث تولوژیک مسیحیت در سده های نخستین مسیحیت در اناتولی انجام شد .در کنسیل نیسه بر طرد اریانیسم رای داده شد و اسقف اعظم….؟ نسطوریوس طرد شد و پس از آن نسطوریان از بیزانس اخراج شدند و با خود مسیحیت و موج جدیدی از فرهنگ یونانی را به شرق آوردند
26 April 2019

 

 

 

ا

حانه مریم مقدس در نزدیکی شهر قدیمی فسوس

بر گرفته از دین مسیحی در ایران ،– مهرداد بهار
از سده نخست میلادی رد پای اسقف های مسیحی را در تیسفون و شوش و فارس می توان یافت …در سده دوم سازمان های مسیحی در ایران شکل می گیرد …بویژه در روستا ها و نه مراکز تمدن .
یکی از ایزدان رهایی بخش مانوی ، عیسای درخشان نام دارد ..حتی مانی انجیا ویژه ای داشت به نام انجیل زنده .
… عده ای از مسیحیان یونانی زبان توسط شاپور اول از اناتولی به اسارت به ایران اورده می شوند.
..از همین دوره گور های مسیحی در جزیره خارک بازمانده است. همچنین کلیسایی در بوشهر = ری شهر ..
..در 410 م اتحاد کلیسا در ایران پدید می اید و ایران به 6 اسقف نشین تقسیم می شود ، تیسفون ، خوزستان، نصیبین، میشان ادیامن، …..در سال 424 اسقف های فارس ، ری و ابر شهر و نیشابور در شورای این کلیسا شرکت می کنند.
………………
همانگونه كه پيشتر اشاره شد بسياري از بزرگان طرد شده در آتن به دربار هخامنشيان پناهنده مي شدند . اين سنت در دوره امپراطوري رم هم ادامه داشت ، از ميان مهمترين اين أفراد مي بايد از برؤتوس ،پسر خوانده ژول سزار نام برد ، كه در نيمه راه به قتل رسيد.

جنگ های رم وایران

مهرداد ششم 63-111 میلادی از پمپی شکست خورد .
کراسوس حاکم شرق امپراطوری رم در جنگ با سورنا سردار ارود دوم شکست خورد و عقاب لژیون بدست پارتها افتاد . سورنا سر کراسوس را برای ارود فرستاد .ارود در حال تماشای یک تاتر بزبان یونانی بود که این هدیه را برای او اوردند.

پس از مرگ کراسوس در حران درسال 53م ژول سزار تصمیم داشت خود به ایران لشگر کشی نماید.اما سه روز قبل از عزیمتش بسوی ایران بدست برتوس و کاسیوس کشته شد.
در زمان فرهاد چهارم گرایشی در دربار به سوی رم پدید امده بود .فرهاد عقاب لژیون را پس دادو چهار پسر خود را به رم فرستاد و یک زن زیبای رمی را به همسری گرفت . که نهایتا او را کشت و زن پسر او شد.( جمالزاده روایت بسیار جالبی از این دوره را به صورت داستان به حکایت کرده است.شاید در یکی بود یکی نبود)
51 نرون تیرداد یکم رابه پادشاهی ارمنستان منصوب می کند و سلسه اشکانی ارمنستان رسما تحت استیلای رم قرار می گیرد.
با بقدرت رسیدن بلاش اول 57-77 احساسات ضد رمی اوج گرفت .جنگ های تازه ای در ارمنستان رخ

داد ودر نهایت این توافق خاصل شد که پادشاه ارمنستان توسط پارتها تعیین و به تایید رم برسد.

بورسا

این کاروانسرا امروز محل پذیرایی از گردشگران شهر است
کاروانسرای بزرگ بورسا محل بنگاه های تجاری بازرگانان محلی و خارجی بود

منزلگاه شهر بورسا اين شهر اولين پايتخت عثماني مي باشد – يكسده پيش از سقوط كنستانتينوپل. شهر بورسا در دوره بيزانس هم مركز اسيايي امپراتوري رم شرقي بود …………پس از سقوط عثماني ، يونان اين شهر را اشغال نمود ولي در همان سال ١٩٢٢ – اتا تورك شهر را باز پس گرفت . اين شهر امروز بسيار صنعتي است و از جمله كارخانه رنو در اين شهر است . در بازار معروف پارچه اين شهر پارچه هاي كتاني و پنبه اي فراوان است.

حمامي در بورسا

حكايت سفر، منزلگاه استانبول.

همسفران ، مرحبا! امروز همراهي مي رود و همراه ديگري ميايد تا راه بازگشت را با هم به پيماييم. همراه جديد خواسته است كه تا چهارشنبه در اين شهر بمانيم. اين مدت بمن فرصت مي دهد تا كمي با فراغ بال به دور و برم نگاه كنم. شما هم اگر پيشنهاد و يا سوالي در باره اين شهر داريد ، مطرح كنيد . …يكي از كنجكاوي هاي من اينست كه بدانم ايرانيان دوره قاجار در اين شهر چه مي كرده اند؟ انها يي كه از پايتخت “سلطان صاحبقران” كه يك خيابان درست و حسابي نداشت و تنها رودخانه اش “اب كرج” بود وقتي به استانبول مي امدند ، با خود چه مي انديشيدند؟ مي توانم تصور كنم كه خبيرالملك ميهن دوست -كنسول دولت فخيمه در إستانبول، و بقتل رسيده بدستور و در حضور محمد عليشاه -در كنار بسفور با چشم تَر قدم مي زده . . درد عقب ماندگي ايران ، دغدغه فكري او و بسياري از مسافران ان دوره بود. از كتاب خاطرات محدودي كه در اين باره خوانده ام بر مي أيد كه إيراني ها اعم از كارمند دولت ، بازرگان،دانشجو و يا مسافران ديگر ، همگي در اين احساس عقب ماندگي سهيم بوده اند ، بي جهت نبود كه “تجدد” براي انها بيداري از خواب سنگين قرن ها بود . نسل انها در جستجوي راه حل بود ، نه مانند نسل ما كه همگي كتاب حل المسايل در جيب داشتند!
بگدريم. خانه ما در حو مه إستانبول ، جايي هم تراز جواديه تهران است . بسياري از هم محلي ها خارجي هستند ، از قزاق و ايغور گرفته تا افغان ها اينجا فراوانند. ياد تان باشد كه در اسياي مركزي بسياري از مردم ترك زبانند . با چند نفر افغان كه در رستوران كار ميكردند صحبت كردم، از كار و زندگي در اين جا راضي بودند و مي گفتند در ايران خيلي اذيت شدند. در محل ما خانم هاي محجبه زياد هستند ،حتي در ميان جوانان. اما در كنار انها خانم هاي بي حجاب هم هستند و من نگاه حيزي و يا رفتار نا شايستي نديدم …….مشاهداتم را در روز هاي اينده مي نويسم.
قرار بود بخش دوم سفر در اينجا پايان يابد ، اما گويا هر رفتي را بازگشتي هست !البته همسفراني كه رنج با من بودن خسته شان كرده است و بويژه پيام هاي وقت و بي وقت من انها را ازرده كرده ،فرصت خوبي دارند كه كاروان را ترك كنند!………اما براي اطلاع همسفراني كه در كاروان مي مانند:روز چهارشنبه از استاتبول عازم شمال يونان مي شويم تا از راه مقدونيه و الباني به بوسني و سپس جنوب كراسي برويم و پس از طي طريق از حواشي مديترانه بشمال ايتاليا و سويس رفته و از ان راه به فرانسه باز گرديم.پايدار و شاد باشيد.

 

جوانان هنرمند ایرانی در استانبول که از درد دوری از سرزمین مادری می خوانند

استانبول

همسفران عصر شما بخير!
امروز به ديدن چند محله در قسمت اسيايي استامبول رفتيم ؛محله كدي كوي، گلته سراي،و فنر باغچه. .در اين ناحيه چندين كليساي ارمني و يوناني هست. يك كاتدرال و يك موزه مربوط به يهوديان هم بود ؛ بدين اعتبار ميتوان گفت اقليت ها در اين محل زندگي مي كرده اند . خانه ها نشان مي داد كه أهالي محل از طبقه متوسط هستند . به عكس قسمت اروپايي تعداد بسيار قليلي از خانم ها حجاب داشتند .توريست هم كمتر در كوچه هاي محل ديده مي شدند. رستوران هاي زيادي در محل بود كه همگي پر بود و از غذاها ي روي ميز پيدا بود كه مشغول تناول” برانچ”هستند. ……بعد از ظهر به ميدان بزرگ تقسيم و خيابان استقلال رفتيم ، بسيار شلوغ بود ،خواستيم فرار كنيم ،سوار كشتي شديم و به اشتباه برگشتيم به سمت بخش اسيايي! دريا پر از كشتي بود ، بقدري توريست زياد است كه تصورش مشكل است . در شهر هاي ديگر هم همين طور. شهر پاريس هم كم توريست ندارد ولي اينجا چيز ديگريست. تركيه به چاه نفت احتياج ندارد، ثروتش را از راه هاي ديگري تامين مي كند!…..اما با اينكه دركنار دريا هستيم ، بنظر ميايد كه هوا الوده است،در شهر هاي ديگر هم بهم چنين.

سیترن ، منبع اب دوره بیزانس

چای نوشیدنی ملی ترکیه
خشکبار ترکیه مورد پسند بسیاری از گردشگران است
ترموا و رانندگی نه چندان منظم اهالی ، خیبانه ای استانبول را خطرناک کرده است
Istanbul
کافه های سنتی دز گوشه و کنار شهر فراوان یافت می شود

 

 

همسفران شب شما خوش
۱۲ ساعت راه پیمایی در بخش تاریخی شهر استامبول ؛ منبع اب ،آیا سوفیا ، مسجد آبی، دومین منبع اب ، بازار بزرگ ، برج بایزید، کاخ توپکاپی پل گلتا.
فردا از استامبول میرویم ، چون سه روز است که با اب سرد دوش گرفته ایم! یک گشت کوتاه صبحگاهی و ظهر رو بسوی یونان .

منبع اب دوره بيزانس دومين

قهوه خانه

Istanbul
یکی از در های کاخ توپکاپی
شعر پارسی بر سر در ورودی

    

                                            

توپكاپي

برای آنهایی که چهل سال پیش از این شهر با چشم تر گذشتند.

  باب همايون ،در اصلي كأخ توپكاپي

 

بخش آسيايي

Istanbul
برج گالتا 
Sofia
کاتدرال بزرگ استانبول نماد از حضور مسیحیان به جا مانده در ترکیه امروز

Istanbul

                                                                                                                                                                               

 

 

گربه هاي استامبول

پديده جديدي در شهر هاي مشرق زمين ! در تهران و مراكش واستامبول رابطه بسياري از آدميان با گربه ها بسيار مهربانتر شده است ! در استامبول سگ ها ي بزرگ هم در شهر زتدگي مي كنند و شهرداري به سلامت انها رسيدگي مي كند!

در رابطه با شعر هاي فارسي در كأخ توپكاپي: در زمان صفويه اغلب نامه ها ي شاهان به خلفاي عثماني به تركي نوشته مي شد وبسياري اوقات عثماني ها به فارسي پاسخ مي دادند وشعر هاي از فردوسي و نظامي هم به ان مي افزودند

 

 

30 April 2019

ساعت هاي پایانی ما در در استامبول

بخشی از دیوار دفاعی استانبول که بیش از 10 سده قدمت دارد

  Istanbul Turquie

تصاوير بالا مربوط به حصار غربي شهر است كه شاهد جنگ هاي بيشماربوده است،زماني “گوت ها” فشار زيادي بر بيزانس مي اوردند ، اما انها با پرداخت باج سنگين ،گوت ها را بسمت رم سوق دادند. حكايت جنگ هاي صليبي در كنار ديوار غربي هم گفته شد . اما جالب است كه ترك هاي عثماني نير از قسمت اروپايي به شهر وارد شدند !انها يك قرن پيش از تسخير كنستاينوپل بخش هايي از منطقه تراس را اشغال كردند و در ميانه قرن چهاردهم شهر ادرينه در غرب قسطنطنيه را تسخير نمودند محمد فاتح ،سلطان عثماني از همين دروازه ها -از سوي بخش اروپاي -شهر را تسخير كرد و انرا استا نبول ناميدند. بهمين جهت اين ناحيه به نام او فاتح خوانده مي شود. سلطان محمد چند ساعت بعد از تسخير شهر ،به سنت صوفي رفت و إعلام كرد كه از اين پس اين محل مسجد مسلمين خواهد بود . فرو رفتگي در يكي از ستونها ،نشان انگشت اوست،گويند او با يك حركت دست مسجد را بسمت قبله تغيير جهت داد.

یونان

در صف انتظار مرز ميان تركيه و يونانستان : چند نكته در مورد اقتصاد تركيه : بخش كشاورزي ٧ ٪؜از در امد ملي با ٢٠ ٪؜اشتغال، صنعت ٢٧٪؜از در امد ملي با ٣٢٪؜ اشتغال و ٦٠٪؜از دراما ملي و ٥٠٪؜ اشتغال. بيكاري ١١٪؜ . از اغاز بحران سياسي در كشور ٣٧٪؜ از تعداد توريست كاسته شده است . در سال ٢٠١٤ تركيه بيش از ٢٨ نفر توريست داشته است.

پس از عبور از مرز تركيه وارد مقدونيه غربي ،استاني از يونان شديم ، هر چند طبيعت زيباي دارد ،اما نه از كشاورزي و نه از صنعتي كه در تركيه هست ،نشاني نيست. جاده ها بسيار نا مجهز تَر از تركيه . در شهر الكساندريا با ٧٠٠٠٠ جمعيت اطراق كرديم.

کافه ای در کنار دریای اژه ، استان مقدونیه میانی
دریای اژه،دریایی میان ترکیه و یونان ، بین تراکیه و یونانستان
صبخ اول ماه مه ، کافه رستورانی زیبا در راه تسلونیک

!

 

1 May 2019

سلامی از یونانستان، روی تابلو های جاده کلمه ای مانند تراکیه نوشته شده -بجای ترکیه.سوال ؛ آیا نام کشور ترکیه از ریشه نام باستانی این منطقه گرفته شده یا از نام قبایل ترک در قرن چهاردهم به این منطقه امدند؟

تسلونیک

ما بزودی به شهر تسلونیک میرسیم . شهری که در قرن پانزدهم توسط عثمانی ها تسخیر شد و در سال ۱۹۱۲ به یونان پیوست. عثمانی ها یهودیان اخراج شده توسط مسیحیان اسپانیا را در این منطقه جای دادند. پیش از جنگ دوم ، از ۱۷۰۰۰۰ جمعیت شهر تسلونیک بیش از نیمی یهودی بودند . در جنگ دوم ۵۰۰۰۰ نفر به اردوگاه مرگ در لهستان اعزام و مابقی سرزمینی که پنج قرن در آن زیسته بودند ترک کردند .
۸۰۰۰ فرانسه نیز در جنگ تسلونیک در جنگ اول جان خود را از دست دادند.

اطلاعات قسمت پیشین و آمار اقتصادی مربوط به ترکیه ،برگرفته از کتاب های راهنمای سفر «روتارد» ،می باشد.
بابت دو کافه و شیرینی در چنین کادری ۵ یورو پرداختیم!

ته سلونیک، دولت -شهر هم پیمان داریوش در مقابله با آتن . بدلیل شورش در مصر داریوش از حمله به آتن چشم پوشید.
شهرفلیپ پدر اسکندر. او این شهر را به پایتخت مقدونیه تبدیل کرد

ارسطو در تسلونیک.  ارسطو ، آموزگار اول  واستاد اسکندر مقدونی

 

 در ورودی قلعه  فیلیپ پدر اسکندر و شها مقدونیه        

ورنا ،شهر سنت پل ، پل قديس

پل ،قديسي كه مسيحيت را از يك فرقه يهودي بيك دين براي عموم مردم تبديل نمود

در مقدونيه اقليت ترك مسلمان وجود دارد

 IMG_1394

نماي يك كليساي يوناني در ورونا

در مقدونیه مرکزی باغ های فراوان میوه، بویژه باغ گیلاس وجود دارد . کندوی عسل هم زیاد است . همچنین دامداری.
2 May 2019

روز همسفران خوش، ١٢٠ كيلومتر رانندگي در اتوباني عالي !ده ماشين هم نديديم ، در مرز هم با روي گشاده پذيرفته شديم و ٥ دقيقه هم طول نكشيد.

باورتان می شود اگر بگویم این کلیپ مربوط به ۵۰ سال قبل می شود!؟ کلیپی زیرخاکی و شنیدنی از نابغه ای به نام جمال وفایی که در تلوزیون صدای همه هنرمندان آن دوره را تقلید کرد! به قدری زیبا تقلید کرد که به راحتی متوجه تقلیدی بودنش نمی شوید! حتما گوش کنید و غرق در خاطره های خوب خود شوید!????

درياچه اي كه آلباني را از كشور مقدونيه جدا مي سازد

 

شهر مادر ترزا   
روستايي در كنار درياچه   
یاد بود جنگ دوم 
                                                                                                                       از اين دست پناهگاه ها از دوره انورخوجه زياد باقيمانده!

 

 

تنها خط اهني كه ديدم از كار افتاده بود . از جنوب تا شمال ٢ كارخانه ، ١٠ مسجد ، يك كليسا و يك خانم محجبه ديدم -در شهر و روستا

طبيعت زيبا،گيلاس و گوجه فراوان ، فندوق و بادام بهم چنين. روستا ها آباد . روستاييان ،از زن ومرد بكار! خانه شان آباد!

غذا برای دو نفر ۵ یورو!

در شمال آلباني نزديك مرز مونته نگرو اطراق كرديم

انچه من از الباني مي دانم: ساكنان اوليه آلباني از قوم ايوني بودند. در دوره عثماني قبايل ترك شرق اناتولي را به الباني منتقل كردند. اين قبايل اغلب علوي و بكتاشي بودند. حاجي بكتاشي فردي صوفي از اهالي خراسان بود ، او چون صوفيان هم عصرش تعصب مذهبي نداشت ، بهمين جهت هم آق قيانلو ها وهم قرا قيانلو ها از او تبعيت ميكردند و هم عثماني ها . فرستادن اين قبايل به آلباني ، آنها را از رقباي شيعه عثماني دور مي كرد ، وهم دوري از زادگاه ، باعث وابستگي بيشتر به حكومت عثماني مي شد.………………… مسلمان اين ديار ،هرچند در اكثريت بودند ، اما در كل منطقه نسبت به مسيحيان در اقليت بودند، و بنابراين مانند اغلب اقليت ها با ديگران با تسامح رفتار مي كردند.

سپاس صادق جان از گزارش های جالبت . اما در اینجا پرسش : بیست و هشت توریست
یا بیست و هشت هزار و یا…؟

اشکودر

چند عكس از فضاي شهر « اشكودر » در شمال آلباني

مسجد اشكودر   
   کلیسای فرانسیسکن 
  زندگی شبانه در اشکودر 
مسجد  درماه رمضان

                                         

شهرداری

زندگی سگانه در اشکودر! سگ ها از سوی شهرداری نشانه گذاری شده اند و در کنار شهروندان زندگی می کنند!

مادر ترزا معروف ترین شهروند اشکودا.

3 May 2019

قلعه شهر اشكودرا در شمال آلباني ،سده چهار ميلادي

قلعه اشكودرا   
قلعه شهر اشكودرا در شمال آلباني ،سده چهار ميلادي

                                             

IMG_1411 (1)

مونته نگرو

مونته نگرو، طبيعتي ارام و زيبا، اگر  درجادها ی پایتخت را به هرزگوین متصل میکند را نندگی کنید حتما مناظری می بینید که  در عمرتان چنین ارامش و زیبایی را ندیده اید! متاسفانه عکس های من نتوانسته این زیبایی را ثبت کند .فیلم هایم بهتر است ولی امکانات سایت اجازه نمایش انرا نمی دهد.! حیف.

 

Monténégro
رودي در مونته نگرو
Monténégro
 ، نزديك مرز هرزگوين

Albanie

 

هرزگوین

قلعه اسپليتز در كرواسي جنوبي

 

گوستان بوگومیل ها در جنوب هرزگوین

بخش قديمي شهر اسپيليتز

کراسی

همسفران، سلامي از پادوا، شهر همسايه ونيز

ديروز ، در اين ساعت هنوز در هرز گوين بوديم. طبيعت آرام هواي افتابي و گرم . از ديشب كه به شهر زيباي اسپليتز رسديم ،هوا باراني وسرد و ادم ها متفاوت ، خيابان ها پر از توريست ومغازه ها مملو از كالا هاي مصرفي…..از ديروز تا به امروز هزار كيلومتر زير باران رانندگي كرديم . دلم براي منزلگاه هاي پيشين تنگ شد!
به مركز شهر مي رويم ، اگر چيز جالبي بود ،برايتان عكسش را مياندازم -نخستين بار است كه به اين شهر مي ايم. ……بياد ديروز يك فيلم كوتاه از مونته نگرو برايتان مي فرستم

رودي در شهر پادو

ایتالیا

ايتاليا سرزمين بنا هاي زیبا فر فورژه!  ميدان شهر

سویس

5 May 2019

همسفران صبح یکشنبه شما خوش .
سر از کجاوه بیرون نیاورید ! تمام روز باران،درجه حرارت پادووا:۱۱، میلان ۶ و منزلگاه امشب ، شهر بال سویس ۳ درجه!

باد ،برف،باران و دوساعت راه بندان . با چهار ساعت تاخير رسيديم . از ميلان به شهر لوگانو و از انجا به شهر مرزي -بال- در دو قدمي فرانسه! چندين درياچه بزرگ و زيبا بر سر راه بود ،سرچشمه رود -رن- هم بهمچنين . اگر همتش را داشتم سري بمركز شهر بال مي زنم و چند عكس مي فرستم

رود رن در شهر بال سويس   در كليساي شهر بال     ،ميدان جلوي كليسا. عصر يكشنبه ،هوا سرد ،خيابان ها خلوت و بي روح.

Istanbul

يكشنبه پيش ،خياباني در استانبول              تابلوي نقاشي در استانبول

6 May 2019

همسفران با وفا، ساعت شش و نیم راه افتادیم و حالا ۲۰۰ کیلومتری پاریس هستیم. این سفر در چند ساعت خاتمه میابد. اما راه ادامه دارد!
بدانید که همراهی شما برای من غنیمت بود ،. چون خود را موظف به ثبت و ظبط لحظات می دیدم. بویژه اینکه گاهی دوستان نازنین چند خطی هم می نوشتند .
هر چند که چند ماهی برای بخش هایی از سفر خود را آماده کرده بودم ، اما با این حال نتوانستم ، آنطور که مطلوب بود این کار را به سرانجام رسانم ، شبانه روز ۲۴ ساعت بیش نبود!، سفری دیگر باید!….
پیام های بد نوشته شده و گاها بی وقت مرا پای خستگی مفرط و کمبود امکانات بگذارید و پوزش مرا بپذیرید.
چند نکته در باره این سفر هست که می خواستم ، با همسفران در میان بگذارم . کوشش می کنم در روز های اینده اینکار را انجام دهم.
شما هم کمبود ها و پیشنهاداتان را لطفا بنویسید.
باز هم از همراهیتان سپاسگزارم و تا سفری دیگر برایتان تندرستی و شادی آرزو دارم.
9 May 2019

…….ادامه راه …. اروپا محوری

1- در استانبول که بودم از فروشنده ای پارسی گوی نقشه راه های ترکیه را خریدم . او پس از فروش دوان دوان دور شد. فهمیدم که نقشه قدیمی است . اما در این نقشه قدیمی نام تمام شهر های یونانی اناتولی نوشته شده بود، همان چیزی که بدنبالش بودم ! تعداد شهر های بیش از 50 بود .

در گذشته چند ین شهراین منطقه را نام بردیم و از متفکرانی که در این شهر ها می زیستند، سخن گفتیم . در حقیقت ساکنان اناتولی و سرزمینی که امروز یونان نام دارد ریشه مشرک قومی دارند . اما ان دسته از دولت -شهر هایی که در اناتولی تاسیس شد ، بدلیل تاثیرات و تجربیات تمدن های میانرودان -و بویژه سومریان- پیشرفت فرهنگی درخشانی داشتند در صورتیکه سرزمین های داخلی یونان حداقل دو قرن بعد به دوره شکوفایی خود رسیدند…..تاکید بر این نکته از این جهت اهمیت دارد که در اذهان عمومی مردم اروپا اینگونه برداشت شده است که گویا تمدن یونان در چهار چوب کشور امروز یونان شکل گرفته و همراه با تمدن رمی – که انهم لابد از تمدن های دیگر تاثیری نپذیرفته – شالوده تمدن مغرب زمین را ساخته است .اروپا محوری تا همین امروز شیوه حاکم بر ذهنیت اغلب مردم در اروپاست – البته در دهه های اخر سده گذشته ، این تفکر مورد انتقاد قرار گرفته است ، اما تفکر اروپا محور ارتباط تمدن ها را بسیار کمرنگ می کند و از این زاویه نقش مردمان دیگر را در ایجاد دستاورد های فرهنگی و مادی دنیای امروز کاهش می دهد،و امتیازات امروزی جوامع خودرا تنها حاصل تمدن برتری می داند که بر بنیاد یونانی – رمی قرار دارد.

در این سفردر حد امکانات بی پایه بودن این امر را در مورد یونان دیدیم . لازم به یاد اوری است که شهر اتن و اسپارت از جهت زمین کشاورزی بسیار در مضیقه بودند و از سوی دیگرتعداد دولت -شهر هادر شمال یونان از انگشتان یک دست تجاوز نمی کند… در همین سفر ما نیمه شمالی یونان امروز – استان مقدونیه غربی،مرکزی و شرقی- را پیمودیم و به جز ته سلونیک ، اثر قابل توجهی از گذشته نبود. بر خلاف اناتولی غربی.

…اما انتقاد از تفکر اروپا محور به هیچوجه بمنظور کمرنگ کردن نقش اتن نیست – اتن شهری است که تراژدی و دموکراسی را به فرهنگ جهانی اهدا کرده است و فلاسفه ان تا قرن ها سر امد فیلسوفان بوده اند .

…در سفر دیگری به امپراتوری رم خواهیم رفت.

تاتر های یونانی در اناتولی فراوان یافت می شوند

هلنیسم و انتقال ارشیتکتور شرق به غرب .طاق ایرانی

انچه در این متن های کوتاه می اید، نتیجه کلنجار های فکری من در میان راه است ، شاید روزی به کار اید .

ادامه راه …. 2-اروپا محوری و حذف بخشی از اروپا.

 

همسفران بخاطر دارند که ما بالکان را پیمودیم و درحد توانمان با مردم” تراس” اشنا شدیم .با دانوب از المان همسفر شدیم .رودهای ریز و درشت دیگری دیدیم که به ان می پیوست وبدون توجه به مرزهای سیاسی زمین ها را ابیاری می کرد و زنان و مردانی بزور بازو از این زمین ها قوت لایموت خود را فراهم می کردند.
اغلب ساکنان غرب اروپا، سده ها در این سرزمین ها زندگی کرده اند: گوتها ، بخشی در جنوب غربی فرانسه وشبه جزیره ایبری – پرتقال و اسپانیا- ساکن شدند و بخشی هم در کشور های بالکان به جا ماندند. ..واندل ها که در خشونت معروف خاص و عام بودند در شمال ایتالیا ساکن شدند -از عجایب روزگار اینکه این “نو دولتان… ناز از غلام ترک و استر می کنند” و می خواهند از مردم لاتن جنوب ایتالیا جدا شوند!
سفر ما در مکان و زمان ما را به کنستانتینوپل ، استانبول امروز رهنمون کرد، شهری که 1100 سال مرکز اروپا و مسیحیت بود .شهری که غرب را به شرق و یونان را به مسکو مربوط می کرد. بخش وسیعی از اروپای شرقی تحت حکومت این شهر بود . مذهب ارتدکس و خط سیریلیک بخشی از اروپای شرقی و روسیه را بهم نزدیک میکرد. دختر اخرین امپراتور بیزانس همسر تزار بود و پس از سقوط پایتحت بیزانس به دست عثمانی ، تزار روسیه خود را جانشین بر حق مذهبی و سیاسی او می دانست -چشم داشتن به جنوب و اروپای شرقی با همین بهانه وارد فرهنگ سیاسی روسیه شد- ، بگذریم ……اما اروپای شرقی و روسیه همانقدر وارث فرهنگ یونانی ، رومی هستند که کشورهای اروپای غربی . پایه دیگر فرهنگ اروپایی اگر یهودی – مسیحی باشد باز هم اروپای شرقی سهمی نه کمتر از غرب داشته است :ارتدوکس ها با یهودیان سازش بیشتری داشتند تا کاتولیک ها با کلیمیان . عثمانی مهاجم هم بهمت پادشاه لهستان در پای دروازه وین متوقف شد وگرنه فرانسوای اول با عثمانی ها بر علیه شارل پنجم سازش کرده بود .
پس از چه روی بسیاری از مردمان اروپای غربی خود را اروپایی تر از مردم شرق این قاره می دانند؟ ………………………………………….شواهدی در این سفر دیدم که المان را در این زمینه متمایز از فرانسه و انگلستان می کرد. در بخشهای بعدی به ان می پردازم.

دانوب ابی ، راهی برای پیوند یا خطی برای جدای ؟

پلودیو، مرکز تراس . ساکنان تراس و هم چنین ساکنان البانی از قدیمی ترین ساکنان اروپا هستند

3- هویت فرهنگی در چهارچوب دولت -ملت های امروزین

توریست ها درهمه اماکن تاریخی ترکیه لول میزنند .بنظر می آید که هم مردم محلی و هم توریست ها بسیار خشنودهستند.اما این رضایت یک مسله حل نشده ای را در جامعه ترکیه می پوشاند و ان وجود ترکیب متنوع فرهنگی و قومی جامعه ترکیه است.
…در دوران معاصر که دولت- ملت ها در اروپا شکل گرفتند ، دوران نوین هویت سازی آغاز شد .تا آنزمان این وابستگی های قبیله ای ، محلی ویا مذهبی بود که پایه همبستگی اجتماعی را تشکیل می داد. اما تعیین مرز های جدید در اروپا لزوم تعریف جدیدی را از ملت ضروری می کرد.کاوش در انبان تاریخ و افسانه ها اغاز شد و هر جامعه مطابق با نیازها و مدل های مطلوبش برای اینده، هویتش را شکل داد. باز تولید این هویت ، این ذهنیت را بوجود اورد که گویا ملت مفروض همواره به شکل امروزش وجود داشته است . خلاصه کلام اینکه هویت فرهنگی اجتماعی بگونه ای ازلی و غیر قابل تغییر معرفی شد که هر تحولی در ان نوعی انحراف قلمداد می شد . ویژگی دیگر این هویت سازی ملی ، بخش دشمن تراشی و نفرت پراکنی از دیگران -بویژه همسایگان است. دشمنی هایی که مایه دست دولتمردان برای بسیج مردم در هنگام جنگ است…اروپا محوری نوعی از هویت سازیی ست که بر جعل تاریخ استوار است . اما جعل تاریخ منحصر به اروپا نیست : در دیگر مناطق دروغ های تاریخی و یا حذف کردن دیگران ، بویژه اقلیتها ، مایه اصلی این هویت سازیست.
…نمونه بارز اینگونه هویت سازی در سفر ما کشورهای بالکان وترکیه هستند. انها خصلت تحول پذیر ، وچند تکه ومتنوع یک ملت را نمی پذیرند.انها نقش دوره های تاریخی ، دستاورد های وام گرفته شده از تمدن های دیگر را کسر شان خود می دانند…..چگونه می توان حضور 2500ساله مردم یونانی نسب را در غرب ترکیه نادیده گرفت ؟ چگونه می توان دستاورد های هلنیسم را در این خاک نادیده گرفت ؟چرا باید ارزش تمدن بیزانس را دستکم گرفت ؟ چرا باید کرد را ترک کوهی حواند؟ چرا باید ارمنی ها و یهودیان که حتی در دوره عثمانی جایگاه بلندی داشتند، بعنوان شهروند درجه دو به حساب اورد؟………بیک کلام چرا هویت را باید تک پایه بر ضد دیگری و بویژه همسایه بنا کرد .مگر نمی توان هویت مثبت داشت.هر جامعه ای -ملتی- ترکیب ویژه ای از دستاورد های بشری ست و این چند گانگی زیبا و سازنده است.
11 May 2019

بگمان من اجتماعات بشری هم مانند افراد بداشتن هویت محتاج اند. چهارچوب این هویت را جغرافیا و تاریخ و توسعه اجتماعی تعیین می کند و هر ملتی مطابق اگاهیش ،ذهنیتی از جایگاه خود در این جهان می افریند. مرز های جغرافیای هم ضرورت اجتناب ناپذیر شرایط امروزی جهان است . منتهی دولت – ملتها برای تحکیم موقعیت خود اغلب دست به جعل های تاریخی می زنند و این است که مسله سازست. اگر هویتی مثبت بر اساس تاریخ و اساطیر در چهار چوب همزیستی مسالمت امیز استوار باشد هم نیاز خاطره جمعی و دلبستگی به اب و خاک را پاسخگوست و هم ویژگی های همسایه مایه همبستگی بیشتر می شود.
باز هم به گمان من اجتماعات بشری برای حل مسایلشان با همسایه در درجه اول احتیاج به یک وفاق داخلی دارند. در هر کشوری نیز هر چه تصمیم گیری ها محلی تر و در واحد های کوچکتر باشد ، میثاق های اجتماعی بیشتر نشانگرواقعیت خواست مردم است.کشور هایی که سابقه تاریخی در این زمینه دارند کمتر با خواست های جدایی طلبانه مواجه شده اند . بر عکس کشور هایی که سابقه تمرکز قدرت را دارند ، گرایش هایی از این دست فراوان است.بنا براین بدون ایجاد یک سیستم تصمیم گیری دموکراتیک ، با هیچ چسبی نمی توان مردم را مجبور به همزیستی کرد .یوگسلاوی سابق بهترین نمونه است . با اینکه تیتو و هم حزبی هایش پایه توده ای وسیعی داشتند و سیستمی هم که ایجاد نمودند بر اساس اتوژستیون بود و از جهت منابع طبیعی هم کشورشان بسیار ثروتمند بود ، نهایتا جنگ های قرن پیش با شدتی بیشتری از سر گرفته شد.این یک نمونه شکست” مهندسی های اجتماعی”است . مسلما قصد تیتو در جا بجایی جمعیتی از صربستان به بوسنی و یا کرواسی برای نزدیکتر کردن “خلقها” بوده است ، اما این “هدف انساندوستانه” مانع از ان نشد که بعد از 50 سال فجیع ترین جنایات صورت بگیرد. لازم به یاداوری جابجایی جمعیتی زمان استالین نیست. – در ازبکستان پیرزنانی از استونی و اکراین دیدم ،که اوارگی و تنهایی در چهره شان موج می زد! از ان بدتر در دوره عثمانی ، بدون فراموش کرد ن دوره شاه عباس کبیر!
4 June 2019

.