فهرست

یادآوری چند نکته تاریخی

دیواری آدرین ، امپراتور رم. برای محافظت جنوب انگلستان از حملات اقوام شمالی
رمی ها به منظور تامین حاکمیت خود به ساختمان راه ها و شهر ها از جمله شهر لندن اقدام نمودند.

رومیها در سال 43 پیش از میلاد خاک این جزیره تسخیر کرده و “سلت ها” و دیگر باشندگان این سرزمین را زیر فرمان خود در آوردند و تا سقوط امپراتوزی رم در سده پنجم میلادی ، این سرزمین بخشی از قلمرو رم محسوب می شد . رمی ها در سده چهارم میلادی قبایل ژرمنی(به ویژه انگلوساکسون ها) از اروپای مرکزی در جزیره مستقر کردند( در سده بعدی این سرزمین به نام آنها “انگلستان” خوانده شد).در همین دوره پاپ میسونر ها را به آنجا گسیل نمود و مسیحیت در انگستان رواج یافت. با از میان رفتن امپراتوری رم ، انگلستان شاهد یورش دانمارکی ها ، وایکینگ ها و در سده یازده نرماند های فرانسوی بود . شاهان نرماند توانستند بخش گسترده ای از خاک انگلستان را به قلمرو خود اضافه نمایند و بدین ترتیب در طول سده های بعدی سرنوشت این دو کشور به یکدیگر گره خورد.

عصرالیزابت اول

عصر الیزابت اول همراه بود با گسترش رنسانس در انگستان
هانری سوم ، پایه گذار کلیسای انگلستان در سال 1534، از آن تاریخ کلیسای انگلیکان زیر فرمان پادشاه قرار گرفت.

دوران مدرن در انگلستان با آغاز پادشاهی “تئودور” ها آغاز شد .هانری سوم با پاپ در گیر شد و در نتیجه کلیسای انگلیکان از واتیکان جدا شد. وبه به جنبش پروتستان نزدیک شد. مرگ هانری ، اغاز کشمکش میان دو دختر اوبرای جانشینی بود که با پیروزی الیزابت پایان یافت.

نخستین گام “جهانی” شدن در عصر جدید :

او با دو مشکل  بزرگ روبرو بود : نخست اینکه او پروتستان بود نقش پرتغال و اسپانیاتان بود و کشور های همسایه جنوبی/اسپانیا و فرانسه کاتولیک بودند/ . دو دیگر اینکه انگلستان رقیب تازه ای برای اسپانیا در زمینه تجاری به حساب می آمد. در نتیجه اسپانیا از رقیب ملکه تازه بر تخت نسشته پشتیبانی کرد و در پی گوشمالی الیزابت بر آمد. هر چند ناوگان دریایی اسپانیا (آرمادا) در جهان یکتا بود اما در طی جنگ دریایی میان دو کشور آرمادا شکست خورد و بیش 135 ناو غول پیکر اسپانیایی غرق شد و بدینگونه  انگلستان در دوره الیزابت بنیاد کشور گشایی آینده را استوار نمود .

عصر انقلاب صنعتی

“انقلاب شکوهمند” به پادشاهی مشروطه انجامید
پس از قتل شاه ،کرامول از سوی پارلمان به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد.

مرگ الیزابت در سال های نخست سده هفدهم  با درگیری های سیاسی – مذهبی آغاز شد که در کشمکش میان سلطنت و پارلمان جلوه گر شد .شاه به جرم خیانت گردن زده شد و  حکومت کرامول  نخستین و آخرین رئیس جمهور انگستان  به  دیکتاتوری انجامید و با مرگ او کشمکش های سیاسی از نو آغاز شد و بازگشت نظام پادشاهی به  “انقلاب شکوهمند ” و پایه گذاری سیستم مشروطه پارلمانی  ختم شد . در  پی تحکیم ساختار سیاسی حکومت ، دو پادشاهی انگستان و اسکاتلند، وحدت سیاسی یک صد ساله خود را   در سال 1707 بصورت تشکیل یک دولت مشترک(بریتانیا ) به اجرا گذاشتند . این ساختار جدید توسط نخست وزیر اداره می شد. دولت بریتانیا در 1713  جبل الطارق تسخیر نمود که گذرگاه اقیانوس اطلس به دریای مدیترانه بود. در همین دوره جنگ هفت ساله با فرانسه در سال  1779 به پایان رسید   دولت جدید هرچند در ابتدا از به رسمیت شناختن “ایالات متحده”  خود داری کرد ، اما نهایتا  مجبور به پذیرش آن شد. در طول این قرن بریتانیا به یک قدرت هژمونیک استعماری در جهان بدل شد .

این تغییرات اقتصادی و ثروتمند شدن کشور،  تحولات ساختار  اجتماعی – سیاسی را  بهمراه داشت :مهاجرات از روستا  به سوی شهر و کار در مانوفاکتور های شهری  گسترش یافت و  در پی آن گروه های صنفی و طبقاتی در تشکل های مدنی گرد هم آمدند .  در سال 1832،صاحبان صنایع حزب  ویگ/لیبرال/ را تشکیل دادند و بدین گونه قدرت اشراف کاهش چشمگیری  یافت.پیشرفت های علمی به ویژه  اختراع ماشین بخار برتری صنعتی  بریتانیا آشکار نمود: این کشور 80درصد زغال سنگ اروپا و 50 در صد آهن آن ئ تقریبا همه ماشین های بخار این قاره را تولید می کرد. از سوی دیگر ، در سال 1830 قوانین کار حق ایجاد اتحادیه کارگران را به رسمیت شناخت و منع کار کودکان زیر9 سال را در کارخانجات و همچنین محدودیت 10 ساعت کار در روز را به اجرا گذاشت در همین دهه  چارتیست ها “منشور خلق”را برای مشارکت مردم در سیاست انتشار دادند که با پشتیبانی تظاهرات کارگری چندین هزار نفری در شهرهای صنعتی همراه شد. در همین دوره  واژه سوسیالیسم هم در انگلیس رایج شد و در سال 1833 منع برده داری هم در امپراتوری بریتانیا به تصویب رسید.در دهه هفتاد این سده حزب کارگر به سپهر سیاسی بزیتانیا افزوده شد . طی سده نوزدهم و دودهه ابتدایی سده بیستم ، دولت به بسیاری از خواسته های مردم به ویژه طبقات زخمتکش تن داد وددر عرصه سیاسی هم کاهش قدرت مجلس لردها وافزایش نقش مجلس عوام سیستم پارلمانی بریتانیا را دموکراتیزه کرد.

یکی از عوامل پیشرفت اقتصادی و حتی رفرم های اجتماعی و سیاسی ناشی از ثروت بیکرانی بود که از مستعمرات به مرکز امپراتوری سر ازیر می شد

امپراتوری بریتانیا

1840 تا 1867 بریتانیا بر بخش گسترده ای از آمریکای شمالی حاکمیت داشت.

گسترش مستعمرات با تاسیس بنگاه های تجاری در سرزمین های دور از متروپل (جزیره بریتانیا)آغاز گردید و سپس کلون های انگلیس در این مناطق مستقر شد.از اواخر سده شانزدهم انگلستان در جایگاه قدرتمند ترین کشور استعماری جهان قرار گرفت .این روند پس از جنگ اول جهانی به نقطه اوج خود رسید: این امپراتوری در سال 1922 بیش از یک چهارم جمعیت جهان را زیر حاکمیت خود داشت که در سرزمین هایی به پهنای 33/7 میلیون کیلومتر می زیستند(تقریبا 22 درصد کره خاکی).





پیشینه مستعمرات امپراتوری بریتانیا:

تا پیش از الغای برده داری در سال 1783 بریتانیا 3/5 میلیون نفر از افریقایی ها را به عنوان برده به آمریکا منتقل کرد

در دوران کشف سرزمین های ناشناخته برای اروپاییان در سده پانزدهم ، کشور های اسپانیا و پرتغال پیشتاز بودند و”با دعای خیر ” پاپ ، سرزمین های جدید را میان خود تقسیم نمودند . در پی آنها قدرت های دیگر اروپایی چون انگلستان و فرانسه و هلند نیز در سرزمین های جدید بنگاه تجاری و کلنی تاسیس کردند. انگلستان با شکست نیروی دریایی اسپانیا ، جایگاه فراتری  در کشمکش میان قدرت های به دست آورد. در دوره الیزابت اول (558/1603 )بریتانیا به ایجاد کلنی در آمریکا پرداخت و در سرزمین های تحت تسلط اسپانیایی ها پیشروی نمو د . بدین ترتیب دوره نخستین گسترش امپراتوری بریتانیا در سده هفدهم آغاز گشت :دریای کارائیب جولانگاه کشتی های انگلیسی شد و شماری از جزایر منطقه به تسخیر آنان در آمد . در آمریکای شمالی بریتانیا با فرانسه سرزمینهای بومیان را میان خود تقسیم نمودند .اما پس از استقلال ایالات متحده در سال 1783، توجه بریتانیا بسوی آفریقا ، آسیا و استرالیا جلب شد .تجارت برده از افریقا به کمپانی سلطنتی آفریقا سپرده شد. تا هنگام الغای برده داری در سال 1807 ، بریتانیا بیش از 3/5 میلیون برده را از افریقا به امریکا منتقل نمود.تجارت پرسود برده ثروت فراوانی برای شهر های بندری در اروپا و آمریکا به همراه داشت.

رقابت با هلند در اقیانوس هند

انتقال زندانیان و مجرمین به مستعمرات برای ایجاد کلنی های سفید پوست

در اواخر سده شانزدهم هلند و انگلستان در اقیانوس دست به پیشروی زدند و مستعمرات پرتغال را تصاحب کردند .هریک از این دو کشور به تاسیس “کمپانی هند شرقی “جداگانه ای دست یازیدند ( 1600 و 1602) که هدف آن تجارت ادویه از شرق به اروپا بود .سیستم مالی پیشرفته هلندی ها در ابتدا برتری را به کمپانی تجاری آنها داد ،اما در سده هجدهم همراه با انقلاب صنعتی در انگلستان، این کشور از هلند پیش گرفت.

مبارزه جهانی بر علیه فرانسه

با فروکش قدرت اسپانیا ،زمینه برای گسترش مستعمرات فرانسه  آماده شد و این زنگ خطری برای انگستان بود . این کشور به تاسیس پایگاه های نظامی در نقاط مختلف دست زد ، به ویژه جبل الطارق که از سال 1930 تحت حاکمیت انگلستان قرار داشت به یک پایگاه استراتژیک بدل شد که آمد و رفت میان اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه را کنترل می کرد. در سال 1756 با آغازجنگ هفت ساله  میان فرانسه وانگلستان، نخستین  جنگ در ابعاد جهانی بود که درسه قاره اروپا، آمریکا شمالی و اقیانوس هند در جریان داشت . در پایان جنگ فرانسه مجبور شد که بخش مهمی از قلمروش در آمریکای شمالی را به انگلستان و اسپانیا واگذار نماید.

حاکمیت امپراتوری بریتانیا بر جهان (1783-1815)

سده هجدهم:خیز امپراتوری بریتانیا

کمپانی هند شرقی که توانسته بود امتیازات مهمی از حکومت گورکانیان هند بدست آورد در سده هجدهم با یک رشته جنگ های محلی در شبه جزیره هند ، توانست حاکمیت نظامی و سیاسی خود را بر هند عملی نماید. ارتش انگستان که بدنه اش از سپاهیان هندی شکل گرفته بود که توسط افسران عالیرتبه انگلیسی اداره می شد.

بریتانیا ابتدا به تسخیر کناره های ساحلی استرالیا پرداخت .جیمز تاون نام فرمانده دریایی اکتشافات بود

استقلال “ایالات متحده آمریکا “،در سال 1783 هرچند دست انگلستان را از بخش مهمی از مستعمراتش کوتاه کرد ، اما موجب تغییر سیاست حکمرانی این کشوردرکانادا انجامید که حفظ این سرزمین را برای امپراتوری بریتانیا تضمین می کرد .از سوی دیگر تسخیر سرزمین های واقع در جنوب اقیانوس هند (استرالیا) و اقیانوس آرام( زلاند نو) در دستور کار ناوگان های دریایی بریتانیا قرار گرفت که با انتقال شمار زیادی از محکومان و زندانیان انگلیسی کلونی های جدید در میان بومی های استرالیا و نیوزلند به حاکمیت خود استحکام بخشید.

.

دوران طلایی امپراتوری بریتانیا.1815 تا 1922

عصر ویکتوریا، دوره گسترش مستعمرات بریتانیا

.در پی شکست ناپلئون در جنگ دریای ترافلگار در 1905 و جنگ 1815 در برابر اتحادیه کشورها اروپایی معاهده ای بین کشور های اروپایی به امضا رسید که مطابق آن شماری از جزایر دریای مدیترانه شرقی ، و اقیانوس هند از سوی فرانسه به انگلستان واگذار و در مقابل بریتانیا گوادلوپ، مارتینیک ، گویان و رئونیون زا به فرانسه واگذاشت.

نتیجه اینکه بریتانیا امپراتوری کلونیال خود را گسرتش داد اما همچنان شبه جزیره هند نگین آن بود و برای رسیدن بدین مقصد کشتی های انگلیسی می باید راه درازی می پیمود ، از همین روی بریتانیا پس از بیرون کردن هلندی ها و محکم کردن جای پای خود در دهانه امید نیک /1806، در شرق آفریقا و جنوب اقیانوس هند سرزمین هایی را تسخیر کرد تا امنیت راه دریایی برای دسترسی به مستعمرات گردد. تسخیر عدن، عمان و کویت در همین راستا انجام شد.سپس با تسخیر سنگاپور ، استرالیا ،زلاند نو و هم پیمانی با ژاپن ، بریتانیا حاکمیت خود را بر اقیانوس آرام هم گسترش داد .به ویژه اینکه سرزمین های کانادا در آمریکا شمالی هم در قلمرو امپراتوری بریتانیا بود . (کلنی در ونکوور 1858 کلنی جزیره شارلوت 1863). بدینگونه امپراتوری بریتانیا ، حاکمیت خود را بر راه های دریای جهانی تثبیت شده می یافت

از سوی دیگر بریتانیا نگران چشم داشت فرانسه به کانال سوئز و دریای سرخ بود ، راه آبی که دریای مدیترانه را به اقیانوس هند متصل میکرد و از دور زدن آفریقا پرهیز می شد. از آنجا که فرانسوی ها در اجرایی کردن کانال و اداره آن نقش مهمی داشتند، سهام بیشتری در کمپانی در اختیارآنها بود و انگلیس ها با خرید سهم دولت مصر را در سال 1875 در اداره کانال شریک شدند. سپس همراه ارتش مصر سودان را هم تسخیر نموده و حاکمیت خود را بر شرق افریقا مستحکم تر کردند .**** عاقبت کانال سوئز..

گسترش مستعمرات در آسیا، امپراتوری بریتانیا را در دوره ویکتوریا به عصر طلایی خود فرا کشید .در همین دوره گرایش بسوی حکومت پارلمانی و دموکراسی شتابی فزاینده یافت. 

گسترش کارخانجات سده نوزدهم در بریتانیا

هر چند که سده هجدهم ، پیشرفت ها واقتصادی و دستاورد های اجتماعی انگلستان بسیار چشمگیر بود ، اما انقلاب صنعتی در دوره ویکتوریا(1800-1901) دامنه گسترده تری یافت : کارگاه های کوچک به کارخانجات بزرگ تبدیل شد و به دنبال آن یک مدل اجتماعی ناشناخته سر بر آورد .لندن به عنوان مرکز بزرگترین و ثروتمندترین امپراتوری شناخته شده تاریخ شمرده می شد. بنادر تجاری و شهر های صنعتی در چهار گوشه جزیره سر بر آورد. کشور در دوره ویکتوریا به عصر طلایی خود رسید. در زمینه سیاسی هم ساختار حاکمیت بسوی حکومت پارلمانی و دموکراسی شتابی فزاینده یافت. امپراتوری گستره ای به مساحت یک چهارم خاک کره زمین و بیش از 500 میلیون نفر را تحت حاکمیت خود داشت که مایه تمرکز سرمایه در سرزمین اصلی بریتانیا می شد. کشف نیروی بخار علاوه بر صنعت نیروی دریایی بریتانیا را نیز تقویت نمود و استقرار سیم های تلگراف تماس مستعمرات آسیایی را با متروپل آسانتر کرد.

ارتش مستعمراتی ، سربازاه هندی را به خدمت گرفت .

سپاهیان هند ،غالبا از سوی فرماندهان طبقه فرادست هندی هدایت می شدند

ارتش مستقل کمپانی هند شرقی برای تسخیر سنگاپور در 1824 و بیرمانی در سال 1826 به یاری ارتش امپراتوری شتافت. کمپانی از هنگام استقرارش در هند به تجارت تریاک با چین دست یازید تا جانشین نقره امپراتوری در برابر چای وارداتی از چین شود. نا خرسند از چنین تجارتی ماموران دولت چین چند صد تن تریاک را در شهر کانتون توقیف کردند. این رخداد موجب جنگ میان دو کشور و تسخیر هنگ کنگ توسط بریتانیا شد. در طول سده نوزدهم سرنوشت مردم چین در اختیار کشورهای امپریالیستی غرب و روسیه تزاری بود که شورش های سختی را در پی داشت .

از سوی دیگر در سال 1857 شورش “سپاهیان هندی” ارتش بریتانیا به کشمکش گسترده ای  انجامید که شش ماه به درازا کشید و با کشته شدن شماری زیادی از دو طرف ، به نفع انگلیس خاتمه یافت.سال بعد کمپانی منحل و دیوانسالاری امپراتوری جایگزین آن شد بدین گونه هند توسط یک فرماندار برگزیده  از سوی ملکه ویکتوریا اداره می گردید. با اینحال چندی بعد ،در دهه هفتاد و هشتاد بیش از سی میلیون هندی در قحطی به هلاکت رسیدند.

بازی بزرگ

با از میان برداشته شدن فرانسه بریتانیا رقیب در خور توجهی در اروپا نداشت ، مگر روسیه که پیشرویش در تسخیر سرزمین های قفقاز و آسیای مرکزی خطری جدی برای هند ( نگین مستعمرات بریتانیا) شمرده می شد .در درازی سده نوزدهم انگلیس و روس در گستره آسیا از سرزمینهای عثمانی و ایران گرفته تا افغانستان و چین در کشمکش دائمی بودند. جنگ کریمه پس از تسخیر رومانی بدست روس ها رخ داد : انگلیس و فرانسه از هراس تلاشی امپراتوری عثمانی و تسخیر آن توسط روس ها ، به یاری عثمانی شتافتند و از حاکمیت روس ها بر دریای سیاه و تنگه داردانل و مدیترانه شرقی جلوگیری نمودند.با این حال روسیه توانست سر زمین های قفقاز و آسیای مرکزی را تسخیر کرده و خطر بزرگی برای امپراتوری انگلیس ایجاد نماید.* تسخیر قرقیزستان قزاقستان و ترکمنستان در سال 1877. بدینگونه جنگ میان دو امپراتوری استعماری اجباری به نظر میرسید . اما این دو با میانجیگری فرانسه برای تقسیم مناطق تحت نفوذ به توافق رسیدند.( در نوشتار جداگانه ای به این نکته باز کی گردیم)

استقلال کلنی ها :

موجب جدایی این مستعمرات از بریتانیا شد

به کار گیری سربازان بومی مستعمرات در جنگ جهانی اول امری رایج بود

اداره سرزمین های بدین گستردگی برای مدتی طولانی, با توجه به رقبا و دشمنان بومی، منطقه ای و جهانی ناممکن بود .شیوه اداره مستعمرات بر اساس منافع امپراتوری و ویژگی هر سرزمین تعیین می شد . در مناطقی که کلنی های سفید پوستان پرشمار بود، آنها را در مدیریت به کار می گرفتند این مناطق به درجات گوناگون خودگردان بودند : در دهه چهارم سده نوزدهم ایالات شمالی و جنوبی در کانادا متحد شدند و در جهت خودگرانی راهی طولانی و کم دردسرترین را نسبت به دیگران پیمودند. دیگر کلنی های سفید در استرالیا و نیوزلند

پس از جنگ جهانی اول خودگردانی را بدست آورند، ** بریتانیا در طول جنگ از نیروی نظامی کلنی ها بهره می برد ،از جمله در سال 1915 در جنگ با عثمانی برای تسخیر تنگه داردانل ، سربازان استرالیایی ، نیوزلندی و کانادایی و .. بکار گرفت . نتیجه شکست نیروی دریایی بریتانیا و تلفات بسیار سنگین در میان سربازان استرالیایی و نیوزلندی شد .خشم و نارضایتی مردم ، موجب جدایی از امپراتوری شد.

جنگ داردانل و خسارت جانی شمار بسیاری از سربازان استرالیا ئئ و نیو زلندی

ایده جدا سری کلنی ها از پیش از جنگ جهانی اول در میان دیپلمات ها اروپایی رایج بود ، به ویژه اینکه در آن دوره ایالات متحده از آن پشتیبانی می نمود.هرچند که بریتانیا پس از جنگ بزرگترین امپراتوری مستعمراتی بود ، اما به روشنی در سرآشیبی از دست دادن مستعمرات بود . به نسبت کلنی های سفید، مردم بومی مستعمرات بهای بسیار

سنگینی برای بدست آوردن جداسری خود پرداختند. کشورهای آسیایی و آفریقایی هزینه هنگفتی برای رهایی از دست حاکمیت امپریالیستی پرداختند ، به ویژه اینکه بسیاری از این جوامع از ساختار سیاسی لازم برای خود گردانی برخوردار نبودند و حاکمان جدید بومی اکثرا از استقلال بدست آمده در جهت منافع خود بهره برداری کرده و اکثر باشندگان این کشور ها همچنان در تنگدستی وکمبود دسترسی به آموزش و درمان باقی ماندند.

امپراتوری بریتانیا ، توان نگهداری مستعمرات را نداشت.، هرچند پیروز جنگ اول جهانی بود، اما در طول جنگ بیش از پیش به ضعف خود در مقابل آلمان صنعتی و نظامی پی برد تا جایی که اگر اعتبار بانک های آمریکا، لجستیک و کمک نظامی این کشور نبود ، احتمالا سرنوشت جنگ به گونه دیگری رقم می خورد.

در میان دو جنگ جهانی ، جنبش های استقلال طلبانه در کشور های مستعمره رشد فزاینده ای داشت ، به ویژه اینکه حضور روسیه شوروی و به کار گیری این جنبش ها در رقابت های جهانی از سوی شوروی ، بر گستردگی این جنبش ها می فزود. پس از جنگ جهانی دوم نوبت به داد خواهی مستعمرات آسیا و برخی کشور های افریقایی رسید .روندی که تا اواخر سده بیستم به درازا کشید.

سال استقلال برخی از کشورهای مستعمره و تحت الحمایه بریتانیا :1- در آفریقا – مصر 1922( سوئز 1956) آفریقای جنوبی 1931، و شمار زیادی در دهه 60و70 2-آسیا هند و سنگاپور مالزی برمه .

گاهشمار مختصرامپراتوری بریتانیا( از سده هفدهم تا جنگ دوم جهانی)

1603: اتحاد دو پادشاهی، پادشاه اسکاتلند و انگلستان تخت یک حکومت قرار گرفت. با این حال این دو ناحیه از جهت اداره کشور از یکدیگر جدا بود ، یک سده زمان لازم بود تا دو کشور در سال 1707 بریتانیای کبیر را تشکیل دادند.

1665 -طاعون و سال بعد آتش سوزی بزرگ لندن بیش از 4/5 شهر را ویران کرد.

1688-انقلاب با شکوه : هدف نخستین این جنبش، سرنگونی ژاک دوم و جایگزینی دختر و دامادش گیوم سوم بود ، در روند این کشمکش ها ، سیستم مشروطه پارلمانی برای نخستین بار در تاریخ شکل گرفت. دو سال بعد گیوم سوم ، ژاک دوم را در جنگ شکست داد.

1698- فرانسه طبق یک معاهده حکومت پارلمانی گیوم سوم را به رسمیت شناخت و از پشتیبانی حکومت مستبد “استورات” دست برداشت.

1701 تصویب قانونی که پادشاهی انگستان را ملزم به پیروی از آیین پروتستان می کرد.در همان سال ارتش انگستان به یاری هلندی ها ، جبل الطارق را تسخیر نمود .

1742 وزیر خزانه داری به نام والپول سمت اولین نخست وزیر انگلستان را کسب می کند .

1743 بر سر جانشینی پادشاه اتریش میان بریتانیا و فرانسه اختلاف می افتد و در پی آن انگلستان با اتریش و ساردین پیمان دوستی می بندد.

1744-فرانسه به جنوب انگستان یورش می برد ، اما هوای نامناسب این حمله را بی نتیجه می گذارد.1763 -معاهده پاریس جنگ هفت ساله میان دو کشور را خاتمه می دهد.

1776- اعلامیه استقلال آمریکا.

1798: جنگ نیل

1800 پیوستن ایرلند به بریتانیای کبیز .در همین سال نیروی دریایی بریتانیا جزیره مالت را تسخیر می کند .

1805-نبرد ترافالگار و شکست نیروی دریایی ناپلئون از بریتانیا.

1811 نخستین شورشهای کارگری

1814 پایان جنگ های بریتانیا و آمریکا

1830 گشایش راه آهن بیرمنگام-منچستر. برتری صنعتی بریتانیا آشکار است.این کشور 80 درصد زغال سنگ ، پنجاه در آهن و تقریبا همه ماشین های بخار قاره را تولید می کند.

1833 الغای برده داری ، سال پیش از آن ، واژه سوسیالیسم در بریتانیا و فرانسه رایج می شود

1837- سنگ بنای پارلمان / وست مینستر.

1838 چارتیستها با “منشور خلق” خواستار مشارکت مردم در سیاست می شوند و بدین منظور 300 هزار نفر در یورکشایر ، 200 هزار نفر در بیرمنگام و 100هزار در گلاسکو در تظاهرات شرکت می کنند. تاج گذاری ملکه ویکتوریا.1845-52 قحطی بزرگ ایرلند.

1839- اشغال عدن و سال بعد نیوزلند مستعمره بریتانیا می شود

1840- پیمان “تنگه”:بریتانیا، اتریش ، روسیه ، پروس و فرانسه می پذیرند که بسفر و داردانل در زمان صلح به روی کشتی های بیگانه بسته باشد.

1851 نمایشگاه جهانی لندن .

1851 آغاز جنگ کریمه.

1853 شورش سربازان بومی،”سپاهی” در هند .از این تاریخ حکومت هند مستقیما به دولت انگلیس سپرده می شود .

1856 :روچیلد بعنوان نخستین یهودی وارد پارلمان انگستان شد .

1859 تاسیس حزب کارگر .در سال 1871 حقوق سندیکایی به رسمیت شناخته می شود .

1869- دیزرائیلی نخست وزیر بریتانیا می شود، اما پس از انتخابات مجلس برکنار می شود.

1871- انحلال کمپانی هند شرقی .در همین سال دیزرائیلی دوباره به پست نخست وزیری باز می گردد.

1877- ملکه ویکتوریا رسما ملکه شبه جزیره هند هم می شود .

1883- مصر تحت الحمایه بریتانیا می شود

1898- حزب کارگر وحدت گرا به قدرت می رسد.

1901 مرگ ملکه ویکتوریا

1902-آفریقای جنوبی پس از چندین جنگ تحت حاکمیت بریتانیا قرار می گیرد.

1903 تظاهرات زنان برای حق رای.

1904- عهدنامه میان بریتانیا و فرانسه برای خاتمه دادن به تنش های کلونیالیستی میان دو قدرت . این پیمان نامه در سال 1907 تکمیل می شود و نتایج آن موجب فرو کاستن قدرت دولت مشروطه و هرج و مرج در ایالات ایران می شود.

1911 -قانون برای کاهش قدرت مجلس لرد ها ، قانون برای حمایت از بازنشتگان، بیمه های درمانی و صبحانه رایگان در مدارس. چند سال بعد /1912/ برای افراد زیر 18 سال حداقل حقوق تعیین می گردد.

1913 -انگلستان جایگاه خود را به عنوان برترین قدرت صنعتی را به آلمان وا می گذارد.

1914 قانون خدمت نظام وظیفه / و آغاز جنگ جهانی اول

1918- قانون حق رای عمومی /مردانه/و حق رای زنان بالای سی سال به اجرا گذاشته می شود.

1919-21 جنگ استقلال ایرلند.

1921 “ماندا”/وکالت /به بریتانیا برای حاکمیت موقت بر فلسطین.

1924 مک دونالد اولین نخست وزیر از حزب کارگر ..در همین سال کامنولث یا مجمع کشورهای مشترک المنافع تاسیس می شود.

1931- پیمان نامه دریایی میان بریتانیا و هیتلر

پا نوشته ها

منابع