فهرست
پادشاهی اشکانیان :
قوم پارت از شمال شرقی ایران سر برآورد و با متحد کردن اقوام ایرانی ،جانشینان اسکندر را از فلات ایران بیرون رانده ، دودمان اشکانیان را بنا کردند و به مدت 5 سده حاکم بخش وسیعی از آسیای* غربی شدند. در گفتار ” تاریخ فشرده سده ها” کادر تاریخی این دوره را در جغرافیای اورازی به اختصار بررسی نمودیم تا در پرتو آن دید جامعتری بر تاریخ اشکانیان داشته باشیم
خاستگاه اشکانیان
قوم پارت در ناحیه شمال شرقی ایران می زیست . در سنگ نبشته داریوش در بیستون برای نخستین بار به ساتراپی پرتوه(پارت) اشاره شده است .مرزهای این ایالت از شمال به آمودریا (جیحون) از غرب به هرات در افغانستان از جنوب تا کرمان و از غرب تا هگمتانه (همدان ) محدود میشد .
قوم پارت از اقوام صحراگرد هندو ایرانی بود که پس از ماد ها و پارس ها وارد فلات ایران شد و با مردم بومی منطقه ای که امروز شمال خراسان ، استان گلستان و گرگان و سمنان را در بر میگیرد ، درآمیخت . ” آن ها همیشه روی اسب هایشان زندگی می کردند و جز برای تجارت و گفتگو از آن پایین نمی آمدند …عمل رابر سخن ترجیح می دادند و هنگام پیروزی هم مانند شکست سکوت می کردند”*. از گذشته های دور که پدرانشان اسب را رام کرده بودند آنها ” اسب های سینه فراخ با ریه های قوی و نیروی قابل توجهی داشتند “*که به سوارانشان امکان برتری در جنگ را می داد . پارت ها/اشکانیان/ سوار بر همین مرکب توانستند جانشینان اسکندر را ابتدا از ایالت خود بیرون کنند و تا بنادر شرق مدیترانه پیشروی نمایند .*تاریح امپراتوری اشکانی 1 ص 35/
از پشت اسب تا سریر قدرت ،تحول یک قبیله صحرا گرد به بزرگترین پادشاهی غرب آسیا
برای پژوهشگران تاریخ به قدرت رسیدن قومی ناشناخته در برابر بازماندگان اسکندر امری شگفت انگیز می نماید و مهمتر از آن باقی ماندن بر اریکه قدرت به مدت 5 سده ، امری که در تاریخ ایران برای هیچ دودمان شاهی دیگر ی رخ نداده است . سه عامل می تواند راهگشای پاسخ به این پرسش های تاریخی باشد : نخست اینکه بکار گیری ماهرانه اسب چون مرکب جنگی، پارت ها را پیروز میدان های نبرد کرد . دو دیگر بهره بردن از میراث هخامنشی در زمینه دیوانی و اداره کشور و آنچه سلوکیان بر این دستاورد ها افزوده بودند و سوم مدارا با اقوام و پیروان ادیان مختلف بود که انسجام نظام سیاسی را علیرغم پخش بودن قدرت در ایالات ، تداوم می بخشید. در طول مقاله به این عوامل خواهیم پرداخت.
در سده سوم ق.م. ارشک از سران قوم پارت در مخالفت با کلنی های یونانی در شمال ایران موفق شد که قبایل منطقه خود را متحد سازد و قلمرو مستقلی بنیاد نهد . از آنجا که سلوکیان (جانشینان اسکندر در غرب آسیا) توجه عمده شان به سواحل حاصلخیز آمو دریا و کلنی های یونانی آن منطقه بود ، اهمیت چندانی به پارت ها نمی دادند . کلنی های یونانی که در شهر ها اقامت داشتند اراضی دامداران خارج شهر ها زا با حمایت سلوکیان غصب می کردند و بر نارضایتی بومیان می افزودند پارت ها از تمایل طبیعی به استقلال بومیان ایرانی در مقابل سلوکیان باخبر بودند و از درگیری شاهان سلوکی با دیگر جانشینان اسکندر در مصر و شرق مدیترانه استفاده کرده و قلمرو خود را گسترش دادند. از سوی دیگر امپراتوری رم هم به سرزمین های جانشینان اسکندر پانهاده و یکی پس از دیگری پادشاهان هلنی را سرنگون کرد و سرزمین هایشان را به قلمرو امپراتوری رم می افزود . بدین ترتیب در سده دوم ق.م پادشاهی اشکانی رو در روی بزرگترین امپراتوری آن عصر قرار گرفت.
شیوه فرمانروای
مشروعیت
پیش از پرداختن به شیوه فرمانروایی باید توجه داشت که اشکانیان مشروعیت قدرت خود را سخت با حافظه بومیان فلات ایران گره زده بودند .از یکسو همتباری آنها با دیگر اقوام هند و ایرانی ،امکان اتحاد ها و مذاکرات را بین قدرت های منطقه ای افزایش می داد و اشکانیان این فرهنگ “اسب/ صحراگردی” را هرگز فراموش نکردند . اشکانیان در ناحیه ای می زیستند که خاستگاه “کیانیان “نخستین دولت هندو ایرانی در فلات ایران بود و افزون بر آن پادشاهان اشکانی خود را به دودمان هخامنشی هم وابسته می دانستند. با اینکه اشکانیان تخت عنوان آزادی از قید بیگانه با سلوکیان می جنگیدند ، اما هیچ دشمنی با هلنیسم نداشتند و به گونه ای خود را وارث راستین اسکندر می دانستند . سکه های اشکانی خود شاهدی بر این مدعاست. بدیگر سخن اشکانیان خود را میراث دار کلیت پادشاهان و فرمانروایان پیشین فلات ایران می دانستند .
قدرت مرکزی و پادشاهان نیمه مستقل
برخلاف شاهنشاهی هخامنشیان، حکومت اشکانیان به شکل قابل توجهی تمرکززدا بود. وزیران و دیوانیان در اداره کشور دستیار شاه بودند . در میان دیوانیان بلند پایگاه ،مرزبان مقامی بالاتر از ساتراپ داشت و نجبا از آن خاندان و دوستان و حاملان عصای سلطنت بودند که جایگاهشان از زمان هخامنشیان و سلوکیان هم فرا تر بود. مجلسی هم از بزرگان قوم وجود داشت که اختیارات وسیعی را به آن نسبت داده اند: انتخاب ولیعهد از میان شاهزادگان، اعلان جنگ و پیشنهاد صلح، بسیج نیرو، عزل شاه درصورت دیوانه شدن، بیماری ممتد، و نیز تغییر میزان مالیاتها و دستور ضرب سکه با تصویر تازه، تعیین شاهان ارمنستان، تأیید تشریفاتی (ضمنی) شاهان پارسیتبار سرزمین پنتوس (منطقه ساحلی جنوب و جنوب شرقی دریای سیاه در آناتولی به پایتختی شهر سینوپ) و همچنین انتصاب فرمانده کل ارتش برای یک دوره معیّن یا مدیریت جنگ از جمله اختیارات مهستان بود
سپاه:
آنچه سپاه اشکانیان را زبانزد دنیای باستان کرده بود ،نیروی ضربت سواران سراپا جوشن پوش پارتی بود که نقشی چون نیروی زرهی در سده بیستم داشت . “تیر پارتی” همچنان در زبان های اروپایی بیانگر ضربه ای است که انتظار آن نمی رود . سواران پارتی تیراندازان ماهری بودند که دشمن را با عقب نشینی خود فریب میدادند و با چرخش روی اسب، دشمن در تعقیب را هدف تیر های خود قرار می دادند. ذخایر “تیر های پارتی “بوسیله شتر در پشت سپاه حمل می شد . تجهیزات این سواران و اسب هایشان نشانگر جایگاه اشرافی آنهاست در حالی که سپاهیان پیاده اغلب کشاورزان و اسرای جنگی بودند .هر چند که در این دوره سپاه دائمی وجود نداشت ، اما سیستمی وجود داشت که بسیج سپاه سریع انجام می گرفت و در مرز ها همواره ذخایر لازم برای سپاهیان و مرکبشان وجود داشت . سفرای چین از اسکورت چندین هزار سوار در هنگام ورود آنها به مرز های سرزمین اشکانیان سخن گفته اند.
تجارت
در سده دوم ق.م حاکمیت در چین و هند متمرکز شدو پیشروی چین در آسیای میانه تا دره فرغانه ، تجارت قاره ای را گسترش داد( راهی که در سده نوزدهم راه ابریشم خوانده شد).به دنبال گسترش روابط دیپلماتیک توسط حکومت امپراتوری وو، نمایندگانی از طرف امپراتوری چین در ۱۲۱ ق. م به دربار مهرداد دوم فرستاده شدند. این نمایندگان چینی اسباب برقراری روابط تجاری با حکومت اشکانی را از طریق جاده ابریشم فراهم کردند.امپراتوری اشکانی به واسطه دریافت مالیات از کاروانهای اورآسیایی و به خصوص کالاهای لوکس وارداتی توسط رومیان، وضعیت اقتصادی بسیاری خوبی را بدست آورده بود.همچنین مروارید که کالایی بسیار ارزشمند بود از چین به امپراتوری اشکانی صادر میشد و آنها نیز از طریق تجار اشکانی کالاهایی چون ادویه، عطر و میوه خریداری میکردند.در این بین هدایایی چون حیوانات از طرف پادشاه اشکانی به دربار امپراتوری هان نیز فرستاده میشد، بهطور مثال در ۸۷ میلادی پاکور دوم یک شیر و یک غزال برای پادشاه ژانگ فرستاده بود.
هم پیمانی پارت هایی که در بخش هایی از هند به قدرت رسیده بودند با اشکانیان نیز تجارت را تسهیل میکرد. اشکانیان به مرمت و نگهداری راه ها اهمیت می دادند ، چرا که یکی از مهمترین درآمد حکومت مرکزی و حکومت های ایالتی بود .
همانگونه که رم بر تجارت دریایی در مدیترانه و دریای سیاه حاکمیت داشت ، پارت ها نیز بر بخش بزرگی از راه تجارت میان چین و غرب تسلط داشتند. اداره راه های تجاری، طی قرن ها زیر بنای جنگ ها و معاهدات میان حکومت های شرق و غرب بود. جنگ های بی پایان پارت ها و سپس ساسانیان با امپراتوری رم و بیزانس نیز در همین کادر می گنجد.
ابریشم چینی متعلق به ماوانگدویی (قرن ۲ پ. م)، ابریشم چینی احتمالاً با ارزشترین کالای لوکس مورد معامله توسط اشکانی با غرب از طریق جاده ابریشم بودها
اشکانیان و امپراتوری رم
اشکانیان بلند پروازی هخامنشیان را در کشور گشایی نداشتند، بویژه اینکه
هخامنشیان کلنی های پراکنده یونانی با قدرت نظامی محدود را برابر خود داشتند، در صورتیکه رقیب پارت ها امپراتوری رم ** بود که از جهت نظامی و قدرت اقتصادی قوی ترین امپراتوری دنیای آنروز جهان شناخته می شد. بنابراین برای اشکانیان حفظ ارمنستان و سرزمین های شرق فرات هدف اصلی در مرز های غربی شان محسوب می شد و نه بیشتر.
اشکانیان و ارمنستان : هرچند اشکانیان تاثیر زیادی بر تاریخ ارمنستان برجا نهادند و اشرافیت اشکانی حتی پس از انقراض آنها در فلات باز هم چندین سده بر ارمنستان حاکمیت داشتند، اما هلنیسم هم در این ناحیه بسیار ریشه دار بود و ارمنستان هر چه بیشتر از حکومت های فلات ایران فاصله می گرفت. شاه ارمنستان با نظر ایران انتخاب می شد ولی می باید مورد تایید رم قرار میگرفت .
در این دوره عموما مرز بین دو حکومت رود فرات بود و هیچیک از طرفین هرگز نتوانستند بطور طولانی مدت سرزمین های آنسوی مرز را در اختیار داشته باشند . حتی زمانیکه سرداران و امپراتوران سرشناس رم خود در راس سپاه قرار گرفتند..کسانی چون کراسوس (با پشتوانه ژول سزار) ، مارک آنتونی، تراژان ،کالیگولا.
رابطه با شرق
در حالی که دولت اشکانی مشغول بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته خود در غرب بود، تهدید تازهای در شرق شکل میگرفت. در ۱۷۷–۱۷۶ پ. م اتحاد کوچنشینان شیونگنو، عشایر یوئهژی را از سرزمین خود که استان گانسو امروزی در شمالغربی چین باشد، بیرون راندن. یوئهژیها به سمت غرب در باختر مهاجرت کردند و جایگزین سکاها شدند. سکاها ناگزیر به سوی غرب حرکت کردند و به مرزهای شمال شرقی اشکانی یورش بردند. از این رو مهرداد اول پس از فتح میانرودان مجبور به بازگشت به هیرکانی شد.
جامعه:طبقات اجتماعی
با وجود کمبود اسناد مربوط به دوره اشکانی به ویژه در زمینه زندگی اجتماعی آن دوره ، آنچه مسلم است قدرت فراوان اعیان و اشراف پارتی است . آنها در مجلس مهستان نفوذ زیادی داشتند و حکومت شاه اشکانی را محدود میساختند. مقام عیان و حقوق آنها موروثی به نظر میآید. اعیان پارتی به اعمال شاه نظارت داشتند و در امور دولتی دارای رأی بودند. گفته میشود هفت خاندان اشرافی دوره اشکانی بسیار قدرت داشتند و بر نواحی مختلف حکومت می کردند ، از میان آنها خاندان سورن ( که تاج شاهی توسط رییس این خاندان به سر شاه گذاشته میشد )و کارن نقش مهمی در رخدادهای دوره باستان ایران داشتند و گاها قهرمانان اساطیری ایران از میان آنها ست.
زبان و خط
در دوره اشکانی هر قومی به زبان خود سخن می گفت . تاریخدان آلمانی ویسهوفر در کتاب ایران باستان می نویسد:”در ایران این زبان ها عمدتا پارسی میانه (پهلوی) ،پارتی، سغدی و بلخی بود .در غرب به زبان های ارمنی و قفقازی و بابلی سخن می گفتند و در بین النهرین و سایر بخشهای امپراتوری زبان آرامی ….و در شوش و سلوکیه به یونانی صحبت می شد:ص 153 زبان میانجی زبان آرامی ، یونانی و پارتی بود . ” زبان های پارسی میانه ، پارتی، سغدی و خوارزمی به الفبای مشتق از خط آرامی ثبت شده اند، حال آنکه خط بلخی به الفبای یونانی نوشته می شده است” ص 154 همان کتاب
فرهنگ اولیه ایرانیان همیشه شفاهی بوده است، “از جمله مضامین پهلوانی که بعلت مردم پسندی باقی ماند یکی حماسه های مرتبط به شاهان سلسله کیانی متعلق به شرق ایران بود که پیوسته با دشمنان تورانی در نبرد بوده اند ……ضمنا سنت حماسی با نقل حکایات شاهزادگان اشکانی و فرودستان آنها و کردار با شکوه و قهرمانی ایشان گسترش بیشتر یافته بود .این دستمایه در گوسان ها که نوعی خنیاگری بود . اینان در دربار و میان مردم از موقعیت ممتازی برخوردار بودند و در سوگ و سرور و آیین های جشن و عزاداری شرکت می جستند ، ستایشگر ، هجوگو، داستان پرداز و موسیقی نواز بودند ” ص 172…داستان ویس و رامین (سروده فخرالدین اسعد گرگانی) به احتمال زیاد مربوط به دوره پارتیان است .همانندی این داستان با تریستان و ایزولد ***اغلب یادآوری شده است. سراینده این داستان را از اصل پارتی به فارسی جدید ترجمه کرده است و در آغاز داستان می گوید:
مرا یک روز گفت این قبله دین چه گویی در حدیث ویس و رامین
ندیدم زان نکو تر داستانی نماند جز به خرم بوستانی
ولیکن پهلوی باش زبانش نداند هر که بر خواند ، بیانش ” ص 172
دین
پادشاهی اشکانی از فرهنگها، مذاهب و باورهای گوناگونی، به ویژه از آیینهای ایرانی و یونانی تشکیل میشد.گذشته از اقلیت یهودیان و تازه مسیحیان،بیشتر پارتها چند خداباور بودند.در اغلب موارد خدایان ایرانی و یونانی همانند یا آمیزهیی از هم بودند: “با استقرار سلوکیان خدایان سامی ایرانی و یونانی بیشتر با هم در آمیختند.بدین گونه اهورامزدا با بعل، میترا با شمسو آناهیتا و ایشتار یا “نانا” برابر گشتند “برگرفته از کتاب “تاریخ اشکانیان ” مالکوم کالج.
گذشته از خدایان و الهههای اصلی، هر شهر و گروه برای خود خدایی انتخاب میکرد.
معماری:
اشکانیان هرگز قصد احداث بنایی که نمایندگی درستی داشته باشد نکرده و معتقد به این آرایش و زینت که لازم و ملزوم مدنیت و حشمت سلطنت است نشده بودند و اگر عمارتی، منزلی، معبدی، مقبرهای هم ساخته بودند ساده و بیتأنق و نقش و نگار و عاملی از مزایای آثار سایر ادوار و اعصار بودهاست. از خرابهها و آثار ابنیهای که از سال ۱۶۵۰ میلادی تا ۸۵۲ که تقریباً ۴۰ سال پیش باشد در بابل کشف شده معین کردهاند که معماری اشکانیان را اهمیت و تکلفی نبوده و چندان صنعتی در آن بکار نرفته.
طرحی از یک ایوان متعلق به ۵۰ میلادی در شهر هترا عراق
جایگاه اشکانیان در تاریخ ایران
هرچند قوم پارت پیش از رسیدن به قدرت از پیشنه فرهنگ شهری چنانی برخوردار نبود و رسم کشور داری نمی دانست ، اما اشکانیان توانستند نزدیک پنج سده بر بخش وسیعی از غرب آسیا حکومت کنند .آنها نه تنها سیاست هخامنشیان در زمینه مدارا با فرهنگ های ملل تابعه را ادامه دادند بلکه باعدم بکارگیری امر دین در سیاست از داریوش هخامنشی فاصله گرفتند . آزادی وسیعی که برای پیروان ادیان در قلمرو حکومتی آن ها وجود داشت ،به انسجام اجتماعی و سیاسی اشکانیان کمک فراوانی کرد .در شرق دین بودایی در کنار پیروان دین زرتشتی با مسالمت زندگی می کردند ، تا جایی که بلخ و بخارا از شهر های مقدس هر دو آئین بود و بگفته استاد محمد جعفر محجوب شائبه بودایی بودن رستم نیز وجود دارد. اما در غرب فلات ایران یهودیان نقش بسیار مهمی در زمینه فرهنگی و اقتصادی آن دوران بودند .آن ها بویژه در بابل و شوش فعال بودند و از پایگاه های اجتماعی اشکانیان بشمار میرفتند ، تا جایی که پیشروی تراژان ، امپراتور رمی، در داخل فلات ایران با شورش یهودیان در بابل و اروشلیم همزمان شد . با شکل گیری مسیحیت ، پیروان این آئین که هم از سوی یهودیان مورد آزار بودند و هم سرکوب امپراتوری رم را تحمل می کردند ، قلمرو اشکانیان جای امنی برای آن ها بود بطوریکه کمتر رخدادی از تنش های مذهبی در این دوران گزارش شده است .
فرهنگ یونانی و احیای ایران
مجسمه هرکول در موزه شوش
اشکانیان ،جانشینان اسکندر را از فلات ایران بیرون راندند ، اما دستاورد های هلنیسم را پذیرفتند و در حد توانشان از آن بهره بردند.
گرچه فرهنگ یونانی در دوره هلنی نزد مردم خاور نزدیک مقبولیت قابل توجهی پیدا کرده بود، اما در دوره اشکانی شاهد احیای فرهنگ ایرانی در مذهب، هنر و حتی پوشاک هستیم.پادشاهان اشکانی با آگاهی از هر دو ریشه هلنی و ایرانی ممالک زیر سلطه خود، پس از آنکه خود را پادشاه خواندند، خود را فیل هلنیسم (یونانی دوست) معرفی کردند. واژه فیل هلنی تا دوره سلطنت اردوان سوم بر روی سکهها ضرب میشد. حذف این واژه از روی سکهها از نشانههای احیای فرهنگ ایرانی در دوره اشکانی است. بلاش یکم اولین پادشاه اشکانی بود که خط اشکانی و زبان پارتی را مورد استفاده قرار داد و به جای استفاده از الفبای یونانی، سکههایی به خط اشکانی ضرب نمود. با این وجود از الفبای یونانی تا پایان دوره اشکانی بر روی سکهها استفاده میشد.
گاهشمار اشکانی:
۳۱۲ تا ۳۲۷ پیش از میلاد: سلوکوس یکم سراسر ایران را میگیرد.
۲۵۰ پیش از میلاد: نخستین نشانههای تجزیهخواهی در شمال شرقی ایران. پدیدار شدن دو فرمانروای مستقل: آندراگوراس در پارت و دیو دویوس در باکتریا (به مرکزیت بلخ).
حدود ۲۳۸ پیش از میلاد: اشک یکم یورش سلوکوس دوم را پس میراند. پارتیان لقب «اشک» را باب مینمایند.
۵۸/۵۷ تا ۳۹ > پادشاهی پارت با روم وارد جنگ میشود. اما جنگ واقعی زمانی اغاز شد که کراسوس ،عضو هیئت سه گانه حاکم بر امپراتوری، در جنگ کرهه در استان حران واقع در مرز میان سوریه و ترکیه امروز کشته شد و سرش را سورنا سردار پارتی برای ارود دوم فرستاد. در همین جنگ لژیون رمی به اسارت سپاه پارت در امد و به مرو منتقل شد . و مهمتر اینکه عقاب، لژیونی که همراه سزار در گل جنگیده بود، بدست پارت ها افتاد. ژول سزار تصمیم گرفت سرداری سپاه در جنگ با پارت ها را خود بر عهده گیرد تا هم انتقام خون حامی خود کراسوس را گرفته باشد ، و هم پارت ها را به خاطر حمایتشان از پمپی در جنگ داخلی گوشمالی دهد. ژول سزار رویای اسکندر شدن نیز داشت اما چندی پیش از این لشکر کشی در سنا به قتل رسید …از سوی دیگر پادشاه پارت ارود از ترس محبوبیت فزاینده سردار خود سورنا او را از میان برداشت و زمینه را برای شکست های بعدی آماده نمود.
92 ق.م : مهرداد دوم اشکانی با” سیلا” سردار رمی در کنار رود فرات روبرو شد .بیست سال بعد مهرداد ششم سپاه رم را شکست داد اما پمپی سردار معروف رمی در سال 66 پیش از میلاد این شکست را جبران نمود.
32 پس از میلاد:نخستین امپراتور رم ، ا گوست خواستار صلح بود و فرهاد چهارم با او موافقت کرد ، فرهاد عقاب سنای رم را پس داد و چهار پسر خود را به رم فرستاد . در مقابل رم هم زن برده ای را برای او فرستاد که در نهایت فرهاد را کشت و همسر پسر او شد.در این دوره گرایشی در دربار پارت وجود داشت که حامی نزدیکی با رم بود.
55 تا 77 میلادی با بقدرت رسیدن بلاش اول احساسات ضد رمی در میان نجبای پارتی افزایش یافت و جنگ های جدیدی بویژه در ارمنستان رخ داد . پس از درگیری دو طرف به این توافق رسیدند که پادشاه ارمنستان از سوی پارتها انتخاب و به تایید رم برسد. بر اساس این معاهده میان بلاش و نرون ، تیرداد برادر بلاش پادشاه ارمنستان شد و برای تایید از سوی نرون به رم رفت و مورد استقبال قرار گرفت. بزودی در زمان تراژان جنگ دوباره اغاز شد و تراژان تیسفون را اشغال نمود 114-116. اما به دلیل شورش گسترده یهودیان در اورشلیم مجبور به ترک تیسفون شد . او یهودیان را بشدت سرکوب نمود و آنها را به اسارت به رم و اسپانیا برد.
132 امپراتور ژولین نیز د با پارتها جنگ کرد. او در نزدیکی تیسفون بقتل رسید..چندی بعد بار دیگر امپراتور رم ” مارک اورل” تیسفون را تسخیر نمود و قصر سلطنتی را اتش زد اما مجبور شد به دلیل اشاعه طاعون فوری به رم بازگردد ، سربازان او این بیماری را تا رودخانه ” رن” در فرانسه با با خود بردند .. .هرچند با پپمان صلح میان دو امپراتوری جنگ مدتی متوقف شد ، بزودی بلاش سوم را در کنار دروازه های انتیوش می بینیم و امپراتور رم را بار دیگر در پشت دیوار های تیسفون. رومی ها ماد را در زمان کالیگولا در سال 215 تسخیر نمودند . کالیگولا بسیار خشن بود و در تسخیر تیسفون خشونت او بگونه شدیدی نمایان شد . او به عنوان صلح دختر اردوان را خواستگاری نمود و در شب جشن با سپاهش وارد تیسفون شد و در هنگام جشن به دستور داماد تمام مهمانان را از دم تیغ گذراندند.
پانوشته ها:
*رمی ها بخش شرقی امپراتوری شان را از دریای مرمره به شرق را آسیا می خواندند. بر همین سیاق بعد ها سرتاسر این قاره، آسیا نام گرفت ، که بخش هایی از ان آسیای مرکزی نام گرفت .و سر زمینهای همسایه رم یعنی آناتولی ، آسیای صغیر یا آسیای کوچک خوانده شد. آفریقا نیز نامی بود که رومی ها به ناحیه ای اطلاق می کردند که امروز کشور تونس در آنجاست .بعد ها کل سرزمینهای این قاره افریقا نام گرفت .نقل از ژان میشل دو فای :
**در جنگ های میان پارت ها و رمی ها ، هر یک برای خود متحدینی داشتند: رمی ها با امپراتوری کوشان در شرق ایران تماس داشتند و برای عقد اتحاد سفیر رد و بدل کرده و بار ها حملات شان را بر ضد پارت ها هماهنگ می نمودند. در مقابل پارت ها نیز متحدی قدیمی در حاشیه مدیترانه داشتند: یهودیان که از دیر باز متحد هخامنشیان در مبارزه با یونانیان بودند وچه پیش از میلاد و چه پس از میلاد این نزدیکی تداوم داشت ، بگونه ای که رومی ها از این اتحاد خرسند نبودند و یهودیان را دشمن خود می دانستند . سرکوب مداوم یهودیان باعث مهاجرت عده زیادی از انها به شبه جزیره اسپانیا شد .اما در آنجا نیز رمی آنها را خوار می شمردند. بعد ها نیز ، زمانی که امپراتور رم در تیسفون به سر می برد و طلایه داران سپاهش بسمت خلیج فارس در حرکت بودند، یهودیان با حمایت پارت ها سر به شورش بر داشتند و موجب نیمه کار ماندن اشغال فلات داخلی ایران بدست رمی ها شدند.”
***گوسان های دوره هخامنشی نمونه های تاریخی فراوانی دارند ، “عاشیق” های آذربایجانی دوره معاصر و گروه های آوازه خوان دوره گرد در فرانسه قرون وسطی . یکی از داستان مهروف آندوره که توسط این دوره گردان حکایت می شد همین “تریستان و ایزولد” است که فیلمی هم از آن ساخته شده است:https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D9%88_%D8%A7%DB%8C%D8%B2%D9%88%D9%84%D8%AF_(%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85)
منابع: