گستره مورد نظر ما بخش جنوبی “اورآسیا” است

تاریخ فشرده سده ها یا عصاره اعصار/ از امپراتوری ها تا جهانی شدن:

در این رشته یادداشت های کوتاه ، کوشش بر این است که در جغرافیای “اوراسیا”  خطوط کلی  تاریخ عمومی تمدن ها از پیدایش امپراتوری هخامنشی تا امروز آورده شود .در کنار  این مقالات مرکز اصلی تمدن در هر سده  مورد توجه قرار خواهد گرفت .از سوی دیگر جا به جای این مسیر به نکاتی از نظریه های علوم اجتماعی نظر میکنیم تا پرتو نوری باشد بر درک بهتر پیچیدگی های این مسیر.

.همانگونه که بار ها گفته شد  هدف من از تنظیم این یادداشت ها کوشش برای بدست آوردن   یک دید  کلی از تمدن بشر است

فهرست

سده ششم  پنجم و چهار ق.م

مهاجرت

دلایل  اصلی جابجایی و مهاجرت در این دوره افزایش جمعیت و کوچ اقوام مختلف برای تصاحب زمین برای کشت وکار و دستیابی به چراگاه ها بود . در پاره ای هم،موارد به دلایل سیاسی جامعه به دو گروه بخش میشد و اغلب  گروه اقلیت مهاجرت می کرد.گاهی هم  به منظور تسهیل بازرگانی و تجارت  جابجایی صورت می گرفت .

گسترش قوم “سلت” در اروپا در سده های ششم و پنجم ق.م

در  اروپا ” سلت ها “که از اقوام هند و اروپایی بودند  از شمال به سمت جنوب سرازیر شدند و اروپای مرکزی را اشغال کردند و اقوامی از آنها در شمال غربی فرانسه امروز و همچنین در شمال اسپانیا ساکن شدند . اما در جنوب اروپا و در کرانه های دو سوی دریای مدیترانه  مهاجرت شکلی متفاوت داشت :  دولتشهر های شرق مدیترانه از جهت مبادله کالا و دریانوردی بسیار پیشرفته بودند و روابط گسترده ای با دیگر تمدن های معاصر خود داشتند . آنها شهر هایی ثروتمند و پر جمعیت بودند  با سرزمین های کوچک. این شهر های بندری  تا سده ششم ق.م . در رقابتی دائمی با یکدیگر  بسر می بردند . در سطح کلان ازدیاد جمعیت و رقابت میان شهرهای های یونانی و فنیقی  موجب مهاجرت و ایجاد سر پل تجاری آنها در سواحل غربی دریای مدیترانه شد .

شهرهای فینیقی و یونانی دامنه نفوذ خود را از طریق ایجاد کلنی های جدید در دو سوی دریای مدیترانه گسترش دادند

به دنبال این تازه واردان  که عموما تاجر و دریانورد  بودند، جمعیت فراوانی به این مناطق می آمدند و یک کلنی جدید وابسته به شهر مادر/متروپل/  تاسیس می شد . این روش مهاجرت از گذشته های دور وجود داشت ، برای نمونه فنیقی ها در 1100 ق.م از دریای مدیترانه وارد اقیانوس اطلس شدند و شهر / کادیس / در کرانه اقیانوس بنا نهادند که 2500 بعد ، هنگام  کشف قاره آمریکا ،نقش مهمی ایفا کرد. این مهاجرت ها از آنجا که سرزمین های اشغالی جمعیت زیادی نداشت  غالبا با جنگ و ستیز همراه نبود و شهر های تازه  از روی  الگوی شهر های مادر  تاسیس می شد ، با جمعیتی پر انگیزه  و پشتوانه حرفه ای  شروع به تجارت و بهره برداری از امکانات سرزمین های اشغالی می کرد و گاهی از شهر مادر نیز پیشی می گرفت . شهر کارتاژ نمونه ای از  این دست است . این شهر در سده نهم ق.م. /814/  توسط مهاجران    تاسیس شد و در سده سوم میلادی  نفوذ عمده ای در  در  دریای غرب  مدیترانه داشت. در حالیکه در شرق و بویژه در دریای سیاه شهرک های مهاجر نشین  بیشتر از تبار یونانی بودند این مهاجرت ها در چند مرحله صورت گرفت و اغلب شهرها در آناتولی (ترکیه امروز) ریشه یونانی داشتند

 

اما در در ناحیه شرقی تر آسیا یعنی در ناحیه هلال سبز که از شمال خلیج فارس تا دریای

هلال سبز منطقه ای که سرزمین های میان دجله و فرات را در بر می گیرد و تا شهر های بندری شرق مدیترانه ادامه می یابد و از مهمترین خاستگاه های تمدن بشری است.

مدیترانه را در بر میگرفت غالبا  اقوام سامی  مهاجر ساکن شده بودند  که خاستگاه اولیه آنان صحرای عربستان بود .این اقوام همسایه  مردمان هندو ایرانی ساکن فلات ایران بودند که در هزاره دوم ق.م به  این نواحی مهاجرت کردند.

با  تاسیس امپراتوری هخامنشی  راه ورود قبایل آسیای مرکزی به فلات ایران بسته شد و کوروش قبایل آسیای مرکزی را بسمت ترکستان چین سوق داد و بدین سان  اویغورها همسایه ناحیه پر جمعیت چین شدند.

جانشینان  کوروش شماری از مردمان یونانی تبار را از  ایالت لیدیه به باکتریا /شمال افغانستان / کوچانید، تا از مرزهای شرقی امپراتوری هخامنشی نگهداری نمایند.در فلات ایران جابجای اقوام جنبه محدودی داشت  بیشتر به دستور شاهان هخامنشی  به دلایل سیاسی صورت می گرفت

 

بازیگران اصلی  سپهر اورآسیا

پا گرفتن امپراتوری  هخامنشی در سده ششم ق.م  بمدت سه قرن توازن قوا در ناحیه مورد گفتگوی ما ( اروآسیا) را بنفع فلات ایران تغییر داد در این  دوره دو رویداد مهم سیاسی رخ داد : نخست اینکه  امپراطوری های کوچک میانرودان از میان رفت ، هرچند که دستاورد های این تمدن دو هزار ساله در دیگر تمدن ها  تداوم   پیدا کرد  .دو دیگر اینکه امپراتوری هخامنشی بدو ن رقیب در خور ملاحظه ای بمدت 220 سال بر بخش گسترده ای از اورآسیا حکومت کرد. هرچند که در شرق دور چین پر جمعیت ترین منطقه جهان بود اما بدلیل عدم شکل گیری یک حکومت مرکزی و به اضافه  موقعیت” ژئوپلیتیک ” اش رقیبی برای هخامنشیان محسوب نمی شد . در شبه جزیره هند نیز حکومت ها منطقه ای بودند و انگیزه های جهانگشایی نداشتند ، و بهمین جهت زمانی که داریوش هخامنشی  در سال 515 پیش از میلاد .دره  سند را تسخیر کرد با مقاومت زیادی روبرو نشد

در غرب امپراتوری هخامنشی ،دولتشهر های  یونانی علیرغم تمدن شکوفایشان ، کم توانتر از آن بودند که خطری برای هخامنشیان ایجاد نمایند ،و چون امکان گسترش به سرزمین های تحت تسلط پارس ها را نداشتند  دولتشهر های هم تبار خود را در آناتولی به شورش تشویق  میکردند .اما یونانی ها  در غرب دریای مدیترانه فعال بودند  ، جائیکه  دو مرکز بزرگ قدرت سده های آینده در حال شکل گیری بودند : کارتاژ در کرانه جنوبی و رم در ساحل شمالی دریای مدیترانه  .

 

محور مناقشات

قدرت هژمونیک  این دوره  امپراتوری هخامنشی بود که بر منابع ثروت که شامل سرزمین های ثروتمند  میانرودان ، شرق مدیترانه و مصر بود / هلال سبز/ حکومت میکرد . راه های تجاری دریایی و زمینی را در بخش وسیعی از جهان آنروز در اختیار داشت  و قدرت های محلی، چون یونان و کارتاژ ، در اطراف امپراتوری در گستره محدودی قدرت هخامنشیان را به چالش می کشیدند . جنگ های هخامنشیان و دولتشهر های یونان جنبه محلی داشت ، هر چند که  اقتدار امپراتوری  را به چالش می کشید . شکست داریوش و   خشایار شاه برای یونانی ها بسیار افتخار آمیز بود . چین و هند با این دنیای رابطه ای دورادور داشتند و بیشتر در چهارچوب سرزمین های  خود فعال بودند .

اما آنچه بطور مداوم موجب درگیری بود ، فشار مداوم قبایل صحراگرد به حکومت های مستقر در اورآسیا از چین تا رم بود . امپراتوری هخامنشی ، همچون حکومت های محلی در چین و هند بطور مستمر در گیر قبایل صحراگرد بودند . رودررویی  و ستیز میان این قبایل و زندگی شهری یک پدیده دائمی تاریخ تا دوران معاصر است .

 

 پیدایش نخستین موج ادیان بزرگ

کنفوسیوس و لائوتسه در چین، بودا در شبه جزیره هند ، آیین زروانی و ژرتشت در فلات ایران ، تحول یهودیت در شرق مدیترانه و عصر درخشان فلسفه یونان  تقریبا همزمان و در سده ششم و پنجم پیش از میلاد پدیدار شد

آیین کنفوسیوس از سده ششم پیش از میلاد در چین رایج شد ، این آیین بر بینشی فلسفی همراه با رگه های از اندیشه دینی بنا شده است .جبنه فرهنگی و اجتماعی  آن بسیار پررنگ و اساس این آیین بر عقلانیت استوار است

گفته می شود لائوتسه ، پایه گذار تائوئیسم در چین  ، هم عصر بودا و سقراط است  .  این فلسفه بر پایه توازن دو نیرو و در هم آمیختگی آن قرار دارد. تاتوئیسم بر نامیرندگی روح و حتی جسم تاکید دارد و از همین روی دستورات فراوانی برای طولانی کردن زندگی تدوین کرده است

در  هند نیز در همان برهه زمانی /سده ششم و پنجم ق.م/ آیین بودا از درون هندوئیسم سر بر آورد  :بنا به آموزه های بودا ، فرد با پرهیز و از میان بردن امیال و خواسته های مادی خود میتواند با تفکر / مدیتاسیون/  به مرحله فرزانگی برسد . فرزانگی یا بیداری /بودا شدن/ هدف نهایی این آیین است ،زیرا لازمه فنا شدن در جهان هستی  است که “نیروانا “خوانده می شود .در آیین بودایی هندی عالی ترین مرحله تناسخ ، خارج شدن از سیکل دائمی حیات و یکی شدن با روح جهان است .در آیین بودا بهشت مادی   وجود ندارد.بودیسم بر عملکرد فردی و آنهم با تفکر  در پی نجات و”نیروانا” است در حالیکه پایه هندوئیسم بر  مناسک جمعی است……در شاخه دیگر اقوام هند و ایرانی ، اینبار در فلات ایران ، دین در بستری دیگر رشد  کرد.به گفته  مهرداد بهار پژوهشگر ادیان باستانی در شرق: “شکل گرفتن دین اهورایی در ایران تمایل قطعی گاهان زرتشت به یکتاپرستی و تمایل آهسته تر پارس ها و محتملا ماد ها ، به آن را باعث شد که روایات اساطیری هند و ایرانی دیگر جایی جدی در تفکر یکتا پرستانه اهورایی در ایران نداشته باشد.ولی قدمت و قداست و محبوبیت آنها باعث این شد که مجموعه روایات اساطیری کهن ما از حیطه دین خارج شود و ادبیات حماسی ما را پدیدار سازد و حماسه های ایرانی مستقل از دین و خدایان اساطیری گشته ایزدان  به حد شاهان و پهلوانان درآیند.”

آیین زرتشتی در سده ششم  ق.م از شرق به غرب فلات ایران نیز گسترش یافت ، گفته می شود که یهودیان تبعیدی در بابل تحت تاثیر آیین زرتشتی ، جهان بینی دینی شان بسوی یکتا پرستی سوق یافت و یهوه از خدای قومی به خالق هستی ارتقا یافت.

اما در یونان خدایان  حاکم بر هستی بودند و افراد برداشت های شخصی از خدایان داشتند ، دین آنها دگماتیک نبود و روحانیت نیز وجود نداشت . افرادی برای مدت محدود برای اداره امور مذهبی انتخاب می شدند. در سده ششم و پنجم فلسفه در یونان و به ویژه در آتن  رشد فراوانی کرد و مکاتب گوناگون فلسفی پایه استواری برای تفکرات علمی آینده بشر بنا نهاد

 

یادآوری چند  رخداد  دوران ساز   سده ششم ، پنجم و چهارم پیش از میلاد:

599ت کوروش  مادها  را شکست میدهد و حکومت در فلات ایران را در اختیار می گیرد . او در سال 546 لیدیه و در 539 بابل را تسخیر و 537  یهودیان را آزاد میکند.

583  سقوط  خکومت استبدادی (تیرانی) در آتن537 دوره اصلاخات اجتماعی  ّبا قانون اساسی سولون  آغاز می گردد.(دوره درخشان تمدن یونان:499- تا336-). 430 طاعون در آتن  بدلیل افزایش جمعیت و جنگ.محکومیت به مرگ سقراط در آتن 339.

508-نخستین معاهده میان جمهوری رم و کارتاژ برای مدیریت مدیترانه غربی

480 اخترع کشتی بادبانی با سه ردیف پاروزن در آتن ، که یکی از عوامل پیروزی آنها در مقابل  خشاریار شاه شد. دست یافتن چینی ها به ساخت چدن ، هزارو هشتصد سال بعد غربی ها چنین تکنولوژی را آموحتند.

449 – آغاز جنگ های هخامنشیان و یونان . در دو دوره، جنگ های ده ساله دوره داریوش و دوره  خشایار شاه.

356 تغییر ساختار چین در راستای  حکومت قانون.

450 در حوالی این تاریخ  اقوام حبشی از صحرای عربستان به اریتره و اقوام سلت  به اروپای مرکزی و فرانسه و اسپانیا مهاجرت کردند

359 تاجگذاری فیلیپ مقدونی و  تسخیر بخش هایی از شمال یونان.  336 تا 216دوره تمدن هلنیک-هلنیستی-  حکومت اسکندر 336 تا 324. جانشینان اسکندر ، سرزمینی های تسخیر شده رامیان خود تقسیم می کنند: مصر به بطلمیوس و فلات ایران و میانرودان به سلوکوس می رسد . او  پایتخت قلمرو خود را در کنار دجله به نام خود بنیاد میکند و آنرا سلوکیه می نامد.از این تاریخ پایتخت های حکومت  های بعدی در فلات ایران (اشکانیان و ساسانیان) عمدتا در نزدیکی همین شهر بنا شد.

332 بنیاد شهر اسکندریه در مصر ، شهری که کتابخانه آن در سده بعد بیش از 500هزار کتاب داشت..

300 شهر انطاکیه /آنتیوش  در ترکیه/ در همین دوره  بنا شد .این شهر در کنار  اسکندریه ،قسطنطنیه/استانبول / و اورشلیم ، چهار مرکز قرهنگی  در هزاره بعدی بودند.