ایران و قرارداد های بین المللی در پایان دوره قاجار

 ایران در گرداب حوادث تحولات جهانی :در دنیای امروز، روابط خارجی کشور ها پیچیده و چند وجهی تر از گذشته است.  ویژگی های “ژئوپلیتیک هر کشور  در دهکده جهانی” و تغییرات توازن قوا در سطح جهانی و منطقه ای  سیاست خارجی را با مشکلات در هم تنیده ای روبرو می نماید .این  مسئولیت سیاست ورزان جامعه است  که سرشت  پیچیده این روابط را  را به افکار عمومی منتقل نمایند و روشن سازند که منافع ملی هر کشور در چارچوب روابط با کشورهای دیگر همواره در حال تحول است و نباید در دام ساده انگاری و تصور اشتباه  “همیشگی انگاری” اتحاد ها و ضد اتحاد ها افتاد.

منافع ملی که پایه سیاست خارجی است بر دو رکن امنیت و حقوق شهروندی بنا شده است.  دولت وظیفه حفظ ” منافع عامه” و کوشش برای تامین رفاه و عدالت و آزادی شهروندان را دارد. هر چه انسجام جامعه بیشتر و ساختار سپهر سیاسی آزادتر ، دولت هم کارسازتر و در سیاست خارجی صلح جو تر.  نبود انسجام اجتماعی ، جدائی ملت از دولت و ساختار سیاسی نا کارآمد  هرگز قادر به دفاع از منافع ملی در سپهر سیاست جهانی نیست . نمونه بارز این مشکل  در قرار داد ها ی دوره پایانی قاجاریه خود نمایی می کند.

فهرست

قرارداد 1907 و تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ.

 روسیه و انگلیس  به مدت یک سده در “بازی بزرگ “  در فلات ایران  در گیر بودند.  اما به دلیل  بازی بزرگتری  که  کشور های مستعمراتی در پهنه جهان جریان داشت  بر سر ایران با هم به توافق رسیدند .سر آغاز نزدیکی  روسیه و فرانسه و انگلیس در برابر آلمان  از سال 1904 در بحران مراکش رخ نمود.

“کافی‌ است ذکر کنیم که صف بندی های سیاسی بین این قدرت‌ها به منظور حفظ توازن قوا در اروپا دست کم از یک دهه قبل آغاز شده بود و یکی از پیامدهای آن، اتحاد بین دو امپراتوری روس و انگلیس در ۱۹۰۷، به ایران ضربه سختی وارد آورد.دو قدرت استعماری ایران را به مناطق زیر نفوذ خود تقسیم کردند و رقابت‌هایی که در قرن نوزدهم گاه و بیگاه گُشایشی برای زمامداران ایران فراهم می‌کرد به همگامی تبدیل شد.

انگلیس که برخلاف روسیه به نهضت مشروطه کمک کرده بود یکباره تغییر جهت داد و دست امپراتوری روسیه را در مناطق شمالی‌ باز گذاشت که به تجاوز و جنایت‌های هولناک و در نهایت به اولتیماتوم بدنام ۱۹۱۱ منجر شد. اما گناه لغزش ایران در سراشیبی را نمی توان تنها به حساب توحش همسایه شمالی و رویکرد انگلیس گذاشت” ژانت آفاری ص413.

 ایران در جنگ جهانی اول(1914-1918م برابر با 1293 تا آبان 1297 ه.ش)

“با ورود امپراتوری عثمانی  به حمایت از آلمان و همچنین ورود ژاپن و مستعمرات بریتانیا به  صحنه نبرد ، به تدریج جنگ به آسیا سرایت کرد و به ویژه  خاورمیانه  میدان نبرد روس و انگلیس از یک سو و عثمانی و آلمان از سوی دیگر شد.و مناطق شرق و شمال شرقی ایران برای طرفین جنبه استراتژیک پیدا کرد.” شمیم ص585

در دومین سال جنگ در ماه مارس نیرو های عثمانی  قوای انگستان را در کوت العماره شکست دادند و چندی نگذشت  که در قوای عثمانی در غرب ایران مستقر شد. درپی آن پلیس جنوب تحت حاکمیت انگلستان هم به نوبه خود فعال شد و به ویژه سپاهیان روس در دو جبهه ،در محور تبریز -موصل و محور قزوین- کرمانشاه به حرکت در آمد. در این جنگ عثمانی شکست سختی خورد و از غرب ایران خارج شد . در این دوره تهران در خطر اشغال روس ها بود و شمار زیادی از وکلای مجلس و رجال سیاسی  با توافق دولت مستوفی الممالک از تهران مهاجرت کردند. اما با تهدید متفقین احمد شاه در پایتخت ماند **.

“دولت متزلزل ایران که ریاست آن را هر چند هفته یا هر چند ماه ،یکی بر عهده داشت در برابر بحران های سیاسی ناشی از مداخله نظامی متفقین و متحدین *در ایران و بیحالی و دودلی مجلس سوم هیچ کار مثبتی نمی توانست انجام دهد و سرنوشت مردم به دست عواطف و احساسات خودشان سپرده شده بود. برای کسانی که صرفا دارای روح سپاهیگری بودند ، چندان فرق نمی کرد که برای متفقین و علیه متحدین بجنگند و یا بالعکس ، به همین جهت هم متفقین و هم ماموران و جاسوسان آلمان موفق شدند که هر کدام در منطقه نفوذ خود کسانی از این قبیل افراد را مسلح کنند”  شمیم ص585

 جنگ جهانی : بی طرفی رسمی دولت و همکاری پنهانی با آلمان** *

هواخواهی نیرو های ملی از سیاست آلمان برای بدست آوردن تجهیزات نظامی برای نبرد با روسیه تزاری بود .”در پی قوت گرفتن این  ایده رابطه صمیمانه ای میان ملیون( دموکرات ها) و ماموران  آلمانی برقرار و به تشکیل واحد هایی از سربازان داوطلب از میان مردم برای کمک به آلمان و عثمانی منجر گردید….ژاندارمری  با مشاورین سوئدی  و همراه افسران ژاندارم جوان و پر شور به  نفع متحدین(آلمان و عثمانی)  و در مقابل نیروی قزاق هوادار روسیه تزاری  به فعالیت مشغول بودند….فعالیت مستمر آلمان ها در ایران موجب تشکیل دسته های نیرومندی از مردم مسلح و مجهز شد که به یاری سپاه عثمانی در محور بغداد- قزوین و محور باختران -ساوجبلاغ با نیروی قزاق در نبرد بود ص 587 شمیم”

انقلاب بلشویک و توهم ایرانی

ایران نخستین کشوری بود که رژیم سوسیالیستی شوروی را به رسمیت شناخت .انقلاب روسیه موجب از کار افتادن دستگاه نیروی جنگی آن دولت در ایران بود  که زمینه را برای حرکت نیروهای انگلیسی از جنوب به سمت آذربایجان ، قفقاز و خراسان فراهم نمود . از سوی دیگر انقلابیون قفقاز که در دوره مشروطیت با آزادیخواهان ایران همکاری می کردند ، با ایده گسترش “انقلاب سوسیالیستی”  راهی گیلان و همراهی با انقلابیون گیلانی برای برقراری جمهوری سوسیالیستی در گیلان شدند .

خلاصی از دست روسیه تزاری، قلدر ترین  دشمن  وطن چنان شوقی در ملت و دولت ایران ایجاد کرد که امید به رهایی و آزادی در دسترس به نظر می آمد ، خاصه آنکه تبلیغات بلشویک همه ملل شرق را نوید آزادی میداد و رهبران بلشویک در کنگره همبستگی خلق ها  مردم را به مبارزه زیر پرچم شوروی سوسیالیستی فرا می خواند: “در این موقع که حتی مسلمانان هند که تحت ظلم و فشار بیگانه کوبیده و فشرده شده اند  وبر ضد ستمکاران شورش می کنند ، نباید خاموش نشست ، فرصت را غنیمت شمارید و غاصبین را از اراضی خود دور اندازید، ما زیر پرچم های خود ملل مظلومه را برای استخلاص جای می دهیم . ای مسلمانان روسیه ، ای مسلمانان مشرق زمین ، در راه تجدید حیات عالم ما از جانب شما انتظار هم عقیدگی و مساعدت را داریم کمیسر امور ملی :استالین .-رئیس شورای کمیسر های ملی : لنین ” ایران در جنگ بزرگ  تالیف  مورخ الدوله سپهر “

  این رویکرد نوین روسیه شوروی نمونه ای از بکارگیری ابزاری دین در مبارزه با رقبای خود، در راستای سیاست کهنه  روسیه تزاری بود. اگر در زمان تزاری اسلام حربه مسلمانان قفقاز و آسیای میانه بر علیه حکومت تزاری بود، لنین و استالین کوشدند  این حربه را علیه انگلیس بکار برند . البته جنبش های استقلال طلبانه مردم در قفقاز و آسیای میانه همچنان در مقابل حکومت بلشویک ها مقاومت می کرد ، اما در ایران این سیاست منجر به اتحاد موقت هواداران جمهوری سوسیالیستی گیلان و جناح طرفدارن اتحاد اسلامی به سرکردگی میرزا کوچک خان شد و بزودی سروکله ارتش سرخ در گیلان هویدا گردید  و این بار نیروهای انگلیسی بودند که به سمت گیلان روانه شد.

” ستون هایی از نیرو های هوادار انگلیس برای کمک به کوچک جنگلی در زمینه مبارزه با بلشویک ها گیلان تا قزوین پیش آمدند ومیسیون های نظامی دیگر به سمت قفقاز روانه شدند. در آذربایجان شیخ محمد خیابانی  و در گیلان کوچک خان جنگلی و در نواحی دیگر کسانی چون ماشاالله خان و نایب حسین کاشی قیام کرده سر به طغیان برداشته بودند . دشتستانی ها هم در جنوب  در مبارزه با پلیس  دست نشانده  انگلیس بودند  و ….. این حوادث چنان وضع پیچیده و مبهمی در کشور به وجود آورده بود  که هیچ دولتی بیش از چند هفته  یا چند ماه نمی توانست بر سرکار بماند. ص 605 شمیم”

قرارداد 1919 میان دولت وثوق الدوله و انگستان

در چنین اوضاعی قرار داد 1919 میان دولت وثوق الدوله و انگلیس به انجام رسید:سرانجام در روز هجدهم مرداد سال 1298 شمسی یک روز پس از امضای قرارداد 1919 میلادی در حالی که شاه قاجار عازم اروپا بود، ناگهان و بدون زمینه قبلی، اعلامیه وثوق الدوله به ضمیمه متن قرارداد در ایران منتشر شد و اعلام گردید که این قرارداد مورد تصویب هیئت وزیران قرار گرفته است.

این قرارداد شامل 6 ماده و یک مقدمه و خلاصه آن عبارت بود از تعهدات انگلستان درباره احترام مطلق به استقلال و تمامیت ایران، تامین مستشاران انگلیسی برای ادارات ایران و همکاری با ایران در زمینه احداث خطوط آهن و شبکه ارتباطی به همراه اعطای وام از طرف انگلستان****.همچنین به موجب این قرارداد، انگلیس، زمام امور مالی، اقتصادی و ارتش ایران را در دست می‏گرفت و ارتش متحدالشکل زیر نظر فرماندهان انگلیسی تشکیل می‏‌شد. تعرفه گمرکی نیز در ظاهر برای حفظ منافع ایران و در حقیقت به سود بریتانیا تغییر می‌‏یافت.

با انتشار این بیانیه، موجی از مخالفت و موافقت در کشور برخاست و وثوق‏ الدوله برای آرام کردن اوضاع، به مخالفان خود، مقادیر زیادی رشوه داد.همچنین این قرارداد در خارج از کشور، مورد مخالفت آمریکا و فرانسه که منافع خود را در خطر می‏دیدند قرار گرفت و سرانجام این معاهده، به علت فشار شدید افکار عمومی، عملی نشد و پس از برکناری وثوق الدوله، لغو گردید.

قرارداد صلح پاریس  /ژانویه 1919 تا ژانویه 1920

جنگ حتی اقتصاد کشور های پیروز را ویران کرده بود: امپراتوری بریتانیا که ظاهرا پیروز جنگ بود از جایگاه بزرگترین وام دهنده جهان ، به بدهکار ترین دولت جهان بدل شده بود. با اینهمه دسترسی به منابع نفتی جدید در خاورمیانه  این امید را به سیاستمداران انگلیسی می داد که شاید بتوانند عمر امپراتوری را حفظ نمایند. اما سیاستمداران دیگر قدرت های جهانی در راهرو های “جامعه ملل” تازه تشکیل شده ، میدانستند که دوره کلونیالیسم به پایان رسیده است .

کنفرانس صلح پاریس در چنین فضایی  با شرکت کشورهای پیروز جنگ تشکیل شد . آمریکا هم به دلیل نقش پررنگ خود در سال پایانی جنگ در این کنفرانس حضور داشت.ویلسون رئیس جمهور وقت آمریکا با یک پیشنهاد 14 ماده ای تلویحا پایان دوره کلونیالیسم را اعلام کرد و خواستار غرامت برای کشور های بی طرف خسارت دیده (از جمله لهستان و ایران)شد.در چنین فضایی هیئتی از ایران با تشویق آمریکا و فرانسه عازم پاریس گردید.به شهادت خاطرات فروغی، که خود عضو پابرجای این هیئت بود، این هیئت نه برنامه مشخصی ، نه حمایتی از سوی دولت ونه حتی پشتوانه مالی برای اقامت اعضایش در پاریس داشت.

 کشور ایران ناخواسته  صحنه جنگ قدرت های بزرگ شده بود و می بایست از طرفین جنگ ، روس و انگلیس و عثمانی و آلمان درخواست خسارت نماید. هیئت با طرح خواسته های غیر عملی چون بازگرداندن سرزمین های جدا شده از ایران توسط روس ها(در قفقاز و آسیای میانه)  از خواسته خسارت هم در ماند و حتی اجازه شرکت در کنفرانس را هم پیدا نکرد .البته به همت فروغی چند مقاله در نشریات فرانسوی (که رقیب انگلیس بودند)به حقوق از دست رفته ایران اشاره شد.و هیئت پس از چند ماه اقامت بدون هیچ دستاورد قابل اعتنائی به تهران بازگشت. در حالی که دولت  تازه تشکیل شده ترکیه با اینکه از مسئولین شکست خورده جنگ به شمار می آمد ، توانست با مذاکره با قدرت های جهانی به برخی از خواسته های خود دست یابد .

سخن پایانی

اغلب ملیون دوره مشروطیت این روشن بینی را داشتند و می دانستند  روسیه  در پی مستعمره کردن ایران است ، آنها در دوره مشروطیت از انگلیس  یاری گرفتند اما زمانیکه  در 1907 روس و انگلیس با هم متحد شدند، آنها برخلاف حامیان این دو قدرت در پی متحدین دیگری بر آمدند .تقی زاده و یاران برلنی اش جزو چنین افرادی بودند: برلن نشینی آن ها در جهت منافع ایران بود و نقشی که در پیمان “برست لیتوفسک” میان روسیه و آلمان ایفا کردند در جهت الغای امتیازات اجباری روسیه در ایران بود . رویه آنها چه در حمایتشان همراه دولت و نمایندگان مجلس از حکومت نو پای شوروی و چه مخالفتشان با دخالت ارتش سرخ در خاک گیلان نشان از درک آنها از منافع ملی بود.

.دولت هائی که منافع اقلیتی را نمایندگی می کنند و یا با حکومت فردی بر جامعه حکم می رانند، برای باقی ماندن در حاکمیت مجبور به عوام فریبی هستند و با آرمان سازی های بی پایه و غیر عملی خاک در چشم مردم می پاشند  و آنها را به قبول نظام مستبد و ظالمانه ترغیب می کنند.  نمونه های بارز چنین برخورد هایی، گفتمان” پان ها” گوناگون است  افتخارات گذشتگان و یا ایدئولوژی های رنگارنگ که بر امید دروغین جامعه ایده آل استوارند

………………….

پانویس

*در جنگ اول دولتهای  آلمان و اتریش و بعد تر عثمانی هم به انها پیوست، را متحدین و در مقابل بریتانیا ، فرانسه و روسیه را متفقین نامیده اند.

**”روس و انگلیس معتقد بودند که یک کودتای آلمانی در تهران در حال تکوین است و برای جلوگیری از این کودتا به سوی پایتخت پیش می‌آمدند حسن مستوفی‌الممالک تحت تاثیر دموکرات‌ها واقع شد و تصمیم گرفت که پایتخت را به اصفهان منتقل کند و به جمعی از وکیلان و سایر مردم که به دشمنی با روس و انگلیس متظاهر بودند توصیه کرد که به قم و اصفهان بروند، شایع بود که روس‌ها به تهران می‌آیند و شاه را اسیر و مخالفان را قتل‌عام می‌کنند.

. اما تغییر پایتخت عملی نشد، وزیران مختار روسیه و انگلیس شاه را مطمئن کردند که قصد تجاوز به پایتخت را ندارند. جمعی از رجال از قبیل عبدالمجید میرزا عین‌الدوله، عبدالحسین میرزا فرمانفرما و نجفقلی صمصام‌السلطنه و سپهدار تنکابنی نیز برای انصراف شاه کوشیدند ولی کوچندگان از قم به اصفهان و سپس اراک و بالاخره به کرمانشاه رفتند و عاقبت در آن جا قوای گارد ملی ترتیب دادند و دولت موقتی مهاجرین به ریاست رضاقلی نظام‌السلطنهٔ مافی تشکیل گردید. سید محمد طباطبایی هم با دو فرزندش جزو همان کوچندگان بود. پس از سقوط بغداد اعضای دولت موقتی مهاجرین و طباطبایی و جمع بسیاری از ایرانیان به استانبول رفتند” ویکی پدیا ایران در جنگ جهانی اول

*** در مرکز احزاب و دارودسته های سیاسی مشغول تخریب یکدیگر، در ولایات احرار در پی کسب  قدرت ، اشرار در پی غارت،  مردمان در حیرت و دولت ورشکسته نیازمند کمک بیگانه:این بود نتیجه یکصد و بیست و نه سال حکومت بی کفایت قاجار بر ایران. “دولت های روس و انگلیس برای تامین هزینه های کشور به دولت پیشنهاد کمک ماهانه سیصد هزار لیره در ماه کردند که چون گفتگوی های مجلسیان به درازا کشید ،بی نتیجه ماند وکابینه مستوفی استعفا کرد”. … “چهار روز پیش از حرکت از اصفهان آلمان ها با مساعدت شاهزاده سلیمان میرزا اسکندری شعبه بانک شاهنشاهی را شکسته نقدینه آن را که عبارت از نود هشت هزار تومان پول نقره بود ضبط کردند”وحید الممالک ص28 و29

جای جای خاطرات رجال آن دوره حکایت از بینوائی دولت و درخواست کمک از قدرت های بزرگ است از جمله جمالزاده هم در جلد دوم کتاب خاطراتش نقل می کند که تمام هزینه جنگ های ایلاتی شرق ایران را علیه روسیه ، آلمانها می پرداختند”.

****متن قرارداد  1919  ایران و انگلیس در دوره صدارت وثوق الدوله‏

نظر به روابط محکمه دوستی و مودت که از سابق بین دولتین‏ ایران و انگلیس موجود بوده است و نظر به اعتقاد کامل باینکه‏ مسلما منافع مشترک و اساسی هر دو دولت در آتیه تحکیم و تثبیت‏ این رابطه را برای طرفین الزام می نماید و نظر بلزوم تهیه‏ وسایل ترقی و سعادت ایران بحد اعلی بین دولت ایران از یک‏ طرف و وزیر مختار اعلیحضرت پادشاه انگلستان بنمایند کی از دولت خود از طرف دیگر مواد ذیل مقرر می‌شود:

1- دولت انگلستان با قاطعیت هر چه تمام‌تر تعهداتی را که مکررا در سابق برای احترام مطلق استقلال و تمامیت ایران کرده است، تکرار می‌کند.

2- دولت انگلستان خدمات هر عده مستشار متخصص را که برای لزوم استخدام آنها در ادارات مختلفه بین دولتین توافق حاصل شود به خرج دولت ایران تهیه خواهد کرد.

3- دولت انگلیس به خرج دولت ایران صاحب‌منصبان، ذخایر و مهمات جدید را برای تشکیل قوه متحدالشکل که دولت ایران ایجاد آن را برای حفظ نظم در دامنه سرحدات در نظر دارد، تهیه خواهد کرد.

4- برای تهیه وسایل نقدی لازم به جهت اصلاحات مذکور در ماده دو و سه این قرارداد، دولت انگلیس حاضر است یک قرض کافی برای دولت ایران تهیه یا ترتیب آن را دهد.

5- دولت انگلستان با تصدیق کامل احتیاجات فوری دولت ایران به ترقی وسایل حمل‌ونقل که موجب تامین و توسعه می‌باشد حاضر است با دولت ایران موافقت کرده و اقدامات مشترک ایران و انگلیس راجع به تامین حفظ راه‌آهن یا اقسام دیگر وسایل نقلیه تشویق کند.

6- دولتین توافق می‌کنند در باب تعیین متخصصان برای تشکیل کمیته، که تعرفه گمرکی را مراجعه و تجدیدنظر کرده و با منافع حقه مملکت و تمهید و توسعه وسایل ترقی آن تطبیق نماید. طبق این موارد در نظام آینده ایران وزرای ایرانی در هر وزارتخانه‌ای که بودند مستشاری بالای سر خود داشتند که از اوامر او نمی‌توانستند سرپیچی کنند و در صورت بروز اختلاف میان وزیر و مستشار به نحوی یکی از آنها باید کنار برود

5*-

–        .”..انگلستان در ان زمان قدرت بسیار در ایران داشت و عده ای از سیاستمداران –از جمله وثوق الدوله اعتقاد داشتند که بدون حمایت بریتانیا هیچ اصلاحاتی در ایران صورت نخواهد گرفت  و طبعا مجری خواسته های آنان در ایران بودند. چرا انگلیس با شرکت ایران در کنفرانس صلح مخالف بود:

–        دلیل محکمه پسند آنها این بود که ایران در جنگ شرکت نداشته تا در کنفرانس صلح شرکت داشته باشد.

–        – سقوط رژیم تزاری و کنار گذاردن قرارداد های استعماری قدیم با ایران ، دولت انگلیس را به عنوان یگانه کشور امپریالیستی ،که بی طرفی ایران را زیر پا نهاده و خسارت های فراوانی به این کشور رسانده ، مورد خشم ملت ایران قرار می داد. بنابراین انگلستان نمی خواست که ایران با چنین موضعی در کنفرانس حضور یابد.

–        -بر پایه نظام شورایی در روسیه انعکاس وسیعی در کشور های منطقه داشت  و انگلستان در پی عمال نفوذ در ایران برای جلوگیری از نفوذ عقاید  بلشویکی بود، که میتوانست منافع انگلستان را بخطر بیندازد.

–        -نقشه جدیدی برای تقسیم خاورمیانه بین کشور های پیروز طرح شده بود . تشکیل کشور  عراق،سوریه ، اردن و عربستان ، قول انگلستان به اقلیتهایی چون کرد ها و ارامنه ..برای داشتن ناحیه خود مختار  .شرکت ایران در چنین طرحی برای انگستان امکان ناپذیر بود.

–        موضع آمریکا: این کشور مصرا خواستار شرکت ایران در کنفرانس بود .مشاورالملک و علا مورد پشتیبانی آمریکا بودند. در این دوره احمد شاه نیز به آمریکا نزدیک شده بود و بطور کلی همه کسانی که خواستار کاهش نفوذ انگلستان بودند از حضور امریکا دفاع می کردند.برای مثال تقی زاده.

–        موضع فرانسه: فرانسه به عنوان رقیب بریتانیا در خاورمیانه ، خواستار شرکت ایران  در کنفرانس بود ، اما به عنوان متحد بریتانیا در جنگ ، نهایتا کار شرکت ایران در کنفرانس را به تاخیر می انداخت و از طریق مسیو پرنی با تمحید و گاهی تهدید کار هیئت را لنگ می کرد.”       

–        احمد شاه عازم اروپا شد و مشاور را از سمت  وزیر خارجه و رئیس هیئت خلع و نصرت الدوله بجای او برگزید.

–        اشتباه بزرگ انگلیسی ها و در راس ان لرد کرزن این بود که مخالفت افکار عمومی ایران را به کلی نادیده گرفته بودند.

–        درخواست ارضی  حداکثری ایران برای بازپس گیری مناطق غصب شده از سوی رژیم تزاری ، تنها  قدرت چانه زنی ایران را افزایش نداد، بلکه به عنوان یک خواست غیر منطقی باعث بی اعتباری ایران در مذاکرات شد.

–        …..وثوق الدوله  تشکیل مجلس را به تاخیر انداخت و عملا قرارداد 1919   شامل مرور زمان شد.- قوام همین شیوه را در مورد نفت شمال انجام داد-..وثوق بجرم فکر ایجاد روابط با دولت ساویت از سوی شاه برکنار شد و مشیرالدوله در شوال 1338 ه1298ش 1920م نخست وزیر شد و گیلان را از قوای جنگلی و  پاک نمود و تبریز را امنیت داد و تهران تا حدی آرام شد……  بعد از مشیرالدوله-به دلیل مذاکرات دوستانه با شوروی از کار برکنار و سپهدار رشتی-که آماده همکاری نزدیکتر با انگلیس را داشت- نخست وزیر شد.

منابع:

خاطرات محمدعلی جمالزاده جلد دوم

/https://www.youtube.com/watch?v=0plGC7eS0cA

…….La route de la soie .chapitre 16, la route de la Guerre , p357-391

Pourquoi les Russes ont-ils combattu en Iran pendant la Première Guerre mondiale?

https://fr.rbth.com/histoire/85645-russie-iran-guerre-mondiale

إضافات:

1- قرارداد 1919 وثوق مطابق این پیمان، دست دولت بریتانیا در امور مالی و نظامی ایران باز می‌شد. قراردادی که دولت بریتانیا سعی در بستن آن با دولت ایران کرد ولی با مخالفت ایرانیان موفق نشد

برای آشنایی بیشتر با فضای سیاسی آندوره، نقل قول های  بهار و فروغی  روشنگر است . بهار از چهره های مهم حزب دموکرات و نویسنده هشت جلد کتاب تاریخ احزاب سیاسی در ایران و فروغی روشنفکر و دولتمرد آن روزگار:

بهار ،پیش زمینه ص100:….من از ان واقعه هرج و مرج مملکت و هتاکی جراید که در ایام پس از انقلاب روسیه و فاصله میان مهاجرت و کابینه دوم آقای وثوق الدوله روی داد ، اوقاتی که هر دوماه دولتی روی کار می آمد و حزب بازی و فحاشی و تهمت و ناسزاگویی به رجال سیاسی و پیشوایان حزبی از طرف منفی بافان و مخالفان هر چیز و هر کس، رواج کامل یافته بود و نتیجه اش ضعف حکومت مرکزی و قوت یافتن راهزنان و یاغیان در انحا کشور و هزاران مفاسد دیگر بود ، ازآن اوقات حس کردم و تنها نبودم، که مملکت با این وضع علی التحقیق رو به ویرانی می رود……باید حکومت مقتدری روی کار آید که قوی تر و فعالتر و با جرات تر باشد………اتفاقا شاه از ان کسانی بود که حاضر به ایجاد چنین حکومتی یا حمایت جدی از چنین حکومتی  نبود،….من آرزوی پیدا شدن مردی که همت کرده مملکت را از این منجلاب بیرون آورد….دیکتاتور یا یک حکومت قوی یا هرچه می خواهد باشد…چاره جز این نبود.ما خود بخاطر کوتاه نظری رفقای خود موفق به ایجاد چنین حکومتی نشدیم، ناچار وثوق الدوله روی کار آمد.او هم رفت و کودتا شد. او رفت و رضا خان پهلوی پیدا شد و من به این مرد شجاع و پر طاقت اعتقادی شدید پیدا کردم .

…..ص102..رنود منفی باف که نقش اقلیت را خوب بازی می کردند دولتهایی که ما انتخاب کرده بودیم ساقط کردند و خودشان هم هیچ کاری نتوانستند انجام دهند….نتیجه این شد که قوام السلطنه و مشیر الدوله که دو نامزد دولت ما بودند ، از میان رفتند و مستوفی هم نتوانست کاری انجام دهد و کار ها بدست سردار سپه افتاد.

بهار جلد اول ص 34…نتیجه قرارداد 1919:مالیه و قشون ایران زیر نظر معلمین و فرماندهان انگلیسی قرار گیرند.آرمیتاژ اسمیت برای اداره مالیه و دیگر ژنرال دیکسن برای اداره قشون وارد ایران شدند…چنانکه گفتیم : ارمیتاژ اسمیت که یکی از رجال بزرگ و دانشمند بود برای تهیه و طرح پروژه های مالی طلبیده شد  و طرحهای مفید که غالب انها مورد پسند دکتر میلسپو قرار گرفت..او عده ای از کارمندان کمپانی نفت را به محاکمه کشید.

خاطرات فروغی

در ایام جنگ جهانی اول ایران دستخوش شرایطی سخت و بی ثبات بود. کانینه های متعددی می آمدند و سقوط می کردند، قدرت سیاسی و نظامی کشور بشدت ضعیف شده بود و وضع داخلی بسیار آشفته و نا امن بود. احمد شاه بقول خودش برای سلطنت ساخته نشده بود.

علیرغم بی طرفی ایران در جنگ، دول متخاصم خسارات بسیاری به ایران رسانده بودند………در نوامبر 1918 قرارداد متارکه امضا شد و در ژانویه 1919 کنفرانس صلح اغاز بکار کرد….ایران به دلیل خسارات زیادی که دیده بود  خود را با سایر دول بی طرف یکسان نمی دید و خواستار  شرکت در کنفرانس بود.

وثوق الدوله  تشکیل مجلس را به تاخیر انداخت و عملا قرارداد 1919   شامل مرور زمان شد.- قوام همین شیوه را در مورد نفت شمال انجام داد-..وثوق بجرم فکر ایجاد روابط با دولت ساویت از سوی شاه برکنار شد و مشیرالدوله در شوال 1338 هجری 1298 ش 1920م نخست وزیر شد و گیلان را از قوای جنگلی و  پاک نمود و تبریز را امنیت داد و تهران تا حدی آرام شد……  بعد از مشیرالدوله-به دلیل مذاکرات دوستانه با شوروی از کار برکنار و سپهدار رشتی-که اماده همکاری نزدیکتر با انگلیس را داشت- نخست وزیر شد

…پایان نقل قول از بهار

***

 قرارداد صلح در ژوئن 1919 امضا شد  و کنفرانس در ژانویه 1920 به پایان رسید.

شروع کار کنفرانس در زمان کابینه دوم  وثوق الدوله  بود …وثوق خود کاندیدای ریاست این هیئت بود اما  احمد شاه وزیر خارجه را انتخاب کرد که خواستار دخالت امریکا برای کاهش نفوذ بریتانیا بود…. در اغاز مشیرالدوله هم کاندیدا بود و موتمن الملک به عنوان رییس هیئتی برای جلب نظر آمریکا بدانجا رفت  اما مشیرالدوله نهایتا  این ماموریت را نپذیرفت. …در همان هنگام هیئتی  به سرپرستی علیقلی خان  انصاری ( مشاورالملک) وزیر خارجه  وقت عازم پا پس کشید، اعضای هیئت: فروغی  رئیس دیوان عالی تمیز؛ سید ابوالقاسم خان انتظام الملک (عمید) رئیس کابینه وزارت کابینه وزارت خارجه، میرزا حسین خان معین الوزاره (علا) وزیر سابق فواید عامه وتجارت، آدولف پرنی مستشار وزارت عدلیه و عبدالحسین مسعود انصاری پسر مشاورالملک-منشی- علیقلی خان نبیل الدوله ، کاردار سفارت ایران در آمریکا  –بدون اینکه عضو باشد.

-چهار لایحه ای که مقاصد هشتگانه ایران در ان ترتیب داده شده بود از این قرار بود:1- شرکت ایران در کنفرانس صلح.2-استقلال سیاسی ، اقتصادی و قضایی.3- جبران خسارات وارده.-4- اصلاح خطوط سرحدی

…… “دولت ایالات متحد آمریکا  بر سر نفت و منافع و بازار فروش آن با به رقابت خاسته و طرفدار  دروازه باز و مخالف هر نوع انحصار منافع نفتی به یک یا دو کشور در جهان بود ” ص  شمیم