فهرست

قلمرو عثمانی در آستانه جنگ اول جهانی

در سده نوزدهم  بحران سیاسی -اجتماعی سرتاسر  امپراتوری عثمانی را فراگرفت و با آغاز سده بیستم تلاشی آن رو به شدت نهاد و منطقه ای که در میدان “بازی بزرگ” روس و انگلیس قرار داشت،در گیر جنگی شد که میان  قدرت های جهانی در گرفته بود. امپراتوری عثمانی متلاشی میشد بدون اینکه “ملت”های تحت سلطه آن آمادگی تحول بیک ساختار  “حکومت ملی”را دارا باشند. دولتهائی که از دل جنگ جهانی اول در خاورمیانه بیرون آمدند، هیچ یک “ملتی” نداشتند و پروسه ملت سازی آنها  از یکسو با مشکلات ساختاری جوامع خودی و از سوی دیگر با کشمکش قدرت های امپریالیستی مواجه بود.  مشکلاتی که با گذشت زمان بر پیچیدگی آن افزوده شده ، چرا که نه راه حل های قدرت های بزرگ جهانی کارساز بود و نه راه حل های “محلی” چون پان اسلامیسم، پان عربیسم و یا سوسیالیسم ناصری یا بعثی.

مفهوم ملت در امپراتوری عثمانی.

در زمان فتح کنستانتینوپل در سال    1453م/   شمار بسیاری از باشندگان  سرزمین های تسخیر شده، غیر مسلمان و غیر ترک  بودند . سلاطین عثمانی پیروان این مذاهب و اقوام  را در شمار “رعایای”خود میدانستند . این گروه ها با واژه “ملت ” *در  چارچوب امپراتوری به رسمیت شناخته شدند..

عثمانی در اوج گستردگی سر زمینی در سده شانزدهم

این “ملت  ها”در درون جامعه خود از خودگردانی برخوردار بوده و به زبان خود سخن می گفتند،مراسم دینی شان آزاد و با سنتها و فرهنگ خود زندگی می کردند.  هرچند برخی از این “ملت” ها  جایگاه اقتصادی مهمی در جامعه داشتند اما نقشی در اداره حکومت  و تعیین سیاست های آن نداشته و بنابراین چندان دلبستگی به حکومت نداشتند و در هنگام بحران ها  تمایلی به  پشتیبانی  از حکومت مرکزی نشان نمی دادند . البته توده های مسلمان هم به عنوان رعایا وضعیت مشابهی داشتند ، اما  رعایای مسلمان چون سلاطین  خود را مروج اسلام می دانستد در هنگام جنگ که اغلب رنگ مذهبی بخود می گرفت ، از حاکمان خود پشتیبانی می کردند. اما در آستانه جنگ جهانی بسیاری از مسلمانان غیر ترک مناطق حاشیه ای امپراتوری نیز خواهان استقلال و خودگردانی بودند.

جغرافیا ،قومیت و مذهب.

“پیش از جنگ اول  جهانی  مرزها در خاورمیانه کمتر از امروز بود، و همان ها را هم معمولا فقط جغرافیا تعیین می کرد . سرزمین های درون آن ها سفت و سخت تقسیم بندی نشده بود و بر اساس جغرافیا  قومیت و مذهب اداره می شد ، اما هیچ تلاشی نشده بود که دولت-ملت در آن ها به وجود آید”.”  این منطقه شامل صحراهای بزرگ ، واحه ها، کوه های پوشیده از برف ، رود های طویل ، شهر های بزرگ و دشت های ساحلی است . ثروت طبیعی زیادی هم دارد که هر کشور صنعتی یا در حال صنعتی شدن به آن نیازمند است : نفت و گاز. “در اسارت جغرافیا”

نفت عامل مهمی در تقسیم خاورمیانه در پایان جنگ اول در سده 21 گاز هم به آن افزوده شد

ناحیه حاصلخیزی هم دارد که با نام بین النهرین “میان رودان” شناخته می شود. اما چشمگیر ترین ویژگی اش  صحرای بزرگ عربستان است  که بخش هایی از فلسطین ، اردن ، سوریه، عراق،کویت،عمان، یمن و عربستان سعودی را در بر می گیرد……به دلیل  وجود این بیابان نه تنها بیشتر ساکنان این منطقه در حاشیه اش زندگی می کنند، بلکه تا پیش از استعمار اروپاییان مردمش در اندیشه دولت-ملت و مرزهای قانونی مشخص نبودند.  ص /1170 در اسارت جغرافیا

درحالیکه در بخش اروپایی در مستعمرات عثمانی ، جنبش جداسری مردم  مثلا در مجارستان ، بلغارستان ، یونان و… در چارچوب ملی انجام می شد و نزدیکی به کشور های اروپایی این گرایش را قوی تر می کرد ، با این حال در این مناطق هم تفرقه های  قومی،مذهبی ، زبانی گاهی اوقات به جنگ های خونینی می انجامید که مهمترین آنها دو جنگ پی دی پی بالکان بود.

شکست مدل “دولت ملت”،

اما پیشینه اجتماعی سیاسی خاورمیانه  متفاوت بود ، در بخش وسیعی روابط عشیرتی  حاکم بود و تقسیمات اداری دوره عثمانی هم بیشتر بر معیار های جغرافیایی ،قومی و یا مذهبی بود . شهر های تاریخی منطقه که در تجارت دنیای باستان  نقش کلیدی داشتند به کلی به حاشیه رانده شده بودند و تجار و صنعتگران  شهر ها نتوانسته بودند به تشکل های مدنی مدرن دسترسی یابند تا چه رسد به استقلال سیاسی. طرفه اینکه “ملت” ها تخت امر عثمانی ربطی به مقوله ملت مدرن نداشتند*  . از همین رو حتی زمانی که تکنولوژی از طریق کشور های امپریالیستی وارد خاک عثمانی شد و تلگرام و راه آهن  چهار گوشه امپراتوری به یکدیگر وصل کرد ،بیشتر موجب رشد جنبش های قومی و مذهبی شد تا جنبش هایی که خواستار تحول اجتماعی و سیاسی برای دسترسی به یک جامعه نوین در قالب یک کشور. **

نقش کشور های پیروز در پیدایش خاورمیانه

آنچه را سیاستمداران اروپایی در سده نوزدهم در رابطه با امپراتوری عثمانی  ” مسئله شرق” می نامیدند ، در حقیقت مشکلی بود که کشور های پیشرفته صنعتی در رابطه با گسترش دینامیسم اقتصادی و رقابت های درونی خود برای دست اندازی به مستعمرات امپراتوری عثمانی داشتند.

راه آهن قرمز انگستان،آبی فرانسه،نارنجی آلمان ، سبز روسیه ،زرد دیگران .خط پر پیش از 1914 و نقطه چین در جنگ اول جهانی

نزدیک شدن عثمانی به آلمان و شرکت فعال آلمان در صنعت و تجارت و ایجاد راه آهن میان برلن بصره برای نزدیکی به خلیج فارس و حوزه نفتی میانرودان انجامید . انگلیس و فرانسه و روسیه سخت با نقش آلمان در عثمانی مخالف بودند . دولت عثمانی  سه ماه پس از آغاز جنگ   به پشتیبانی آلمان  وارد نبرد جهانی شد. ” انور پاشا، عقیده داشت که عثمانی ها با اتحاد با آلمان روزنه امیدی خواهند داشت که جلوی فروپاشی امپراتوریشان را بگیرند “*** و  شاید بتوانند سرزمین های از دست رفته را باز پس بگیرند.  بهمین جهت نیروی دریای عثمانی در دریای سیاه با روسها در گیر شد و با  گشودن جبهه قفقاز به کمک آلمان شتافت تا قوای روسیه نتوانند در جبهه جنگ با آلمان در اروپا متمرکز شود ، عثمانی ارمنی های ساکن قفقاز را به همکاری با روس ها به خیانت متهم کرد و با اخراج آن ها از وطنشان به کشتار گسترده دست زد .

استراتژی  انور پاشا بر اعلام جهاد و برانگیختن مسلمانان در هندوستان ، ایران، قفقاز و آسیای مرکزی به قیام علیه انگلیسی ها و روس ها مبتنی بود” ص51 .” هدف فوری آنها تسخیر میدان های نفتی باکو و شمال ایران برای نفوذ بیشتر بسمت شرق بود” ***ص52

نیرو های عثمانی از  سوی دیگر برای باز پس گیری مستعمراتش از انگلستان بسوی مصر یورش برد . متقابلا انگلیس قبایل عرب را با کمک شریف مکه “فیصل ” و لورنس *بسیج نمود و سرزمینهای سوریه و لبنان و عراق را به شورش بر ضد عثمانی تشویق نمود . فرانسه نیز که از هنگام جنگ های صلیبی پیوند های خود را با مسیحیان سوریه و لبنان حفظ نموده بود آنها را به پیوستن به شورشیان عرب ترغیب کرد.

معاهده پنهانی سایکس – پیکو برای تقسیم خاورمیانه

معاهده پنهانی سایکس -پیکو برای تقسیم سرزمین های عربی امپراتوری عثمانی میان انگستان و فرانسه

انگلستان و فرانسه برای جلب پشتیبانی اهالی مستعمرات عثمانی ، به اعراب ،کرد ها و ارمنی ها قول استقلال داده بودند ، اما در سال 1916 هنگامیکه فروپاشی امپراتوری عثمانی در افق خون آلود جنگ هویدا می شد، میان نمایندگان فرانسه و انگلستان در هتلی در دمشق ملاقاتی برگزار شد که بعدها به نام معاهده سایکس -پیکو شهرت یافت و بر طبق آن میانرودان (عراق امروزی) و ماوراء اردن به منطقه نفوذ انگلستان و سوریه و لبنان به فرانسه واگذار می شد و فلسطین هم مطابق زمان عثمانی استاتوی ویژه ای داشت. از 1917 موقعیت انگلستان در جبهه جنگ خاورمیانه بسیار مستحکم شد و سلطان عثمانی قلمرو کوچکی برایش باقی ماند . در نتیجه شکست را پذیرفت و با فاصله کوتاهی درگذشت و جانشین او محمد ششم معاهده “سرو” را پذیرفت که مطابق آن حاکمیت عثمانی بر مناطق عرب نشین از میان برداشته شد و به فرانسه و انگلیس واگذار گردید. انگلستان مناطق نفت خیز موصل را قلمرو نفوذ ش افزود و اما قول مشارکت به کمپانی های نفتی فرانسه در استخراج نفت را هم داد . این معاهده زخمی عمیق بر وجدان سیاسی اعراب منطقه بود که به امید استقلال بر ضد امپراتوری عثمانی قیام کرده بودند. این معاهده که سنگ بنای خاورمیانه شد از همان ابتدا بیانگر دوشاخصه مهم بود، منافع کشور های امپریالیستی انگلستان و فرانسه و دوم عدم آمادگی ساختار های سیاسی بومی برای شکل دهی به حکومت های محلی .(در مقالات بعدی بدین نکته باز می گردیم).

پیدایش ترکیه

از سرزمین عرب نشین امپراتوری عثمانی کشور های عربستان سعودی, عراق ،سوریه و لبنان ، اردن هاشمی سر برآورد ، اما بر خلاف قول کشورهای پیروز جنگ شرق آناتولی به ارمنی ها داده نشد و کرد ها هم میان کشور خاورمیانه تقسیم شدند . کرانه های شرقی آناتولی به مرکزیت ازمیر هم که دیر باز یونانی نشین بود ، به کشور یونان ضمیمه شد و در جنوب هم ایتالیا جزیره های را به خاک خود افزود. و محدود کوچکی هم به مرکزیت استانبول در دست عثمانی باقی ماند . اما افسران ترک به رهبری  مصطفی کمال ..و حمایت :ترکان جوان” بر علیه معاهده سرو شوریدند . مصطفی کمال که در جنگ جهانی اول به خاطر دلاوری هایش ناآوری زیادی کسی کرده بود رهبری شورشیان را به دست گرفت و پس از تعیین آنکارا همچون پایتخت جدید و انتقال پارلمان به این شهر ، به سوی سرزمین های از دست رفته عثمانی لشکر کشی کرد و با شکست یونان و ایتالیا که از حمایت فرانسه و انگلیس نیز برخوردار بودند ،سرزمین کشور جدید را به دو برابر رساند . او ابتدا قدرت سلطان عثمانی را به امور مذهبی کاهش داد و سپس خلیفه گری هم از میان برداشت و جمهوری ترکیه جدید را  در سال 1923 پایه گذاری نمود . در همین دوره بیش از 1/5 میلیون مردم یونانی تبار که بیش از دوهزار و پانصد سال در این مناطق می زیستند ، از خاک خود رانده شدند و در مقابل 250 هزار ترک و مسلمانی که در دوره عثمانی به یونان مهاجرت داده شده بودند هم به اجبار از موطن چند قرنی خود رانده شدند.

مصر

محمد علی پاشا خدیو مصر و سودان و شریف مکه و مدینه

پس از  مرگ محمد علی پاشا در سال 1849، مدرنیزاسیون کشور ادامه یافت و در سال 1869 کانال سوئز گشوده شد .  نوه محمد علی، خدیو مصر  فاصله بیشتری از عثمانی گرفت . اما برای تامین بودجه ،سهم مصر  را در کانال سوئز به دولت انگستان فروخت و بدین ترتیب  سهم انگلیس از  فرانسه پیشی گرفت و سهامدار عمده شد. در سال 1881 افسران عرب تبار  جای سردمداران ترک و قفقازی را گرفتند . با این همه حضور انگلیسی ها   به تسخیر نظامی مصر  منتهی شد. و در طول جنگ اول جهانی بر بخش مهمی از خاورمیانه گسترش یافت .

ناسیونالیسم عرب عمدتا در برابر عهدشکنی انگستان برای تشکیل یک حکومت یگانه در خاورمیانه ریشه دارد. در مصر (وافت) ناسیونالیسم لایک برای آزادی از قیمومیت انگلیس و تصاحب کانال سوئز بود.جنبش همزاد آن هم با نام ” اخوان المسلمین ” آنهم بر بستر مبارزه با امپریالیسم غربی شکل گرفت.

گاهشمار حکومتی مصر در نیمه سده بیستم:

فواد پادشاه مصر  1917-36،

ملک فاروق (1936-1952 ) پادشاه مصر . انگلستان استقلال مصر ا پذیرفت اما نفوذ خود بر اداره کانال سوئز حفظ نمود.

کودتای ناصر 1956 و استقلال کانال سوئز

شکل گیری  کشور های عربستان سعودی،عراق و اردن

زمانی که معاهده پنهانی سایکس -پیکو توسط بلشویک های تازه به قدرت رسیده فاش شد ،فیصل هاشمی (شریف مکه) خود را بازی خورده  سیاست انگلیس یافت و دست به شورش زده و دمشق را تسخیر نمود .فرانسوی ها با بمباران دمشق شهر از تصرف فیصل خارج نمودند.1925 م.  و در همان سال  او از پرده داری کعبه نیز خلع شد .و ابن سعود رئیس ایل و باشنده ناحیه نجد ، منطقه حجاز را اشغال و کشور عربستان سعودی را پایه گذاری کرد.

عراق

انگلیسی ها در نوامبر 1914 شهر بصره را تسخیر نمودند و بدین ترتیب جبهه جدیدی در  جنگ میان آنها و عثمانی  گشوده شد. و طول جنگ از حاکمیت یک خلافت عرب برای جانشینی عثمانی پشتیبانی می کرد .این پشتیبانی منجر به نفوذ انگلستان در شبه جزیره عربستان و ناحیه هلال سبز / میانرودان شد. حکومت دست نشانده انگلیس در مصر هم  حامی این پروژه بود .

با پشتیبانی  انگستان ، حسین  پسر  حاکم سابق مکه که از خانواده هاشمی بود پادشاه عراق شد و تا سال 1954 که با کودتا عبدالکریم قاسم برکنار شد ، در سمت خود باقی ماند.

اردن

پس از جنگ جهانی دوم ، ماندای فرانسه و انگلیس به آخر رسید و اردن مستقل بنیاد شد

برادر او عبداله هم که چند دهه حاکم منطقه اردن بود پس از جنگ دوم جهانی و با استقلال اردن ، پادشاه این کشور شد. به این ترتیب پس از جنگ جهانی دوم ، دو تن از خاندان هاشمی ، یکی در عراق و دیگری در اردن حکومت می کردند.

خاندان هاشمی در خاورمیانه:

حسین از خاندان هاشمی ، حاکم مکه و فرمانده شورش علیه عثمانی ، پس از جنگ دمشق را تسخیر نمود و خود را شاه سوریه خواند .اما فرانسه و انگلیس او را بر کنار کردند .

فیصل اول   (1933-1855)  .شاه  سوریه 1920…..پادشاه عراق 1921-33….در مقابل ملک .. هاشمی با حمایت انگلستان پادشاه عراق شد و تا سال 1954 که با کودتا عبدالکریم قاسم برکنار شد

رشید علی گیلانی در کودتای ضد انگلیسی با آلمان ها همکاری کرد  و جنگی 15 روزه برای بازگرداندن حکومت پیشین عراق رخداد.

پس از جنگ جهانی دوم ، ماندای فرانسه و انگلیس به آخر رسید و اردن مستقل بنیاد شد

سوریه ، لبنان، فلسطین

لبنان 1914
سوریه و لبنان

سوریه: در نیمه سده  نوزدهم خدیو های مصر بر سوریه حکومت میکردند. در میان مبارزه میان   خدیو مصر و حاکمان عثمانی فرانسوی ها هم  مارونی های کاتولیک و روسها هم از ارتدکس ها پشتیبانی می کردند . پس از کشمکش های فراوان در سال 1861  ناحیه  کوهستانی لبنان  از حکومت خودگردانی برخوردار شد .  جوانه های نخستین ناسیونالیسم عرب  در این دوران شکل گرفت و  در استفاده  زبان عرب در ارتش های محلی رخ نمود. گرایش به رواج زبان محلی در میان ارتدکس ها منجر به مخالفت با روحانیون  یونانی زبان گردید . “عربیت” تا حدودی شکاف های دینی را کاهش داد. شماری از مسیحیان نیز ، رواج زبان عرب را به تمامیت خواهی اسلامی وابسته می دانستند. اما سکوی پرش ناسیونالیسم عرب ، جنگ جهانی اول بود

فرانسوی ها پس از جنگ اول  منطقه تحت نفوذ خود را به به چهار بخش تقسیم نمودند : 1-لبنان، 2-  ناحیه شمال و دمشق که عمدتا مسلمان سنی بودند..3-جنوب: دروزی ها .4- کرانه مدیترانه  که بیشترین باشندگان آن  علوی های شیعه بودند.

1941 ، دوگل در سال 1941 با نیرو های طرفدار ویشی در سوریه جنگید  و آنجا از از دست حکومت ویشی آزاد کرد ، ژنرال  لکلر  قول استقلال سوریه را داد اما فرانسه به عهد خود پایبند نماند ….

صهیونیسم و مسئله یهودیان در فلسطین

فلسطین و اسرائیل 1937

در آخر سده 19 تئودور هرتسل لیگ صهیونیسم را بنیاد نهاد . او خبرنگار  اتریشی -مجار بود که در جریان ” دریفوس” در فرانسه نقشی فعال داشت . او بر این باور بود که اگردر فرانسه که خاستگاه  روشنگری است جریان ضد یهود  به این اندازه قدرتمند است ، مسلما در دیگر کشور ها وضع وخیم تر است و به ناچار باید برای ایجاد یک کشور مستقل  اقدام نمود  . در این دوره صهیونیسم یک جنبش لائیک بود و درخواست منطقه ای برای زیست  یهودیان لزوما فلسطین نبود .حتی ابتدا  آنها  اوگاندا در آفریقا  را که مستعمره انگلیس بود را برای استقرار یهودیان پیشنهاد کردند.

اما با آغاز جنگ اول جهانی  در نامه بالفور (وزیر خارجه انگلستان” به درخواست  روچیلد ( سرمایه دار یهودی فرانسوی* برای ایجاد یک جامعه و نه “یک کشور ” شده است و و در نامه  به عنوان یکی از شروط قید شده است  تشکیل چنین “جامعه ای ” نباید  به مردم بومی غیر یهود آسیبی وارد شود .

با پایان جنگ اول جهانی  در زمانی فلسطین دارای   استاتوس ویژه ای  بود مهاجرت یهودیان آغاز گشت شمار  یهودیان در سال 1922 83 هزار ، مسلمانان 590 هزار و مسیحیان 71 هزار و دیگران 7 هزار  بود . 15 سال بعد (1937) شمار یهودیان 306هزار، مسلمانان 875 هزار و مسیحیان 105 و دیگران 11 هزار شمرده شده است .

در جنگ جهانی دوم با کشتار چند میلیون یهودیان در اروپا  مهاجرت  آنها به فلسطین  تشدید شد  و جلوگیری از این موج مهاجرت موجب خشم افکار عمومی اروپا می شد و این مهاجرت با شدت فزاینده ای گرفت . در این دوره هم اعراب و هم یهودیان مخالف حضور انگلستان در منطقه بودند.

از سوی دیگر با پیدایش سازمان ملل و  پشتیبانی از سیاست از میان برداشتن کلنی ها ، انگلستان که دیگر نفعی در حفظ فلسطین نداشت  ، اداره این منطقه را به سازمان ملل واگذار نمود  . پیشنهاد  سازمان ملل  ایجاد دو کشور مجزا برای مسلمانان و یهودیان و اداره  بیت المقدس/اورشلیم زیر نظر سازمان ملل بود، طرحی که مورد قبول هیچ یک از دو طرف مورد پذیرش قرار نگرفت .. پس از درگیری با نیروی های انگلیس در سال 47 و 48  انگلستان منطقه را ترک نمود و بلافاصله بن گورین بدون نام بردن از فلسطینیها ، تشکیل دولت اسرائیل را اعلام نمود.

مفتی اورشلیم ، محمد امین الحسینی  مخالف شدید یهودیان  و از بنیانگذاران ناسیونالیسم فلسطین و عرب بشمار می آید  او از رهبران شورش سال های 20 تا 30 در فلسطین بود. همو در مخالفت با یهودیت چنین پیشرفت که با هیتلر هم ملاقات داشت

یمن

یمن : متوکلیت  امام شیعه زیدی [ منتسب به امام پنجم) 1990

عمان  ، امارات ، قطر ، کویت ، بحرین

…………………………………………………………………………….

برخی رویداد های تاریخی سده نوزدهم:

1798- آغاز حمله و تسخیر  مصر  بدست ناپلئون بناپارت

1799 دخالت فرانسه در فلسطین

1805-1848 محمد علی پاشا ،حاکم مصر

1827 معاهده فرانسه ، انگلیس و روسیه در مورد یونان

1829 شورش بر ضد روسیه در تهران

1830 پیاده شدن نیروهای فرانسه در الجزایر

1839  ورود نیروهای انگلیسی در عدن

1848 فرانسه الجزایر را به خاک خود الحاق می کند

1852 استاتوکو بیت المقدس توسط عثمانی

اکتبر 1853- مارس 1856 جنگ کریمه

1860  کشتار مسیحیان در دمشق

1869 گشایش کانال سوئز

1882 استقرار ارتش انگلیس در مصر

1898 امپراتور آلمان در استانبول

1899 کویت تحت الحمایه بریتانیا

1905 گیوم دوم امپراتور آلمان در تانژه مراکش

1907 معاهده دولتهای روس و انگلیس برای ایجاد مناطق نفوذ در ایران

1908 احداث راه آهن حجاز تا شهر مدینه

1909 تاسیس شهر تل آویو

1911 آغاز تسخیر لیبی توسط ایتالیا

1912 تحت الحمایگی مراکش توسط فرانسه

1912 معاهده ایتالیا و عثمانی در مورد لیبی

1914/1918 جنگ جهانی اول . در پایان جنگ در 1922 “ترکان جوان” جمهوری ترکیه را  جانشین  امپراتوری عثمانی کردند.

پانویس

ارتش بعنوان  ستون فقرات ملت ساری:  ترکیه و مصر

محمد علی پاشا خدیو مصر و سودان و شریف مکه و مدینه

تاسیس “لیگ عرب” پس از جنگ دوم جهانی

*در ایران دوره قاجار هم “ممالک محروسه” بر همین پایه استوار بود ، البته با امکانات محدودتر و بی کفایتی بیشتر  حکمرانان.

**  تفاوت روند گسترش جنبش جداسری را در هندوستان و  کشور های خاورمیانه  نشانگر نقش بازدارنده چندین سده حکومت عثمانی در این منطقه است. ساختار اجتماعی جوامع خاورمیانه به شکل اسفناکی چرخه بازتولید روابط اجتماعی در جا می زدند و رشد نیرو های تغییر در این جوامع بشدت کند بود.

***/  ص 51 .ایران و جنگ جهانی اول -تورج اتابکی .

****-سازمان ملل متحد : پس از جنگ اول جهانی ،جامعه ملل در ژنو تشکیل شد و پس از جنگ دوم به نیویورک تغییر محل داد و به سازمان ملل متحد بدل شد  . در تغییراتی که در سرزمین های واگذار شده به این دو کشور انگلیس و فرانسه حاصل شده بود ،نفوذ انگلستان افزایش چشمگیری یافت (عراق ، فلسطین، قبرس،تردن، مصر،سودان و یمن و حاشیه جنوب خلیج فارس)

منابع