فهرست

چرخش روزگار ،پایان امپراتوری بیزانس ، آغاز امپراتوری عثمانی

 

استانبول: کلیسایی که مسجد می شود

روز 29 مامه 1453 م.  سلطان محمد فاتح  دروازه های شهر کنستانتینوپل را گشود . عصری پایان یافت.  سقوط پایتخت بیزانس در شرق و غرب رخدادی تاریخ ساز محسوب می شود : مسلمانان پس از هشت سده  کشاکش پایتخت  هزار و صد ساله مسیحیت را تسخیر کردند . عثمانیان حاکمیت خود را بر شمال آفریقا تثبیت نمودند. در اروپا ، بالکان  و برخی کشور های شرقی  را تسخیر  و حکومت های اروپایی را به لرزه در آوردند. با سقوط  پایتخت  بیزانس ،مرکز ثقل تمدن  اروپایی – مسیحی از شرق به غرب  این قاره منتقل شد ; رنسانس اروپا را فرا گرفت و از دل آن دنیای معاصر سر برکشید . از سوی دیگر اروپا  شرق مدیترانه را از دست داد و در جستجوی راه های تجاری جدید ،دریای ها را پیمود و سرزمین های جدیدی را گشود. توازن قوا بگونه ای دیگر شکل می گرفت، این بار در جغرافیایی گسترده تر.

گاهشمار :

1302 طایفه عثمانی به عنوان مدعی اصلی  سیطره بر شمال غربی آناتولی پا به میدان می گذارد.

1326م/705ق عثمانیان بورسه(بورسا) را می گیرند و پایتخت خود می کنند.  ده سال بعد برگاما  و سپس در 1338/717 عثمانیان ایزمیر را می گیرند.

1356/735 ترکان عثمانی به اروپا گام می نهند.

1361 م /740ق .عثمانیان  آدریانپولیس = ادرنه را پایتخت  اروپایی خود تعیین  می کنند و دو سال بعد عثمانیان در بوسنی  سپاه صربستان و مجارستان را شکست می دهند

1380 ورود ترک ها به بالکان

1389 صربستان ضمیمه امپراتوری خثمانی می شود . 1393 بلغارستان

1402/781.تیمور به آناتولی یورش می برد  ارتش عثمانی را کاملا شکست می دهد و سلطان بایزید را در نبرد آنکارا اسیر می کند.

1444 عثمانیان پادشاه لهستان  و مجارستان را در وارنا شکست می دهد و می کشند.

1453.ترک  های عثمانی  قسطنطنیه را تسخیر می کنند.

 

اما چرا  پایتخت هزار و صد ساله امپراتوری رم شرقی یا بیزانس بدست  قبایل مهاجر  آسیای مرکزی  واژگون شد ؟

امپراتوری بیزانس که توانسته بود در برابر حملات اشکانیان و ساسانیان و سپس اعراب مسلمان تاب آورد  درجنگ های صلیبی از سوی هم کیشان مسیحی خود چنان ضربت سهمگینی خورد که هرگز کمر راست نکرد و نتوانست  در برابر فشار روز افزون مهاجرت و حملات ترکان مقاومت کنند. در حقیقت پایان عمر امپراتوری  از قبل رقم خورده بود  و حمله مغول و بویژه تیمور انجام آن را به تاخیر انداخته بود .  برخی از دلایل را می توان چنین برشمرد:

مهاجرت و تغییر ترکیب جمعیت:

 

مهاجرت قبایل صحراگرد آسیای مرکزی به سوی غرب از سده دوازده با ورود ترکمن ها و سلجوقیان از راه فلات ایران به آناتولی شدت گرفت و در طول دو سده ترکیب جمعیتی این سرزمین متحول شد :   تا پیش از ورود ترک ها ارمنی ها و آشوری ها و کرد ها  جمعیت اصلی شرق آناتولی را تشکیل می دادند  و در غرب  آناتولی  باشندگان یونانی  اقامتی دوهزار ساله داشتند. اما فشار قبایل  مهاجر ترک، نخبگان سرزمینهای شرقی آناتولی را بیش از پیش به سوی شهر های بزرگ غرب و به ویژه پایتخت امپراتوری بیزانس سوق می داد . این خلاء قدرت  همراه با تغییر ترکیب جمعیتی موجب تضعیف روزافزون حکومت بیزانس می شد.در ادوار بعدی با مهاجرت ترک ها و به ویژه ترکمن ها، ساکنان ارمنی اولیه این مناطق مجبور به ترک آن شدند.

قبایل صحراگرد با خانواده و دام و بار و بنه برای دستیابی به علفزار  های جدید به آناتولی آمده بودند ، اما  شمار بسیار این باشندگان جدید ،در حکم  سپاه  عظیمی بود که رویای دستیابی شهری های ثروتمند را  برای سرکردگان آنها وسوسه آمیز می کرد .به ویژه مبلغان مذهبی که جنگ با کفار و تسخیر سرزمین های آنها را نه تنها حق ، بلکه وظیفه دینی این نو مسلمانان می دانستند .

عامل  مذهبی

چندی از پیدایش اسلام نگذشته بود که امویان در شامات و سوریه مستقر شدند و  قصد امپراتوری  همسایه (بیزانس) را نمود ند،  اما نه امویان که از شمال آفریقا تا اسپانیا را گشودند و نه خلفای عباسی  با همه کوشش های انجام شده ، به گشودن دروازه های کنستانتینوپل دست نیافتند . سلجوقیان نومسلمان سرزمین های گسترده ای را در  آناتولی اشغال نمودند. الب ارسلان سپاه بیزانس را در ملازگرد شکست داد و امپراتور را به قتل رساند و پایتخت خود را در نزدیکی دریای مرمره در شهر “بورسا” قرار داد ، به این امید که کاری را که خلفای عرب قادر به انجام آن نشده بودند به نام  جهاد گران ترک به فرجام رساند  .  اما هیچ یک از سرداران سلجوقی و مملوکان مصر از پس ناوگان دریایی بیزانس بر نمی آمدند . پس از فروکش حمله تیمور و مغول ، ترک  های آناتولی از نو نیرو گرفتند و این بار عثمانی ها  با بسیج وسیع طوایف تحت عنوان “غزا با کفار”  به  پایتخت بیزانس حمله ور شدند. سلطان بایزید از دریای سیاه وارد خاک اروپا شد و از راه خشکی به قسطنطنیه  یورش برد . اما دیوارهای محافظ شهر که قرن ها از آن حفاظت کرده بود ،سپاه جهادگران عثمانی را باز داشت و آرزوی تسخیر مرکز مسیحیت و تصاحب ثروت عظیم ان باز هم برای چند دهه به عقب افتاد.

کشاکش  کلیسای یونانی و رمی

در این دوره نقش بیزانس با  سرنوشت مسیحیت  گره خورده بود. در حقیقت  این حکومت خود را نماینده اصلی مسیحیت می دانست و نسبت به پاپ در رم دست بالا را داشت .از سال 1054 که  امت مسیح  رسما به دو بخش تقسیم شد، علیرغم جنگ های صلیبی بر ضد مسلمانان ، کشاکش در دنیای مسیحیت ادامه داشت .تبلیغات پاپ بر علیه کلیسا یونانی، حمایت  اروپای  کاتولیک را از بیزانس در برابر دشمن مشترک بشدت کاهش داده بود . زمانیکه پاپ خطر قدرت گیری مسلمانان را در شرق اروپا جدی احساس کرد و فرمان بسیج عمومی برای جهاد داد ، چندان بازتابی مساعدی در میان کاتولیک ها نداشت. پاپ از مقامات کلیسای ارتدکس می خواست مذهب کاتولیک بپذیرند تا بتوانند از حکایت اروپای مسیحی برخوردار شوند .این امر خود موجب تفرقه میان پیروان مذهب ارتدکس میشد که خود را در خطر نابودی از هر سو می دیدند.امپراتور بیزانس بار ها کوشید با نزدیکی به کاتولیک ها پایتخت را نجات دهد ، اما بخشی از روحانیون ارتدکس ترجیح می دادند به زیر یوغ مسلمانان در آیند و هویت مذهبی خود را حفظ نمایند تا اینکه جذب کلیسای کاتولیک گردند.

تسخیر پایتخت مسیحیت بدست صلیبیون

در دوره چهارم، جنگ های صلیبی  با کشتار مردم لاتین تبار تسلونیک  و کنستانتینوپل در سال 1182 آغاز و با  اشغال پایتخت  در سال 1204 به پایان رسید. صلیبیون  سرزمین های امپراتوری بیزانس را میان خود تقسیم کردند.از این تاریخ تا زمان سقوط بیزانس توسط عثمانی در سال 1453  ،  قدرت حکومتی بین نیروهای مهاجم  فرانک ، ایتالیایی و ترک دست بدست می شد. آنها برای مدتی توانستند پیشروی قبایل ترک را متوقف و حتی آنها را به عقب برانند، اما ضعف  امپراتوری بیزانس  همراه با شیوع طاعون سیاه ، زمینه را برای تسخیر همیشگی آناتولی از سوی قبایل ترک آماده کرده بود.

ضعف اقتصادی و سیاسی  امپراتوری بیزانس

علاوه بر این شوالیه های مسیحی که اکنون حکومت های خود را در سرزمین های آناتولی بر پا کرده بودند ، تاجر های بنادر ایتالیا  هم وارد معرکه شده بودند: آنها در آناتولی و دریای سیاه به تجارت مشغول بودند و  گسترش روابط تجاری آن با ترک های سلجوقی و عثمانی موجب اشتراک منافعی بود که گاهی بر انگیزه های دینی می چربید . بنادر ایتالیا با یکدیگر سخت در رقابت اقتصادی بودند و از اتحاد های موقت با دشمنان دینی ابائی نداشتند . این مداخلات لاتین تبار ها ،بیزانس را از منابع مالی  و پشتوانه اقتصادی آناتولی محروم می کرد و حاکمیت بیزانس به حول و حوش پایتخت محدود می شد ، پایتختی گسترده در امپراتوری تهیدست و کوچک. شهری که سده ها ، شمار با شدگانش از چند صد هزار افزون بود ، به شهری تهیدست با محلات نیمه ویران  که شمار باشندگان از 40 هزار نمد گذشت، بدل شده بود.در روزگاری که جمعیت پر شمار ترکان مسلمان در چهار سوی پایتخت  انتظار می کشیدند.

 سقوط قسطنطنیه /کنستانتینوپل

 

پس از حمله مغول ، اقوام ترک آناتولی هریک در قلمروی خود محصور بودند . طایفه عثمانی در شرق دریای مدیترانه جای داشت .آنها در سال 1353 از  تنگه داردانل گذشته و به اروپا گام نهادند و در عرض 40 سال توانستند   سرزمینهای میان رومانی تا آلبانی را اشغال نمایند که تا پایان سده نوزدهم  جزیی از امپراتوری آنها محسوب شده و  رومانیلی خوانده میشد . عثمانیان لهستان را در جنگ کوسوو شکست دادند و بلغارستان  را باجگزار خود کردند، شهر( آدریان پل=ادریه)  را در نزدیکی کنستانتینوپل  به پایتختی  برگزیدند .اما پایتخت آسیایی آنها  همچنان  شهر بورسا=بورسیه در ساحل شرقی مرمره  باقی ماند .  بدین ترتیب قلمروی  امپراتوری بیزانس در حلقه محاصره  ترکان عثمانی قرار گرفت  و قلمرو آن به  پایتخت و حومه محدود می شد. با اینهمه   حمله تیمور لنگ به آناتولی پایان عمر  امپراتوری بیزانس  را نیم قرن به تاخیر افتاد

در سال 1451 محمد دوم که بعد ها به محمد فاتح شهرت یافت  در سن دوازده سالگی بر تخت نشست .وزیران پدرش  امپراتوری عثمانی را اداره می کردند و سلطان جوان چندان به بازی گرفته نمیشد. محمد در پی  کسب محبوبیت در میان رعایا و تسلط بر دستگاه حکومتی بود . او بزودی در یافت  تسخیر پایتخت مسیحیت  هدف همیشگی حکومت های اسلامی بوده  و کسی که از عهده چنین کاری بر آید نامی جاوید در میان مسلمانان خواهد یافت .اما  پروژه او در میان بزرگان مملکت هوادار زیادی نداشت .آنها  توازن قوای موجود را بنفع امپراتوری عثمانی میدانستند که اکنون بخش مهمی از شرق اروپا را در اختیار داشت و بر مدیترانه و دریای سیاه حکومت میکرد ، با بنادر تجاری ایتالیا روابط اقتصادی گسترده ای داشت و از راه تجارت برده  درآمد خوبی نصیبش می شد . مهمتر از همه به توافقی نا نوشته با دنیای مسیحیت توانسته بود  تعادل قوا را به نفع خودش برقرار نماید .و تسخیر امپراتوری بیزانس که جز نام چیزی از آن باقی نمانده بود جز تحریک عناصر سرسخت مسیحیت و دامن زدن به جنگ های مشابه جنگ های صلیبی نتیجه ای نداشت . اما سلطان جوان در پی نام بود و رویایش عبور از دیوار های تسخیر ناپذیر شهر  بود  دیوار هایی  که طی هزار و صد سال پایتخت  امپراتوری را از حمله دشمنان سر سختش  محفوظ نگه داشته بود،  آتیلا ، مجارها و بلغارها و  حتی سپاه عظیم صلیبیون در پشت این دیوار ها و خندق های دفاعی سپر انداخته بودند.

سلطان محمد فاتح با استفاده از توپ های بسیار بزرگ دیوار دفاعی را فرو می ریزد

اما سلطان جوان دست به تقویت ناوگان دریایی جدیدی زد که 120 کشتی جنگی در اختیار داشت و هر چند تجربه دریانوردی  بیزانسی ها را نداشت اما میتوانست نیروی دفاعی شهر را متفرق کند .شهر ی که از سه سوی به دریا محصور بود و در گذشته مسلمانان از شکستن خط دفاعی آن عاجز  مانده بودند . سلطان محمد سپاه پیاده ای هم  به خدمت داشت که شمار آن بیست برابر مدافعان شهر بود. او از طریق یک مهندس مجار به توپخانه ای دست یافته بود که قدرت آتشش در زمانه خود بی نظیر بود  و گفته میشود که برای انتقال آن بمیدان جنگ  شصت گاو  لازم بود .  استراتژی سلطان محاصره شهر و  جنگ در همه جبهه ها برای خسته کردن مدافعان  و سپس حمله نهایی به  مدافعان کم شمار و از رمق افتاده بود،در روز 29 ماه مه 1553 ترکان عثمانی از دریا و خشکی به شهر حمله کردند . حمله به دیوار دفاعی سرتاسری بود و سپاهیان فوج فوج  خود را به پای دیوار می رساندند. راه بازگشتی نبود ، در پشت آنها گردان پر شماری قرار داشت که فراریان را قلع و قمع میکرد . در ردیف بعدی  وینچری ها _ برده سربازان آزموده – قرار داشتند که با آرایش جنگی کارساز و در کمال نظم آماده حمله نهایی بودند.

سقوط کنستانتینوپل،29 مه 1453

 

در آن سو 4000 هزار مدافع بیزانسی و 2000 نیروی کمکی  اروپایی قرار داشت که چندین هفته  محاصره آنها را بشدت فرسوده  کرده و تنها امیدشان رسیدن نیروی کمکی مسیحی اروپا بود، آنها  هنوز در توهم جنگ های صلیبی بسر می بردند نمیدانستند که اکنون دوران شور مذهبی در اروپا به پایان رسیده است و آنچه تعیین کننده استراتژی دولت های جدید اروپایی است ،در درجه نخست از معاهدات اقتصادی و تجاری مایه می گیرد. نیروی کمکی نرسید . امپراتور  بیزانس در کنار سپاهیانش در لباس سربازی  کشته شد و دروازه های کنستانتینوپل گشوده شد. سلطان محمد در عصر همان روز سواره وارد شهر شد و مستقیم با کلیسای آیا صوفیا رفت و سخت تحت تاثیر عظمت آن قرار گرفت ** دستور قبلی اش مبنی بر سه روز تاراج شهر را به یک روز کوتاه کرد. و دستور  توقف غارت و تخریب اماکن مذهبی و دولتی را داد . سلطان جوان بود ، اما تجربه مملکت داری در امپراتوری عثمانی به او آموخته بود که از همان ابتدا باید حمایت “رعایای آتی” را بدست آورد .  در مدت کوتاهی پایتخت که اکنون  استانبول خوانده می شد زندگی را از نو آغاز کرد ، سلطان ، مسیحیان ارتدکس را زیر چتر حمایت خود گرفت و  با روحانیون جان بدر برده معاهده بست  و آنها را در کار خود و امور داخلی شان آزاد گذاشت  و از شکاف میان آنها و  کلیسای کاتولیک استفاده بهینه کرد ، یهودیان فراری از اسپانیای مسیحی را به خدمت گرفت و ارمنی های امپراتوری را در استانبول** جاه و مقام داد و بیک کلام ” اهل ذمه” که در خدمت ایشان بود ، وضعی به مراتب بهتر از اقلیت های مذهبی در اروپای مسیحی داشت و همین “همزیستی مشروط و محدود” و استفاده از دستاوردهای تمدن بیزانس ،یکی از عواملی بود که تسلط امپراتوری عثمانی را بر  بخش وسیعی از سرزمین های گسترده اسلامی را طی پنج سده امکان پذیر ساخت .

……

پانویس

مخازن آب برای مصرف مردم کنستانتینوپل . در سده ششم میلادی ساخته شد.

*حکومت بیزانس پس از حمله اعراب بخش ارزشمندی از شرق مدیترانه را از دست داد. اما  در سال های بعدی توانست با ایجاد یک سپاه حرفه ای  تحت فرماندهی متمرکز  با بخدمت گرفتن بلغار ها ، روس ها و ارمنی ها و دیگران به گسترش  قلمرو خود بیفزاید . در همین دوران  شاهد رشد شهر هایی چون تسلونیک  و دیگر شهر های جنوب غربی آناتولی هستیم. بویژه  قسطنطنیه در سده دهم  شکوفایی دوره نخستین خود را بازیافت .  پایتخت بیزانس در کنار شهر های بزرگ مسلمان نشین چون بغداد و قاهره  بر تارک تمدن  هزاره دوم میلادی می درخشید. در این دوره شهرسازی پایتخت رشد زیادی کرد بطوریکه  وقایع نگاران  ونیزی در سال تسخیر قسطنطنیه توسط صلیبیون  یاد آور می شوند : علاوه بر سر برآوردن  کلیسا ها و صومعه ها  در مناطق شهری ،مدارس و مراکزی برای تدریس *فلسفه یونان و علوم  دوباره راه اندازی شد ، بیمارستان ها و اماکنی هم برای نگهداری سالمندان ایجاد گردید. جمعیت شهر به بیش  از 400 هزار نفر افزایش یافت  . در شهر بازرگانان  ونیزی ،جنوایی ،پیزایی  در کنار بسفر تجارت خانه تاسیس نمودند و انواع و اقسام کالا ها ی محلی و غیر محلی را وارد و یا صادر می کردند.

**واژه “استانبول ” ریشه یونانی دارد /eis-ten-police معنی “داخل شهر” که نام یکی از محلات شاخ طلایی شهر بوده و سپس به تمام شهر اطلاق شده است.ص 145 میانه دنیا.

** *گفته اند که این شعر فارسی را خواند:

 

گاهشمار 2 :

1326/705 عثمانیان بورسه را می گیرند و پایتخت خود می کنند.  ده سال بعد برکاما  و سپس در 1338/717 عثمانیان ایزمیر را می گیرند

1346/ طاعون سیاه در اروپا  نقشه ص 98  رویداد

1354/733 آنکارا به چنک عثمانیان می افتد.

1392/717  تیمور بغداد را تاراج می کند   و اردوی زرین را شکست میدهد .1401 دمشق را تاراج می کند

تیمور  ارتش عثمانی را شکست می دهد و سلطان بایزید را در نبرد آنکارا اسیر می کند

1444 عثمانیان پادشاه لهستان  و مجارستان را در وارنا شکست می دهد و می کشند

1453.ترک  های عثمانی  قسطنطنیه را تسخیر میکنند . در همین سال جنگ صد ساله میان فرانسه و انگلستان پایان می یا بد .  کاهش نفوذ کلیسا بر  اغلب حکومتهای اروپایی.

1457 گوتنبرگ دستگاه چاپ را اختراع می کند

1492 کریستف کلمب قاره امریکا را کشف می کند.

1498 واسکودوگاما  دماغه امید نیک را دور میزند.

 

 

گالری عکس

پرگام

بورسا پایتخت آسیایی عثمانی

افسوس شهر باستانی در جنوب غربی ترکیه