فهرست

ترکان در عرصه اورازی

پیش در آمد

خاورمیانه در آستانه پیدایش اسلام حدود سده شش میلادی

 

حکومت بنی امیه در فلات ایران  بدست سرداران سپاه عرب اداره می شد .آنها قبایل عرب را به شهر ها و مناطق  شورشی منتقل کردند و هدف اصلی شان دریافت جزیه و خراج از مردم ایران بود و چندان در بند مسلمان کردن توده های مردم نبودند . اما عباسیان خیلی زود به این نتیجه رسیدند که توان اداره ایران را ندارند و از عهد مامون خاندان های ایرانی مامور اداره ولایات مختلف ایران  شدند . این روند که با حکومت طاهریان  سنی مذهب آغاز شد ، در طی  دو سده به حاکمیت آل بویه  بر بخش بزرگی از ایران مرکزی انجامید  .شاهان ایرانی  بمدت یک سده بر خلفای بغداد سروری داشتند و  انها را مطابق منافع خود بر تخت خلافت می نشاندند.

اما از شرق طوفان جدیدی بپا خواسته بود :از زمان سامانیان فرآیند ورود غلامان ترک  به فلات ایران   آغاز گردید و افزایش شمار این قوم بخش مهمی از سپاه خلفای بغداد را نیز از  جنگاوران ترک انباشته کرد که به  قدرت رسیدن  سرداران ترک در فلات ایران و بین النهرین انجامید. نیم پرده ایرانی به پایان رسید و جنگ آوران ترک به  قدرتمند ترین نیرو در سرزمین های اسلامی تبدیل شدند .

حکومت های اسلامی در سال 975

در حالیکه سرزمینهای شرقی مسلمانان زیر سم ستوران قبایل صحراگرد آسیای مرکزی  قرار داشت   شرایط در دو سوی اورزای  متفاوت بود ،دوران رشد شهر ها سرعت می گرفت :  “رشد سریع جمعیت در اروپای قرون میانه فقط قابل قیاس با رشد آن در در خاور دور بود که در آن  جمعیت چین در قرن یازدهم از 60 میلیون به 100 میلیون نفر رسید .اقتصاد چین از این هم سریعتر  توسعه یافت ..بنادر بزرگ در شرق و جنوب برای بازرگانی   رشد فراوانی کرد. در آنسوی اورازی ، شهر های اروپای غربی به ویژه در نیمه شمالی ایتالیا( میلان ، ورونا ، ئنیز، بولونیا، فلورانس، پیسا، جنوا…) و در دو سوی کانال مانش (لندن، روآن، پاریس ، بروژ، تورنه، بروکسل) رشد چشمگیری داشت” رویدادنگاری تاریخ جهان ص78

 جابجایی جمعیت  در شرق میانه

 

در قرن دهم ، شهرهای  بغداد و سامره و امارات سامانی کانون تجارت برده بود.سامانیان در تجارت بردگان ترک در سرزمین‌های شمال و شرق قلمرو خود سخت درگیر بودند، اما  فقط غیر مسلمانان را می‌شد برده کرد و وقتی که اکثر ترک‌های  به اسلام گرویدند (قرون نهم و دهم)  عده‌ی فزاینده‌ای از آنها به صورت آزادمردان وارد  خدمت سپاهیگری شدند و به عنوان سرباز مزدور به خدمت امرای محلی و  خلفای بغداد در آمدند . اما سلجوقیان مرحله نوینی را در تاریخ ایران و شرق میانه گشودند. سلجوقیان نشانگر مهاجرت ترکان، همراه با خانواده و گله‌هایشان به همه‌ی منطقه‌ی شرق میانه بود. “این قبایل که با نام ترکمن خوانده شده اند در دوره سلجوقیان به صورت گسترده  بسوی غرب مهاجرت کردند.”/ اطلس اقوام شرقی ص26 /از این برهه به بعد ترکها پس از عربها و ایرانیان سومین گروه مسلط زبانی/قومی در منطقه شرق میانه بودند.

یورش قبایل ترک و تسخیر شرق میاننه اوایل سده 12م.

در عهد سلجوقی  یورش‌های قبیله‌های ترک در خراسان و ایران قوت یافت و دامنه‌اش تا غرب ایران یعنی آذربایجان، جنوب قفقاز و آناتولی، گسترده شد .” نخستین موج  مهاجرت قبایل  ترکمن   در سال  1027  با سپاه محمود غزنوی برخورد کرد و بسمت آناتولی رفته در آنجا مستقر شد . موج بعدی  به رهبری طغرل بیک  برای تسخیر ایران به حرکت در آمد ه  و در سال 1050 اصفهان را پایتخت  حود قرار داد

.این تغییرات در ترکیب جمعیتی از یکسو گسترش دامداری و کاهش کشاورزی را در پی داشت و اقتصاد شبانکاری را گسترش داد  و از سوی دیگر زبان ترکی را در روستاهای  سرزمین های محل زیست آنها رایج کرد .نسل های بعدی  قبایل ترک همچون مهاجران قدیمی  عرب ، با مردمان بومی در هم آمیختند و از همزیستی این مردمان  تاریخ و فرهنگ بعدی ایران شکل گرفت .ترکان زبان پارسی را به هند و آناتولی بردند و همراه دیگر مردمان این سرزمین دل در گرو حفظ آب و خاک آن نهادند.

حاکمیت سلاطین ترک بر فلات ایران

یکی از قلعه های دوره غزنوی ، در غزنه؟
قلمرو غزنویان

غزنویان (977-1040)

” غزنویان با آن که اصلاً سربازان برده‌ی سامانیان بودند، نخستین سلسله مهم ترک در دارالاسلام گشتند. حکمرانان سامانی سپاه خود را به سرداران ترک تفویض کرده بودند و به آنها به عنوان والیان ولایات اقطاعات   وسیع ( زمین در قبال خدمت)واگذار کردند. و هم آنها در قرون دهم و یازدهم علت اصلی سقوط حکومت سامانی در خراسان و افغانستان امروز شدند .غزنویان در مرزهای شرقی خلافت ،یک شاهنشاهی برپا کردند که افغانستان شمال هند را در بر می گرفت** . ” آنها در ایران خود را قهرمان  مذهب تسنن در برابر تشیع  آل بویه قلوداد می کردند “. /دانشنامه/  ”  مذهب سنت راستین( ؟)بار دیگر توسط محمود  برقرار گردید و تمام معتزله گرایان و سایر انحرافات دیگر سرکوب شدند “رهاورد مینورسکی ص 96 .گستردگی و ثروت حاصل از چپاول هند  بسیار عظیم بود و فقط با امپراطوری خلفای عباسی در بغداد قابل قیاس بود و پایتخت جدید آن غزنین از بسیاری جهات رقیبی برازنده برای بغداد شد.

“غزنویان همچون غالب همگون شدگان نسل اول به طیب خاطر هویت عشیره‌ای و ترکی سابق خود را رها کردند . غزنویان خود فارسی را خوب نمی فهمیدند ، اما به تقلید از دربارهای ایرانی ، شاعران و نویسندگان را حمایت می کردند و از آنها بهره تبلیغاتی می بردند . در دربار غزنویان  جشن ها و رسم های ایرانی با شکوه تمام برگزار می شد. بهرحال عهد غزنوی روزگار باروری علمی ادبی و فکری بود و نتیجه حکومت های صفاریان ، سامانیان ، آل زیار و آل بویه در این عصر آشکار شد.” /دانشنامه ص155

سلجوقیان (429-590 ه/1037 -1193م)

این بخش  عمدتا  گزیده ای از کتاب “سلجوقیان” ترجمه کاظم فیروزمند  از نشر مرکز می باشد

قلمرو سلجوقیان

سلجوقیان طایفه از ترکمانان غز و خزر بودند که در روزگار سامانیان از دشت قبچاق به نواحی خوارزم و سواحل دریای خزر ، بالای رود سیحون ، آمدند و در آن جا به گله داری پرداختند. آنها برای حاکمیت بر چراگاه های جدید با  سلطان مسعود غزنوی در گیر بودند و  او را در جنگی میان مرو و سرخس شکست دادند و سرکرده آنها طغرل در نیشابور بر تخت نشست.

سلجوقیان برخلاف پیشینیان خود با سرکردگی نیروهای قبیله‌ای خود به قدرت رسیدند. آنها در جهان اسلام مزدور نبودند و ایلات و طوایف آن یکجا به جهان ایرانی سرازیر شدند. سلاطین سلجوقی  از برخی جهات  با پادشاهان اشکانی  شبیه بودند ،  هردو  قبیله جنگ آور بودند و نظامی ملوک الطوایفی داشتند و هر دو از دشت های خراسان و ماوراءالنهر  با ایران آمده بودند. غلبه سلجوقیان، برای نخستین بار پس از ساسانیان، به وحدت مجدد سیاسی ایران به دست سلسله‌ای انجامید که از داخل فلات حکومت می‌کرد.خصلت ایدئولوژیک شاهنشاهی سلجوقی سخت مدیون دولت‌های پیشین غزنوی و سامانی بود.  حکومت این سلسله‌ها مبتنی بر توسل شدید به شریعت و تعصب دینی استوار بود و بر عدل تاکید داشت.

. در سال 1055 طغرل پیروزمندانه وارد بغداد شد و لقب «پادشاه شرق و غرب» از سوی خلیفه به او عطا گردید. پسرش آلب‌ارسلان رومانوس دیوجانس امپراتور بیزانس را شکست داد و او را به اسارت گرفت. ” نبرد ملازگرد و پیروزی الب ارسلان یکی از رویداد های مهم تاریخ اسلام به شمار می رود . از این تاریخ به بعد ترک ها و مسلمانان به تدریج بر سرتا سر آسیای صغیر چیره شدند و در آنجا استقرار یافتند  و همین پیروزی الب ارسلان را در جهان اسلام به شهرت رساند” د.ب.ا جلد نهم ص 742

” مرزهای حکومت سلجوقیان در اوج گسترش خود  ( در عهد الب ارسلان و ملکشاه )از مشرق تا به چین و از مغرب به دریای مدیترانه  می رسید. در شمال دریاچه آرال و دشت قبچاق و در جنوب  دریای عمان و خلیج فارس و شبه جزیره عربستان در دست ایشان بود.” دانش ص 158

دیوانسالاری ایرانی در خدمت حاکمیت سلجوقی

آرامگاه نظام الملک در اصفهان

حسن توسی، ملقب به نظام‌الملک در 1063 منصب وزارت را عهده‌دار شد.” هر چند خلیفه  هم امپراتور بود و هم پاپ، اما نظام‌الملک هم رئیس دستگاه اداری «نخست وزیر» بود و هم گاهی رئیس دانشگاه، صدر خدمات دیپلماتیک و سپهسالار قشون، او مناصب دولتی را  میان اعضای خانواده‌اش تقسیم کرد.  نظام الملک همراه خانواده‌اش در بین مسجد و ارگ خلیفه سکونت داشت. شبکه او همه‌ی سرزمین‌های مهم سلجوقیان بزرگ، به استثنای آذربایجان را در برگرفت، اما قلب این شبکه اصفهان بود.”زمانی که خواجه نظام الملک به وزارت رسید اولین دستورش به زندان افکندن عمید الملک کندری وزیر با تدبیر طغرل سلجوقی بود .او در سال بعد به دستور الب ارسلان در زندان مرو کشته شد.” دانش ص160 .او سپاه قبیله‌ای آلب‌ارسلان را به یک ارتش تبدیل نمود و وظیفه آن را از غارت به حفظ امنیت تغییر داد. روش اقطاع را توسعه داد (اعطای زمین یا تخصیص درآمدی خاص در ازای انجام وظایف ویژه‌ی نظامی به یک رهبر قبیله به جای حقوق و نیز بعنوان پاداش در ازای خدمات دیوانی ).اقطاع بازتاب این فکر بود که همه‌ی قدرت در اختیار فرمانرواست

او مشاور شاهی بود که از زمین تا آسمان با او متفاوت بود: آنها ترک بودند نه ایرانی و به جامعه ایلیاتی تعلق داشتند نه به جامعه یکجانشین. هنجارها و آباءشان از آن او نبود. این وزیر قدرتمند کارش و مسئولیتهایش را نه صرفاً در محدوده‌ی عصر پرآشوب خویش، که از چشم‌انداز وسیع تاریخ ایران، و به ویژه شاهنشاهی ساسانیان نیز می‌دید.  نظام‌الملک، وزیر ی جنگجو  هم بود و در لشکرکشی به روم و حلب و خراسان و ماورتءالنهر شرکت داشت.” در سیاست نامه نظام الملک ما اسنادی از اولین فرایند ترکیب نیروی ترک را با روش های اداری ساسانیان و خلافت بزرگ عباسی مشاهده میکنیم .نظام های خبرچینی ، نامه رسانی و کارگزاران حکومتی که به طرز ماهرانه ای از عناصر مختلف سامان یافته و با مدارس مذهبی هماهنگ شده بود، مرکزی که می بایست سمت و درستی راه طی شده عامه مردم را رصد کند. غزالی می گوید از معلمین این مدارس معتقد بود: ” دین و حکومت دو قلو هستند و یکی بدون دیگری نمی تواند کاری بکند”مینورسکی ص 97

 

اتابکان

اتابکان ، حکومت بردگان آزاد شده /کارگزاران سلجوقیان

“در اواخر این دوره  بر اثر ضعف سلجوقیان ، برخی فرماندهان ترک هریک در ناحیه خود دولتی مستقل یافتند و به اتابک( پدر) مشهور شدند  ،مهمترین آن ها  اتابکان آذربایجان ، فارس،  الجزیره و دیار بکر هستند.

اتابکان غلامان زرخریدی بودند که پس از ابراز لیاقت و اثبات وفاداری  به مقامات عالی لشکری تا حد سپهسالاری می رسیدند . در دستگاه سلجوقیان آزادگان  نمی توانستند به دستگاه نظامی راه یابند . هر بار که سلطان  ناحیه ای از کشور را به یکی از شاهزادگان واگذار می کرد یکی از سرداران سپاه  را که سابقه بردگی داشت به عنوان  دایه همراه او می کرد تا به نمایندگی شاهزاده آن محل را اداره کند .

اتابکان فارس و آذربایجان به سبب حمایتشان از شاعران و نویسندگان بزرگ ایرانی شهرت بسیار دارند. خاقانی شروانی و نظامی گنجوی در دربار اتابکان آذربایجان  می زیستند سعدی شیرازی گلستان و بوستان را در زمان اتابک ابوبکربن سعد زنگی نوشت که مردی خردمند و دور اندیش بود و برای نجات فارس از کشتار و ویرانی مغول پیش از رسیدن سپاه چنگیز از در اطاعت در آمد و خراج گذار شد.” دانشنامه ص 159

قراختائیان

قراختاییان نسبشان به سلسله‌ی حاکم لیائو در شمال چین می‌رسید. ( این سلسله در سال 1125 میلادی به دست سلسله کین/جین که در شمال کشور چین مستقر بودند، بر افتاد. کین به زبان چینی به معنای طلائی است و مغولان امپراطوری کین را آلتای‌خان (خان طلایی) می‌نامند. مورخان اسلامی کین را آلتای‌خان یا آلتون خان می‌خواندند. قراخانیان از چین به سمت غرب حرکت کردند تا ماوراءالنهر را که در دست مسلمانان بود به تصرف خود درآوردند. این حرکت احتمالاً عامل مهمی در راندن هرچه بیشتر غزها به طرف غرب باشد.

قراختاییان اصالتاً قومیِ صحرانشین بودند. سازمان نظامی آنها مبتنی بر نظام اعشاری بود که بعداً چنگیزخان از آن تقلید کرد. اهمیت قراختاییان به لحاظ حکومت مغولان در دوره‌ی بعد بود. در فرمانروایی آنان شیوه‌ی چینی یعنی دیوان سالاری و روش صحرانشینی، در نظام اداری و آرایش جنگی نیروهای نظامی درهم آمیخته شد. زبان چینی زبان اصلی آنان بود. ولی در نظام اداری از هر دو زبان فارسی و اویغوری استفاده می‌کردند. شیوه‌ی چینی استفاده از پیاده‌نظام و تاکتیک محاصره را سواره‌نظام و تیراندازان تکمیل می‌کردند.

خوارزمشاهیان

جلال الدین خوارزمشاه در جنگ با مغولان

محمود غزنوی در 1017 به خوارزم مسلط شد. ولی این منطقه در 1041 به دست سلجوقیان افتاد. شاه یکی از غلامان ترک خود را به عنوان حاکم خوارزم منصوب کرد و هم او سلسله خوارزمشاهیان را تاسیس نمود. خوارزمشاهیان خود را تحت لوای قراختاییان قرار دادند، اما خودمختاری فراوانی بدست آوردند و در اوایل سده‌ی سیزدهم سلجوقیان را از همه نقاط ایران تا آناتولی بیرون راندند و غوری‌ها را ناگزیر به فرار از هند کردند.

خوارزمشاهیان، پس از شکست سنجر به دست قراختاییان، به قدرت رسیدند. خوارزم در محل تلاقی آمودریا (جیحون) و دریای آرال قرار دارد و از جهت کشاورزی و تجارت بین چین و جنوب روسیه اهمیت زیادی داشت. ساکنان آن تا پیش از مهاجرت ترکان به غرب، ایرانی بودند که سلسله‌ی خوارزمی به نام مامونیه در قرن دهم میلادی وجود داشت (حامی ابن سینا).

………

پانویس:

**نظام‌الملک وزیر الب ارسلان  پسرش ملک‌شاه بود که امور نظامی و دیوانی را بر اساس  الگوی فرمانروایی ایران و فرهنگ سیاسی آن نهادینه کرد. و برای تقویت مشروعیت اسلامی سلطان سلجوقی ، بنیان مدارس را نهاد که آموزش عالی از جمله تعلیم مذهب تسنن را گسترش داد.

منابع:

 

سلجوقیان