خاورمیانه در دوره باستان تحولات تاریخ ساز ی را در دامان خود پرورانده  که پیدایش کشاورزی، زندگی شهری، گسترش تجارت، و اختراع خط از آن جمله می باشد.در همین خطه از جهان امپراتوری های مصر و پارس شکل گرفت و سپس اعراب امپراتوری های اسلامی را بنیاد نمودند که از آن پس رقابت میان شرق و غرب رنگ دینی بخود گرفت و جنگ های صلیبی پیامد آن شد .از دامن این جنگ ها امپراتوری عثمانی در شرق و حکومت های غربی سر برآوردند که هریک به نوبه خود بر خاورمیانه تسلط یافتند . در پایان سده نوزدهم در دوره تلاشی امپراتوری عثمانی،دو قدرت استعماری جهان انگلیس و روس در گیر بازی بزرگی در خاورمیانه شدند که فرجام آن برای اهالی این سرزمین ها اسفناک بود

زمینه بحران جوامع خاورمیانه، آسیای مرکزی و هند اساسا ناشی از ساختار اجتماعی -سیاسی داخلی آنها بود که در برخورد با سرمایه داری اروپائی شدت گرفت. رقابت کشور های مستعمراتی ، منطقه را با بحرانی عمومی روبرو نمود که در تاریخ نگاری اروپایی با نام “بحران شرق” شناخته می شود و “بازی بزرگ”بخشی از آن است

بازی بزرگ فصلی از بحران های پیش از جنگ اول است که در محدوده قفقار تا هند میان دو امپراتوری مستعمراتی روسیه و بریتانیا در گرفت.اصطلاح «بازی بزرگ» را به آرتور کانولی، افسر اطلاعاتی در کمپانی هند شرقی بریتانیا نسبت داده اند.

زمینه تاریخی” بازی بزرگ”

برگرفته از کتاب بحران شرق

پس از سقوط صفویه ، نادر شاه ابتدا افغان ها و سپس سپاه عثمانی را از ایران راند/1736 م/ و در پی آن ارمنستان و گرجستان را تسخیر کرده و سپس به افغانستان و هند یورش برد و با تسخیر بخشهایی از آسیای مرکزی بسوی جنوب ایران لشکر کشید و تا کرانه های خلیج فارس پیش رفت.او برای پایان دادن به کشمکش های مذهبی به عثمانی پیشنهاد کرد که مذهب جعفری را به عنوان شاخه ای از اسلام به رسمیت بشناسد اما این نظر مورد پذیرش روحانیت سنی قرار نگرفت. پس از مرگ نادر ،هر یک از روسای محلی برای خود قلمرو مستقلی برپا کردند وهرج ومرج بر فلات ایران حاکم شد . از آن جمله در ایالات شرقی احمد شاه درانی/1722-1772/ با فتح سرزمین های همسایه “امپراتوری” افغانستان را پایه گذاری کرد که هرچند عمر بسیار کوتاهی داشت اما زمینه ساز کشور مستقل افغانستان در سده های بعدی شد. .این جنگها و یورش ها به تضعیف آسیای مسلمان و تسهیل تسخیر هند بدست بریتانیا شد.صص84 .


دوران هرج و مرج با به قدرت رسیدن طایفه قاجار به پایان رسید .آنها بر کشوری با جمعیتی کمتر از 5 میلیون که دهه ها آشوب و کشتار را پشت سر داشت بیش از 120 سال حکومت کردند .  یکی از عوامل مشروعیت شاهان قاجار روحانیت شیعه بود که هر چند دیگر قدرت سیاسی اواخر صفوی را نداشت، اما پایگاه اجتماعی و نقش معنوی خود را حفظ کرده بود. حکومت قاجار بر پایه روابط عشیرتی بنا شده بود و در مملکتی که بیش از 50 درصد از باشندگان آن در قبایل زندگی میکردند، قدرت دولت مرکزی بر نیروی سواره نظامی طوایف استوار بود و به بهانه حفظ امنیت حاکمیت خود را بر مردمان ساکن شهر و روستا اعمال می کرد. نقش دیوانسالاری برای آنها به جمع آوری مالیات محدود بود. و آنچه مربوط به خدمات اجتماعی میشد عموما به نهاد های مذهبی واگذار شده بود.

در دوره فترت صفوی ،روسیه پتر کبیر در قفقاز و آذربایجان پیشروی کرد،هرچند که نادر شاه این منطقه را باز پس گرفت ، اما پادشاه گرجستان ، که واسال(تحت تابعیت) ایران بود ،بنا بر عهدنامه  سال 1783 کشور را تحت الحمایه روسیه قرار داد..قاجار ها با یورش به گرجستان و غارت پایتخت آن تفلیس حاکمیت خود را از نو برقرار ساختند. روس ها در زمان کاترین دوم مجددا به منطقه یورش بردند ، اما مرگ کاترین موجب بازگشت سپاه شد. سال بعد فتحعلی شاه به تخت نشست و خود را ادامه دهنده راه صفوی خواند با این حال در سال 1801 روسیه گرجستان و داغستان را به قلمرو روسیه الحاق نمود. علیرغم موفقیت های اولیه درجنگ، سپاه ایران مقهور توپخانه روسها شد ، فتحعلیشاه خواستار کمک از انگلستان و فرانسه شد ، اما کمک های محدود آنها به جایی نرسید و با قراردهد گلستان این ایالات برای همیشه به روسیه واگذار شد و بدین ترتیب روسیه بر بخش بزرگی از کرانه دریای سیاه و بخش غربی دریای کاسپین /خزر/ واقع در جمهوری آذربایجان امروزی مسلط شد. کوشش بعدی ایران برای پس گرفتن این نواحی در سال 1828 باز هم با شکست روبرو شد .در عهدنامه ترکمنچای،دولت ایران متعهد شد ارمنی ها و گرجی های ساکن ایران علاقمند به بازگشت را به کشور های مطبوعشان بازگرداند.به منظور اجرای این بند ، گریبایدف (نویسنده روس که همسری گرجی داشت )به عنوان سفیر تام الاختیار عازم تهران شد . در همین زمان ، دو تن از زنان برده گرجی و یک جواجه از حرمسرای شاه به سفارت روسیه پناه بردند.این رخداد به تشویق ملایان موجب شورش گسترده ای شد که در طی آن سفارت روسیه تسخیر و گریبایدوف کشته شد . شاه به فوریت از تزار پوزش خواست و تزار که در جنگ با عثمانی بود به منظور اجتناب از گشایش جبهه دوم ، پوزش شاه را پذیرفت.


اما واگذاری خانات قفقاز به روس ها ، مورد پذیرش شمار زیادی از مردم قفقاز و بویژه مسلمان نبود همچنانکه در آسیای مرکزی نیز باشندگان بومی حاکمیت روس ها به سادگی نپذیرفتند.طوایف مسلمان در آسیای مرکزی و در قفقاز اغلب مرید فرقه نقشبندی بودند و به فرمان بزرگان دینی خود بر علیه روسها دست به جهاد زدند. این مبارزات به رهبری امام شمیل به مدت چند دهه از 1834 در کوه های قفقاز ادامه داشت. مقاومت بومیان با حمایت گسترده مردم روبرو شد و به ویژه در سال های 1843 و 1845 پیروزی های مهمی بدست آورد.در این برهه زمانی، اشغال الجزایر به دست فرانسه نیز با مقاومت طوایفی که آنها نیز زیر چتر فرقه های صوفیه بودند روبروشد  و عبدالقادر ، سرکرده آنها بیک نماد مقاومت تبدیل گردید که حتی پس از دستگیری نیز فرانسوی ها از کشتن او بیم داشتند و لذا او به شامات (سوریه) تبعید شد . همان زمان در مصر هم محمد علی پاشا در همین راستا سر بر آورد. این مبارزات سر آغاز جنبش نوینی در میان مسلمانان منطقه شد که گرایشات گوناگونی در آن شکل گرفت/ پان اسلامیسم ، اخوان المسلمین، و…… از این پدیده در نوشته دیگری سخن خواهم گفت/

ارتش روسیه در شرق برای تسخیر خانات خوارزم، مجددا با نیرو های جهادی فرقه نقشبندی مواجه شدند که  پیشروی آنها را به تاخیر انداخت اما  روسها پس از تسخیر آسیای مرکزی  به نزدیکی هرات رسیدند که موجب نگرانی توامان شاه قاجار ، محمد شاه از یک سو و کمپانی هند شرقی از سوی دیگر شد. کمپانی که خود را در خطر روس می دید دست بکار دخالت در امور افغانستان و ایران شد تا با حایل قرار دادن این منطقه حاشیه امنی برای گل سرسبد مستعمراتش ، هند ایجاد نماید. به دیگر سخن ،بریتانیا خواستار سدی در برابر روسیه بود و روس ها از شمال فشار می آوردند که به آب های خلیج فارس دسترسی یابند.

فهرست

روس و انگلیس در ایران

  آرنولد توین بی ،پژوهشگر تاریخ می نویسد: “در دوره پایانی امپراتوری عثمانی، جوامع منطقه خاورمیانه چنان از پا درآمده بود ، که حتی سرسخت ترین مخالفان سیاست های مستعمراتی بدین باوربودند که سرنوشت منطقه در پایتخت های اروپائی تعیین می شود .چنین بینشی حاشیه عملیاتی عناصر محلی را محدود و امید ها را به سوی دست اندازی های بیرون منطقه رهنمون می کرد و آنها را از حرکتی خودجوش و برگرفته از دینامیسم منطقه ای دور می کرد .در چنین وضعیتی نیرو های عامل هر یک بازیچه نیروهای مستعمراتی معرفی  می شود.”

ایران  عرصه رقابت انگلیس و روس
   لرد کرزون در سال 1901 نوشت ” ما بیک دولت تامپون/حائل/ میان روسیه و خودمان نیاز داریم ” .دیپلماسی انگلستان  اطمینان یافته بود که حمله روسیه  حتمی و تنها زمان آنست که هنوز تعیین نشده. ماموران انگلیسی همه جا اشباح روسیه را در حال جاسوسی  می دیدند  . نمایندگان پارلمان انگلیس در مورد یک کمپانی روسی  به گفتگو پرداختند که در نظر داشت از اودسا در شمال دریای سیاه تا بوشهر به اکتشافات  ذخایر زیر زمینی بپردازد.  گزارش” موثق” و محرمانه ای به نمایندگان می رسید که روس ها در مناطق مرزی در بین اهالی بومی اسلحه پخش می کنند   و نفوذ روس ها روز به روز افزایش می یابد در حالیکه نفوذ انگلیس به شدت کاهش  یافته است در پایان سال سال 1901 به کابینه انگلیس خبر می رسید که روس ها 200 هزار سرباز را برای حمله به هند در آسیای مرکزی آماده کرده اند..حتی زمانیکه روس ها پس از شکست از ژاپن و انقلاب 1905، محرمانه به ماموران انگلیسی پیام سازش می فرستادند ، دیپلمات های انگلیسی آنرا حربه ای برای فریب خود قلمداد می نمودند. – ماموران انگلیسی حتی به فکر همکاری با آلمان ها برای مقابله با روسیه افتاده بودند.  حتی وزارت دفاع  بریتانیا در پی  کمک به جنبش های استقلال طلبانه  بالکان افتاده بود تا حضور روسیه را در ایران کاهش دهد.صص370-371از کتاب”راه های ابریشم.

بازی بزرگ در افغانستان

1838- 1842 در برابر گسترش سرزمینی روسیه بسوی هند،  نخستین جنگ بریتانیا در افغانستان آغاز گشت. در سال 1842 نیروی نظامی بریتانیا در افغانستان نابود شد.

1878-1880  دومین جنگ بریتانیا و أفغانستان  ژنرال روبرت کابل و قندهار را تسخیر نمود .

1907- قرار روس و انگلیس در سن پترزبورگ به فغانستان  خودمختاری داد.

1919 سومین جنگ  أفغانستان: کشور به استقلال دست یافت و قرارداد  راولپندی  در سال 1921 آن را تایید نمود.

جنگ های انگلیس و افغان

نتیجه نخستین جنگ افغان و بریتانیا در سال 1939 این بود که دوست محمد دست نشانده انگلیس در کابل مستقر شد . با پرداخت  پول به روسای طوایف از سوی بریتانیا ، نیروی های انگلیسی از جنوب به راحتی وارد قندهار شدند و از آنجا بدون مشکل زیادی به کابل رسیدند . علمای افغانستان تحت تاثیر همکاران قفقازی شان بر ضد کفار اعلام جهاد کردند ،با فرا رسیدن زمستان و بالا رفتن هزینه لشکر کشی برای کمپانی هند شرقی ، پرداخت به رهبران طوایف کاهش یافت و در نتیجه برخی از آنان جبهه عوض کردند و بدین ترتیب نیروهای انگلیسی که ارتباط شان با هند به دلیل سرمای زمستان و هرج و مرج مناطق مرزی فلج شده بود ، شکستی اسفناک از نیرو های جهادی خوردند .

شبکه جاسوسی

 بر گرفته از “راه های ابریشم”

صص359  انگلستان و روسیه هر دو گرفتار رویای ایجاد یک شبکه اطلاعاتی برای جاسوسی شده بودند تا بتوانند از طریق جلب نظر  اهالی بومی، شخصیت های مطبوع خود را بر صحنه آورند.  از همین رو کلنل مکلین در راس سواره نظام پنجاب راهی محل شد تا زمینه را برای جدایی( پارس) ایران، هند و افغانستان را در دهه 1880 فراهم نماید. او شماری از بازرگانان و تلگرافچی را در مناطق گوناگون سازماندهی کرد تا بتواند بر تمام اطلاعات منطقه آگاهی داشته یابد.مکلین با دادن هدایائی چون شال ، فرش، سیگار و انگشتر یاقوت   روحانیت مسلمان را مطمئن ساخت که مردم بومی از حاکمیت انگلستان بر منطقه  بهره مند خواهند شد.در مقابل انگلستان هم به گسترش نفوذ روحانیت در منطقه یاری می رساند.

در برابر اشتهای روس ها برای دستیابی به آبهای گرم جنوب ، دیزرائیلی اعزام نیروی دریایی به خلیج فارس را  به ملکه پیشنهاد  کرد تا با پشتیبانی نیروهای موجود در منطقه از شر روس ها در آسیای مرکزی و دریای کاسپین خلاص شوند. حاصل اینکه انگستان نه یکبار که دو بار در سال های( 838- 1842) و(1878 – 1880) افغانستان را اشغال نمود تا یک دست نشانده خود را در کابل حاکم نماید. آنها با کوشش و تهدید دولت ایران را  مجبور کردند تا معاهده هرات را امضا نماید و در برابر تهاجم روسیه در آسیای مرکزی مقاومت نماید. اما ایران هم در منطقه منافع ویژه خود را داشت…صص 362 .همانجا .اشغال آسیای مرکزی بدست روسیه  بمدت بیست سال به درازا کشید /از 1865 تا 1884/: تاشکند 65 بخارا و دوشنبه 68 فرغانه 76 خوارزم 73 و مرو 84…. هر چند رو س ها توهمات زیادی برای دستیابی به هند داشتند ، اما هنوز درگیر محکم کردن جای پای خود در سرزمین های اشغالی آسیای مرکزی بودند. آنها با مقاومت سخت که ریشه اسلامی داشت روبرو شدند ، مقاومتی که خطر گسترش آن به دیگر  سرزمین های امپراتوری هم بسیار جدی بود.

در برابر اشتهای روس ها برای دستیابی به آبهای گرم جنوب ، دیزرائیلی اعزام نیروی دریایی به خلیج فارس را  به ملکه پیشهاد می کرد تا با پشتیبانی نیروهای موجود در منطقه از شر روس ها در آسیای مرکزی و دریای کاسپین خلاص شوند. حاصل اینکه انگستان نه یکبار که دو بار در سال های( 838- 1842) و(1878 – 1880) افغانستان را اشغال نمود تا یک دست نشانده خود را در کابل حاکم نماید آنها با کوشش و تهدیددولت ایران را  مجبور کردند تا معاهده هرات را امضا نماید و در برابر تهاجم روسیه در آسیای مرکزی مقاومت نماید. اما ایران هم در منطقه منافع ویژه خود را داشت… نقشه صص 362 .همانجا .اشغال آسیای مرکزی بدست روسیه  بمدت بیست سال به درازا کشید /از 1865 تا 1884 تاشکند 65 بخارا و دوشنبه 68 فرغانه 76 خوارزم 73 و مرو 84…. هر چند رو س ها توهمات زیادی برای دستیابی به هند داشتند ، اما هنوز در گیر محکم کردن جای پای خود در سرزمین های اشغالی آسیای مرکزی بودند. آنها با مقاومت سخت که ریشه اسلامی داشت روبرو شدند ، مقاومتی که خطر گسترش آن به دیگر  سرزمنیهای امپراتوری هم بسیار جدی بود.

کشمکش روس و انگلیس بر سر راه آهن و سر بی کلاه ایران و افغانستان

“در مرحله ای از گسترش امپریالیسم اروپائی ، که از سالهای 1860 آغاز و تا پایان جنگ اول جهانی ادامه می یابد ، راه آهن نقش مهمی داشت .  افزون بر انتقال کالاهای تجارتی و مواد اولیه ، راه آهن  جابجایی نظامیان و تجهیزات آنها را در هنگام جنگ تسهیل می کرد .اغلب اوقات این پایتخت های اروپایی بودند که در زمینه ایجاد راه آهن در کشورهای  مستعمره و دیگر کشور ها سرمایه گذاری می کردند . با این همه در شماری از کشور ها ایجاد راه آهن  موجب جهش اقتصادی شد (مصر) و یا در عثمانی  که راه آهن  عامل مهمی برای تقویت سیاسی و نظامی و انسجام ولایات  امپراتوری بود . در مقابل  ایران و افغانستان در این دوره به راه آهن دسترسی نیافتند. در هند، انگلیس ها شبکه گسترده راه آهن را تاسیس نمودند که بسیار پیشرفته تر از  شبکه راه آهن عثمانی و حتی  امپراتوری روسیه بود. در پایان سده نوزدهم شبکه راه آهن هند از دو مسیر به مرز های افغانستان نزدیک می شد : یکی از پیشاور به سمت کابل و دیگری از کویته به سوی قندهار ،اما هرگز این خطوط از مرز افغانستان عبور نکردند، همچنانکه راه آهن روسیه که از مرو به سوی هرات میرفت در مرزهای شمالی افغانستان قطع می شد .در حقیقت دو امپریالیست یکدیگر را آچمز کرده بودند.و هر کوششی از یک سو موجب عکس العمل طرف مقابل می شد، افغان ها هم در این زمینه چندان شوقی نشان نمی دادند. در ایران هم بهمین منوال بود و تنها در طول جنگ اول جهانی  بود که روس و بریتانیا کارهای مقدماتی تاسیس راه آهن را شروع کردند که آنهم به مسیر تبریز زنجان محدود می شد.” صص38 اطلس

روسیه در پی حاکمیت بر راه ابریشم

روسیه برای افزایش نفوذ خود ، پس از تسخیر تاشکند ، دست بکار ایجاد راه آهن در منطقه شدند  تا با پیوستن به راه آهن چین غربی ، در راه ابریشم جدید نفوذ تجاری و نظامی بیشتری داشته باشد.  رشد معاملات تجاری در بین سال های 1895 تا 1914 با این منطقه سه برابر شد.صص 365 بحران شرق.به گفته  نخست وزیر روس  در سال 1908 در دوما ” سرزمین های شرقی  تصویر ارزشمندی برای روسیه ترسیم کرده است ، سرزمین هایی مملو از طلا ، چوب، خز و پوست ارزشمند حیوانات و زمین های قابل کشت.روسیه باید از موقعیت جدید کمال استفاده را بنماید ” . افزون بر آن روسیه از شمال هم راه آهن ماورا سیبری را به پورت آتور در چین متصل کرده بود . روسیه با این شبکه می توانست تجارت اروپا و شرق آسیا را به چنگ آورد، این اقدام خطری جدی برای  بریتانیای کهنه کار و ژاپن  پرانرژی محسوب می شد. تسخیر  جزیره کموندو در نزدیکی شبه جزیره کره و حمایت انگلیس از ژاپن در جنگ 1905 موجب شکست اسفناک روسیه در جنگ و شعله ور شدن انقلاب در روسیه  و گسترش جنبش های آزادیخواه در عثمانی 1908 و ایران 1906 شد.

عهدنامه های انگلیس و روس در دوره “بازی بزرگ”

قرارداد پاریس در 1857م.

مطابق این قرارداد ، دو طرف متخاصم صلح کرده و ایران از تسخیر هرات چشم پوشی نمود و بریتانیا هم از جزیره خارک و بنادر اشغالی بوشهر و خرمشهر خارج می شد.

در حقیقت انگلیس با تصرف بخش‌هایی از جنوب ایران ناصرالدین شاه قاجار را مجبور به قبول قرارداد پاریس  کرد. بر طبق این پیمان، ایران از ادعای خود بر هرات چشم‌پوشی کرد و هرات در ۱۸۶۳ به افغانستان ملحق گشت و ایران موجودیت کشوری به نام افغانستان را به رسمیت شناخت. همچنین ایران پذیرفت که در صورت هرگونه مناقشه با افغانستان فقط انگلستان را به عنوان میانجی‌گر بپذیرد.

معاهده سن پترزبورگ و تقسیم ایران در 1907

قرارداد سن پترزبورگ در 1907 میان امپراتوری روسیه و امپراتوری بریتانیا در  سن پترزبورگ دربارهٔ ایران، افغانستان و تبت امضا شد. این پیمان آخرین قدم در راه ایجاد پیمان سه گانه  بین بریتانیا، روسیه و  فرانسه در اروپا برای مقابله با آلمان بود: زمانی که فرانسوی ها ( دشمنان زخم خورده آلمان) به فعالیت های دیپلماتیک برای نزدیکی روسیه و انگلیس دست زدند، مایه کاهش نگرانی انگلیسی ها شد .   نتیجه توجه  روس ها از آسیا دور و به مرزهای غربی اش در اروپا  جلب شد. دیپلماسی بریتانیا با تکیه بر معاهده همکاری پنهانی میان روسیه و فرانسه، رویکرد جدیدی در سیاست خود نسبت به روس ها پیش گرفت .  روسها علیرغم نزدیکی شان با آلمان در عثمانی و بین النهرین در مقابل بریتانیا ، سخت از پیشروی آلمان در اروپای شرقی هراس داشتند.  اتحاد ها و ضد اتحاد ها در سالهای 1904 تا 1907 به عهدنامه سن پترزبورگ ختم شد.سر چارلز هاردینگ  سکرتر جنرال وزارت خارجه بریتانیا در سال 1908 تاکید کرد “نزدیکی به روسیه در خاورمیانه و آسیا برای انگستان بسیار مهمتر از روابط دوستانه  با آلمان است “صص 373 راه ابریشم. هرچند سیاست وزارت خارجه بریتانیا همچنان تاکید داشت”  در اروپا حفظ رابطه دوستانه  با آلمان بسیار ارزشمندتر از نزدیکی با فرانسه و روسیه است”.بهرحال توافق‌نامه1907 زمینه ساز اتحاد بعدی انگلیس ، روسه و فرانسه  در  جنگ جهانی اول شد. در بند های دیگر به استقلال افغانستان و تبت اشاره شده بود، هرچند که به نوعی افغانستان را حوزه نفوذ انگلستان می شناخت. 

  توافق‌نامه  1907 علیرغم شناسایی استقلال و یکپارچگی ایران، آن را به سه منطقه جدا تقسیم کرد!  شمال ایران از قصرشیرین در غرب، در مرز با امپراتوری عثمانی آغاز می‌شد و از طریق تهران، اصفهان و یزد تا مرز شرقی افغانستان امتداد می یافت حوزه نفوذ روسیه و   منطقه کوچکتر در جنوب شرقی ایران، که با هند انگلیسی هم‌مرز بود و از غرب تا کرمان و تا بندرعباس در جنوب امتداد داشت،.، به عنوان قلمروی انحصاری انگلیس شناخته شد. در میان این دو حوزه، از جمله بخشی از ایران مرکزی و کل جنوب غربی، به عنوان منطقه خنثی تعیین شد که در آن هر دو کشور و شهروندان خصوصی مربوطه می‌توانستند برای نفوذ و امتیازات تجاری رقابت کنند.

 ایران در این توافق‌نامه حضور نداشت و طرف مشورت هم قرار نگرفته بود. دولت  تازه تاسیس مشروطه اگرچه در موقعیتی نبود که بتواند انگلیس و روسیه از اجرای توافق باز دارد، اما از به رسمیت شناختن  این توافق‌نامه سر باز زد.این رخداد احساسات ضد انگلیسی را  در میان ایرانیان تشدید کرد. پشتیبانی نیمه کاره انگلیس از جنبش مشروطیت  که موجب کاهش بدبینی میان روشنفکران به بریتانیا شده بود  دوباره به خشمی سترگ تبدیل شد  .همزمانی سقوط روسیه تزاری و پشتیبانی اولیه بلشویک ها از استقلال ایران موجب تشدید رویکرد ضد انگلیسی و ضد غربی در ایران شد. در ادامه  این روند وبا دو قطبی شدن جهان این گرایش به یکی از عوامل مهم در سپهر سیاسی ایران  تبدیل شد.

…………………………………………………………………………….