آنچه که ” تاریخ مقدس “خوانده می شود  لزوما  تاریخ مذهبی نیست، به ویژه در خاورمیانه . در واقع  ” تاریخ مقدس از کلونیالیسم ، تاریخ مقدس از صهیونیسم ، تاریخ مقدس از ناسیونالیسم عربی ، تاریخ مقدس از پارس یا ایران جاویدان و تاریخ های مقدس دیگر هم وجود دارد .طرف های متخاصم کنونی در خاورمیانه هریک به اقتضای منافع امروزیشان ،” تاریخ مقدس” مورد پسند اش را انتخاب کرده و خوانش خود را از تاریخ به عنوان حقیقیی جهانشمول عرضه میکند و نتیجه آنکه کمتر کسی از رخدادهای امروز خاورمیانه سر در می آورد.

خاورمیانه به واسطه گذشته طولانی تمدن هایش پر است از سمبل هایی که ریشه و مایه این تاریخ های گوناگون را می سازند و هرکس با دست کردن در انبان تاریخ آنچه را دلخواهش است می یابد .

فهرست

مامون خلیفه بحث انگیز عباسی ./813-833 م

جنگ داخلی :خراسان در برابر بغداد .

از بدو پیدایش اسلام سه بار جنگ داخلی موجب تغییر  مرکز سیاسی شده است ،” نخستین بار در سال های /682 تا 692 م / جدال میان بنی امیه و هواداران ضد خلیفه، به سرکردگی   زبیر در گرفت و به ویرانی عربستان  و به ویژه مکه انجامید . در دومین جنگ داخلی/747-750م/ عباسیان بر بنی امیه  شوریدند و سرنگونی بنی امیه  با خرابی سوریه و بخصوص پایتخت آنها دمشق  همراه شد .و سومین برادر کشی میان پسران هارون الرشید در گرفت/809-813/ و به  ویرانی عراق و بغداد منتهی شد.  در دو جنگ آخر، این سپاه خراسان بود که خلیفه مورد نظر خود را به قدرت رساند…..این دو رویداد ایده رایج در مورد بی حرکتی (پاسیویته) ایرانیان در مقابل حکومت خلفا را نفی می کند . تغییر پایتخت از دمشق ، که متاثر از بیزانس بود، به بغداد که در حوزه فرهنگی عهد ساسانی قرارداشت و نزدیکی آن به فلات ایران ، وزنه فرهنگ و تمدن ایران را در تغییرات آتی افزود  “تاریخ خاورمیانه ” ص84

پس از مرگ هارون الرشید ، مامون برادرش امین را از خلافت خلع کرد و به مدت بیست سال از198تا 218 ق(813-833م)  خلافت عباسی  را بدست گرفت. “خلافت مامون که مادرش خراسانی و خودش شیعه گونه و نیمه ایرانی بود”* پر است از سیاست های دوگانه: رفتار حاکمی فرصت طلب که حفظ قدرت شخصی راهنمای عمل اوست. نمونه هایی از این سیاست ها در زمینه های گوناگون  بیانگر بارز ساختار پیچیده فکری  اوست :

روزگاران ،روایت تاریخ مختصر ایران از زبان فصیح زرین کوب

  مامون در مرو :  خودگردانی و رونق شهر های خراسان و ترویج علم و دانش

نقش پررنگ ابومسلم خراسانی در به قدرت رسیدن عباسیان در تداوم خود موجب تحکیم جایگاه ایران و بویژه خراسان در زندگی سیاسی خلفای عباسی شد .روی کار آمدن مأمون، موجب گردید سلسله طاهریان به عنوان نخستین سلسله نیمه مستقل **کارش را در خراسان آغاز کند .حضور مامون در مرو ، زمانی که در مبارزه با برادرش در پایتخت   بود ، عملا خراسان را در برابر بغداد قرار می داد. و” بدین گونه پیروزی او بر امین  در مفهوم پیروزی عنصر ایرانی بر عنصر عربی محسوب می شد.”  روزگاران  ص 357.در این کشاکش  مرد فاضلی از مرو  همچون فضل بن سهل وزیر و طراح سیاست های او  بود و سردار خراسانی  طاهر (اهل پشنگ-در افغانستان)  با رشادت و درایت سپاه خراسان را هدایت کرد و امین را سرنگون و برای بار دوم خلیفه ای  مورد نظر خراسان را به مسند قدرت نشاند. هرچند که حکومت طاهریان در خدمت عباسیان بود 1، اما اعتماد به نفس را به مردم فلات ایران بازگردانید و  فشار نژادپرستی اعیان عرب را کاهش داد. به دنبال طاهریان گردن کشانی چون یعقوب لیث و امیران سامانی سربلند کردند . پارسی زبان رسمی حکومتی شد و به نوبه خود پیشرفت علم و دانش را در شرق فلات ایران در پی آورد. ری ، نیشابور، مرو، هرات ، بلخ ، بخارا و سمرقند و… تنومند شدند وعلاوه بر رونق اقتصادی ، مراکز علمی و کتابخانه های این شهر ها از کتاب های علمی ترجمه شده پر شد ، بطوریکه در درازای دو سده شمار دانشمندان  این خطه در تمام تاریخ ایران و مشرق زمین بی همتاست :دانشمندانی و متفکرانی  چون رازی، خیام ،خوارزمی، حیان، فارابی، بوعلی سینا ، بیرونی ، طبری …. و سحنورانی چون رودکی ، دقیقی، فردوسی  همگی دست پرورده این دوره تاریخی اند.

 

 

مامون و کشتار بزرگان ایران

وزارت مامون را فضل بن سهل سرخسی بر عهده داشت ، “او کتابی در مورد آداب پادشاهان برگرفته از آداب دربار ساسانی را به عربی ترجمه کرد، هم او از جوانی تربیت مامون را برعهده داشت. فضل بن سهل با درایت خود سیاست های فضل ابن ربیع وزیر امین را خنثی کرد و مامون را  که در بغداد” فردی منحرف و اهل بدعت ” خوانده می شد ، بر مسند خلافت نشاند. مامون او را ذوالریاستین خواند  اما پیش از بازگشت خود  دستور قتل او را صادر کرد و  برای از میان بردن شواهد دستور به سر به نیست کردن قاتلان او را داد .

 

طاهر سردار سپاه خراسان ، از دیگر بزرگان ایرانی بود که با توطئه مامون به قتل رسید .   طاهر بن الحسین -معروف به ذوالیمینین -سردار ی که که علی ابن عیسی سردار امین را در ری شکست داده و مامون را بر مسند خلافت نشانده بود ، فردای روزی که  نام خلیفه را  از نماز جمعه مرو حذف نمود ، بشکل مرموزی جان سپرد . ماموران  مخفی خلیفه بانیان این توطئه بودند . جانشینان طاهر ، نه  درایت و شجاعت او را داشتند و نه دلبستگی او را به  استقلال خراسان ، از همین روی عامل  سیاست بغداد شده و برای حفظ  قدرت خود، سرفرازی ایرانیانی که در جهت خودگردانی گام بر می داشتند را تحمل نمی کردند با یعقوب لیث در گیر  و  نهضت های دهقانی طبرستان را سرکوب کردند . مامون  همچنین با مازیار و بابک خرمدین در جنگ بود و وصیتش به جانشین خلافت  سرکوب هر چه زودتر شورش حق طلبانه و جداسرانه بابک بود .

 

سیاست دوگانه مامون در  رابطه با شیعیان

از نخستین اقدامات مامون پس از رسیدن به خلافت ، دعوت امام هشتم شیعیان برای آمدن از  مدینه به مرو بود . او برای کسب حمایت شیعیان خراسان ، ایشان را به ولایت عهدی منسوب کرد  .در جریان مخالفتی که با برادرش امین پیدا کرد،لباس سیاه را که سمبل عباسیان بود به لباس سبز که مخصوص شیعیان بود تبدیل کرد . این امر موجب نارضایتی خاندان بنی عباس و اهل تسنن شد . در  واکنش به این اقدام بسیاری از خاندان بنی عباس فرد دیگری به نام ابراهیم ابن مهدی را به خلافت انتخاب کرده و با او بیعت نمودند.  سیاست مامون تا زمانی که در خراسان بود حمایت رسمی از علویان بود ، اما او سودای خلافت بر بغداد را در سر داشت و می بایست در نقش امیر المومنین مسلمین باشد و  بیعت مردم سنی مذهب عراق و به ویژه پایتخت را بدست می آورد . از همین روی  کارگزاران او در خراسان ، امام هشتم شیعیان را مسموم نمودند، و بار دیگر مامون برای حفظ قدرت شخصی، جهت گیری سیاسی و حتی اعتقادی خود را بدست فراموشی سپرد.

مامون ، زمانی حامی گفتگوی آزاد و منطق ارسطویی  و سپس  سرکوبگر مخالفان نظری خود

”  در ابتدای حکومت مامون زمانیکه او تحت تاثیر سرخسی بود ، عمر خود را به یادگیری ستاره شناسی و تاثیر آن در پیش بینی و قضاوت سیستم کیهانی یر آینده حکومت ، می گذرانید (ایده های دوره ساسانی) او با زحمت فراوان کتاب های دوران گذشته را مطالعه می کرد و در پی اجرای یادگیری های خود در زندگی بود …بعد از ورود به بغداد او با علمای دین از فرقه های مختلف مباحثه داشت و گفتار آنها و رقبایشان را در نظر میگرفت “ص131 ” فکر یونانی و فرهنگ عرب”

فکر یونانی فرهنگ عرب

“دوره مأمون، دوره بحث‌ها و جدل‌های دینی در بین اهل‌کتاب بود. مجالس مناظره‌ای که بیشتر در نزد او تشکیل می‌شد پیروان ادیان، خاصه موبدان را مجال می‌داد که عقاید خویشتن را مطرح کنند و با دانشمندان اسلام به گفتگو برخیزند. در دوره مأمون، دانشمندانی که با معارف یونانی و هندی و ایرانی آشنایی داشتند، به حدیث و رأی و بحث و جدل برخاستند. در این مجالس مناظره، کسانی مانند آذرفرنبغ فرخزادان، پیشوای زرتشتیان و یزدان‌بخت پیشوای مانویان حاضر می‌گشتند. در بعضی از مجلس‌هایی که در خراسان برگزار می‌شد، امام هشتم شیعیان  هم شرکت داشت.” همان جا

 علم و دانش در خدمت قدرت

“آمدن  مأمون از مرو به بغداد ، او را از یک حاکم  محلی به  “خلیفه مسلمین ” ارتقاء داد . او به عنوان خلیفه خدا به اسلامی قدرتمند با دگمها و قوانینی برای کل حکومت احتیاج داشت و روایت اسلامی معتزله او می بایست رقبا را از میدان بدر می کرد،انگیزسیون  آغاز شد : تمام قدرت می بایست در اختیار خلیفه قرار می گرفت   اکنون آنچه را آموخته بود در خدمت قدرت فردی خود بکار می گرفت و از آموزه های خود برای یکدست کردن قدرت و از میان بردن رقبای خود بهره می برد ” .همانجا

 

ماجرای محنه :” مامون در سال 218 ق مکتوبی به شرطه بغداد نوشت و وی را مامور کرد تا عقیده قاضیان و محدثان را در مساله خلق قرآن بیازماید …اینان تهدید شده بودند که اگر به خلق قرآن اذعان نکنند کشته خواهند شد .و از همین رو اینان همگی عقیده به خلق قرآن را گردن نهادند ..و آنگاه که نوبت به  احمد ابن حنبل **** رسید، جز تصریح  بر اینکه قرآن کلام الله است سخنی بیش نگفت ….در نهایت جز احمد حنبل و محمد ابن نوح ، همگی بر خلق قرآن شهادت دادند و این دو در حالی که در بند بودند ، به سوی اقامتگاه خلیفه در طرسوس گسیل داشتند ، اما مامون پیش از آنکه آن دو نزد وی برسند ، در گذشت.” جلد 6 ص 719 د.ب.ا.

……………………….

پانویس

* مادر و همسر مامون ایرانی بودند . مراجل ،مادر مامون دختر استاذسیس رهبر شورش زرتشتیان خراسان بود.خانواده استاذسیس پس از شکست مسلمان شد و دائی مراجل، همسر مامون از کارگزاران او در خراسان شد  و گویند هم بدست او بود که  فضل بن سهل ذوالریاستین  وزیر کاردان مامون در حمام بقتل رسید . ص 350 رفیع و 436

 

**جرجی زیدان :”روابط ممالک عباسی با پایتخت: … وضع حکومت مسلمانان در این ممالک بیشتر به اشغال نظامی شباهت داشته است و در زمان خلفای راشدین والیان (استانداران) در عین حال فرمانده نظامی همان ممالکی بودند که خودشان آن‌را گشوده بودند. فقط از مردم آنجا مالیات می‌گرفتند و برای مسلمانان نماز جماعت برپا می‌کردند و سایر امور داخلی ممالک مانند گذشته (پیش از اسلام) اداره می‌شد…. مامورین مالیاتی از بومیان بودند، هزینه تحصیلداری را برمی‌داشتند و باقی را به والی می‌دادند. او نیز مخارج سپاه و هزینه ساختمان پل و راه … را بر می‌داشت و باقی را به مدینه می‌فرستاد.در دوره امویان، دفترهای به زبان عرب درآمد و مامورین دولتی از میان اعراب بودند. ولی همچنان تحصیلداران مالیه بومی بودند.در زمان عباسیان: والیان استقلال بیشتری داشتند؛ خلیفه سالانه مبلغ مشخصی دریافت می‌کرد و باقی زیر نظر والی بود.” جرجی زیدان  به نقل از      صورت مالیات های زمان مامون را از ولایات مختلف بدست میدهد که بسیار منبع خوبی برای پژوهشگران این دوره می باشد.

 

 

 

 

*** از “” فکر یونانی و فرهنگ عرب“…..اخباري مي‌گويد، مأمون از الگوي شاهان ساساني و بويژه از نمونه اردشير بابكان سرمشق ميگرفت، در جايي از وصيت نامه اردشير (اندرزنامه) براي جانشينانش مي‌گويد :بدانيد كه حكومت پادشاهي و دين همچون دو خواهر نه كه در هماهنگي كامل با يكديگر هستند. هيچ يك بدون ديگري امكان ادامه حيات ندارد، چرا كه دين پايه و بنياد قدرت سلطنت است و بدنبال آن حكومت پادشاهي نگهدارنده دين. قدرت شاهان بدون دين بي‌بنياد است و دين بدون پشتوانه حكومت باقي نخواهد ماند، زيرا آنچه از نگهبان بي‌بهره است از ميان مي‌رود و آنچه بنيادي ندارد نابود مي‌شود. آنچه من از آن به خاطر شما مي‌ترسم اينست، كه مردمان در موقعيت ضعيف (پائين) در آموزش‌هاي ديني، در نشر آن و آموزش آن از شما فاصله بگيرند و قدرت شما در حكومت آنها را دست كم بگيرد. اين‌چنين آنها از طريق دين مخفيانه شكل مي گيرند و اين در طبقه  و آنها كه روزي از سوي شما با نادرستي و بشدت تنبيه شده‌اند و يا املاكشان غصب شده و ترسانده و بي‌آبرو شده‌اند در ميان طبقات زيردست ريشه مي‌دوانند و آنها را متشكل مي‌كنند….بدانيد كه هرگز در يك حكومت  واحد، همزيستي يك رهبر ديني مخفي و يك رئيس حكومت سياسي امكان‌پذير نيست؛ و رهبر ديني حكومت را غصب خواهد كرد. چرا كه دين حکم پايه و حكومت همچون ستون است، و كسي كه بنياد را كنترل مي‌كند در موقعيت بهتري از كسي است كه ستون را كنترل مي‌كند.بدانيد كه حكومت شما بر جسم‌هاي افراد حاكم است و نه بر دلهای آنان… ص 135.

مأمون نصايح اردشير را بگوش دل شنيد؛ او خود را حامي اسلام و نگهدارنده آن معرفي مي‌كرد، رأي او فصل‌الخطاب تصميمات حكومتي بود، چرا كه حافظ اسلام بود و داور براي انتخاب آنچه حقيقت اسلامي بود. او از اين مقام (حاكم دارالسلام) به بيزانس حمله ميكرد. براي آماده‌سازي جامعه اسلامي، علاوه بر غارت اموال آنان و مسلمان کردن آنها، او از تبليغات وسيع ديني نيز سود مي‌جست، او در پي ايجاد يك آريستوكراسي مذهبي در كنار يك آريستوكراسي سياسي بود….راي اين كار باز هم از مدل ساساني سود جست و اين بار اسلام را جايگزين دين زرتشت در ايدئولوژي حكومت مركزي كرد… اين بار ديالكتيك ارسطويي را نيز به خدمت اين ايدئولوژيك قرارداد و تبليغات ضد مسيحي بر پايه دفاع از عقلانيت با شيوه ديالكتيك بود. و نهضت ترجمه اين دو را در اختیار او قرار مي‌داد.

“مأمون حكومت اسلامي بغداد را جانشين يونان و رم و دوران هلنيستي معرفي ميكرد. او همچون ساسانيان كه از علوم فراگرفته از ديگر تمدنها را از كتابهاي ايراني مي دانستند كه بدست اسكندر سوزانده شده است و مجدداً در دوره آنها ساسانيان به پهلوي برگردانده شده، حكومت اسلامي هم ‌آنچه از تمدنهاي ديگر به عاريت گرفته بود، بخود منسوب مي‌كرد و مسيحيان حاكم بر بيزانس را دشمنان يونان و رم و دنياي هلنيستي معرفي ميكرد. بويژه اينكه حاكمان بيزانس نيز كه مدارس آتن و ديگر شهرها را تعطيل كرده بودند و مخالفين نستوري و آرين خود را نيز آواره سرزمينهاي ساساني و بعد اسلامي كرده بودند، بسيار ضربه‌پذير بودند  فکر یونانی و فرهنگ عرب ص 142,141 … ص 152-153…در مقابل تبليغات يك‌جانبه دوران مأمون. الكندي ديدگاه ديگري را نمايندگي مي كرد: تعلق علم به بشريت. ص 144،

تفتیش عقاید چه در دوره عباسیان و چه در اروپا بدست روحانیون طراز اول آشنا بعلوم ودانشگاه دیده عملی شد . در دوره مامون معتزله و در اروپا بندیکتن ها رهبری آنرا به دست داشتند.

ادبیات تبلیغاتی دوران مامون در دفاع از عقلانیت مشابهت بسیاری با جنگ تبلیغاتی جریان های مشخصی در غرب علیه اسلام دارد!! آنزمان مامون خود را مدافع عقل و منطق معرفی می کرد و مسیحیت را دشمن اصلی آن. ایدئولوگ های دوره مامون “تثلیث در مسیحیت “را  بعوان یک نمونه  تفکر ضد علمی معرفی می کردند.

جنبش ترجمه ،دایره المعارف بزرگ اسلامی جلد 18 : جنبش ترجمه در جامعه اسلامي موجب شكل‌گيري گرایشات گوناگون فلسفي ناشي از تأثيرات فلسفه ارسطو و نوافلاطونیان شد،

ــ  علم كلام

ــ  معتزله*( برای آگاهی از ایده های معتزله به  جلد دوم “تاریخ جنبشهای مذهبی در ایران ” نوشته  رفیع مراجعه نمایید

ــ  صوفيگري

ــ  شكوفايي علم در خراسان

***احمد ابن حنبل  پیشوای حنبلیان از رهبران بزرگ فکری اصحاب حدیث ..از خاندان اعراب خراسان(مرو) بود و جدش در قیام عباسیان در سرخس شرکت داشت و پدرش قائد لشکر و غازی بود. احمد در بغداد زاده شد . او شارع فقه حنبلی است “ص7

………………….

منابع دیگر :