فهرست

            میان پرده ایرانی (بخش 3)

پس از تسخیر ایران توسط اعراب ، برخورد ایرانی ها با حاکمان جدید بسیار متفاوت بود. بخشی از اشرافیت و زمین داران ،نخستین گروهی بودند که به اسلام گرویدند و جایگاه و امتیازات  گذشته خود را حفظ نمودند ،این عده را همچون  دیگر تازه مسلمانان غیر عرب ،موالی  می خواندند .در دوره اموی ، سردارن عرب بر فلات ایران سروری می کردند و موالی

قلمرو حکومت‌های اسلامی – شامل امویان، عباسیان، آدریسیان ، طاهریان و… – در قرن سوم هجری

اختیارات  چندانی در زمینه اداره امور کشوری و لشکری نداشتند ، از همین رو  بخش مهمی از آنها در جنبش های ضد اموی شرکت داشته و زمانی که در دوره عباسی شرایط به سود ایرانیان تغییر کرد موالی زمیندار و بزرگان قوم  جایگاه سیاسی و اقتصادی خود را مستحکم تر کردند.   نخبگان دیوانی  که اغلب خاستگاهی از میان همین اقشار داشتند در  دستگاه  خلافت  راه یافته وتجربیات اداره کشور را در اختیار خلفا قرار دادند ،  سپاه خراسان  و امیران دیگر ولایات ایرانی با کسب خودگردانی داخلی  در چارچوب حکومت خلفا به بقای حاکمیت آنها یاری رسانند.

دانشمندان و متفکران و شاعران هم برای ادامه کارشان و همچنین برای گذاران زندگیشان نیازمند پشتوانه مادی و امکانات صاحبان قدرت بودند، به ناچار در پیوند  با آن ها قرار می گرفتند و البته برخی در حد رعایت ظواهر  و شماری از سر بندگی .  اما برخی هم سرکشی شان از چارچوب  نظام فرا تر میرفت . آنها بر تارک جنبش های مردمی ، شامل  تهیدستان شهری و روستایی  قرار می گرفتند و دستگاه خلافت را به چالش می کشیدند.

هر یک از این گروه ها در زمینه  روابط شان با قدرت توجیهاتی داشتند و آن را در چارچوب شرایط دورانشان بهترین راه برای نگهبانی از ارزشهای  اجتماعی ،سیاسی، فرهنگی  جامعه خود می دانستند . بی گمان شمار فراوانی از آنها دل در گرو  آبادانی ملک و نگهداری  از ارزش های بومی  گذشتگان خود داشتند :شماری  در سایه  خلافت  و برخی  در برابر آن.

 

 جنبشهای استقلال طلبانه در ایران

قیام بابک خرمدین

برخلاف طبرستان و دیلمان که تا حدودی از حمله اعراب دور مانده بود آذربایجان پس از یورش عرب شاهد مهاجرت و جایگیری قبایل عرب در سرزمین های تازه فتح شده بود، دهقانان آذربایجان در زیر بار ظلم زمینداران بزرگ و فاتحان جدید قرار داشتند ، هرازچندگاهی مبارزاتی رابراه می انداختند  که به دلیل پراکندگی اغلب بی نتیجه میماند .در عهد هارون الرشید  مبارزات دهقانی در خراسان و طبرستان  با نام سرخ جامگان شکل گرفت  و در زمان پسرش مأمون قیام بابک خرمدین مسئله مهمی برای دستگاه خلافت شد. “خرمدینی نام عامی  است برای پیروان دین تازه ای که در قرن دوم در ایران آشکار شده و سایر بازماندگان مزدکیان زمان ساسانیان را در دوره اسلامی بدین نام خوانده باشند..آنها تعصب بسیار تندی بر تازیان و عقایدشان داشته اند و از این جهت با محمره و سرخ علمان گرگان و طبرستان و سفید جامگان  در ماوراءالنهر هم عقیده و همداستان بوده اند…و برای رواج دین  و ارزش های خود از هیچگونه کشتار و خونریزی دریغ نکرده و بر بدخواهان و دشمنان خود رحم نداشتد … خرمدینان منحصر به پیروان بابک در آذربایجان نبوده و در اطراف اصفهان ، طبرستان ، خراسان ، بغداد،فارس ،کرمان،و خوزستان  بوده اند و یکی از مراکز مهمشان همدان بوده است. بیشتر در روستا و کوهستان زندگی می کردند و هرگاه فرصت می یافتند خروج کی کردند  و بیشتر از این جهت که قلمروشان همان قلمرو باطنیان و اسماعیلیان در قرن پنجم و ششم بوده است ایشان را از باطنیان و اسماعیلیان دانسته اند.اعتقاد به تناسخ یکی از ارکان عقاید خرمدینان بود و شگفت است که بیشتر فرقه هایی که پس از اسلام بر ضد تازیان برخاسته اند به آئین تناسخ معتقد بودند و در واقع آئین تناسخ دستاویز تمام کسانی بود که خود را جانشین قهرمانان گذشته قلمداد کنند”جنبش های مذهبی در ایران ، جلد دوم جنبش خرمدینان.

“نوشته اند که جاویدان از رهبران یکی از فرقه های خرمدینان بود. بابک را که در ده بلال آباد نزدیک زنجان همراه مادرش زندگی می کرد، را بدید و  چابکی او را پسندید . بابک در کنار جاویدان  ماند و پس از مرگ او همسر جاویدان که دل در گرو بابک داشت  از قول جاویدان  به پیروان خرمدینان گفت : من امشب میمیرم و روحم از کالبد بیرون شود و به بدن بابک در آید…پس همه پیروان به فرمان بابک گردن نهادند و  تکه نانی  در شراب فرو  برده و می خوردند و بدین گونه پیوستگی خود را با بابک اعلام می نمودند.. جنبش بابک متجاوز از بیست سال در ایران ادامه داشت وی با مامون و معتصم خلفای عباسی جنگید و بار ها سپاه عباسیان را شکست داد” . معتصم بالله   افشین* سردار ایرانی را مامور سرکوبی بابک کرد . و  او با سپاهی مجهز به آذربایجان رفت و گماشتگان خود را به روستا ها فرستاد و به آنها امید کاهش مالیات و بهبود شرایط زندگی شان را داد . او توانست برخی از آنها را از خرمدینان جدا نماید.  افشین در جنگ  با پیروان بابک گاه پیروز و زمانی مغلوب می شد و نتوانست بر بابک دست یابد .زمانی که قلعه “بذ” محل اقامت بابک را  تسخیر کرد ، بابک شب پیش از آن بسوی ارمنستان رفته بود . افشین با وعده و وعید به بزرگان آن دیار ، با همکاری و نیرنگ  روحانیون مسیحی که بابک در صومعه آنها پناه گرفته بود ، به دام انداخت و  به سامرا نزد خلیفه فرستاد .  گویند معتصم  وی را گفت : ای بابک  کاری کردی که کس نکرد، اکنون صبری کن که دیگری نکرده باشد . بابک در پاسخ داد:تو خواهی دید که صبر چگونه کنم. بابک در هنگام مرگ نیز با رشادت در مقابل شکنجه های گمشتگان خلیفه پایداری کرد و افسانه شکنجه و مرگ او در میان پیروانش جاودانه شد.  پس از کشته شدن پیشوای خرمدینان ، پیروانش همچنان به ادامه مبارزه با خلافت عباسی ادامه دادند  چنانکه  نظام الملک در سیاست نامه نوشته : خرمدینان بار دیگر در سرزمین اصفهان بیرون آمدند  و تا سال 300 هجری در حدود سی و چند سال فتنه ایشان دوام داشت … یکی از سرداران آل بویه  در سال 321 قلعه هایی را  که به دست خرمدینان در اطراف شهر کرج بود گرفت ( 99 سال پس از مرگ بابک)  ….تا سال 360 هجری  خرمدینان در فارس و کرانه خلیج فارس بوده اند و حتی در اواسط قرن ششم هجری نیز حضور خرمدینان را در شمال اردبیل و  شمال رود ارس در دشت موقان (مغان امروز )گزارش داده اند ” همان کتاب د.

…………………………

پانویس:

*افشین ، از شاهزادگان استروشن (منطقه ای نزدیک دره بدخشان ، بخارا) بود که بر سر جانشینی پدر ، با برادرش به جدال برخاست و برای کسب مشروعیت به نزد خلیفه معتصم رفت و مسلمان شد و در سپاه او رتبه سرداری یافت . او هرگز به شهریاری نرسید ، چرا که* برادرش هم مسلمان شد و توسط خلیفه در مقامش باقی ماند. افشین ابتدا برای فرونشاندن شورش مصر روانه آن دیار شد و سپس برای سرکوبی بابک به آذربایجان آمد. گویند که در پنهان در فکر جدا سری از خلیفه و بازگشت به دین اجدادش را داشت . اگر هم چنین خیالی داشت ، اما در واقع هم او بود که با نیرنگ بابک خرمدین و مازیار تبرستانی را به خدمت خلیفه فرستاد .

** ب**بابک در مبارزاتش بر ضد خلیفه عباسی با امپراتوری روم شرقی در تماس بود (ص 558 جنبشهای دینی…) و پس از کشته شدن او ، شماری از پیروان جان بدر برده او به دیار روم  پناهنده شدند . چندی بعد در بالکان جنبش روستائیان بر ضد کلیسا پا گرفت  _(1054 جدایی نهایی کلیسای غرب و شرق / کاتولیک و ارتدوکس…..بوگو میلیسم در بالکان شامل سرب ها ، بلغار ها و کروات ها ، فرقه رافضی همراه یک جنبش دهقانی  مخالف هر دو مرکز مسیحی)………….بوگومیل ها ازجهت فلسفه دینی  ایده هایی شبیه مانی و از نظر اجتماعی به خرمدینان نزدیک بود . آیا قرابتی بین دو جنبش وجود داشته ؟

مازیار  و جداسری  طبرستان

 

کوه های البرز و دره های تنگ آن ، خطه شمال  ایران  را  تا مدتها از حمله عرب مصون داشت .   در طبرستان خاندان کارن که از هفت خانواده بزرگ زمان اشکانی بود ، در عهد انوشیروان  ساسانی به سرپرستی طبرستان اعزام شده بود. خاندان کارن و خاندان باوندیان از اسپهبدان ایرانی بودند که استقلالشان را   حفظ کرده و بازماندگان این خانواده های اشرافی با نام های ایرانی در دو سده نخست هجری همچنان بخش های گسترده ای از طبرستان و گیلان را در دست داشتند . فرقه های مخالف اموی همچون خوارج ، شیعیان زیدی  به سرزمین  این اسپهبدان زرتشتی پناه آوردند  و در  این منطقه سکونت گزیدند . پس از چندی ،آنها به تبلیغ عقاید خود میان  مردم شهر و روستا ،که دشمنی دیرینه ای با  خلافت داشتند  ، پرداختند . آئین آنها    با چاشنی عدالت طلبی در میان مردم  پیروانی یافت تا جایی که داعیان این فرقه ها  از اسپهبدان حاکم بر تبرستان خواستند که یا مسلمان شوند و یا جزیه بپردازند *.  برخی  پذیرفتند و با گرامیداشت زیدی ها و علویان از شبکه حامیان آنها برخوردار شده و رقبای دیرین را از صحنه خارج کردند. در  عهد مامون خلیفه عباسی ، مازیار که از خاندان کارن (قارون) بود برای تسلط بر رقیب خود اسپهبد  شروین از خلیفه یاری جست ، مامون مازیار  و یکی از بزرگان عرب  را به حکومت طبرستان گماشت. پس از چندی مازیار بر خاندان باوندی پیروز شد و  چیزی نگذاشت که فرستاده دیگر مامون هم جان سپرد و مازیار سراسر تبرستان را به زیر نگین خود در آورد . در این دوره جنبش های روستاییان با نام “سرخ جامگان” از گرگان تا گیلان و دیلم گاه بگاه سر بر می کشید و با گرایش به سنت گذشتگان با خلافت دشمنی میورزید . مازیار که خود را در جایگاه قدرت می دید ، در پی گسترش قلمرو خود بود و با آگاهی از نارضایتی مردم  خراسان از حکومت طاهریان از پرداخت مالیات به آنها  بعنوان نماینده اصلی خلیفه سر باز زد و با ساختن قلعه های نظامی در اطراف طبرستان خود را آماده حمله سپاهیان خلیفه کرد ، اما  طاهریان  با  نیرنگ او را دستگیر کردند و به پایتخت نزد خلیفه فرستادند . افشین سردار ایرانی معتصم بالله  مازیار را فریفت و در زندان از او اعترافاتی گرفت که در دادگاه به علیه او بگار گرفته شد و مازیار هم به مانند بابک ب پس از بریدن دست و پا به دار آویخته شد.

………………………..

 

*علویان در طبرستان : بزرگترین دشمنان خلیفه در این زمان علویان شیعه بودند که  خود ادعای خلافت داشتند . نخستین مرکز زیدیه در طبرستان – رویان ، کلار و چالوس بود  – زادگاه اولین  داعی زیدی در نیروس در شرق رود چالوس .  در زمان داعی کبیر(   )  بخش گسترده ای از خاک طبرستان را تصرف کردند ، اما با مرگ او و اختلافات جانشینانش ، قسمت مهمی از این متصرفات  از دست رفت.فرد مهم دیگری از این  فرقه ،ناصر کبیر بود که با مسلمان کردن شماری از مردم دیلم  حکومت زیدیان علوی را دوباره احیا نمود   تا اینکه در سال 316 هجری (829 م) بدست سامانیان وحکومتشان برچیده شد. زبان رسمی علویان عربی بود ، پایتختشان  امل است و ناصر کبیر داعی زیدی در همین شهر به خاک سپرده شده است.

 

مرداویج و رویایی زنده کردن دوره ساسانی (316-434ه/928-1042م)

           زیاریان جزو مردم کوه‌نشینی چون دیلمیان، گیلیان و کردها بودند که رسیدنشان به قدرت به بیان مینورسکی میان‌پرده دیلمی تاریخ منطقه را رقم زد او مقتدر ترین امیر زیاری بود . زیاریان با پشتیبانی سامانیان  سادات علوی را از حکومت  بر طبرستان برانداختند  و بخش گسترده ای در جنوب رشته کوه های البرز را نیز  تسخیر نمودند. “مرداویج  در آرزوی تجدید عظمت شاهنشاهی ساسانی ، تاجی مانند انوشیروان بر سر می گذاشت و جشن های ملی چون نوروز و مهرگان را در دربارش باشکوه برگزار می کرد…. در زمستان 323 در اصفهان به دستور وی  با افروختن  آتش های  عظیم در دو سوی زاینده رود برگزار گردید.  اما عاقبت تند خویی و بدگمانی مرداویج  به همراه آزردگی ترکان از بی اعتنایی و تحقیری که به آنان روا می رفت ،   باعث شد که او را در همان جشن سده  در گرمابه  کشتند. سربازان ترک پس از مرگ مرداویج سپاه زیاریان را ترک کردند و گروهی به علی بویه در شیراز پیوستند و گروهی به خلیفه ملحق شدند. این امر سبب تضعیف سپاه زیاری شد.

جانشینان مرداویج  نیز چون خود او مردمی درشت خوی بودند ، شمس المعالی قابوس وشمگیر مشهورترترین آنهاست  که با وجود کج خلقی  در عالم ادب و هنر نیز دستی داشت .  المعالی کیکاووس ، نویسنده کتاب قابوس نامه نواده اوست” برگرفته از دانشنامه کوچک ایران

لشکریان دیگری به آنان پیوستند و بافت ارتش تغییر یافت. آن گونه که کیکاووس در کتاب قابوس‌نامه اشاره کرده‌است، این رسم بوده که سپاهیان را از اقوام مختلف برمی‌گزیدند تا فرماندهان بهتر توانایی ادارهٔ آن‌ها را داشته باشند. ترک‌ها، عرب‌ها و کردها در لشکریان زیاری حضور داشتند؛ ترک‌ها که در آن زمان به جنگاوری مشهور بودند و قسمت عمده‌ای از لشکریان حکومت‌های مختلف را تشکیل می‌دادند، در میان سپاهیان مرداویج بسیار بودند و تعدادشان به چهل هزار نفر می‌رسید

 بوییان (آل بویه ) :حاکمیت دیلم بر بغداد(320-448ه /932-1056م)

هرچند کشاکش میان سرداران ایرانی و خلفا از ابتدا ی کار عباسیان وجود داشت  اما علیرغم سرکشی ها حاکمان محلی ایرانی و  خواست جداسری صفاریان و سامانیان ، خلفای عباسی همواره موفق شده بودند از  مشروعیت دینی خود در نظام سیاسی حاکم استفاده کنند و بر سریر قدرت باقی بمانند .درگیری مدعیان محلی قدرت در چارچوب منافع متضاد محلی شکل می گرفت و خلفای عباسی در هر دوره یکی را مسئول سرکوب دیگری میکردند:خانواده طاهریان  شورش مازیار و بابک را سرکوب کردند و خود بدست سردار دیگر ایرانی یعقوب از میان برداشته شدند و صفاریان   نیز به نوبه خود به دست سامانیان از میان رفتند ، اما در این کشاکش خلافت  هم هر روز مشروعیتش ضعیف تر می شد و ایده  بازگشت به گرایش بازگشت به-ایران باستان پر توانتر میشد.

در سده  چهارم هجری اکثریت مردم ایران مسلمان شده بودند . و سرداران و حاکمان محلی ایرانی برای بدست آوردن مشروعیت خود را ،کارگزار خلیفه مسلمین  سنی مذهب معرفی می کردند ، اما در طبرستان   بازماندگان  خانواده های حاکم پیش از اسلام همچنان اقتدار داشتند و با کمک زیدیان و فرقه های اسلامی مخالف خلفای بغداد جبهه مشترکی ایجاد نمودند.  با کاهش اقتدار خلفای عباسی  ، خانواده های  کهن منطقه برای دستیابی به مشروعیت نسبت خود را یه ساسانیان میر ساند و با  دفاع از سنت های ایرانی برای خود پایگاه اجتماعی کسب می کردند. هر چند آنچه راهنمایی عمل این حکومتهای محلی ، منافع قومی ایلی  خودشان بود و در این راه از بیعت با خلیفه بغداد هم چشم پوشی نداشتند  . در آمد  آنها از مالیات و خراجی بود که از مردم میگرفتند و چون کشاورزی در سرزمین طبرستان رونق بیشتری نسبت به زمینهای داخل فلات داشت ، حاکمان از بنیاد مالی خوبی برخوردار بودند.، با این حال برای دفاع از منافع خود هر روز نیاز بیشتر به سپاه داشتند و به کم کم به اجیر کردن اقوام خارج از منطقه روی آوردند . بکارگیری  ترکان سلحشور  در سپاه را سامانیان آغاز کردند و پس از مدتی این رسم در میان تمامی حکومت های محلی ایران و حتی سپاه خلیفه بغداد هم به یک سنت بدل شد . البته  به کارگیری سپاهیان غیر محلی ، برای سرکوبی مردم  بومی هم مفید بود و  این نظامیان غیر محلی به دلیل دوری از مرز و بوم خود ، مجبور بودند به حکومت  وفادار بمانند ، اما به مرور زمان ، آنها با کارکرد حکومت و رقابت های جناح های رقیب  آشنا می شدند و از آنجا که شمشیر بدست آنها بود ، خود به جناحی قدرتمند در حکومت بدل می گردیدند.

سرزمین های بو ئیان دیلم که خود را شاهنشاه ایران خواندند و اصلاحات زیادی انجام دادند

“برادران بویه ( علی ، حسن و احمد)هم که فرزندان ماهیگیری فقیر  از مردم دیلمان بودند که  در آغاز سده چهارم هجری به خدمت سپاهیگری نزد ماکان کاکی سردار امیر نصر سامانی و پس از او مرداویج زیاری در آمدند بودند .به دلیل رشادتی که داشتند با گرفتن القاب از خلیفه بغداد حکومت نواحی مختلف را بدست آوردند . در این زمان بغداد با آشفتگی تمام در دست غلامان ترک بود و خلیفه اختیار چندانی نداشت . خلیفه احمد -معزالدوله را به سرداری سپاه خود برگزید  و او در سال 343ه/ 945 م بغداد را تسخیر و خلیفه را کور و برکنار کرد.

هر یک از برادران ناحیه ای از ایران و سرزمین های اسلامی را  در اختیار خود  داشتند .اما بر مبنای سنن قدیمی از بزرگتر خانواده اطاعت می کردند و پس از مرگ علی ، برادر زاده اش فنا خسرو (عضدالدوله دیلمی) را جانشین خود کرد  او شیراز را پایتخت خود قرار دا و درباری با شکوه و مقتدر تشکیل داد…..آل بویه بیش از 150 سال بر ایران حکومت داشتند و پیرو مذهب  زیدی شیعه و نخستین خاندان ایرانی بودند که خلفای بغداد را چون بازیچه در دست داشتند و یکی را برمی داشتند و دیگری را به جایش قرار میدادند. هم در زمان ایشان بود ، که مراسم عاشورا در بغداد برگزار شد .

در زمان ایشان خراج روستائیان و کشاورزان ایران صرف آبادی دهات و شهر های ایران می شد.ساختن کاریز ها ، لایروبی قنات ها  و ایجاد بند و سد  در این زمان رواج بسیار داشت جمعی از دانشمندان و مجریان در امور کشاورزی به خدمت  دربار در آمدند و دشت خوزستان و نواحی فارس و اصفهان را چنان آباد و حاصلخیز کردند که نه تنها برنج و نیشکر و مرکبات که از محصولات سنتی روزگار ساسانیان در این نواحی بود بلکه گندم و جو و ارزن که  آن را نان تهیدستان می نامیدند از این نواحی به وفور برداشت می شد .کشت نخل ، زیتون ، پنبه و کنف و دیگر محصولات غذایی و صنعتی در این زمان رونق بسیار داشت……بافت پارچه های ابریشمی و زربفت و قالی و قالیچه های گرانبها و ساخت مصموعات فلزی و سفالین نیز همراه با تجارتی پر رونق و مبالات حواله ای و بانکی نیز در این زمان رواجی قابل ملاحظه داشت .در عرصه شعر و ادب نیز بارگاه شاهان آل بویه مورد اقبال شاعران و نویسندگان به نام شد” دانشنامه کوچک ایران ص 153

سلطنت آل بویه بدست سلجوقیان  در سال 1055 م  به پایان رسید.

 

دیوانسالاری

در دوره عباسیان بیشتر وزیران، دبیران، کاتبان، فرماندهان لشکر از میان «موالى» انتخاب مىی‏شد. منصب وزارت که به تقلید از شاهان ساسانی در خلافت عباسى تأسیس و مقبولیّت یافت و از مقام‏هاى بسیار مهم به حساب مى‏آمد، از همان ابتدا در اختیار  موالى بود. خالد بن برمک – که پدرش از زرتشتیان (بلخ) بود– نخستین وزیری بود که به دست ابوالعباس (سفاح) به مقام وزارت رسید و تمام امور ادارى کشور را به او واگذار کرد. البته قبل از خالد، ابوسلمه به چنین مقامی رسیده بود.۰اما این جایگاه براى ابوسلمه جنبه تشریفاتی داشت. پس از خالد ، یحیی و پس از یحیى فرزندش جعفر به وزارت رسیدند.

“بنی عباس خود را به دلیل پیوند نزدیک تر خانوادگی  با پیامبر ، متولی حاکمیت می دانست ،  آنها هر چند فعالیت شان را  از کوفه آغاز کردند اما در خراسان بود که جنبش های قوی ضد حکومتی توان لازم برای سرنگونی امویان را داشت و پیوند آنها با ابومسلم و سپاه خراسان منجر به قدرت رسیدن آنها شد.  ایرانیان چه در انتخاب محل و چه در شهرسازی پایتخت نقش تعیین کننده داشتند: نخستین خلیفه ابتدا در دمشق ، سپس در کوفه و  مدتی در استان شمالی عراق ” انبار” در پی ایجاد پایتخت بود و نهایتا محلی در نزدیکی پایتخت ساسانی ، تیسفون  با،نامی ایرانی برای پایتخت  خود برگزید. شکل دایره وار شهر ،نشان از سنت اشکانی داشت و خاندان نوبختی در تهیه نقشه و بنای بغداد  نظارت داشتند . سپس برمکیان دستگاه دیوانی امپراتوری عباسیان را پایه ریزی کردند  و از روی الگوی دیوانسالاری ساسانی  دبیرانی را بکار گرفتند که اغلبشان ایرانی بودند.  پس از نابودی آنها به دست خلفا  ، خاندان خراسانی دیگری ، خاندان سهل ، امور مملکت را بر عهده گرفت ، که آنها نیز  سر در این راه گذاشتند.کار  اصلی سپاه نیز که از ابتدا  بر دوش سپاه خراسان  به رهبری ابومسلم بود و پس از کشته شدن او به امر خلیفه ، در  مرحله ای دیگر باز هم این طاهریان بودند  که امنیت خلیفه  و بغداد را تامین میکردند.” دایرة المعارف اسلامی جلد ششم ص266

نخبگان

نخبگان ایرانی تنها در مملکت داری خلفا را یاری نکردند ، آنها تمامی دستاورد های دوره ساسانی را در اختیار  عباسیان قرار دادند: جنبش ترجمه ، ادامه کاری نهضتی بود که از زمان انوشیروان آغاز شده بود و در دوره خسرو پرویز به شکوفایی رسیده بود.  تجربیات دانشگاه و بیمارستان جندی شاپور بطور کامل  توسط  کادر های آن به بغداد منتقل شد ،  ۹ نسل از خانواده مسیحی ” یختشوعی” که اداره این دو موسسه را  در جندی شاپور به عهده داشتند ّ ابتدا پزشک مخصوص خلیفه و سپس بنیانگذار  موسسات مشابه در بغداد بودند.

نخبگان ایرانی  چون ابن مقفع  و مسکویه  نخستین کسانی بودند که به تدوین دستور زبان عربی  دست یازیدند  و ترجمه کلیله و دمنه نیز از کار های ابن مقفع است . داستان “هزار و یکشب ” که به تنهایی بغداد و هارون الرشید  را  شهرت جهانی بخشید ، داستانهایی است که برای شهریار حکایت می شود و شهرزاد قصه گو  داستان علاءالدین چینی و سندباد هندی را با چنان مهارتی روایت می کند که معشوق دلبندش را از مرگ برهاند.   ایرانیان حتی در تدوین علم کلام و حدیث نیز مقامی شامخ داشتند : با لاترین مرجع حدیث “بخارایی” است که بیش از ۶۰۰ هزار  حدیث را دسته بندی کرده است.   ابوسهل نوبختي اولين كتاب مربوط به اخترشناسي را به عربي ترجمه نمود. اين نخستين كتابي است كه در اين زمينه در زبان عرب. با توجه به نقش اختر شناسي در ايدئولوژي عباسيان، اهميت اين ترجمه بيشتر نمايان مي‌شود.

ــ  بيت‌الحكمت ترجمه ترم فارسي براي كتابخانه در دوره ساساني است كه در آنجا تاريخ جنگها و اطلاعات گوناگون، كتابخانه مرو در دوره عباسيان بسيار شهرت داشته است زندگي عشاق معروف نگهداري مي‌شد.

… سرخسي كتابي در مورد آداب پادشاهان برگرفته از آداب دربار ساساني به عربي ترجمه كرد.

در دارالحكمه ترجمه‌هاي متون پارسي به عربي نگهداري مي‌شد و مترجمان براي آن كار مي‌كردند.

………………………………….

گاهشمار خاور میانه از میانه سده دهم  تا پایان سده دوازدهم

875-999 سامانیان

969 بنیاد شهر قاهره بدست فاطمیان مصر

969 بازپس گیری آنتیوس توسط بیزانس

972 گشایش  مسجد الزهرا  در قاهره

983/1043 زیاریان طبرستان

950/ 1000شرق اروپا  و روسیه به مسیحی می شود

975 -996  دوره طلایی فاطمیان در زمان حکمرانی  خلیفه عزیز

975-1187 غزنویان ،تصرف باقیمانده سرزمین های صفاریان و بخشی از قلمرو آل بویه

977-983 عضدالدوله دیلمی /بوئی/ در بغداد

1001 صلح میان بیزانس و فاطمیان

1009 تخریب  مقبره مسیح در اورشلیم /بیت المقدس   توسط فاطمیان

1010 پایان کار بنی امیه در کوردوبا و آغاز حکومت های طوایف عرب در اسپانیا  و آغاز باز پس گیری اسپانیا توسط مسیحیان

1037-1194 سلجوقیان ایران  پایتخت نیشابور اصفهان و بغداد/براندازی زیاریان و آل بویه .نظام الملک وزیر آلب ارسلان و سنجر . حکومت سلجوقی در ایران بین اتابکان ، قراخانیان و غزها و خوارزمشاهیان تقسیم شد.

1054 جدایی نهایی کلیسای غرب و شرق / کاتولیک و ارتدوکس…..بوگو میلیسم در بالکان شامل سب ها ، بلغار ها و کروات ها ، فرقه رافضی همراه یک جنبش دهقانی  مخالف هر دو مرکز مسیحی .

1055 نخستین سلطان سلجوقی در بغداد /پایان کار آل بویه

1071 پیروزی سلجوقیان بر بیزانس در جنگ ملازگرد

1072-1092 ملکشاه سلجوقی

1076 تسخیر دمشق توسط سلجوقیان

1090 استقرار حسن صباح در الموت

1094 جدایی هواداران صباح از فاطمیان مصر

1099 ورود صلیبیون مسیحی به اورشلیم/ بیت المقدس

1172-1146 بردگان  زنگی در موصل و سپس در حلپ

1144-1149 دومین رشته جنگهای صلیبی میان مسیحیان  و مسلمانان

1171 سرنگونی حکومت فاطمیان توسط صلاح الدین ایوبی

1182  پیوستن مارونیت های سوری به کلیسای کاتولیک

1187 پیروزی مسلمانان برای تسخیر بیت المقدس /اورشلیم توسط صلاح الدین ایوبی

1189-1192 سومین جنگه های صلیبی

1193-مرگ صلاح الدین ایوبی در دمشق.

………………………

منابع.

همان منابع بخش دوم

-Le milieu des mondes, une histoire laique du Moyen-Orient de 395 à nos jours “. J.p. Filiu, Ed.Seuil