فهرست
جایگاه مقدونیه در امپراتوری عثمانی
“سرزمین مقدونیه ، جائی بود که در آن مردمان گوناگون امپراتوری عثمانی به هم رسیده، با هم آمیخته و زندگی هایی رنگارنگی را دامه می دادند. در واقع مقدونیه مینیاتور کوچکی از سامان نا مجسم اما کارایی بود که ترک ها به کمک آن توانسته بودند به مدت پنج قرن مجموعه ای از نژاد های شرق و غرب عالم را تحت فرمانروایی خود درآورند” …. “مقدونیه در مرکز بخش اروپایی عثمانی قرار داشت ، بخشی که عثمانی ها آن را “روملی” می خوانندودر واقع همان قلمرو”امپراتوری روم شرقی” یا بیزانس یونانیان بود..اهالی مقدونیه ، چه مسلمان، چه مسیحی و چه یهودی ، چه ترک و چه یونانی وچه اسلاو و چه آلبانیائی ، چه از درون و چه از بیرون تحت تاثر تمدن غرب بودند.”



جامعه چند فرهنگی
ولایت مقدونیه نمونه بارز جامعه چند فرهنگی در سده نوزدهم بود :مهد هلنیسم ،مهمترین مرکز فرهنگی امپراتوری عثمانی پس از استانبول ،خود ارتدکس اما همسایه امپراتوری های کاتولیک اروپائی ، با شماری زیادی از مهاجران ترک مسلمان که به دو دسته بزرگ سنی و بکتاشی*بخش می شدند. پیروان بکتاشیه که ریشه در تفکر جنبش حروفیه ایرانی داشتند واز آناتولی به بالکان آمده بودند ،شاخهِ مهمی از مسلمانان مقدونیه و آلبانی را تشکیل می دادند که هوادار تجدد و استقلال از عثمانی بودند. همچنانکه بخشی از مسلمانان یهودی تبار به نام “دونمه/مرتد” که آنها هم هواخواه تجدد بودند.
در مرکز مقدونیه، شهر سلونیک ،گروه های مختلف مذهبی و اجتماعی آموزشگاه های خود را داشتند و این چندگانگی فرهنگی بستر مناسبی برای گسترش ایده ها و افکار نو در میان نخبگان سلونیک بود . کاهش روز افزون قدرت عثمانی مانع شکوفایی اقتصادی سلونیک نشد، بل رشد صنعت و تجارت موجب دگرگونی های اجتماعی و شکل گیری طبقات اجتماعی جدید گردید . بر زمینه چنین دگرگونی های اقتصادی -اجتماعی ،بذر ایده های دنیای نو با شتاب ریشه میگرفت و تجدد خواهی در گونه های متفاوتش گفتمان غالب در جامعه بود.



شخصیت های برجسته و اثر گذار و جنبش های گسترده ای در این شهر و منطقه پا گرفت که دامنهکارشان بسیار فراتر از مقدونیه بود ، از آن جمله اند دو “پاشا”، علی پاشا( شیر خانینا) ، محمدعلی پاشا خدیو مصر.
پیش زمینه
انقلاب فرانسه و لشکرکشی ناپلئون به شرق مدیترانه
هنوز یک دهه از انقلاب فرانسه و گسترش ایده های آزادیخوانه آن در اروپا نگذشته بود که سربازان گرسنه جنوب فرانسه به ژنرال 26 ساله ،ناپلئون بناپارت سپرده شدند تا هم به تحریکات ایتالیا یی و اتریش پاسخی کوبنده داده باشند و هم ثروت شهر ها و کلیسا های منطقه را به خزانه خالی دولت سر برآورده از انقلاب وارد کنند. در کمال ناباوری هماوردهای پاریسی، ناپلئون کرانه های شمالی و جنوبی دریای مدیترانه را در نوردید: پس از تسخیر ایتالیا ارتش ناپلئون بنادر دریای آدریاتیک را از ونیز نا کرفو و غرب یونان را تسخیر کرد و در جنوب آب های نیلگون مدیترانه در سال 1798 ناپلئون گام به شمال مصر نهاد و مملوکانِِ کارگزارِ عثمانی را از حکومت برانداخت و آنها را تا شامات و سوریهدنبال کرد.
ناپلئون شمار زیادی از کارشنان کار آمددر رشته های گوناگون علمی را همراه داشت و برای استوار کردن پایه های حکومت خود از دانش آنها بهره گرفت وبرای جلب پشتیبابی مردم بومی به تبلیغات گسترده ای دست زد، از جمله همراه سپاه خود نخستین دستگاه های چاپ به زبان عربی ، یونانی و فرانسه را وارد مصر کرد و خود را به عنوان آزادیبخش مصریان از یوغ مملوکان معروفی نمود و در همین راستا بردگی را ممنوع کرد. دستگاه دیوانی مدرنی را تاسیس نمود که در هر ولایت اداره امور بدست شورای محلی که زیر نظرنماینده او بود انجام می شد
ناپلئون که توانسته بود برای رسیدن به مصر ناوگان دریایی انگلستان را پشت سر بگذارد،از همان روز نخست با یورش نیروی دریایی انگلستان روبرو شد در نبرد دریایی در شمال مصر شکست سختی خورد و شمار زیادی از ناوگان خود را از دست داد و عملا ارتباط او با فرانسه بریده شد ، با این حال ناپلئون و سپاه او چند سال در مصر و سوریه بسر بردند و در این مدت دگرگونی های زیادی در این سرزمین در زمینه گوناگون به انجام رسید. همراه جهانگشایی ناپلئون، ایده های انقلاب فرانسه و تجدد خواهی در زمینه ساختار اجتماعی- سیاسی به طور گسترده ای در مشرق زمین توسعه یافت**.



دو پاشا از مقدونیه، پیشروان استقلال یونان و مصر
ولایت مقدونیه دوره عثمانی شامل شمال یونان و جنوب آلبانی امروزی می شد . علی پاشا *و محمد علی پاشا هر دو زاده مقدونیه و درفرهنگ روا دار بکتاشیه پروزش یافته و تعصبات مذهبی را در فرمانروائی خود به کار نمی گرفتند و هریک به گونه بر دوران خویش تاثیر گذار شدند.



علی پاشا 1740 -1822 م برابر با 1118-1200 خ : زاده جنوب آلبانی در منطقه اپیر، او قهرمان ملی در آلبانی و یونان به شمار می آید وبی گمان تاثیر ژرفی بر گسترش روحیه استقلال خواهی در این دو کشور گذاشت. او که از پدری آلبانیائی و مادری یونانی زاده شد ، در درازای زندگی پر فراز و نشیب خود نمود هایی از شخصیت چندگانه خود را به نمایش گذارد: به زور شمشیر و شقاوت حکومت زادگاه خود را بدست آورد و زمزمه جداسری از امپراتوری اشغالگر عثمانی را همه جاگیر کرد و در سالهای 1821 تا 1829 از استقلال یونان از امپراتوری پشتیبانی نمود ، هرچند که دهه ها در خدمت سلطان عثمانی بود، برای خود حکومتی در دورون امپراتوری عثمانی تاسیس کرد، او توانائی بسیج سپاهی 50 هزار نفری را در مدتی کوتاه داشت و امیران محلی را کارگزار خود کرده و از رقابت های انگلستان و فرانسه در طول جنگ های ناپلئونی بهره می برد و آنها را بازی می داد. او که از سوی معاصرانش ” ارسلان/شیر/ خوانده می شد با بی رحمی و خشونت حکومت میکرد، اما به آبادانی و سازندگی علاقمند بود و با اینکه خود مسلمان بود ، هیچ گروهی را به خاطر وابستگی دینی شان سرکوب نمی کرد و در راستای چنین سیاستی از یهودیان و ارتدکس ها پشتیبانی می کرد . در زمانی که در دستگاه حکومتی عثمانی پذیرش علویان، بکتاشیان و پیروان فرقه های صوفیه مورد آزار و سرکوب بودند ، علی پاشا به آنها یاری می رساند که تا درسرزمین های زیر فرمان او فعالیت نمایند و از همین دوره فرقه های صوفیان و به ویژه پیروان فزقه بکتاشی در آلبانی و مقدونیه نیرو گرفت و به یک عامل هویتی جدا سری از حاکمیت عثمانی بدل شد. او در سن 82 سالگی در شهر ایونینا بدست کارگزاران سلطان عثمانی کشته شد. او را که سرداری خبره و تیز هوش بود، ناپلئون مسلمان می خواندند.
محمد علی پاشا 1790-1849 م(1190-1249خ). زاده شهر کوچک “کولا” “، در شرق سلونیکِ مقدونیه، محمد علی پاشا بانی مصر نوین به شمار می آید.



پس از دوسال سال اقامت در مصر ، در 1815 ناپلئون مجبور به واگذاری حکومت به عثمانی شد. خروج سربازان ناپلئون ، با نظارت مشترک دولت انگلستان و کارگزاران حکومت عثمانی در سال 1805 انجام گرفت . اداره ولایت مصر به محمد علی که از سرداران سپاه عثمانی بود واگذار شد و او با سمت پاشایی آغاز به کار کرد. اوبرای به دست آوردن سکان حکومتی با کارگزاران پیشین عثمانی مملوک ها روبرو بود. مملوک ها که از تبار بردگان خارجی بودند و مدت ششصد سال بر مصر حکومت کرده بودند از پشتیبانی مردمی برخوردار نبودند و محمد علی پاشا با سرکوب نظامی و کشتار آنها و سپس واگذاری زمین های آنها به دهقانان از پشتیبانی مرکز دینی الازهر و بخش مهمی از جامعه مصر برخوردار شد. ناتوانی فزاینده حکومت مرکزی عثمانی در ولایات ،و هوشمندی و توانایی محمد علی پاشا موجب استواری و استقلال حکومت او در مصر شد . توانمندی محمد علی پاشا در تامین امنیت منطقه مورد پذیرش تمام بازیگران بومی و جهانی بود . در حالی که ساختار سیاسی امپراتوری عثمانی امکان اصلاحات را ناممکن می نمود، مصر اصلاحات آغاز شده در دوره ناپلئون را پی گرفت و به آن رنگ بومی داد: بنیاد سیستم آموزشی مدرن ، اعزام دانشجو به کشور های اروپائی و کمک گرفتن از کارشناسان خارجی برای تربیت کادر نظامی و اداری، ایجاد راه آهن و شبکه های ارتباطی و پروژه کانال میان دریای سرخ و مدیترانه از اقدامات حکومت مقتدر محمدعلی پاشا بود که مصر را به کشوری یکتا در مشرق زمین تبدیل نماید. مصر هر روز بیشتر از استانبول فاصله می گرفت ،و سلطان عثمانی مجبور شد حاکمیت پاشای مصر بر شامات و سوریه و به عربستان را بپذیرد . اداره شهر های مقدس مسلمانان (مکه و مدینه) و زائران هر ساله آن، افزون بر مشروعیت محمد علی پاشا ،درآمد هنگفتی را به خزانه او وارد می نمود. در سال 1931 ،هنگامی که کشمکش های پنهانی سلطان و پاشا هویدا شد و تشنج به برخورد نظامی کشید ، پیروز جنگ در قونیه پسر او ، ابراهیم پاشا بود که می رفت پایتخت عثمانی را تسخیر نماید. سلطان عثمانی دست به دامان دشمن تاریخی خود، روسیه تزاری شد و با حضور روسها (در سا ل1933)در دریای مرمره بود که مرگ امپراتوری عثمانی چند دهه ای به تاخیر انداخت. با این حال در همین جنگ بود که ابراهثم پاشا خواستار شناسائی حقوق “ملیت عرب” ***شد . در کنفرانس لندن در سال 1940 دست پاشای مصر از سوریه و شامات کوتاه شد و در برابر ،سلطان پاشایی در خانواده محمد علی را بازشناخت و حاکمیت دودمان او که در زمان جانشینان او لقب خدیو( پادشاه) بر خود گذاشتند تا نیمه سده بیستم ادامه داشت . در سال 1952 ژنرال نجیب و ناصر با کودتای نظامی ، نظام پادشاهی مصر را برکنار کرده و جمهوری را بر جای آن بنیاد نمودند.



محمدعلی پاشا
- او در سال 1769 در شهر کولا مقدونیه (یونان) به دنیا آمد.
- او در سال 1799 به عنوان بخشی از یک لشکر نظامی عثمانی به مصر آمد تا برای بیرون راندن فرانسوی ها از مصر تلاش کند، اما نیروهای عثمانی در نبرد «ابو قیر البریه» شکست خوردند و او به کشورش بازگشت.
- بار دیگر در سال 1801 با ارتشی که برای کمک به انگلیسی ها آمده بود تافرانسوی ها را از مصر تخلیه کنند به مصر بازگشت.
- اقدامات او در مصر موجب شدآوازه خوبی در میان عثمانی ها و مصری ها بدست آورد.
- در 9 جولای 1805 سلطان عثمانی با درخواست علما موافقت کرد و محمدعلی را به عنوان حاکم مصر منصوب و خورشید پاشا را خلع کرد.
- شمه ای از کارهای انجام شده در دوره حکومت محمد علی پاشا:
- پرورش شمار زیادی از افراد فرهیخته در داخل کشور و به اعزام دانشجو به کشور های اروپائی .
- بنیاد مدارس زیادی مانند دانشکده مهندسی، دانشکده زبان، دانشکده حسابداری و دانشکده هنر و صنایع دستی .
- بنیاد نحستین مدرسه نظامی در اسوان و مدرسه نظامی مصر را در پاریس .
- راه اندازی هیئت بهداشت، دانشکده پزشکی، دانشکده داروسازی، دانشکده مامائی و پرستاری و همچنین دانشکده پزشکی در قصر العین، و واکسیناسیون اجباری در کشور.
- رفرم ارضی
- صنایعی که او وارد مصر کرد به سه بخش تقسیم شد: (صنایع تبدیلی – صنایع تولیدی – صنایع جنگی).
- تاسیس یک اتاق بازرگانی مستقل و اتاق بازرگانی مصر و تجارت .
- مرمت جاده ها و بنادر که به موفقیت سیستم تجاری کمک کرد و همچنین تاسیس بانک اسکندریه .
و محمد علی پاشا در 2 سپتامبر 1848 بیمار شد و در در اوت 1849 در گذشت. او پسر خود ابراهیم پاشا را به عنوان فرماندار مصر منصوب کرده بود.
برای آگاهی بیشتر:
و مقاله “آموزش و نهاد های علمی نوین در مصر سده نوزدهم”، مهران اسماعیلی.:https://journals.ut.ac.ir/article_64234.html
پا نوشته:
*بکتاشی به پیروان طریقه بکتاشیه در مقدونیه و آلبانی گویند. ریشه این طریقت را در جنبش حروفیه ایران دانسته اند که حاجی بکتاش زاهد خراسانی در آناتولی رایج گردید و پیروان او توانستند پشتیبانی دولت عثمانی را بدست آورده و شبکه گسترده ای از خانقاه ها رادر آناتولی و بالکان و به ویژه آلبانی پایه گذاری کنند. این فرقه در اسلام آوردن مردم بالکان نقش چشمگیری داشتند و امروزه در میان ترک های ساکن اروپا و مناطق آلبانی نشین در مقدونیه و کوزوو رواج دارد.
در آناتولی نام بکتاشیه با ایجاد ” سپاه جدید= ینی چری” عثمانی گره خورده و نقش آنها در پرورش عقیدتی این شپاه بسار چشمگیر بوده است. زمانیکه سلطان محمود دوم دست به اقدامات اصلاحگرانه زد و ینی چری را سرکوب کرد ، طریقت بکتاشی را نیز منحل اعلام نمود. اما این طریقت در بالکان به مرکزیت آلبانی به کار خود ادامه داد و به یکی از عوامل استقلال خواهی از امپراتوری عثمانی بدل شد. پیروان این طریقت از سوی دشمنانشان به غربگرائی متهم هستند.
** ناپلئون در مصر .اصلاحات اداری و اجتماعی همراه با تسخیر مصر به دست ناپلئون: بناپارت به محض ورود به مصر اعلامیهای میان مردم مصر پخش که در آن ناپلئون بعنوان قهرمان آزادیبخش کشور از زیر ستم فرمانراویان مملوک شمرده می شد که داعیه دوستی با سلطان عثمانی را هم داشت. پس از هر دو سو پشتیبانی مردم و سلطان عثمانی را به خود حلب نمود که البته چندان پایدار نماند.



ارتشی از دانشمندان
براستی لشکر کشی به مصر با کشتارهای وحشتناک و انواع سوء استفاده ها همراه بود. با این همه 170 پزوهشگر همراه ارتش او بودند که در نخستین گام به این سرزمین بهمطالعه صنایع دستی و کشاورزی آغاز کرده و به گردآوری ، آوری گیاهان، حیوانات و سنگ ها پرداختند. آنها از مساجد ، آثار باستانی ، آلات موسیقی را به تصویر میکشیدند. در 22 اوت 1798، بناپارت انستیتو مصر را بنیاد کرد که برجسته ترین این آثار را گرد هم می آورد.
سرنوشت تلخ پناهندگان مصری : مردمی بومی که به فرانسویان یاری رسانده بودند ف همراه ارتش ناپلئون به فرانسه بازگشتند . شماری از آنها در گردان مملوک در خدمت جنگ های ناپلئون در اسپانیا به کار گرفته شدند. و شمار دیگر بیشتر در شهر های جنوبی ساکن شدند. در سده نوزدهم فرانسه ومصر بعنوان دو کشور دوست شمرده می شدند ، به درخواست دولت محمد علس شاه آموزشگاهی برای افسران مصری در پاریس گشایش یافت . ” اوبیکس ” هدیه محمد علی پاشا به فرانسه بود که در بزرگترین میدان پاریس همچنان پا بر جاست. ناپلئون و سپس دولت پس از او و دهمچنین دولت بر آمده از انفلاب 1930 همگی “دوستدار مصر” بودند. با اینهمه این دوستی نتوانست مانعی باشد در برابر درگیری های خشنونت آمیز علیه مصریان ساکن مارسی در پی رویداد های مربوط به الجزایر .
برای آگاهی بیشتر مقاله زیر را در سایت ” کالج دو فرانس ” نگاه کنید
Les réfugiés d’Égypte Une France arabe au début du XIXe siècle ?
https://www.geo.fr/histoire/1798-la-campagne-ratee-de-bonaparte-en-egypte-215131
*** “میانه دنیا ها” ص 191
منابع:



پیوست
BONAPARTE EN EGYPTE. 2E PARTIE : AVEC 160 SAVANTS ! در شبکه ، پژوهش های بسیار گوناگونی از نتایج لشکر کشی ناپلئون به مصر یافت می شود که مقاله زیر نمونه کوتاهی از آنهاست.
دانشمندان در خدمت سربازان
دانشمندان ابتدا به مصر برده شدند تا به سربازان کمک کنند تا مصر را فتح کنند. بناپارت میدانست که جادهها کمیاب خواهند بود، بد نگهداری میشوند، که مهمات باید در محل تولید شوند، و راههایی برای تغذیه خود پیدا میشود و کمک دانشمندان بسیار ارزشمند است و هیچ کمبودی در کار وجود نخواهد داشت.
این دانش پژوهان که بسیاری از آنها بین 20 تا 30 سال سن دارند، مشتاقانه فرهنگ و جامعه ای بسیار متفاوت از خود را کشف می کنند. اما آنها همچنین قصد دارند دانش علمی اروپایی را با مصریان به اشتراک بگذارند. باید گفت که مشاهدات انجام شده در محل برای این غربی ها تلخ است: «در بدو ورود به مصر، همه ما متحیر شدیم، چون مردم عظیمی را یافتیم که از چیزهای مفید یا خوشایند برای زندگی محروم بودند و به دلیل ساده ترین کارها در حال مبارزه بودند. ابزار، در برابر مشکلات از همه نوع. »
مؤسسه مصر
در اوت 1798 بناپارت مؤسسه مصر را ایجاد کرد. این موسسه محقق مونگ را به عنوان رئیس و ژنرال بناپارت به عنوان معاون خود دارد. همه دانشمندان اکسپدیشن را گرد هم می آورد و بر اساس تخصص ها به چهار بخش تقسیم می شود: «ریاضیات»، «فیزیک»، «اقتصاد سیاسی»، «ادبیات و هنر».
روزنامه La Décade Egyptiane در همان زمان برای گزارش جلسات مؤسسه و ارائه اطلاعات در مورد اکتشافات علمی ایجاد شد.
اما مصریان هنوز چاپخانه را نمی شناختند. فرانسوی ها سازمانی را برای انتشار روزنامه ها، لغت نامه ها، بروشورها و پوسترها به منظور اطلاع رسانی و برقراری ارتباط با مردم فرانسه و مصر ترتیب دادند. بنابراین حروف چاپی به الفبای عربی ساخته می شوند. مصریان دریافتند که یک کتاب با چه سرعتی قابل چاپ است.
اکتشافات فراوان
ماموریت دانشمندان جمع آوری هر چه بیشتر اطلاعات در مورد مصر است، آنها اکتشافات زیادی خواهند کرد. محقق Monge پدیده سراب را رمزگشایی می کند، طبیعت شناس اتین جفروی سنت هیلر وجود ماهی ناشناخته را فاش می کند، و طراح Redouté تمام گونه های گیاه شناسی را که با آنها مواجه شده است ترسیم می کند. مهندسان Jollois و Devilliers بررسی های دقیقی از بناهای تاریخی متعدد در تبس، کارناک، ابیدوس، آنتاپولیس انجام دادند.
فرانسوی ها نیز چیزهای زیادی برای یادگیری از مصری ها دارند. برخی از روش ها و ماشین آلات به فرانسه صادر خواهد شد. بنابراین، در مصر، گچ را در آسیاب کار می کنند و زندگی را برای صنعتگر آسان می کند، در حالی که در فرانسه هنوز هم با دست کار می شود. مصری ها همچنین سیستم “فرهای مرغ” را توسعه دادند، این یک انکوباتور مصنوعی برای پرورش جوجه ها است. فرانسوی ها نیز علاقه زیادی به شیشه هایی دارند که نوشیدنی ها را برای چند روز سرد نگه می دارند.
اما همه این کارها بدون مشکل انجام نمی شود زیرا شرایط زندگی در آنجا دشوار است، با گرمای طاقت فرسا (50 درجه سانتیگراد در آفتاب!). مردم گاهی اوقات متخاصم هستند، . و ما نباید فراموش کنیم که سربازان برای فتح به راه افتاده اند و جنگ در حال شدت گرفتن است.
در مواجهه با اکتشافات متعدد و انبوه دانش، تصمیم گرفته شد کتابخانه ای در قاهره و همچنین روزنامه دوم به نام Le Courrier d’Espagne ایجاد شود.
یک موفقیت علمی و یک شکست نظامی
اگر در سطح علمی، این سفر موفقیت آمیز بود، در سطح نظامی شکست خورد، به ویژه با از دست دادن ناوگان فرانسوی که توسط نلسون در ابوکر غرق شد. فرانسویها در 2 سپتامبر 1800 تسلیم انگلیسیها شدند و مجبور شدند مصر را از 30 اوت 1801 ترک کنند: سپس انگلیسیها اکتشافات دانشمندان فرانسوی و بهویژه یکی از مهمترین آنها، سنگ روزتا را درخواست کردند. امروز در لندن، در موزه بریتانیا است. اکه چند سال بعد توسط Champollion فرانسوی برای رمزگشایی از نوشته های مصر باستان استفاده شد: هیروگلیف.
شرح مصر
از این سفر علمی، دانشمندان یکی از زیباترین آثار مصر را ایجاد کردند: شرح مصر. این اثر که بین سالهای 1809 تا 1828 منتشر شد، در بیست جلد به عقاید نادرستی که غرب در مورد شرق داشت پایان داد. یک اثر طولانی مدت، به سرپرستی ویوانت دنون (که مدیر موزه ناپلئون در پاریس می شود)، شرح مصر فهرستی از مصر از آغاز قرن نوزدهم با نمودارها، نقشه ها، نقشه های همه چیز است. آنچه مصر را تشکیل می دهد. این اثر هنوز منبع مهمی برای تمام مصرشناسان امروزی است.