فهرست

بحران بر فراز امپراتوری

گاهشمار

عثمانی سده 19
سرزمین های امپراتوری عثمانی در سده نوزدهم

1517  سلطان عثمانی مذهب سنی را آئین رسمی امپراتوری اعلام کرد. بدین گونه دشمنی خود با حکومت صفوی را به نمایش گذارد.در گذشته سیاست عثمانی بر تعامل مذهبی تکیه داشت.

1672 تسحیز لهستان بدست سپاه عثمانی. ده سال بعد تسخیر شمال مجارستان

1683 شکست محاصره وین .پایان رویای  تسخیر اروپا . عثمانی در موضع دفاعی.

1682-1725 اصلاحات پتر کبیر در روسیه  .آغاز گسترش جدید امپراتوری روسیه بسمت آب های گرم جنوب.

1736  روسها در منطقه کریمه  نفوذ می کنند  و  شهر های مصب رودخانه دنیپر  در دریای آزف را تسخیر می کنند. در ادامه در سال 1771 کریمه را اشغال می کنند و بیش از 200 هزار تاتار به آناتولی می گریزند.

زمینه بحران

عثمانی سپاه سلطان در برابر شهر صوقیه پایتخت بلغارستان (1)

امپراتوری عثمانی تا نیمه سده هفدهم در کشورگشایی توفیق داشت  و از این رهگذر ثروت بیکران  اندوحت و سرزمین های تحت اختیارش را با دست باز  اداره میکرد. اما شکست مجدد عثمانی در پای دیوار های وین در سال 1683  نشانگر  تغییر توازن قوا در اروپا بود : پانزده سال جنگ با هابسبورگ در اروپا هزینه سنگینی به عثمانی تحمیل کرد و موجب از میان رفتن بخش مهمی از نیروی پیاه نظام سپاه شد . از سوی دیگر  در اواخر سده هفدم  پتر کبیر امپراتوری روسیه را جان بخشیده و قلمروش را به سوی جنوب گسترش داد و به زودی تا نزدیکی شمال دریای سیاه پیش آمد و بیش از پیش عثمانی  را در تنگنا قرار داد. درجنگی که میان پادشاه سوئد و روسیه در سال 1709 در سرزمین اوکراین در گیر شد ، پادشاه سوئد به  خاک عثمانی پناهنده شد و با کمک سپاه عثمانی ،روسها را به عقب نشینی واداشت.با اینحال روسیه با توجه به نزدیکی قومی -دینی با مردم همسایه عثمانی ، متحد طبیعی آنان به شمار می رفت و در سده هجدهم از این فرصت استفاده نموده سرزمین های بیشتری را از خاک عثمانی جدا کرد. به ویژه دولت عثمانی مجبور شد شهر بندری آزوف و شمال کریمه را به روسیه واگذار نماید. با اینحال درگیری های جدید روسیه با همسایگان اروپائی اش چون پروس و اتریش برای مدتی توسعه طلبی روسیه را بسوی جنوب  کاهش داد.

در چنین گیرودار تحولات قدرت میان کشورهای اروپایی ، ارتش عثمانی که  در گذشته موجب قدرت و ثروت امپراتوری بود، به نهادی غیر مولد و دست و پا گیر تبدیل شده که همچنان به امتیازات و امکانات جامعه چنگ انداخته و هیچ گونه تغییری در ساختار قدرت را بر نمی تابید .بی جهت نبود که  دلتمردان عثمانی از همان ابتذا در فکر ایجاد تحول در سیستم سپاهیگری بر آمدند.

بحران و راه های برو ن رفت

“اساس نظام برده داری عثمانی  آموزش سگ های گله ای بود که رمه انسانی امپراتوری عثمانی را هدایت نمایند “ . ماکس وبر  ، زوال عثمانیان ص 217. زمانی که ” ینی چری ها”، سگ های گله عثمانی کاربردشان را از دست دادند ، می بایست راه کار های دیگری برای انسجام  امپراتوری یافت می شد تا  بتوان سرزمین های گسترده در سه قاره را زیر علم عثمانی حفظ نمود : “ملت ها”ئی با قومیت، فرهنگ و دین و زبان متفاوت تا آنزمان به زور شمشیر “غلامان زر خرید” تابعیت سلطان را پذیرفته بودند…..برخی  دولتمردان هوادار اصلاحات  در پی انسجام امپراتوری بر اساس الگو برداری از جوامع اروپایی بودند ، شماری بازگشت به ایدئولوژی مذهبی و بسیج توده ای مسلمانان را همچون امت واحده در برابر روسیه و غرب پیشنهاد می کردند و گاهی “پان اسلامیسم” شان را با اصلاحات هم در می آمیختند. گروه هایی نیز” پان ترکیسم” را راه نجات امپراتوری عثمانی می دانستند . “مرد بیمار اروپا”به هر دری می زد تا راهی بیابد، اما کرکس ها در انتظار دریدن انش بودند. 

عثمانی و اندیشه  اصلاحات 

“اگر چه جامعه عثمانی در کلیتش با فکر تغییرات اجتماعی خو نکرده بود   ، اما دولتمردان عثمانی خوب میدانستند که دوره برتری نظامی عثمانی به پایان رسیده و ادامه سیاست تاراج  امکان پذیر نیست.* دل نگرانی دولتمردان ، بازسازی قدرت بود و نه تحول اجتماعی. و از اینرو در صدد اصلاح  ابزار قدرت  یعنی سپاه بودند. نخستین گام در دوره عثمان دوم  برداشته شد : او برای تشکیل سپاه منظم در برابر”ینی چریها” به وضع قوانین  جدیدی دست زد .اما موفق نشد و در این راه جان باخت . وی نخستین قربانی تجدد خواهی و نو گرایی در میان سلاطین عثمانی است . شکست های پی در پی عثمانی در جنگ با دولت های اروپایی در اواخر سده 17  موجب شد که فکر اصلاحات در میان دولتمردان “باب عالی”ریشه بگیرد. آنان موفقیت روسیه را ناشی از رفرم های دوره پتر کبیر ارزیابی کرده و راه نجات عثمانی را هم در پی گیری چنین روندی می دانستند. ” در دوره سلطان سلیم سوم  نظام جدید  هدفش اساسا آموزش نظامی و ایجاد ارتشی کاملا نوین ، با بهره گیری از علوم و فنون اروپایی بود و از فکر  برچیده شدن ینی چری و محدود ساختن روحانیون دفاع می کرد . در این برهه دولتمردان و اندیشمندان عثمانی اعم از محافظه کار و اصلاح طلب به لزوم تجدد گرایی سخت معتقد بودند…. سرانجام  در دوره امپراتوری محمود دوم1809-1839 / بزرگترین مانع ترقی و پیشرفت یعنی سپاه ینی چری  با دریافت فتوا  در سال 1826 م   از میان رفت ”  دانشنامه .ا. جلد 8 ص 224 اصلاحات نمی توانست تنها در زمینه ارتش نوین باقی بماند و بزودی هواداران نظم جدید،  جنبش “تنظیمات” را به زمینه های ساختار سیاسی،قضایی، آموزشی هم گسترش دادند.

*”حاکم بدون سرباز، سرباز بدون پول، پول بدون رفاه و آسایش رعیت ، آسایش و رفاه رعیت بدون عدالت ممکن نیست”

دوره تنظیمات

این رویداد به گسترش اصلاحات در زمینه اداری ، آموزشی ، قضایی  تسری یافت و در دوره محمود دوم و جانشین عبدالمجید این جنبش که با نام “تنظیمات خیریه” خوانده می شد ادامه یافت و به فرمانی  در سال 1839 در پارک کاخ توپکاپی صادر شد که در آن قید شده است که “تامین امنیت جان و مال و شرف اتباع عثمانی بدون توجه به باور ها و وابستگی های مذهبی ، اصلاح وضع مالیات ، سربازگیری و جز آنها پیش بینی شده بود . و پادشاه نیز به رعایت و اجرای فرمان سوگند یاد کرد .” همانجا ص225..

تغییرات در ساختار حکومتی

محمد علی پاشا خدیو مصر و سودان

عثمانی ، امپراتوری نا منسجمی بود که ایلات اش به دست پاشا هایی اداره می شد که هریک برای خود در حکم فرمانروا بودند و رشته مشترک پیوندشان به “باب عالی یا دربار” سرسپردگی به سلطان عثمانی بود که نماینده قدرت آسمانی و زمینی محسوب می شد. وظیفه اصلی شان جمع آوری مالیات و حفظ امنیت داخلی و  نگهداری از مرزهای امپراتوری و تدارک سپاه برای جنگ های بزرگ.  با بروز بحران در سده هفدهم و کمبود منابع مالی، لزوم اصلاحات اداری و مالی ضروری به نظر می آمد. کوشش هایی در جهت جایگزین کردن پاشا ها با مامورین اداری انجام گرفت .  با اصلاح روش های مالیاتی و  لغو شیوه مقاطعه کاری جمع آوری مالیات ،دولت در صدد تقویت بنیه مالی خود بر آمد و از سوی دیگر حاکمیت قانون می بایست شکاف های میان گروه های اجتماعی ، پیروان ادیان گوناگون و مردم مناطق مختلف را  تا حدودی کاهش می داد.اما این اصلاحات  با ساختار  حاکمیت عثمانی در تضاد بود ، برای نمونه در دوره سلطان سلیم  سوم که از هواداران اصلاحات بود ، پاشای مصر بر او شورید، ” محمد علی پاشا ” که در یونان به دنیا آمده بود و زبان مادریش آلبانیائی بود از فرماندهان مهم ارتش عثمانی شد و خود را خدیو مصر و سودان خواند .از سال1805م تا 1848 حکمرانی کرد  تصمیم داشت سلطان عثمانی را برکنار نماید.* سلطان سلیم در استانبول بدست مخالفان اصلاحات ترور شد.

*-سلیم سوم نخستین سلطانی بود که برای مدرن‌سازی ارتش عثمانی دست به اقدام جدی زد، اما اقدامات او با مخالفت مقامات مذهبی و فرماندهان نیروهای ینی‌چری روبرو شد. ینی‌چری‌ها که نگران به خطر افتادن جایگاه خودشان در صورت ایجاد یک ارتش منظم و همیشگی بودند، علیه دولت مرکزی شوریدند. اقدامات سلیم در نهایت منجر شد تا او جان و تاج تخت خود را از دست بدهد، اما محمود دوم، جانشین او، به بهانه شورش روی داده سپاه ینی‌چری را در ۱۸۲۶ منحل کرد.

باب عالی

 

آموزش

در امپراتوری عثمانی

  تا اواسط سده نوزدهم ، اهمیت چندانی به آموزش داده نمی شد (در 1860 تنها 2 درصد بودجه به آموزش و پرورش اختصاص داشت) . هر بار نیز که دولتمردان در پی ایجاد مدارس جدید و یا چاپخانه بر می آمدند با عکس العمل مقامات مذهبی روبرو می شد از آن جمله دانشگاه مهندسی استانبول که به امر سلطان وقت تاسیس شده بود با مخالفت روحانیون بسته شد و بعد ها در 1754 به شکل مخفی  بازگشایی شد .و یا  نخستین چاپخانه  که با مشقت فراوان و کسی اجازه از تعدادی از روحانیون  راه اندازی شده بود تا اینکه به به درخواست بالاترین مقام مذهبی ( شیخ العلما )در سال 1742 مجدد تعطیل شد . 

“جمعیت مسیحی امپراتوری، از آنجایی که مسیحیان نسبت به جمعیت مسلمان از نظر تحصیلات عالیه وضعیت بهتری داشتند، از مسلمانان پیشی گرفت این مسئله، باعث رنجش مسلمانان که اکثریتِ امپراتوری بودند، شد. در سال ۱۸۶۱، حدود ۶۶۵ مدرسه برای محصلان مسیحی (که حدود ۱۴۰٬۰۰۰ نفر بودند) در امپراتوری وجود داشت، در حالی که جمعیت مسلمانان چند برابر بود، تعداد مدارس مخصوص آنان بسیار کمتر بود؛ آن هم در حالی که در مدارس مسیحی علوم روز جهان تدریس می‌شد و مدارس اسلامی محدود به تدریس زبان عربی و علوم اسلامی بودند. همچنین نوشتن لسان عثمانی – که یک زبان ترک تبار بود – با الفبای عربی – که یک زبان سامی بود – کار را برای آموزش کودکان عثمانی زبان سخت می‌کرد. با توجه به اینکه اکثریت دانشجویان در دانشگاه‌های عثمانی را مسیحیان تشکیل می‌دادند، نقش آنان در اقتصاد امپراتوری بسیار افزایش یافت.در سال ۱۹۱۱، حدود ۶۵۴ عمده‌فروشی در استانبول وجود داشت و در حالی که تعداد یونانیان و ترک‌زبانان شهر تقریباً برابر بود، یونانیان صاحب ۵۲۸ تای آن‌ها بودند که خود اهمیت جمعیت مسیحی در اقتصاد امپراتوری را نشان می‌دهد. حتی در بسیاری از موارد، مسیحیان و یهودیان از حمایت کنسول‌گری‌ها و سفارت‌های کشورهای اروپایی برخوردار بودند که باعث می‌شد که برخلاف مسلمانان، محدودیت قوانین عثمانی شامل آنان نشود.”

بیلان رفرم:” اگر تنظثمات اعلام نمی گیردید، احتمالا امپراتوری عثمانی در اواسط سده نوزدهم فرو می پاشید”تاریخ ترکیه .ج11.ص186

در کمتر از 50 سال  امپراتوری تحولی اساسی یافت  بازار برده داری بطور کامل برچیده شد  ، موسسات علوم عالیه تاسیس شد، ولایات از دست “پاشا” ها آزاد شد و به ماموران رسمی دولت سپرده شد.دولت بازسازی شد و قضاوت  به قاضی های سکولار سپرده شد. علیرغم خواست دولتمردان دامنه اجرای رفرم ها بسیار محدود بود و : برای نمونه از شش دبیرستان که فرمان بنای آن صادر شد تنها یک دبیرستان در محله ارمنی نشین گالاتاسرای ایجاد شد. 

 “تنظیمات” در زمینه حقوقی ، موفق  به محدود ساختن اختیارات محاکم شرع شد . در پهنه فرهنگی به تاسیس مدارس جدید و ساده کردن زبان ترکی و تبدیل آن به زبان علمی بود .اما در زمینه اقتصادی از آنجا که سیاست دولت اعطای امتیاز به دولت های بیگانه بود ، نه تنها پیشرفت چندانی در زمینه اقتصادی پدید نیامد ، بلکه بحران های مالی ، قحطی ، نفوذ و مداخله دولت های بیگانه در امور داخلی انجامید. در حقیقت اصلاحات احتیاج به یک نیروی محرک  اقتصادی و اجتماعی  نیاز داشت  که در امپراتوری عثمانی بسیار ضعیف بود .

تاثیر  جنبش تنظیمات  بر ایران 

آوازه و آثار جنبش تنظیمات  از مرزهای عثمانی فراتر رفت  و از جمله به ایران رسید . فریدون آدمیت در کتاب  امیر کبیر  می نویسد : میرزا تقی خان در مدت اقامت در عثمانی در جریان مذاکرات عهدنامه ارزروم -که مقارن دوره اول تنظیمات بود- با جریان تنظیمات مستقیما آشنا شد و با مصطفی پاشا ، طراح تنظیمات مراوده داشت.همچنین میرزا حسن خان سپهسالار  در سفارت استانبول  با تنظماتچیان رابطه نزدیک برقرار کرد. از دیگر نوگرایان ایرانی میرزا ملکم خان است که مدت 10 سال اقامت در استانبول  1288 ق/1871م  شاهد عصر تنظمات بود و با چهره های برجسته این جنبش مراوده داشت .”شمار زیادی از منور الفکر های دوره مشروطیت یا تحصیل کرده در استانبول بودند و یا مدتی دز این شهر اقامت داشتند: میرزا صادق خان مستشارالدوله نویسنده کتاب “یک کلمه”/قانون، حسین احتر /مدیر نشریه اختر/، میرزا آقاخان کرمانی  و یار و همشهری اش احمد روحی از آن شمار اند

واکنش های دیگر به بحران  امپراتوری عثمانی

بازسازی ایدئولوژیک برای کسب پایه  اجتماعی

نظام سیاسی و اجتماعی امپراتوری عثمانی  که بر کشور گشایی پا گرفته بود، در برابر شرایط جدید ناکارآمد بود و بحران های منطقه ای ادامه دار شده و دیوانسالاری عثمانی را به فکر چاره واداشت.

پان اسلامیسم

دولت روسیه بزرگترین  دشمن عثمانی بود.  روسیه در  این کشمکش برگ های برنده فراوانی در دست داشت : امپراتوری اش جوان و در مرحله گسترش  سرزمینی در اروپا و به ویژه آسیا بود. در این کشور گشایی تزار های روسی در گام نخستین در پی حاکمیت براسلاو ها همچون  ستون فقرات امپراتوری بودند. چند سده تاراج اروپای شرقی به دست عثمانی ها ، زمینه مناسب برای شورش مردم اسلاو ارتدکس را فراهم آورده بود تا آنها متحد طبیعی امپراتوری نوخاسته روس شمرده شوند. اما خواست روسیه تنها استقلال ملت های اروپایی نبود ، بلکه هدفش تسخیر بخش گسترده ای از آسیا و به و یژه دسترسی به آبهای دریای سیاه و  دریای :کاسپین بود.مردمان این نواحی بیشتر مسلمان بودند. امپراتوری عثمانی هر چند مسلمان ، اما خود را  حامی “ارتدکس ها” در برابر کاتولیک ها قلمداد می کرد و توانسته بود در سده های 15 و 16 از حمایت آنها برخوردار شود. اما از میانه سده 17 که خطر قدرت های اروپایی و به ویژه روسیه افزایش یافت ، عثمانی هم بیشتر در لاک دفاعی فرو رفتند و در  پشت معتقدات دینی سنگر گرفتند . در سده پیش، همین روند در مقابل شیعیان صفوی بکار گرفته شد و شیعه ستیزی جایگزین سیاست تعامل دینی گردید. و اکنون خطر مسیحیت  و قدرت اقتصادی اروپائی ها موجب پیدایش ایده “امت واحده” در سبک و سیاق جدید با نام “پان اسلامیسم ” شد. .این گرایش فکری در عثمانی رواج یافت و گروهی در عثمانی خواهان  اتحادی  فر ملیتی میان مسلمانان شدند تا بتواند در مقابل اروپای مسیحی نیرو هایشان را همه کاسه کنند.  نحله هایی از این تفکر خواستار  اصلاحات در کشور های مسلمان بودند و این ایده با شکل گرایشات متنوع در  عثمانی، ایران ، هندوستان و  مصر پیروانی یافت و در سده بیستم اشکال جدیدی بخود گرفت .

این ایدئولوژی در دوره عثمانی در عهد سلطان عبدالحمید دو  مطرح شد تا  با ناسیونالیزم در حالی گسترش در قلمرو عثمانی مقابله شود. بعد ها توسط  ترکان جوان پان اسلامیسم در خدمت پان ترکیسم قرار گرفت و توجیه گر نسل کشی ارمنی ها شد .

پان ترکیسم .

سده هجده و نوزده، آغاز خیزش جنبش های ناسیونالیستی در اروپا بود . ملت ها بالکان و اروپای شرقی که که چند سده در انقیاد عثمانی بودندند به زودی شاهد رشد جنبش های استقلال طلبانه شدند. پژواک این تفکرات در دایره حاکمیت عثمانی هم هوادرانی پیدا کرد. شماری از دولتمردان خواستار تمرکز قدرت در دست ترک ها ، به عنوان نخستین حلقه موسس امپراتوری بودند. آنها شریک کردن اقوام دیگر را در مدیریت امپراتوری و اساسا چند فرهنگی بودن امپراتوری عثمانی را نتیجه یک انحراف و خیانت به قومیت ترک می دانستند. پیامد چنین تفکراتی ، تشدید و تقویت ایده های ناسیونالیستی در میان اقوام مسلمان غیر ترک می شد . عرب ها و کرد ها که سده ها تخت سیطره اشرافیت ترک بودند،به تکاپو افتادند و موجب تشدید بحران امپراتوری عثمانی شدند.

هیچکدام از این تمهیدات  نتوانست امپراتوری در حال احتضار عثمانی را نجات دهد و با آغاز جنگ جهانی اول ، فروپاشی 150 ساله امپراتوری کامل شد . پایان عثمانی اما ، پایان رنج های مردم منطقه خاورمیانه نبود: تضاد های امپریالیزم اروپایی و روسی در چارچوب جوامع خو کرده به استبداد منطقه،گره های جدیدی بر مسائل گذشته افزود که هنوز پس از گذشت یک سده چشم انداز روشنی ندارد.

منابع

Empire ottoman-

https://www.larousse.fr/encyclopedie/autre-region/Empire_ottoman/136521

*****************

Dessous Des Carte Empire-Ottoman-

ttps://www.dailymotion.com/video/xpbk9ttps://www.dailymotion.com/video/xpbk9

*****************

L’Empire ottoman en 1898-

https://www.axl.cefan.ulaval.ca/europe/Ottoman-map.htm