بسیار سفر باید تا پخته شود خامی —- صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی
گر پیر مناجات است ور رند خراباتی— هر کس قلمی رفته است بر وی به سرانجامی
گرچه شب مشتاقان تاریک بود اما— — نومید نباید بود از روشنی بامی
سعدی به لب دریا دُردانه کجا یابی– در کام نهنگان رو گر می طلبی کامی
شوربختانه سفر هم مرا به پختگی نرساند، چرا که در خامی خود سوختم. با این حال به گفته استاد سخن: نومید نباید بود از روشنی بامی!
…..
فهرست
“بِزانسون” Besançon
اما در نخستین روز سفر از کنار شهر زادگاه استاد سخن زبان فرانسه ،ویکتور هوگو، گذشتیم پس نمی توان از آن دیار گذشت و یادی از او نکرد. شهر “بزانسون” زادگاه بزرگانی دیگری چون “شارل فوُریه” و “پُرُودُن ” ،از پایه گذاران تفکر نوین اجتماعی و همچنین ” برادران لومیر” پایه گذار صنعت سینما هم هست که در اینجا به اختصار یادی از آنها می کنم.
-اما “بِزانسون” شهری است در شرق فرانسه و در 50 کیلومتری مرز سوئیس ، این شهر در منطقه محوری شکل دهنده اروپا ، بین دو رودخانه بزرگ قاره ای “راین” و “رون” قرار دارد که اولی به دریای شمال و دومی به دریای مدیترانه می ریزد. این ناحیه تا سده هفدهم بخشی از امپراتوری مقدس ژرمنی رم بود و در دوره لوئی چهاردهم به تسخیر فرانسه در آمد. شاید همین پیوند های چندگانه فرهنگی موجب پیدایش متفکران اجتماعی بزرگی در چنین سرزمین کوچکی باشد.
:
-شارل فوریه Fourier
زاده 1772 ، فوریه فیلسوف و پایه گذار مکتب سازماندهی نوین اجتماعی کار ،زندگیش را در راستای اجرایی کردن ایده هایش گذراند. در سال های نخستین صنعتی شدن و رشد تکنولوژی جوامع غربی، او با روشن بینی در پی ارزشمند کردن نیروی کار (عنصر انسانی )و لزوم ایجاد شرایط مناسب کار و خوشایند نمودن آن برای کارگران و کارگزاران بود. طراحی شهرک های کوچک صنعتی در ارتباط با کشاورزی منطقه ای و بنیاد محلات زیست با موسسات آموزشی و بهداشتی و تفریحی برای همگان بخشی از کوشش او و همفکرانش است. ایجاد کودکستان از ابتکارات او برای فراهم کردن شرایط شرکت زنان در زندگی اجتماعی است. همچنین او در تجربه راه اندازی تعاونی ها و سازماندهی کار در کشاورزی و صنعت شرکت داشت. فوریه خواستار تغییرات اجتماعی خشونت پرهیز است و از همین روی خشونت انقلاب فرانسه را موجب از میان بردن پیوند های اجتماعی و بر خلاف خیر همگانی میدانست . از دید او آزادی فردی و برابری بنیاد جامعه نوین است. همفکران او چه در اروپا و چه در قاره آمریکا کوشش فراوانی در راستای ساماندهی اجتماعی کردند که چندان به نتیجه دلخواه نینجامید. از آنجا که کنش اجتماعی آنان بر اساس سازندگی و بهبود روابط اجتماعی بود و نه تخریب برای کسب قدرت سیاسی، انقلابیون آنها را خیالباف می خوانند. به همین جهت روش تجربی و صلح جویانه این مکتب به محاق فراموشی سپرده شد. انقلابات اجتماعی بعدی نشان داد که خیالبافی انقلابیون بسیار پر هزینه تر از روش سازنده مکاتب سازنده بوده است.
در پیوند های زیر به زبان فارسی درباره فوریه سخن به میان آمده:
https://shs.cairn.info/revue-diogene-2005-1-page-101?lang=fr
https://maitron.fr/spip.php?article31116
پرودن :Proudhon
زاده به سال 1809 در شهر بزانسون، دهقان زاده ای در خانواده ای تهیدست ، پرودون به عنوان یک روزنامه نگار ، کنشگر اجتماعی ، اقتصاددان ، فیلسوف، سیاستمدار و جامعه شناس شناخته می شود. او را از نخستین اندیشمندان لیبرتر و آنارشیسم و هواداران تعاونی ها و فدرالیسم خوانده اند. او نیز همچون فوریه مخالف سر سخت انقلاب خشونت آمیز است. او در انقلاب 1848و در هنگام استقرار جمهوری دوم ، به نمایندگی مجلس برگزیده شد .از مهمترین اقدامات او در مجلس طرح دریافت مالیات بر درآمد بود که در آن دوره، ثروتمندان مخالف سرسخت آن بودند. وی با حضور در میان شورشیان ماه ژوئن 1848 کوشش در آرام کردن آنان داشت ، اما از سوی مخالفانش به تحریک کارگران متهم شد و به زندان افتاد. پس از کودتای ناپلئون سوم در 1852 برای مدتی آزاد شد. پرودون بر آن بود که جنبش 1848 چنان عمیق و پایدار بوده است که حتی ناپلئون سوم مجبور به پذیرش ایده این جنبش و اجرای اصلاحات اساسی در آن راستا خواهد بود او که از تئوریسین های جنبش کارگری است، خواستار سوق دادن مبارزات این طبقه در جهت مبارزات پارلمانتاریستی است. از دیگر ایده مهم او مخالفت با هر گونه اقتدار گرایی و تمرکز گرایی است. با اینهمه بسیاری پرودون را متهم کرده اند که در جابجای نوشته هایش رگه هایی از پذیرش بردگی و نظام کلونیالیستی، زن ستیزی و یهودی ستیزی دیده می شود. دیدگاهی هائی که در میان اکثریت متفکران سده نوزدهم فرانسوی رایج بوده است و از آن جمله هم شهری پرودن ، ویکتور هوگو.
پرودون به مجلس ملی در سال 1848.
ویکتور هوگو Victor Hugo
ویکتور هوگو در 1802 در شهر بزانسون در خانواده ای توانگر و پرجمعیت چشم به جهان گشود. مادرش از خانواده ای بورژوا و پدرش افسر بلند مرتبه ارتش امپراتوری بود. آموزش اجتماعی فرزندان خانواده در چارچوب رژیم گذشته (سلطنتی) بود. ویکتور هوگو در جوانی اشعار حماسی زیادی در ستایش از ناپلئون بناپارت و لشکرکشی ها ی او سرود . اما در کهنسالی از مخالفان سرسخت امپراتوری ناپلئون سوم بود و از انتقاد و ریشخند او چه در مقالات و چه به صورت شعر کوتاهی نکرد.
او سرشناس ترین چهره ادبی زبان فرانسه است. آوازه او حتی در زمان حیاتش از مرز های فرانسه فراتر رفته همچون بنیانگذار مکتب رمانتیسم در اروپا شناخته می شود. ویکتور هوگو نویسنده ای پرکار ، شاعری یکتا و نمایشنامه نویس بود. در زندگی اجتماعی و سیاسی زمان خود شرکت درخشانی داشت و چنان آوازه ای داشت که به هنگام خاکسپاری، جنازه اش را یک میلیون نفر در پاریس تا پانتئون همراهی کردند.( پانتئون :محل دفن شخصیت های برجسته فرانسه ).
او از جوانی ( از دهه بیست سده نوزدهم!)مخالف مجازات و به ویژه مخالف اعدام در سیستم قضایی بود. او گسترش مدارس همگانی و رایگان و آموزش را کاراتر از مجازات می دانست. از دیدگاه او به کارگیری خشونت دولتی در برابر مجرمان ، به نهادینه کردن این پدیده می انجامد. هوگو به ایده های مسیحی در زمینه مهر ورزیدن سخت پایبند بود و در طول زندگی همواره در یاری به تهیدستان و به ویژه کودکان پیش قدم بود. مهر ورزیدن ویکتور هوگو تنها به انسان محدود نمی شد و شامل طبیعت هم میشد ، نوشته های او در دوره تبعید به انگلستان در زمینه “اقیانوس” و به ویژه توجه او به مشکلات زیست محیطی حتی در رمان های مشهور او دیده می شود( از جمله توصیف مشروح او در زمینه آگو های پاریس در رمان بینوایان).
برادران لومیر Lumière
آگوست و لویی لومیر که با نام برادران لومیر شناخته می شوند، دو مهندس و صنعتگر فرانسوی هستند که نقشی برجسته در تاریخ سینما و عکاسی داشتند.آنها نیز زاده شهر بزانسون می باشند.