فهرست

      امپراتوری هخامنشی ،حکومتی چند فرهنگی .

             این شیوه حکومتی، بزرگترین نوآوری  جهان آنروز بود :  کشور گشایان  میانرودان  بیش از دو هزار سال  دین،زبان و فرهنگ و شیوه حکمرانی خود را بر اقوام سرزمین های تسخیر شده تحمیل می کردند. هرچند  در دوره جدید ،مناسبات غارتگرانه با ملل مغلوب تفاوت اساسی از  گذشته  نکرد  اما هخامنشیان با ایجاد  “جهانی نوین” توانستند به مدت بیش از دو سده  حکومتی  برپا سازند که  زبان رسمی  آن نه پارسی بلکه  “آرامی” بود و هر قومی به زبان و خط  محلی  خود سخن می گفت و می نوشت .ملل سرزمین های تسخیر شده  ادیان گوناگون داشتند  و حکومت مرکزی به بنای نیایشگاه های آنان کمک می کرد.در برخی سرزمین ها  شیوه حکومتی انتخابی بود و در شماری  از مناطق سلطنتی : شیوه زندگی و حکمرانی ملل مغلوب محترم شمرده می شد. 

 

           آزادی دینی و انجام آیین های بومی.

جایگاه های تمدن های سومر ، اکد ، بابل و آشور در نقشه میانرودان-بابل

 

     در ابتدای پیدایش دولت -شهر* های میانرودان در سومر زندگی اجتماعی بر اساس تولید و تجارت بنا شده بود و اگر جنگی رخ می داد بیشتر جنبه دفاعی داشت .، اما چندی نگذشت که همسایه سومر، “اکد” دست به کشور گشایی زد و از این راه ثروتی کلان بدست آورد. تمدن های بعدی میانرودان ، بابل و آشور در همین مسیر گام زدند و غارت ثروت همسایگان و استفاده از نیروی کار اسرای جنگی و همچنین به بردگی کشیدن مردم محلی منبع اصلی ثروت در این حکومت ها بود . البته حکومتگران  برای موجه جلوه دادن دست اندازی به ثروت همسایگان پای خدایان قومی را به میان می کشیدند. از آنجا که امپراتور نماینده خدای قومی بود ،به اسم او خدایان دیگر اقوام را به بند می کشید : یا تندیس های آنان را از میان می برند و یا آنها را به اسارات می گرفتند . نمونه بارز این رفتار را در دوره پیش از هخامنشیان می بینیم : هم پادشاهان بابل و هم امپراتوران  نئو آشوری( سده هشتم تا ششم ق.م) جنگ های شان را به نام و خواست خدایان قومی  انجام می دادند.ناگفته نماند که طرف مقابل نیز همان شیوه را بکار می برد . برای نمونه قوم یهود نیز در جنگ ها همواره به نام” یهوه ” با دشمن روبرو می شد.آشور و بابل هر بار که به کنعان حمله بردند ، ابتدا نیایشگاه های آنان را ویران کرده و سپس ملل مغلوب اعمم از یهودی و فنیقی را به اسارت بردند . شیوه برخورد هخامنشیان کاملا متفاوت بود.

 

تخت جمشید-باز-سازی-نقاشی-دیواری-از-اهورامزدای-بالدار

 

“نظام سیاسی ایران نظامی ایزدی و برخوردار از پشتیبانی خداوند است و این مطلب بارها در سنگنبشته ها تکرار میشود.” (هخامنشیان ص 8 ).  دو عامل مشروعیت پادشاهان عبارت بود از “فرایزدی” و”وراثت”، در صورتی که در دولت -شهر های آناتولی و یونان  مسئولان حکومتی انتخاب  میشدند و مشروعیت آن ها نه آسمانی بلکه زمینی بود. با این همه هخامنشیان در پی تحمیل دین خود به دیگران نبودند و ملل تحت تابعیت آن ها در اعتقادات و اجرای مراسم دینی خود هیچ محدودیتی نداشتند .

 ” شاهان هخامنشی در مصر و بابل خود را حامیان فعال مذاهب محلی نشان دادند تا بتوانند تسلط خود بر ثروت معابد و حمایت و وفاداری خادمان آن را تضمین کنند .در مراکز کوچکتر نظیر اورشلیم و ماگنزیا /مانیسا/ امتیازاتی برای معابد قائل شدند، چون پذیرفته بودند که حمایت خدایان آن ها از ایرانیان تامین شده است…برعکس ، زیارتگاه ها و مکان های مقدس اقوام شورشی ممکن بود ویران شود  همانطور که در مواردی چنین شد”همان کتاب ص12

                  زبان:

سنگ نوشته سه زبانه خشایار شاه در وان ترکیه عکس از

 

 

سنگ توشته چند زبانه بیستون دوره داریوش

 

 “پییر بریان “موضوع پژوهش خود را “دنیای امپراتوری هخامنشی” نامیده است و پیشنهاد “امپراتوری پارس “را برا ی عنوان  کتابش نپذیرفته است ، چرا که  او برفرا قومی بودن “امپراتوری هخامنشی”* تاکید دارد.نخستین گواه او اینست که تمام سنگ نوشته ها ی این دوره به چند زبان نگاشته شده است و زبان میانجی و دیوانی در سراسر امپراتوری زبانی غیر پارسی، زبان آرامی است. به گفته او ساتراپ ها هم برای مکاتبات دیوانی، از این زیان استفاده می کردند. سنگ نوشته ها اغلب به چهار زبان و با خط های متفاوت نگاشته می شد .

                   آزادی شیوه زندگی وچندگانگی نظام سیاسی

 در حقیقت نه تنها زبان و فرهنگ بلکه شیوه تولید و طبقه حاکم و حتی کارگزاران محلی هم در صورت قبول تابعیت پا بر جا می ماند. برای نمونه در دولت -شهر های شرق مدیترانه نظام دموکراسی محلی باقی ماند و مورد حمایت پادشاهان هخامنشی بود، در حالیکه نظام سیاسی هخامنشی بر قدرت مطلقه شاه بنا شده بود.

 

     پادشاهان هخامنشی برای بدست آوردن حمایت مردم محلی به بازسازی و گسترش نیایشگاه ها و آبادانی محلی کمک می کردند( در گفتار های آینده به نمونه هایی از این اقدامات اشاره خواهد شد). روشن است که این اقدامات تنها در صورت پذیرش تابعیت و پرداخت مالیات به امپراتور انجام می شد  در غیر اینصورت پرستشگاه ها تخریب و مغلوبین به اسارت برده می شدند.

 در حقیقت تاکید بر شیوه جدید حکومت و جنبه های پیشروی این شیوه ، نباید محتوی کشور گشایی و جنگهای خانمانسوز و غارت ملل مغلوب را به بوته فراموشی سپارد.در این زمینه هخامنشیان با امپراتوری ها گذشته تفاوتی نداشته اند و تنها کشورگشایی شان گستره بزرگتری را در بر می گرفت .

آن ها شیوه استبدادی  و آداب درباری و بسیاری از عوامل فرهنگی  امپراتوری ها و سنت های فرهنگی  تمدن های  میانرودان را بکار گرفتند ، با اینحال شواهد تاریخی حاکی از آنست که زندگی مردم مغلوب  در دنیایی که هخامنشیان اداره می کردند بسیار بهتر از دوره نئو آشوریان بود.

.

        روایات تاریخی دوره هخامنشیان.

 

 

 

 ” پییر برییان” ، می

گل-لوتوس-سمبل-فرمانروایی-در-دست-چپ-شاه-بزرگ-تخت-جمشید-عکس-از-داود

گوید که آرزو دارد که یک بار دیگر تاریخ این دوره را بنویسد ّ بدون اینکه از منابع یونانی استفاده نماید! او می گوید تبلت ها و مدارک  کشف شده در سرزمین های تحت پوشش  هخامنشیان  این امکان را فراهم کرده است که با استفاده از آن ها تاریخ این دوره را نگاشت.  امروزه پیشرفت باستان شناسی به حدی رسیده است که امکانات وارسی و راست آزمایی نوشته های تاریخی را فراهم نموده است . این پیشرفت ها ،بینش های یکجانبه گر،چه از جانب غرب محوران و چه از سوی شونیست های محلی  را به چالش کشیده و نیمه پنهان و ناگفته های تاریخی را روشن می سازد . او که از نامداران پژوهش دوره اسکندر نیز هست ، بر کمبود مدارک و نا آگاهی های پژوهشگران تاکید میکند و به ویژه نگرش استعماری تاریخ نویسی “غرب محور” را برملا می سازد. او از یکسو استفاده از تصویر سازی از اسکندر به عنوان نماینده  و شارع تمدن غرب در مقابل تمدن های “بی حرکت و استبدادی شرقی”را به انتقاد می گیرد و از سوی دیگر نحوه تدریس تاریخ را در سیستمی آموزشی فرانسه   مورد نقد قرار می دهد. در حقیقت تاریخ” دیگری و در اینجا تاریخ هخامنشی” تنها زمانی مطرح می شود که رقیبی برای اروپا باشد و در نتیجه روایتی که از این تاریخ می شود یک جانبه و نیمه کاره است.

همانگونه که در گذشته گفته شد ،روایت های تاریخی ما هم از گذشته ها بر همین شیوه بوده و بشدت گزینشی است : در مورد مشخص هخامنشیان ، غالبا نه تنها وام گیری آنان از تمدن چند هزار ساله میانرودان به فراموشی سپرده می شود بلکه دستاوردهای اقوام بومی  فلات ایران  پیش از هخامنشیان هم  دستکم گرفته می شود .  در این نوع نگرش هیچ سوالی تاریخی مطرح نیست، کسی نمی پرسد که اینهمه ثروتی که در هنگام شکست داریوش بدست اسکندر افتاد ، چگونه فراهم آمده بود؟ در حالیکه نخستین پرسش برای علاقمند تاریخ اینست که منابع  ثروت های مادی و معنوی جامعه چیست و در چه فرایندی حاصل می شود.

…………………………….

پانوشته ها:

 * نخستین شهر های تمدن بشری در میانرودان ،  در جنوب عراق امروزیدر اوایل هزاره چهارم ق.م. به وجود آمد .باید توجه داشت که شهر محل گرد آمدن گروه های از اهالی است که به حرفه های گوناگون مشغولند و اضافه تولید خود را با یکدیگر مبادله می کنند. کشاورزی و دامداری در شهر می تواند یکی از مشاغل باشد در صورتی که این دو رشته پایه اصلی شکل گیری “روستا” است. 

**روشن است که ستون فقرات امپراتوری هخامنشی ، قوم پارس و دقیق تر اشرافیت این قوم بود ، اما از آنجا که شیوه حکومت هخامنشی چند گانگی دینی ، زبانی،فرهنگی و حکومتی را به رسمیت می شناخت ، “برییان” آنرا دنیای هخامنشی می نامد  دنیایی متفاوت که علیرغم چندگانگی اش  و شورش هایی که در این دوران  وجود بیش از دوسده پایدار ماند و پایداریش بر اساس همین چندگانگی بود . 

برییان در یک  مصاحبه در دانشگاه بروکسل  به این مسئله می پردازد.

https://www.youtube.com/watch?v=5p2e4gfXIDs&ab_channel=Jean-MichelDufays

Pierre Briant : le monde achéménide et l’empire d’Alexandre (milieu VIe – fin IVe s. av. J.-C.)

A partir de 10éme minute

Pierre Briant est professeur émérite au Collège de France (Paris) où il a occupé, de 1999 à 2012, la chaire d’Histoire et civilisation du monde achéménide et de l’empire d’Alexandre. Dans cet entretien, il synthétise les résultats de ses recherches, en insistant sur la diversité culturelle du monde achéménide et la continuité entre l’empire de Darius III et celui d’Alexandre.

……………………………………..

منابع:

هخامنشیان آملی کورت   1

تاریخ هخامنشی بریان2

پیدایش امپراتوری /کوروش وپادشاهی انشان 

 

پژوهش های ها بر ییان از دنیای هخامنشی یکی از مراجع اساسی شناخت دوره هختمنشی است که در این کتاب 1200صفخه ای بخشی از آن آمده است
این کتاب فصل آخر پژوهش دو جلدی خانم آملی کورت به نام تاریخ خاورمیانه باستان است که در سال 1995 در انگلستان به چاپ رسیده است
“ویژگی این کتاب بررسی مسئله پیچیده ایران و هویت ملی آن از چشم اندازی تاریخی در پرتو یلفته ها و پژوهش های تازه است
شماره ویژه “از پارس کوروش تا اسکندر”مجله یاستان شناسی

 

: