فهرست

منزلگاه اول ، اولم آلمان

راه, [14/05/2023 07:56]
سفر به بالکان ، پنچشنبه صبح زود یازده ماه مه در زیر باران از پاریس به سوی بالکان راه افتادیم. طبیعت حتی در زیر باران مداوم هم زیبا بود . شب به شهر «اولم» در آلمان رسیدیم ، محلی که ناپلیون سپاه اتریش را شکست داد و به بهانه دفاع از انقلاب فرانسه دست به جهانگشایی زد .
شهر اولم ،بین اشتوتکارت و مونیخ، در منطقه صنعتی باویر قرار دارد . در جنوب آلمان کاتولیسیسم مذهب حاکم است و کاتدرال ها ی عظیمی در شهر های این منطقه هست که اغلب در سده دوازده میلادی بنا شده است

راه, [14/05/2023 23:16]

از «اولم» صبح زیر باران تند ، بسوی اتریش روانه شدیم . پس از بازدید کوتاهی از سالزبورگ ، از پایگاه های مهم دودمان هابزبورگ که گفته می‌شود ایتالیایی ترین شهر اتریش است، بسمت جنوب رفته و شب را در «لوبیانا» پایتخت کشور کوچک اسلونی گذراندیم . این کشور غربی ترین استان یوگسلاوی سابق و بلوک شرق است . کشوری با فرهنگی آمیخته از فرهنگ ایتالیایی و ژرمنی . وضعیت اقتصادی مردم هم دستکمی از همسایگان اروپای غربی ندارد .

منزلگاه دوم ، لوبیانا

راه, [14/05/2023 23:36]

منزلگاه سوم بیهاچ

«بیحچ» ، شهری در شمال شرقی بوسنی هرزگویین.
روز سوم را هم تمام روز باران بارید و رودخانه ها از بستر خود خارج سده بود. راه ما از کوه های آلپ مرکزی بود ، ناحیه ای که منبع آب بسیاری از رودخانه های اروپا ست. از یک دو جین رودخانه پر آب گذر کردیم و بیاد سرزمین بی آب سرزمین های ترک خورده خراسان


….. ۴۴در ۱۰۰ مردم «بیهاج» مسلمان هستند ، و بیشاز ۳۰ درصد هم کاتولیک و اقلیت کوچکتری هم ارتودوکس و باقی کولی و شمار اندکی هم یهودی ….. هر چند وضع اقتصادی به روشنی از کشور های همسایه ضعیف تر است و لی درآمد سرانه آنها به گفته ویکی پدیا بیست هزار یورو در سال می باشد .

راه, [15/05/2023 16:17]
این شهر در دوران قزون وسطی چهارراه بازرگانی با کرواسی بوده است ، در 30 کیلومتری بیحچ در منطقه کوهستانی پارک جنگلی “اونا ” قرار دارد که آبشار های زیبای و حوضچه ها و دریاچه های بسار دلپذیر و زیباست . در سمت جنوبی کوه در کراوسی پارک مشابه و بسیار بزرگتری با همیم ترکیب به نان “پلتویچ “هست که سالانه چندین هزارن گردشگر از آن دیدن می کنند.

راه, [16/05/2023 08:45]

منزلگاه چهارم ، سارایوو/ سرای دوک ها

سرا ( واژه فارسی)= خانه .+ یوو= دوک = مقام اشرافی

سه روز ماندگارشدیم
شهری زیبا و یگانه ، کوهستانی و پر آب ،اما زخم خورده از همسایگان قدرتمند. سده بیستم :، ترور شاهزاده امپراتوری اتریش- مجارستان در این شهر به دست یک ناسیونالیست صرب ،بهانه ای شد برای آغاز جنگ جهانی نخست . این سرزمین در جنگ دوم جهانی صحنه نبرد های سهمگین بود و پس از فروپاشی بلوک شرق به مدت ۴ سال / از ۱۹۹۲ تا ۹۴ / مردم شهر در محاصرهنیرو های صرب زندگی کردند . بر پیکر ساختمان ها ، درجای جای محلات اثر تک تیراندازان باقیست ، بیش از صد هزار کشته و دو میلیون نفر رانده شده از شهر و دیارشان ( نیمی از جمعیت!) . در راه شاهد خانه های روستایی رها شده و سوخته بودیم . خانه ای که شاید دختر جوانشان ، عاشق پسر همسایه بود ، اما پدرانشان به خاطر خصومت های قومی به جان هم افتاده بودند!

راه, [16/05/2023 23:02]

گزارش پنجم سفر به ناکجا ، باز هم سارایوو


سارایوو را «اورشلیم » بالکان می نامند،چرا که جوامعی از ادیان و مذاهب مختلف ابراهیمی ، سده ها در این شهر در کنار هم  زیسته اند . هرچند تبار مشترک باشندگان بوسنی «اسلاو»است ،اما مسلمان ها با نام «بوسنیاک» ، کاتولیک ها «کراوات» و ارتدوکس ها خود را «صرب» می خوانند . در کنار این گروه های پرشمار ،  جامعه یهودی صاحب  نیایشگاه ها و تشکیلات فرهنگی خود هستند  و صوفی های مسلمان هم پیروان خود را دارند که مهمترین آنها « فرقه قادریه » می باشد  که در مرکز شهر  نیایشگاه بزرگی را در اختیارخود دارند . هرچند که هر گروه بر حفظ باور های اعتقادی و سنت و فرهنگ خود می کوشد ،اما  زنان محجبه در کنار خواهران بی حجاب  در فضای عمومی در رفت و آمدند و روابط دختران و پسران همچون دیگر شهر های اروپایی است . از جمله اینکه  مشتریان کافه های همجوار مساجد و کلیسا ها به  باده نوشی مشغولند( نکته معترضه اینکه بر خلاف دیگر کشور های اروپایی ، سیگار کشیدن در اماکن عمومی  آزاد است ).


  زبان همه باشندگان  ریشه مشترک دارد ، اما هر گروه کوشش دارد ویژگی های زبانی خود را حفظ نمایند و در نتیجه در کشور سه زبان رسمی وجود دارد که به دو خط «سیریلیک»* و لاتین نوشته می شود . هرچند کاربرد  خط لاتین  گرایش غالب است . 
با وجود همزیستی صلح آمیز میان گروه های قومی _ مذهبی ، هر یک از این جوامع ایستگاه های تلویزیونی و رادیویی  ویژه خود را دارند  و گرایش های  قوم گرایانه همچنان پایدار است ، اما  بهبود شرایط اقتصادی و دموکراتیزه شدن ساختار سیاسی امید به دستیابی انسجام اجتماعی را افزایش داده است .

منزلگاه ششم / اشکودر

اقامت سه روزه

از مرز جنوب شرقی هرزگوین (دره زیبای بیلکا) وارد مونته نگرو شده و بسوی شمال آلبانی و شهر اشکودرروانه شدیم. این شهر در کنار بزرگترین دریاچه بالکان قرار داردو چندین رود  پر آب به آن می رزد  . در کنار شهر  قلعه “روزانا” بر تپه بلندی قرار گرفته که چشم انداز بی نظیری بر منطقه دارد. رود بزرگ ” درن” در دور دست ها در کوه های اطراف گم می شود تا دریاچه ای در میان کوه های ایجاد نماید که تا نزدیک مرز ادامه یافته و مناظر چشمگیری خلق کرده و هر روزه  بر آن کشتی های پر از گردشگران در افت و آمد است.

اشکودر در سده پنجم بنا شده و مرکز اقوام آلیریک است ،درسده پانزدهم به تسخیر جمهوری ونیز و سپس  امپراتوری عثمانی در آمد و تاثیر هردو فرهنگ مشهود است : بر خلاف اغلب مناطق  ارتدکس بالکان، شمال آلبانی کاتولیک و بسیاری از مردم شهر نشین آن  با زبان ایتالیایی آشنا هستند، حضور بیش از ینج سده عثمانی هم در همه جا مشهود است.

گزارش هفتم ، آلبانی

آلبانی پس از جنگ دوم جهانی در سال 1949 بدست پارتیزان های نیروی مقاومت آزاد شد و حزب کمونیست حکومت را بدست گرفت و انور خوجه، رهبر حزب ، بیش از پنج دهه با مشتی آهنینن کشور را اداره نمود. در این مدت کوشش فراوانی شد تا با برنامه ریزی سوسیالیستی زیر ساحت های کشور بنا شود و تولید در جهت رشد کشاورزی و صنعت پیشروی نماید. اما علیرغم فداکاری های چند نسل، نتیجه ای مورد نظر حاصل نشد. ناتوانی و پرخاشگری حکومت برای مردم حاصلی جز افزایش نارضایتی و سرکوب نداشت و در سیاست جهانی نیز کشور به طور کامل منزوی شده بود .

نفرت مردم از سیستم حاکم به میزانی بود که پس از فرو پاشی بلوک شرق ، رژیم در مدت کوتاهی سرنگون شد .

منزلگاه هشتم/بسوی جنوب، دوراس،فیر، آلبسان ..

دوراس

بندر دوراس در 30 کیلومتر پایتخت آلبانی، تیرانا، قرار گرفته و مهمترین بندر کشور در ارتباط با مدیترانه و دنیای خارج است. پلاژهای اطراف مورد استفاده مردم محلی است .گفته می شود کرانه های مدیترانه در این ناحیه بسیار آلوده است.
در روزگار باستان مردمانی از یونان و در سده شش میلادی اسلاو ها به این شهر مهاجرت کردند. در سده اول میلاد رومی ها حاکم شدند که آثار زیادی از آنها در شهر باقیست. در آمفی تئاتر باقیمانده از این دوره نقاشی های زیبا و موزاییک های دوره رمی به چشم می خورد. در سده 11 و 12 ، نرماند های فرانسوی که به بهانه دفاع از مسیحیت بر سیسیل حاکم بودند، دوراس را تسخیر کردند و بر استحکامات قلعه فراز تپه افزودند.
درهردو جنگ جهانی بندر دوراس توسط ایتالیایی ها تسخیر شد. در سده بیستم آلمان، ایتالیا و در جنگ دوم انگلستان نقش مهمی در رخداد های سیاسی کشور داشتند./ در مقاله مربوط به آلبانی از این نکته سخن خواهد رفت.

فیر/ fier

تا پیش از بنای شهرمردم این ناحیه روستایی و کشاورزی اغلب با سنت های مسیحیت ارتدکس پرورش یافته بودند. گفته می شود که اسکندر بیک ( قهرمان ملی آلبانی 1405-1468) / با نام اصلی جرجی کاستوریوت/در کلیسای ارتدکس اردنیکا در این منطقه با همسر ش ازدواج کرده است. گرامیداشت 23 آوریل به مناسبت سالروز این ازدواج است که در حقیقت اتحاد دو طایفه بزرگ آلبانی شد در مقابله با عثمانی.

فیر،بنا شده در سده نوزدهم توسط پاشای حاکم بر منطقه که در صدد ایجاد یک مرکز تجاری و صنعتی در جنوب کشور بود. شهر در کنار رودخانه جینسیکا با نظرات یک آرشیتکت فرانسوی ساخته شد. اهمیت امروزه شهر بدلیل کشف نفت در سال 1928 بود که بزرگترین منبع نفت اروپا بود و بسیار مورد علاقه ایتالیا قرار گرفت! در سال های آخر یده بیستم هم عربستان سعودی اقدام به احداٍ یک مسجد بسیار بزرگ در مزکز شهر نمود.

آلبسان/ Elbasan

برای رفتن از فیر به مقصد “برات” از شهر آلبسان گذشتیم که فرصت دیدارش نبود . این شهر یکی از مهمترین مراکز صنعتی جنوب است

منزلگاه نهم /شهر دلپذیر “برات”/ شهر هزار پنجره

مرکز قدیمی شهر به عنوان محل تاریخی در یونسکو به ثبت رسیده است . این محله ی بازمانده از دوره عثمانی شهر به نام ” منگلم”، با پنجره های بهم چسبیده و هزار توی کوچه های باریک اش در دامنه کوه و در کرانه رودخانه، فضایی رویایی خلق کرده است.

در آنسوی رودخانه هم محله “گورنیکا ” در اطراف بازار شکل گرفته که بناهای فرهنگی و تاریخی بسیاری دارد.

سه تپه مرتفع و دو قلعه بر فراز آن ،از شهر نگهبانی می کنند یک رود در داخل و دیگری در اطراف شهر ،دشت های این سرزمین را سیرآب می کنند. شهری که برای تسخیر آن صرب ها و امپراتوری های رم شرقی و عثمانی مدام با هم در جنگ بودند. گفتنی است که انور خوجه هم در سال 1944 همین شهر را به عنوان پایتخت جنبش مقاومت برگزید . در بین دهه شصت و نود کاربرد اغلب بنا های مذهبی تغییر نمود

کلیسای ارتدکس این شهر از قدیمترین کلیسا های آلبانی است و مسجد آن هم از نخستین مساجد کشور می باشد. موزه یهودیان و نیایشگاه فرقه قادری ، خبر ازحضور پیروان این مذاهب در شهر میدهد. ارتدکس های نواحی همسایه برای زیارت کلیسا بنا شده در صخره کوه بدین شهر می آیند ، همچنانکه زائران بکتاشی که اغلبشان علوی هستند نیز برای زیارت به “برات” سفر می کنند.

دو اثر تاریخی ثبت شده شهر هم عبارتند از یک نامه نگاشته شده با نقره متعلق به سده پنجم .م و یک نامه به خط طلا از سده نهم از چنگ مهاجمان گوناگون ( صرب ها، فرانک هاف اتریشی ها) پنهانی حفظ شده و امروزه در موزه به نمایش گذاشته شده است. / در “راه ” بخوانید . “آلبانی: دو نسل زندگی باخته ،برای رویایی که به جهنم ختم شد”.

منزلگاه دهم، مقدونیه شمالی


از مرز آلبانی در کنار دریاچه اوهرید وارد مقدونیه شدیم

مقدونیه با یونان هم مرز است و پس از جدائی از یوگسلاوی( در سال 1991)،با یونان بر سر نام کشور (که استانی به همین نام داشت) در کشاکش بود   بالاخره با میانجیگری کشور های اروپائی نام ” مقدونیه شمالی ، از سوی دو طرف پذیرفته شد.

این کشور به دریا راه نداشته و طبیعت آن  مانند کشور های همسایه کوهستانی است و بیش از 53 دریاچه در جا جای آن وجود دارد

مردم این کشور اغلب ارتدکس هستند و  شمار مسلمانان هم بسیار چشمگیر است. آلبانی تباران در شهر و روستا پراکنده اند و در طی سفر از جنوب به شمال ، شمار پرچم های آلبانی در شهر و روستا فراوان بود که خبر از اکثریت  آلبانی زبانان در غرب کشور می دهد.

از جهت شاخص های توسعه انسانی ، جایگاه مقدونیه در میان پایین ترین کشور اروپاست.

در راه به سوی اسکوپیه پایتخت مقدونیه در شمال پل سازی و جاده سازی بسیار چشمگیر بود :پل هایی به طول چندین کیلومتر که جاده های چهار بانده بر روی آنها قرار داشت . شمار ماشین آلات مجهز نیز خیره کننده بود.

نزلگاه نهم ، کوزوو ، سرزمین به رسمیت شناخته نشده، ناکجا!

منزلگاه یازدهم، کوزوو: سرزمین به رسمیت شناخته نشده، ناکجا!

کوزوو یک کشور بلاتکلیف جدا شده از یوگسلاوی است! با اینکه در سال 2008 با یک رفراندم اعلام استقلال کرد و از سوی  76 کشور به رسمیت شناخته شد، اما صربستان همچنان  کوزوو را بخشی از خاک خود می داند! و از طریق پشتیبانانش مانع از عضویت کوزوو در سازمان ملل می شود . هرزگاهی   تنش میان صرب ها و آلبانی تبارهای کوزوو بالا می گیرد ، برای نمونه همین روز ها  به دلیل انتخاب شهرداران آلبانی تبار در مناطق شمالی کوزوو ،حملات صرب ها به به دیگر شهروندان افزایش یافته است.  دو طرف خود را بر حق می دانند و هر دو هم درست می گویند!

آلبانی تباران در کشور در اکثریت هستند. شمار زیادی از آنها در طی چندین سده تحت حمایت عثمانی *به این سرزمین کوچ کرده اند و در گذشته عده ای از صرب ها را از محل زندگیشان اخراج کرده اند. اما با ضعف امپراتوری عثمانی و استقلال صربستان در دهه 1880 توازن قوا به گونه چشمگیر به نفع صرب ها تغییر کرد. با تشکیل یوگسلاوی هر دو سرزمین به آن پیوستند ، اما صرب ها دست بالا را داشتند.

با مرگ تیتو  و روز گویی بیش از پیش صرب ها ، تشنج در سالهای 1980  اغاز گشت تا جایی که حزب حاکم کمونیست یوگسلاوی در بلگراد ، میلوسویچ  مشاور رئیس جمهور را  به کوزو اعزام نمود تا طرفین را به پای میز مذاکره بیاورد. اما او خود یک ناسیونالیست صرب بود که  به افراطیون صرب کوزوو پیوست و در بازگشت به بلگراد بیش از یک میلیون صرب را به خیابان آورد و رهبری حزب و دولت را تسخیر کرد .خیزش صرب های دیگر مناطق یوگسلاوی  را دامن زد تا برای حمایت از صرب های کوزوو بسیج شوند و بدین ترتیب روند جنگ های خونبار منطقه آغاز شد و از هم پاشیدن یوگسلاوی کلید خورد.(  شرح بیشتر در مقاله ” تولد و مرگ  ملت یوگسلاوی ”  هفته آینده)

 امروز هنوز زخم  این کشاش زنده است:  ناسیونالیست های دو طرف هر زمان که بتوانند ، حتی در ورزشگاه ها بر آتش زیر خاکستر می دمند و خطر شعله ور شدن جنگی که حتما از ابعاد منطقه  ای خارج خواهد شد را افزایش میدهند. در این بین  مردم کوزوو با هراس از جنگ و فقر و نداشتن امید به آینده دست و پنجه نرم می کنند. امیدشان پیوستن به اتحادیه اروپاست ، اما این پیوند با مشکلات زیادی روبرو و برای دستیابی به این مقصود باید راه درازی را پیمود و سختی هایی را به جان خرید. علاوه بر اینکه ورود به اتحادیه اروپا حل مشکلات اجتماعی این جامعه نیست. به .نظر میرسد که اراده ای  در آلبانی تباران و صرب های کوزوو برای دستیابی به  آشتی ملی وجود ندارد . در  نبود یک چشم انداز امید بخش مهاجرت جوانان به سوی اروپای غرب  ادامه دارد . و این چنین است که نا کجا  در قلب اروپا ریشه می دواند.

*  پنج سده حاکمیت عثمانی در اروپا زخم های زیادی بر جای نهاده است: علاوه جا به جایی جمعیت  که انسجام داخلی جوامع را با مشکل روبرو کرده ، خاطره “غلامان خاصه” هرگز از خاطره مردمان این دیار پاک نمی شود. حکومت عثمانی سالانه  برای هر یک از سرزمین های بالکان سهمیه تعدادی کودک مسیحی تعیین کرده بود که آنها را از خانواده جدا کرده و در آموزشگاه های اختصاصی تعلیم میداد . عده ای را اخته کرده به عنوان غلام در حرمسرا و دربار به کار می گرفت و نخبگان آنها را در خدمت لشکری و کشوری. اکثر مشاوران و وزیران بزرگ عثمانی از میان این افراد بودند . چند  نمونه  که به آن اشاره رفت ،  خسرو بیگ ،اسکندر بیک و محمدعلی پاشا خدیو مصر بود.  تکیه براین گذشته رنج آور عامل تنفر پراکنی در اروپای شرقی بر ضد مسلمان تباران امروزی است. در صورتی که آنها هیچ نقشی در این جنایات نداشته خود قربانی  نژادپرستی شماری از هموطنان قرار گرفته اند . امروزه با نمایش بقایای بناهای تاریخی دوره عثمانی  کوشش می شود تا بر تاثیرت مثبت  متقابل  فرهنگ ها تکیه کرد. فراموش نکنیم که ما هم تجربه مشابهی در دوره صفوی و قاجار داشته ایم.

منزلگاه دوازدهم”مونته نگرو”

این کشور آخرین جمهوری  جدا شده از یوگسلاوی سابق است. استقلال دیگر هنگام این کشور  کم جمعیت(600هزار نفری)  در سال 2006، بالاخره  صربستان را ودار نمود که ادعای ساماندهی یوگسلاوی را رها کند. اما صرب ها همچنان با 28 در صد جمعیت نقش کلیدی در پست های دولتی و مدیریت کشوری و اقتصاد دارند . در دوره گذار به اقتصاد بازار ، هیئت حاکمه به دلیل فساد کشور را باز هم بیشتر به سوی ورشکستگی اقصادی کشید. پس از برکناری دولت قدیم ،منتخبین جدید مجبور به درخواست کمک فوری از اتحادیه اروپا شدند.

شبکه راه ها نسبت به دیگر کشور های همسایه کمتر پیشرفته است. اما طبیعیت اش تا بخواهید چشم نواز و آرامش بخش است.

منزلگاه سیزدهم ، زیبایی دره های” ناکجا”

مکانی در میان مرز مونته نگرو و هرزگوین ، زیبایی چشم نواز دره هایی که در میان کوه ها خفته اند.

منزلگاه چهاردهم شهر تاریخی موستار

موستار را به خاطر پل بنا شده در دوره عثمانی و حال و هوای ویژه محلات آن دوره ،می شناسند. البته پل در هنگام جنگ های بوسنی در دهه 1990 ویران شد و پل جدید باسازی شد . رودی که از زیر آن می گذرد “نرتوا” نامیده می شود و شاهد شدید ترین نبرد ها در طول جنگ دوم جهانی بود و پل قطار روی آن همچون “پل رودخانه کوای”تخریب شد. (این پل سوژه گرانترین فیلم دوره یوگسلاوی با شرکت یول برینر و اورسن ولز است .پیوند دیدن فیلم در پایین به فرانسه. )

https://www.google.com/search?&channel=fflb&q=combat+de+Nertetva+le+film&ie=utf-8&oe=utf-8&aq=t&channel=rcs#fpstate=ive&vld=cid:8bab6d81,vid:wS80OrGQluU

شهر موستار ” به معنی نگهبان پل” در سال 1474 در روستایی بهمین نام شد ساخته شد. پل هم در سده بعد در سال 1566 در دوره عثمانی بنا شد. شهر در تنگه ای در کرانه رودخانه ساخته شده و در دوره های بعدی به یکی از مراکز تجاری منطقه تبدیل گردید.

اما رودخانه ای که در آن جاری است همچنان دشت پهناور هرزگوین را آبیاری میکند.

پایان خط: از هر طرف که رفتم جز حیرتم نیفزود …….”یوگسلاوی: زندگی و مرگ یک رویا”