اندیشمندان ایرانی در برلن 15-1930

فهرست

 پیشگفتار

با پیروزی جنبش مشروطه و بازگشایی مجلس شورای ملی ، جامعه ایران وارد مرحله جدیدی از تاریخ اجتماعی خود شد : شماری از نخبگان نا وابستهِ به هیئت حاکمه در چارچوب قانونی  وارد صحنه اجتماع گردیدند . کوشش های آنان به تدوین قانون اساسی و متمم آن انجامید.  از سوی دیگر شتاب زیاد این کنشگران برای پیشبرد خواسته های خود با ترس و مخالفت هیئت حاکمه روبرو گشت. درگیری جناح های درون جنبش از یک سو و سرکوب دولتی و شرایط نامساعد بین الملل از سوی دیگر،سبب شد که جامعه ایران در سراشیبی ازهم پاشیدگی قرار گیرد و کنشگران در بن بست گرفتار شوند. به ناچار شماری از آنها به کشورهای مجاور و اروپا مهاجرت کردند. در میان این مهاجران، جمع مهمی از فرهیختگان و کنشگران به برلین رفتند و به گفته نویسنده کتاب “برلنی ها” از طریق انتشار چند مجله و روزنامه  اندیشه ها و موضوعاتی را مطرح کردند که از نظر سیر تاریخ اندیشه معاصر ایران دارای اهمیت بسیار است.

نخبگان مهمترین نیروی تغییر جامعه

در دوره قاجارآشنایی با افکار اندیشمندان غرب و بازخورد آن در کشور های همسایه به ویژه در عثمانی، موجب دگرگونی بزرگی  در میان  نخبگان جامعه ایران شد، که تجربیات نیم کاره برخی از سیاستمداران آندوره چون میرزا ابوالقاسم فراهانی و امیرکبیر تجلی پژواک این کوشش هاست.در چرخه بازتولید فرهنگ جامعه تک صدایی سنتی شکافی پدید آمده بود و تجدد خواهی، گفتمان حاکم  در میان اندیشمندان جامعه گردیده بود. شمار اندک این نخبگان و نا برخورداری از پایگاه اجتماعی ،راه گسترش این گفتمان نو را در جامعه  با سختی های گوناگونی روبرو می کرد.در جامعه سنتی ایران  شمار بزرگی از مردم در روستاها پراکنده می زیستند و یا زندگی عشایری داشتند. در میان آنها، افراد با سواد به ندرت یافت میشد. در شهرهم اکثریت بی سواد بودند. بنابراین از همان ابتدا کنشگران اجتماعی برای اینکه صدایشان پژواکی در جامعه داشته باشد به امر فرهنگ و آگاه سازی نقشی درجه اول می دادند. برخلاف نسل های بعدی  نخبگان که از آگاهی بیشتر جنبه تبلیغ سیاسی -حزبی را مد نظر داشتند، در دوره اول نخبگان در پی گسترش فرهنگ به شکل عام آن بودند.

مهاجرت

به موازات این دگر گشت درون جامعه ایران،” در دو قرن گذشته ، مهاجرت های سیاسی روشنفکران موجب پیدایی کانون های تفکری در بیرون مرزهای ایران و در کشور های همسایه ( تفلیس، بادکوبه، استانبول، قاهره و کلکته ) شده بود”. این فرهیختگان که  با تاریخ ایران و فرهنگ جوامع اسلامی آشنا بوده و با فراگیری زبان های خارجی و همچنین مسافرت به کشور های همسایه با فرهنگ و دگرگشت های اجتماعی- سیاسی اروپا هم آشنایی یافته بودند، در پی گشودن راهی برای حل مسائل ایران بر آمدند.  با آموختن از تجربه روشنفکران کشور های همسایه در این زمینه ، این  نخبگان به زودی در یافتند ” ایجاد نظام آموزشی جدید ” پیش زمینه هر تحول اجتماعی است. از همین روی مباحثی چون اصلاح خط ( به منظور آسان تر کردن فراگیری زبان) و ترجمه متون خارجی و اساسا پژوهش های فرهنگی در کنار کنشگری اجتماعی و سیاسی آنان جای مهمی داشت و یکی از ویژگی های نسل نخستین روشنفکران ایرانی  در درون ایران و در میان مهاجرین بود.

کمیته ملیون در برلین

در پی رویداد های دوره استبداد صغیر، اشغال آذربایجان و شکست دولت موقت  شماری زیادی از نخبگان هوادار مشروطه راهی اروپا شدند و عموما در شهرهای پاریس ، لندن ، ژنو و به ویژه در شهرهای بزرگ آلمان ساکن شدند. گذشته غیر استعماری و”سیاست رو به شرق ”  آلمان در پیش از جنگ جهانی اول، بستر مناسبی فعالیت سیاسی مهاجران ایرانی شد . تقی زاده **، نماینده تاثیر گذار مجلس اول شورا در زمستان سال 1915 به دعوت دولت آلمان از آمریکا به برلن آمد و ” برای ایجاد کمیته ملیون ایران به تماس با کنشگران و اندیشمندان ایرانی در اروپا دست یازید.فرهیخته ترین پژوهندگان چون محمد قزوینی ، پورداود ، کاظم زاده ایرانشهر، جمالزاده و همچنین کنشگران سیاسی چون میکده ، مساوات، کلوب، ابوالحسن علوی،تقی ارانی ،حیدرخانعمواوغلی ، نوبری، اشرف زاده و بسیاری دیگر به شکل منظم یا برای دوره ای با جمع برلنی ها در تماس بودند***دولت آلمان امکانات فراوانی در اختیار کمیته قرارداد که بخش ناچیزی از آن خرج معیشت افراد کمیته و بازمانده  آن برای نشر نشریات و آثار پژوهشی  به کار گرفته می شد.مناسبات میان کمیته با  دولت های اروپای امری شفاف بود و آنها در پی پرده پوشی نبوده و در نوشته جات خود آن را درج می کردند.( تقی زاده ص   ، جمال زاده ص      ).

حتی آن زمان که شمار زیادی از یاران کمیته برای شرکت در مبارزات مسلحانه عازم غرب ایران شدند و از کمک های مالی و نظامی بی دریغ آلمان ها و حتی عثمانی ها سود می جستند هیچگونه پرده پوشی در کار نبود. کسانی چون  کاظم زاده ایرانشهر و جمالزاده به گفته خودش “پارابلوم به کمر”در کوه های ایران جان بر کف در مقابل قشون روس به بسیج عشایر لر و کاکاوند مشغول بودند.ص 17 به شهادت تاریخ اکثریت این اندیشمندان دل در گرو مهر و استقلال ایران داشتند و کمک های مالی دریافتی را در همین راستا استفاده می کردند و هرگز نوکر سیاست های بیگانه نشدند. 

زمینه های فکری

در پایان سده نوزدهم و آغاز سده بیستم ، اندیشمندان ایرانی در پیوند تنگاتنگ با جریانات فکری در عثمانی و کشور های عرب بودند. ” عرب ها بیشتر به مسئله “اصلاح”و رفرم مذهبی و اخذ برخی از جنبه های فرهنگ غرب نظر داشتند اما ترک ها بحث درباره نوع حکومت و جای دین در دنیای جدید و غرب گرایی را مقدم می دانستند”.ص137.نسل اول برلنی ها از سال ها پیش با خواندن کتاب های فرانسوی و یا از طریق نوشته های ترکی و عربی با افکار فلسفی غرب و به ویژه فلاسفه روشنگری آشنائی داشتند…. چنانکه رسم زمانه بود ،  داروینیسم و داروینیسم اجتماعی نیز بسیار مورد توجه آنها بود… به رشته روانشناسی اجتماعی هم که علمی تازه بود توجه داشتند …از اصول سوسیالیسم هم کم و بیش آگاه بودند ، مخصوصا کاظم زاده که عضو حزب سوسیالیست بلژیک بود و یا تقی زاده  که گذشته از مطالعات خود با رسول زاده و حیدرخان عمواوغلی نشست و برخاست داشت،ص138.از دیگر سرفصلهای  مباحث نشریات برلنی جایگاه زنان در جامعه بود، در گذشته قاسم امین ، پژوهشگرعرب (1863-1908)  ریشه ضعف ها و نابسامانی های اجتماعی را در خانواده می دانست که اجازه نمیدهد که زنان به آزادی لازم برای  ایفای نقش خود در خانواده و اجتماع دست یابند. ص 141.برلنی ها نیز عموما در این چارچوب قلم می دند.

نشریات ، انجمن ها

 1-     آغاز فعالیت “کاوه” نخستین نشریه کمیته ملیون با”هدف انتشار اخبار جنگ و پیروزی های آلمان و جنایات روس و انگلیس در ایران  وچگونگی فعالیت میلیون و دولت موقت کرمانشاه و نیز ستایش آلمان به عنوان متحد مردم ایران و جهان اسلام بود “.هیت مدیره نشریه مرکب از تقی زاده ، جمال زاده ، پورداود ، ابوالحسن علوی- پدر علوی نویسنده – کاظم زاده ایرانشهر…”و عده دیگری از اندیشمندان ایرانی بود .دوره جدید کاوه در ژانویه 1924 آغاز به کار کرد . در این دوره هیچ کمکی از از سوی آلمان در کار نبود .”بیشتر مقالات علمی و ادبی و تاریخی بود و مسلک و مقصدش بیشتر از هر چیز ترویج تمدن اروپایی . ص 76”.با این حال کاوه سعی کرد ابتدا سیاهه ای از اوضاع نابسامان ایران  به دست دهد و سپس به راه حل ها (که عمدتا شامل تعلیم عمومی، مبارزه با فساد و، مبارزه با خرافات…) بپردازد.ص81. مسئله شکل و ساختار قدرت را به آسانی حل کرد و استبداد  منور را پسندید..درباره زبان فارسی بحث زیاد راه انداخت و اولین داستان کوتاه ادبیات فارسی را منتشر کرد ( فارسی شکر است).

2-    پس از تعطیلی نشریه کاوه  در سال 1922 ، کاظم زاده ،نشریه ماهانه ایرانشهر را  تا سال 1927  منتشر کرد که از 236 مقاله ، 73 مقاله به اهمیت آموزش مدنی و عمومی ، 45 مقاله درباره وضع زنان ، 30 مقاله درباره ایران باستان و 40 مقاله در زمینه های گوناگون فلسفی است….”دین و ملیت “و “ملیت و روح ملی ایرانی “از سرمقاله های  جنجال برانگیز این نشریه بود.

3-    نامه فرنگستان،نام نشریه انجمن دانشجویان ایرانی در برلین بود که  در سالهای 1924-25 منتشر می شد .  در سرمقاله نخستین شماره آن می خوانید:” ما چه می خواهیم؟ ایران از خواب در چندین قرن بیدار شود…..بیایید ایران را برای یک انقلاب اخلاقی که مارا از انسان قرون وسطی به ایران قرن بیستم ترقی دهد آماده کنیم. ما می خواهیم زندگانی کنیم  اما زندگانی که شایسته قرن بیستم باشد..”ص  97″. مشاهده می کنیم که مضامین استبداد منور(کاوه)، مرد آهنین(ایرانشهر)…تکرار می شود باجسارت و خدمت بیشتر. همین طوراست در مورد اخذ تمدن فرنگی….برتری طلبی مردان و چند همسری مایه خجلت اجتماعی است ” 99ص  . از میان نامداران این نشریه  می توان از تقی ارانی، جمالزاده ،محمدقزوینی و رضازاده شفق..نام برد

4-     مجله علم و هنر هدفش دادن اطلاعات اقتصادی و فنی به ایرانیان است و به صنعت و پیشرفت آن در ایران توجه خاص دارد .در سرمقاله ای به قلم جمالزاده   آمده است که در برخورد به تمدن غرب بهترین شیوه پیش گرفتن “مدارای عاقلانه” و با تمام قوا کار کردن  به همان شیوه ژاپنی هاست.همکاران سرشناس این مجله هم عباس اقبال ، ارانی ، جمال زاده ، محمد قزوینی ، ایرانشهر…. بودند.پیوند با  نهاد های مدنی کشورهای میزبان .نسل اول  مهاجران که شامل کنشگران و اندیشمندان ایرانی بود، در کار پیوند با نشریات، دانشگاه ها و انجمن ها و احزاب  کشورهای میزبان و همچنین همفکری و همکاری با  کنشگران دیگر کشور های شرق بسیار فعال بودند. برای نمونه می باید به نشر مقالات در جراید اروپایی  در دفاع از مشروطیت ، و پشتیبانی دانشگاهیان و سیاستمداران و کنشگران  نام برد : نامدارانی چون  ادوارد براون و        و سیاستمدارانی چون ژان  ژورس، روزا لوکزامبورگ، لنین و دیگران.  نمونه دیگر اقامت سه ماهه تقی زاده و وحید الملک در استکهلم برای گفتگو با نمایندگان کنفرانس و خصوصا سوسیالیست های روسی و سوئدی ، که منتج به گنجاندن بندی در حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران در عهدنامه برست لیتوسک بین روسیه و آلمان می شود. و در همین رابطه جشنی با حضور ماژور تقی پسیان در برلن برگزار می گردد.

بخش دوم ….آشنایی با چند تن از نامداران نسل اول مهاجران ایرانی در اروپا.

***************

پانویس

*”برلنی ها ، اندیشمندان ایرانی دربرلن” نوشته جمشید بهنام،پزوهشگر و جامعه شناس ایرانی است. کوتاه شده زندگی او را از سایت رادیو فرانسه در زیر می خوانید:


جمشید بهنام از پدران بنیان گذار دانش جامعه شناسی و نهادهای پژوهشی و آموزشی آن در ایران است. هنگامی که در سال ۱۳۵۱ دانشکدۀ علوم اجتماعی در دانشگاه تهران تاسیس شد، جمشید بهنام، که خود در ایجاد آن کوشش کرده بود، به ریاست دانشکده برگزیده شد. وی پیش از آن بیش از یک دهه در “موسسۀ مطالعات و تحقیقات اجتماعی” به آموزش و پژوهش پرداخته بود. دکتر بهنام در این دوران بویژه در ورود جامعه شناسی خانواده و نیز جمعیّت شناسی به ایران و نهادینه کردن آنها نقش عمده ایفا کرد.

وی پس از آن به معاونت دانشگاه تهران و سپس ریاست دانشگاه فارابی رسید که خود بر پایۀ نوآوری های پر ارزشی در امر آموزش همراه بود.

جمشید بهنام زادۀ استانبول است. او در سال ۱۹۲۸ ( ۱۳۰۷) بدنیا آمد و پس از انجام تحصیلات ابتدائی در بیروت و کسب دیپلم متوسطه در تهران، وارد دانشکدۀ حقوق شد و در سال ۱۹۵۸ از دانشگاه پاریس در رشتۀ اقتصاد دکترای دولتی گرفت.

دکتر بهنام پس از انقلاب در پاریس ساکن شد و از سال ۱۹۸۱ مدتی قائم مقام دبیرکل شورای جهانی علوم اجتماعی در یونسکو شد. وی در همین ایام از یکسو در امر توسعۀ نهادهای آموزشی بویژه در افریقا و از سوی دیگر در کار تشکیل سمینارها و مطالعه در بارۀ خانواده در جهان سهم بسزائی بر عهده گرفت.

“ساختار خانواده و خویشاوندی”، “مقدمه ای بر جامعه شناسی” (به همراۀ دکتر شاپور راسخ)، “مبانی جمعیّت شناسی” از جمله آثار او پیش از انقلاب است.

دکتر بهنام در دهه های اخیر به پژوهش در بارۀ تجدد و مدرنیته در ایران پرداخت و دو کتاب معروف “ایرانیان و اندیشۀ تجدد” و “برلنی ها” حاصل تحقیقات این دوران است.