مردم ایران و همسایگان /3

فهرست

بلشویک ها دستیابی به قدرت سیاسی در روسیه را نخستین گام برای انقلاب جهانی کمونیستی می دانستند .آن ها خود را پیشاهنگان راهگشای انقلاب کارگری در اروپا می پنداشتند. اما به زودی معلوم شد که انقلابی در اروپا رخ نخواهد داد. انقلابیونی که سرمست پیروزی بودند، در فردای پیروزی انقلاب در می یافتند که نمی دانسته اند که چه می کنند و نتیجه به دست آمده هیچ شباهتی به انتظارات آنها نداشته است. رفته رفته در تجربه حکمرانی دریافتند برای ماندگاری در قدرت میبایست به شرق روی آورد. باز پسگیری مستعمرات روسیه تزاری در قفقاز و آسیای مرکزی نخستین گام سیاست نگاه به شرق اتحاد جماهیر شوروی بود» که در”کنگره ملل شرق” در بادکوبه از آن پرده برداری شد. پس از جنگ جهانی نخست، جمهوری های تازه تاسیس قفقاز که به تازگی خود را از یوغ روسیه تزاری آزاد کرده و در راه جدا سری گام بر می داشتند، به زودی ناگزیر شدند یک به یک به “دامان پر مهر”روسیه که حالا در هیبت “اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی” رخ نموده بود، بازگرداند. پژواک این دگرگونی سیاستِ بلشویک ها در ایران، بزودی در گیلان هم آشکار شد.

کنگره ملل شرق در باکو/ سپتامبر 1920م/1299خ

برگرفته از” شوروی و نهضت جنگل”

“این کنگره در باد کوبه تحت ریاست نریمان نریمانف*رئیس کمیته و شورای کمیسر های ملی آذربایجان قفقاز افتتاح گردید. از میان 1891 نفر شرکت کنندگان ، 192 نماینده از ایران بود.**

پس از انتخاب هیئت رئیسه کنگره، زینوویف که یکی از نزدیکان لنین و رییس کمیته اجرایی بین الملل سوم (کمینترن) و اداره امور انقلاب بین الملل را عهده دار بود نطق مفصلی ایراد کرد . در مقدمه زینوویف گفت: تقریبا نمایندگان بیست ملت از ملل شرق در اینجا جمع اند…. ما از آنها سوال نمی کنیم از چه دسته ای هستی؟ فقط سوال می کنیم تو رنجبری هستی؟ تو مایل هستی جنگ زحمتکشان علیه سرمایه داران ادامه پیدا کند؟ امروز بین الملل ِ دوم ***محو شدهِ و این بین الملل سوم است که هر روز در ترقی است. ص278… از این مقدمه به خوبی پیداست کمیته اجرایی بین الملل سوم بانی تشکیل این کنگره بوده است و مقصود از تشکیل آن مبارزه به نام ملل شرق نه فقط با سرمایه داران بلکه با بین الملل دوم سوسیالیست) بوده . ….چندین روز نمایندگان مشغول شنیدن نطق های آتشین پیشوایان حزب کمونیست روسیه بودند ، مانند زنیویف، بلاکن ِاسکاچمو و دیگران درباره آزادی ملل شرق و تعریف و تمجید  از عملیات کمونیستهای روسیه بودند ، از 192 نماینده ملت زحمتکش ایران ایران هیچ یک دهان باز نکردند. نماینده هندیهای 300 میلیون نفری/یا چینی های 450 میلیون نفری و دیگر ملیت ها مانند ایرانی ها کسی صحبت نکرد و یا اجازه صحبت نداشت . تنها سه زن اجازه صحبت گرفتند که فقط “زنده باد لنین” و زنده باد تروتسکی ” و زنده باد زینوویف گفتند و از تریبون پایین آمدند.

آغاز سیاست به کار گیری ابزاری مسلمانان توسط اتحاد شوروی

انور پاشا وزیر جنگ و فرمانده کل قشون عثمانی و یکی از مسئولین قتل عام ارامنه که از ترکیه فرار کرده و به آلمان و بعد به مسکو رفته بود ، همراه چند تن از همکارانش برای شرکت در کنگره شرق دعوت داشتند . ورود انور پاشا به تالار کنگره مظفرانه بود : تمام نمایندگان بر پا ایستاده و چند دقیقه فریاد “زنده باد غازی انور پاشا!” و ” زنده باد غازی ناجی اسلام ” سر دادند و هورا کشیدند . زینوویف و رفقای کمونیست اش که اصلا انتظار نداشتند ورود انور پاشا به تالار کنگره کافی باشد اثر نطق های آتشین چند روزه نمایندگان و رئیس کمینترن محو شود و احساسات پان اسلامیستی در نمایندگان ملل اسلام ظاهر شود، بی اندازه متغیر و جلسه را به پایان رساندند. … فراموش نکنیم که حیدر خان عمو اوغلی کمونیست و سلطان زاده (میکائیلیان) کمونیست ارمنی ایرانی نیز فریاد زدند ” زنده باد انور پاشا غازی و حامی عالم اسلام” .. انور پاشا در میان توده های نماینده ملل اسلام بیش از لنین نفوذ داشت.

الحاق کشور های قفقاز به اتحاد شوروی

در ششمین جلسه کنگره، لایحه زیر راجع به تاسیس دولت های شوروی در کشور های خاور بر طبق گزارش بلاکن ، عضو کمیته اجرایی بین الملل سوم و دیکتاتور سابق مجارستانی به تصویب رسید “ص285″ او  گفت  طبقات سرمایه داران و پولداران در کشور های خاور نزدیک خواستند به تسلط خود شکل اقتدار ت ملی بدهند .اعلان رژیم پارلمانتاری  در ترکیه و ایران و تاسیس جمهوری های دموکرات در گرجستان با راهنمایی منشویک ها در ارمنستان با همراهی داشناکسیون و در آذربایجان به راهنمایی مساوات چی ها و به نام و عنوان آزادی و مساوات واقع گردید ولی کلیه سیاست های نامبرده نتوانست حتی ظاهرا هم اقتدارات ملی را تامین کند.” در ادامه پیشنهاد می کند که دهقانان و کارگران این کشور ها با یاری کمینترن و دولت شوروی قدرت را از دست خان ها و بیک ها خارج کنند و خودشان به دست گیرند. ص 289 ( روزنامه کمونیست به زبان روسی چاپ باکو شماره 111 مورخ 14 سپتامبر 1920)

انور پاشا وزیر جنگ و فرمانده کل قشون عثمانی و یکی از مسئولین قتل عام ارامنه مه از ترکیه فرار مرده بود و به آلمان و بعد به مسکو رفته بود ، همراه چند تن از همکارانش برای شرکت در کنگره شرق دعوت داشتند . ورود امور پاشا به تالار کنگره مظفراه بود : نمام نمایندگان یر پا ایستاده و چند دقیقه فریاد “زنده باد غازی انور پاش!” و ” زنده باد ناجی ناجی اسلام ” سر دادند و هورا کشیدند . رنیویف و رقای کمونیستش که اصلا انتظار نداشتند ورود انور پاشا به تالار کنگره کافی باشد اثر نطق های آتشین چند روزه نمایندگان و رئیس کمینترت کحو شود و اخساسات پان اسلامیستی در نمایندگان ملل اسلام ظاهر شود ، بی اندازه نتغیر و جلسه را به پایان رساندند. … فراموش نکنیم که حیدر خان عمو اوغلی ککونیست و سلطان زاده ( میکائیلیان) کمونیست ارمنی ایرانی نیز فریاد زدند ” زنده باد انور پاشا غازی و حامی عالم اسلام” .. انور پاشا در میان توده های ملل اسلام بیش از لنین نفوذ داشت.

قطعنامه ها یکی پس از دیگری بدون مذاکره با اتفاق آرا تصویب می شود از جمله اینکه ملل مشرق باید رژیم شوروی را در کشور های خود برقرار نمایند و با یکدیگر همراه بوده و در اتحاد ملل کشورهای شوروی داخل شوند.

“شورای عملیات شرق” زیر مجموعه کمینترن/ به ص 20 از دفترچه جدید

زینوویف پیش بینی کرد که این هیئت به زودی روزی دولت بزرگی خواهد شد و کلیه امور ملل شرق را اداره خواهد کرد. هیئتی انتخاب می شود که مرکز آن باکو و در همکاری با کمینترن انجام وظیفه خواهد کرد… کف زدن حضار دو هزار مشرق زمینی به نام نمایند گان ملل خاور در کنگره ای جمع می شوند، پیشنهاد های یک کلیمی و یک روس و یک مجارستانی و یک لهستانی که با ملل شرق هیچ گونه ربطی ندارند تصویب کرده و به اوطان خود برمی گردند تا آنها را در وطن های خود عملی نمایند. در هیئت رئیسه ملل شرق هیچ یک از نمایندگان ملل شرق و اعضای که اداره کننده کلیه امور شورای تبلیغات و عملیات ملل شرق بودند انتخاب نگردیدند.( از جمله حیدر عمو اوغلی و سلطان زاده).”برگرفته از” شوروی و نهضت جنگل”

تغییر سیاست بلشویک ها

سرخورده از شکست انقلاب کارگری در اروپایِ پس از جنگ، حزب بلشویک مجبور به بازنگری  سیاست خود از غرب و چرخش به سوی شرق گردید.  سیاست لنینی به چنگ آوردن و حفظ  قدرت سیاسی توسط حزب بلشویک به هر قیمت بود: حزبی که توسط چند مرد مبارز و مصمم سازمان یافته، می تواند در شرایط مساعد نه تنها قدرت  را به چنگ آورد ، بلکه قدرت را برای زمانی دراز در دست خود نگه دارد. این شرایط در طی جنگ جهانی نخست  برای لنین فراهم شد: آلمان برای فرو کاستن نیروی دشمن،خواهان کناره گیری روسیه از جبهه رقیب بود. از همین روی برای لنین و همکارانش امکان بازگشت به روسیه را از خاک آلمان فراهم نمود ، انقلابیون بازگشته از تبعید، با کمک سربازان و ملوانان سر خورده و فراری از جنگ و به لطف سازماندهی پنهانی در شورا ها، علیرغم اقلیت بودن، توانستند رقبا را در شورا ها حذف کرده و “همه قدرت” را در دست حزب قبضه نمایند، اکنون می بایست جامعه دهقانی روسیه را به سوی سوسیالیزم هدایت نمود. توده هایی که طی سده ها به تحمل یوغ بردگی در نظام تزاری عادت داشتند ، حالا، نوع به روز شده آن را از سوی حزب تجربه می کردند.

سیاست “نگاه به شرق” در جهت روی آوردن به جوامع پیشا سرمایه داری آسیا بود که در آن ها مناسبات اجتماعی از نوع روسی بر قرار بود. مردم این سرزمین ها که در زیر فشار حکومت های فئودال- نظانی و کشور های استعمار گر غربی قرار داشتند، در جستجوی راهی برای رهایی از عقب ماندگی و استقلال بودند. سیاست جدید اتحاد شوروی بهره برداری از این موقعیت بود : تسخیر کشور های همسایه (در قفقاز و آسیای مرکزی) و نفوذ در احزاب سیاسی و دولت ها در دیگر کشور ها به بهامه مبارزه مشترک بر ضد امپریالیزم.

“سوسیالیزم در کشور واحد، به جای “انقلاب جهانی”

برای حزب اکنون خفظ قدرت به هر قیمتی هدف اصلی بود و در همین راستا در پی یافتن متحدین جدید بود. بلشویک ها که در روسیه کلیسا ها تعطیل و اموال آن را مصادره کرده بودند ، اکنون خود را پشتیبان ملل مسلمان شرق اعلام می کردند و می کوشیدند از ایده ” اتحاد اسلام “در جهت منافع خود بهره برند.

نخستین پژواک دگرگونیِ سیاست اتحاد شوروی در ایران .

میرزا کوچک خان که در جوانی در جنبش مشروطه خواهی شرکت نموده بود، با آغاز جنگ جهانی و فرو کاسته شدن قدرت مرکزی دولت مشروطه در پی ایجاد یک حرکت جدید در گیلان برآمد. برای بسیج بیشتر توده های مردم او نیز مدتی به ” ایده “اتحاد اسلامی ” روی آورد که از سوی عثمانی و آلمان حمایت می شد و در این راستا از کمک ماموران استخبارات “ترکان جوان” و کمک های آلمان برخوردار شد.( رجوع کنید به “ایران در جنگ اول جهانی”).

او و همرزمان اش ، دکتر حشمت ، کسمایی … که مردمانی میهن دوست بودند، با سرنگونی امپراتوری تزاری، حکومت جدید روسیه را متحد طبیعی خود می دانستند به ویژه اینکه دولت شوروی رسما اعلام کرده بود از همه امتیازات حکومت تزاری در ایران دست می شوید. میرزا از دولت جدید روسیه درخواست کمک می کند ، اما این همکاری به زودی به شکست می انجامد. او در نامه شکوائیه اش به لنین چنین می نویسد: ” من به وسیله نماینده کمیته اجرائیه مرکزی فرقه اشتراکی روسیه، رفیق ارژونیکیدزه، اطمینان کامل خود را از ارتش سرخ روسیه اظهار کرده و خواهش کردم که قشون سرخ در ایران مانده و کمک به قشون سرخ جوان ما بنماید. بعد از این استدعا که قوای سویتی در ایران بماند ، من مجبور شدم که با شما اتحاد کرده، ملت ایران و ملل دیگر آسیا را برای یک جنگ آزادی بخش دعوت و حاضر نمایم” ص 184 جنبش جنگل و شوروی.

با کمک ارتش سرخ روس که در انزلی پیاده شده و در نزدیکی رشت مستقر شده بود، میرزا کوچک خان و احسان اله خان دوستدار و اعضای حزب کمونیست ایران، “جمهوری سوسیالیستی گیلان” را بر پا ساختند که هدفش تعمیم این جمهوری به تمام کشور ایران بود. اما این اتحاد دیری نپایید و کوچک خان پس از فزونی گرفتن کشمکش ها ، بدون مشورت با روس ها از دولت جدا شده و از رشت به سوی جنگل های فومنات رفت. و در چندین نامه به لنین و دیگر رهبران دولتی به دخالت ارتش سرخ روسیه در امور گیلان شکایت کرد و دولت شوروی را به عهد شکنی و خیانت متهم نمود. در این اختلاف تا آنجا پیش می رود که از حکم جهاد چند تن از روحانیون علیه بلشویک ها حمایت می نماید.

با رفتن میرزا کوچک خان از رشت ، احسان الله خان***”صدر کمیسر های” دولت گیلان شد. او نیز پس از مدتی در مقابل درخواست های استعماری نماینده دولت شوروی، اورژنیکیدزه، شروع به شکواییه و شکایت از دولت شوروی کرد و خواستار حمایت شوروی در جنگ با حکومت مرکزی ایران و قوای انگلیس در منجیل شد. چیچرین کمیسر امور خارجه شوروی در چندین تلگراف به اطلاع دولت ایران رساند که دولت شوروی در این ماجراجوئی شرکت نمی کند .در ملاقاتی حضوری “بالاندین” نماینده دولت شوروی در برابر خواسته ها و انتقادات احسان اله خان چنین پاسخ داد” رفقای کمیته انقلابی ایران با اوضاع سیاسی بین المللی آشنا نیستند ولی رفیق لنین و تروتسکی و دیگران به خوبی آشنا هستند و هر اقدامی که در ایران از مقامات شوروی بعمل آید مطابق دستور نجات دهندگان کارگران و دهقانان است”…. سیاست دولت شوروی ، از یک سو استفاده از جمهوری گیلان، برای امتیاز گرفتن در مذاکرات جاری تجاری در لندن بهره می برد، و از سوی دیگر در داد و ستد سیاسی با دولت مرکزی ایران بود .

احسان اله خان در پاسخ بالاندین گفت: فهمیدم که شما و رفقای شما در مسکو فقط برای نجات روسیه زحمت می کشید و در واقع معلوم شد که ارتش سرخ ایران برای دفاع از منافع روسیه به کار برده شده و به کار برده خواهد شد .فهمیدم،فهمیدم که تا به حال در اشتباه بوده ام”ص389.

زیرنویس:

* نریمان نریمانف: کمیسر اقتصاد در نخستین دولت مستقل آذربایجان. اما  او  با ورود ارتش سرخ روسیه  در باکو حکومت جدید  وابسته به مسکو را ایجاد کرد و بالاخره  همچون بسیاری از کارکنان و مسئولین عالی مقام شوروی به طرز مشکوکی از میان رفت . او عضو حکومت شوروی ماورا قفقاز ، عضو هیات اجرای بین الملل سوم و از پیشوایان «انقلاب ملل شرق» محسوب می شد. او که سال ها برای قفقاز مستقل از روسیه و همزیستی مسلمان و ارمنی مبارزه کرده بود ، خو د و آذربایجان را  در خدمت حزب بلشویک قرار داد و نفت باکو را در جهت اهداف حزب به دولت مرکزی واگذاشت.

نریمانف پیش از اینکه هوادار پان ترکیسم شود، سخت به زبان و ادبیات فارسی دلبسته بود و به گفته یقیکیان تا پایان عمر این دلبستگی را حفظ کرد او در جوانی ،حتی با حضور در میان مجاهدان مشروطه خواه تبریز  به تشکل های آنها یاری رسانیده بود.

** نمایندگان ایران حاضر در کنگره ، ملاحان،کارگران،دلالان ..بودند که اکثر آن ها در اثر بیکاری در انزلی و رشت و پیربازار حاضر شده که برای دریافت چند قران مزد روزانه به بادکوبه بروند…….میرزا صالح مظفر زاده و هوشنگ(کائوک دوست آلمانی میرزا ،که تا به آخر در کنار او ماند)اعضای هیئت اعزامیه فوق العاده (دولت جمهوری انقلابی شوروی ایران) در گزارش به هیئت مدیره کنگره ملل شرق می نویسند: اشخاص وارده از انزلی برای شرکت در کنگره شرق به سمت نمايندگان ملت ایران و همچنین تمام ایرانی هایی که از ترکستان و از ولایات بادکوبه جمع شده اند ، به استثنای چند نفر از آنها ، نمایندگان ملت و دولت انقلابی ایران و یا ولایات انقلابی ایران نبوده و نیستند.ص275 شوروی و جنبش جنگل

***احسان الله خان دوستدار درویش مسلک و در فکر ثروت اندوزی نبود ، در جنبش مشروطه و جنبش جنگل شرکت داشت و همه را برادر می دانست ، طرفدار آزادی کلیه برداران ایرانی و استقلال تمام ایران بود.. اشتباهات زیادی داشت: در زمان خدمت در ژاندارمری و در هنگام قیام افسران (بر ضد روس و انگلیس ) امید زیادی به آلمان ها داشت و در گیلان مدتی کمونیست شد . ص32 یقیکیان …..او عموی “آرامش دوستدار”، فیلسوف معاصر است.

****آویتیس سلطانوویچ سلطان زاده (میکائیلیان)

برگرفته از وبلاگ علی مرادی مراغه ای

انقلابها معمولا فرزندان خود را می خورند و انقلاب اکتبر روسیه، علاوه بر اینکه فرزندان روسی خود را خورد، تقریبا تمامی رهبران اولیه حزب کمونیست ایران را نیز خورد!.

آویتیس سلطانوویچ سلطان زاده (میکائیلیان) در سال 1889 در شهر مراغه متولد شد. دوران کودکی و تحصیلاتش را در مراغه گذرانده و در 13سالگی به روسیه مهاجرت و در ایروان با محافل مارکسیستی آشنا شد، در 1912 در سن پترزبورگ به حزب بلشویک لنین پیوسته نام مستعار سلطانزاده را نیز در همین زمان برگزید.
او پس از پیروزی انقلاب اکتبر 1917، تلاش خود را به سمت سازماندهی جنبش کمونیستی در ایران معطوف کرد، به آسیای مرکزی فرستاده شد تا در میان کارگران مهاجر در آنجا، حزب کمونیست ایران را ایجاد کند…

در 1300ش. با ورود ارتش سرخ به انزلی و تشکیل جمهوری جنگل به رهبری کوچک خان، سلطانزاده به گیلان آمده
در كنگره دوم بين‌الملل كمونيست به عضويت كابك (كميته اجرايی بين‌الملل كمونيست) انتخاب گرديد و با رهبران برجسته بين‌الملل كمونيست چون لنين، بوخارين، تروتسكی، زينوويف، روزمر، كوولچ، رادك، واركا و غيره همكاری نزديك داشت.
در۱۹۲۱ به عنوان مشاور لنین به ریاست ادارهٔ خاور نزدیک در کمیسرهای امور خارجه برگزیده شد و در ۲۵ ژانویهٔ ۱۹۲۲ با تصمیم هیئت اجراییهٔ کمینترن به عنوان نمایندهٔ حزب در کمینترن انتخاب شد.اما بزودی دوران اختناق و تصفیه های استالینیستی فرا رسید و در خلال سالهای 1937و 1938حزب كمونیست ايران تقريباً تمامی رهبران برجسته خود را از دست داد، تنها آنهایی زنده ماندند که پلیس رضاشاه آنها را دستگیر و زندانی ساخته و نگذاشته بود به شوروی فرار کنند!
طنز تلخ را ببین! رضاشاه با زندانی کردن کمونیستهای ایرانی، جان آنها را نجات داده…!
چون به غیر از متفکر برجسته یعنی تقی ارانی که در زندان رضاشاه مُرد، بقیه کمونیستهای زندانی، زنده ماندند و با ورود متفقین به ایران، آزاد شدند، اما آن بخش از رهبران کمونیست ایرانی که در روسیه بودند کشته شدند مانند مرتضی علوی ، آوتیس سلطانزاده، عبدالحسين دهزاد، حسين شرقی، آقابابا يوسف زاده، بهرام آقايف، علی ‌اكبرزاده، حمدالله حسن‌زاده، ملا بابا هاشم ‌زاده، کامران رضایف، روشن، چنگیز حسنوف، حسن آشوری، ابوالقاسم ذره و اكبر نصيب‌زاده…. بر گرفته از وبلاگ علی مرادی مراغه ای

منابع

حزب کمونیست ایران و انقلاب اکتبر روسیه https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=49318