هیچ سند فرهنگی وجود ندارد که سند بربریت نیز نباشد.والتر بنیامین . پایان نامه در مورد مفهوم تاریخ
فهرست
پیش در آمد
حسن تقی زاده ، یکی از پایه گذاران مشروطه و ناسیونالیسم ایرانی در “کتاب تاریخ عربستان و قوم عرب” چنین می نویسد: تاریخ عرب از جهاتی برای ایرانیان اهمیت خاصی دارد و نظیر بحث در تاریخ مملک اسکاندیناویا و یا تبت نيست که فقط از لحاظ علمی مطلوب باشد چه روابط ایران و عرب در قرن اول قبل از اسلام متضمن نکات زیادی برای تاریخ خود ماست.ص 52 و در جای دیگر ادامه می دهد: “در ایران از زمان شعوبی ها و اخیرا در دوره شیوع ملت پرستی مفرط و نژاد پرستی معمول و رایج شده که عرب را قومی وحشی و دور تمدن بخوانند. این عقیده اگر منشا آن ملت پرستی صرف خصوصا از آن نوع که اقوام دیگر را دشمن قوم خود فرض کنند و نه تنها به خود ستائی بر خود ببالند و تفاخر کنند بلکه ملل دیگر را پست می انگارند ….(مذموم است)….ٌص28 و سپس بر بی پایه گی این ایده می تازد و حامیان آن را “جلف قلم” می خواند
ترس از تاریخ
پیش از آغاز روایت تاریخ عربستان،اشاره به یک نکته ضروری است: تاریخ باستانی عربستان تا نیمه سده بیستم ، از سوی اعراب و دولتمردان آن نا شناخته بود و علاقه و انگیزه برای کشف آن نبود . تقی زاده در این باره شرح مبسوطی دارد* که چگونه باستان شناسان اروپایی در پی کشف کتیبه های تاریخ کهن منطقه بودند و مردم محلی و حتی روشنفکران و روزنامه جات مخالفت می کردند و آثار باستانی را مربوط به دوره جاهلیت و کفر دانسته و خواستار تخریب آن بودند،در راستای این اندیشه بود که طالبان به نابودی پیکره بودا دست یازید و داعش به ویرانی بنا های تاریخی تمدن پالمیر . تقی زاده می نویسد: “..حاکم و اشراف آنجا برای بنای عمارت های جدید برای خودشان حکم داده اند که سنگ های عظیم کتیبه ها و بقایای بنا های قدیم را کنده مصالح آنها را برای بنا های محقر تازه خود حمل کنند”. در جای دیگر روایت می کند که در برابر درخواست یک باستان شناس مصری ، حاکم محلی با سرزنش پاسخ می دهد ” عجب است از تو که مسلمانی و برای آثار کفار که اباطیل است این قدر اهمیت می دهی” ص47 همانجا. همین دیدگاه غیر تاریخی و تحقیر آمیز به گذشته باستانی عربستان ،به کام شماری از ایرانیان خوش آمد!
جایگاه عربستان در منطقه
“عربستان،از نخستین سکونتگاههای بشری و خاستگاه نژاد سامی شمرده میشود و اقوامی که بعدها در جزیرة العرب یا میانرودان تمدنهایی برجا گذاشتهاند، در آنجا نشو و نما یافتهاند”. شبه جزیره عربستان، مرز میان آسیا و آفریقا است و فلات ایران را از کرانه های حبشه و مصر جدا می کند: در باختر، آن دریای سرخ ، در جنوب اقیانوس هند و در خاور خلیج فارس و در شمال آن صحرای سوریه و عراق قرار دارد. سرزمین های داخلی شبه جزیره شامل بیابان و صحرا های گسترده است و مردمان آن در درازای تاریخ در وادی های پراکنده و دور از هم زندگی می کردند. در سرزمین های نزدیک دریا کشاورزی رواج داشت و به ویژه در جنوب غربی (در نزدیکی شهر صنعا/پایتخت امروزی یمن) کوه های بلندی به ارتفاع بیش از 3500 متر وجود دارد(.نَبیشعیب، به ارتفاع 760 ، 3 متر). در برخی از وادی های در کرانه های دریا از روزگاران کهن تمدن های پا گرفت که در پیوند باتجارتِ شرق و غرب بود، با اینهمه عربستان همواره در حاشیه دگرگونی های “میانه دنیا/ یا خاورمیانه” قرار داشته است و هر چند که این سرزمین خاستگاه مردمانی است که به شمالی کوچ کردند و تمدن های تاثیر گذاری چون تمدن اکدی، بابلی، آشوری، کنعانی، عبری، و فنیقی را به وجود آوردند ، اما سرزمین عربستان نقش بنیادی در تاریخ منطقه نداشت . حتی پیدایش اسلام هم که با بسیج قبایل داخلی عربستان آغاز شد و در کمتر از یک سده مرزهایش از صحرای چین تا اسپانیا را فرا گرفت، مراکز سیاسی اصلی اش در خارج از عربستان قرار داشت : این روند از دوره خلفای راشدین آغاز گشت و خلیفه سوم در دمشق و خلیفه چهارم در کوفه مسقر شدند. با تشکیل امپراتوری های اسلامی باز هم شبه جزیره عربستان بیشتر از مسیر دگرگونی ها به دور ماند امویان که پایتختشان در دمشق بود تا توانستند در بیت المقدس و اطراف آن بنا های مذهبی ساختند تا دوری شان را از شهر های مقدس مکه و مدینه جبران نمایند. و زمانی که … کوشید در مکه از مسلمانان بیعت بگیرد شهر را محاصره کرد و با منجنیق خسارت فراوانی به خانه کعبه وارد آوردند. امویان در اسپانیا ، فاطمیان در مصر و به ویژه عباسیان در عراق همگی پایتخت خود را خارج از عربستان به پا کردند . عباسیان مهمترین امپراتوری اسلامی که بیش از هفت سده بر جا بود ، پایتختش را در بغداد ، در نزدیکی تیسفون پایتخت باستانی امپراتوری های فلات ایران بنا کرد. زمانی که ترک های آسیای مرکزی توانمندترین جهادگران اسلام شدند و تا میانه اروپا را تسخیر کردند، امپراتوری عثمانی از شرق تا به غرب ، از جمله شبه جزیره عربستان را به نام اسلام تسخیر کرد اما باز هم پایتختشان را در قسطنطنیه/ استانبول قرار دادند .
نگاهی گذرا بر تاریخ عربستان
تبار، زبان و خط
تبار:“قوم عرب از زمان قبل التاریخی در قطعه عربستان سکنی داشته اند. که اقوام سامی همان خطه بوده و هرازچندی جریانی از آن منبع بطرف شمال وقوع یافته و اقوام سامی دیگر را در شامات و عراق و غیره به وجود آورده است” همانجا.
“زبان های سامی در حوزه وسیعی تا دویست سال قبل از اسلام در همه شمال آفریقا، در وادی نیلو مشرق نیل تا خط استوا و در همه قطعه عربستان از شرقی ترین ساحل بحر متوسط ( مدیترانه ) در آسیا بین آفریقا و آسیای صغیر تا بین النهرین شعب این زبان حرف زده می شد*…. اخیرا در اوگاریتی واقع در راس شمر در لاذقیه در ساحل شمال سوریه ..یافت شده که مربوط به قرن چهاردهم قبل از مسیح است و از لغات کنعانی شمالی/آرامی/ است (الفبای معمول در قسمت بزرگ دنیا از الفبای فنیقی مشتق شده است)…زبان آرامی ، زبان رایج و عمومی فلسطین و سوریه و زبان خود حضرت عیسی بود تا که در قرن سوم هجری عربی جانشین آن شد“**.
تاریخ شبه جزیره عربستان*** در پیوند با راه های تجاری
قدیمی ترین تمدن های عربی در یمن ظهور کرد و حکمرانی های چون معینی ها ، سبایی ها،قتبانی ها و حضرموتی ها. “مادامی که راه های تجاری جنوب عربستان و هند به طرف شامات و آسیای صغیر و روم از حشکی ساحل غربی عربستان بود مملکت معین و سبا رونق داشت و چون راه تجارت*5 به بحر احمر افتاد این مملکت رو به ویرانی و انحطاط و آن دولت ها رو به زوال نهادند.
جزیرة العرب از وحدت سیاسی یا مذهبی برخوردار نبود و چند حکومت نیرومند و تأثیرگذار (مانند روم در شمال، ایران در شمال و مشرق، و حبشه در مغرب) هریک به نوعی بر بخشهایی از آن مسلط بودند”.
ایرانی ها در عربستان
، در یورش کمبوجیه به مصر، شمار زیادی از سربازان عرب در اوردوی او خدمت می کردند و در کتیبه های داریوش از آنها نامبرده شده است ، اما در دوره پایانی حکومت هخامنشی دامنه حضور آنها در عربستان کاهش یافت. در سده های دوم و نخست پیش از مسیح ، رم شرقی(بیزانس ) شمال غربی عربستان و بندر تجاری عقبه حاکمیت داشت و با یاری حبشه راه های تجاری دریای سرخ را در اختیار خود داشت.
اشکانیان و راه های تجارتی جدید در عربستان
با گسترش امپراتوری رم در شامات و شمال غربی شبه جزیره “بتدریج شهر ترمد( پالمیر) در نزدیکی رود فرات به مرکز تجارت میان ممالا رومی ها و اشکانی ها شد…عمده تجملات دنیای قدیم ابریشم و جواهرات و مروارید و عطرها و کندر و بخور بود و امتعه از چین و هند و جنوب عربستان می آمد و سالیانه از این امتعه معادل بیش از نیم میلیون لیره طلای انگلیسی به مملکت روم وارد می شد.”همانجا ص 147. اما پس از یک دوره جنگ در این منطقه راه جدیدی از خلیج فارس به بصره،فرات میسان یا (بهمن اردشیر) و شهر دیگری که بلاش اول اشکانی در ساحل فرات بنا کرده (نام ایرانی آن بلاشه بوده ) به پلیمر و کرانه های شرقی مدیترانه می رسید. “مردم پالمیر اغلب به تنظیم و هدایت و مراقبت کاروان ها و پاسبانی چاه های سر راه مشغول بودند . روسای این حطه در استفاده از خصومت بین اشکانیان و رومیان بسیار زیرک بودند. این نقطه ایستگاه تجاری به تدریج مرکز تمدن و شهر درجه اول و مرکز دینی برای پرستش آفتاب شد…بهترین دوره عظمت تدمر یا پالمیرا بین 130 تا 270 مسیحی بود. ص 148*(دینی از تبار ادیان فلات ایران به نام….. که برای مدت کوتاهی دین امپراتور رم شد و معبدی در رم برای بزرگداشت آن ساخته شد)-عکس
ساسانیان و عربستان
پس از سرنگونی اشکانیان ،در سرزمین های غربی امپراتوری اغتشاشات زیادی رخ داد ، شاپور اول این سرزمین ها را تسخیر کرد و شهر ی به حیره در (نزدیکی بصره امروز) بنا کرد . شاپور دوم هم بعضی از قبایل عرب را کوچاند و در قلمرو شاهنشاهی اسکان داد. قبیلهٔ تغلب در دارین (بندری در بحرین) و الخط، قبیلهٔ عبدالقیس و بنی تمیم در هجر، قبیلهٔ بکر بن وائل در کرمان و بنی حنظله در رَمیله (در نزدیکی اهواز) ساکن شدند. شاپور دوم، برای جلوگیری از یورش اعراب، سیستم دفاعی تشکیل داد که «دیوار تازیان» نام گرفت. این دیوار ظاهراً در نزدیکی شهر حیره واقع و به خندق شاپور معروف بود. پادشاه نامدار ساسانی که به آن سوی خلیج فارس لشکر کشید، شاپور دوم است، او”عده زیادی از آنها را کشت و یا تار و مار کرد” ص206وزگاران،زرین کوب..” او در آغاز به قبیله ایادِ ساکن شواد تاخت و سپس از خلیج فارس گذشت و به الخط، ناحیهٔ ساحلی بحرین و قطر رسید. پس از آن به هجر حمله کرد که مسکن قبایل بنی تمیم، بکر بن وائل و عبدالقیس بود. از این قبایل بسیاری را کشت و برای تنبیه بیشتر آنها چاههای آب را ویران کرد تا مانع دستیابی آنها به آب شود”.
در جنگ های ساسانیان و روم در عهد شاپور اول پادشاه پالمیر به پشتیبانی رومی ها برخاست . پس از چندی پالمیرا از رم سرپیچی کرد و ملکه “زینب / زنوبیا به رمی/ یکی از مشهورترین سلاطین مشرق زمین شد که توانست بخشي از آسیای صغیر و مصر را ضمیمه ممالک خود نماید اما دوباره در سال 272 شهر پالمیر به تسخیر رومیان درآمد.”ص 152 اطلس
در سده دو و سه میلادی یکتا پرستی در شهر های بزرگ گسترش یافت و از طریق راه های تجاری به به سرزمین های نزدیک و دور دامن گسترد. مسیحیان و یهودیان که مورد پیگرد و سرکوب امپراتوری رک بودند به جزیره عربستان وارد شدند و جنوب یمن حبشه پراکنده شدند. در این دوره مسیحیان و یهودیان ،به ساسانیان پناه آورده و خواهان پشتیبانی آنها بودند ، اما با پذیرش آیین مسیح در پایان سده سوم ، اتحاد منطقه رنگ مذهبی هم به خود گرفت حبشه به رم نزدیکتر شد و مسیحیان و یهودیان در غرب شبه جزیره و یمن جایگاه بهتری یافتند . دولت های نیمه مستقل هریک زیر چتر حکایتی یک امپراتوری جا گرفتند .
اما ساسانیان با قبایل مسیحی و یهودی *6مهاجر به شبه جزیره عربستان روابط خوبی داشتند و با تسخیر یمن بدست شاپور دوم در سده چهارم میلادی بر راه های دریایی نیز نظارت میکردند. اما فاصله گرفتن مسیحیان از حکومت ساسانی و رشد راه های تجاری از دریای سرخ( بحر احمر) به آبادی این منطقه یاری رساند و به عنوان رقیبی برای راه خشکی از داخل ایران شد و از سوی دیگر زمینه ساز تحولات آتی در شبه جزیره عربستان شد.
Map of the Lakhmid Kingdom in the 6th-century. Light green is Sasanian territory governed by the Lakhmids
عربستان در آستانه پیدایش اسلام
سرزمین های شمالی و جنوبی جزیره عربستان از هزاره دوم پیش از مسیح دارای شهر ها و تمدن های گوناگونی بود که راه دریا با دیگر تمدن های روزگار خود تماس داشت. عرب های
شمال عدنانی خوانده می شدند و خود را از تبار ابراهیم می خواندند، عرب های جنوب یمن قحطانی و تبار خود را به نبیره سام بن نوح میرساندند. در میان عربستان ، بادیه نشین ها در بیابان های بی آب و علف می زیستند که زندگی سختی داشتند و گاه بگاه به چیاول کاروانها دست میزدند. شمار اندکی شهر هم در کنار چاه های آب برای استراحت کاروان ها بنا شده شده بود که مهمترین آن هامکه، یثرب و طائف بود.
در زمینه شرایط اجتماعی و اقتصادی این دوره ، شرح مفصلی در دانشنامه بزرگ اسلامی آمده که کوتاه شده آن چنین است :”قریش در حجاز و بهویژه مکه سرآمد بقیه قبایل بود. برای این قبیله بازرگانی و بتپرستی مهمتر از هر امر دیگری بود و بنا بر سوره قریش در قرآن کریم ( رجوع کنید به طبرسی، ج10، ص 829)، آنان دو کوچ تجاری تابستانه به شام و عراق و زمستانه به یمن و حبشه داشتند. نبطیها نیز با گسترش قلمروشان در جنوب شام، بخشی از شمالغربی جزیرة العرب را در اختیار داشتند ….جنگهای عمدهای روی داد که بهسبب اهمیت آنها، برخی از این جنگها به ایام عرب معروف شدند. این جنگها به دلایلی چون اختلافات قبیلهای، دستیابی به آب و چراگاه یا خونخواهی و انتقام صورت میگرفت
در دوره جاهلیت، حجاز مرکز اصلی فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، تجاری و ادبی جزیرة العرب بود و شهر مکه مهمترین شهر جزیره العرب و مرکز اصلی بازرگانی و بتپرستی به شمار میرفت و محل التقای فرهنگهای گوناگونِ قبایلی بود که هر سال از داخل و خارج جزیرة العرب به آنجا میرفتند
بازارهای دوره جاهلی، که مهمترین مراکز بازرگانی به شمار میرفتند، به دو صورت ثابت و موسمی برپا میشدند (رجوع کنید به بازار ***). بازارها علاوه بر آنکه محل دادوستد کالا به شمار میآمدند، محل ارتباط قبایل و تشکیل اجتماعات ادبی بودند و در آنها، شاعران، از جمله نابغه ذُبیانی، زُهَیربن ابوسُلمی’ و اَعشی’ وائل، سرودههایشان را میخواندند
برخی از این بازارها، بازار کالای خاصی بودند؛ مثلاً، بازار عرق به ادویه و عطریات، بازار هَجَر در مشرق جزیرة العرب به خرما، و بازار صنعا به مروارید و چرم و آهن اختصاص داشت. هر بازار در زمان خاصی از سال برپا میشد، از جمله دومة الجندل در ربیعالاول، بازار صُحار در رجب، و بازار عدن در رمضان (یعقوبی، تاریخ ، ج 1، ص270ـ271؛ جوادعلی، ج 7، ص 365ـ386؛ نیز رجوع کنید به افغانی، جاهای متعدد). حجاز با آنکه بهسبب راههای صعبالعبور با دیگر نواحی مرکزی و شرقی جزیره العرب ارتباط کمی داشت، به دلیل داشتن چند شهر مهم، مانند مکه و یثرب و طائف، بر دیگر مناطق جزیرة العرب در دوره جاهلی برتری داشت. این برتری را میتوان با غلبه حبشیان و سپس ایرانیان بر یمن و بازماندن یمنی ها از بازرگانی گسترده مرتبط دانست، زیرا در پی همین تحولات بود که قریش در مکه تجارت جزیره العرب را در اختیار گرفت و مکه و یثرب، که حاصلخیز و در مسیر کاروانها بودند، دو مرکز تجاری مهم جزیرة العرب شدند.در جزیرة العربِ دوره جاهلی ادیان متعددی رواج داشت.”
ادیان در آستانه اسلام :مسیحیت (بهویژه در یمن) و یهودیت (در یثرب و پیرامون آن) شایع بود و زردشتیان و پیروان برخی مذاهب دیگر حضور پراکنده داشتند (دینوری، ص 64؛ شامی، ص 57 60). به گفته ابنرسته (ص 217)، مسیحیت در میان غسانیان و ربیعه و برخی قبایل قضاعه، یهودیت در میان حِمْیریان ( رجوع کنید به تُبَّع* ) و بنیکنانه و بنیحارثه و کنده، وبتپرستی در میان قریش پیروانِ فراوانی داشت” پایان نقل قول از دانشنامه.
پانویس
- *تقی زاده در شرح مفصلی /از ص42 تاص 56 از کتاب تاریخ عربستان…/ به بی تفاوتی و حتی نفرت شمار بسیاری از مردم بومی یمن به تاریخ خودشان اشاره می کند. دیدگاه همان دیدگاه طالبان و داعش است.
- **شعوبیه جنبش مقاومت در برابر برتری اعراب در جهان اسلام به ویژه در ایران و اندلس در دوره امپراتوری امویان و عباسیان است. شماری از شعوبیه بر برتری ایرانیان بسبت به اعراب اعتقاد داشتند. در آندالوزی اسپانیا:این جنبش در طول فتح به “برِبرِها /مردمان غیر عرب شمال آفریقا”رسید سپس توسط مردم محلی چون گالیسی ها، ویزیگوت ها و فرانک ها به آل پیوستند . در قرن یازدهم، نمونه ای از ادبیات شعوبی، نامه (Risala5) ابن گارسیا (ابن غرسیا) است. این نامه که بین سالهای 1051 تا 10766 نوشته شده است، تلاش میکند برتری نوکیشان را بر اعراب نشان دهد.
- ***