به بهانه سفر به بخارا*

 بخارا یکی  از شهر های باستانی برای ایرانیان است. این شهر به فاصله کمی در جنوب رودخانه زرافشان  و در شرق بیابان خوارزم قرار گرفته است.

 داده های باستان شناسی  نشان میدهد  که در این منطقه قوم های گوناگون ایرانی در گستره جمعیتی انبوه از بلخ و سغد  تا خوارزم و شمال دریای مازندران زیسته اند و نخستین یادمان های تمدن آسیای مرکزی را پدید آورده اند . بخش وسیعی از سرزمینهایی که آبشخور  آمودریا و سیردریا هستند از روزگاران دور نقشی کلان در شکل گیری فرهنگ و تمدن منطقه و بویژه ایران داشته اند**. اما در قرن نوزدهم میلادی همزمان با  سلطنت قاجار در ایران ، نیرو های روسیه تزاری   بخارا و سمرقند و تاشکند را یکی پس از دیگری از ایران جدا کرد. امروز این شهر ها جزو جمهوری ازبکستان هستند.

+++++++++++++++++++++++++++++

*این نوشته برگرفته ای از کتابهای زیرین میباشد:

تاریخ بخارا                                              نوشته ابوبکر محمد بن جعفر الرشخی

دائره المعارف بزرگ اسلامی جلد  یازدهم …بخارا نوشته:  عنایت الله رضا

خوارزم                                                    نوشته  تکمیل همایون

دانشنامه کوچک ایران                                    نوشته:   ژاله متحدین

بنیاد های اسطوره و حماسه ی ایران                  نوشته:   جلیل دوستخواه

حماسه ی ایران ، یادمانی از فراسوی هزاره ها      نوشته:    جلیل دوستخواه

تراژدی قدرت                                           نوشته:   مصطفی رحیمی

رستم و اسفندیار                                        نوشته:    شاهرخ مسکوب

شاهنامه                                                  کلاسهای دکتر محجوب

**.در زمانهای بعدی با سرد شدن ناگهانی هوا  و به خاطر اقوام زردپوستی که از سوی شمال به آنها فشار می اوردند، قسمتی از اقوام  ایرانی مکان  اصلی خود را ترک کردند

و در هزاره  دوم پیش از میلاد به سوی فلات ایران رفتنند-.برخی از دانشمندان با تکیه بر نوشته های “وندیداد” بویژه بر بند های مربوط به جغرافیای آن ، ایرانویج را مطابق با سرزمین خوارزم گرفته اند که در قدیم بسیار آباد بوده است.

فهرست

تاریخچه منطقه.

داستان بنای بخارا  با افسانه آمیخته است عده ای بنیاد  انرا به افراسیاب و برخی نیز به سیاوش منسوب می کنند . گویا گور افراسیاب در کنار  دروازه  معبد  بر در شهر بخارا بوده است و ابوالحسن عبدالرحمان نیشابوری  مدفن سیاوش را نیز در بخارا کنار دروازه غوریان دانسته است.

جغرافی نویسان مسلمان  بخارا را حاوی سه بخش عمده در روزگار قدیم دانسته اند.قلعه قدیم بخارا  با نام پارسی کهن دژ بوده  این قسمت میان شهر کهنه و شهر نو دوره اسلامی واقع شده است. قلعه شهر به روزگار قدیم در همان مکان امروزی قرار داشته است.محوطه شرق ان  ریگستان نام گرفته است  دروازه ریگستان در غرب و دروازه غوریان در شرق قرار گرفته است- بارتولد. مدفن سیاوش را در کنار همین دروازه دانسته اند. 

.استخری از دروازه  نو بهار  یاد کرده که بی گمان پرستشگاه بوداییان بوده است. ترشخی ضمن شرحی پیرامون نواحی وابسته به بخارا  از وردانه و حصار بزرگ و استوار ان یاد کرده است  که از قدیم  جای پادشاهان بوده و گویا پادشاه ساسانی آن را بنا کرده اند. بخارا در دوره هخامنشیان جزیی از ساتراپ نشین سغد بوده است. هر چند که اسکندر سغد را تسخیر نمود (گفته می شود شهر خجند در دوره او بنا شده است) ،  اما تسخیر بخارا بدست او روشن نمی باشد.  در دوره ساسانیان  بهرام پنجم این شهر  را به عنوان مرز با ترکان برگزید و برجی بر فراز ان ساخت.

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

(ادامه از پاورقی صفحه نخست)…..

به گفته  بسیاری از همین  پژوهشگران این ناحیه صحنه اصلی برگزاری حوادث بخش  اساطیری شاهنامه بوده است. دوره ای که  هنوز اقوام هند و ایرانی با هم زندگی میکردند. شباهت میان خدایان و اساطیر  این دو قوم دلالت بر زندگی مشترک آنها در همین دوره می باشد. تنها در  دوره فریدون است که کشور میان سه فرزند او سلم و تور و ایرج تقسیم میشود.روم به سلم ، توران به تور و ایران به ایرج میرسد- نام ایرج و ایران از یک ریشه اند. برادران که به انتخاب  ایرج رشک می برند ، او را می کشند و همین سرآغاز جنگهای طولانی میان ایران و توران میشود

دوران بعد از اسلام:

در سال 54 ق 674 م معاویه  برادر خود،عبیداله ابن زیاد را بر خراسان گمارد و او با  24 هزار سپاهی از جیحون گذشت و به بخارا رسید .آن زمان زن بیوه ای  بر بخارا حاکم بود  با نام قبج خاتون. سپاهیان ابن زیاد بر مدافعان بخارا پیروز شدند  آنها درختها را می کندند و روستاها را ویران میکردند.شهر بخارا در معرض خطر قرار گرفت .خاتون کس فرستاد و امان خواست.ابن زیاد با اخذ یک میلیون درهم و گرفتن 4 هزار برده ،ظرفهای طلا و نقره و پارچه های ابریشمین گرانبها صلح کرد- نرشخی52.53  . در سال 88 ق قتیبه  بن مسلم  به امارت خراسان برگزیده شد  طبری و نرشخی از 4 لشکرکشی قتیبه برای تصرف بخارا یاد کرده اند. در یکی از این جنگها قتیبه به لشگریان عرب اعلام کرد که هر کس سر یکی از دشمنان را بیاورد 100 درهم پاداش خواهد گرفت. بعد از پیروزی اعراب ، بسیاری برای فرار از پرداخت جزیه اسلام آوردند اما بعد از انکه  مالیات و جزیه رو به کاستی نهاد ، ماموران خلیفه مدعی شدند که مردم سغد  از روی دلبستگی  اسلام نیاورده اند  بلکه هدفشان فرار از جزیه است….و ماموران مجددا درخواست جزیه نمودند …از این رو مردم سغد و بخارا از اسلام رویگردان شدند  و به سپاهیان عرب حمله ور شده بیش از 6 هزار تن از آنها و از جمله سردار آنها  قطن ابن قتیبه را نیز کشتند. سغدیان در پیکار با عربها چندین بار از چینی ها  کمک طلبیدند.اما بعد از جنگهای فراوان عاقبت اعراب مسلط شدند  ولی هراز چندی قیامهای بر ضد آنها صورت میگرفت ،  از آن میان  قیام سپید جامگان  158- 165 ق برهبری ابن مقنع بسیار گسترده بود و در مبارزات آتی مردم این سرزمین تاثیر زیادی داشت.

 در قرن سوم قمری ابتدا یعقوب لیث و سپس سامانیان در این خطه حاکم شدند .دوره سامانیان  رنسانس ادب  پارسی است. بزرگترین دانشمندان تاریخ ایران نیز در این دوره می زیستند. و بخارا تختگاه آنان بود.  بعد از آنها قراخانیان برمنطقه حاکم شدند. آن ها نخستین حکومت ترکان مسلمان در آسیای مرکزی بودند. سپس سلجوقیان و خوارزمشاهیان  که آنها نیز به دست مغولان  نابود گشته و سغد و خوارزم و فرغانه  بدست مغولان افتاد.  در این حملات صدمات زیادی به بخارا رسید از جمله   در سال661ق 1263 م هلاکو  فرمان داد تا 5 هزار تن از پیشه وران بخارا را از شهر بیرون بردند و جملگی را به قتل رسانند. غارت و کشتار در این دوران بحدی بود   که میگویند  مدت 7 سال هیچ جانوری در آن حوالی نبود (وصاف) .مارکوپولو پیش از این ویرانی  از 12621 تا 1265 در بخارا اقامت داشت  بخارا را یکی از بهترین شهر های آسیای مرکزی و ایران  دانست….بخارا مجددا در دوره تیموریان  رونق یافت. شاهرخ و الغ بیک  در بخارا  اقامت داشتند ولی از اواخر سده 9  قمری اهمیت فرهنگی بخارا کاسته شد و سمرقند جای انرا گرفت.

از همین دوره حکومتهای خانی بر منطقه سغد و خوارزم  حاکم شد و از معروفترین آنها شیبانیان بودند ، که کشمکشهای آنان با شاهان صفوی و سپس ازبکان با  نادر  بسیار طولانیست….دائره المعارف بزرگ اسلامی

 حکومت  خانات   در نیمه دوم قرن هجدهم مورد حمله  روسیه تزاری قرار گرفت و ابتدا تاشکند و سپس خوارزم، بخارا،سمرقند و فرغانه  زیر سلطه روسیه تزاری قرار گرفت…. در 21 سپتامبر 1881 به موجب پیمان سرحدی  آخال  که بین موتمن الملک  وزیر امور خارجه  و زینوویف وزیر مختار روسیه در تهران به امضا رسید   ایران از کلیه دعاوی خود نسبت به ترکستان و ماوراءالنهر صرفنظر نمود. 

********************************************************************

آثار تاریخی و هنری:

  باستان شناسان  تاریخ بنای ارگ قلعه را حدود سده 3 ق م تخمین زده اند .طی سده های دراز ارگ  ویران شد  و بر جای آن تپه ای به ارتفاع 18 متر پدید آمد که بعد ها امیران بخارا بر قشر فوقانی تپه  بتها هایی پدید آوردند. مقابل ارگ اتر تاریخی کهن دروازه معبد ریگستان نهاده شده است. در ریگستان کاخ دارالملک بنا شد که در برابر ان 10 دیوانخانه وجود داشت.میان قلعه و شهرستان مسجد جامع بنا شده که تاریخ آن را 178 ق دانسته اند.

از آثار قدیمی بخارا مقبره  امیر اسماعیل سامانی است که بیش از 1100 سال از تاریخ بنای ان میگذرد. معماری این بنا از سبک و شیوه معماری ایران پیش از اسلام مایه گرفته است.این بنای آجری  با نقش هایی از خورشید و ماه و ستارگان ، از آثار هنری برجسته و کم نظیر است.

یکی دیگر از آثار معماری بخارا  مناره کلان است که تاریخ بنای ان را 521 نوشته اند.قطر این بنای آجری  در پایه 9 متر است که تا عمق 10 متر در زیر زمین مشخص شده است.ارتفاع ان از سطح زمین 46 متر و قطر بخش فوقانی ان 6 متر است  . مناره ان 800 سال بدون نیاز به مرمت همچنان استوار است . مناره بفرمان ارسلان خان  از دودمان قراختاییان بنا شده است. مجموعه  پای کلان بجز مناره شامل مسجد کلان ، مدرسه میر ابراهیم ،  طاق زرگران ، مدرسه الغ بیگ ، مدرسه عبدالعزیز خان ، تیمچه عبداله خان و کتابخانه است ..ص 451

 اثر دیگر مسجد مغاک عطار –عطاری- است. با کاوشهای  انجام شده گمان میرود مغاک عطار  همان مسجد قرون وسطایی ماخ- ماه- باشد.در این محل یکی از آتشکده های سابق واقع بوده است.

از دیگر آثار   تاریخی  مسجد  بیان قلی خان -759ق- آرامگاه سیف الدین باخزری  659 ق در فتح اباد، آرامگاه چشمه ایوب –سده 8- ، مسجد و خانقاه  شیخ صفی الدین بخاری   بنا شد.

از دیگر بناهای  باید از مدرسه میرعرب نام برد که بیش از 100 حجره است .گفته شده که هزینه این مدرسه از درآمد فروش 3 هزار اسیر ایرانی ، توسط عبدالله خان شیبانی  حاکم وقت بخارا ساخته شد.در بخش شمالی  مدرسه مزار عبیدالله خان شیبانی و شیخ عبدالله یمنی موسس مدرسه قرار دارد.

طی سده 10 و 11 ق/16 و 17 م در بخارا چند مجموعه ساخته شد  که برجسته ترین آنها قوش مدرسه ،چاربکر و لب حوض است:مجموعه قوش مدرسه در سالهای 1060-1062 ق  با بنای مدرسه  عبدالعزیز خان دوم کمال یافت  که یکی از احساس برانگیز ترین مجموعه های هنری بخارست…….چار بکر در 5 کیلومتری شهر بخارا واقع  شده که شامل مدرسه ، مسجد، خانقاه و باغ  میباشد…. مجموعه خانقاه   و آرامگاه شیخ بهاءالدین نقشبندی 791ق  نیز در نزدیکی بخارا است……مجموعه لب حوض: مدرسه، مسجد و خانقاه  دیوان بیگی با کاشی کاری های بسیار زیبا، مدرسه عبدالعزیز خان ، مدرسه چهار منار ، مسجد و مناره بالا حوض با ستونهای چوبی زیبا و تزیینات درونی اشاره کرد.

 از دیگر بنا های تاریخی  مدرسه کوکلتاش ، بزرگترین مدرسه آسیای مرکزی است  که به ابعاد 80*60 متر در نیمه دوم سده 10 ق ساخته شد.

 

مشاهیر و بزرگان:

   ابن ابی اصیبه  به نقل از فارابی گفته است که پس از ظهور اسلام  تعلیم از اسکندریه به انطاکیه منتقل شد …….از میان معلمان دو تن باقی ماند  یکی از حران و دیگری از مرو بود از معلم مرو  دو تن  تعلیم یافتند که یکی از ان دو  ابراهیم مروزی  و دیگری یوحنا بن حیلان بود.

   از سده 2 و 3  ق به بعد در بخارا حوزه های تدریس دایر بود . در شعری مربوط به عهد سامانی در باره بخارا چنین آمده است:

 امروز به   هر حال  ، بغداد بخاراست… کجا   میر خراسان است ، پیروزی انجاست

محمود هدایت  شماری از بزرگان و شاعران بخارا را یاد کرده است . معین الفقرا نیز در کتاب خود از بزرگان بسیاری نام برده است که یا بخارایی بود ند و یا در بخارا میزیستند. وجود گروه کثیری از شاعران و نویسندگان  پارسی گوی  و پارسی نویس که از سده  دور تا روزگار ما بوده اند و اکنون نیز هستند، نشانه ای بارز از گسترش زبان و ادب پارسی در سرزمین بخاراست.بخارا بی گمان از مراکز عمده فرهنگ  و ادب و هنر ایرانی بوده است.

 

اسطوره سیاوش  و بخارا

در افسانه های ایرانی، افراسیاب تورانی ، سیاوش شاهزاده ایرانی را در این شهر می کشد. بر اساس این افسانه همه ساله در این شهر مراسمی به این مناسبت برگزار می شده که به گریستن مغان و یا سوگ سیاوش معروف است.

ابوالحسن عبدالرحمان نیشابوری یاد اور شده است که مغان  بخارا را به سبب سیاوش عزیز میدارند و در نوروز پیش از برآمدن  آفتاب مردم بخارا در سوگ سیاوش نوحه هاست و چنانکه در همه ولایتها معروف است و این سخن زیادت از 3 هزار سال دارد. 

 در حوالی طواویس در حومه بخارا …..به گفته بیرونی روز اول نوسرد نوروز سغدیان است که نوروز بزرگ باشد  و روز بیست و هشتم ان زرتشتیان  بخارا را عیدی است که رامش  آغام گویند  و در ان عید در آتشکده ای نزدیک قریه رامش است جمع میشوند و این اغام ها نزد آنان عزیزترین اعیاد است.

 سیاوش  فرزند کیکاوس ، هر چند شاهزاده ،اما پرورده  دست رستم  پهلوان  ملی ایران است.

سیاوش جهاندار و پر مایه بود——– ورا رستم  زال  دایه  بود

 آزرده از سبکسری و بد خویی پدر ،سیاوش داوطلب جنگ با  افراسیاب پادشاه توران میشود.  اما افراسیاب که از   شجاعت سیاوش در هراس است  به او  پیشنهاد صلح می کند . او نیز می پذیرد  و دختر افراسیاب ، فرنگیس را به همسری خود میگیرد.سیاوش با صد تن از یاران خود در نزدیکی ختن شهری با نام گنگ دژ بنا میکند و در آنجا مستقر میشود.اما گرسیوز برادر بد سرشت افراسیاب، او را  نسبت بسیاوش بدگمان نمود و عاقبت افراسیاب به کشتن  شاهزاده ایرانی فرمان داد.

  سیاوش در افسانه های ایرانی  نماد پاکی و بی گناهی است .از خون به ناحق  ریخته او هر بهار گیاه پرسیاوشان بر لب جوی و آبگیر ها می روید.او نماد سر سبزی است.

مراسم عاشورا و شام غریبان نیز  با مراسم عزاداری سیاوش بی ارتباط ندانسته اند.

از سوی دیگر او پدر کیخسرو ، نماد پادشاه  کامل در ایران است. کیخسرو را صورت افسانه ای کوروش  میپندارند و در ادب پارسی او مظهر انسان کامل و پیر به حقیقت پیوسته ای دانسته اند.سهروردی ، متفکر بزرگ ایرانی ، فلسفه اش را بر این پایه  قرار داده است .

 کیخسرو پس از بازگرداندن امنیت و داد به ایران زمین، آنگاه که اقتدارش به  کمال رسیده بود از قدرت کناره گیری کرد و بعالم حقیقت پیوست تا در زمانی مناسب برای گسترش دوباره عدل و داد  بازگردد.

 فردوسی و توران زمین:

 کیخسرو  جایگاهی ویژه نزد فروسی دارد. هیچ پادشاهی به اندازه وی مورد ستایش استاد توس قرار نگرفته است . اما او زاده  سیاوش و فرنگیس  دو شاهزاده  ایرانی و تورانی است :

به توران یکی شهریاری نوست        کجا نام ان شاه  کیخسرو است

ز پشت سیاوش   یکی شهریار……  هنرمند  و از گوهر      نامدار

ازین تخمه  از گوهر کی قباد…….ز مادر سوی تور  دارد    نژاد

 

او نه تنها مادرش دخت افراسیاب است بل در توران  چشم به جهان می گشاید و دست پرورده پیران ویسه سپهدار بزرگ تورانی است. 

 پیران که رقیب و هماورد ، رستم  ،پهلوان  بی همتای ایران است ، از هر جهت  مورد ستایش  فردوسی است. 

 این روشن بینی استاد توس ، نشانگر دید انسان دوستانه و بدور از تعصب اوست. فردوسی بسیاری از پادشاهان ایرانی را به باد انتقاد گرفته است ،بارز ترین نمونه ان کاووس پدر سیاوش است. که او را همانقدر پیمان شکن و بد عهد میداند که افراسیاب ، دشمن دیرینه ایران . از سوی دیگر همین افراسیاب پدر بزرگ کیخسرو پادشاه مورد ستایش  فردوسی است.

نمونه دیگر برخورد بدون تعصب فردوسی  در مورد گشتاسب  پادشاه ایران  است .او وپسرش اسفندیار هر دو نظر کرده زرتشت هستند.  به اضافه اینکه اسفندیار مبشر دین زرتشت  است ، اما  او به درخواست پدر برای دستگیری رستم به سیستان می آید  تا از رستم  قهرمان مردم  ایران زمین و  نگهبان مرز های  ان ،  بخواهد  کت بسته به نزد گشتاسب بیاید. رستم بدو چنین پاسخ میدهد:

چه نازی بدین تاج گشتاسبی              به این تازه آیین لهراسبی

او به اسفندیار  میگوید هر چند که تو گستراننده “دین بهی” باشی ولی نخواهی توانست  دست مرا ببندی:

نبیند مرا  زنده  با بند کس                که روشن روانم بر این است و بس 

 به دیگر سخن اینکه :چراغ روانم را روشنی  از آزادی است. رستم نگهدارنده  مرز و بوم ایران و نه برده پادشاه:

همه شهر ایران بدو زنده اند          اگر شهریارند  اگر بنده اند 

در اینجا نیز باز شاهد  نگرش فردوسی به  آیین پهلوانی و جوانمردی  و تقابل ان با قدرت  بی خرد برخی از شاهان هستیم. رستم نماینده مردم ایران است . بنابراین حتی

بالاترین مقام دینی  هرچند که شاهزاده ایران باشد ، نباید به رستم دست یابد.رستم از  زبان سیمرغ  آگاه میشود که هر انکس که خون اسفندیار را بریزد، بزودی عمر خودش هم پایان میابد، اما او نمی تواند بخود اجازه دهد که او را کت بسته بپیش شاه برنند.کوتاه سخن اینکه هر کجا منافع ایران  با منافع پادشاهان و مغان در مقابل یکدیگر قرار داشته است فردوسی از نقد قدرت پرهیز نکرده است.

بدون تردید استاد توس  به ایران مهر می ورزد و اشعار او هنوز پس از ده قرن  بر لب هر فرهنگ دوستی میباشد . اما در این دوستی نشانه ای از نژادپرستی و تعصب نیست. .پژوهنده بنام ، جلیل دوستخواه  در مقاله با عنوان  پیران ویسه:پهلوانی بی همتا در حماسه ایران ، به خوبی نشان میدهد که چگونه استاد توس سردار تورانی را نه تنها برای شجاعتش در جنگ  می

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *