فهرست

بخش سوم

ساسانیان و امپرتوری رم :

در سده سوم  میلادی انگیزه  نونینی وارد میدان روابط شرق و غرب شد به گونه ای که تمام تاریخ آینده بشر را تحت تاثیر قرار داد:  گسترش یکتا پرستی  و پیوند آن با قدرت سیاسی .

شهر های بزرگ و گسترش یکتا پرستی

سده سوم میلادی شاهد تغییرات سیاسی اجتماعی در غرب آسیا بود: گسترش روابط تجاری  میا ن چین و غرب که از آغاز سده دوم  میلادی شدت گرفته بود  تاثیرات عمیقی بر روحیات مردمان شهر های بزرگ داشت. در زمینه الهیات ، زمین به زیر پای خدایان قومی می لرزید و آنها توان پاسخگویی به نیاز های مردم ساکن شهر های بزرگ را نداشتند. چرا که ترکیب جمعیتی شهر ها  دگرگون شده بود و این مردمان از  اقوام گوناگون، با باور های متفاوت بودند . آنها ادیان و خدایان فرا قومی و جهانشمول طلب می کردند. این شهرهای بزرگ تقریبا همگی در غرب آسیا بودند*

مسیحیت ، آئینی شرقی که جایگزین رسمی دین امپراتوری رم شد.

اولین حلقه پیروان مسیحیت دراورشلیم و سپس در اسکندریه و آنتیوش و قسطنطنیه تاسیس شد و بعد  به تیسفون و مناطق غربی ایران راه یافت .  در  نزدیکی شهر تیسفون، در بابل  مانی توانست از آیین های رایج روزگار خود چون آیین زردشتی ، بودایی و مسیحیت آمیزه ایجاد نماید که از گونیسم- عرفان یهودی- هم بی بهره نبود. مانی این مذاهب را می شناخت و از ابتدا آگاهانه دین اش را جهانی اعلام کرد -درحالیکه عیسی رهبر یک فرفه قومی بود. مانی خود خواسته بود که کتابش  ارژنگ- به زبان های مختلف ترجمه شود و خود برای تبلیغ دینش به مسافرت های زیادی رفت، چرا که مخاطبش  بشریت بود ، پیروان فراوانی درشرق وغرب عالم یافت.

سرکوب آئین جهانی مانی در فلات ایران

در شرق چندی پیش از ظهور مانی، اشکانیان  جای خود را به ساسانیان داده بودند.هرچند ساسانیان خود از مغان زردشتی بودند ، اما این مانع نشد که  شاهپور اول و جانشینان او مانی را تحت حمایت خود قرار دهند .مغان زردشتی نا رضایتی خود را با فشار به پادشاه برای طرد مانی نشان دادند. پادشاهان ساسانی که برای تقابل با رم احتیاج به حمایت  داخلی داشتند و از آنجا که دین زردشتی در روستا های ایران هم پیروان فراوانی داشت زرتشتی گری را بر آیین تازه پای مانی که  خصلتی فرا گیر داشت ترجیح دادند: مانی به دار آویخته شد و پیروانش تار ومار شدند**

از سوی دیگر آیین مانی آمیخته با میترایسم در سرزمین های امپراتوری رم گسترش می یافت  و درکنار مسیحیت به رشد خود ادامه می داد*** تنشی که در بابل به قدرت یابی مغان در امپراتوری ساسانیان منجر شده بود ، دررم نیز با شکل متفاوتی خود را بروز می داد. خدایان رمی فرسوده تر از ان بودند که توانایی ایدئولوژیک حاکمیت بر مردمانی با فرهنگ و قومیت متفاوت را داشته باشند. رم به خدایی یکتا نیازمند بود که  فرا قومی باشد ووحدت امپراتوری را حفظ نماید . هر چند میترائیسم و مانویت در امپراتوری رم  و بویژه در میان سربازان گسترش یافته بود  اما بدلیل ریشه شرقی آن ، دین دشمن تلقی می شد.هرچند که پیامبرش مانی بدست پادشاه ساسانی به  دار اویخته شده بود. بهر روی  مسیحیت انتخاب مناسبتری برای رم بود.

بدین گونه  ساسانیان دین قومی ایرانی را برگزیدند ودرسده بعد مسیحیت به آیین رسمی امپراتوری رم مبدل گشت . مسیحیت هر چند زاده و پرورده شرق مدیترانه بود  به شناسه هویتی رم و بیزانس و سپس اروپا بدل شد.

با این حال پیش از رم ارمنستان  مسیحیت را بعنوان دین رسمی انتخاب کرده بود  و بدین سان بر هویت مستقل خود در برابر ساسانیان تاکید نمود . با اینکه  ارمنستان در دوره پارت ها استقلال نسبی داشت، اما شاخه ای از اشکانیان در انجا حکومت میکرد . باقدرت گرفتن ساسانیان ، ارمنستان  تا مدت ها پایگاه شاهزادگان اشکانی باقی بود . هر چند که ساسانیان موفق به تسخیر این ناحیه شدند ، اما گرایش به استقلال با اختراع خط جدید ارمنی  شدت بیشتری گرفت و ارمنستان بیش از پیش به غرب تمایل پیدا کرد.

سخن کوتاه ، تقابل دینی بطور عام و تبلور آن در ارمنستان ، انگیزه جدیدی بود که بر مسایل پیشین میان امپراتوری های شرق وغرب افزوده شد.

کشمکش میان ساسانیان و رمی ها

جنگ های پارت بر ضد رم در عهد ساسانیان  ادامه و حتی تشدید شد. ساسانیان در مقایسه با پارت ها سیاست تهاجمی تری نسبت به رم داشتند. آنها خود را جانشینان امپراتوری نخست پارت ها ، هخامنشیان میدانستند و آناتولی و بنادر شرقی مدیترانه را از ان خود محسوب می کردند.خاصه اینکه راه داری و واسطه گری در تجارت شرق و غرب نیز جایگاه مهمی به آنها داده بود .بسیاری از مواقع حکومت ساسانی ابریشم را از بازرگانان در آسیای مرکزی می خرید و خود با قیمت دلخواه به غرب می فروخت و بدین سان درآمد هنگتی بصورت طلا وارد گنجینه در بار می شد . رمی ها از طریق هم پیمانان خود  در شرق ایران -هپتالیان- سعی در کاهش نفوذ پارس ها در راه های تجاری داشتند  و در ضمن می کوشیدند که از طریق شبه جزیره عربستان  و اقیانوس هند ، تجارت حود با هند و چین را افزلیش دهند *** .

جنگ های دائمی میان دو امپراتوری در ساختار سیاسی آنها نیز تاثیر فراوانی داشت.، رمی ها از سوی شمال تحت فشار اقوام مهاجر ودر شرق در کشاکش  همیشگی با هماورد اصلی خود پارتها و سپس ساسانیان بودند . وسعت امپراتوری و لزوم حضور نظامی دائمی در جبهه های شرقی بر شانه نظامیان رمی سنگینی می کرد .برای حل این معضل  آنها سیستم رهبری مشترک را جانشین   سیستم امپراتور واحد کردند .  بدین معنی که یک ژنرال کنسول  غرب امپراطوری و دیگری شرق را اداره میکرد. در دوره ای این هیئت رهبری حتی به چهار نفر هم افزایش یافت ، اما هیچکدام از این آزمون ها به نتیجه دلخواه نرسید. اما آنچه از این روند  بروشنی نمایان شد  لزوم ایجاد یک پایتخت مقتدر در شرق بود و بهمین جهت کنستانتینوپل یا قسطنطنیه   مرکز اقتدار امپراتوری در بخش شرقی شد . این بخش هم بسیار ثروتمند بود و شهر های بزرگی مانند اسکندریه ، آنتیوش  در آن قرار داشت و هم سرزمین اصلی و اولیه مسیحیت بشمار می رفت بدین ترتیب در طی سده های چهارم وپنجم مرکز ثقل امپراتوری از رم  به قسطنطنیه تغییر کرد. و پس از سقوط رم به دست  اقوام ژرمن، قسطنطنیه  (استانبول امروزی )پایتخت یگانه امپراتوری رم و مرکز مسحیت دنیا  شد. این امپراتوری  که با نام امپراتوری رم شرقی شناخته می شود و نام دیگران بیزانس است بمدت بیش از ده قرن باقی ماند .  از سده پنجم  این امپراتوری بیزانس بود که در کشمکش دائمی با ساسانیان قرار داشت . ساسانیان نیز پایخت خود را به دلایل مشابهی از استخر به تیسفون منتقل کردند . میانرودان بسیار ثروتمند بود و  بمرز های شرقی و ارمنستان هم نزدیکتر.

آمیزش دین در قدرت سیاسی و دگرگونی ساختار اجتماعی- سیاسی

از سده سوم در رابطه دو همسایه عامل تفاوت های دینی هم  سهم بسزایی پیدا کرد که موجب شد تا ساختار هردو حکومت تغییرات بنیادینی پیدا کند . در فلات ایران  ادیان بومی چون میترائیسم و زردتشتی در کنار یکدیگر سده ها  همزیستی داشتند و پیروان  ادیان غیر بومی نیزدر کنار آنها بزندگی خود ادامه می دادند: در شرق دین بودایی  با مرکزیت بلخ و بخارا  پیروان فراوانی داشت و در شهر های غربی یهودیان مستقر بودند که از پیش از کورش به فلات ایران پناه آورده بودند .پس از میلاد هم مسیحیان سرکوب شده  توسط امپراتوری رم به سرزمین های فلات ایران مهاجرت کردند.  همزیستی پیروان ادیان گوناگون و حمایت پادشاهان از آنها یکی ازعوامل انسجام امپراتوری های  فلات ایران بحساب می اید.

با به قدرت رسیدن مغان در عهد ساسانی و  انتخاب مسیحیت بعنوان دین رسمی در رم ، تحول بی سابقه ای در جوامع تحت حاکمیت ساسانیان پدیدار گشت : مسیحیان که در گذشته تحت حمایت دربار ایران و شخص پادشاه قرار داشتند ، در زمان های جنگ با رم بعنوان عامل دشمن قلمداد شدند و  مورد سوظن  و سرکوب قرار گرفتند. بر روال معمول زمانی که سرکوب  مذهبی آغاز می گردد، به یک فرقه خاص محدود نشده وادیان دیگر نیز تحت فشار قرار می گیرند . در اواسط دوره ساسانیان این سرکوب ها یهودیان را نیز بی نصیب نگذاشت و سپس به ادیان بومی  هم گسترش یافت .  مغان زردشتی  در سرکوب پیروان مانی و سپس مزدک از هیچ بی رحمی خود داری نکردند . و بدین ترتیب انسجام  اجتماعی آسیب فراوان یافت وشکنندگی جامعه کاستی ساسانی را افزایش داد.

از جهت سرکوب مذهبی روند مشابهی  درغرب هم اتفاق افتاد ، مسیحیت  که توانسته بود  پنهان ازچشم حاکمان در میان مردم شهر ها رشد کرده و شبکه وسیعی ایجاد نماید ، آهسته آهسته مورد پذیرش کارگزاران محلی قرار گیرد: ابتدا از سوی حکام تحمل شد و سپس بعنوان دین رسمی انتخاب گردید. با  افزایش قدرت روحانیون مسیحی آستانه تحمل ادیان رقیب کاهش می یافت: از یکسو مسیحیان  یهودیان را عامل کشتن عیسی مسیح می دانستند و ازآنها  کینه به دل داشتند  و از سوی دیگر رمی ها نیزیهودیان  را متحدین ایرانیان می خواندند. آمیزه این دو عامل بن مایه ریشه یهودی ستیزی غرب  مسیحی  تا دوران مدرن بوده است.  اما  پیروان دینی که بیش از همه مورد اذیت و آزار بود مانویان بودند. تمامیت خواهی دینی  حتی پس از امپراتوری رم هم در جانشین آن امپراتوری بیزانس تشدید شد:  امپراتوری بیزانس هرچند از جهت سازمان سیاسی و نظامی و اقتصادی اصلیت رمی داشت و دین رسمی اش  هم مسیحیت بود اما مردم بومی این منطقه اغلب یونانی بودند  و فرهنگ هلنی داشتند . زبان یونانی  هم بسیار در این ناحیه رایج بود . در قسطنطنیه مدارس فلسفه و علوم مرسوم در یونان قدیم فراوان یافت می شد . با قدرت یافتن مسیحیان  این مدارس تحت فشار قرار گرفتند تا اینکه بکلی بسته  شدند و مدرسین و دانشمندان از قسطنطنیه بسمت شهر های شرق در مرز ایران  پناه اوردند . در این شهرها –  بویژه حران و نصیبین- با کمک حاکمان ساسانی  مدارس و مراکز علمی دایر شد و از همان زمان نهضت ترجمه ی آثار فیلسوفان ودانشمندان یونانی به پهلوی رایج گردید و با تاسیس دانشگاه جندی شاپور بسیاری از مدرسین شهرهای مرزی عازم تدریس دراین دانشگاه  شدند  وبا ساختن کلیسا  به گسترش مسیحیت درشمال خلیج فارس  یاری رساندند. از سوی دیگر  تاسیس این دانشگاه درنخبگان و جامعه ایران نیز تحولی ایجاد نمود که موجب شکل گیری جریان های موثر فکری در فلات ایران شد.  بررسی این تحولات را در مقالی دیگر وا می کاویم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *