اصلاح کلیسا : 1049-1054

گسترش آئین مسیح ابتدا در سوریه و ترکیه (امروز) و سپس دراروپا :جنوب; سده 4 ، مرکز و شمال ;4 تا6 و شرق و روسیه بین 6تا 14 .

” در این هنگام سه مشکل داخلی مایه تشتت کلیسا بود : خرید و فروش مقام های اسقفی و پاپی ، عادت به ازدواج و یا داشتن همخوابه , که میان طبقه روحانیون رواج داشت ، و عدم احصان در بین راهبان به طور پراکنده”. ص699 ویل دورانت . انعکاس این اخبار موجب بدبینی به کلیسا و  خدشه دار شدن  ایمان مومنان می شد . پیدایش فرقه های جدید ، امید اصلاح و بازگشت به اصول پایه ای را  در میان جماعت دیندار می افزود و آنها را از جدائی  و احیانا همراهی با گروه های رافضی حفظ می کرد .  به ویژه با انشقاق کامل میان کلیسای یونانی( ارتدکس) و رمی ( لاتین)  شک و شبهه نسبت به نقش کلیسا افزایش یافته بود . در همین دوره، سده یازده ، پاپ گرگوری ششم اصلاحاتی برای جلوگیری از سهل انگاری ها انجام میدهد . او خواستار پایان انتخاب اسقف ها از سوی پادشاهان و فئودال های محلی می شود .

فهرست

              فرقه کلونی

زندگی در دیر ،فنا شدن در “امر مقدس “که همواره به تمرکز ثروت و قدرت می انجامید.

در دهه نخست سده یازدهم ، روحانی مسئول دیر ی در فرانسه به نام “گیوم آکیتن” به سازماندهی مجدد زندگی راهبان زیر نظارتش  دست یازید .این  کار سنگ بنای فرقه جدیدی شد که یک بار دیگر بر بازگشت به زندگی ساده جامعه مسیحیان اولیه تاکید داشت و چشم پوشی از ثروت دنیا را لازمه دستیابی به ملکوت آسمان می دانست  . بنابر این تصمیم لازم بود راهبان بیشتر اوقاتشان به نیایش سپری شود و کار های روزانه و اداره زمین های وقفی را به نوآموزان و بیشتر به خود دهقانان بسپارند . این دوران همراه شد با رونق اقتصادی .استفاده از نیروی کار دهقان به زودی فرقه کلونی را بسیار ثروتمند کرد . بطوریکه پس از مدتی فرقه بیش از هزار موناستر در فرانسه ، انگستان و شمال ایتالیا را در اختیار داشت و به زودی در نقش یک موسسه بزرگ اقتصادی با زمینهای کشاورزی گسترده و موسسات مالی  که به امور بانکی نیز میپرداخت، بدل شد و قدرت و نفوذش در بسیاری از سرزمینهای اروپایی بیشتر  از حکومت رسمی شد .

هراز گاهی شماری از  مسیحیان با انتقاد از دور شدن از اصول پایه ای مسیحیت ، فرقه جدیدی را بنیاد می کردند که مثل همیشه بنیادش بر تحقیر زندگی مادی و پرداختن به تزکیه نفس بود ، و هر بار شماری با نیت پاک به این ایده می گرویدند و پس از چندی مقام ومنزلتی روحانی می یافتند که خود موجب جایگاه ویژه و دستیابی به قدرت و ثروت می شد. بعد از فرقه کلونی ، فرقه سیسترین ها نیز همان راه را پیش گرفتند و در به همان نتیجه رسیدند. به علاوه اینکه سده های یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ، دوره شکوفایی سیستم فئودال در اروپا بود و این فرقه های متشکل مذهبی از هر موسسه اقتصادی کارآمدی و بهره وری  بیشتری داشت : از حمایت کلیسا و فئودال ها برخوردار بود ، اغلب زمین های وقفی از مالیات معاف بود، نیروی ارزان قیمت دهقانان را بگار می گرفت .   به ویژه در فرقه “سیسترین ها” ،  راهب ها در  پیشه وری و مدیریت  آزموده شده بودند و همه توان خود را وقف ثروتمند تر کردن فرقه خودشان می کردند که قرار بود در خدمت مومنان باشد.در این دوره بسیاری از خانواده های فئودال و نجبا فرزندان کهتر خود را به این دیر ها می فرستادند * و در نتیجه پیوند این فرقه ها با طبقات فرا دست جامعه بسیار محکم بود . در همان حال با کمک به مستمندان و بیماران رشته های پیوند خود با فرودستان را نیز حفظ می کردند.همه این امکانات موجب درخشش و پا گرفتن فرقه های جدید می شد . هر چند که گسترش بیش از حد قدرت کلیسا بسیاری اوقات موجب کشمکش با حکومت ها ی محلی و نجبا می شد ، اما آنچه موجب کساد این فرقه ها می شد ، همانا باز تولید سیستم گذشته بود که با نیت دل بریدن از ثروت دنیا آغاز می شد و به تراکم ثروت و قدرت می رسید و علیرغم هر کوششی با سوء استفاده از قدرت و ثروت به تباهی کشیده می شد .

   موج سوم فرقه ها

بکار گیری شیوه های جدید تبلیغی . فرقه های “واعظان” :از تزکیه نفس تا فروش زمین های بهشت .

دیر های اولیه در خارج شهر ها بنا شده بود .فقر ، چشم پوشی از لذات جسمانی و اطاعت بی چون و چرا از آموزه های انجیل، اصول مشترک تمام فرقه های مسیحی است.

سده دواده و سیزده میلادی ، دوره گسترش شهرهاست ،.در شهر فضای گفتگو آزادتر و جماعت شهری بیشتر در معرض برخورد آرا می باشد . زمینه برای مطرح شدن افکار رافضی مخالف کلیسا آماده تر می شد .این تحول شمار زیادی از راهبان را از دیر های خارج شهر و به صومعه های شهری کشاند ، تا در تماس نزدیکتری با جماعت مومنان ، آنها رااز گمراهی بر حذر داشته و به راه راست هدایت نمایند.

زندگی در شهر آنها را از امکانات زندگی شان در دیر ها دور میکرد و  راهبان برای تهیه مایختاج زندگی نیازمند کمک مومنان و تکدی بودند ، از همین جهت به آن ها “ماندیان  یا  گدایان” می گفتند . این واژه با رسالتی که برای خودشان تعیین نموده بودند ، خوانایی داشت و گواهی بر چشم پوشی آنان از لذات دنیای مادی بحساب می آمد . در سده سیزدهم قدرت پاپ به فرا ترین جایگاه خود رسید و دو فرقه جدید فرانسیسکن و دومینیکن تاسیس شد. از سوی دیگر  با گسترش دانشگاه ها ، منطق ارسطویی رواج یافت  و علوم دینی هم پایه تئوریک منطقی پیدا کردو مبلغان مذهبی نیز به ابزار های مناسب تری دست یافتند تا پاسحگوی انتقادات مردم شهر نسبت به کلیسا باشند

فرقه فرانسیسکن

این فرقه پر اهمیت در سال 1208 توسط فرانسیس اسیس(      ) در ایتالیا تاسیس شد و مطابق اصول بنادین آن ، اعضا می باید در فقر مطلق زندگی می کردند . آنها یکدیگر را برادر خطاب می کردند و از استفاده از القاب مذهبی خودداری می نمودند، خود را برادران کهتر می نامیدند که اشاره به فروتنی  آنان بود . وظیفه آنها وعظ کردن و آموزش امور دینی مومنان بود. برادران فرانسیسکن خود از پایه شناخت تئولوژی و لیتورژی بهتری نسبت به هم کیشان خود در فرقه های دیگر برخوردار بودند

فرقه دومینیکن

دستگاه تفتیش عقاید توسط روحانیون دانشگاه رفته بر پا شد.
خواهران تارک دنیا در بیمارستان ها از بیماران فقیر پرستاری می کردند.

” قدیس دومینیک 1170 در حوالی کاستیل بدنیا آمد و در جوانی به فرقه سنت آوگوسنین پیوست .تمام کوشش این فرقه صرف موعظه و سرمشق نیکو بودن برای دیگران و هدایت مردم به راه راست بود . او بمراتب سختگیر تر از فرانسیس بود .. به سال 1201 برای انجام ماموریتی عازم تولوز شد که در آن هنگام  مرکز بدعت آلبیگا بیان ( کاتارها) محسوب می شد. دومینک طرز زندگی این بدعتگذاران را منبع الهامی برای خویشتن دیده بود ، داوطلبانه فقر را انتخاب کرد ، پای برهنه به اطراف حرکت می کرد و می کوشید که در عین آرامش مردم را دوباره به پیروی از آیین کلیسا وا دارد. …. مدت ده سال ( 1205-1216) در این منطقه ماند .” ص1080. {لازم به یاد آوریست که در این دهسال شدیدترین  سرکوب و کشتار در مورد کاتار ها انجام گرفت که اگر  حتی،گفته ویل دورانت مبنی براینکه ” نامی از این قدیس در کشتار کاتار ها برده نشده “، باز هم جای شگفتی است که این “روح حساس” چگونه در برابر اینهمه جنایت که توسط کلیسا و دستگاه تفتیش عقاید می گذاشت ، هیچ عکس العملی از خود بروز نمی داد…..” در 1220 در نحستین مجمع عمومی  فرقه در  شهر بولونیا تشکیل شد ، دوومنیک پیروان خویش را ترغیب کرد تا متفق القول فقر محض را به عنوان سر لوحه مرام و مهمترین نظامات فرقه خود بشناسند “. دستیابی به ” حقیقت” سر لوحه کار این گروه بود ، مرده ریگی یادگار سنت اگوستین .

“اساسا کار هردو فرقه یکی بود : هرکدام جمعیت عظیمی را بنیاد نهاد که افراد آن همشان تحکیم ، تبلیغ و اشاعه دین در میان مسیحیان و کفار بود ، نه کنج عزلت خزیدن و گلیم خویش از آب به در بردن.هر دو آنها برنده ترین اسلحه جماعت بدعتگذار ، یعنی تجلیل فقر و قناعت  به موعظات را اقتباس کردند و کوششهای هر دو آنها کلیسا را از ورطه فنا نجات بخشید.” ص 1080 کتاب پنجم عصر ایمان.

فرقه های مذهبی – نظامی

فرقه های مذهی – نظامی پس از جنگ های صلیبی قدرت مالی فراوانی داشتند

شوالیه های معبد:

شوالیه های فقیر مسیح معبد سلیمان : فرقه شوالیه های”معبد ” مهمترین و تاثیرگذارترین گروهبندی شوالیه ها در قرون وسطی است . این گروه بر مبنای اصول مذهبی -نظامی بناشده بود که در حقیقت بدعتی در مسیحیت  به حساب می آمد.با این حال به دلیل اهمیت و نقش این فرقه در جنگ های صلیبی به بزرگترین  و محبوبترین سازمان  شبه نظامی مذهبی  در اروپا مبدل شد . فرقه شوالیه های معبد  در زمینه اقتصادی و سیاسی اقدام به تشکیل سازمان های موازی نمود  که بر حاکمیت شاهان محلی اروپا سایه می افکند . این “شوالیه های فقیر مسیح” که در طی دو قرن با شعار “مشیت الهی بود”  با “کفار” جنگیده بودند، به ثروتی افسانه ای دست یافتند ، اما در پایان جنگ های صلیبی توسط پادشاه کاتولیک فرانسه  به رافضی بودن محکوم شدند و رهبرانشان تحت شکنجه به خیانت به مسیح ،تبانی با دشمن و همجنسگرای اعتراف  نموده و در پاریس در آتش سوزانده شدند. با این حال بقایای این گروه در تاریخ اروپا نقش موثری داشتند.

شماری از جهاد گران خدمتگذار زائران  در بیمارستان های بیت المقدس  هم دست به  تشکیل فرقه دیگری زدند که پس ازباز پس گیری  “سرزمین مقدس” توسط مسلمانان مجبور به مهاجرت به جزایر شرق مدیترانه  شدند ، تا اینکه در زمان ناپلئون از جزیره مالت هم اخراج شده و در شهر رم با نام شوالیه های مالت استقرار یافتند

برخی از شوالیه ژرمنی تبار بازگشته از جنگ های صلیبی فرقه نظامی توتونی را در پروس بنیاد نهاده و روانه جنگ با مردم بی دین در اروپای شرقی و روسیه شدند . آنها در سال ۱۲۴۲ ،توسط پادشاه لهستان در منطقه نوو گورود از پیشرفت به سمت شرق باز می مانند و فعالیت خود را به پروس محدود می کنند

مرده ریگ فرقه های مذهبی برای احزاب سیاسی جدید

در جریان  شکلگیری انقلاب فرانسه ،بسیاری از جلسات سیاسی جریانات مخالف ساطنت و روحانیون در  اماکن مذهبی دایر می شد. این امر خود نشانگر نقش گسترده مذهب در شالوده اجتماعی است  و عدم دسترسی دیگر نیروها به امکانات اجتماعی . حتی در سده نوزده و بیست هم هنوز الگو های مذهبی  در مبارزات سیاسی  به کار گرفته می شد : همانطور که فرقه های مذهبی برای خود لباس و نشانه های مخصوص داشتند ، احزاب سیاسی هم با لباس  و یا نحوه اصلاح موی سر و صورت خود را از رقیبان جدا می کند . به ویژه در احزاب کمونیست ، تشکیلات هرمی  شکل بنا شده در کارخانه ها و محلات بی شباهت  به سازماندهی کلیسای کاتولیک نمی باشد .حتی شیوه  انتقاد و انتقاد از خود ، در جمع های حزبی شباهت بسیاری به اعترافات مذهبی دارد. کیش شخصیت و قهرمان سازی در احزاب کمونیستی هم الگو برداری از جایگاه شهیدان و قدیسان مذهبی است.

…………………………..

Empires chrétiens médiévaux

منابع:

Michel Onfray: scolastique et dialectique au service du Christianisme

www.youtube.com/watch?v=z4rQNCtXnqk&ab_channel=DEUSSIVENATURA

+++++++++++++++++++

La scolastique du IXe au XIVe siècle–

https://www.youtube.com/watch?v=2UKIyy34MME&t=3285s&ab_channel=Jean-MichelDufays

+++++++++++++++++++++++

Les villes en Europe occidentale du XIe au XIIIe siècle

++++++

Saint Thomas d’Aquin, Fontaine de Sagesse

تاریخ تمدن >ویل دورانات.