این متن  به بهانه سفر فرهنگی دوستان ایرانی و فرانسوی  به شهر تولوز  و  منطقه میدی پیرنه  نگاشته شده  است . انجمن فرهنگی سبلان  برگزار کننده  چندین سفر فرهگی  با سوژه  ارتباط  تمدن های شرقی و بویژه ایرانی با  فرانسه و اسپانیا بود و از  آن جمله  سفر به منطقه  پرپینیان  و معرفی  دو شاهزاده  شرقی   “ادنان و سنان ” به جامعه ایرانیان. یافتن  این  دو  مقدس “سنت”  از سوی پروفسور ماندویل ، استاد دانشکده  علوم سیاسی تولوز و  از اعضای فعال انجمن فرهنگی سبلان انجام گرفت. به همت همین انجمن یک سفر چند روزه با کنفرانس های متعدد برای شرکت کنندگان ایرانی علاقمند  از کشور مختلف معرفی گردید. از آن زمان مقالات  متعدد و  چندین فیلم مستند و ویدیو  در مطبوعات و سایت های مختلف در این باره منتشر شده است. جا داشت که  هموطنان فرهنگ دوست که در پی این سفر به معرفی این دو  شخصیت مسیحی  به عنوان  دوشاهزاده ایرانی  دست یازیدند، یادی هم  از نقش  پرفسور ماندویل و انجمن سبلان  در یافتن و معرفی این دو ” شاهزاده “میکردند. این سفر فرهنگی در ماه اکتبر 2012 انجام شد.

فهرست

 خاستگاه کاتاریسم 

جنوب غربی فرانسه ، مهمترین خاستگاه کاتر ها

سرزمینی که من در آن زندگی میکنیم، میدی پیرنه ، از اوایل قرن یازدهم شاهد رشد و گسترش نوعی تفکر دینی با نام کاتریسم بود . این فرقه مذهبی چه از جهت بنیاد اعتقادی  و چه از نظر سازمان روحانیون  و مراسم  ومناسک مذهبی متاٍثر از اندیشه های مانوی ست  .  در همین حال می توان مشابهت هایی نیز از نظر پایگاه  اجتماعی در مبارزه با حاکمیت مذهبی با جنبش هم عصرش اسماعلیه در ایران دید.

واژه کاتار از ریشه  یونانی  بمعنی پاک(pure) می باشد و فرقه  ایست  مسیحی با گرایش مانوی ،که بویژه در منطقه جنوب غربی   فرانسه و در شهر های تولوز ،البی ، کرکسان و بزیه  گسترش فراوانی یافت. انها  بنیاد زندگی خود را براساس سادگی ، پرهیز از مادیات، بخشش و نیکی کردن به دیگران و جستجوی برای یافتن حقیقت  بنا نهاده بودند.از دید انها ، شیطان حاکمیتش را از طریق دنیای مادی اعمال می نماید و می کوشد با فریب و حیله آدمیان را بفریبد و جان انسان را که در قالب تن زندانی است ، بیالاید.  شیطان که خود آفریده پروردگار است ، بر او شورید و دنیای مادی را خلق نمود تا از پیوستن جان به جان آفرین جلوگیری نماید. از همین روست که کاتر ها هر آنچه مادی است بی ارزش و نا پایدار  می داند. و  مال اندوزی و دلبستگی به  ماده پلید شمرده  می شود.انها دارایی خود را به جامعه اهدا می کردند و از تقسیم آن با دیگران هراسی نداشتند. کاتر ها خوردن گوشت را مجاز نمی دانستند  و حتی از نوشیدن شیر نیز پرهیز میکردند . با کشتن حیوانات و جنگ کردن مخالف بودند و در جامعه آنها زنان ومردان حقوقی یکسان داشتند  .  آنان که اعتقاد محکمتری داشتند جزو گروه پاکان محسوب شده و مستلزم رعایت قوانین سختی بودند علاوه بر پرهیز از ازدواج و خوردن گوشت و رعایت رژیم غذایی سخت ،روزه نیز از آداب بسیار رایج آنان بود. اما برای پیروان  ساده اجباری در رعایت همه این قوانین نبود و برای نمونه ازدواج و داشتن فرزند مجاز بود .

مردان کلیسا در برابر کاتر ها

 

این گونه نگرش  بیش از همه در میان اقشار تهیدست شهری و روستایی و صنعتگران رایج بود  و از آنجا که اصول اعتقادی آنان با ثروت و قدرت کلیسا حاکم در تضاد بود  بزودی عوامل دین رسمی را در مقابل خود بسیج نمود.  در ابتدا کلیسا با برگزاری جلسات گفتگو در پی متقاعد نمودن  انها بر آمد ، اما از آنجا که روز بروز بر تعداد مرتدین اضافه میشد ، کلیسا ابتدا به تهدید و سپس بقهر متوسل شد.

در سال 1148 شورای شهر  “رن” رهبر جامعه کاتر را به زندان ابد محکوم نمود و پیروان او را مجبور نمود تا  داغ بر پیشانی داشته باشند  تا در جمع مومنین ساده تر شناخته گردند.

در سال های بعدی جلسات مقابله مردان کلیسا با  پاکان دامنه گسترده تری بخود گرفت. در این گفتگو ها اکثر مردم از کاتر ها دفاع کردند . بطوریکه  کنت  تولوز، ریکوند پنجم  برای مقابله با کاتار ها از دستور کلیسا سرپیچی نمود و خواستار اعزام دو نماینده از سوی حکومت مرکزی برای مذاکره با کاتر ها شد.

گسترش روزافزون کاتار ها و به رسمیت شناخته شدن  هم کیشان آن ها در منطقه  بوسنی *به عنوان مذهب رسمی  موجب وحشت کلیسا  شد و فشار بر حاکمان محلی برای سرکوب کاتر ها افزوده گشت. در اوایل  سده سیزدهم علیرغم بی طرفی پادشاه فرانسه ، کلیسا  سران محلی را مجبور به بازداشت و محاکمه کاتار ها نمود  و در همان زمان  اولین سپاه صلیبی علیه کاتارها با سپاهی بیش از 300000 نفر اغاز گشت. انها جنوب فرانسه را  بخاک و خون کشیدند و تنها در شهر  بزیه  25000 کاتار را بقتل رساندند. دومین مرحله جنگ های صلیبی که با نام ” کرسی ” معروف است دامنه گسترده تری بخود گرفت و ترور حاکم بر این مناطق باعث فرار پاکان و پیروان شان از شهر ها گردید.

در تولوز با اینکه ریمون پنجم  یکبار به جمع توابین گرویده بود و خواستار تنبیه و شلاق خوردن خود در  میدان شهر شده بود  ، نتوانست خرسندی پاپ را بدست آورد و برای بار دوم محکوم شد و به نا چار در تولوز رهبری  ملیسیای مذهبی را بدست گرفت و پاسداران ایمان مسیحی  با دوختن صلیب بر لباسهای خود ماموریت یافتند تا گمراهان  را دستگیر نموده و به دادگاهای شرع معرفی نمایند . این دادگاهها محکومین را  به جرایم سنگین محکوم می نمودند و هر کس از پرداخت جریمه سر باز میزد ، خانه و کاشانه اش از سوی مومنان غارت میشد.

در نشست سران کلیسا در شهر مونپولیه در فوریه 1211 برای ریمون پنجم  ضرب العجلی تعیین شد تا در طول  یکسال هر چه کاتار و یهودی در ناحیه بود شناسایی کرده و بدست مردان کلیسا بسپارد . با اینکه  ریمون  دستوری در این زمینه صادر نمود  اما  لشکریان کلیسا حمله خود را اغاز نمودند. و ریمون را از کار خلع کرده پسر شانزده ساله اش را بجای او قرار دادند.  در سالهای بعدی با تقاضای کلیسا ، سپاه سلطنتی وارد شهر تولوز گردید و  منطقه وسیعی  را از از قلمروی تولوز  جدا نمود.   با یکدست شدن حکومت در تولوز مامورین انگیزیسیون وارد عمل شده و کاتار ها را دسته دسته به دادگاه شرع فرستادند تا بعد از شکنجه انها را به آتش بسپارند. انها حتی دستور داشتند تا مردگان را  نبش قبر کرده   و بسوزانند.  دامنه ترور  از شهر بسمت روستاها و سپس به قلعه های کاتار ها رسید   .  قلعه ها یک بیک تسخیر میشد و ماموران کلیسا کاتار ها را از ستیغ کوه ها به بیرون پرتاب می نمودند. تنها در قلعه  مون سگور  که به آشیانه عقاب  معروف بود و بر فراز  یکی از بلندترین مناطق پیرنه ساخته شده بود  بیش از 200 تن از پاکان قلعه سرودخوانان به آتش سپرده شدند و خاکستر آنان را بدست باد سپرده شد.

پیشینه کاتریسم:

در مرکز تحقیقاتی کاتریسم  در شهر کرکسان ، تفکر غالب بر اینست  که این نهضت پایه و مایه اش را از منطقه میدی پیرنه گرفته است و هیچ ارتباطی با فرقه های مذهبی اروپای جنوبی و دیگر مناطق ندارد. بویژه هر نوع ارتباط با مانویت را  نفی می کنند- با توجه به جایگاه کشور مانی  در جهان  امروز  اینگونه برخوردها  چندان هم دور از ذهن نمی باشد-

اما پژوهشگران فراوانی از جمله زنده یاد تقی زاده  بر پیوند  مانویت و فرقه های مذهبی مسیحیت  تاکید کرده اند :  بوگونیسم  در  سده دهم در بلغارستان،پولیسیانیسم در سربی و آسیای صغیر  و همچنین  جنبش های مشابه در شمال ایتالیا و جنوب فرانسه. 

یکی از برجسته ترین متفکران  قرون وسطی – سنت آگوستین خود بمدت 8 سال از پیروان مانی بوده است و در کتاب اعترافاتش  دلیل گسترش و نفوذ مانویت را در شمال آفریقا و جنوب اروپا چنین نقل می کند. 

آنچه در تفکر مانی بسیار چشمگیر است  توانایی جذب ادیان مختلف و تلفیق آنان در یک سنتز منطقی و بیان روشن آنهاست. با توجه به آنچه میان نهران در قرون نخستین میلادی پناهگاه  بزرگان مسیحی و در نتیجه  جایگاه مهمترین بحث های تئولوژیک مسیحیت  همچون  خدا گونگی مسیح ، نقش روح القدس  …. بوده است . پیروان یحیی تعمید دهنده – همچون صابئین یا مرقیون  همگی ساکنان  حوزه فرهنگی ایران زمین بوده اند  – و این خود نشان گر  آزادی تفکر در ایران حتی تا اواخر دوره ساسانی است. مانی از طریق پیشینه اشرافی  اشکانی خود  نه تنها با ادیان ایرانی بلکه با فلسفه یونان نیز اشنا بود .دین او در حقیقت تلفیقی از ادیان ایرانی و بودایی و مسیحی است و از همین روی  او را مسیح شرق و بودای غرب نامیدهاند  او این سنتز را در نوعی عرفان ایرانی جمع آوری کرده است. او دوآلیسم زوروانی را بگونه ای منطقی  بازگو نمود.او اورمزد و اهریمن را همزاد هم میدانست  و دو جهان ماده و نور را در برابر یکدیگر  قرار میداد  :  این دو جهان در گوهر از یکدیگر  بیگانه و بر ضد هم اند. این دو جهان و دو نیرو به سبب اقدام اهریمن بهم درآمیخته اند.  و نجات روشنی و خیر از بند ماده و تاریکی  تنها در جدایی مجدد و رهایی از قید ماده ممکن است”  پیامبران فرستاده شده اند که معرفت      را برای فرزندان انسان به هدیه اورند . منجی اولیه ظاهرا پس از یک شکست فاتح میشود

 

مانویت ی نیز مانند دیگر ادیان ایرانی بر دو عنصر خرد و فردیت تاکید مینماید. یکی از انتقادات  مانی از مسیحیت   اینست که مسیحی  پیش از اینکه عقل خود را بکار اندازد باید اول خود را وادار به ایمان آوردن نماید. در مقابل  کلیسای حاکم،با رافضی خواندن مانویت  تنفر خود را از این دین رقیب اعلام نمود. از زمانی که امپراتور رم مسیحیت را به عنوان  دین رسمی پذیرفت  ، انگ دیگری نیز بر مانویت افزوده شد : مانی ایرانی بود و در نتیجه از دید  رم و کلیسا   پیروان او  جاسوسان ایران قلمداد میشدند.  مانی خود قربانی  توطئه موبد موبدان شده بود  و پیروانش مورد سخت ترین آزار و شکنجه قرار گرفتند . اما انها توانستند دینشان را از چین تا شمال افریقا  تبلیغ نمایند . آنها  از جانب هیچ حکومتی حمایت نمی شند ، اما ضدیت آنها با مال اندوزی و قدرت و زندگی پرهیزگارانه  و ساده آنها  برای زحمتکشان شهری و روستایی کشش فراوانی داشت و مذهب ایشان نه تنها با جنگ  مخالف بود بلکه بریدن درخت را نیز مجاز نمی دانست پرهیز از خوردن گوشت و امتناع از ارتباط جنسی برای نیوشندگان – پاکان در نزد کاتر ها-  اجباری بود  روزه داری  از آداب رایج انها بشمار میرفت و راه مبارزه با اهریمن نه کشتار و جنگ بلکه مبارزه با نفس  بود و رستگاری  امری فردی محسوب میشد که تنها با کوشش  فردی و با گذشتن از مراحل گوناگون  امکان پذیر بود .

نگاه کوتاهی  بر بنیاد های فکری و سازمان روحانی و آیین های عبادی  مانویان و کاتار ها  همگونی چشمگیری را  نمایان میسازد.

قلعه هایی بر فراز کوه ها ، نه برای جنگ ، بلکه برای دوری از خشونت صلیبیون

نکته آخری که چندان ارتباطی  به مانویت ندارد.   همزمانی  پیدایش کاتار ها در فرانسه و  گسترش  فرقه اسماعیلیه  در ایران است.  درگیریهای اسماعیلیه و خلفای عباسی  در قرن 11 و 12 به اوج خودرسید. مبارزه آنها نیز برای صنعتگران و  توده های زحمتکش شهری و روستایی کشش داشت. اسماعیلیان نیز همچون کاتار ها  قلاع خود را بر ستیغ کوهها بنا  نمودند و به گفته دکتر منوچهر ستوده از آستارا تا ابسکون  صدها قلعه بنا کردند. آیا این شباهت ها اتفاقی است یا برخلاف  آنچه امروزیان می پندارند  در گذشته شاید تاثیر پذیری تمدنها از یکدیگر با آسانی بیشتری صورت می گرفت؟

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *