فهرست

محاصره اصفهان

هر بار که جنگ واقعی میان سپاه ایران و افغان ها در می گرفت به هزیمت افغان ها منجر می شد. اما  در جنگی که در نزدیکی اصفهان روی داد .سپاه صفوی  به دلیل اختلافات بین فرماندهان  با آغاز جنگ از هم پاشید و بدون شلیک یک گلوله توپ، 25 عراده توپ را به افغان ها واگذار نمود .”در همان عصر 8 مارس 1722/ 1134 ه محمود می توانست وارد اصفهان شود اما به اشتباه تصور کرد که نیروی ذخیره صفوی در اصفهان  وجود دارد که به مقابله با وی فرستاده خواهد شد. بدین سان رنج و عذاب اصفهان آغاز شد .افغانان که تعدادشان کمتر از آن بود که خطر حمله به شهر را بپذیرند ، به محاصره آن خشنود بودند.در داخل شهر شاه در دست گروهی خیانتکار از سازشکاران قرار داشت”   . اما مردم اصفهان که از سیاست وادادگی شاه خشمگین بودند ، چندین بار شورش کردند و حتی “به کاخ او حمله ور شدند که با تیراندازی نگهبانان از داخل کاخ مواجه گردیدند” ،.

شاه سلطان حسین پایتخت را تسلیم سپاه کم شمار محمود افغان کرد

..”هنگام محاصره اصفهان ، در چند فرسنگی شهر ، کرد ها و بلوچ های دلیر و جنگجو  زندگی میکردند که هر یک میتوانستند 20 هزار مرد جنگی برای شکستن محاصره اصفهان وارد میدان کنند . اما سیاست بازمانده از زمان شاه عباس در اختلاف انداختن میان اقوام بسیار رایج بود و نتیجه اینکه اختلاف این دو قوم موجب شد که عملا کاری از آنها بر نیامد.”ص248 ایران عصر صفوی 

  بعد از محاصره اصفهان ، بزرگان و سران ایلات از سو ء مدیریت شاه حیران  و بین وفاداری به شاه و پیروی از منافع خودشان مردد بودند.  مردان مسلح این قبایل میتوانستند که  فتنه را پایان دهند،بویژه وختانگ ، سردار گرجستانی نیروی زیادی داشت اما امید به فرمانروایی گرجستان با پشتیبانی روسیه پطر کبیر برای او مفید تر از  خدمت به حکومت در حال تلاشی صفوی بود .

 محاصره به درازا کشید و زمانی که محمود  از محاصره اصفهان نتیجه نگرفته بود و مصمم به عقب نشینی بود ، سفرای شاه سر رسیدند و به او پیشنهاد پول و فرمانروایی قندهار را کردند و بدین سان محمود دانست که ادامه محاصره به پیروزیش منتهی می گردد.محاصره اصفهان چنان سخت شد “که بزرگان در اسواق و محلات اطفال خردسال را دزدیده ذبح کرده و میخورند”. پس از شش ماه محاصره شاه شهر را بدون قید و شرط تسلیم محمود کرد… مدت بیش از نیم قرن بود که بنیاد های سیاسی ، نظامی و اجتماعی دولت صفویه بی وقفه در حال فرسایش بود ، سرنگونی آن هنگامی که فرا رسید، تنها به ضربه مختصر حدود بیست هزار افغان احتیاج داشت.” ص248 ایران عصر صفوی 

محمود در اصفهان        

 شاه تسلیم شد و در کاخ فرخ آباد به دست بوسی محمود رفت . پس از واگذاری خزانه و کاخ ها یش به محمو د، خود و سایر شاهزادگان زندانی شدند.  ورود سپاه محمود به اصفهان همراه با  کشتار مردم، تجاوز ،غارت و توحش بی مانندی همراه بود .

 نقشه اصفهان برگرفته از کتاب سده اصفهان

مدتی پس ازورود به اصفهان ، محمود دوباره در صدد تسخیر  شیراز و کرمان و یزد بر آمد .اما مردم این شهر ها در مقابل هجوم دشمن مقاومت سرسختانه ای کردند و محمود که در یزد  کاری از پیش نبرده بود بسیار پریشان حال شد:.” این شکست ، او را به اعتکاف 40 روزه واداشت و نتیجه این گوشه گیری ، بیماری روانی و سپس ابتلا به جذام شد :جنون او خشنونت و بیدادگری  او را در پایان عمرش شدت بخشید.  محمود در زمان مرگ 26 سال بیشتر نداشت . بزرگان افغان اشرف ، پسر میرویس را به جا نشینی او برگزیدند

.شاه سلطان حسین و همراهان انگشت شمار او، از میان کوچه‌ها و خیابان‌های اصفهان، شرمگین و اندوهبار عبورکردند، شاه سلطان حسین با اسبی که از محمود افغان به عاریه گرفته بود، با تشریفات غم‌انگیزی وارد کاخ محبوب خود فرح آباد شد.” اشرف تاج شاهی را به شاه سلطان حسین تقدیم کرد ولی او نپذیرفت و با اینکار اشرف وانمود کرد که بر خلاف میل خود به این مقام تن در داده است.او حقوق شاه را 4 برابر افزایش داد. و  در همان روز نخست حکومتش بیش از 500 تن از نزدیکان محمود را که از مردم هزاره بودند اعدام کرد””صص 79 .پس از تسخیر اصفهان ، فرخ آباد سه سال مرکز حکومت باقی ماند و در جنگ های واپسین افغان ها  ویران شد.

اشرف فرمانی داده بود که که نژاد های گوناگون را متمایز  کند  تا با هر یک رفتار مشخصی صورت پذیرد. نخستین گروه افغانها بودند. گروه بعدی ارامنه و سپس دارگازین ها – سنی های منطقه غربی ایران حوالی همدان که به افغانها پیوسته بودند- بازرگانان هندی – بنیان ها- ، زرتشتیان و یهودیان و دست آخر شیعیان ایرانی….با آنها چون بردگان رفتار می شد.

فروپاشی حکومت صفوی ، از هم گسیختگی ایران.

   صفویه(1500-1722) هم چون هخامنشیان حدود 220 سال بر ایران حکومت کردند، اما نظام اداری هخامنشی چنان استحکامی داشت که در دوره اسکندر و جانشینانش اساس و پایه نظام دیوانی همچنان پایدار ماند، در حالیکه سازمان اداری موریانه زده صفوی بکلی فرو ریحت و حاکمیت عشیرتی و ایلاتی به شکلی عریان تر بر کشور استیلا یافت . 

پس از سقوط اصفهان ، شاهزادگانی که  از کشتار جان بدر برده بودند ، چون اشباح در ایالات ایران سرگردان بودند. تهماسب دوم که جانشین پدر شده بود همچون پدر بی کفایت و ضعیف بود و یارای سازماندهی مقاومت و بسیج نیرو برای مقابله با نیروی مهاجم ها را نداشت و هر زمان به دست به دامن  یکی از سران قبایل و یا سردارن بجامانده می شد، کسانی که خود در چنگال رقابت های عشیرتی و محلی گرفتار بودند. فروپاشی سپاه، دیوانسالاری مفلوک صفوی را در پی داشت. هرچند  سازمان اداری و نظامی صفوی در تاریخ پس از حمله اعراب ممتاز بود ، اما پایه و اساس آن بر بنیاد اقتدار  شخص شاه قرار داشت. در سایه شاهان قدرتمندی چون شاه اسماعیل اول و یا شاه عباس بزرگ  تا حدی  تعادل میان  دو جناح نظامی و اداری حفظ شده و وحدت و تمامیت حکومت، اداره امور را ممکن می ساخت. سامان اجتماعی کشور که بر پایه سیستم تیول و اقطاع داری بنا شده بود عملا اداره جامعه را در دست این زمین داران بزرگ قرار می داد که گرایش مرکز گریزی و استقلال طلبی داشتند . با سقوط پایتخت این نظام سست بنیاد متلاشی شد  و فروپاشی حکومت به از هم گسیختگی  اجتماعی منجر شد . هر ناحیه که از حمله افغان ها به کنار مانده بود بنا به میزان کفایت سران قبایل  روزگار را به سختی  سپری می کرد، اما بخش بزرگی از کشور در آشوب دائمی بسر می برد و علاوه بر کشتار و غارت ویرانی ، گرسنگی و امراض گوناگون شمار زیادی از مردم  را به کام مرگ کشید. اوضاع کشور حتی از دوره پیش از صفوی نیز  وخیم تر شد. تا پیش از حاکمیت دودمان صفوی ،فلات ایران شاهد مبارزه دائمی قبایلی بود که هر چند مهاجر اما  ساکن این سرزمین ها شده  و با مردم  بومی در آمیخته بودند. اما در طول حکومت دویست ساله صفوی ،دو امپراتوری قدرتمند در همسایگی ایران شکل گرفته بودند که هریک با انگیزه ای در پی تصرف ایران و افزودن خاک ایران به امپراتوری خود بودند.  عثمانی ها که خود نماینده یگانه اسلام  و دولت شیعی صفوی را خاری در چشم خود قلمداد می کرد و از سوی دیگر امپراتوری روسیه که در پی دستیابی به آبهای گرم  خلیج فارس بود و برای خود رسالت جهانگشایی داشت و در پی تسخیر آسیا از هر سو سیاست گسترش سرزمین های خود را دنبال می کرد . 

 خطر تقسیم ایران  میان عثمانی و روسیه :

اگر پی آمد فروپاشی دولت صفوی برای آرامش داخلی و رونق کشور وخیم بود ،عواقب آن در ارتباط با قدرت های خارجی فاجعه بار بود.

صفوی و اتحاد با اروپا بر علیه عثمانی

عثمانی ها این وضعیت را  یک فرصت تلقی کردند….اشتیاق عثمانی برای چنگ انداختن به برخی از قسمتهای غربی ایران بیشتر می شد. بویژه اینکه سختگیری های شیعه گری بر سنیان ، جاذبه  عثمانی را تشدید می کرد.  در 1725 عثمانی تقریبا تمام گرجستان، ارمنستان و شیروان و آذربایجان را اشغال کردند.” عثمانی ها از فرصت استفاده نموده و بخش وسیعی از سرزمین های تحت فرمانروایی صفوی را اشغال نمود: تفلیس و کرمانشاه  در سال1723م، همدان و ایروان 1724 “.

” سفیر اشرف افغان  در دی ماه 1726 به قسطنطنیه رسید و علیرغم کارشکنی های سفیر روسیه با وزیر اعظم ملاقات نمود .اما زمانی که سفیر خود را نماینده “صوفی”، یعنی شاه ایران خواند وزیر بر آشفت و دستور اخراج او را داد و در پی آن، اخراج ارتش عثمانی مرکب از هفتاد هزار سرباز  وارد خاک ایران شد ه و با تصرف قزوین پیشروی به سوی اصفهان  آغاز کرد …اما سیاست زمین سوخته اشرف موجب شد که عثمانی به غرب ایران عقب نشینی نمایند”صص 88 سقوط اصفهان

در سال 1726/1139 عثمانی oh با بهره گیری از عهدنامه با روسیه ، با نیرویی مرکب از 60 هزار سپاهی و 70 عراه توپ در شمال غربی ایران به پیشروی دست زدند . اشرف افغان چهار ملا نزد سردار ترک فرستاد تا از او بپرسد چرا  عزم جنگ با همکیشان سنی خود دارد ” که احکام و تعالیم حقه همان دیانت را در برانداختن دولت شیعه رافضی پیروی می کنند” ..تبلیغات اشرف موجب شد که بسیاری از سپاهیان کرد و برخی سپاهیان ترک ترک خدمت کنند و باقی سپاه او در برابر حمله اشرف در اطراف همدان  تار و مار شد.”صص252 .” پیش از  آغاز این جنگ ، اشرف دستور قتل شاه سلطان حسین را داد. چراکه  سردار عثمانی اعلام کرده بود در نظر دارد  شاه مخلوع را به سلطنت باز گرداند.: ص 253 . پس از جنگ 1727  با اشرف -که به پیروزی افغانها ختم شد –  جایگاه او از سوی عثمانی ،بالا ترین نهاد اقتدار  در جهان اسلام تایید گردید.

روسیه در دوره حکومت پتر کبیر و کاترین دوم1682 تا1796

–              روس ها –

با آگاهی از ضعف حکومت صفوی ، پتر کبیر  در سال 1715 سفیری نزد دربار شاه صفوی فرستاد . این سفیر “اطلاعات نظامی از جمله اطلاعاتی در زمینه منابع درآمد و ارتباطات ایران تهیه نمود.”ولینسکی گزارش داد که اوضاع عمومی ایران چنان آشفته و روحیه سپاهیان چنان ضعیف و کارایی آنان به قدری پایین است که کشور را می توان با یک لشکر کوچک روسی به آسانی فتح کرد.صص 244 ایران عصر صفوی . این گزارش هفت سال پیش از حمله افغان به اصفهان تهیه شده و در راستای سیاست گسترش سرزمینی تزار کبیر روسیه بود. با حمله افغان ها به اصفهان سپاه روس موقعیت را مناسب دید:

” آنگاه که اهالی اصفهان با شدائد محاصره افغانان دست و پنجه نرم می کردند، “تزار پتر کبیر در 1722/شوال 1134 با سپاهی عظیم مرکب از 100 هزار نفر تن در هشتر خان به کشتی نشست و در ساحل غرب خزر در ترکی/شمال باکو/ پیاده شد  و..240 کیلومتر سواحل دریای خزر را اشغال نمود ”  این تهاجم به دلیل گرمای هوا و تلف شدن یک سوم از سپاه تزار  نیمه کاره ماند . اما این پیشروی خشم عثمانی ها را برانگیخت و پس از مذاکرات طولانی ، دو کشور متجاوز روس و عثمانی بر تقسیم متصرفات خود در ایران به توافق رسیدند(1724/ 13 شوال 1136.) …سال بعد هم شش گردان روسی در گیلان پیاده شدند و نیروی روسی دیگری باکو را تسخیر کرد  ، اما مرگ پتر کبیر  سیاست توسعه طلبانه روس ها را در آن زمان پایان داد” صص 251 ایران عصر صفوی 

زرین کوب هم در همین زمینه می نویسد:”پطر  به صنعت ابریشم گیلان نظر داشت- و در سال 1723 روسها سرزمین های جنوب دریای کاسپین باکو ، دربند، گیلان ،مازندران و گرگان را اشغال نمودند و  در سال 1724 روسها  در استانبول معاهده ای با عثمانی بر سر تقسیم ایران به امضا رساندند.”روزگاران ص 724 .

حاصل اینکه دودمان  صفوی  به زور شمشیر حاکمیت قبایل را در ایران یکپارچه کرد و با ایجاد یک حکومت مرکزی سرزمین تاریخی ایران را دوباره شکل داد. با برگزیدن مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی حکومتی، ویژگی تازه ای  نیز بر هویت خود افزود که وجه تمایز آن با کشورهای همسایه مسلمان بود : ازبک ها در شمال شرقی ، مغولان هند در شرق و به ویژه امپراتوری عثمانی که سده ها نماینده خود خوانده و یگانه اسلام قلمداد می شد . با فروپاشی صفویان همان نظام عشیرتی گذشته  بر ایران حاکم شد اما تحولات اجتماعی  این دوره از جهت مذهبی و فرهنگی  تاریخ این دیار را برای همیشه سمت و سو داد. ” تحول هایی که در ادوار بعد از آن روی داد، در اکثر موارد از اوضاع و احوال حاکم بر این عصر نشات گرفت .قسمت عمده از رویدادهای عصر قاجار و حتی نهضت های مذهبی و اجتماعی اواخر آن دوره را با تامل در احوال مذهبی ،علمی و اداری این عصر بهتر می توان دریافت.”  روزگاران ص712

منابع

 

روزگاران ،روایت تاریخ مختصر ایران از زبان فصیح زرین کوب
صفوی بحران نوشته متی
صفوی سقوط اصفهان (1)