فهرست
ایران سده شانزدهم ، عهد صفوی
حکومت صفوی در سده شانزدهم به قدرت رسید. در همان روزگار ، در اروپا تحولات اجتماعی شتابی بی سابقه می یافت: با نیرو گرفتن تجار و صنعتگران ، این گروه ها ابتدا حاکمیت سیاسی شهرها و سرزمین ها خود به دست آورده و سپس نظام اجتماعی شان را که بر خلاف نظام قدیم فئودالی، برون گرا بود به اطراف و اکناف جهان گسترش دادند. شیوه تولید جدید برای بدست آوردن مواد خام و بازار تازه به اکتشاف سرزمین های دیگر نیاز داشته و با دیدی کنجکاوانه به جهان می نگریست.برای نخستین بار زمینه برای پیشرفت علم و تکنولوژی با منافع اقتصادی یک طبقه قدرتمند اقتصادی همسو شده بود.این همنوائی آینده زندگی اجتماعی بخش مهمی از بشریت را به مسیر جدیدی رهنمون کرد.اما جوامع سنتی همچنان در چنبره بازتولید نظام گذشته گرفتار بودند و دور بی حاصل تکرار را تجربه می کردند.”جوامع وراثتی به وسیله واژگونی سریع و عدم ثبات کارکنان ، اما ثبات طولانی ساختار های اجتماعی مشخص می شوند .یعنی جامعه شرقی ساختار های اجتماعی پایدار را با تغییرات متناوب دودمانی ترکیب نمود.” وبر
ساختار اقتصادی ایران 1620 م/1000شمسی
“برآورد کل جمعیت ایران را بین 6 تا 10 میلیون کرده اند که عمدتا در سه بخش اقتصادی شبانکاره، دهقانی و پیشه وران شهری مشغول بودند، جمعیت ایلاتی بین یک چهارم تا نیمی از کل جمعیت را شامل بوده و گفته می شود در سده هفدهم 3 میلیون ایرانی به صورت قبیله ای زندگی می کرده اند.روستائیان را بین 45 تا 55 درصد و شهر نشینان را بین 10 تا 15 در صد بر شمرده اند. هربرت جهانگرد انگلیسی دوره شاه عباس تعداد شهر های و برج و بارو دار را 90 و تعداد روستا های ایران را چهل هزار برآورد کرده است. در دوره صفویه جمعیت شهرنشین به یک میلیون می رسید که ساکنان اصفهان بین یک چهارم تا نیمی از آن را تشکیل می داد.”مقاومت شکننده ص 50
بخش شبانکاره و بیابانگرد
“از حدود سال 1000 میلادی(379) صورت بندی اجتماعی ایران شاهد همزیستی کشمکش متناوب دو گونه اقتصاد سیاسی بوده است :یکی اقتصاد روستانشینان و شهرنشینان یکجا نشین و دیگری اقتصاد شبانکاران بیابانگرد ترک مهاجر از آسیای مرکزی به ایران .قبایل شبانکاره ایران سده هفدهم به گفته ها فاگوت “بیش از دویست واحد قبیله ای بود که در پنج گروه ترکمن،فارس،کرد،عربی و بلوچ شکل می گرفتند…..زندگی شبانکاری از طریق چراندن رمه، اشتغال به صنایع دستی و در موارد محدودی پرداختن به کشاورزی بود .دام و مراتع دو پایه اساسی این نوع زندگی بود ، دام برای آنها ، غذا(گوشت،پنیروماست) ، نوشیدنی (شیر) پوشاک( پشم و پوست)، سوخت(تاپاله) وسایل حمل و نقل(اسب،شتر،الاغ،گاونر) را فراهم می آورد. چراگاه ها در تملک آنها نبود ، بلکه ایلخان ها هر سال حق استفاده از بخشی از مراتع را به تیره ای از ایل واگذار می کردند.شیوه تولید شبانکارگی چادر نشینی را طبقه حاکم از طریق روسای قبیله کنترل می کرد” همانجا ص 54
با ورود و حاکمیت قبایل آسیای مرکزی در فلات ایران،نظام ایلاتی وکوچ نشینی پایدارتر و گسترده تر شد تا جائیکه پشتوانه تمامی دودمان های حکومتی تا سده بیستم را قبایل و طوایف تشکیل می دادند و حتی زندگی شهری هم تا حد زیادی تحت تاثیر شیوه زیست طایفه ای بود .
بخش شهری :
محور اولیه و عمده اقتصاد شهری سده هفدهم(979 تا 1079 ش) ایران ، اصناف بودند.از نظر تعداد، منزلت اجتماعی و ثروت تفاوت های زیادی میان اصناف وجود داشت . اما در چارچوب کنترل شدید حکومت شهر های توسط صفویه ، اصناف از نوعی خودسامانی برخوردار بودند.موضوع پر اهمیت ارزیابی مالیاتی بود که میان سران اصناف و مقام های دولتی مورد مذاکره و توافق قرار می گرفت .بعضی از اصناف هم بطور رایگان برای دربار خدمات انجام میدادند، اما تصویر کلی از تنش و تضاد میان دولت مرکزی بسیار قدرتمند از یک سو و اصناف از سوی دیگر است” همانجا ص 62.
اقلیت های مذهبی
” پیشه وران و صنعتگران ماهر و هنرمندی در میان این جامعه وجود داشت.کیوانی فهرست کاملی از فعالیت اقتصادی 30 تا 35 هزار یهودی و از جمله زنان این اقلیت تهیه کرده است/ بخش بزرگی از اینان جزو بافندگان ، رنگرزان، زرگران ، جواهر فروشان ، داروسازان ، تولید کنندگان شراب و فروشندگان آن، دلالان، مطرب ها ، رقصندگان، خوانندگان و دستفروشان دوره گرد بودند / اما جان ملکم مورخ اوایل سده نوزدهم (1179تا1279) میگوید اقلیت ها در مجموع مردم فقیری بودند. در مورد جامعه زرتشتیان ، شاردن می نویسد جمعا 80 هزار می شوند ” همانجا ص65
جدول پایین نشان دهنده درآمد هنگفت دولت صفوی است که در عین خال می تواند بیانگر نقش پر رنگ دولت در اقتصاد باشد.
انگلستان ،فرانسه و ایران حدود سال 1700 م/1075 ش
منبع :مینورسکی ، تذکره الملوک 186
کشور جمعیت درآمد دولت
ایران 6 تا 10 میلیون جنسی+ 800هزار تومان
انگلستان 6 میلیون 3/8 میلیون پوند استرلینگ=930 هزار تومان
فرانسه 19 میلیون 577 میلیون فرانک = 1 میلیون 280 هزار تومان.
مسائل بنیادی ایران /واقعیت های ژئوپلیتیکی ایران یک علت مهم ضعف زیر ساختی حاکمیت صفوی:
- پراکندگی روستا ها ، کم آبی ، پایین بودن سطح تولید – بهر وری نازل – ، کمی جمعیت.
- مشکل ارتباطات ، جمعیت غیر متراکم ، نبود رودخانه های قابل کشتیرانی.
- اقتصاد نواحی مرزی بسوی خارج بود ، نیروی گریز از مرکز.
- تنوع قومی ، مذهبی و زبانی ، مانع بزرگ مدیریت مرکزی – با توجه به ویژگی نظام مرکزگرا.
راه حلهای شاه عباس کوتاه مدت بود و برخی از آنها در طولانی مدت به تضعیف ایران منجر می شد.
(متی)منبع:بخش 10 بحران در ایران.
– .. بنیاد ارتش دائمی از عناصر ” نیروی سوم”- غلامان خاصه مشکل عاجل وابستگی به قزلباشها را کم کرد.اما در نهایت به تضعیف سپاه انجامید، چرا که روحیه همبستگی طایفه ای را کاهش داد و سلحشوری آنان را کاست.
– ..تبدیل املاک زمینداران محلی به املاک خاصه و ممالک مشکل حقوق دیوانیان و نظامیان را حل کرد اما فشار بار مالیاتی و کاهش کیفیت اداره ولایات را به همراه داشت.
– .. دور کردن شاهزادگان از ولایات و پرورش آنها در حرمسرا ، باعث کاهش درگیری در زمان انتقال سلطنت می شد، اما محبوس کردن آنها نفوذ حرم را افزایش می داد و شاهان آتی از اوضاع مملکتی دور می افتادند..
– .اقتصاد دولتی موجب افزایش درآمد دولتی شد ، اما از پیدایش قشر های مستقل اجتماعی، مانند بازرگانان، پیشه وران و حتی نجبا کاست.
– ..تعویض دائمی ماموران دولتی و نظامیان از سوی دولت مرکزی ، به بی تفاوتی و چپاول بیشتر ماموران منجر شد
– و ولایات را از جهت اقتصادی – کشاورزی و گله داری – ضعیف کرد و راه را برای رخنه دشمن آماده نمود. بیهوده نبود که خراسان و کرمان اولین مناطقی بود که مورد دست اندازی قرار گرفت.
- شهر ها از وحدت اجتماعی برخوردار نبودند (بر عکس شهر های اروپائی)، این کمبود در هنگام جنگ خود را یشتر نشان می داد.نمونه اصفهان، کرمان در هنگام حمله محمود افغان.
.دلایل بین الملل
– تعویض راه های تجارت و کاهش تجارت از راه ایران.
– ..بحران کمبود نقره و طلا.
– تضعیف عثمانی و کاهش علاقه اروپاییان در همکاری با ایران
اما دوره شاه سلطان حسین
نگاه کنید به نوشته بعدی در سایت راه
منابع
پانویس
*برای آگاهی بیشتر از اوضاع اقتصادی ایران در دوره
صفوی نگاه کنید به یادداشت های پراکنده زیر:
نیرو های تمرکز گرا:
ایران از اغلب کشور ها منطقه دیرتر صاحب دولت مرکزی شد.: محیط طبیعی و دشواری ارتباطات- ایران هیچ رودخانه قابل کشتیرانی نداشت.
فرقه گرایی فرهنگی ، سمت گیری اقتصادی و دغدغه نظامی – مر داخلی ، شمال را از جنوب به ویژه ساحل خلیج فارس که گرمسیرات نامیده می شد ، جدا می کرد. پیوند های قومی ، زبانی و اقتصادی شمال و شمال غرب را به آناتولی و قفقاز ، شمال شرق را به آسیای مرکزی و سواحل جنوب را به که کثرت جمعیت هندو و گجراتی با پولی جداگانه که از خلیج فارس تا سیلان با ارزش بود.
درآمد دولت 500هزار و سلطنت 200 هزار تومان بود
نجبا و طوایف
برخلاف حکومتهای پیشین صفویه در پی جنگ با همسایگان نبود و در نتیجه غارت و چپاول سرزمینهای حاصلخیز همسایگان نقش مهم پیشین خود را از دست داد- ارمنستان و گرجستان دو مورد استثنایی بود.-. منابع ثروت حکومت از طریق املاک دولتی ، مالیات ، گمرکات ، راهداری و چپاول داخلی فراهم می شد.
صلح نسبی و راه اندازی کارگاه های کوچک و بزرگ در مناطق شهری و روستایی تا حدودی نیروهای مولده را رشد داد .بویژه نقش تجارت بین المللی موجب کسب درآمد برای حکومت و اقشاری از مردم شد.
درآمد ها – اندکی پیش از مرگ سلیمان روزانه 1100 تومان وارد خزانه می شد.
در دوره شیخ علی خان وزیر سلیمان 150000 تومان بر دارایی خزانه افزوده شد . بحران 84
..کمبود شمش و رونق مجدد معاملات پایاپای . مالیات و پرداخت حقوق نظامیان – در دوره دوم صفویه
بین سالهای 1501 تا 1587 907 تا 995 در ایران 70 ضرابخانه وجود داشت که در هر مقطع 40 تای ان کار می کرد.
…فارس به لحاظ درآمدی که تولید میکرد از مهمترین ایالات بود ” 60 هزار تومان.
کسری بودجه سال 1650 هنگفت بود عالم آرای عباسی
درآمد گمرک بندر عباس : 20 – 28 هزار تومان در اوایل حکمت شاه عباس به 3 -5 هزار تومان در زمان شاه سلیمان کاهش یافت…. در زمان او در ازای 23 هزار تومان بندر عباس به اجاره رفت – برای 5 سال … محمد علی بیگ به گفته هلندی ها 60 هزار تومان از تجار محلی گرفت ..در 1678 بندرعباس یه ویرانه می مانست…در عهد شاه عباس دوم بندرعباس در سایه بندر بصره قرار گرفت
زمین و کشاورزی
— کشاورزی این بخش به احتمال 70 درصد تولید ناخالص ملی را تامین می کرد.توسعه اراضی سلطانی هم گسترش سیطره شاه و هم ابزار افزایش درآمد حکومت بود.
شیوه پیشامدرن مقاطعه کاری مالیاتی همیشه به زیان زمینی که در آن اجرا میشد ، نبود.در هند چنین بود که توازن بین نیروهای مولد نیاز به خرج و دخل مدبرانه دارد، اما زالو صفتی وزیران اراضی سلطانی فقط دنبال پول بیشتری بودند که نصیب خزانه شاهی شود …در این اراضی حتی سرباز خوب هم فراهم نمی آمد.
جابجایی سریع متصدیان که باید مقام خود را می خریدند، به تولید صدمه می زند ، بویژه اینکه هرخان جدیدی عده ای مباشر با خود بیاورد که اغلب آشنایی با منطقه نداشتند. در دهه 1660 تولید کشاورزی بتدریج کاهش یافت. تعداد قنوات هم کم شد. در این دوره حتی مالیات بنادر هم به مقاطعه داده شد.
صناعت
- طبقات فرودست شهری : پیشه وران، کسبه، کارگران در روز ها رونق اصفهان تعداد 400 عمله در ضرابخانه های شهر بکار مشغول بودند . 32 کارگاه در اصفهان و مابقی در مازندران ، گیلان و شیروان…
- کارگران استخدامی برای شاه علاوه بر حقوق، پاداش هم دریافت می کردند. دستمزد حتی در دوره هایی هم که کار نداشتند پرداخت میشد . آنها صنعتگران ماهری بودند.
- بیش از 25 هزار مزد بگیر در کارگاهای شاهی در اصفهان کار می کردند.
- ،-بردگان خانگی، تهیدستان شهری
- طبقات روستایی : دهقانان دائما در خطر دست بگیر دولت و تاراج راهزنان بودند.
- غارتگری لشکریان عبوری ..وظیفه پرهزینه از سربازان و مهمانان شاه …. اکثر روستا های ثروتمند از راه های اصلی فاصله داشتند.
- بین سالهای 1501 تا 1587 907 تا 995 در ایران 70 ضرابخانه وجود داشت که در هر مقطع 40 تای ان کار می کرد.
برجسته ترین کار شاه عباس بنای کاروانسرا و راه و برگماردن راهداران نگهبان دولتی بود
اسکان چند جماعت بازرگان در اصفهان : بازرگانان تبریز، تاجران هندی سهم بزرگی در اقتصاد اصفهان داشتند….. هم چنین بازرگانان ارمنی مهاجر از قفقاز …آنها هزینه غلامان خاصه و تشکیلات غلامان شاه را از طریق واردات نقره تامین می کردند.
اروپاییان کمابیش 200 تا 250 تن ابریشم خام در سال نیاز داشتند که 85 درصد ان از طریق ایران تامین می سد….شالوده اقتصاد دولت های صفوی و عثمانی از این طریق تامین می شد.
..ابریشم از راه بازار حلب و ازمیر به اروپا صادر می شد و بازرگانان ارمنی ابریشم را با نقره و پارچه معامله می کردند.
غلامان سر شناس نیز نقش پر رنگی داشتند و یکی از انها ف محبعلی ریاست ضرابخانه ها را نیز بر عهده داشت.
… در ایران بر خلاف اروپا تفاوت روشنی بین طبقه ایلیاتی و نظامی و بازرگانان وجود نداشت : غلامان
جنگی و دیوانی همانند تجار ارمنی صادر کننده ابریشم ، هم در سیاست و هم در تجارت دخیل بودند . اینها از عوامل موثر اصلاحات بودند.
خان ها هم علاوه بر ملک و املاک صرافی هم می کردند – نمونه تبریز
شاه عباس در 1613 با یک فرمان تعرض به اموال ارامنه را منع کرد و آن را متعلق به خود اعلام نمود… محله ارامنه به مادر شاه تعلق داشت.
نقره از راه تجارت مخارج غلامان و مواجب دیوانی را تامین میکرد.
نقش قفقازی ها در حکومت صفوی شباهت فراوانی به نقش مردمان بالکان در حکومت عثمانی داشت.
ایرانی ها در بورسه مستقیم با تجار ایتالیایی معامله می کردند. نمایندگانی هم در بالکان داشتند.
…سفیر ایران در ونیز ارمنی بود و در زمان شاه عباس دوم حتی دیگر سفرای ایران در کشور های اروپایی ارمنی بودند.
..کلانتر جلفا در دعوی حقوقی بین المللی نقش داشت.
…گردآوری نقره و جلوگیری از فرار آن به ویژه به هند ، توام با انحصار ابریشم به عنوان محصول
کلیدی مطمئن ترین راه تحکیم اقتدار حکومت و وسیله ای برای اعمال قدرت بود.
… در ایران پول چندانی در گردش نبود.
…هند بزرگترین شریک تجاری ایران در آسیا و اروپا بود. هند در عوض نقره به ایران پنبه و سنگ های
قیمتی صادر می گردد دولت های صفوی و عثمانی از این طریق تامین می شد
بازرگانی :
متی 28 / بازرگانی سهم بزرگی در اقتصاد ایران داشت. با وجود راه های طولانی : اصفهان مشهد 40روز از مشهد تا قندهار 40 روز از اصفهان تا بندر عباس از راه شیراز بیش از یکماه ….کمبود وسیله نقلیه چرخ دار ..هزینه حمل و نقل معمولا تا 50 درصد بها کالا را تشکیل می داد. بهمین جهت تمایل به تجارت کالا کم حجم و قیمتی بود.
هماسب و به صورت گسترده تر شاه عباس از تجار حمایت می کردند اما بر خلاف همتایان اروپایی شان که تجارت را در سرزمینشان را نهادینه کرده بودند و در قرن شانزدهم اغلب شهر های اروپایی شهر- دولتها و حتی امپراطوری ها با پول تجارت اداره می شد و تجار در قدرت سیاسی نقش تعیین کننده و مستمری داشتن , در ایران نفوذ تجار محدود و شکننده بود و با مرگ حامیان آنها به مخاطره می افتاد . بویژه با رشد قدرت و جایگاه ملایان در دوره صفوی و خصومت دینی آنها با تجار ارمنی بالاخره این تجار قدرت خود را از دست دادند.
در اروپا فلاسفه و متفکران مرکانتیلیست برای حمایت و تئوریزه کردن اقتصاد تجاری خدمات بزرگی به رشد تجارت انجام دادند، در حالیکه علمای شیعه تیشه به ریشه تجار ارمنی زدند. همین برخورد را به گرجیان و هند یان نیز داشتند.
پس از مرگ عباس دوم انحصار تجارت از میان رفت و غلامان و ارامنه اینکار را بدست گرفتند.
در نیمه نخست قرن 17 تجار ارمنی و غلامان دست در دست هم کار می کردند اما در نیمه وضع بنفع غلامان خاصه برگشت
.
..در دوره عباس دوم جلفا بخاطر کمبود نقره افت زیادی داشت….حدود 1640 دست فرانسویان از نقره اسپانیا کوتاه شد و بحران به عثمانی و سپس به ایران رسید.
.. سرعت کم گردش پول ، کم رنگ بودن پول نقد در اقتصاد : حتی عواید شاه را هم به صورت جنس پرداخت می شد. مخارج دربار نیز گاهی بصورت حواله محصولات آینده ولایات پرداخت میشد – بویژه در دوران پایانی صفوی.
ایران صفوی سیوری ص
شهر های تجاری ایران اصفهان تبریز . شیراز و لار
بنادر تجاری بندرعباس و جاسک.
کالا های صادراتی: ابریشم ، فرش ، پارچه و پرده
کالا های وارداتی: از هند پنبه کتان ، پارچه سنگهای قیمتی
کالا های عبوری ادویه سنگهای قیمتی..فقدان بازار محلی….احتکار
تجارت داخلی : گسترش راه های تجارتی در جهت توسعه بازرگانی موجب رونق اقتصادی و بهبود وضع معیشتی مردم شد
.. در این عصر راه تجاری از تبریز به بندر طرابوزان و یا ازمیر بود .ولی چون عثمانی مشکلاتی برای بازرگانان ایرانی ایجاد می کرد ، بازرگانان در صدد بر آمدند که از راه روسیه به تجارت با اروپا ادامه دهند. این راه از طریق دریای خزر رودخانه ولگا و مسکو می گذشت .. بعد ها بازرگانان ایرانی که کالاهایشان را از طریق بنادر خلیج فارس به اروپا صادر می کردند، در ژوئن 1688 در لندن با کمپانی هند شرقی قراردادی بستند .به موجب این قرارداد کمپانی کالا های بازرگانان ایرانی را از بنادر ایران و هندوستان به اروپا حمل می کرد. طبق یکی از بندهای این قرارداد هر گاه شمار ارمنیهای در شهرها و یا آبادی هایی که کار می کردند از 40 نفر افزایش می یافت کمپانی موظف بود بمدت هفت سال مخارج یک کشیش را بپردازد و ارمنی ها مجاز بودند مراسم جمعی خود را انجام دهند. . یکی از پایگاهای بازرگانی ایران، شهر ونیز بود که بسیاری از بازرگانان ارمنی در آنجا میزیستند. گروهی از تجار خرده پا نیز کالا های خود را در میدان سن مارکو می فروختند.، عده ای هم در آمستردام و لهستان مستقر شدند. و ثروت هنگفتی کسب کردند.
..ابریشم از راه بازار حلب و ازمیر به اروپا صادر می شد و بازرگانان ارمنی ابریشم را با نقره و پارچه معامله می کردند
اقتصاد دولتی موجب افزایش درآمد دولتی شد ، اما پیدایش قشر های مستقل اجتماعی ، مانند بازرگانان ، پیشه وران و حتی نجبا کاست.
– ..تعویض دائمی ماموران دولتی و نظامیان از سوی دولت مرکزی ، به بی تفاوتی و چپاول بیشتر ماموران منجر شد
– و ولایات را از جهت اقتصادی – کشاورزی و و گله داری – ضعیف کرد و راه را برای رخنه دشمن آماده نمود. بیهوده نبود که خراسان و کرمان اولین مناطقی بود که مورد دست اندازی قرار گرفت
اضافات
بر مبنای تعریف و کارکرد قدرت در تأسیس سلسله، اختلاط در مناصب حکومتی به حدی وسیع بود که مذهب و سیاست و ارتش، بخشهای کاملاً مجزا نبودند. مناصبی همچون امیرالامرا و قورچیباشی و وزیر نیز، عمدتاً به موقعیّتهای اجتماعی بستگی داشت (سیوری، 1372: 33؛ Newman,1993:75). از آنجا که وفاداری و اعتماد به مرشدکامل، شرط ضروری ارتقاء بود قزلباشان حق انحصاری، در حکومت بر ایالات و ارتش را به دست میآوردند (Babayan,1994:139 ؛Samory, 1964: 115)؛ چنانکه ﻟﻠﻪبیگ (حسینبیگ شاملو) با انتصاب به مقام نفسنفیسهمایون، نایب شاه در امور معنوی و دنیوی شد (تاریخ قزلباشان، 1361: 80)؛ خادمبیگ، مشاور معنوی شاهاسماعیل، و دادابیگ (عبدالبیگ) به ترتیب مناصب برجستۀخلیفهالخلفا و قورچیباشی را دریافت کردند. نکته حائز اهمیّت در این میان آنکه به رغم نقش و جایگاه مناصب مذکور در ادارۀ امور حکومت و تولیّت قزلباشان، همگی از زاویۀ صوفیانه درخورفهم بود و اقرار به تشیّع یا تعهد به ضوابط شیعه، محلی از اعراب نداشت (Newman,1993: 75-76). اشعار شاهاسماعیل در قالبی از دعاوی و باورهای غالیانه (خطایی، 1966: ۳۷۹ و ۳۸۰، ۲۵ و ۲۶، ۳۳) و مضامین صوفی، شیعی، ایرانی و حتی مسیحی (Newman,2009:117) نه تنها نشان از تعصبی مقدس داشت که همپای آن، جایگاه برجستهای در گسترش فراخوان صفوی ایفا میکرد. اگر جوهرۀ شیعیصوفی دیوان وی، یادآور غلو مشعشعیان در مقام علی(ع) (الشیبی، 1385: ۳۸۵ تا 390) بود؛ ازآنسوی، بر تشکیل حکومتی شیعی با مأموریت الهی خود، در ریاست بر آن تاکید میکرد (رویمر، 1385: 264؛ Minorsky,1942:1025-1027). با وجود ناسازگاری دعاوی مذکور، با نگرش فقهای شیعه، تلقی شاهاسماعیل از نقش اجتهادی خود، برای جامعه و باور ولایتمدارانۀ قزلباشان به وی، چنان وسیع مینمود که بدون لحاظ نظر فقها و با هدف پاسخگویی علما و خاصه مجتهدان به خود، منصب صدر را به مقامی سیاسی تبدیل کرد (خواندمیر،1370: 126؛ سیوری، 1372: 231). در واقع، به رغم موقعیت شکنندۀ روحانیان که هجوم مغول و رجحان مشایخ صوفی سرآغازی بر آن بود، گستردگی تصوف و برتری نظامی قزلباشان در تشکیل صفویه، عرصۀ جولان علما را برای سازماندهی جامعۀ ایدهآل دینی محدود میساخت (Jurdi Abisaab,1994:105-109). کاریزمای ولایت به شاهاسماعیل فرصتی میداد تا در معجونی از اقتدار سیاسیدینی، اعمال نفوذ یا اعتراض روحانیان را برنتابد (روملو، 1349: 163؛ المهاجر، 1989: 123)؛ حتی به رغم اعطای امتیازات اجرایی، به علمایی همچون کرکی (افندی اصفهانی، 1389: ج3/ 447). در چنین وضعی، نظریۀ حکومتی فقها به تأیید دیدگاههای ولایت سلطان چرخید