فهرست
چین : اژدها بیدار می شود
دودمان های حاکم بر چین
تا پیش از سده دوم قبل از میلاد، چین به ایالت های کوچکی تقسیم میشد که در راس آن حاکمان محلی قرارداشت ، اما به تدریج قلمرو های وسیعتری شکل گرفت که تحت تسلط دودمان های شاهان بود. گرایش به تمرکز نهایتا به نخستین امپراتوری چین انجامید که بخش وسیعی از چین امروز را را تحت حاکمیت خود در آورد. هرچند عمر این امپراتوری بسیار کوتاه بود اما نام چین از اسم نحستین امپراتور این دودمان گرفته شده است.در دوره این امپراتور ،نبا های زیادی ساخته شد که آرمگاه او با هزاران مجسمه از سربازان گارد همراه اش در ابدیت ، مشهور ترین آن ها ست. در ساختمان این بنا بیش از 600 هزار کارگر اجیر بکار گرفته شده بودند که اغلب آنها از میان دهقانانی بودند که قدرت پرداخت مالیات را نداشتند.
نخستین امپراتور چین گارد امپراتوری که او را در دنیا دیگر می بایست همراهی کنند. منطقه شیان
دیوار چین نیز که از 60 کیلومتری شمال چین آغاز می شود و همچنان دراز ترین دیوار جهان است در همین دوره و بابه خدمتگرفتن نیروی کار مشابه بنا شده است و نشانگر قوانین سفت و سخت حاکم بر چین از روزگاران پیشین می باشد .
امپراتوری مهم بعدی،دودمان “هان” ، در سده دوم پس از میلاد بر چین حاکمیت داشت، که با از میان رفتن آن، کشور به ایالتهای فئودالی خود مختار تجزیه شد . در سده هفتم تا نهم میلادی در زمان حاکمیت دودمان ” تانگ “دوران طلایی تمدن چین شکل گرفت . چینی ها توانستند پیشروی اعراب بسوی شرق را در جنگ “تالس” سد کنند. دودمان دیگری که نقش مهمی در چین داشته است ” سونگ” نامیده می شود /960 تا 1279/ ،دوره ای که نئو کنفوسیونیسم پایه نظام حاکم بود .
قدیمی ترین اسکناس جهان . سده چهاردهم
از دستاورد های ایندوره اختراع چاپ، پرگار و چاپ اسکناس است .یورش چنگیز به چین به حاکمیت صد ساله دودمان او به نام ِ”یوان “منجر شد. تحت حاکمیت مغول ها گشایشی درجامعه چین نسبت به دنیای خارج ایجاد شد . دودمان بعدی “مینگ” از 1368 تا 1644 حکومت کرد ، در این دوره دریانوردان چینی در اقیانوس هند و آرام دست به کاوش های تازه ای زدند و ناوگان دریایی گسترش یافت. ژاپنی ها در همین دوره خاک کره را اشغال نمودند آخرین امپراتوری که از 1644 تا 1911 در راس قدرت بود منچو های شمال چین بودند ، در این دوره تبت تسخیر شد و نخستین جنگ میان چین و ژاین صورت گرفت
کشتی های چینی
جامعه چین در گذر زمان
پدرسالاری تا نیمه سده بیستم یر چین حاکمیت مطلق داشت و اصل و نسب هم بسیار مهم انگاشته می شد.از آنجا که اقتصاد دهقانی چین بر پایه خرده مالکی بر زمین های کوچک بنا شده بود ؛ورشکستگی این دهقان که قادر به پرداخت مالیات نبوده ،رخدادی رایج بود . در چنین شرایطی، دهقانان یا خود برده می شدند و یا فرزندانشان را برای مدتی اجاره میدادند . سن این نوع بردگی غالبا میان 15 تا 25 سال بود. اقتصاد دهقانی چین را نه فئودال ها بلکه حاکمان محلی هدایت میکردند که اغلب همان کارگزاران دولتی برای گرد آوری مالیات بودند.
این کارگزاران اداره امور را در دست داشتند و هر گاه که حکومت متمرکزتری بر قرار می شد ، سیستم واحدی را در قلمرو وسیع ترهماهنگ می ساختند . داشتن زبان و خط واحد مشترک نقش کلیدی در کارکرد این سیستم بود . از گذشته های دور یکسانی وزن و اندازه در مناطق مختلف ، عاملی کار ساز در گرد آوری مالیات بود. مهندسان دولتی اندازه گاری ها و ارابه ها یی که در جاده های عمومی حمل و نقل می کردند را طیق قانون استاندارد کرده بودند و عرض جاده ها نیز بر همین پایه محاسبه می شد ، جاده های که امر تجارت را تا مرز های دور تسهیل می کرد و از آن جمله راه ابریشم از شرق به غرب .
تصویر یک “ماندارن” ، این کارگزاران ستون فقرات دولت در تاریخ چین بودند
چین در چنگال امپرالیسم
پس از انقلاب صنعتی در اروپا ، کشورهای پیشرفته تر صنعتی در جستجوی بازار های جدید ، چین را طعمه خوبی یافتند و هر یک به زور چند بندر چین را بعنوان سرپل تجارات تسخیر نمودند و حتی در جنگ تریاک ، بریتانیا حکومت ضعیف “منچو” را مجبور به تعهدات استعماری سختی نمود.در مقابل اوضاع وخیم اقتصادی ، در سال 1851 جنبش “تایپینگ” خواستار رفرم ارضی رادیکال و تغییر در شرایط زنان در جامعه چین بود، اما این جنش توسط حکومت و حمایت نیروی نظامی بریتانیا و فرانسه سرکوب شد. علاوه بر این دو کشور اروپایی ، بلژیک ، آلمان، روسیه و ژاپن نیز هر یک در جستجوی گسترش منطقه نفوذ خود در چین بودند. ژاپن و روسیه در منچوری و شمال چین در پی استخراج ذغال سنگ و اروپایی ها در جنوب به دنبال مواد اولیه ارزان و بازار چین . حرکت دیگری با نام جنبش “بوکسورها” در سال 1899 شکل گرفت که شدیدا خارجی ستیز و بدون برنامه بود و باز هم با کمک نیرو نظامی متحد خارجی سرکوب گردید.
جمهوری چین:
ادامه جنبش های مردمی به سقوط حکومت منچو ها انجامید و “سون یات سن” رهبر حزب ناسیونالیست کومینک تانگ نحستین رییس جمهور چین شد. جمهوری تازه پا ی چین از انقلاب روسیه نیز استقبال نمود .حزب کمونیست چین در سال 1921 تشکیل شد و از حضور نظامی روسیه در چین برای گسترش نفوذ خود بهره برد . از سوی دیگربا مرگ رئیس جمهور ( در سال 1921)و در پی پیروزی های نظامی جانشین حزبی او، چیانکایچک بر جنگ سالاران ایالتی ،پایتخت به نانکن منتقل شد . اتخاد حزب ناسیونالیست و حزب کمونیست در جنگ با ژاپن بعد از چند سالی از میان رفت و مبارزه میان دو حزب به پیروزی حزب کمونیست در سال 1949 انجامید. حزب ناسیونالیست به حکومت در تایوان قناعت کرد و حزب کمونیست “جمهوری خلق چین “را پایگذاری گرد. تایوان از سوی کشور های اروپایی و سازمان ملل به رسمیت شناخته شد و تا سال 1971 عضو شورای امنیت بود اما .مدتی زمان بعد “جمهوری خلق چین” هم به سازمان ملل راه یافت و بجای تایوان عضو دائم شورای امنیت شد
جمهوری تازه تشکیل شده کمونیست در 1950 نه تنها تبت را تسخیر نمود بلکه در جنگ کره نیز بیش از یک میلیون و هفتصد هزار داوطلب را به میدان جنگ فرستاد. در این جنگ آمریکا از جبهه مخالف حمایت می کرد و نتیجه آن به تشکیل دو کشور کره شد. که هریک به راهی رفتند .
“سیاست جهش بزرگ به جلو ” با نتیجه چندین میلیون تلفات خاتمه یافت
جوانان حزبی در خدمت تسویه حساب های سران حزب
در سیاست داخلی در سال 1957 حزب به رهبری مائو سیاست “بگذار صد گل بشکفد “را در پیش گرفت که در سال بعد به سیاست “جهشی به جلو”تغییر یافت که هدفش سرکوب” گل های باز شده سال پیش” بود.. در سال 1966 با آغاز انقلاب فرهنگی سرکوب مخالفان در جامعه و در حزب شدت گرفت و در تسویه حساب های سیاسی عده بسیاری از رقبای مائو از حزب اخراج شدند. پس از مرگ او رهبر مخالفان در حزب ، “تنگ شیائو پینگ” به قدرت رسید . او که معتقد بود ” گربه باید موش بگیرد، سیاه وسفیدش مهم نیست” راه را بر سیاستی گشود که با تکیه بر اقتصاد بازار تحت نظر حزب ، از یکسو دهقانان و تهیدستان شهری را برای تولید بیشتر بسیج می کرد و از سوی دیگر سرمایه های چینی در گوشه و کنار دنیا بکارگرفته می شد . دنیای غرب خوشنود از باز شد”بازار چین ” پس از مدت کوتاهی با رقیبی مواجه شد که نیروی کار ارزان ،منظبط و گوش به فران گسترده ای در اختیار دارشت که بر سنت هزار ساله کنفوسیوسی بنا شده و با ناسیونالیسم چینی تغذیه می شد. کم نبودند کمپانی های غربی که جلای وطن کردند و نیروی کار ارزان قیمت کارگران چینی بهره مند شدند . اما موفقیت شرکت های چینی در تسخیربازار های جهانی وحشت رقبا ی غربی را افزود. حال این چین بود که خواستار “بازار آزاد” بود و غربی ها که در پی حمایت از اقتصاد داخلی. طنز تاریخ اینکه تازه آن ها به یاد شرایط نامساعد کارگران چینی افتاده بودند و رقابت در چنین شرایطی را نا عادلانه می خوانند .
علیرغم کشمکش های حکومت ها ، اکنون مسئله اینست که انتخاب آینده مردم فرو دست چینی چه خواهد بود ؟افتخار زندگی در چینی که می حواهد ابر قدرت قرن حاضر شود وآنها باید ریزه خواران سرمایه داران نوکیسه اش باقی بمانند، یا زندگی در جامعه ای عادلانه تر و آزادتر با جایگاهی متعادل تر در صحنه جهانی و بدون حکومت تک حزبی .