در ستون “منزلگاه های خرد”، از میانرودان به آناتولی و از پی آن به شرق مدیترانه سفر کردیم و در بازگشت پس از قسطنطنیه / استانبول/ به بغداد سری زدیم تا به خراسان برویم .اما فرهنگ و تمدن خراسان از شرق بویژه چین و هند نیز بسیار آموخته است  و نمی توان بدون یک شناخت اولیه از این تمدن های سترگ  به خراسان پرداخت .

از  دیگر سوی ، بیش از یک سوم  جمعیت جهان در این منطقه زندگی می کنند ، و بسیاری از ما ، از جمله من ، اطلاعات محدودی  از تاریخ و تمدن چین و هند دارند . این بی اطلاعی  از همان خود محور بینی ها  و نخوت هایی است که دنیای ما را به خطر انداخته است . در دوره ای  که آنرا دهکده جهانی نامیده اند ، کم توجهی  به نقش یک سوم مردم جهان قابل چشم پوشی نیست . به ویژه اینکه   تحولات چین و  رشد ناسیونالیسم چینی بدون درک کنفوسیونیسم ممکن نیست و خشم فروخورده مردم چین و هند در چند سده  گذشته را نمی میتوان بدون مرور تاریخ استعمار غرب در این منطقه فهمید.از این جهت کوشیدم  نگاهی هر چند کوتاه به تاریخ تمدن چین و هند داشته باشم که مختصر آنرا طی چند نوشته به همراهانم تقدیم می کنم

فهرست

ادیان در هند و چین

در تمدن های چین و هند ،”دین” با دیگر مقولات اجتماعی چون علم، هنر، سیاست ،اقتصاد در آمیختگی ارگانیک دارد و مشکل بتوان این مفاهیم را آنچنانکه در غرب رایج است ، از یکدیگر جدا نمود

الف- هند

1-هندوئیسم :

این واژه از سوی انگلیسی ها در قرن نوزدهم برای نامیدن  یکی از ادیان رایج در شبه جزیره هند انتخاب شد، در حالیکه  این آیین در هند “ورما” نامیده می شود  که به معنی”نظم عالم” است.  هندوئیسم  مجموعه سنت ها و مناسک  تمدن هندی است  در چرخه زیست موجودات عالم که به انسان ها برای رسیدن به “رهایی/رستگاری” کمک می نماید. هندوئیسم نه بنیانگذاری و نه پیامبر و  دستگاه روحانیتی دارد  در عین حال قدیمی ترین آیینی است که همچنان  رایج است،بیش از یک میلیارد و صد هزار نفر پیرو این آیین هستند که اغلب در شبه جزیره هند زندگی می کنند . هندوئیسم پس از مسیحیت و اسلام بیشترین پیروان را دارد.

 

مرحله “ودیک” یا پیشا هندوئیسم   از سده 1500 تا 600 میلادی

،آریا یی ها*  در هزاره دوم پیش از میلاد از شمال غربی  وارد شبه جزیره هند شدند . تمدن آنها بر پایه رسوم و عاداتی بود که به صورت شفاهی  از نسلی به نسلی منتقل می شد  که “ودا”نام داشت .بررسی آثار به جا مانده  از این دوره  نشانگر ریشه  زبانی هندواروپایی “ودا”   /به معنی دانش، شناخت / است .

 گسترش آیین “ودا”  در شبه جزیره هند در بستر سنتهای محلی  پیش از آریایی ها صورت گرفت.  مجموعه این مناسک بر پایه “سامسارا” یا تناسخ بنا شده که بیان  ادامه ابدی  چرخه نوزایی پس از مرگ  به شکل موجودی دیگر است .این موجودات بر مبنای عملکرد  یا “کارما” خود در زندگی به مرحله پست تر و یا عالی تر منتقل می شوند . مناسک “ودا” برای کمک به انسان هاست تا بتوانند خود را به مرتبه برتری برسانند و نهایتا از چرخه دائمی زندگی خارج شده و به رهایی یا “نیروانا” دست یابند و رابطه عاشقانه میان موجود و الوهیت ،که “بهاکی”خوانده می شود ، به نتیجه برسد. این بینش در روایت های بیشماری  بنام “پورانا” آورده شده.

ویژگی های این آیین داشتن سلسله مراتب و تقسیم وظایف میان خدایان گوناگون است .  “ایندرا” افرمانرویای خدایان می باشد(همانندزئوس دریونان ). عالم در این بینش همچون انسانی می ماند که دهان او برهمن ها *،  بازوی او جنگجویان ،  زانوی او پیشه وران و صنعتگران  و پا های او جمعی هستند که به کشاورزی و خدمت دادن به این سه گروه مشغولند. نظام جامعه نیز از آن  نشات میگیرد / و درستر اینکه :نظم عالم  برگرفته از نظام جامعه  است/ .این سیستم بسیار خشک است و جابجایی فرد میان کاست ها  امکان ندارد. نظام آسمانی هم بهمین صورت تصور می شود .

                                                                                                                                                                                                                                                                                              تندیس ایندرا

در  مرحله ابتدایی ” ودیک”،جنگجویان  امور مذهبی را بر عهده داشتند  و اجرای مناسک و “قربانی”  کردن برای خدایان زیر نظر آنها انجام می گرفت . هدف از “قربانی” در  این مرحله  هدیه دادان به خدای حامی است تا او هم در مقابل، خواسته های انسان ها را در زندگی روزمره شان برآورده نماید.   اما زمانیکه مسئولیت برگزاری مناسک بر عهده  برهمن ها نهاده شد.  رب النوع  جدیدی جایگزین  “ایندرا” شد  که اداره جهان را بر عهده داشت . او تمام انرژی و توان خود را به جهانیان اهدا می کرد و” قربانی ” کردن در راه خدا به منظور تقویت او برای اداره امور عالم بود. بدین ترتیب هدف  از رسم “قربانی” در مرحله دوم تغییری ماهوی یافت و  دیگر در راستای معامله با خدا برای  تامین نیاز های روزمره نبود.بلکه به منظور شرکت در اداره امور عالم بود.

 

 

 

هندوئیسم** کلاسیک 660 تا 300 پیش از میلاد.

  خدایان سه گانه  این دوره  “تریمونی” نامیده می شوند که “آمی ”  آفریننده ، ” ویشنو”  نگهبان  و “شیوا “ مسئول از میان بردن و آماده سازی نوزایی بود . هر مومنی  به یکی از این خدا یان متوسل می شود . آنها  مکمل یکدیگر بوده و رقبتی با هم ندارند.  به همین جهت  هندوئیسم  “روا داری” را یک اصل می شمارد و احترام به دیگری از واجبات است .

 

2  بودیسم

این آیین از درون هندوئیسم سر بر آورد .بودا در سده پنجم میلاد  و همزمان با سقراط، لائوتسه و کنفوسیوس می زیست ، واژه بودا  برای نقش معنوی آن استفاده می شد . او که پرنسی از  کاست جنگجویان بود ، روزی در گردش صبحگاهی با چهار انسان بدبخت روبرو شد که راه نجاتی از درد و رنج خود  نداشتند، بودا از مشاهده  این همه  درماندگی متاثر شده و عمر باقیمانده را صرف یافتن راهی  برای رهایی انسان از این چرخه درد و نا امیدی ،کرد. بنا به آموزه های بودا ، فرد با پرهیز و از میان بردن امیال و خواسته های مادی خود میتواند با تفکر / مدیتاسیون/  به مرحله فرزانگی برسد . فرزانگی یا بیداری /بودا شدن/ هدف نهایی این آیین است ،زیرا لازمه فنا شدن در جهان هستی  است که “نیروانا “خوانده می شود .در آیین بودایی هندی عالی ترین مرحله تناسخ ، خارج شدن از سیکل دائمی حیات و یکی شدن با روح جهان است .در آیین بودا بهشت مادی   وجود ندارد.بودیسم بر عملکرد فردی و آنهم با تفکر  در پی نجات و”نیروانا” است در حالیکه پایه هندوئیسم بر  مناسک جمعی است.

 پس از مرگ بودا ، بوداهای دیگری  پیدا شدند که آموزه های او را به دیگران تدریس می کردند.  زبان بودیسم به نام “بلی” زبان  رایج مردم بود و به رشد بودیسم کمک نمود،چرا که زبان سانسکریت  که زبان “برهمن ” ها  برای تدریس هندوئیسم بود،درکش برای توده های مردم مشکل بود.بودیسم گام به گام در کنار هندوئیسم رشد می کرد و از آنجا که سیستم کاست در آن جایی نداشت پیروان فراوانی یافت .

بودیسم تا آمدن مسلمانان به هند  پیروان فراوانی در هند داشت ، اما رفته رفته  شمار آنان کاهش یافت .

بودیسم هندی   در کشور های شرق هند مانند میانمار ، تایلند،کامبج و لائوس همچنان رواج دارد و در چین ، خوانش دیگری از بودیسم رواج یافت که متاثر از آیین های پیشین آن کشور بود .

…………………………………..

* برهمن ها همانند  قبیله ” لوی ” در میان یهودیان  بودند که روحانیون از میان آنها انتخاب می شدند . در دین یهود بعدها  ” کهن” ها هم به آنها اضافه شدند . در مصر و تمدنهای میانرودان نیز روحانیون و کارگزاران دیوانی از میان طبقه  خاصی برگزیده می شدند.

 **

تعریف هندوئیسم توسط دادگاه عالی هند در سال 1966 میلادی:

1        پذیرش “ودا” بعنوان عالیترین مرجع بینش دینی و فلسفی  و احترام به برداشت متفکران و فیلسوفان هندو از “ودا”.

2        “روا داری”در مقابل اندیشه دیگری و تمایل به فهمیدن اندیشه او ،پایه ایده اصلی “ودا” که حقیقت را چند چهره و راه رسیدن به آن را گوناگون می شناسد.

3        پذیرش   سیستم فلسفی هندو و ریتم  عالم که بر شناسایی مرحله آفرینش ،نگهداری ،  نابودی، یوگا، و ادامه  بی پایان آن.                                        تندیس شیوا

4         پذیرش نوزایی و هستی پیشین موجودات عالم

5        پذیرش این اصل که “راه نجات”، موکشا، چند گانه است

6         با وجود خدایان گوناگون در آیین هندو ، یا پیرو این آیین می تواند به هیچ یک از آنها را پرستش نکند.

بر خلاف دیگر آیین ها و ادیان ، آیین هندو به هیچ نوع دگم و یا مجموعه تعریف شده ای از بینش های فلسفی  وابستگی ندارد.

=========================

مراجع  :

:L’Inde : histoire et civilisation (XIVe siècle av. J.-C. – XXIe siècle ap. J.-C.) (partie 1)-

  https://www.youtube.com/watch?v=L51tPAOXZOc&ab_channel=Jean-MichelDufays    

:_channel=KTOTV, L’Hindouisme et le Salut-

https://www.youtube.com/watch?v=xSybp-ICFw8&ab-

  Une histoire des civilization; Linde ,de la période védique à l’empire mongole Edition Inrap-

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *