فهرست

مهاجرت در پهنه اورآسیا : جابجایی جمعیت

 

در اواخر سده نخست میلادی در اوراسیا *، از شبه جزیره ایبری(پرتغال و اسپانیا) تا شبه جزیره کره ، چهار امپراتوری حکومت میکرد:امپراتوری رم، اشکانی ، کوشانی و چین .  دو امپراتوری رم و چین آگاهی زیادی از یکدیگر نداشتند ، در حالی که اشکانیان با هر دو طرف  همسایه و در ارتباط بودند .

اوراسیا در سال دویست میلادی

طبیعت حاصلخیز و رود های پرآب  چین از ابتدا برای زیست بشر بسیار مناسب بود و تراکم جمعیت بسیار بالایی نسبت به دیگر مناطق اوراسیا  داشت .  این سرزمین از شمال به صحرای سیبری ،از غرب به صحرای ترکستان و از جنوب و شرق به دریا محصور می شد و از جهت جغرافیایی فاصله زیادی با دیگر تمدن های باستانی داشت . باشندگان ای سرزمین هم نژاد و از یک حوزه فرهنگی بودند و از همان سده های پیش از میلاد ، خط و زبان یکتایی  داشتند که به انسجام اجتماعی این سرزمین پهناور یاری می رساند.

سرزمین هایی که هون های آسیای مرکزی در تسخیر کردند

در همسایگی چین ،در استپ های مغولستان و صحرای ترکستان مردمی کوچ نشین می زیستند که گاها  برای تاراج به داخل چین سرازیر می شدند. برای حکومت های محلی و سپس امپراتوری های چین  ، مقابله با این قبایل پرجمعیت یک مشغله های دائمی  بود . در سده های نخستین میلادی امپراتوری چین توانست این قبایل را مهار نماید و و آنها را بسمت غرب براند، نتیجه اینکه راه تجاری چین به آسیای میانه از امنیت برخوردار شد و  قبایل هون** و متحدانشان بسمت دریاچه اورال سوق داده شدند . از میان این قبیله ها ، کوشانیان  که گفته میشود از قبایل صحراگرد هند و اروپایی بودند و در دوران حکومت  کوروش بسمت چین رانده شده بودند ، به کرانه های آمو دریا بازگشتند و حکومتی در شمال افغانستان پایه گذاری کردند که قلمرو فرمانروائی آن تا به هند گسترده شد.

قبایل هون و دیگر صحراگردان آسیای مرکزی به  دنبال مراتع جدید در پی نفوذ به چین و فلات ایران بودند. امپراتوری چین و امپراتوری های داخل فلات ایران (تا هنگام فروپاشی ساسانیان بدست صحراگردان شبه جزیره عربستان) موفق به  دفع آنان شدند، و به ناچار مسیر پیشروی این قبایل عموما از شمال دریاچه کاسپین بود.  کاسپین یا دریای مازندران در مرکز اوراسیا قرار دارد که عبور از آن برای مهاجران امکان پذیر نبود ،درشمال دریاچه ،رودخانه و کوه های اورال در روسیه  قرار دارد  که گذر از آن چندین سده پیشروی صحراگردان را بسوی غرب به تاخیر انداخت .  مراحل بعدی مهاجرت  برای تسخیر سرزمین های جدید ،گذار از رود های دن در اوکراین ، دانوب  در اروپای مرکزی و رن در مرز امروزین آلمان و فرانسه بود . گذار از این رود ها سرآغاز مراحل مختلف مهاجرت و تغییرات بنیادین در ترکیب جمعیتی اروپا داشته است.رود دیگری هم که در تاریخ اروپا مرز میان دو دنیا محسوب میشود رود، ” ابره ” در اسپانیاست که در دوره  تسخیر اسپانیا بدست اعراب مرز میان آنها و اروپا  بود

از قبایلی که از همان سده دوم نامشان در اروپا مطرح شد “گوت ها”* بودند که شروع به یورش به جنوب و غرب اروپا نموده و در کنار “سلت ها ” و “ژرمن ها “هرزگاهی بخش هایی از قلمرو امپراتوری رم را تسخیر می کردند.

تبعیدیان ، مهاجرینی از سنخ دیگر .

در امپراتوری های آسیائی، جابجائی جمعیت  بیشتر سبب سیاسی داشت و کمتر قومی به دلایل باور های دینی از سرزمین خود رانده می شد. اما در اروپا  رقابت های دولتشهر های یونانی و فنیقی در دوره حاکمیت جانشینان اسکندر بر شرق مدیترانه ، خصلت دینی نیز پیدا کرد و دشمنی یونانی ها با یهودیان موجب شورش های مکرر آنها و پناه آوردنشان به شهر های قلمرو اشکانی شد. شهر هایی چون نصیبین ، بابل ، شوش ، همدان از آن جمله اند . در ادامه با پا گرفتن آموزه های عیسی ناصری در میان یهودیان  و گسترش آن همچون مسیحیت  ، بویژه در میان تبعیدیان ، امپراتوری رم سرکوب یهودیان را به مسیحیان هم گسترش داد و موجب پراکندگی آنها نه تنها در سرزمینهای زیر فرمان رم گردید ، بلکه بخش مهمی هم بسمت سرزمین های قلمرو اشکانیان  روی آوردند . بطوریکه از سده دوم ،مسیحیت در سرزمین های شرقی در کنف حمایت امپراتوری ایرانی رشد کرد و در دوره ساسانیان در بیشتر بخش های غربی ایران اسقف نشین های مسیحی  در شهر ها تاسیس شد.

پیامبران در راه  های قاره ای “جاده ابریشم”

بودا با چهره یونانی و همراهان روحانی او دوره کوشانیان بسوی چین
در کوه ای مغولستان مجسمه دو بودا

آمد و شد در راه های تجارتی سبب جابجائی و آمیزش دستاوردهای بشری و از جمله در زمینه باور های دینی شد: دین بودا که از سده های پیش از میلاد به چین رخنه کرده بود ،  توسط امپراتور چین به رسمیت شناخته شد و در کنار آیین کنفوسیوس و لائوتسه ، دین بودا هم در سده دوم و سوم در چین  گسترش فراوانی یافت. راهی که بزودی پیروان مسیحیت و مانی نیز در پی گرفتند و در میان اهالی به تبلیغ پرداختند و برای خود نیایشگاه هایی در جابجای چین تاسیس کردند .

همزیستی باور های دینی در چین ، هند و فلات ایران  امری نهادینه در فرهنگ مردم این سرزمین ها  در آن روزگار بود و تنش های گاه بیگاه  میان باشندگان ،بیشتر جنبه سیاسی داشت  تا مذهبی .اما خدایان یونانی و در پی آنها همزادان آن ها در رم تحمل باور ها ی  مذهبی دیگری را نداشتند.

در سده نخست میلادی پرستش امپراتوران پس از مرگشان به آئین رسمی باشندگان قلمرو امپراتوری رم بدل شد. اما  گسترش شهر ها  رقابت  را برای این خدایان کوچک در برابر  “خداوند  جهان” مشکل میکرد و رشد متداوم مسیحیت ، آیین مانی و اندیشه ای عرفانی/گنوسی/ زمینه را برای عرض اندام ادیان قومی و پرستش موجودات زمینی سخت تر می نمود.

هر چه قدرت در امپراتوری ها متمرکز تر می شد ، نه تنها  آئین دینی جدید بر ادیان قومی چیره می شد ، بلکه با امنیت راه ها  کالاهای جدیدی وارد بازارهای شهر های کوچک و بزرگ دنیای کهن /اوراسیا/ میشد.

 

 

تجارت و راه های  تجاری در گستره اوراسیا:

امپراتور چین با جامه ابریشمی
اسرار سر به مهر ابریشم چینی که چندین سده از گران ترین کالا های مبادلاتی بود

مشهور ترین و گرانبها ترین کالای چینی در طی این سده ها ابریشم بود ، پارچه ای که شهرت فراوانی میان درباریان  اشکانی و سپس ساسانی داشت و از سده دوم به عنوان کالای لوکس در امپراتوری رم نیز، هواخواهان فراوانی یافت . چینی ها سخت در پی پنهان کردن”اسرار تهیه ابریشم”  بودند و توانستند سده ها انحصار این کالا را برای خود حفظ نمایند . آنها در مورد دیگر اختراعات خود هم از همین سیاست پیروی می کردند بطوریکه ساخت کاغذ و همچنین باروت سده ها بعد به دیگر نواحی راه یافت . شاید “در خود بودن “امپراتوری چین در سنجش با امپراتوری های چند فرهنگی فلات ایران و غرب ،یکی از دلایل این ماجرا باشد. در مقابل  برای بدست آوردن ثروت ها و امکانات دیگر تمدن ها از هیچ کوشش فرو گذار نمی کردند. از  زمانی که جهانگردان چینی  از کیفیت اسب های دره فرغانه  با خبر شدند ، چندان مدتی به درازا نکشید که در سده دوم دره فرغانه به زیر نگین فرمان امپراتوری چین  درآمد.

از سوی دیگر اشکانیان حق راهداری را گاه بگاه  افزایش می دادند و دلالان آن هاابریشم را بقیمت ارزانتر از بازار از بازرگانان چینی می خریدند و به قیمت  گران تری به بازار های  دنیای مدیترانه می فروختند . برای پرهیز از پرداخت این هزینه ها  بازرگانان چینی  کالای خود را از راه بنادر شمال هند وارد دریای مدیترانه کردند  و امپراتوری های فلات ایران را دور زدند . اگر در دوره هخامنشی ، راه های خشکی و دریایی در زیر فرمان امپراتوری آنها بود ، در دوره اشکانیان تناسب قدرت در پهنه اوراسیا تغییر کرده بود و عملا اشکانیان نقش چندانی در راه های دریایی نداشتند. این نقش حتی در دوره ساسانی باز هم فروکش کرد چرا که از یکسو دانش  دریانوردی رشد فراوانی کرده بود و  از دیگر سوی با مهاجرت یهودیان و مسیحیان *به عربستان و یمن راه های جدیدی برای تجارت بین المللی ایجاد شده بود ، مسئله ای که  به اندازه کافی از سوی ساسانیان به جد گرفته نشد و یکی از سبب های شکست آنها در سده ها بعد شد.

*سرکوب یهودیان و مسیحیان در سده یک و دو موجب مهاجرت آنان به یثرب و شهر عقبه شد.

 

شهر های بزرگ سده دوم و سوم

اگر در شرق اوراسیا  شهر های چین و هند در امر تولید و تجارت  فعال بودند ، اما در  مقایسه با  شهرهای کرانه مدیترانه در انزوا بسر می بردند . البته در راه قاره ای ، شهر های میانه راه، چون سمرقند ، بلخ ، مرو، نیشابور و همدان  تا حدودی با هر دو سوی “عالم” در ارتباط بودند ، اما باز هم جایگاه ویژه اسکندریه ، آنتیوش، بیزانس و یا بابل را نداشتند که از جوامع چند ملیتی و چند فرهنگی تشکیل می شد و زمینه مناسب  برای برخورد آرا  به منظور رشد و پیشرفت علم و معرفت بشری را فراهم می کرد.

رم:

تاتر رمی در کنار تالاب سده سوم میلادی
کانال آب/اکو دوک/ بنا شده در دوره اگوست  سده اول م.بر روی پلی به درازای 273 متر و ارتفاع 50متر برای انتقال 0000 12متر مکعب آب در روز

رم،مرکز امپراتوری ،شهری جاودانه در تاریخ اروپا و دنیای مدیترانه  در سده دوم و سوم در اوج شکوفایی خود بود و شهروندی آن مایه امتیاز فراوانی . امتیازاتی که از رنج و زحمت مردم دیگر مناطق ارتزاق میکرد و از راه جنگ و کشتار به مرکز امپراتوری می رسید تا تمدنی را بنا نهد که مردمانش از نان مجانی بهرهمند شوند و با دیدن جنگ گلادیاتورها و گفتگو در حمام های شهر وقت خود را بگذرانند. باشندگان این شهر خود را فخر عالم می دانستند و همین غرور و عظمت خواهیشان یآنها را به تباهی کشید.  از اواخر سده چهارم شهر بیزانس (استانبول فعلی و قسطنطنیه تاریخی ) جایگزین رم شد و بمدت 1100 سال  مرکز امپراطوری رم شرقی ماند   .روایت تاریخی این دو شهر را جداگانه باز خواهم نمود.

اسکندریه

این شهر به فرمان اسکندر بنا شده و قدمتی 2300 ساله دارد ”  سابقه درخشان هزار ساله آن در گسترش تمدن و فرهنگ و علوم، اصالت ، قوت و تحرکی که در گذشته به علومی چون فلسفه ، ریاضی، طب نجوم و دریانوردی بخشیده ، نقشی که در پیدایش و گسترش تمدن هلنی و انتقال علوم یونانی ایفا کرده، و نیز ارتباطی که از لحاظ تاریخی با شخصیت هایی چون اسکندر،مارک آنتونی و کلوپاترا داشته است ، این شهر را از چنان شهرتی برخوردار کرده است که کمتر شهری به پای آن میرسد”دایرة المعارف اسلامی جلد 8 اسکندریه.

“نقشه شهر را معماری یونانی به صورت شطرنجی راحی کرد  .اسکندریه یک سده پس از تاسیس چنان شکوهی یافت که هیچ شهری در دنیای باستان با آن برابری نمی کرد”.(بریتانیکا).

پلوتن پایگذار فلسفه نوافلاطونی . بن مایه افکار او در جنبه عرفانی ادیان ابراهیمی بکار گرفته شد

حکومت جانشینان اسکندر در مصر(دودمان بطلمیوس) به این شهر توجه ویژه داشتند و تعداد کتابخانه و مراکز علمی و آمفی تئاتر های  اسکندریه ، هنرمندان و دانشمندان دنیای آنروز را به این شهر جذب می کرد .  از همان سده نخست، اسکندریه یکی از مهمترین مراکز فرهیختگان  پناهنده یهودی و سپس مسیحی بود .علیرغم کاهش اقتدار سیاسی اسکندریه در دوره حاکمیت رمی ها   و با وجود تنش میان اقوام مختلف در این شهر ، آمیزش فلسفه یونان با گرایشات گنوسی(عرفانی)یهودی و الهیات مسیحیت اولیه ، اسکندریه را در سده های دوم و سوم میلادی به مهمترین مرکز شکل گیری افکار فلسفی و دینی دنیای مدیترانه بدل نمود .:”فیلون یهودی( 25 ق م) برای سازگاری میان معتقدات یهود و با تفکر یونانی و وفق دادن میان وحی و فلسفه افلاطونی  سعی کرد تا نص تورات را در پرتو فلسفه تاویل کند .شاگردان او از آیین های نو فیثاغورسی و گنوسی یهودی و سایر آئینهای مکتب نو افلاطونی را پایه ریزی کردند.. ” د.م.ا/جلد 8.

“پس از دو سده ،همین فرآیند را متفکران مسیحی اسکندریه بکار گرفتند تا فلسفه را با کلام مسیحی آشتی  دهند و چون کلیسا مکتبی فلسفی نداشت آنها  تعالیم مسیحی را با فلسفه اسکندرانی به ویژه نحله نو افلاطونی و الهیات و علم النفس ارسطوئی وفق دادند. به طور کلی فلسفه اسکندرانی  خود به پنج حوزه تقسیم می شود : فلسفه هلنی متاخر ، فلسفه نوافلاطونی، فلسفه یهودی اسکندرانی ، فلسفه مسیحی اسکندرانی و فلسفه نوافلاطونی متاخر.” ص381 دائرةالمعارف بزرگ اسلامی جلد هشتم.”

انطاکیه (آنتیوش)*

انطاکیه  نام عربی شهریست در کرانه باختری دریای مدیترانه، که در سده سوم ق.م بدست سردار اسکندر ، آنتیوش، بنا  شد و در طول حکومت سلوکیان در آسیای غربی و فلات ایران پایتخت آنها بود .”در دهه‌های آغازین تشکیل، شامل دو محله بود كه در یكی یونانیها و در دیگری بومیان سكنى داشتند؛ عده‌ای یهودی نیز در آنجا می‌زیستند” /د.م.ا.جلد 8/و بزودی به یکی از مراکز دانش و فرهنگ تبدیل شد. با آغاز پیدایش آئین عیسی، نخستین حلقه پیروان او در بیرون از اورشلیم ،در این شهر تشکیل گردید و بعدها با گسترش مسیحیت اهمیت خود را حفظ کرد و اسقف های این شهر در سده های نخست میلادی  نقش مهمی در مباحث و شکل گیری جریانات مختلف مسیحیت داشتند.

 

تیسفون و بابل

بابل که از هزارهای نخست  ق.م از مراکز مهم تمدن در میانرودان بود هرچند جایگاه سیاسی خود را از دست داد ، اما همچون یک  مرکز فرهنگی پایدار ماند . چندین شهر  در دوره های مختلف در نزدیکی بابل ساخته شد که هر یک پایتخت حکومت های مهم غرب آسیا بود . ابتدا جانشینان اسکندر شهر سلوکیه و سپس اشکانیان  تیسفون را در همان منطقه بنا کردند.بغداد،  پایتخت دوره تمدن اسلامی هم در دوره عباسیان در کنار دجله و نزدیک همین محل  ساخته شد

مانی برخلاف پیامبران پیشین خود کتابش را نوشت و نقاشی کرد ،او به زبان های خوزه فرهنگی میانرودان آشنا بود و برای آشنایی با بودیسم به هند شفر کرد

تحولات فکری که در سده دوم و سوم میلادی در اسکندریه و آنتیوش و بیزانس در زمینه پیدایش نحله های گوناگون صورت می گرفت ترجمان خود را در منطقه میانرودان در آیین مانوی یافت . مانی در خانواده ای ایرانی و در محیط فرهنگی و دینی بابل رشد و نمو کرد .در این دوره گروه های کوچک و بزرگ مذهبی در جوامعی با قواعد و سنت های ویژه خود زندگی می کردند و برخورد آرا میان آنها رایج بود . مانی نقاش و خطاط وآشنا به علم پزشکی بود.او با چنین پشتوانه فکری و آشنایی با نحله های مسیحیت ، زرتشتی و بودایی اندیشه های خود را در آئینی ارائه نمود که جنبه های عرفانی آن بسیار قوی بود .  خصلت فراقومی و جهانشمول ایده های مانی  همخوانی  فراوانی با گسترش امپراتوری چند فرهنگی داشت که ادیان قومی پاسخگوی نیاز های فرهنگی و سیاسی آن نبود. از همین جهت پادشاهان ساسانی همزمان او به حمایت از او برخاستند و آیین مانی در گستره سرزمین های ساسانی پیروانی در میان درباریان و  نخبگان جامعه یافت. نگاه نو مانی  که از زندگی شهری مایه می گرفت و جنبه عدالت جویانه  افکار او با منافع بزرگ مالکان ،سازگاری نداشت و در کشاکشی طولانی مغان درباری و بزرگ مالکان با تکیه بر سنت کهن جامعه روستایی  فلات ایران ، توانستند به عنوان مدافعان” نظام کهن قومی” مانی  را با افکار جهانشمول اش از میان بدر کنند و زمینه را برای گسترش آتی ادیان فراقومی دیگر آماده نمایند .در جای خالی یک دین فراقومی که ریشه در فرهنگ ایرانی داشته باشد ، مسیحیت با شتاب در غرب فلات ایران رشد می کرد و تنها پس از تبدیل شدن آئین مسیح به دین رسمی امپراتوری رم ، هماورد و دشمن ساسانیان، سیاست آزار  نستوریان که خواست روحانیت زرتشتی بود به اجرا در آمد. هر چند که پادشاهان ساسانی همواره از نستوریان به عنوان مسیحیان شرقی  در مقابل مسیحیت رمی و بیزانسی دفاع  کردند.

با پیدایش  دین اسلام در شبه جزیره عربستان و تبدیل آن به مثابه دینی با چشم انداز و انگیزه  گسترش به مناطق دیگر، وجه جدیدی بر تنش های سیاسی  منطقه ای افزوده شد:هماوردی میان امپراتوری های شرقی/هخامنشی، اشکانی و ساسانی/که از داخل فلات ایران برخاسته بودند و رقبای آنها در مدیترانه /ابتدا یونان و سپس رم و بیزانس /، با پیدایش مسیحیت و اسلام  ،رنگ جدیدی هم بر آن افزود.

گاهشمار

اختراع کاغذ در چین 105

115 امپراطوری رم،به اوج پهناوری خود میرسد: امپراتور  تراژان  رومانی را تسخیر می کند و غنائم جنگی زیادی به رم منتقل می شود . او به میانرودان نیز می تازد و تیسفون پایتخت اشکانی (116-117) را تاراج می کند و به فلات ایران وارد می شود .

116 دومین شورش یهودیان

116 امپراتوری کوشانیان (ترکستان،افغانستان و پنجاب) در دوره کنشکا نه اوج پهناوری خود می رسد

131 سومین شورش یهودیان در اورشلیم بر ضد فرمانروای رمی ها  که در 135 سرکوب می شود و به مهاجرت وسیع یهودیان می انجامد.

132-140 پیشروی رومیان در انگستان ، دو رشته دیوار در شمال انگلستان ایجاد می شود و سپاهیان  رم به سرزمین های اسکاتلند دست می یابند. امپراتور هادریان از لندن بازدید میکند .لندن اینک مهمترین شهر انگلستان است.

155- به موجب قانونی ، یهودیان در امپراتوری رم تحمل می شوند.

161  – سپاه اشکانی بخشی از شرق مدیترانه (سوریه) را تسخیر می کند.

163- فرمانروای ارمنستان ، بر خلاف معاهده میان رم و اشکانیان، به طور مستقیم از سوی امپراتور رم تعیین می گردد..

165- 167 طاعون از شرق از راه مدیترانه به رم می رسد.

166- معاهده صلح میان اشکانیان و رومی ها

192 بحران سیاسی در رم به برقراری امپراتوری سه گانه می انجامد . این شکل حکومت دیری نمی پاید و در 197  یکی از آنها حکومت را به تنهایی قبضه می کند.

197 .یکی از متفکران دینی رمی کتابی در دفاع از مسیحیت می نگارد .   در آیین بودا، میانجی قرار گرفتن قدسیان را برای دستیابی به “نیروانا” پذیرفته می شود.

175 در چین گامهایی در جهت اختراع چاپ با تهیه کلیشه برداشته می شود .

197 تاراج دوباره تیسفون و تسخیر  میانرودان توسط سپاه رم.

202 قانون ممنوعیت دین یهود و مسیحیت در سرزمین های رمی

212 شهروندی رم به همه ساکنان بزرگسال  امپراتوری اعطا می گردد

226 تاسیس دودمان ساسانی بدست اردشیر

230 یورش ساسانیان به سرزمینهای رمی ، 235 یورش قبایل ژرمن به مرز های شمالی

240 مانی 216/292)دین دوبنی خود را تبلیغ می کند

244 فلوطین مدرسه خود را در رم بنا می کند و فلسفه نو افلاطونی در میان نخبگان رمی هوادارانی می یابد.

247 فیلیپ عرب امپراتور رم می شود و هزاره شهر رم را جشن می گیرد.

250درگیری گسترده  اقوام  مهاجر “گت” با سپاه رم و تاراج مناطق شمال امپراتوری توسط “گوتها” ،ژرمنها و گل ها.

آیین میترائیسم در سرزمین های رم گسترش می یابد به ویژه در میان.سربازان رمی . آئین “خورشید جاوید” ، آئینی شرقی  برای مدت کوتاهی  دین رسمی در رم می شود .

267 تاراج آتن بدست قوم ژرمن

280 وحدت مجدد چین

285 تجدید سازمان امپراتوری رم   : دو امپراتور هر یک در راس یک سپاه برای مقابله بهتر با فشار قبایل همسایه.

 

 

پانوشته ها

**هون‌ها بیشتر گروهی متحد از قبایل مختلف ترک بودند. ولی گروه‌های مختلف قومی نیز در بین آن‌ها وجود داشت بیش از هزار سال نام خود را در نقشهٔ آسیا و اروپا به عنوان عشایری جنگجو ثبت کردند

به مرور زمان، هون‌ها رو به غرب گذاشتند و از اوائل سدهٔ دوم میلادی در شمال دریای خزر و حوالی رود ولگا و رشته‌کوه اورال سکونت اختیار کرده و جایگزین سکائی شدند که قبلاً این مناطق را در تصرف داشتند. از سدهٔ سوم پس از میلاد، قسمتی از هون‌ها به غرب مهاجرت کرده و با با امپراتوری روم آشنا شدند. به قول مورخین زمان، هون‌ها مداوما به شهرهای امپراتوری روم شرقی (بیزانس) حمله کرده، شهرها را آتش زده و به کسب غنیمت می‌پرداختند.

منابع

ایران باستان کتابی است که در سال 1993 در آلمان به چاپ رسید و اثریست”روشمند، تحلیلی،فشردهو مستند”