فهرست

ایروان

به پایتخت ارمنستان خوش آمدید

درود بر همسفران ، از فرودگاه با یک دوست ارمنی به شهر آمدیم . در راه، از خیابانی که محل فروش مصالح ساختمانی بود گذشتیم ، پر از میلگرد و نبشی و تیرآهن بود. دوستم گفت تمام این مصالح از ایران وارد می شود و تجارت میان دو کشور در همه زمینه ها پر رونق است .

آپارتمان کوچکی در اشکوب اول یک ساختمان قدیمی در سر چهار راهی در مرکز شهر دارم. و با ولع از پنجره به خیابان های اطراف می نگرم ، زنان و مردانی که پشت چراغ قرمز شکیبا ایستاده اند. ماشین ها نسبت به تهران کمتر بوق می زنند. دختران و پسران از مدرسه باز می گردنند و فارغ از گرفتاری های زمانه با یکدیگر گفتگو می کنند .

تاماريان طراح شهر ايروان ، شهري گرد، شهرهاي اشكاني هم گرد بودند!

پَرسه در شهر

شهر بزرگ نیست . خیابان های با صفایی دارد .رود کوچکی به نام هزاردان از کنار آن می گذرد (از دریاچه سوان سرچشمه می گیرد و پس از گذشت 140 کیلومتر به رود ارس می ریزد) . کارخانه کنیاک سازی و چند کارخانه دیگر در کنار آن قرار دارد. از شهر ، ستیغ کوه آرارات پیداست که امروز در کشور ترکیه و در نزدیک مرز ایران و ارمنستان، آرام و بی اعتنا به مدعیان مالکیتش، سر به آسمان کشیده.

شهر ایروان در زمان جنگ های صفوی و عثمانی 14 بار دست به دست شد! در دوران شاه عباس اول و در ۱۶۰۴ (میلادی)، ده‌ها هزار ارمنی به ایران کوچانده شدند. نخستین نتایج این کوچ‌ها این بود که درصد مسلمانان ساکن در این شهر به ۸۰ درصد رسید در حالی که جمعیت ارمنیان محلی باقی‌مانده در سرزمین به ۲۰ درصد هم نمی‌رسید.

پیش از این هم تیمور به کرارات شهر را چپاول کرده بود، همچنانکه بعدها هم سر سلسله دودمان قاجار ، آقامحمد خان ،پس از تسخیر ایروان تا نزدیک مسکو پیش رفت و به رسم معمول با شمار زیادی از برده، عموما زن و کودک، به دارالسلطنه بازگشت. همین رفتار را عثمانی هم داشت و برده گرفتن از اهالی قفقاز کاری هر ساله بود. یادمان نرود که مملوکانِ حاکم بر فلسطین و شامات و به ویژه مصر اکثرا از اهالی چرکس در شمال قفقاز بودند. جای تعجب نیست که این ناحیه به آسانی از ایران جدا شد و به دامن روس افتاد(در زمان محمد شاه قاجار.)

برابر با سرشماری 2003 جمعیت ارمنستان بیش از سه میلیون نفر است که 93 درصد آن ارمنی، 2.7 درصدآ ذری، 1.8درصد کرد و 1.6 درصد روس می باشند. 150 هزار نفر ارمنی در قره باغ در محدوده ای در خاک جمهوری آذربایجان زندگی می کنند.( شماری از آذری هم در ناحیه نخجوان جدا از کشور خود هستند، در جنوب غربی ارمنستان، در حاشیه مرز ترکیه). این جدائی ها زمینه تشنج و شعله ور شدن کینه های قدیمی است که هرازگاهی جان هزاران نفر را میگیرد.

مرکز شهر

در مرکز شهر ساختمان هایی یافت می شود که بازمانده دوره شوروی است: ساختمان شهرداری، اپرای شهر و ایستگاه ترن …ساختمان های سبک سویتک هم در شهر فراوان است. البته ساختمان ترسناک کا.گ.ب. یکی از آنهاست .

ميدان جمهوري ،رانندگي خوب ،عبور از خط عابر پياده از پاريس بهتر ، حضور زنان در خيابان بيش از مردها، كشور فقير، صعنت زيادي نديدم . خط آهن بسيار محدود ، حقوق كارگر ٢٠٠ دلار در ماه. آفتاب بسيار گرم . كوهستان زيبا و خنك!

اپرای شهر و خاچاطوریان

بسیاری از ارامنه ایرانی به ارمنستان جلای وطن کرده اند و با اینکه در آنجا امکانات کمتری دارند ، اما رفته اند. دریغ! به دعوت يك همسفر ايرواني به ديدن باله ای تنظيم شده از دو اثر تومانيان* رفتيم. اجرايي خلاق ، كار فردي هنرمندان و كمپوزيسيون رقص ها ،موزيك و فيلم و عكس هاي پشت صحنه ،نمايانگر مهارت كارگردان بود. بسیار دلپذیر بود. تازه یک شام مفصل محلی هم خوردم. خاطره محبت شان را فراموش نمی کنم . یاد آوری کنم که مردم بسیار خوش برخورد بودند و علیرغم همه گذشته ها! به ایرانی ها محبت دارند.


باله، موسيقي فولكلوريك و كلاسيك از رشته هنرهايی است كه در ارمنستان، همچون ديگر جمهوري هاي شوروي سابق طرفداران پر و پا قرصي دارد. علاقمندان به اين هنرها از اقشار گوناگون اجتماعي است.
*تومانيان شاعر و نويسنده نامدار ارمني در اواخر سده ١٨ و سده ١٩ می زيست

گردش در محلات

فضاي عمومي مركز شهر ايروان براي استفاده شهروندان ساخته شده است: پياده رو هاي عريض، پارك هاي بدون نرده با كافه رستوران هاي مملو از جوان و پير . حضور كودكان همراه خانواده در خيابان چشمگير است. پيداست كه خيابان تنها محل عبور نيست ، بلكه محل زندگي شهروندان هم هست. بر خلاف زندگي پاريسی و يا حتی، تهران مردم شتابزده و پر استرس نيستند. ناگفته نماند كه اغلب ساعت ٩ يا ١٠ شروع بكار مي كنند! بليط وسايل نقليه عمومي ١٠٠ درم ،كمتر ٢٠ سانتيم است
در ضمن گويا كاركنان فروشگاه هاي زنجيره اي كه غالبا جوان هستند،براي هفتاد ساعت كار در هفته حقوقي معادل دويست دلار دريافت مي كنند

بيمه هاي درماني برای بچه ها تا ١٤ سالگی مجاني است. آپارتمان ها نيز بعد از فروپاشی به ساكنان داده شده. مانند همه كشور های“سوسياليست “سابق.

مجسمه های شهر

يكي از همسفران ايرواني گوشزد كرده اند كه مجسمه هنرپيشه گان در محل فيلمبرداري ساخته شده و توضيحات تكمليلي هم بدين قرار است: گويا فيلم ها بندرت دوبله مي شود و اغلب به زبان روسي به روي اكران مي رود. گويا هنوز در زير ساخت هاي جامعه، چه در زمينه فرهنگ و هنر و چه در زمينه صنعت و…. روس ها نقش پر رنگي دارند.هنوز روسي صحبت كردن در خيابان ،نشان از جايگاه برتر اجتماعي(حداقل براي پاره اي افراد) دارد.

از نتايج ناخواسته جنگ سوریه : عده اي از ارمني هاي سوريه به ارمنستان مهاجرت كرده اند و رستورانهاي سوری در ايروان فراوان شده و غذاهاي مديترانه اي رايج . ناگفته نماند كه آشپزي ايراني هم توسط ايرانيان ارمني هواخواهان خود را دارد. البته ايرانی ها بيشتر در ساختمان ،كشاورزی گلخانه اي مشغول بكار هستند

محله کاسکد (آبشار)

به شارل آزناوور گوش دهید

در وطن خويش غريب

ميساك مانوشيان، شاعر، روزنامه نگار و يكي از ستارگان نامدار مقاومت فرانسه، در زادگاه خود گمنام است ،خياباني در حومه ايروان به نام اوست و آنچه در ويكي پديا بعنوان پارك مانوشيان خواننده مي شود ،نام ديگري دارد

مانوشيان در ١٩٠٦در بخش ارمني نشين امپراتوري عثماني بدنيا آمد و در ٢١ فوريه ١٩٤٤ در “سن عليا-فرانسه” توسط نازی ها به جوخه اعدام سپرده شد . هم او ميدانست و هم نازی ها كه زمان چندانی به پايان جنگ و شكست اشغالگران نمانده است، اما آنها بخاطر نفرتشان از يك “خارجي”كه از آزادی دفاع كرده بود، او را كشتند. …….اما مانوشيان، اين جان بدر برده از نسل كشی،اين تبعيدي دور شده از سرزمين مادری،در آخرين نامه براي همسرش چنین مي نويسد: تا چند ساعت ديگر من در اين دنيا نخواهم بود……..امروز آفتاب ميدرخشد و من با نگاه به اين طبيعت زيبا،كه اين همه ستايش اش ميكردم، به تو و دوستانم بدرود مي گويم…..ما ميرويم در حالي كه يك وجب بيشتر به پيروزي نمانده است . من هيچ نفرتي نسبت به مردم آلمان و هيچ كس ديگري ندارم .تنها ناراحتي من اين است كه نتوانستم تو را خوشبخت كنم ، دوست داشتم فرزندي مي داشتيم ،همانگونه كه تو ميخواستي، خواهش مي كنم پس از من ازدواج كن ،و اگر توانستي ياد و خاطره مرا به مادر و پدرم بازگو كن”
برگرفته از نامه مانوشيان به همسرش ملينه.

صفحهِ ویکیپدیای مانوشيان

زندگی نامهِ مانوشیان در سایتِ “مِترون” (جنبشِ کارگری و اجتماعی)

صومعه گغارد و معبد و قلعه گارنی

سفر یک روزه به صومعه گغارد و معبد و قلعه گارنی در حوالی ایروان است

اطراف صومعه گغارد ، صومعه اي كه در دل صخره ها كنده شده است.
گغارد ، اشاره به سر نيزه ايست كه بر بدن عيسي مسيح بر صليب فرو كردند،!كه گويا تا همين اواخر در صومعه محافظت مي شده

طبيعت زيبا! باران ملايم پس إز ساعت ها راهپيمايي زير آفتاب شديد در شهر! چه لذتي، جای شما خالی!
باقی برای فردا!

22 ژوئن 2019

درود بر همسفران،امروز در رَآه تفليس پايتخت گرجستان هستيم ،همان شهري كه بارها لشكريان تيمور آنرا بخاك و خون كشيدند. و از افتخارات خواجه تاجدار ، سر دودمان قاجاريه اين بود كه تفليس فتح و زنان و کودکانش را به اسارت گرفت ، همچنان که پادشاهان صفوی كردند.
اما من براي آنها پيام دوستی میبرم!

رَآه ايروان تفليس/دریاچه ساوان

دریاچه ساوان

فاصله بين ايروان و درياچه سوان :كوهستاني و سر سبز . كشاورزي محدود ، گويا زمين سنگي است و زمين كشاورزي محدود. با اين حال سرسبز. ولي كم جمعيت

فیلم دریاچهُ سوان را نگاه کنید

آب درياچه در زمان شوروی در كانالهاي متعدد مورد استفاده قرار می گرفته كه گويا ١٦ متر آب درياچه كاهش يافته كه در اين سال هاي اخير تا حدودي جبران شده است. گفته ميشود كه در آن دوره روستا ها همه مدرسه و خانه فرهنگ

داشته اند.

درياچه سوان بزرگترين درياچه در ناحيه قفقاز است. كشور ارمنستان به دريا راه ندارد. با دو همسايه اش، تركيه و جمهوري آذربايجان رابطه ندارد و مرز هايش بسته است تنها با ايران آز جنوب و گرجستان از شمال رفت و امد ممكن مي باشد .گرجستان بدليل پروژه هاي عظيمي كه با تركيه و آذربايجان دارد گاهي اوقات آمد و شد تجاري با ارمني را متوقف مي كند،امريكا هم بر ارمنستان فشار می آورد تا روابط تجاری با ايران نداشته باشد . -پيدا كنيد پرتقال فروش را! شبكه راه و راه آهن در ارمنستان چندان گسترده نيست. شركای تجاري ارمنستان علاوه بر ايران ،كشور هاي چين و روسيه میباشد. كالاهاي چيني بايد اقيانوس هند را طی كند از درياي سرخ بگذرد،مديترانه را پشت سر بگذار واز بسفر وارد دريا سياه شود و كالاها در بنادر گرجستان به كاميون منتقل شود وطول گرجستان را طي كرده و اگر شد! وارد ارمنستان شوند!حالا اگر قرار باشد به قرا باغ برود(محدوده اي در جمهوري آذربايجان )بايد صبر طولاني داشت! كالاهاي براي جشن نويل را شش ماه قبل بايد سفارش داد!

اقليت ها در ارمنستان:

ايزديان،گويا تعداشان٤٥ هزار نَفَر است و اغلب در روستا زندگي مي كنند . مليت ارمنی دارند ، اما به زبان كردي صحبت مي كنند. سرزمين مادري آنها كردستان ايران وعراق است ، داعش در عراق مردان ايزدي را به دم شمشير داد و زنان را در بازار به فروش گذاشت.
اقليت مذهبي ديگر ، تيره ایِ از مسيحيان روسي هستند كه بدليل اختلافشان با كليساي روس ،آنها را به ارمنستان فرستادند. در حاليكه آنها مذهب ارمنستان،گريگوريان، را ندارند، اقليت ديگر آشوريان هستند.

آن كوه ها وروستا ها در جمهوري آذربايجان است .و راهنماي ارمني ما دق دلش را خالي مي كند. ضدیت میان ارمنی های و جمهوری آذربایجان چشمگیر است، دریغ

بار ها به نتايج شوم جابجايي هاي جمعيتي اشاره شد ، بويژه در بالكان . اما نمونه ديگرش را در اين ناحيه در سده بیستم مشاهده مي كنيم ،درگيري هاي چند سده ميان روسيه تزاري و امپراطوري عثماني در جنگ اول جهاني به فاجعه اي تمام عيار براي ارمني ها انجاميد: آنها كه در آناتولي شرقي زندگي ميكردند از خانه و زمين هاشان اخراج شدند، صد ها هزار در راه كشته شدند و صد ها هزار تن ديگر رنگ خاك سرزمین مادری شان را ديگر نديدند. ملتی كهن در قرن بيستم از سرزمين تاريخي اش رانده شد . ملتي كه همواره در طول تاريخ مورد تهاجم همسايگان اش بود و كمتر در پي آزار ديگران . همين جا بگويم كه “تركان جوان” نه تنها ارمني ها بلكه آسوري ها را هم بي خانمان كردند .اما درجنگ دوم جهاني اين مسلمان هاي قفقاز بودندكه مجبور به مهاجرت به آسياي ميانه شدند: حكومت “شوراها” به رهبري استالين دستورداد كه بيش آز چهارصد هزارنفر از زادگاهشان به ازبكستان منتقل شوند.
تنها دور ماندگان از وطن مي دانند كه بر آنها چه گذاشت.

غذا هاي سنتي ارمني

دليژان شهر ييلاقي در نزديكي درياچه سوان

کوه های ارمنستان را ببینید

صومعه گوش اوانك: مردي إز گنجه!

تنديس بالا متعلق به اسقف،فيلسوف و حقوق دانی است كه نقش مهمي در فرهنگ ارمنستان دارد،”گوش “نه تنهاتحقيقات و نوشته هاي مهمي براي كليساي ارامنه بجا گذاشت ،بلكه اولين حقوقداني است كه حقوق مدني را در ارمنستان پايه گذاشت . گويا او در مورد حقوق زنان به هنگام طلاق نظرات پيشروي داشته ، إز جمله تقسيم مساوی ثروت ميان زوج.
شهر گنجه ،علاوه بر نظامي گنجوي ،شاعر نامدارپارسي گوي، در سده ١٣ حقوقدان برجسته اي چون “گوش گنجوي”را هم به ارمنستان هديه كرده است!

“عمر سفر كوتاهه،اما آدم رو با تجربه مي كند” ،نصيريان در فيلم هالو

پانویس

*در مورد”کشتار ارامنه ” در جنگ جهانی اول در پایان سفر می نویسم.

منابع