فهرست
از مزدک تا بابک
” “مزدک پسر بامداد از اهالی استخر فارس و از موبدان زرتشتی بود و با افکار مانی همنوایی داشت .او مدتی نیز در امپراتوری بیزانس بسر برد و با فلسفه یونان آشنایی یافت . با آمیختن دین زرتشت و آراء افلاطون کیشی تازه آورد، اما این آیین نو جنبه اجتماعی پر رنگی نیز داشت :” اساس عقاید مزدک بر پایه مساوات افراد بشر در بهره وری از مواهب طبیعت و ثروت عمومی بنا شده بود .این عقاید در نظام حکومت ساسانی که مبتنی بر بسته بودن و اختلاف طبقات بود سخت مورد توجه طبقات فرودست قرار گرفت …. .
مزدک که سخنوری ورزیده بود و نفوذ کلام بسیار داشت به هواخواهی مردم مستمند از درباریان می خواست که دست به تعدیل ثروت زنند”. قباد پادشاه ساسانی ، از جنبش مزدکیان برای کاهش نفوذ گسترده زمینداران بزرگ و موبدان در امور کشور ،حمایت کرد.اما موبدان در پایتخت شورشی به کردند و قباد را برای مدتی از حکومت خلع کردند. نهضت مزدکیان سی سال به درازا کشید و موجب از هم گسیختن بسیاری از هنجار های اجتماعی شد : تصاحب زمین های زمین داران و تقسیم اموال آنان در میان بردگان و تهیدستان ، فروپاشی تولید و اغتشاش اجتماعی را در پی داشت و مخالفت با تعدد زوجات و داشتن حرمسرا در خانواده های ثروتمند ، به شکلی پیش رفت که مشکلات پیچیده ای به وجود آورد.
نتیجه جنبش اجتماعی مزدکیان :
پیروان آیین مزدک در پی اصلاح نظام بودند و سپاه و لشکری در اختیار نداشتند واساسا خواستار تصاحب قدرت سیاسی نبودند ،هر چند که مطالبات آن ها با سرکوب خونین بی نتیجه ماند .اما این مبارزات اجتماعی موجب پیدایش یک طبقه دهقان متوسط دربرابر خاندان های بزرگ زمیندار شد و سلطه فئودال ها و مغان بزرگ را بشدت کاهش داد و این امر به نوبه خود باعث رونق اقتصادی و کاهش فشار های اجتماعی گردید.
پس از مدتی اغتشاش و تنش ، جنبش مزدکیان توسط قباد و سپس انوشیروان به سختی سرکوب شد . اما چهل سال از تصاحب زمینها گذشته بود و در این فاصله یک طبقه گسترده خرده مالک بوجود آمده بود و از میان بردن آنها امکان پذیر نبود .پادشاهان ساسانی مجبور بودند برای اداره کشور به خواست آنها توجه نمایند . از همین رو قباد و به ویژه انوشیروان با حمایت همین طبقات فرودست توانستند دست به اصلاحات زده و سیستم مالیاتی را تعدیل نمایند و دست بزرگ مالکان و موبدان را تا حدودی از جان و مال روستائیان و پیشه وران شهری کوتاه نمایند . بویژه اینکه کسب مالیات از خرده مالکان آسانتر بود و میزان آن هم چشمگیر تر. علاوه بر این خرده مالکان مدعی سهم خواهی در قدرت سیاسی نبودند ، در حالیکه زمینداران بزرگ خواستار قدرت سیاسی در سرزمینهای خود را بودند. با تغییر توازن قدرت ، نو شیروان توانست اصلاحات مهمی را به اجرا درآورد:با رسیدگی به شبکه آبیاری ، کشاورزی را رونق بخشید و با گسترش امنیت موجب رشد صنعتگران ، پیشه وران و بازرگانان شد. خسرو انوشیروان با پذیرش فیلسوفان و دانشمندان رانده شده از بیزانس موجب شکوفایی علمی و فرهنگی در ایران گردید. در عهد او روابط فرهنگی با هند را نیز گسترش یافت و جندی شاپور مرکز علم و دانش امپراتوری ساسانی شد.هرچند که این تغییرات چندان عمیق نبود اما رونق اقتصادی و پیشرفت زندگی شهر نشینی در دوره را انوشیروان بدنبال داشت ، دستاوردهائی که نتیجه مبارزه مردم برای تغییر مناسبات اجتماعی بود که در خون آنها نیمه کاره باقی ماند ومجددا با قدرت گیری همان”نجبای” سابق ، زمینه سقوط دودمان ساسانی را آماده کرد.
نهضت مزدکی به اشکال مختلف تا دوره مغول ادامه داشت. گفته می شود که” پیروان مزدک به سرکردگی زن او ، خرمه، از تیسفون به ری گریختند و بخارا را مرکز فعالیت خود قرار دادند بعضی بر آنند که نام خرم دینی از نام او گرفته شده “.” ص 116 روزگاران
سرخ جامگان طبرستان و قیام بابک را هم در همین چار چوب دانسته اند . بابک خرمدین بیست سال این جنبش را رهبری کرد و لشکریان او در این مدت در جنگ و جدال با خلیفه و اعوان و انصار او بودند. آنها سرزمین های تسخیر شده با عدالت بیشتری اداره می کردند ، اما چارچوب قبیله ای ونبودن یک حکومت مرکزی مقتدر و دستگاه اداری منسجم و بعلاوه فضای خشونت آمیز آن زمان ، جنبش های اجتماعی را نیز بسمت جنگ برای بدست گرفتن قدرت سیاسی می کشید. در صورت پیروزی هم، خیلی سریع نظام پیشین باز تولید می شد بدون اینکه هیچ چشم انداز برای بهبود شرایط زندگی مردم تهیدست بدست دهد. و غالبا این چرخه موجب افزایش خشونت شده و شرایط تولید و معیشت مردم را هم مشکل تر می ساخت .
اصلاحات ، رونق تولید و اقتصاد و چشم انداز توسعه شهر نشینی که در پایان حکومت انوشیروان ممکن شده بود ، با بی کفایتی جانشینان او و سپس جایگزینی نظام سیاسی جدید از میان رفت . ورود و سکونت قبایل صحراگرد عربستان و سپس ترکان آسیای مرکزی نظام عشیرتی را در فلات ایران تحکیم نمود و عاملی منفی در راه تحول اجتماعی در جهت آبادانی و شهری نشینی شد .
…………………….
منابع:
-دانشنامه کوچک ایران ” ژاله متحدین ویراستار محمد جعفر محجوب.
-جنبشهای مذهبی در ایران جلد یک رفیع
-روزگاران زرین کوب
. …………………
برده داری در عهد خلفای عباسی
هرچند استفاده از اسرای جنگی همچون بردگان در ساختن تاسیسات همگانی مانند راهسازی ، سدسازی و شهر سازی… در دوره ساسانیان هم رایج بود ، اما برده داری به مفهوم خرید و فروش افراد در دوره بنی امیه و به ویژه عباسیان رواج گسترده ای یافت .
“بردگان چه کسانی بودند؟*
برده یا غلام یا عبید به پسران خردسال و خردسال و نوجوانان و مردانی اطلاق می شد که از سرزمین های غیر مسلمان مجاور با سر زمین های اسلامی به اسارت گرفته می شدند یا دزدیده یا خریداری می شدند و در سرزمین های اسلامی به فروش می رفتند .
اغلب خریداران بردگان و غلامان ، دربار های سلاطین و امرا و خلفا بودند. افراد وابسته به طبقه حاکم چون وزیران و صاحب دیوان ها نیز برده های متعدد داشتند . تعداد غلامان خواجه نظام الملک را هزاران تن ذکر شده است. ……این بردگان که از خانواده و قوم و قبیله خود جدا افتاده بودند …،طی یک برنامه و سازمان منظم تعلیم و پرورش میدادند و برای خدمات گوناگون آماده می شدند.بر اساس نوشته خواجه نظام الملک طوسی ، غلامان با توجه به اندازه خدمت و هنر و شایستگی درجه می گرفتند .
وجود غلامان در دربار و کثرت آنها موجب افتخار و شکوه و عظمت بود ، امین خلیفه عباسی خود در کار خرید و فروش برده بود . متوکل ، خلیفه عباسی به هنگام جلوس بر تخت خلافت در سال 232 ق دویست غلام و دویست کنیز از طاهریان هدیه گرفت …امرا و سلاطین از غلامان دست پرورده بعنوان نگهبان شخصی و نیز نیروی نظامی وفادار استفاده میکردند …. علاوه بر خلفای عباسی حکومت های محلی نیز از به این امر مشغول بودند ، حتی یعقوب لیث و عمر لیث صفاری که حکومتی نسبتا مردمی بودند بردگان را برای جاسوسی به کار می گرفتند…..ارزش اساسی غلامان در بی ریشگی و عدم وابستگی محلی آنان بود .آنان اغلب در سنین پایین از خانواده خود از مناطق دور دست یا دیار کفر بریده و به دارالاسلام آورده می شدند.ذهنشان با مفاهیم مورد نظر اربابانشان پر می شد و جسمشان برای جنگ پرورش می یافت.”*
در این دوره بردهداری اهمیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی داشته و از بردگان استفادههای جنسی و جسمی میشد ،؛ به طوری که زنان برای استفاده جنسی و مردان نیز برای استفاده جسمی و بیگاری بهره برداری میشدند و از حقوق بشری برخوردار نبودند. از بردگان زن معمولاً برای کار خانگی و ارائهٔ خدمات جنسی به مالکانشان استفاده میشد و گروهی نیز بر اثر توجه مالک یا بردهفروش به تعلیم موسیقی و شعر و ادب میپرداختند. اما بردگان مرد به کارهای متنوعی از قبیل محافظت از اشخاص، سپاهیگری و فعالیت در مزرعه یا کارهای بازرگانی مالک خود مشغول بودند. برخی بردگان مرد نیز اخته شده و به کارهای خانگی گماشته میشدند.
قیمت بردگان بر اساس سن، جنسیت، وضعیت و قابلیتهای جسمانی و نژاد و قومیت آنان تعیین میشد. بهطور کلی بردگان سفید از سیاه و زن از مرد گرانتر بودند. در سدهٔ پنجم قمری برابر دوازدهم م در اندلس گرانترین بردگان سفید به ترتیب بربرها، کاتالانها و گالیسیها بودند. بردگان در سدهٔ نهم در اسکندریه به ترتیب تاتارها، چرکسها، یونانیان، صربها و آلبانیائیها بودند. در بین بردگان سیاه هم بردگان حبشی که پوستی روشنتر از بقیهٔ سیاهان داشتند، از بقیه گرانتر بودند.
قومیت و نژاد بردگان در نوع کارهایی که از آنان درخواست میشد هم تأثیر داشت. زنان بربر برای کارهای خانگی و آمیزش جنسی و زادوولد مورد سوء استفاده قرار می گرفتند ، زنان زنگی به فرمانبرداری و نیرومندی معروف بودند و برای مراقبت از کودکان بکار گرفته می شدند و زنان یونانی را برای نگهداری از اموال گرانبها بخدمت می گماشتند.
جنبش بردگان در عهد عباسی**
” ابن اثیر در ضمن بیان حادثه های 255 هجری می گوید: درشوال این سال مردی در فرات بصره ظهور و خروج کرد که خود را علی ابن محمد خواند.او زنگیان را (سیاهان را که در بصره بسیار بوده و اغلب آنان بنده زرخرید بودند) با خود همراه و همگام کرد و بر ضد عباسیان قیام نمود ..به موجب این نقشه هر غلام موظف شد که در روز و ساعت معین صاحب خود را بکشد و زن و مال و خانه و املاک صاحبش به او تعلق میگرفت…… پس از شورش زنجیان یا زنگیان در زمان کوتاهی ، غلامان شهرهای بصره و واسط را متصرف شدند و دامنه شورش به شهر های دیگر عراق و همچنین بحرین گسترش یافت . شورش زنگیان پانزده سال از 255 تا 270 ق بطول انجامید و در این مدت نهایت وحشت و اضطراب را برای عباسیان به وجود آورد ” صاحب زنج” مردی عاقل و فاضل و بلیغ و شاعر بود و خود را از فرزند امام اول شیعیان می نامید.”. زنگیان در جنگ با با سپاه زمینداران و بزرگان عراق اغلب پیروز بودند زیرا سپاهیان این ثروتمندان از غلامان تشکیل می شد و آنها نیز به هنگام جنگ به لشکر زنگیان می پیوستند. آنها در بکار بردن خشونت و غارت و ویرانگری معروف بودند و عاقبت از سپاه خلیفه شکست خوردند .” علت شکست جنبش زنگیان این بود که پس از فتوحات اولیه و بدست آوردن غنائم و اسیران به تدریج خود دچار همان معایبی شدند که بر ضد آن برخاسته بودند . در نتیجه طرفداران آن ها دلسرد شدند و شور و هیجان اولیه از میان رفت ..جنبش زنگیان در قرن سوم هجری یکی از بزرگترین جنبش غلامان در تاریخ انسانی است …در این جنبش اجتماعی بقولی بیش از پانصد هزار غلام شرکت داشتند … درجه اهمیت و عظمت این جنبش بزرگ در مقایسه با جنبش معروف غلامان به رهبری اسپارتاکوس به خوبی آشکار است.”
*فصلنامه علمی -پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال چهارم شماره 11 صفحات 91-112: بررسی زمینه ها و علل به قدرت رسیدن بردگان و دون پایگان در سرزمین های اسلامی.
اسلامی” علی غفرانی
** این بخش برگرفته از کتاب” جنبش های مذهبی در ایران ” جلد دوم ص 677-697″ می باشد . درباره رهبر شورش یا صاحب زنج می نویسد: ” طبری این قیام گر پرشور ،علی ابن محمد را از خانواده ای زیدی میداند که از عراق گریخته و در قریه ای به نام “ورزنین “در حوالی شهر ری ساکن شد.