فهرست
حکومت شاه عباس 996-1038هجری /1587-1629م
پیش زمینه:
شاه اسماعیل پادشاهی صفویه را بنیاد نهاد. او نه خود را از تبار ایرانی میدانست ونه زبان بومی این سرزمین را به عنوان زبان در بار باز شناخت*. با این حال او توانست باشندگان فلات ایران را زیر فرمان یک واحد سیاسی – مذهبی گرد آورد.”دولت واحد صفوی ، با آنکه به دست حکام و سرداران ترک اداره می شد، تجدید استقلال ملی ایران و آرامش و آسایش دیر پایی را نوید می داد”*.در دوره صفوی وحدت جغرافیایی سرزمینی که روزگاری زادبوم امپراتوری های باستان بود دوباره بازسازی شد،قلمروی که در آینده نیز در قالب کشوری به نام ایران وارث کلیت فرهنگی تاریخی این مجموعه شد.
این فرایند در گستره اورازی در سده 16 و 17 میلادی شکل گرفت ،دوره ای که تعادل شکننده ای میان دو قدرت اصلی آن روزگار یعنی امپراتوری عثمانی که خود را تنها نماینده اسلام می دانست وقدرتهای بالنده اروپا ئی که به تازگی وارد عصر جدیدی شده اما همچنان کوله بار پیشین مسیحیت خود را حفظ نموده بودند. شاه تهماسب جانشین شاه اسماعیل در طول حکومت 53 ساله ، از جنگ میان این دو قدرت جهانی بهره برد و مرزهای قلمرو حکومتش را به مرزهای نا ننوشته ساسانیان رسانید و با استفاده از معاهده صلح آماسیه تا حدودی اوضاع داخلی کشور را سروسامان داد .وضعیت شکننده ای که با مرگ او به جنگ داخلی انجامید. *زندگانی شاه عباس اول نوشته نصرالله فلسفی جلد اول ص 18.
اهمیت دوره شاه عباس :
عهد عباسی از همه نظر در تاریخ ایران پس از اسلام یگانه بود: حکومتی مقتدر و متمرکز که امنیت جان و مال رعایا را از دستبرد سران قبایل و قدرتمندان محلی محافظت نمود، به نسبت گذشته مرز های کشور ثبات بیشتری یافت، وضع معیشتی اهالی بهتر و دزدی و فساد کمتر بود، اقتصاد داخلی رونق یافت و سهم عمده بودجه مملکتی را تامین میکرد( برخلاف گذشته که خزانه دولت عمدتا بر اساس جنگ ، غارت و چپاول تامین می شد)، روابط سیاسی و اقتصادی گسترده با کشور هایپیرامونی و اروپا موجب دسترسی به جایگاه ویژه ای در دیپلماسی جهانی شد که تحولات داخلی را یاری می داد.
در زمان حکومت شاه عباس در روستا ها تولید ابریشم ، کارگاه های نسخ ریسی ، پارچه بافی و سایر تولیدات دیگر در این رشته رشد فراوانی یافت . کارگاه های حرفه های مختلف نیز در شهرها دایر شد که بخش عمده آن به شخص شاه تعلق داشت و شمار فراوانی کارگر در آنها به کار مشغول بودند. تاسیس شبکه راه ها و پل و کاروانسرا موجب پیشرفت تجارت داخلی و خارجی شد. تا پیش از سده بیستم،در تاریخ ایران چنین تحولی یگانه است .در صورت ادامه چنین فرایندی جامعه عشایری ایران بیک جامعه شهری بدل می شد واقتصاد جنگی -غارتی مبتنی بر نظام عشیرتی به سوی جامعه تولید گرا تغییر مسیر می داد.
شوربختانه پیشرفت های این دوره تنهابه اداره مستبدانه شاه عباس استوار بود و شاه هیچ اقدامی برای ساماندهی یک نظام حکومتی که قادر به ادامه این راه باشد انجام نداد. شاه عباس بزرگ ایران را به مقامی والا رساند اما چون پایه ای نداشت بر زمین گرم فرو افتاد!
شرح وقایع:
شاه عباس فرزند حمزه میرزا و مهد علیا بود. مادرش بدست سرداران قزلباش کشته شد. این زن تباری مازندرانی داشت و به خاطر نقش سیاسی و هم غیر ترک بودنش مورد نفرت قزلباش ها بود.
زمانی که شاه عباس در 17 سالگی به حکومت رسید ، ایران در آشوب کامل بسر می برد ، قزلباشها در جنگ داخلی با یکدیگر امان مردم را بریده بودند. همسایگان از این فرصت استفاده کرده و ازبکان از شرق به خراسان حمله آورده و هرات را در سال 1588 میلادی تسخیر کردند . عثمانیان هم به آذربایجان یورش برده و تبریز را اشغال نمودند .شاه عباس در پیمان صلحی که در سال 1590 با عثمانی بست بخش بزرگی از کشور به آنها واگذار کرد تا بتواند در شرق جلوی پیشرفت ازبکان که شهر مشهد را هم اشغال کرده بودند،بگیرد. یک دهه بعد شاه عباس توانست ازبکان را از خراسان و عثمانی ها را از غرب کشور بیرون براند و پیمان صلح جدیدی با عثمانی منعقد نماید” .شاه عباس در تربیت قوای نظامی و جایگزین کردن سلاح آتشین به جای تیر و کمان در تاریخ نیروی نظامی ایران پیشقدم بود.وی با کمک برادران شرلی سه سپاه به وجود آورد ” دانشنامه .
گاهشمار عهد عباسی:
1587 آغاز حکومت.جنگ داخلی
1590 پایان جنگ داخلی. تبعید طوایف یاغی افشار و ذوالقدر از محل تولدشان به فارس و کرمان .
1595 الله وردی خان گرجی تبار حاکم فارس و سپس سپهسالار سپاه ایران می شود
1000هجری 1591 م تصمیم به تعویض پایتخت به اصفهان
1601 سفر شاه به مشهد با پای پیاده
1603 گنجعلی خان والی کرمان
1604-1013″ چهار صد هزار ارمنی به ایران کوچ داده می شوند” .راهبان کرملی
1607 یک ارمنی به عنوان سفیر عازم ونیز می شود.
1612 ساختن فرخ آباد و ساختمان جاده حاشیه خزر و جاده دومی که به سمت تهران و جنوب می رفت ( جمع آوری ابریشم)
1619 مزایده فروش ابریشم : کمپانی هند شرقی انگلستان مزایده را به تجار ارمنی باخت .ارمنی ها وارد کننده نقره به ایران
16414 به گفته اسکندر بیک شاه عباس 330 هزار برده از جنگ گرجستان آورد.
1624 فتح بغداد – ختنه کردن ارامنه شهر /بحران متی ص
1629- مرگ شاه در قصر فرح آباد( بهشهر)خ
خصوصیات شخصی شاه عباس:
شاه عباس به مدت 41 سال مستبدانه بر ایران حکومت کرد. او یگانه سکاندار و معمار اصلی تحولات کشور بود .از همین روی شناخت شخصیت او راهگشای فهم بسیاری از سیاستهای کلان کشور است. پژوهشگر تاریخ ، نصرالله فلسفی نویسنده “زندگانی شاه عباس” در کتاب دوجلدی خود در 1300صفحه به این مهم پرداخته است و او را چنین معرفی می کند:”شاه عباس جوانی با هوش و مدبر و جسور و قدرت جو و آهن دل و بی رحم و سخت کش بود..دولت ایران را به راهنمایی عقل و تدبیر او، در سیاست داخلی و خارجی راه تازه ای پیش گرفت که مایه قدرت وبلند نامی و شهرت آن در سراسر جهان گردید…” در بیان نقایص و عیوب او چنین می نویسد” این پادشاه خودخواه و مستبد بود ، بی رحم و سختگیر و سنگدل بود سخت کینه و انتقام جوی و زود کش بود .گاهی حق ناشناس و بی عاطفه بود . از خونریزی و کشتار بی گناهان باک نداشت .گاه چشم طمع بر املاک و دارایی دیگران می دوخت و گاه نیز در هوای زنی زیبا ، مردمی بی گناه و کشوری آباد را در آتش کشتار و غارت ناچیز می کرد.” ص 20 و 21
روشن بینی سیاسی استعداد فرصت جویی و قریحه نظامی او را یک سر و گردن از حکمرانان ایران پس از اسلام بالاتر قرار میداد. این مرد ریز نقش سیه چرده به راستی در خور لقب “بزرگ”بود!
شیوه به قدرت رسیدن:
عباس جوان در شهر هرات ناظر دسیسه های و توطئه های بزرگان کشوری و لشگری بود: مادرش، برادران و عمویش در این کشمکش ها کشته شدند و او خود با یک شیه کودتا حکومت را از دست پدر گرفت .او با فرهنگ عشیرتی و پر از خشونت رشد کرد.و “با آنکه هنوز کم تجربه و جوان بود ، غریزه حفظ حیات و تجربه سرنوشت پدر و برادر ، این اندازه به او آموخته بود که تمام این عوامل تهدید و خطر را نمی توان یکباره از میان برد…از این رو سران گستاخ ونافرمان قزلباش ها که مادر و برادرش به تحریک و یا مداخله آنها به قتل رسانده بودند، به تدبیر و حیله یک به یک از میان برد” روزگاران زرین کوب ص 686.
تحکیم قدرت وبرقراری امنیت:
شاه برای دستیابی به اقتدار فردیش نه تنها با حیله و تدبیر مدعیان قدرت را از میان بر می داشت بلکه از هیچ قساوتی هم در مقابل آنان فرو گذار نمی کرد، او بدست خود مخالفان را می کشت همچنانکه قاتل مادرش را شخصا سربرید . بیش از پانصد جلاد قوی هیکل داشت . و” دسته ای از آنا ن که /چیگین /نامیده می شدند ،کارشان این بود که مقصران را به فرمان شاه زنده می خوردند…. و بر این نیت الله الله می کشیدند”*/* این مجازات وحشیانه نفرت انگیز ظاهرا از دوره حکومت مغول و تیمور به یادگار مانده و به واسطه اسماعیل اول ، سرسلسله پادشاهان صفوی ، به شاه عباس رسیده بود. فلسفی ج1ص250/ در توجیه خشونت شاهان میرفندرسکی می گوید: “عدالت شاهانه ربطی نه به شرافتمندی دارد و نه به پروایی از گزند رساندن. خونریزی شاهان در واقع برای ترساندن مردم است و جلوگیری از ستمگری و خونریزی آنان ” به عبارت دیگر خشونت انحصاری /مونوپولیزه.
شاه همین خشونت را در مقابل دزدان و یاغیان و کارگزاران خطا کار دولتی و حتی بی گناهانی که دستور او را به دلیل ناآگاهی بکار نبرده بودند هم انجام میداد. او همانقدر که در برابر رقبا،دزدان و خلافکاران سختگیر بود ، در فکر معیشت “رعایای”خود بود .عدالت و بنده نوازی شیوه دیگر تحکیم قدرت شخصی او بود. شاه چون پدری دلسوز در فکر “رعیت” بود، و در مقابل از آنها توقع داشت تا غلام حلقه بگوش شاه باشند: سرسپردگی به شاه از کار آمدی حتی نسبت های قومی و یا مذهبی اهمیت بیشتری داشت. بدین گونه شاه با فرهنگ خشنی که از جامعه عشیرتی -غارتگری* کسب کرده بود وظایف شاهی را با تدبیر در زمینه امنیت داخلی و خارجی و عدالتی که حد و مرزش را اراده او تعیین می نمود ،اجرا می کرد.
روابط خارجی
شاه عباس هم عصر ملکه الیزابت در انگلستان، فیلیپ دوم در اسپانیا ایوان مخوف در روسیه و اکبر شاه در هند بود . ” به منظور همکاری برای رفع خطر عثمانی در سالهای-1609 1597 سفیر شاه عباس ، امپراتور هابسبورگ را در پراگ ملاقات کرد . در پی آن،سفیر امپراتور به حضور شاه ایران رسید “ص213 تاریخ ایرانیان به زبان فرانسه. شاه عباس در پی گسترش روابط تجاری با اروپا بود و در این زمینه با قدرت های بزرگ اروپا چون پرتغال ، اسپانیا ، جمهوری های ایتالیا ، هلند و انگلستان ، آلمان ، سوئد ، روسیه ، لهستان و..روابط سیاسی و تجاری برقرار نمود. اما سیاست حکومت ایران از نظر روابط با اروپاییان کاملا مستقل بوده و بر اساس منافع ملی دو طرف تعریف می شد. شاه عباس در این زمینه بسیار هوشمند ، عملگرا و پیشقدم برای همکاری بود و مصالح ملی بر هر امر دیگری تقدم داشت.
صفویه در آرزوی دستیابی به مرز های “سنتی” ایران در دوره ساسانیان بود: فرات در غرب ، ارمنستان و قفقاز در شمال غربی ، آمو دریا در شمال شرقی رود سند در شرق و خلیج فارس در جنوب . اما پس از شکست چالدران شاه اسماعیل پی به برتری نظامی سپاه عثمانی برد . در آن زمان هنوز ارتش عثمانی جزء قدرتمندترین نیروهای نظامی اروپا بود. پس از این شکست ، پادشاهان صفوی بسیار محتاطانه عمل می کردند و در موضع دفاعی قرار داشتند . روابط با اروپا در درجه نخست سیاستی کاربردی برای خنثی کردن خطر عثمانی بود و امور اقتصادی سیاسی کم اهمیت تر بود . محور اصلی سیاست خارجی شاه عباس دستیابی به اتحاد با کشور دشمن عثمانی بود .دولت عثمانی با تسخیر مجارستان و محاصره “وین” همه کشور های اروپایی را به لرزه انداخته بود. اروپاییان نیز در پی اتحاد با دشمنان عثمانی بودند **.تا پیش از روی کار آمدن صفویه ، اروپاییان با مسلح کردن سپاه اوزون حسن شاه قراقویونلو ها به سلاح آتش زا ، کوشیدند که امپراتوری عثمانی را در مرزهای شرقی اش تضعیف کنند . اما با از میان رفتن این قوم بدست شاه اسماعیل ، این بار ایران بود که طرف توجه اروپاییان قرار گرفت . بر خلاف شاه تهماسب که سفرای مسیحی اروپایی را نپذیرفت و حتی به دستور او “بر پشت سر این کفار خاکستر پاشیدند” ، شاه عباس هر چه در توان داشت در جلب کشور های اروپایی به خرج داد تا دست عثمانی را از خاک ایران کوتاه بیاید. شاه عباس بر خلاف شاه اسماعیل در پی کشور گشایی نبود، اما مدافع سرسخت مرزهای کشور بود و از گسترش عثمانی بسمت شرق جلوگیری می نمود.اما وجود یک حکومت شیعه در زمانی که عثمانی به پشتیبانی رعایای مسلمان برای جنگ با کفار احتیاج داشت ، خاری در چشم عثمانی بود . شاه عباس با تمام کشور های قدرتمند اروپا و پیرامونی در جنگ با عثمانی،ارتباط داشت ، در زمانی که پرتغال نیروی برتر اروپا بود، آنها با توافق ایران به خلیج فارس واردشدند و راه تجارت عثمانی از این طریق را سد نمودند. زمانی که اسپانیا در جنگ دریایی با عثمانی بود، سفیر شاه در دربار اسپانیا به آنها رهنمود میداد که راه مدیترانه به دریای سرخ را ببندند و بخش های آفریقایی را از خاک عثمانی جدا نمایند.**/سفرنامه دلاواله/ در مقابل اضافه خواهی های پرتغالی ها ،سردار گرجی تبار سپاه شاه،الله وردی خان با کمک هلند و انگلستان پرتغالی ها را از جزیره قشم و هرمز بیرون راند و برادران شرلی به سازماندهی و مسلح کردن ارتش ایران پرداختند و بدین ترتیب در دو مرحله دست عثمانی ها که تبریز را اشغال نموده بودند و قصد حمله به دیگر مناطق را داشتند از ایران کوتاه شد. در زمانی که شاه در سال 1518 خود را برای مقابله با حمله قریب الوقوع عثمانی حاضر می نمود، بیش از صد نماینده از کشورهای اروپایی در جشنی که در میدان بزرگ شهر شرکت داشتند***.شاه عباس از طریق این سفرا در جریان جنگ های عثمانی و کشور های اروپایی قرار میگرفت. زمانی که عثمانی با امپراتوری هابسبورگ در مجارستان در گیر بود ، شاه عباس از فرصت استفاده کرده و قوای عثمانی را از آذربایجان، ارمنستان و قسمتی از گرجستان بیرون راند / سال و محل جنگ قید شود /. گفتگو با همسایگان نزدیک عثمانی همچون تا تار های شمال دریای سیاه،گرجی ها،روس ها،لهستان و مجار ها بطور مداوم با دربار شاه در ارتباط بودند.
روابط با همسایگان
سیاست صفویه در رابطه با مغولان در هند نیز در مجموع صلح جویانه بود،اما از شمال شرقی ایران همواره در معرض حملات ازبکان بود.هرچند عثمانی و مغولان هند و ازبکان هم مذهب بودند ،علیرغم همکاری های موقتی هرگز نتوانستند نزدیکی اثر گذاری داشته باشند . اختلافات روسیه و عثمانی ،از خطر هر دوی این کشورها برای ایران می کاست.چرا که این دو کشور سیاست تعرضی نسبت به همسایگان داشتند .(به ویژه روسیه بیش از یک قرن بود که اشغال سرزمین های آسیایی را آغاز نموده بود و بالاخره موفق شد بخش هایی از مناطق شمال ایران را در دوره قاجاریه تصاحب نماید.)
در جنوب نیز، حمله اعراب و یا مشعشعیان عراق جنبه ادواری داشت و از حد مناطق مرزی عبور نمی کرد.آما در اواخر حکومت صفویه ، اعراب ، کرد ها ، بلوچ ها ، افغانها هر یک بگونه ای با حکومت مرکزی در گیر بودند.
پانویس
* ” زندگانی شاه عباس اول ” ص 17. در جای دیگر ی،در توصیف شاه اسمعیل نویسنده می گوید :” پس از پیروزی بر ازبکان شاه اسماعیل شیبک خان ،سر کرده آنان را کشت . “پس از فرمان شاه ازدحام صوفیان برای خوردن جسد شکیب خان به جایی رسید که جمعی تیغ ها کشیدند و به جان یکدیگر افتادند، و آن مرده به خاک و خون آغشته را مانند لاشخوران از یکدیگر می ربودند و می خوردند! /روضه الصوفیه ، نسخه خطی/…زندگانی شاه عباس اول ج1 ص250. همانجا:”اسماعیل اول در جنگ ها و قتل عام هایی که به عنوان ترویج مذهب شیعه کرد، نزدیک دویست و پنجاه هزار نفر را کشت./تاریخ انقلاب الاسلام ، نسخه خطی کتابخانه ملی تهران ص599/.
**شاه عباس در پی گسترش روابط تجاری با اروپا بود و در این زمینه با قدرت های بزرگ اروپا چون پرتغال ، اسپانیا ، هلند و انگلستان روابط سیاسی و تجاری برقرار نمود.باز پس گرفتن پایگاه های پرتغالی ها و گشودن جزایر قشم و هرمز با کمک نمایندگان شرکت هند شرقی صورت گرفت…اما به پرتغالی ها اجازه داد در بحرین به صید مروارید بپردازند و در بنادر کنگ و بندرلنگه قلعه و تجارتخانه بنا کنند . هلندی ها در بندر جاسک تجارتحانه و تاسیسات دفاعی بنا کردند . تا زمان شاه عباس دوم ، جنگهای اروپا و عثمانی برگ موثری در سیاست خارجی ایران بود ، اما با ضعیف شدن عثمانی در قرن هفدهم اروپاییان علاقه قبلی را در همکاری با ایران نداشتند.
*** دولا واله خود در این جشن شرکت داشته و گروه های مختلف اروپایی را نام میبرد بخش چهارم ص /صفوی ایران در بحران
منابع:
سفرنامۀ برادران شرلی در زمان شاه عباس کبیر | مترجم : آوانس | گویش ح پرهام
/watch?v=GoSuFg5_-m8&t=12551s&ab_channel=Ghasemgharehdaghi
…………………..
سفرنامه پیترو دلاواله | نویسنده: پیترو دلاواله |مترجم شجاع الدین شفا | آوای بوف | کتاب صوتی