پیدایش دودمان صفوی ،از تخته پوست درویشی به تخت پادشاهی.
فهرست
دودمان صفوی
از تخته پوست درویشی تا تخت پادشاهی
نزدیک شدن صوفیه با شیعه ، رشد فزاینده ایده های آخر زمانی، لزوم دستیابی به محدوده مستقل و متعین جغرافیایی که از جهت دینی ، فرهنگی و گذشته تاریخی متفاوت از همسایگان باشد موجب روندی شد که از دوره متاخر ایلخانیان شکل گرفته، سپس با جنبش سربداران و سادات مرعشی مازندران و گسترش شیعه به عنوان یکی دیگر از عوامل “یکپارچگی ایران ” این فرایند در عهد صفوی به فرجام خود رسید.”صفویه با شمشیر قزلباشهای ترکمن بر ایران چیره شد با کمک مجتهدان حله و جبال عامل تشیع را دین رسمی حکومتی نمود، بوسیله غلامان خاصه گرجی وچرکسی رقبای حکومتی را از میدان بدر و امنیت را بر کشور حاکم کرد،وبا ثروت و توانایی تجار ارمنی جاده و کاروانسرا وشهر اصفهان را بنیاد نهاد. در دوره پایانی عصر صفوی ، از این همه تنها ملایان در صحنه باقی ماندند که آنهم با یورش چند یاغی از پا درآمدند” مینورسکی
نزدیک شدن صوفیه و شیعه .
صوفیه در طول تاریخ خود در ایران در زمینه های مبانی اعتقادی، نگرش به جهان هستی رابطه با حکومت و ثروت دگردیسی فراوانی داشته است .تفاوت زیادیست میان صوفیان که به دور از جاه و ثروت در پی پیوندی روحانی با جهان هستی بودند با خاندان هایی صوفی که ریاست خانقاه ها ثروتمند را در اختیار داشتند.” جستجوی فردی سالک برای دستیابی به منبع فیض بدور از اغیار و دوری جستن از قدرتهای سیاسی و بی اعتنایی به جاه و مقام و ثروت انجام می شد.این ایده ها برای توده مردمی که ظلم حاکمان و ماموران آنها جذابیت فراوانی داشت.زبان احساسی و روا داری صوفیان نیز بر خلاف آرای خشک متشرعین که موجب جنگ و جدال بود ، برای توده های مردم گیرا تر بود و موجب صلح و آرامش درونی میشد”. میراث تصوف جلد اول
گرایش توده مردم به آزادگی سالکان ، بزودی موجب پیدایش نهاد های ثروتمند و قدرتمندی شد که بر خلاف نهاد های حکومتی که هر روز دست به دست می شدند از ثبات و امنیت برخوردار بودند . نفوذ کلام و قدرت شبکه های اجتماعی صوفیان هر روز گسترش می یافت . نه تنها حاکمان محلی بلکه سرداران جنگی بیگانه کوشش داشتند با وقف کردن اراضی و کمک های مالی به صوفیان خود را شریک این پشتوانه توده ای نمایند . از امرای ترکمن گرفته تا حاکمان ایلخانی و حتی تیمور لنگ* هریک خود را مقرب آستان شیوخ صوفی میدانستند و به ویژه خانقاه های مستقر در گیلان و آذربایجان اجر و مقام ویژه ای یافتند.
از دیگری سوی در طول حکومت امویان و عباسیان ایران و به ویژه طبرستان و دیلم پناهگاه شیعیان (زیدیه ، علویان و بعد ها اسماعیلیه) بود. آنان نیز هریک برای خود پیروانی داشتند و شبکه های اجتماعی گسترده ای را سازمان داده بودند و در مبارزات مردم این نواحی بر ضد حکومت خلفا و کارگزاران آن دست داشتند.
اساسا در جامعه دینی ، جنبش های اجتماعی در چارچوب تفکرات مذهبی نمایان می شود و سرکوب شیعیان و صوفیه به دست حاکمان سنی مذهب این دو جریان را به یکدیگر نزدیک تر کرد .از میان رفتن دستگاه خلافت عباسی صحنه را برای گسترش گرایشات اقلیت آماده نمود، به ویژه آنکه در آندوره حکومت عثمانی تحت تاثیر صوفیان بکتاشی سیاستی مدارا گر در مقابل دیگر مذاهب اسلام داشت .
زمینه تجدید حیات” کشور ایران”
با آغاز خلافت عباسی ، حاکمان محلی در فلات ایران جان تازه ای گرفتند که حکومت صد ساله دیلمیان ( آل بویه) فراز تاریخی آن بود . یورش قبایل ترک این روند را کند کرد اما با استقلال سلجوقیان ایران از سلجوقیان روم( آناتولی) برای نخستین بار بخش اعظم فلات ایران از داخل فلات ایران اداره می شد .هرچند حمله ویرانگر مغول آسیبی جبران ناپذیر به ایران رسانید ، اما فرزندان هلاکو با جداسری از خان بزرگ مغول در چین ، حکومت مستقلی به در واحد جغرافیایی ایران تشکیل دادند روند بازسازی “کشور ایران”یک گام به پیش رفت.
زمینه ژئوپلیتیک بازسازی “کشور ایران”
در شمال شرقی ایران قبایل ترک ازبک حاکمیت داشتند و گاه بگاه شهر های خراسان را تسخیر و یا غارت می کردند .در غرب فلات ایران هم امپراتوری مقتدر عثمانی قرار داشت . این هر دو حکومت سنی مذهب بودند. قبایل ترکمن حاکم در شرق آناتولی و شمال ایران هر یک برای هویت بخشیدن به حاکمیت خود ،مذهبی متفاوت با همسایه خود انتخاب کرده بودند** : در برابر امپراتوری عثمانی سنی مذهب ، قبیله آق قیانلو”گوسفند سپیدان” مستقر در میانه آناتولی پیرو مذهب شیعه بودند و قبایل قره قویانلو که همسایه ترکمن های مستقر در ایران بودند پیرو مذهب سنی حنفی.
بنیاد دودمان صفوی :
بنیانگذار پادشاهی صفوی ،شاه اسماعیل در چنین شرایطی رشد کرد . پدران او همراه قبایل ترکمن آذربایجان در رقابت و جنگ با دیگر قبایل ترکمن به ویژه آق قویونلو های سنی مذهب بودند. اسماعیل که در دامان صوفیان گیلانی پرورش یافته بود ، پیرو شیعه بود . بدین ترتیب از یکسو از پشتوانه حمایت شیعیان گیلان و طبرستان برخوردار بود و هم ترکمنهای شیعی آذربایجان و شرق آناتولی انگیزه اعتقادی فزاینده ای برای مقابله با قبایل رقیب سنی مذهب می یافتند . شاه اسماعیل پیرو شیعه دوازده امامی بود و بدین ترتیب خود را از تجربه منفی شیعیان اسماعیلی الموت مبرا می کرد و از سوی دیگر پیروانش او را مرشد کامل و نایب ” امام زمان” می دانستند . در آن روزگار انتظار قریب الوقوع ظهور ناجی از سوی بسیاری از فرقه های شیعی و صوفی تبلیغ می شد. اسماعیل بر پایه چنین انتظاری مدعی حکومت بر ایران شد. او هم شاه ایران بود و هم مرشد کامل صوفیان صفوی. پادشاهی و تشیع در یک قالب جمع شد. صفویه و شیخ صفی (جد اعلای اسماعیل) بر عکس دیگر فرقه های صوفی بر رعایت شریعت در میان مریدانشان تاکید می کردند و در نتیجه زاویه کمتری با مجتهدان شیعی داشتند و این نزدیکی از طریق حیدر آملی باز هم بیشتر شد و پایه ایدئولوژیک نهضت صفوی را پا بر جا تر نمود.” طریقت آنان از جنبه محلی خارج شد و به نهضتی مذهبی تبدیل شد که نفوذ آن در ایران ، سوریه و آناتولی گسترش یافت…….معیار جانشینی مرشد موروثی شد و معلوم گشت که طریقت همچون نردبانی است برای رسیدن به قدرت سیاسی ” نقل به معنی از کتاب ایران عصر صفوی .ص8
شاه اسماعیل بنیانگذار پادشاهی صفوی(24-1501/30/907هج) 23 سال سلطنت
“در جوامع ماقبل عقلانیت کاریزما عظیم ترین نیروی انقلابی است. عوامل سنت و کاریزما مشترکا ، تقریبا کل جهت گیری کنش را تعیین می کردند.” ص 138 ماکس وبر و اسلام
اسماعیل هفت ساله بود که توسط قزلباش های فدایی طریقت صفوی از خطر دستگیری رهانیده شد و از آذربایجان به گیلان منتقل و در جایی امنی پناه گرفت.او وارث ریاست طریقت بود : .پیش از او سالها بود که طریقت صفوی از یک نهاد صوفی گری محلی به یک فرقه پنهانی مذهبی ، با تشکیلات منظم تبلیغی در میان قبایل ترکمن بدل شده بود .هدف این مبارزات کسب قدرت سیاسی بود و نسل به نسل شیوه های های جدیدی برای دستیابی به قدرت بکار گرفته می شد . شیخ صفی و اولادش سنی مذهب بودند اما در سده نهم هجری /پانزدهم ، در عهد خواجه علی رهبر طریقت تعالیم نیمه مخفی طریقت صفویه آشکارا رنگ شیعی گرفت .
نوه او “جنید”علاوه بر مرشد کامل ، لقب سلطان را هم که نشانه تسلط سیاسی بود ، بر القاب پیشین افزود و مریدان صوفی را به غازیان صفوی مبدل نمود و روحیه جنگجویی را در قالب رابطه مرید و مراد بکار گرفت .او با ایجاد پیوند زناشویی با دختر رئیس طایفه آق قویونلو ، اوزون حسن دست به اتحاد سیاسی قبایل شیعی در برابر عثمانی ها و قره قویونلو زد.” این دگرگونی تا زمان شیخ جنید به حدی رسید که به واقع تخت پوست درویشی ایشان همان تخت پادشاهی گردید”. دانشنامه ص170 جانشین سلطان جنید ، پسرش حیدر با ابداع کلاه سرخ دوازده لبه برای فدائیانش بر ارادت مریدان و تابعیت آنان از مرشد کامل افزود .اما پس از مرگ اوزن حسن اتحاد میان دو گروه شیعی به دشمنی گرائید و مرشد جدید طریقت صفوی،علی ،برادر بزرگ اسماعیل در جنگ با سپاه رقیب کشته شد.
با این حال طریقت صفوی در طول دو سده با تبلیغات گسترده توانسته بود تشکیلات آهنینی*** از مریدان را در چارچوب روایط قبیله ای بنیان نهد که با هدف بدست آوردن قدرت سیاسی در جنگ با کفار مسیحی و رقبای سنی ترکمن در سپاهی رزمجو سازماندهی شده بود .ستیزه جویی ایدئولوژیک صفوی علیه عثمانی هر روز شدید تر می شد. جنگ داخلی میان رقبا و ضعف نظامی دشمن زمینه را برای اسماعیل جوان مهیا کرد. او ابتدا برای انتقام خون پدر و پدربزرگش به شیروان شاه حمله کرد و پس از کشتن او منطقه آران و شهر باکو را تسخیر نمود و سپس رو به سوی تبریز ، پایتخت آق یانلو نهاد و با اینکه سپاهش کم شمارتر از رقیب بود ، به دلیل روحیه رزمجویانه قزلباش ها ، سپاه دشمن را تارومار کرد و” بیش از 8000 نفر از افراد آق قیانلو در میدان جنگ از پا درآمدند. با این پیروزی قاطعانه ،اسماعیل اداره آذربایجان را به دست گرفت و وارد تبریز شده و در تابستان 1501/907 در این شهر تاجگذاری کرد ….انقلاب صفویه بعد از دو قرن تدارک، واقعیتی تحقق یافته بود.و تشیع دوازده امامی مذهب رسمی کشور جدید صفویه شد.” ص 25
“آشکار است که بر قراری تشیع در کشوری که حداقل بطور رسمی قسمت اعظم جمعیت آن سنی بود کار آسانی نبود. شماری از اهل سنت به مذهب جدید گرویدند و عده بیشتری به دربار تیمور یان در هرات و به بخارا پایتخت ازبکان کوچیدند..اما این عمل قاطع اسماعیل ،امنیت دولت را تضمین میکرد و به ویژه تمایزی آشکار با امپراتوری عثمانی ، قدرت حاکم جهان اسلام ،به حساب می آمد و قلمرو دولت صفوی را هویتی ارضی و سیاسی می بخشید” ص .29
شاه برای قدردانی از سران قزلباش علاوه بر القاب و عناوین املاک کشور را نیز به عنوان تیول به ایشان اعطا کرد . شاه اسماعیل در اندک زمانی امیران” سپید گوسفند “را شکست داد و همدان و شیراز و استرآباد و سپس دیار بکر ، تفلیس و عراق را تسخیر کرده اماکن مقدس شیعیان را در اختیار گرفت. هرات را به قلمرو خویش افزود و ازبکان را تا آمو دریا به عقب راند . اما در سال 1512 میلادی درجنگ با سلطان عثمانی در چالدران شکست خورد ، سلیم مخوف سپاه قزلباش را تار و مار کرد و بیش از 40 هزار شیعه را از 7 ساله تا 70 ساله راقتل عام کرد و تا تبریز به تسخیر سپاه عثمانی در آمد . سیاست شاه اسماعیل در عقب نشینی از در آذربایجان سیاست زمین سوخته و از میان بردن چاه ها و قنات ها بود که موجب بی خانمانی مردم محلی و خسارت منابع طبیعی می شد . عثمانی ها نتوانستند در تبریز بماند و شاه به پایتخت بازگشت و دستور مرمت خرابی ها را داد.
نخستین نتیجه شکست چالدران این بود که اعتقاد قزلباشها به اسماعیل بعنوان موجودی الهی یا نیمه الهی از میان رفت.قزلباشان تا آنزمان خود را شکست ناپذیر می دانستند “پیوند دینی میان اسماعیل و مریدانش را دعاوی خداگونه وی سخت نیرو می داد ..مریدانش گاهی بدون زره و با سینه برهنه حمله می بردند و فریاد میزنند “شیخ شیخ ، تا در راه او بمیرند” در باب صفویان ص 62. شاه اسماعیلدر این جنگ ها از خود رشادت زیادی به خرج داد و نوشته اند که با شمشیر به توپچی های عثمانی حمله ور می شد، اما اسارت خانواده او به دست سلطان عثمانی همراه با شکست چنان او را آزرد که گفته اند دیگر هرگز کسی او را خندان ندید” دانشنامه ص .171
نشانه زوال اعتبار اسماعیل از پی جنگ چالدران ، زوال اقتدار شخص وی در مقام نهاد حکومت را بهمراه داشت و موجب افزایش قدرت روسای قبایل ترکمن شد . در ده سال پایانی حکومت وی نه تنها دیار بکر بلکه بسیاری از ایالات شرقی نیز از دست رفت …اسماعیل کوشید تا غم دل را با شاد خواری از میان ببرد ” به استیفاء لذات و شرب باده خوشگوار و به استماع نغمات و مشاهده جوانان گل رخسار مشغول بود” در باب صفویان ص 63. وی در سی و هشت سالگی در به هنگام شکار در ناحیه ای از قفقاز بیمار شد و درگذشت .جسد او را در آرامگاه شیخ صفی الدین به خاک سپردند.
اهمیت شاه اسماعیل این بود که با به رسمیت شناختن شیعه همچون مذهب رسمی ، طوایف مختلف ایران را در مقابل عثمانی متحد کرد واز تسخیر آتی فلات ایران بدست عثمانیان جلوگیری کرد .امپراتوری عثمانی حود را نماینده یگانه اسلام می دانست و سلطان سلیم مخوف به عنوان خلیفه مسلمین سرزمین های عربی سوریه و مصر را تسخیر نمود و پاسداری مکه و مدینه را در اختیار خود گرفت . شاه اسماعیل توانست با پی ریزی دودمان صفوی از تبدیل ایران به یک ایالت امپراتوری عثمانی جلوگیری نماید .
اما شاه اسماعیل در شقاوت دست کمی از همتای عثمانی خود نداشت 🙁 هر یک از سلاطین ایران که در میدان جنگ به دست او گرفتار می شد ، در قفس آهنین حبس میکرد و گاها آنها را کباب میکرد و گفته اند که اسماعیل چنین فرموده است :” هر کس از جمله معتقدان است ، به قدر نصیب لقمه ای از آن کباب میل کند”. اشتیاق غازیان چندان بود که نه گوشتی باقی ماند و نه استخوانی ) در باب صفویان ص47. با این حال تا زمانیکه او زنده بود،قزلباشی ها سر به اطاعت او داشتند و امنیت حکومتی بر قرار بود .
گاهشمار
1502 تاجگذاری شاه اسماعیل اول
1505 تسخیر دیاربکر توسط عثمانی
1507 تسخیر جزیره هرمز توسط ناوگان پرتغال و به دنبال آن اشغال سواحل خلیج فارس
1508 شاه اسماعیل آق قیانلو را شکست می دهد و عراق را تسخیر کرده اماکن مقدس شیعیان را در اختیار می گیرد.
1512 باز پس گیری خراسان و شکست شکیب خان ازبک
1514 پیروزی عثمانی در جنگ چالدران
1522 تسخیر شهر قندهار در جنگ با گورکانیان هند.
………………………………..
پانویس
ا* تیمور سه بار به دیدن مرشد کامل صفوی رفت و مال فراوان و دهات زیادی را در اختیار او قرار داد . بنا به روایت سلسله النسب تیمور اراضی این دهات که تا اصفهان و همدان گسترده بود را وقف اولاد ذکور او کرد .” آخرین ملاقات تیمور با خواجه علی پس ار جنگ آنقوره”آنکارا” پساز پیروزی تیمور بر سلطان عثمانی بود. به درخواست خواجه علی تیمور زندانیان قزلباش را هم آزاد نمود”.”کتاب عالم آرای عباسی”
ب** یاری گرفتن از “دین ” برای استوار کردن هویت قومی در برابر همسایگان، رخدادی رایج در طول تاریخ است .چند نمونه در همسایگی ایران: مسیحی شدن ارمنستان در سده سوم ، قوم ترک تبار خزر در سده هشتم پیرو دین یهود شد در صورتیکه اقوام همسایه ترک همه به اسلام گرویده بودند . گوسفند سپیدان همسایه عثمانی به مذهب شیعه گرایش داشتند و “گوسپند سیاهان” همسایه صفوی ، سنی بودند.
ج*** مینورسکی این تشکیلات را به حزب بلشویک به رهبری لنین تشبیه کرده است .هر دو تشکل در طی سالها میان توده مردم تبلیغات منظم و پنهانی سازماندهی شده ای را به منظور کسب قدرت سیاسی انجام میدادند.
منابع