فهرست

 اشارتی به پاره ای از جنبه های اجتماعی  دوره هخامنشیان 

 

                        “آب در خوابگه مورچه گان ”                                                                               

 

کنجکاوی در زندگی گذشته گان ، از ویژگی های انسان است . او که بخش کوچکی از هستی بیکران است در جستجوی پاسخ به پرسش های هستی شناسانه  به گذشته و سرنوشت آتی خود می پردازد . انسان از معدود موجوداتی است که  خاطره  مردگانش را  با آداب  رسوم  به یاد می سپارد.  اما روایت انسان از گذشته در هر دوره  ، نسبت به سطح آگاهی و ابزاری که در اختیار دارد تغییر می کند . برخی در انبان تاریخ به دنبال رخداد هایی می گردند تا غرور شخصی و یا ملی خود را به نمایش بگذارند . در نتیجه انتخاب آن ها از شواهد تاریخی  گزینه ای و یک جانبه می باشد . اما امروزه  پیشرفت تکنولوژی ،  ابزاری در اختیار پژوهشگران تاریخ  قرار داه  که با ” راست آزمایی” ،بسیاری از روایت های گذشته را به چالش می کشد .  بازبینی روایات تاریخی گذشته ناخشنودی همگانی را در بر داشته ! چرا که  پیچیدگی و چند وجهی بودن رخداد ها  و شخصیت های تاریخی ،با بسیاری از پیش فرضهای ما در تعارض است .

              پاره ای از جنبه های اجتماعی دوره هخامنشی

 

 

داریوش شاه ، بناینگذار سامان اداری امپراتوری هخامنشی . دیوان اداری که قرن های مورد استفاده حکومت ها در قرار گرفت

 یا آوری :

– شیوه زندگی قبایل مهاجر آریایی تا پیش از آمدن به  فلات ایران شیوه دامداری و کوچ نشینی  بود. زنان در این جوامع از جایگاه مناسب تری نسبت به هم جنسان خود در شهر های میانرودان داشتند . با شهرنشین شدن  قبایل آریایی ودر اثر همزیستی با اقوام بومی، گرایش به پدر سالاری در میان مهاجران نیز تشدید شد .

 در زمینه اداره  أمور قبیله، مشاوره جمعی رسم رایج بود   و از حکومت استبدادی فردی که در امپراتوری های میانرودان  اعمال می شد ، فاصله داشت.  اما در گذر زمان  تمرکز قدرت فردی جایگزین  حکومت جمعی شد تا جائیکه در امپراتوری هخامنشیان ،  شاه شاهان  دارای  قدرت مطلقه بود

 فرهنگ قبایل هند و ایرانی  شفاهی بود و آن ها  نوشتن نمی دانستند.

 

 

 

            شهر و روستا

 

امپراتوری هخامنشی ، دیوان اداری چنین سرزمین های پهناوری ، دستاوردی مهم در نظام سیاسی دانسته می ش

    پیش از مهاجرت *قبایل  هند و ایرانی ، شهر های هزاره سوم ق.م  در فلات ایران از میان  رفته  و به همراه آن پیشه وری و صنعتگری هم به رکود دچار شده بود  . در ابتدای هزاره نخست مهاجران و بومیان فلات ایران بخش های گسترده تری از فلات را تصاحب کردند و کشت و کار خود را توسعه دادند. فعالیت  اصلی  این باشندگان ، کشاورزی بود که با سخت کوشی کمبود آب و زمین های حاصلخیز را جبران می کرد .آن ها با کندن کاریزها( قنات ها ) آب را کیلومتر ها  از کانال های زیر زمینی هدایت می کردند تا به کشتزار های خود در اطراف کویر برسانند . زحمتی، که هم پیشه گان آنها در میانرودان (در کنار دجله و فرات) و یا کشاورزان ساحل آمودریا و سیردریا و دره سند نداشتند . کشاورزان داخل فلات ایران با همه  سخت کوشی خود ثروت کمتری از همسایگان خود تولید می کردند. پراکندگی روستا ها  و اندک بودن شمار روستائیان   از مشخصه های فلات ایران  در این دوران بود** .

 شمار شهر ها در نیز در داخل فلات ایران نیز در مقایسه با نواحی مجاور فلات بسیار اندک  و کوچک  بود . شهر های میانرودان  حتی در هزاره نخست ق.م  دارای صنعتگری و پیشه وری پیشرفته ای بود و تجارت هم به گسترش این فعالیت ها شتاب  می بخشید .

   پیدایش دولت ها در داخل فلات ایران  موجب تاسیس شهر های جدیدی شد که عمدتا مرکز قدرت سیاسی ، اداری و نظامی بود. بخش صنعتگری و تجارت نقشی فرعی داشت. هر چند که فلات ایران ، مسیر اجباری تجارت میان شرق و غرب بود .

داریوش شاه در پی مشروعیت : “اهورمزدا ، چون این سرزمین را در شورش دید به من اش سپرد”

 شیوه حکمرانی که در میان قبایل آریایی شکل مشورتی داشت تحت تاثیر شرایط جدید و به ویژه سنت حکومتی امپراتوری های میانرودان  و مصر  به شیوه استبداد فردی گرایش یافت .جایگاه شاهان به عنوان نماد زمینی برای نگهداری از نظام کیهانی بر فراز جامعه قرار گرفت . هم او بود که  گفته اش قانون و اجرای دستوراتش برای رعایا امری اجباری  قلمدادشده  و سرپیچی از دستورات  به عنوان “دروغ” محسوب می شد که هدفش بر هم زدن نظام حکومتی و در نهایت تعادل عالم بود.*3

 

شاه و رعایا : تصوری گویا از جایگاه رعایا

             ساختار اجتماعی ، نقش  شاه ( مشروعیت و وظایف و اختیارات ) ، دیوان

 

مالیات و “هدیه” به شاه شاهان و ساتراپ ها نماد تجدید عهد به رعایا بود

 

    نظام حکومتی که به ویژه از دوره داریوش یکم شکل گرفت بر پایه اشرافیت قوم پارس بنا شده بود . ساتراپ ها و سرداران سپاه  بیشتر از میان برادران ، داماد ها و بستگان نزدیک شاه بزرگ انتخاب می شدند. آنها طبقه ممتاز جامعه بودند  که از امتیازات منحصر به فردیبر خورداربودند. در ابتدای دوره هخامنشی اشرافیت دیگر قبایل (به ویژه ماد ها) و سرزمین های  تسخیر شده جایگاهی نزدیک به  مرتبه اشرافیت پارسی داشتند ،مقامی که با گذر زمان افت کرد و موجب شکننده شدن ساختار سیاسی هخامنشیان گردید. ساتراپ های پارسی از جایگاهی همانند ” شاه” در قلمرو خود داشتند و تنها در مقابل شاه بزرگ یا شاه شاهان پاسخگو بودند

 

 

 

 

 

داریوش شاه دین را در خدمت حکومت گرفت اما نقشی یگانه در ساماندهی دستگاه اداری امپراتوری داشت .

   عامل جدیدی که از دوره داریوش وارد ساختار سیاسی حکمرانی شد ، بکارگیری امر دین برای تحکیم قدرت سیاسی بود.داریوش برای استوارتر کردن مشروعیت لرزانش ، خود را منتخب “اهورمزدا” خواند .و بیش از صد بار واژه اهورمزدا در سنگ نوشته ها تکرار شد  ( 66 بار در کتیبه بیستون)*4،  که  نشانگر گسترش آیین مزد بستی در غرب ایران است (در دوره ای که هنوز آیین زرتشتی چندان در غرب فلات رایج نبود ). مغان که أمور دینی را در میان اقوام آریایی ساکن فلات ایران بدست داشتند به یکی از 7 طایفه مادی تعلق داشتند و در کنار کارگزاران حکومتی یکی از طبقات ممتاز دوره هخامنشی محسوب می شدند.

سرداران لشگری و بزرگان کشوری از خاندان سلطنتی بودند

 

    شمار دبیران و کارگزاران لشگری و کشوری  در زمان داریوش شاه گستردگی زیادی یافت . جمع آوری مالیات و ثبت و توزیع آن در پهنه امپراتوری به شمار زیادی کارگزار نیاز داشت . برخی از مقامات  اداری به صورت موروثی در خانواده کارگزارن باقی می ماند .برای نمونه خزانه دار هایی که در زمانی دراز در این سمت خدمت می کردند ، بسیاری اوقات  مقامشان به فرزندان آنها سپرده می شد .  اسناد به دست آمد ه در تخت جمشید حاکی از نام خزانه داران و دیگر کارگزاران دولتی است.

کشاورزان ، پیشه وران و بازرگانان نیز  رعایای شاه بودند .آنها گاهی  مستیما برای  شاه بزرگ و  ساتراپ ها  در بخش کشاورزی و  کارگاه های شاهی بکار مشغول بودند . شماری نیز  مستقل بوده و مالیات می پرداختند و مدتی از سال را به عنوان سپاهی و یا کارگر در کارهای ساختمانی و یا عمرانی به کار گرفته می شدند. برخی از ایالات (ساتراپی ها ) به دلایل سیاسی یا اقتصادی رعایا را از پرداخت مالیات  برای مدتی معاف می شدند مانند ساتراپی بابل و یا ماد  .اما رعایای ساتراپی پارس بطور کلی از پرداخت مالیات معاف بودند.

  گروه دیگر رعایا ،اسرای جنگی و یا قبایلی بودند که مورد خشم شاه قرار گرفته و  به بیگاری در امور مختلف مجبور می شدند. همه این گروه های اجتماعی جز رعایای” شاه بزرگ ” بشمار می رفتند و می بایست از قوانین و فرمان او تابعیت کامل داشته باشند.

……………………….

 پا نوشته ها 

 

مهاجرت* این قبایل از آسیای مرکزی به فلات ایران در درازای بیش از یک هزاره انجام گرفت و آن ها  در دسته های کوچک حرکت می کردند و گویا سکونتشان در کنار بومیان ایران زمین با آرامش همراه بوده است   :ماد ها در شمال غربی ، پارسها در جنوب غربی و پارت ها در شمال شرقی فلات  جایگزین شدند و شماری بسیاری از این قبایل به شیوه زندگی  مردم بومی  ،به  یکجانشینی روی آورده و   کشاورزی فعالیت اصلی آن ها شد و دامداری در کنار آن ادامه یافت .

** پیش از مهاجرت آریایی ها به فلات ایران ، قبایل دیگری از تیره هند و اروپایی از ناحیه  اوکراین و سوی شمال غربی وارد فلات شدند  ، گفته می شود  برخی از قبایل زاگرس و پس از آنها کاسپین ها در زمره این قبایل بودند.

*3- نقش این ویژگی های طبیعی ( کمبود آب و زمینهای حاصلخیز ، کمبود و پراکندگی جمعیت  در روستا های دور افتاده ) در مناسبات تولیدی و شیوه حکمرانی  در درازای تاریخ ایران نمایان است.

*4 -نقل قول از داریوش.برگرفته از کتاب پیدایش امپراتوری ایران (آخرین یافته ها) ص 99 تا 106

 مفهوم “عدالت “در ایران باستان همچون یونان به معنی باقی ماندن هر فرد در جایگاه اجتماعی خودش بود و حاکم عادل حافظ ثبات چنین نظامی محسوب می شد.   این ایده را ارسطو تئوریزه کرد و پس از اسلام فارابی  در کتاب “مدینه فاضله” بدان پرداخت و همین برداشت از “عدالت” تا دوره مشروطیت حاکم بر سپهر احتماعی -سیاسی ایران بود.

 

*5″چون اهورامزدا این سرزمین را در آشوب دید ، به من اش داد ..*4

……………………………………..

منابع

پژوهش های ها بر ییان از دنیای هخامنشی یکی از مراجع اساسی شناخت دوره هختمنشی است که در این کتاب 1200صفخه ای بخشی از آن آمده است
داریوش نوسته پییر بریان
کاخ های داریوش
ایران باستان کتابی است که در سال 1993 در آلمان به چاپ رسید و اثریست”روشمند، تحلیلی،فشردهو مستند”
“ویژگی این کتاب بررسی مسئله پیچیده ایران و هویت ملی آن از چشم اندازی تاریخی در پرتو یلفته ها و پژوهش های تازه است