فهرست

پیدایش روسیه در سپهر سیاسی اورازی

شمال روسیه ، منطقه جنگلی،سرد با شمار اندک باشندگان. جنوب دشت های اور ازی باشندگان طوایف ایرانی ، ترک ، تا تار….

روسیه به عنوان پهناور ترین کشور جهان ، در چند سده گذشته نقشی مهم در رخدادهای اروازی و جهان داشته است . “روسیه” تا پیش از سده شانزده از قلمرو هایی کوچک و خودمختاری  تشکیل میشد که  پرنسس های وایکینگ تبار و اشرافیت اسلاو  آنها را اداره می کردند و بیشتر اوقات باج گزار همسایگان  ترک و تاتار خود بودند . با اهمیت یافتن پرنس نشین  “روس مسکو “*وبدنبال آن تشکیل حکومت تزاری ، ایوان مخوف و جانشینانش ، سرزمین های جنوبی و شرقی اورازی را از شرق تا اقیانوس آرام ،و از جنوب تا استپ های اورازی و از غرب تا دریای بالتیک و لهستان گسترش داده و روسیه به عنوان یک قدرت سیاسی مهم در عرصه کشمکش های بین المللی  نمایان شد.

رودخانه-های-روسیه-آبراه-های-تجاری.

جغرافیای روسیه :

نووگراد نخستین نهاد حکومتی که در سال 862 بدست وایکینگ ها تاسیس شد .

سرزمینی که در تاریخ معاصر  کشور روسیه خوانده می شود شامل نواحی جغرافیای با آب و هوای متنوع است ، در شمال ناحیه جنگلی قرار دارد که  تا پیش از سده دهم  جمعیتی  کم شمار و پراکنده در آن مستقر بود و  باشندگانش با محیط سرد طبیعت به خوبی هماهنگ بودند. منطقه دیگر ، دشت هایست   که از جنوب کیف ( پایتخت  اوکراین) آغاز می شود و دارای  زمین حاصلخیز و رود ها پر آبی است و از همین روی  در دوره های گونگون تاریخی باشندگان پر شماری  را به خود جذب کرده است .پیدایش دولت ها نخستین این منطقه به سده نهم و دهم میلادی باز می گردد.  در جنوب اوکراین ، دشت های  اروازی قرار دارند که از سده های نخست میلادی پذیرای قبایل هون ، ترک و تاتار  بوده است.

رود ها و آبراه ها  در توسعه اقتصادی و سیاسی این منطقه  نقشی کلیدی دارند .رود ولگا و آبراهه های متصل  به آن دریای بالتیک در شمال را به دریای کاسپین پیوند می دهد و رود های “دن” و “دنیپر” هم از شمال تا جنوب را طی کرده و به دریای سیاه می ریزند .در مناطق شرقی نیز آبراه ها و دریاچه فراوانند . وجود جنگلهای گسترده یکی از سرمایه های مهم این سرزمین ها بشمار میرود و وجود شبکه  آبراه های گسترده ، حمل و نقل چوب را در روسیه تسهیل می کند ،

روس 971 نارنجی روس کیف.سبز بلغار های ولگا.کبود خانات خزر خردلی بیزانس

ترکیب جمعیت

وارگ ها از اسکاندیناوی بسمت اکرواین می آیند و دولت “روس کیف” را تاسیس می کنند

ساکنان غرب روسیه ، اسلاو ها بودند و در دشت های جنوبی ابتدا اقوام صحراگرد  ایرانی (سیت ها ،سرمات ها و آلن ها )می زیستند که به مرور زمان جای خود را به اقوام  ترک زبان هون،بلغار، پچنک و تاتار دادند. در سده هشتم قوم وایکینگ  از سرزمین های خود در اسکاندیناوی بسوی جنوب سرازیر شدند  . و در کنار رودهای ولگا، دن و دنیپر کلنی های زیادی بنا نمودند .  “نووگراد” نخستین کلنی بزرگ آنها بود  که نهاد حکومتی وایکینگ ها محسوب می شد  . از آمیزش  “وارگ” ها(وایکینگ ها )و باشندگان” اسلاو ” بنیاد  ملت روس پا گرفت . حکمران “وارگ”  در سال 862  م  شهر “کیف” را در جنوب نووگراد تسخیر نمود و اسلاو های منطقه را گاهی با دیپلماسی و زمانی با زور  تحت حاکمیت خود در آورد . بدین ترتیب نخستین حکومت روس  ( از شرق مسکو تا بلاروس و اکراین)پا گرفت که به دوره “روس کیف” شهرت دارد.

 

 

 

 

 

 

تشکیل نهاد حکومتی : از “روس کیف” تا  “روس مسکو”

روسیه تعمید ولادیمیر 980.
مسیحیت یونانی دین رسمی روس می شود

 

در میانه سده دهم میلادی سرزمینهای ” روس کیف” همسایه خانات گسترده  قوم ترک تبار خزر **شد. در اواخر سده ده پرنس کیف  بخش وسیعی از سرزمین خزر ها  و  سپس دشت های همسایه تا قلمرو بلغار ها را تسخیر کرده  و هم مرز امپراتوری بیزانس شد. اما تضعیف خزر ها ، یورش  دیگر قبایل ترک آسیای مرکزی را تسهیل نموده و نتیجه اینکه  قوم ترک دیگری به نام “پچنک”ها  در شمال دریای سیاه مستقر می شود. از سوی دیگر امپراتوری بیزانس که درگیر جنگ با بلغار ها بود از پرنس کیف  یاری می طلبد و با کمک آنها شورشیان را سرکوب کی نماید .این رخداد به  همکاری و پشتیبانی امپراتوری بیزانس  از پرنس کیف در برابر رقبای محلی می انجامد  که خود موجب گسترش سرزمین های تحت حکومت پرنس کیف می شود . “در همین دوره  زمینه مادی شکل گیری فرهنگ روس آماده شده و به آهستگی جانشین فرهنگ اسلاو ها، وایکینگ ها و مردم بالت می شود . .  پرنس  کیف ، ولادیمیر اول  آیین مسیح را مذهب رسمی قلمروش اعلام  می کند(988 م) و تابع کلیسای بیزانس می شود. از آن به بعد نفوذ تمدن بیزانس در میان روسها شتاب گرفت. از همان ابتدا، حاکمان کییفی از الگوی بیزانسی تبعیت کرده و کلیسا را حتی در مورد درآمدهایش به خود وابسته نمودند به نحوی که کلیسا و حکومت های آتی  روسیه همواره با هم ارتباط تنگاتنگ داشتند.چند دهه بعد ،جدایی  کلیسای یونانی و کلیسای  لاتن به فرجام خود میرسد . پژواک این جدائی در روسیه موجب افزایش دشمنی میان اسلاو های ارتدکس روسی و  اسلاو های کاتولیک  لهستانی شد. این رخداد با درگیری میان پرنس نشین های روس و  از میان رفتن مشروعیت حکومت های آنان، همراه شد.  در این خلاء قدرت سیاسی، مذهب ارتدکس محکم ترین عامل پیوند هویتی روسها می شود.  ص434 تا440 ” یک روایت از تمدن ها”

 

در پایان سده دوازده روسیه از غرب تحت فشار “شوالیه های  ژرمنی تبار کاتولیک توتونی” قرار گرفت. سیاست تهاجمی کلیسای کاتولیک بر ضد” کفار” کرانه دریا بالتیک آغاز می شود و شوالیه های توتونی  باشندگان این سرزمین ها را به ضرب شمشیر به پیروی کلیسا کاتولیک رهنمون می کنند و شهر ” ریگا” را در کرانه دریای بالتیک بنیاد می نهند. (در گیری ها در جبهه غرب میان روسها در برابر حکومت های لهستان ، سوئد و کشور های کرانه بالتیک در سده های آینده  ادامه می یابد) . اما در  جبهه شرق، یورش مغول ها  با شکست  قوای متحد پرنس های روس و اقوام ترک تا  شرق اروپا پیش می روند و سپس به آسیای مرکزی بازمی گردند ( سال 1225). روسها آسوده می شوند ،آنها نمی دانند که این یورش  برای شناسایی و آماده سازی حمله جدیدی در آینده صورت گرفته .  حمله دوم مغول بین سالهای 1237تا 1240،  یک فاجعه تمام عیار  انسانی،اقتصادی و فرهنگی برای مردم منطقه  و به ویژه شهر کیف بود که با خاک یکسان شد. بدین ترتیب حکومت “روس کیف” برای همیشه از بین رفت. تاتار ها  به عنوان پیش آهنگان سپاه مغول فرا می رسند :  بر سر راه  شهر ها را به آتش کشیده و مردمان  را به بردگی میگیرند. بدون مقاومت زیادی از مغولستان تا شمال دریای سیاه   و از آنجا به لهستان و مجارستان یورش می برند و تنها خبر مرگ خان بزرگ موجب توقف پیشروی آنها می شود . اما تاتار ها  می مانند و در شمال دریای سیاه  قلمرو خود را دایر می کنند و شهر “سرای” را در نزدیکی پایتخت قدیمی خزر ها  بنیاد می نهند .  پرنس نشین های روس باجگزار  تاتار ها می شوند و فرمانروایان روس برای گرفتن اجازه نامه حکومتی (یرلیغ) می بایست به خدمت خان تاتار می آمدند.در مقابل تاتار ها تمامیت ارضی آنها را تضمین  کرده و به ویژه آزادی دینی  انها را محترم می داشتند و از رعایای ارتدکس خود در برابر تمامیت خواهی کاتولیک ها حمایت می کردند.

روس دولت روسیه بین سالهای 1300تا 1689

“روس مسکو”  : پرنس های محلی حتی زیر  یوغ مغول هم دست از کشمکش و جنگ بر نمیداشتند .از آنجا که  حمله مغول “روس کیف”و شهر کیف را بکلی نابود کرده بود ، شمار بسیاری به سرزمین های شمالی مهاجرت کردند و پرنس نشین های شمال  قدرت بیشتری یافتند و  پرنس مسکو  نقش نماینده کل خان تاتار را برای جمع آوری مالیات بدست آورد.و در طول سده چهاردهم  پرنس مسکو همچون رهبر بدون رقیب در  سرزمین های روس شمال شرق  محسوب می شد . از همین جایگاه،  پرنس دیمیتری در سال 1380 با تاتار ها درگیر شد و آنها را شکست داد. هرچند که این جنگ یوغ مغول را  به تمامی از میان نبرد ( باج و خراج از پرنس های روس تا 1480 ادامه یافت ،) اما این رخداد آغاز پایان حاکمیت تاتارها بود. حکومت مسکو به عنوان نماینده کلیسای ارتدکس گام به گام سرزمین های مسیحی نشین  روس  را تحت اختیار خود در می آورد.

از سرگیری رشد اقتصادی در سده چهاردهم در شهر و روستا  موجب ازدیاد جمعیت و رونق شهر ها به ویژه مسکو شد . بنای کرملین در مسکو و کلیسای بزرگ شهر نووگراد تجلی بهبود شرایط اقتصادی و فرهنگی است .فرهنگی که به وضوح در همان راستای فرهنگ “روس کیف ” با حفظ تاثیر تمدن بیزانسی در حرکت بود و نماد آشکار آن معماری شهر هاست.هرچند که جا به جا فرهنگ تاتار ها هم خود نمایی می نماید.

از “روس مسکو” تا  تزار های روسی

با سقوط پایتخت بیزانس در سال 1453 به دست ترکان عثمانی ، پرنس ” روس مسکو ” خود را جانشین بر حق امپراتوری بیزانس در دفاع از مسیحیت خواند. به ویژه اینکه دختر آخرین قیصر روم ( بیزانس) به همسری پرنس روس در آمده و فرزندش وارث مقام قیصر  بود .از این پس  روسیه تنها کشوری بود که خود را نه تنها  حامی کلیسای شرق  بلکه مدافع مسیحیت اروپایی هم می دانست . اروپائی که از هیبت سلاطین عثمانی به لرزه در آمده بود . مسکو خود را در جایگاه رم سوم تلقی  میکرد و حاکم آن تزار روسیه جانشین سزار.   روسیه تزاری نه تنها پشتیبان و  نگهدار پیروان ارتدکس و زبان اسلاو بود  بلکه کاتولیک های گرجستان و ارامنه *،نیز روسیه تزاری را حامی خود میدانستند. بدین گونه روسیه پا به عرصه وجود نهاد .در سده بعدی  ایوان چهارم، ملقب به ایوان مخوف ، رسما خود را تزار روسیه خواند  (1547).در این دوره مراکز حیاتی روس به شمال منتقل شد . ایوان قدرت اشرافیت را محدود کرد ، و دست به گسترش قلمرو روسیه زد .ایوان مخوف و جانشینانش ،سرزمین های مغولان اردوی زرین را در ناحیه غازان خان  و استرخان در شمال دریای کاسپین را تسخیر نمودند..***وبدین ترتیب حکومت تاتارها را حول و حوش شبه جزیره کریمه در شمال دریای سیاه  محدود کردند . زمینه تشکیل امپراتوری روسیه  فراهم شده بود.

 

 

گاهشمار تاریخ روسیه :

882  اولگ عاقل ( از تبار وایکینگ های فنلاند ) کیف را تسخیر و این شهر را پایتخت “روس کیف “می کند.859 م تا 1240م.

907-945  جنگ و کشمکش میان  روس ها و امپراتوری بیزانس و همسایه شدن روس ها با خانات خزر .

981 جنگ با لهستان

998  پرنس کیف به مسیحی می شود و تابع کلیسای یونانی بیزانس .

1018 تسخیر کیف پیرو کلیسای یونان ،  توسط لهستان پیرو پاپ

1169   پایتخت از کیف به شهر ولادیمیر ( در شرق مسکو) منتقل شد  و پرنس  کیف ،فرمانرویای  وابسته به پایتخت جدید روس شد.

1223   نخستین درگیری  میان سپاهیان مغول با روس ها

روسیه در دوره حکومت پتر کبیر و کاترین دوم1682 تا1796

1236   پرنس بزرگ نوگراد،  الکساندر نوسکی  به جنگ  لهستانی ها و سوئدی میرود  .همو یورش  شوالیه های توتونیک را سد کرد.1242 الکساندر نوسکی در “جدال بر روی یخ” یورش شوالیه های کاتولیک را برای مجبور کردن ارندکس ها به تغییر مذهب را بی نتیجه گذاشت. دانیال  پسر و جانشین او در مسکو یه لقب “سنت “مفتخر می شود .

 

1237  کیف و  شهر های جنوبی توسط مغول ها اشغال شدند و باشندگان این شهر ها کشته و یا به بردگی وادار شدند. مغول ها  مسکو را به آتش کشیدند و مردم را به بردگی بردند.

1240 تا 1598  روسیه زیر یوغ مغول ها

1598 تا   1613  دوران تشنج

1614 تا 1917  دوره  تزار های خاندان رومانف

 

پا نویس

* بد رفتاری حکومت ها با اقلیت های مذهبی، همواره آن ها وادار به جستجو پشتیبان خارجی کرده است ، امری که خود بیش از پیش به فاصله گرفتن میان اقلیتها و متعصبین محلی منجر  می شود. رابطه ارامنه ترکیه و روسیه تزاری منجر به کشتار ارامنه در اوایل سده بیستم شد.

**خزر ها  بر سرزمین های کرانه غربی دریاچه اورال تا شمال دریای کاسپین /خزر/ و شمال دریای سیاه حکمرانی میکردند  پایتخت آنهاها شهر ” ایتیل”( در نزدیکی استر خان فعلی) بود. خزر ها که راه های تجاری شمال دریای کاسپین را در اختیار خود داشتند.آنها قومی ترک تبار بودند و  در سده های نخستین میلاد از آسیای مرکزی به شمال  دریای کاسپین /خزر/  و مسقر شدند. خزر ها در همسایگی و کشمکش با ساسانیان بودند و با حکومت روم شرقی /بیزانس/ هم پیمان شدند . آنها در  سده نهم به یهودیت گرویده و از پیشرفت سپاه اسلام در شمال قفقاز جلوگیری نمودند.

سئوال:  دریای شمال ایران را خزر به نامیم یا کاسپین ؟  کاسی ها قومی ایرانی بودند که حتی پیش از آریائی ها به فلات ایران وارد شدند . شهر قزوین از نام آنها مشتق شده و کاسی ها را بنیانگذار کاشان و شماری از شهر های قدیمی ایران دانسته اند . کاسی های  ساکن زاگرس یک دوره طولانی هم بر بابل حکومت می کردند . نبابراین از جهت تاریخی قدیمی تر از خزر ها، از جهت ماندگاری در منطقه پایدار تر و  در تاریخ مکتوب باستانی ،دریای شمال ایران به نام ایشان کاسپین  خوانده شده و در خارج از ایران همچنان کاسپین گفته می شود.

***در این دوره شاهد ظهور پدیده جدیدی به نام “قزاق “در استپ های جنوب هستیم ،واژه قزاق که در زبان تاتار ها به معنی “مردان آزاد” است ، جماعتی آمیخته از روس ها و   “تاتار” ها  که به شیوه  نیمه کشاورز ی نیمه راهزنی ، زندگی را میگذراندند . در سده های بعدی ارتش تزاری آنها را در واحد های نظامی خود جای داد.

 

 

منابع

 

La naissance de la Russie (760 – 980) [Haut Moyen Age 22]

Les origines de la Russie – résumé sur cartes

اطلس اقوام خاور

 

چگونه باستانشناسی آگاهی ما را منقلب می کند"حکایتی از تمدن ها : مجموعه مقلاتی بر اساس آخرین کاوش های باستان شناسی
چگونه باستانشناسی آگاهی ما را منقلب می کند”حکایتی از تمدن ها : مجموعه مقلاتی بر اساس آخرین کاوش های باستان شناسی