در اواخر تابستان سفری به شبه جزیره ایبری/اسپانیا و پرتغال /داشتیم .پاره ای از یادشت های این سفر را خدمت دوستان ارائه می کنم :

برای دیدن دره “دومُروو” راهی سفر به سوی پرتغال شدیم. این دره نام اش را از رودخانه ای به همین اسک می گیرد که سرچشمه اش از کوه های شمال آسپانیا آغاز می شود و مسیر راه ما هم بر همین اساس انتخاب شد. با گذشتن از کوه های پیرنه که مرز طبیعی اروپا با شبه جزیره ایبری است ،وارد خاک اسپانیا شدیم و در مسیر مان از چند شهر کوچک گذر کردیم که هر یک گوهری ناشناخته بود که توصیف کوتاهی از آن ها خالی از لطف نیست.

فهرست

توو دلا Tudela

: نام شهر کوچکی در نزدیکی “ساراگوسا” در شرق اسپانیا و نه چنان دور از کوه های پیرنه در کنار رود ” اِبِر” است. این شهر در سال802 به دست عمر ابن یوسف بنا شد.او از سرکردگان عرب وتابع امارات “کوردوبا” بود. وجود شهر ها و روستا های بنا شده در عمق خاک اسپانیا نشان از حضور جماعت مسلمان در این شبه جزیره است. این مهاجران بیشتر قبایل عرب یمن و قبایل بربر افریقای شمالی بودند که بدنه اصلی سپاه مسلمانان را تشکیل می دادند، هر چند سرداران و حاکمان مسلمان اغلب از بزرگان کشوری و لشکری شهر های شامات و عراق بودند.

نکته قابل مشاهده دیگر سکونت پیروان ادیان مسیحی ، یهودی و مسلمان درمحله های همجوار بود که به مدت چند سده در کنار یکدیگر با آرامش نسبی همزیستی مسالمت آمیزی داشتند. چندین نیایشگاه برای پیروان این ادیان در شهر وجود داشت و در همین دوره شکوفایی فرهنگی بود که بزرگانیدر شهر می زیستند از جمله، ابن طوطی فیلسوف مسلمان و سراینده اشعار عاشقانه، “یهودا حلاوی” پزشک ، شاعر یهودی و “کوزاری” جهانگرد مشهور آندوره .

مدینا سلی/medinaceli شهر سلیم:

شهر بسیار کوچکی بود که در زمان رمی ها بنا شده و در دوره حاکمیت مسلمانان گسترش یافت.

الکالا هنارس/ Alcala de Henaresقلعه هنارس

در 40 کیلومتری مادرید پایتخت اسپانیا، شهریست دانشگاهی ، زیبا و پر جنب و جوش . زادگاه سروانتس آفرینده “دون کیشوت” مشهورترین اثر ادبی اسپانیا. سروانتس نویسنده و نمایشنامه نویس اومانیست در سال 1547 در این شهر زاده شد. دستش را جنگ ایتالیا از دست داد و به “شَل” معروف بود . در جنگ الجزایر هم اسیر عثمانی ها شد و چهار بار مبادرت به فرار کرد که هر بار با شکست روبرو شد.

مادرید :شهر مادرید و قلعه بزرگ آنهم هم در دوره حاکمیت اعراب ، در نزدیکی شهر تولدو / Toledo / برای دفاع ازپایتخت بنا شد. در اطراف این قلعه محله ای برای سکونت مسلمانان ساخته شد. پس از بازپس گیری شهر به دست اسپانیائی ها ، این محل تجدید ساختمان شد و به قصر شاهی بسیار بزرگی بدل گردید.

تولدو /Toledo

این شهر از پیش از ورود اعراب به اسپانیا پایتخت بود و مسلمانان هم جایگاه آنرا حفظ نمودند. جامعه یهودیان شهر بسیار مهم بود و پر جمعیت ترین شهر یهودی نشین اروپا به شمار میرفت. با این همه در سده ششم میلادی ، متعصبین مسیحی آنها را به توطئه برای مسموم کردن اهالی متهم کردند که به کشتار و مصادره اموال آنها انجامید. یهودیان نقش مهمی در استقرار حکومت مسلمانان داشتند و همزیستی پیروان ادیان گوناگون موجب شکوفایی فرهنگی گردید.و به ویژه این شهر نقش چشمگیری در ترجمه آثار علمی به زبان اروپایی داشت.*

سوگوُیا /Segovia

سا لامانک: Salamanca

این شهر رمی در شمال غربی مادرید قرار دارد ، منطقه ای که نقش کلیدی درباز پس گیری اسپانیا از اعراب داشت. در پی بازپس گیری شهر کلیسا ها و کاتدارل های و صومعه های عظیمی به سبک باروک و گوتیک بنا گردید که بیان قدرت کلیسای کاتولیک در برابر رقبای دینی اش بود . سلمانک از قدیمیرین شهر های دانشگاهی اسپانیا ست و امروزه هم بسیاری از بنا های مذهبی تغییر کار برد داده و در اختیار دانشگاه و دانشجویان است. بافت تاریخی این شهر در زیر نورپردازی امروزی و حضور شمار فراوان دانشجویان ، ترکیب شگفت انگیز و هوشیارانه ای از گذشته و آینده است که خود را در چشم انداز بی بدیلِ حال و هوای شهر نمایان می کند.

به سوی دره “دوُروو”

در راه از سالمانک تا رودخانه دوُروو در مرز، گله های پرشمار گاوان تنومند در صحرا به چریدن مشغول بودند، منظره که در طول این چند روز هر روز شاهد آن بودیم و در سفر های پیشین هم به شمال اسپانیا اهمیت دامداری را دیده بودیم. در مسیرمان تا چشم کار میکرد گندمزار هایی بود که با آب دیم آبیاری می شد و پیدا بود که مدتی است محصول آن برداشت شده است .اسپانیا عمده ترین تولید کننده و صادر کننده میوه و سبزیجات به اروپا ست و تولید روغن زیتون آن در صدر کشور های جهان است. وجود توربین های بادی و پنل های خورشیدی برای تولید برق هم در مسیر چشمگیر بود . در پرتقال( در ناحیه سفر ما) هم تجهیزات انرژی بادی و خورشیدی بود ، اما نه به گسترش اسپانیا . وارد پرتغال که شدیم شمار گاو ها کمتر شد و هیکل آنها نحیف تر. کشاورزی بر دامداری می چربید که خود نشانه ای از ضعیف تر بودن اقتصاد پرتغال است.

از همان ابتدای مرز چشم مان به رود زیبای دوُروو روشن شد و پیچ و تاب آن را در دره و کوه های سنگی اطرافش مشاهده کردیم. سرچشمه این رود در نزدیکی شهر “سوریا” در میان اسپانیا بود که ما از آن گذر کردیم و حالا دوباره دویست کیلومتر را همراه پیمودیم تا به زیباترین بخش آن در صد کیلومتری شهر بندری پورتو رسیدیم. تا چشم کار میکرد تاکستان در شیب کوه ها تراس بندی شده بود و درخت های زیتون گاهی پراکننده و گاه ردیفی این نقاشی چشم نواز طبیعت را حال و هوایی رویایی میداد . درتاکستان های بزرگتر ، منبع های بزرگ برای جمع آوری انگور دیده می شد و شاتو های شراب اینجا و آنجا، نامشان بر پهنه کوه ها به درشتی نوشته شده بود.

در بازگشت از شمال پرتغال وارد اسپانیا شدیم . در تمام سفر که بیش از سه هزار و چهارصد کیلومتر بود ، بسیاری از اوقات از جاده های فرعی گذز کردیم ، کیفیت عالی جاده سازی و پل هاخبر از رسیدگی مرتب به آن ها می داد.به یک کلام این اسپانیا و پرتغال قابل قیاس با آنچه قبل از ورود این کشور هابه اتحادیه اروپا نبود. این اتحادیه هر عیب که دارد اما به روند صلح آمیز دیکتاتور زدایی** و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی این کشور های یاری های ارزشمندی کرده است. در گذشته کشمکش ها خونینی در چند ناحیه چون باسک و کالتالونیا با دولت مرکزی وجود داشت و این چار چوب اتحادیه اروپا بود که موجب برقراری صلح آمیز میان آن ها شد. صلحی که به مدد آمد و شد پر شمار گردشگران هم رونق اقتصادی وهم پیوند میان اروپائیان را تحکیم بخشید.

“قُلهِ های اروپا”/

در شمال اسپانیا ، در بین اُستان لئون و آستوریا کوه های سنگی زیبایی قرار دارد که برای نزدیک شدن به آنها می باید اتوبوس گرفت چون ماشین های شخصی اجازه آمد و شد به این جاده های باریک را ندارد . ما در یک روز میان هفته و در خارح از فصل توریستی به آنجا رفتیم و با کمال تعجب توریست هایی را دیدیم که شمار آنها با خیل توریست های در خیابان های پاریس در فصل تابستان برابری می کرد. سه دریاچه در دل این کوه های سرسبز بود و که در کنار آن گاوهای تنومندی که به توریست خیره نگاه میکردند و آرام از کنارشان عبور می کردند. آدم هایی که با مهربانی به آنها می نگریستند و شاید چند روز بعد گوشت لذیذ آنها را در رستورانی با اشتهای تمام می بلعیدند. چنین است رسم سرای سپنج! توحشی که با زندگی طبیعی ما قرین است.

حضور آب:

دریای مدیترانه از جنوب و اقیانوس اطلس از غرب و شمال شبه جزیره ایبری را در بر گرفته است. افزون بر آن رودخانه های پر آبی در این ناحیه جاریست که بجز یک رود که از شمال به جنوب می رود / رور Ebre / و به مدیترانه میریزد. رود های دیگر از کو ه های اسپانیا سرچشمه گرفته و به سمت غرب با گذشتن از پرتغال به اقیانوس اطلس می ریزد. در اطراف این رودها از دوران پیش از میلاد کشاورزی رواج داشته است. این امتیازات سرزمینی از چشم اقوام بیگانه دور نمانده و آن ها با یورش به این سرزمین ها در آن جایگزین شدند. سلت ها ، واندال ها، آلن ها ، ویگزیگوتها ، از داخل اروپا و فنیقی، کارتاژ،رمی از راه دریا به شبه جزیره ایبری وارد شدند. دسترسی به دریا و به ویژه اقیانوس اطلس ،پرتغال و اسپانیا را در ابتدای عصر جدید در جایگاه ویژه ای قرار داد، چنانکه امپراتوری دریایی آنها بر جهان، ثروت هنگفتی از تاراج مستعمرات در اختیار آنها قرار داد . اما آز آنجا که این امکانات به در زمینه صنعتی شدن به کار گرفته نشد، اسپانیا و به ویژه پرتغال در سده هجده و نوزده از قافله کشور های صنعتی فاصله گرفتند. عدم گسترش طبقه بورژوا و ساختار اجتماعی سنتی و مذهبی موجب دیر جانی نظام استبدادی و دیکتاتوری در این دو کشور شد.

در اسپانیا با مرگ فرانکو در سال 1975 و در پرتغال 1974 با سرنگونی حکومت شبه فاشیستی این دو کشور با پیوستن به جامعه اروپا فرآیند دموکراتیزاسیون و توسعه اقتصادی را شتاب بیشتری دادند.

جای پای تاریخ:

رمی ها : “هسپانیا” ، بخشی از امپراطوری رم . هر چند رمی ها از سده سوم پیش از میلاد در ایبری حضور داشتند ، اما “رمی” شدن شبه جزیره از سده دوم پیش از م، با شکست سپاهیان کارتاژ آغاز شد . آنها طی دو قرن تمامی شبه جزیره را آرام ،آرام تسخیر نمودند ، و این سرزمین را هسپانیا نامیدند . استیلای رم بر هسپانیا هفت سده برقرار بود.آنها رهبران محلی را در طبقه اشراف رمی پذیرفتید . در این دوره زبان لاتین و حقوق رمی، شهرسازی و جاده سازی گسترش فراوان یافت. هیسپانیا نقش انبار غله و غذا را برای بازار رم ایفا می‌کرد و لنگرگاه‌های آن محل صادرات طلا، پشم، روغن زیتون و شراب بود. کشاورزی با ابداع طرح‌های آبیاری جدید گسترش یافت – حتی برخی از آن‌ها تاکنون مورد استفاده قرار می‌گیرد. معادن طلا و دیگر فلزات در شمال اسپانیا از دیگر انگیزه های رم  برای راه سازی در این سرزمین ها بود.

مسلمانان:

فتح شمال آفریقا توسط مسلمانان از دهه سوم قمری – میانه سده هفتم میلادی آغاز شد .اقوام ساکن این منطقه “افریقیه” ، عموما “بِربِر ” بودند و مقاومت زیادی در مقابل اعراب کردند.حتی بعد از گرویدن به آیین اسلام باز هم تنش میان آنان و مهاجران حاکم بسیار سنگین بود . دوری از دستگاه خلافت ، حاشیه نسبتا امنی برای جریان های مخالف خلافت بنی امیه نیز فراهم میکرد. نحله هایی چون ” زیدی ” ها ، “خوارج “ در آفریقای شمالی زمینه مناسبی برای تبلیغات داشتند. که بر شدت این تنش ها می افزود

حاکمان محلی عرب وابسته به حکومت اموی پیوسته با شورش ” بربر” ها مواجه بودند. یکی از راههای آرام کردن آنها ، منحرف کردن نیروی زنده و پر شور این جنگاوران به سمت خارج بود . اسپانیا که به داشتن ثروت و فراوانی شهرت داشت، تنها توسط یک تنگه چند کیلومتری از افریقا جدا شده بود . بدین گونه سپاهی از ۷۰۰۰ “بِربِر” به سر سرکردگی طارق به اسپانیا گسیل شد که مهاجرت بخشی از این طوایف را به خاک اسپانیا در پی داشت**

مسیحیت:

 مسیحیت از قرن دوم میلاد به اسپانیا راه پیدا کرد و از سال 310 م که این آیین به عنوان مذهب رسمی در رم پذیرفته شد ،در تمام کشورهای تابعه نیز مطابق سنت پذیرش دین حکومتی – توسط اکثریت آریستوکراسی و مردم شهر پذیرفته شد.

تسخیر اسپانیا توسط مسلمانان ، مسیحیت را به عامل هویتی برای انسجام اهالی تغییر داد .با آغاز پیشروی مسیحیان در بازپس گیری اسپانیا ، یهودی ستیزی در کنار مسلمان ستیزی رو به افزایش نهاد و با از میان رفتن سلطه حکومت مسلمانان، غرناطه – گرانادا- کشتار و اخراج غیر مسیحیان اوج تازهای گرفت

سخن پایانی

شبه جزیره ایبری هرچند در دور افتاده ترین منطقه اروپا قرار دارد، اما مردمان آن آمیزه ای از اقوام گوناگون ‌اند که هر یک از گوشه‌ای از دنیا به این سرزمین آمده‌اند و هر کدام فرهنگ و آداب و رسوم خود را به ارمغان آورده اند. . اگر شبه جزیره ایبری که در دنیای قدیم ،انتهای “ربع مسکون ” قلمداد می شد از چنین آمیزشی شکل گرفته، می توان حدس زد دیگر سرزمین های اروپا که بیشتر در معرض مهاجرت‌ها، جنگ‌ها و جابجایی جمعیت بوده است، چه ترکیب جمعیتی ایی دارد و تا چه حد حکایت‌های نژادپرستانه و خود مرکز بین دور از واقعیت‌های تاریخی می‌باشد.

نکته چشمگیر دیگر ، نام های عربی به جا مانده از دوران حضور مسلمانان در شبه جزیره ایبری است : با اینکه باز پس گیری این سرزمین ها ،اخراج فله ای مسلمانان و یهودیان را در پی داشت و دست آخر تفتیش عقاید چندین سده ، بیش از پیش این دو کشور را به دامان مذهب کاتولیک سوق داد ، اما جامعه از هنر آن و شکوفائی علمی و فرهنگی آن دوره از تاریخ خود پاسداری کرد و نگهداری نام های روستا، شهر ، رودخانه و کوه گواهی از این تعامل تاریخی است که امروزه ، اینگونه برخورد به ویژه در زمینه صنعت توریسم بیشترین بهره را به این دو کشور می رساند. البته کاتولیک های افراطی و حامیان سیاسی آنها با اشاره به اشغالگری هفت صد ساله اعراب همواره بر آتش کینه می دمدند تا از آن برای به قدرت رسیدن خود سود برند.

اما آنچه بیش از بنای های تاریخی در اسپانیا و پرتغال چشمگیر است شیوه زندگی مردمان این کشور ها ست .در هر ده کوچک و شهر بزرگی شمار زیادی از اهالی در کوچه و خیابان و کافه ها پرسه می زنند .و بر خلاف کافه ها در پاریس ، در اینجا پیر و جوان و کودک در کنار هم هستند و با یکدیگر گفتگو و زندگی میکنند و شکاف نسل ها نسبت به فرانسه کمتر است. همسایگان در روستاها با یکدیگر در فضای عمومی شام می خورند و نیمکت های در خیابان و پارک ها محل ،میزبان گفتگوی شهروندان است. گویی زندگی را ساده تر می گیرند ، شاد تر و پر امیدتر از همسایگان اروپایی شان هستند. نکته دیگر پاکیزگی شهرها و رعایت جدی تر قوانین رانندگی از سوی مردم است.

 

پانوشته ها

* یهودیان اسپانیا همراه همسایگان تجارت پیشه شرق مدیترانه در اواخر هزاره دوم قدم به شبه جزیره ایبری گذاشتند. یهودیان اسپانیا “سفاراد”خوانده می شوند ونقش مهمی در فرهنگ این منطقه داشتند . تاریخ آنها پست و بلندی های فراوانی دارد : در دوران رمی ها به بردگی گرفته شدند و ازدواج با یهودیان برای دیگر اهالی جرم شناخته میشد. در دوره حاکمیت ویزیگوت ها نیز وضع بر همین منوال بود. بهمین روی یهودیان  به برقراری حکومت مسلمانان در اسپانیا کمک فراوانی کردند و مسلمانان را به عنوان رهاننده خود می دانستند.

هرچند قوانین اسلامی اهل ذمه حقوق اجتماعی امت را نداشتند ، اما وضعیت آنها بمراتب از دوره پیش بهتر بود .یهودیان در زمینه تجارت و ،فعالیت های علمی و فلسفی نقش پررنگی داشتند. آثار علمی آنها به زبان عربی نگاشته می شد و و ارتباط شان با دنیای مسیحیت نیز از همین کانال صورت می گرفت .آنها در ترجمه متون یونانی از عرب و عبری به زبان لاتین بسیار فعال بودند.سفارد ها حتی در زمینه سیاسی نیز عهده دار مسئولیت های خطیری بودند بویژه در دوره بنی امیه در کوردوبا ..- که دوره طلایی برای یهودیان بود .

**در دایره المعارف اسلامی از قول ابن خلدون آمده است که ” موسی می خواست از شمال اندلس وارد فرانسه شود و پس از فتح اروپا از راه قسطنطنیه به شام باز گردد. اما خلیفه اموی موسی و طارق را به دمشق احضار کرد”… جلد ۱۰ ص ۳۲۶ در همان جا ادامه میدهد:.”میان سالهای ۱۰۲ تا ۱۱۲ق مسلمانان در شمال اسپانیا و جنوب فرانسه با مقاومت مسیحیان روبرو شدند و فتوحات مدتی متوقف شد.چون عبدالرحمان غافقی به حکومت اندلس گماشته شد، با سپاهی عظیم رهسپار جنوب فرانسه شد و پس از تصرف شهرهای ارل و بردو در محلی میان تور و پواتیه اردو زد . در رمضان ۱۱۴ جنگی سخت میان مسلمانان و مسیحیان به فرماندهی شارل مارتل رخ داد. گر چه در آغاز پیروزی یا مسلمانان بود ، اما چون عبدالرحمان به قتل رسید ، سپاه مسلمانان از هم گسیخت و دچار شکست شد. در منابع اسلامی این واقعه به نام بلاط الشهدا یاد شده است”.–….اما مسلمانان تا هفت قرن در بخشهایی از اسپانیا به حکومت ادامه دادند

***دنیای مسیحیت که خود از فرهنگ یونان فربه شده بود . فلسفه یونان را در شکل نوافلاطونی بکار گرفته بود تا هماورد خدایان یونانی شود . مسلمان ها نیز همان شیوه را بکار گرفتند : با بهره بردن از علم و فلسفه یونان جنبش معتزله پا گرفت که خود در گسترش علم و فرهنگ در شرق تاثیر فراوانی داشت. و این بار کتاب ترجمه شده به عربی همراه با دستاوردهای متفکران ایرانی و هندی و عرب به اندلس منتقل شد و از آنجا به اروپا گسترش یافت .

ابن الرشد از بارزترین چهره های تمدن اندلس است تاثیر او بر تفکر عقلی و علمی بر آینده رنسانس اروپا سنگینی می کند . هموست که هماورد غزالی و ابن سینا و فارابی *است.کتاب های ابن میمون ، پزشک و متفکر یهودی اندلس ،همراه با آثار ابن سینای افشانه ای* ، تا قرن نوزدهم کتاب های آموزشی در اروپا بود ، نام پزشکان برجسته اروپا در سده های یازده و دوازده میلادی اکثرا ریشه عربی دارد که یاد آور جنبه های مثبت تمدن اندلس می باشد