فهرست

شبه جزیره ایبری :

              حکایت یک و دو:  کوه های پیرنه شبه جزیره ایبری را از  اروپا ، و تنگه ای بطول ۲۵ کیلومتر  این سرزمین را  افریقا جدا می کند. از این ناحیه – تنگه جبل الطارق- میتوان بخوبی دیوار خانه های شهر طنجه را در مراکش نظاره کرد .بیهوده نیست که در طول تاریخ این شبه جزیره مهمترین راه ارتباطی با شمال و غرب آفریقا بوده است .  این تنگه دریای مدیترانه را به اقیانوس اطلس پیوند می دهد ، آب های بیکرانی  که از غرب و شمال اسپانیا  را دربر می گیرد و از همین جهت در سده های پیشین ساکنان اروپا این سواحل را انتهای ربع مسکون می دانستند.
پرچم اسپانیا: رنگ‌های قرمز و طلایی موجود در پرچم اسپانیا، رنگ‌های مربوط به ایالت آراگون است. با تبدیل شدن اسپانیا به جمهوری در سال ۱۹۳۱م نوار قرمز رنگ پایین پرچم اسپانیا به رنگ ارغوانی مبدل شد که رنگ مربوط به ایالت کاستیل بود ولی با روی کار آمدن ژنرال فرانکو در سال ۱۹۳۹ پرچم اسپانیادمجدداً به حالت قبلی بازگشت. ستون های دو سمت نشانه پرچم نماد از کوه های هرکول می باشد که در نزدیکی جبل الطارق قرار دارد.
درخت زندگی ، نماد فرهنگ سلت
حکایت سوم : مردمان شبه جزیره در پیش از میلاد
نخستین باشندگان این سرزمین که نامشان در اسناد تاریخی آمده “ایبر” نام داشتند. پس از آن اقوام “سِلت” وارد این شبه جزیره شده و در مناطق شمالی و میانی شبه جزیره سکنا گزیدند. قوم باسک هم در مناطق غربی کوه‌های پیرنه اسکان نمودند. سلت‌ها با ایبر‌ها درآمیختند و “سلت ایبر” نام گرفتند.
دریانوردان فنیقی -واقع در سوریه و لبنان امروزی- نخستین مردمانی بودند که به جهت باد‌ها و فصول مناسب کشتیرانی پی بردند و مدیترانه را در نوردیدند. آنها برای پیشبرد تجارت خود، در سواحل جنوبی و شمالی این دریا شهرهای بندری بنا نهادند.از جمله مهمترین آنها شهر کارتاژ، شهر تونس امروزی، بود که خود تبدیل به مرکز تجارت مدیترانه در سده‌های میانی هزاره اول پیش از میلاد شد.*
           از سوی دیگر رشد شهر “رم” در سده سوم پیش از میلاد موجب رقابت شدید و سپس یکسری جنگها میان دو امپراتوری بزرگ کارتاژ و رم شد. شبه جزیره ایبری یکی از مهمترین صحنه‌های رقابت میان این دو امپراطوری بود، این جنگ‌ها که از ۲۶۴ پیش از میلاد آغاز و دوسده به درازا کشید ، نهایتا به پیروزی رم ختم شد. به دستور سنای رم شهر کارتاژ بکلی ویران شد و سپاهیان رمی زمین کارتاژ را شخم زدند. حاکمیت رم بر مدیترانه و سر زمین‌های اطراف آن ،سیل برده و ثروت را به رم همراه داشت. سرداران رمی سرزمین “گُل” – فرانسه امروز – و شبه جزیره ایبری را اشغال کردند.
          شبه جزیره ایبری هرچند در دور افتاده ترین منطقه اروپا قرار دارد، اما مردمان آن آمیزه ای از اقوام گوناگون ‌اند که هر یک از گوشه‌ای از دنیا به این سرزمین آمده‌اند و هر کدام فرهنگ و آداب و رسوم خود را به ارمغان آورده اند. دوره پیش از میلاد چنین بود، در آینده خواهیم دید که این سرزمین چگونه پذیرای اقوام دیگر شد و اسپانیای امروز حاصل چه فرهنگ‌ها و تمدن‌های گوناگونی است. اگر شبه جزیره ایبری که در انتهای ربع مسکون قرار دارد از چنین آمیزشی شکل گرفته، می توان حدس زد مناطق دیگر اروپا که بیشتر در معرض مهاجرت‌ها، جنگ‌ها و جابجایی جمعیت بوده است، چه ترکیب جمعیتی ایی دارد و تا چه حد حکایت‌های نژادپرستانه و خود مرکز بین دور از واقعیت‌های تاریخی می‌باشد.

*********************

* داریوش هخامنشی پس از حاکمیت بر شرق مدیترانه به کمک دریانوردان فنیقی مصر را فتح کرد. اما فینقی‌ها به دلیل قرابت نسبی شان با مردم کارتاژ، حاضر به شرکت در حمله به این شهر نشدند و داریوش از مردمان جنوب مصر برای اشغال کارتاژ استفاده نمود. پارس‌ها در سده پنجم پیش از میلاد به اسپانیا نیز وارد شدند، اما این ارتباط کوتاه مدت بود.

جنگ های میان کارتاژ و رم – جنگ های پونیک- برای تسلط بر مدیترانه .اسپانیا محل گذر فیل !های کارتاژِی برای اشغال رم.

گاهشمار تاریخ هیسپانیا.

 

تراژان ، امپراتور نامآور رمی که تبار اسپانیایی داش
۱۱۰۰پیش از میلاد: فنیقی ها در منطقه شهر “کدیس- در جنوب اسپانیا” را بنیاد می کنند. گروه هایی از هند و اروپایی ها وارد شبه جزیره ایبری می شوند.
۸۰۰پ.م: ورود اقوام سلت به شمال شبه جزیره
۷۰۰ پ م: ایجاد چند کلنی یونانی در جنوب اسپانیا
۲۳۶ پ.م: ورود سپاهیان کارتاژ به جنوب اسپانیا.
۲۲۶ پ.م . معاهده میان کارتاژ و رم.
۲۲۵ پ.م :بنای شهر کارتاژ نو ” کارتاژن” ، پایتخت اسپانیایی کارتاژ. حمله “هانیبال” به نیروهای طرفدار رم و اغاز جنگ دوم میان کارتاژ و رم. اینبار در اسپانیا.
۱۹۷ پ.م : شکست سپاهیان کارتاژ . اسپانیای جنوبی و مرکزی تحت حاکمیت رم قرار می گیرد.
۱۳۳ پ م : شمال اسپانیا هم به قلمرو حاکمیت رم می پیوندد.
۷۲ تا ۶۱پ.م. در رقابت میان سرداران رمی،” پمپی “و “سزار” ، اسپانیا به طرفداری از پمپی بر می خیزد .ژول سزار به اسپانیا لشگر کشی می کند و طرفداران پمپی را سرکوب می کند.
۶۵ بعد از میلاد: نفوذ عناصر اسپانیایی در سپهر سیاسی رم : “سنک” مشاور ارشد” نرون ” امپراطور رم.
۷۴ م ” امپراتور رم به مردم اسپانیا حق شهروندی در امپراطوری می دهد.
۹۸ م: “تراژان “سرداری از اسپانیا امپراطور رم می شود.
۱۱۷ م” ادرین ” فرزند خوانده تراژان هم امپراتور رم می شود.
استیلای روم با زبان، قانون و جاده رومی تکمیل شد

تاراگون پایتخت رمی هیسپانیا

حکایت پنجم :“هسپانیا” ، بخشی از امپراطوری رم . هر چند رمی ها از سده سوم پیش از میلاد در در ایبری حضور داشتند ، اما “رمی” شدن شبه جزیره از سده دوم پیش از م، با شکست سپاهیان کارتاژ شروع شد . آنها طی دو قرن تمامی شبه جزیره را آرام ،آرام تسخیر نمودند ، و این سرزمین را هسپانیا نامیدند . استیلای رم بر هسپانیا هفت سده برقرار بود.آنها رهبران محلی را در طبقه اشراف رمی پذیرفتید . در این دوره زبان لاتین و حقوق رمی، شهرسازی و جاده سازی گسترش فراوان یافت. هیسپانیا نقش انبار غله و غذا را برای بازار رم ایفا می‌کرد و لنگرگاه‌های آن محل صادرات طلا، پشم، روغن زیتون و شراب بود. کشاورزی با ابداع طرح‌های آبیاری جدید گسترش یافت – حتی برخی از آن‌ها تاکنون مورد استفاده قرار می‌گیرد. معادن طلا و دیگر فلزات در شمال اسپانیا از دیگر انگیزه های رم  برای راه سازی در این سرزمینها بود
تقسیم بندی های اداری نیز از سوی سنای رم صورت می گرفت . به دستور سنای رم بود که پمپی به اسپانیا آمد تا مخالفان سنا را سرکوب نماید پمپی در این کارزار پیروز شد و هیسپانیا تحت امر او قرار گرفت . اما دو رقیب او در حکومت سه گانه ” سزار و کراسوس* ” از این امر رضایت نداشتند و بهمین جهت جنگ داخلی در رم در گرفت و سرزمین های تحت حاکمیت رم صحنه این نبرد شدند . هیسپانیا حامی پمپی بود و سخت در مقابل سزار مقاومت نمود اما عاقبت پمپی شکست خورد و جانش را از دست داد.
 در سده اول میلاد رم به مردم آزاد هسپانیا حق شهروندی اعطا نمود و راه مشارکت آنها در اداره امپراتوری گشوده شد . مشاور نرون ، و دو امپراتور نامی رم – تراژان و آدرین – همه اصلیت هسپانیایی داشتند . در سده سوم میلاد هم دو امپراتور از این سرزمین بودند. در طول مدت هفت سده حاکمیت رم بر هیسپانیا ،ادیان رمی در کنار دیگر ادیان همانند کارتاژی و شرقی – از جمله مانویت رواج داشت . سقوط امپراتوری رم با گسترش وسیع مسیحیت و حاکمیت قبایل اروپای مرکزی برهسپانیا همراه شد.
* کراسوس همان سردار رمی است که از سپاه پارت به فرماندهی سورنا در حران شکست خورد و سرش برای” ارود دوم “افرستاده شد. سزار تصمیم داشت برای انتقام به ایران لشکر کشی کند ، اما در روز ارائه پیشنهاد به سنا ، بدست پسر خوانده اش کشته شد. جمله مشهور سزار از زبان شکسپیر :” بروتوس توهم !” در همین زمان بیان شد.
در جاده مالاگا به سویل محلی هست که گفته می شود سپاه سزار که در تعقیب پمپیی بوده او را دستگیر کرده و به دستور سزار کشته اند. در صورتیکه پمپیی در مصر بقتل رسید! اینهم از حیله های اهالی برای جلب توریست ! کاری که به تازگی در ایران هم رایج شده است..

باغ های زیتون آندالوزی

مهاجرت بزرگ .

بنا دوره وزیگوتها سده پنجم تا هفتم میلاد
حکایت ششم : همانگونه که در سفر پیشین در مورد بالکان اشاره کردیم، مهاجرت قبایل هون از صحرای مغولستان بسوی غرب ،حرکت موجی قبایل سر راه بسوی غرب اروپا را بهمراه داشت*. با تضعیف امپراتوری رم این مهاجرت سرعت بیشتری گرفت.اولین پیشقراولان از خانواده ژرمنیک بودند : آلمان ها سرزمین گل- فرانسه- را اشغال کردند و تا “تاراگون” ،پایتخت رمی اسپانیا پیش آمدند. “سوئبی “ها نیز کشوری را در شمال ایبریا جایی که امروز گالیسیا و شمال پرتغال را فرا می گیرد ، بنا نهادند. اما مهاجرت اصلی از سال ۴۰۸ میلادی با هجوم واندال ها و سپس آلن** هابه اسپانیا آغاز شد ، این اقوام هیچ کدام مدت طولانی در هیسپانیا ماندگار نشدند ، با این حال وندال ها نام خود را به به سرزمین “واندالوزیا “دادند که امروزه ” اندالوزیا” یا اندلس خوانده می شود .
با آمدن “وزیگوت ها ” که قومی ژرمنیک و ساکن بالکان بودند ،هیسپانیا برای مدت چند قرن تحت حاکمیت انها قرار گرفت. با سقوط رومی‌ها بنیان‌های اقتصادی و اجتماعی نیز سقوط کرد و ویران شد اما حکومت‌های جایگزین ،بسیاری از قوانین و رسوم امپراتوری پیشین را حفظ کردند .
“وزیگوت”ها حکومت خود را به آن سوی پیرنه ، به فرانسه امروز ، هم گسترش دادند و شهر تولوز هم مدتی پایتخت آنان بود ،اما حاکمیت وزیگوت ها بیشتر جنبه نظامی داشت . در دوره آنها بود که مسیحیت به عنوان دین رسمی در آمد.
* در سفر های پیشین به تفصیل از سد های دفاعی در شمال ایران گفتگو کردیم . بویژه در سفر ارمنستان دو متن در مورد ” در بند” داشتیم که در آن توضیح دادیم که تا پیش از ورود اعراب به ایران ، زمانی که حکومت مرکزی قوی در ایران حاکم بود قبایل صحراگرد نتوانستند وارد نجد ایران بشوند و بالاجبار از شمای دریای خزر بسمت اروپا رفتند.
** آلن ها از اقوام ایرانی در ناحیه قفقاز بودند که بعد از پیمودن اروپا به شمال آفریقا رفتند ، و مدتی نیز جزیره سیسیل را از طریق کارتاژ اشغال نمودند. زبان انها ” ایرانی” نام داشت و بقایای این قوم در اوستی بسر می برند.

تهاجم قبایل اروپای مرکزی به غرب اروپا.: فرانک ها در “گل” -فرانسه امروز، لومبارد ها در شمال ایتالیا، گوتها جنوبی در یوگسلاوی سابق و ویزیگوتها در بخشی از فرانسه و شبه جزیره ایبری.

 

جاده خاکی، خارج از متن
یاد یاران
بزودی به اسپانیا خواهم رفت، کشوری که ۳۸ سال پیش از آنجا به فرانسه آمدم. سال‌های اولیه اقامت در تولوز برای خانواده کوچک ما غمگین و سیاه بود، اما دوستانی یافتیم که بیشترشان اصلیت اسپانیایی داشتند و خود فرزند تبعیدیان اسپانیایی بودند. محبت بی‌ریای آنان رنگ شادی به زندگی ما می‌داد.
بعد ازاین همه سال، دنبال کلماتی می‌گشتم که تا از این دوستان سپاسگزاری کنم. بیاد ترانه افتادم که “براسنس” خوانده است
این ترانه برای توست، ای دختر، ای پسر ای فرزند خانواده تبعیدی اسپانیایی!
برای تو، “اولگا”‌ی عزیزم، اولگایی که مرا نمی شناخت، اما مرا در مرز با پاسپورت پاره‌ام همراهی کرد.

George Brassens

زیارتگاه سن ژان دو کومپوستل در شمال غربی اسپانیا

 

 مسیحیت در هیسپانیا

سنت ژان دو کومپستل ، زیاریتگاهی ، که در جهت بسیج پیروان مسیح برای مقابله با مسلمانان نقش مهمی داشت

حکایت هفتم : بنا بر روایات ، عده ای از حواریون مسیح از سال ۴۰ برای دعوت مردم ان دیار راهی اسپانیا شدند و از آنجا که مریم مقدس در شهر سارگوس بر آنها ظاهر شد ، اورا حامی و پاترون اسپانیا خواندند.قرن ها بعد به تبعیت از اسپانیا، کشورهای مستعمره اسپانیا در امریکای لاتین نیز چنین کردند. براساس روایتی دیگر مزار ” ژاک مقدس” در سده هشتم میلاد با معجزه ای که بشکل تجمع ستارگان بر بالای گور او رخ داد ، یافت شد . واز ان زمان ب بعد محل زیارتگاه همه مسیحیان اروپا گردید*

       از روایات که بگذریم از جهت تاریخی مسیحیت از قرن دوم میلاد به اسپانیا راه پیدا کرد و از زمانی که این ایین به عنوان مذهب رسمی در رم پذیرفته شد -سال ۳۲۰ ، در تمام کشورهای تابعه نیز مطابق مرسوم –پذیرش دین حکومتی – توسط اکثریت آریستوکراسی و مردم شهر پذیرفته شد. جانشینان رمی ها، ویزیگوت ها ، نیز چون اغلب قبایل ژرمنیک مسیحی بودند. اما از نحله “آریانیسم**”. در دوره آنها ،انجیل را به زبان گوتیک ترجمه شد و الفبایی نیز برای ان ابداع گردید.این امر موجب تسهیل رواج مسیحیت در میان اهالی شد.
با سقوط امپراتوری رم و استقلال شاهان ویزیگوت اسپانیا ، پادشاه وقت تغییر آیین داد و دین رسمی را آیین کاتولیک اعلام نمود ،که هنگام ورود اعراب دین رسمی کشور بود
س* سن ژان دو کومپوستل نام زیارتگاهی است که در طول قرون وسطی اهمیت مذهبی بسیار داشت ، طوری که صومعه ها ، بیمارستان ها و استراحتگاهای اروپا بر سر راه های متفاوتی بود که به این زیارتگاه ختم می شد …عجیب نیست که مسیر های این زیارتگاه به راه های گردشگری و جذب توریسم تغییر نام داده است

راه های زیارتی بسوی سن ژان دو کومپوستل در قرون وسطی

رنگ قهوه ای نشانگر مناطقی است که نحله “اریانیسم” در قرون اولیه مسیحیت اکثریت را داشت

مسیر حمله عبالرحمان سوم به سن زاک دوکومپوستل ، ناقوس هاس های کلیسا با پایتخت امویان اسپانیا منتقل شد.

 ایبریای مسلمان

حکایت هفتم :تصرف اسپانیای وزیگوت توسط مسلمانان در روند توسعه اسلام در قرن هفتم و هشتم تحقق یافت ، هرچند بهانه اشغال اسپانیا دعوت یکی از جناح های هیئت حاکمه وزیگوت بر علیه جناح مقابل بود. هنوز مدتی از تصرف افریقای شمالی توسط مسلمان ها نگذشته بود ، که موسی ابن نصیر ، نماینده خلیفه اموی در افریقیه، سپاهی به فرماندهی طارق ابن زیاد* را روانه اسپانیا کرد. او والی طنجه و از قوم بربر** بود . طارق با سپاهی متشکل از ۷۰۰۰ “بربر”وارد اسپانیا شد و در مدتی کمتر از یکسال بخش وسیعی از جنوب شبه جزیره ایبری را اشغال نمود . ویزیگوتها که خود درگیر اختلافات داخلی بودند و چندان هواداری هم در منطقه نداشتند به آسانی تن به شکست دادند.
پس از مدتی موس ابن نصیر هم با سپاهی از اعراب وارد اندلس شد و با طارق ملاقات نمود و قرار بر این شد که طارق برای اشغال سرزمین های جدید به بسمت غرب اسپانیا برود و موسی راهی جبال پیرنه شود تا بقایای وزیگوت ها را تارومار کند.
در دایره المعارف اسلامی از قول ابن خلدون آمده است که ” موسی می خواست از شمال اندلس وارد فرانسه شود و پس از فتح اروپا از راه قسطنطنیه به شام باز گردد. اما خلیفه اموی موسی و طارق را به دمشق احضار کرد”… جلد ۱۰ ص ۳۲۶ در همان جا ادامه میدهد:.”میان سالهای ۱۰۲ تا ۱۱۲ق مسلمانان در شمال اسپانیا و جنوب فرانسه با مقاومت مسیحیان روبرو شدند و فتوحات مدتی متوقف شد.چون عبدالرحمان غافقی به حکومت اندلس گماشته شد، با سپاهی عظیم رهسپار جنوب فرانسه شد و پس از تصرف شهرهای ارل و بردو در محلی میان تور و پواتیه اردو زد . در رمضان ۱۱۴ جنگی سخت میان مسلمانان و مسیحیان به فرماندهی شارل مارتل رخ داد. گر چه در آغاز پیروزی یا مسلمانان بود ، اما چون عبدالرحمان به قتل رسید ، سپاه مسلمانان از هم گسیخت و دچار شکست شد. در منابع اسلامی این واقعه به نام بلاط الشهدا یاد شده است”.–….اما مسلمانان تا هفت قرن در بخشهایی از اسپانیا به حکومت ادامه دادند
* جبل الطارق نامش را از ا او گرفته است.

قرطبه= کوردوبا ، اشپلیه = سویل، غرناطه = گرانادا

 

غرناطه ، گرانادا. الحمرا
حکایت نهم: حکومت های مسلمان در اسپانیا  .در سده هشتم میلادی بیشتر مناطق شبه جزیره ایبری بدس
ت مسلمان ها تصرف شده بود. این فتوحات بخشی از کشور گشایی خلیفه اموی بود که بدست عرب ها- یمانی ومصری، و بربرهای شمال آفریقا انجام گرفت.
حکومت مسلمانان اسپانیا را به دو دوره تقسیم کرده اند : ۱- حاکمیت بنی امیه ، ۲- حاکمیت طوایف….
۱-در ابتدای تصرف اندلس این امیران لشکر بودند که حکمرانی میکردند و نظارت بنی امیه از شام بر آنها صرفا جنبه تشریفاتی داشت .این رابطه به امرای محلی مشروعیت و به خلیفه اقتدار می بخشید. پس از سقوط بنی امیه در سال ۷۵۰ م یکی از بزرگان اموی بنام عبدالرحمن الداخلی از چنگ عباسیان گریخت و همراه سپاهی از قبایل یمنی به اندلس رفت و با شکست دادن حاکم محلی قدرت را بدست گرفت و کوردوبا را پایتخت قرار داد. حاکمیت اموی در اندلس حدود ۳ سده ادامه داشت
۲-حاکمیت طوایف : در سال ۱۰۳۵ امویان اندلس در کردوبا از حکومت ساقط شدند و طوایف بقدرت رسیدند- حکومت ملوک الطوایفی.
از ابتدای تسخیر اسپانیا میان مسلمانان تنش های گوناگونی وجود داشت : تنش میان بربر ها و اعراب ، تنش میان حکمرانان محلی و مرکز دنیای اسلام. پس از فروپاشی امویان در کوردوبا ، طوایف مسلمان که هریک در منطقه ای که مستقر بودند سعی در تصاحب قدرت نمودند. از اواسط سده ۱۱ تا اوایل سده ۱۳ پایتخت این طوایف در شهر سویل و بعد از این تاریخ تا آخر قرن سده ۱۴ پایتخت آنها شهر گرانادا بود، گرانادا اخرین شهر تحت حاکمیت مسلمانان بود .

نقشه امارات اندلس ،برگرفته از ویکی پدیا

بعد از سقوط حکومت بنی امیه در اندلس ، طوایف مختلف در مناطق دولت های محلی تشکیل دادند

حکایت دهم : ترکیب قومی مسلمانان و تنش های درونی : فتح شمال آفریقا توسط مسلمانان از دهه سوم قمری – میانه سده هفتم میلادی آغاز شد .اقوام ساکن این منطقه “افریقیه” ، عموما “بربر ” بودند و مقاومت زیادی در مقابل اعراب کردند.حتی بعد از گرویدن به آیین اسلام باز هم تنش میان آنان و مهاجران حاکم بسیار سنگین بود . دوری از دستگاه خلافت ، حاشیه نسبتا امنی برای جریان های مخالف خلافت بنی امیه نیز فراهم میکرد. نحله هایی چون ” زیدی ” *ها ، “خوارج “* در آفریقای شمالی زمینه مناسبی برای تبلیغات داشتند. که بر شدت این تنش ها می افزود

کاخ قلعه جعفریه در شهر ساراگوس دوره طوایف عرب
حاکمان محلی عرب وابسته به حکومت اموی پیوسته با شورش ” بربر” ها مواجه بودند. یکی از راههای آرام کردن انها ، منحرف کردن نیروی زنده و پر شور این جنگاوران به سمت خارج بود . اسپانیا که به داشتن ثروت و فراوانی شهرت داشت، تنها توسط یک تنگه چند کیلومتری از افریقا جدا شده بود . بدین گونه سپاهی از ۷۰۰۰ “بربر” به سر سرکردگی طارق به اسپانیا گسیل شد که مهاجرت بخشی از این طوایف را به خاک اسپانیا بدنبال داشت.هرچند تسخیر سرزمین های جدید ، ثروت فراوانی برای لشگریان به ارمغان آورد ، اما در طولانی مدت تنش میان اعراب و بربر ها را کاهش نداد ، بلکه زمین رقابت ها را از افریقا به اسپانیا کشید.بویژه اینکه دستگاه خلافت اموی برچیده شد و عباسیان نیز ادعای حاکمیت به دنیای اسلام را داشتند و مترصد فرصت برای حاکمیت بر اسپانیا بودند. بزودی نیروی تازه نفس تر چون فاطمیان مصر نیز وارد معرکه شد، بعلاوه اینکه مرکز آنها قاهره بود و به اسپانیا نزدیکنر.عامل تنش دیگر حکومتهای نیمه مستقلی بود که در افریقای شمالی پدید آمد از جمله مهمترین انها دولت ادریسیان شیعی مذهب بود که توسط بربر ها حمایت می شد** و در مراکش حاکم بود. تناسب قوای درونی شکننده یکی از عوامل ثابت حکومت مسلمانان در اسپانیا بود .
* در سفر آینده به شمال آفریقا به این موضوع خواهیم پرداخت!
** بربر ها تا پیش از حکومت ادریسیان و فاطمیان سنی مذهب بودند ، بعد ها نیز از مذهب سنی اشعری پیوستند.
گوشه از ” الحمرا “در شهر گرانادا ، شهری که تا سال ۱۴۵۲ در دست مسلمانان بود
همسفری برایم نوشته است «واژه ی ً بربر ً اختصاص به اروپاییانِ نژاد پرست داره و اجازه بده که همونجا بمونه!». پاسخ: بر بر نام اقوامی است که از شرق مصر تا غرب مراکش زندگی می کنند. آنها تمدنی دارند که به پیش از ورود  فنیقی ها به منطقه -یعنی هزار سال پیش از میلاد برمی گردد. کتیبه های آنها چندین سده پیش از کتیبه های هخامنشیان نوشته شده. این نام آنهاست و هیچگونه بار نژاد پرستانه ندارد .
لازم به یاد آوری است قبیله در افغانستان هم به همین نام هست.

از فارابی تا ابن رشد

حکایت دوازدهم: نهضت ترجمه اسپانیا ، ادامه کار نهضت ترجمه در شرق. در سده ششم هجری به علت سختگیری بیش از حد حاکمان مسیحی بیزانس ، دانشمندان و فلاسفه در قسطنطنیه- کنستانتینو پل، استانبول امروزی- مجبور به مهاجرت به شرق و پناهندگی به امپراتوری ساسانیان شدند. انها اغلب در حران و نصیبین * اقامت گزیدند و با کمک مسیحیان و یهودیان دست به ترجمه متون یونانی به پهلوی زدند. با پیدایش اسلام و تخت حاکمیت جانشینان معاویه روند ترجمه ادامه یافت اما در دوره عباسی رونقی نوین گرفت و در دوره مامون به بالاترین اعتلای خود رسید. با آمدن مامون به خراسان کتابخانه های نیشابور و مرو بخارا از دسترنج نهضت ترجمه سود بردند: از خیام و رازی و بیرونی گرفته تا خوارزمی و فارابی و ابن سینا محصول مستیقم نهضت ترجمه هستند. خراسان بزرگ نه تنها مهد رنسانس زبان فارسی بود ، بلکه در طی دو قرن ده ها متفکر و دانشمند طراز اول به عالم بشریت تقدیم نمود .
دنیای مسیحیت که خود از فرهنگ یونان فربه شده بود . فلسفه یونان را در شکل نوافلاطونی بکار گرفته بود تا هماورد خدایان یونانی شود . مسلمان ها نیز همان شیوه را بکار گرفتند : با بهره بردن از علم و فلسفه یونان جنبش معتزله پا گرفت که خود در گسترش علم و فرهنگ در شرق تاثیر فراوانی داشت. و این بار کتاب ترجمه شده به عربی همراه با دستاوردهای متفکران ایرانی و هندی و عرب به اندلس منتقل شد و از آنجا به اروپا گسترش یافت .
ابن الرشد از بارزترین چهره های تمدن اندلس است تاثیر او بر تفکر عقلی و علمی بر آینده رنسانس اروپا سنگینی می کند . هموست که هماورد غزالی و ابن سینا و فارابی *است.
کتاب های ابن میمون ، پزشک و متفکر یهودی اندلس ،همراه با آثار ابن سینای افشانه ای* ، تا قرن نوزدهم کتاب های آموزشی در اروپا بود ، نام پزشکان برجسته اروپا در سده های یازده و دوازده میلادی اکثرا ریشه عربی دارد که یاد آور جنبه های مثبت تمدن اندلس می باشد.

ابن الرشد ،متفکر بی همتای قرون وسطی

مسلمانان در اروپای مسیحی

حکایت یازدهم : هر چند حاکمیت مسلمانان بر گرانادا تا پایان سده چهارده به درازا کشید اما از سده هشتم مسیحیان اسپانیا شروع به باز پس گیری سرزمین های خود کردند . این پیشروی از سده یازدهم شتاب بیشتری گرفت: در سال ۷۴۵ بدنبال شورش ” بربر”ها بر حکومت اعراب مسیحیان شمال اسپانیا ناحیه” گالیسی” را تسخیر کردند. و ده سال پس از ان ایالت لئون نیز بدست مسیحیان افتاد .
در همان سده سپاه شارلمانی * پادشاه فرانسه شهر های “خرون ” و ” ساراگوسا “را در شرق اسپانیا را اشغال نمود. و در اوایل سده بعد- هشتم -با پیدا شدن آرامگاه سنت جان در شمال شرقی اسپانیا و تبدیل آن به زیارتگاه مسیحیان ، به نوعی حمایت مسیحیان اروپا از هم کیشان خود در اسپانیا تبدیل شد.**
در اوایل سده ۱۱ جنگ داخلی میان مسلمان ها در گرفت که یکی از نتایج ان فروپاشی حکومت مرکزی بنی امیه و جایگزینی آن توسط حکومت های محلی – ملوک الطوایفی – بود . پایتخت نیز از کردوبا – زیر نفوذ اعراب ، به سویل ،پایگاه قبایل بربر منتقل شد. در اردوگاه مقابل استانهای شمالی اسپانیای تحت رهبری فردیناند اول با هم متحد شدند که به تسخیر مجدد تولدو در ۱۰۸۵ انجامید . از این تاریخ تسخیر مناطق تحت اشغال مسلمانان دائما کاهش یافت تا به اخراج کامل آنها از اسپانیا انجامید.
حضور مسلمان ها در اسپانیا بدلیل دوری از محل خلافت اسلامی که ابتدا در شام- دمشق ، و سپس بازهم دورتر در بغداد بود ، آنها را در موقعیت شکننده قرار می داد . آنها ” مهاجرانی” بودند که علیرغم حاکمیت خود را در محاصره مسیحیان می دیدند . وزن مسیحیان و یهودیان حتی در درون جامعه اسلامی نیز بسیار سنگین بود . در بطن جامعه نوعی توازن قوا و همزیستی عناصر فرهنگ های گوناگون وجود داشت که موجب شکوفایی تمدن اندلس شد.
*شارلماین پادشاه فرانکها و بنیانگذار امپراتوری مقدس رمی ژرمینک که از سده ۹ تا ۱۸ بر بخش مرکزی و جنوب اروپا حکومت می کرد و خود را جانشین امپراتوری رم می خواند.

* *توجه کنید به پیدایش و شکل گیری” امت مسیح” که در قرن های پسین به جنگ های صلیبی و در اروپا انجامید!!

سال ۱۰۰۰ میلادی: آل بویه در ایران ،خلفای عباسی در بغداد ، فاطمیان اسماعیلی در مصر و افریقای شمالی، و بنی امیه در اسپانیا

از هارون الرشید تا شارل ماین:

حکایت سیزدهم : نیمه دوم سده نهم دوران طلایی دو امپراتوری بود; عباسیان در بغداد و کارولژین در فرانسه .هارون الرشید* خلیفه پنجم عباسی با دو دشمن اصلی روبرو بود ، اولی امپراطوری رم شرقی به مرکزیت قسطنطنیه-استانبول امروز ،که تبلور قدرت سیاسی مسیحیت آن روزگار بود و دوم خلفای بنی امیه که در اندلس ادعای رهبری جهان اسلام را داشتند. از سوی دیگر شارلماین نیز در اروپا با همین دو رقیب در گیر بود ، او موسس امپراتوری ای بود که خود را جانشین امپراتوری رم می دانست . شارلماین با حمایت پاپ نیمی از اروپا را به زیر فرمان خود در آورد* . او، از سوی غرب نیز ، در اسپانیا ، بعنوان نماینده دنیای مسیحیت با مسلمانان می جنگید. سپاهیان زیر امر او دوبار پیرنه را پشت سر گذاشتند و شهر های تحت اشغال مسلمانان را به تصرف خود درآوردند.
هارون الرشید و شارلمانی بار ها سفیرانی برای یکدیگر فرستادند و هدایایی به عنوان پیمان دوستی و مودت رد و بدل نمودند . از میان این هدایای فیل سفید و ساعتی که هارون برای شارلمانی فرستاد بسیار چشمگیر بود و در تاریخ ثبت شده است . جالب اینجاست که گفته اند که شارلماین تصور می کرد هارون امپراتور پارس است و نمی دانست که او هم خلیفه مسلمین است!
*در ری متولد و در طوس در میدان نبرد کشته شد .
ش* *شارلماین نوه شارل مارتل بود – سردای که در پواتیه سد راه پیشروی مسلمانان شد. جنگ شارلماین با مسلمانان اندلس و شکست سپاهیانش در ساراگوس بسیار مشهور است .در همین جنگ است که” رولان” سردار شارلماین کشته شد و “شاسون دو رولان” در سوگ او سروده شده است . …. این اثر ادبی هم دوره داستان های “هزارو یک شب” شهرزاد است .
Eléphan blanc ,le cadeau de Haroun al rachide pour Charlemagne

جایگاه تمدن اندلس در تاریخ بشر

حکایت چهاردهم  و پانزدهم: تمدن اندلس از دید عده ای دوران طلایی تمدن عرب و مسلمان، و از نگاه برخی دوره اشغال سرزمین های مسیحی بدست عرب هاست که برای غارت به اس

پانیا آمده بودند. این جدل رایج در اروپا بگمان من جنبه ایدئولوژیک و سیاسی دارد . در واقعیت نه اعراب یمنی و مصری- ونه بربرها چنین فرهنگی داشتند که با خود به اسپانیا بیاورند و نه پیش از ان ، مسیحیت رهاورد فرهنگی درخشانی در این سرزمین بنیان نموده بود .
تمدن اندلس فراورد یک جامعه ویژه در دوره مشخصی از تاریخی است:
– خاک: آندالوزی بسیار حاصلخیز است و بهمین جهت اقوام گوناگونی را بسمت خود جلب می کرد.
-عرصه جغرافیایی، فضا : امپراتوری اسلام از چین تا اقیانوس اطلس گسترده بود و در تماس با فرهنگ های گوناگونی قرار داشت : از شرق با فرهنگ های غنی چین و هند همسایه بود و با تسخیر نجد ایران هم از دستاوردهای فرهنگ ان سود می برد و هم از همسایگی با بیزانس. از طریق تصرف مصر نیز امکان دسترسی به تمدن مصری و فرهنگ هلنیسم فراهم شده بود .در اختیار داشتن چنین فضای گسترده ای ، انتقال و تبادل تجربه بشری را در زمینه علم و فرهنگ تسهیل کرد.
–زمان -دوره تاریخی : هیچیک از امپراتوری ها در گذشته چنین موقعیت زمانی مناسبی را در اختیار نداشت . نه امپراتوری های پیشین ایران و نه امپراتوری رم : اخراج دانشمندان و متفکران از امپراتوری بیزانس موجب تبعید انها بسوی امپراتوری ساسانی شد و در شهر های حران و نصیبین -ویران شده در جنگ های امروزی سوریه – نهضت ترجمه آثار یونانی و لاتینی اغاز شد. مترجمان اکثرا آرامی و یهودی بودند . بزودی از این دانشمندان در دانشگاه جندی شاپور هم استفاده شد . اما با سقوط ساسانیان نهضت ترجمه بعد از مدتی تاخیر در دوره خلفای اموی و عباسی دوباره جانی تازه یافت . بویژه در زمان مامون این دستاوردها به خراسان بزرگ منقل شد و در مدت کوتاه دو قرن ده ها دانشمند طراز اول به فرهنگ بشری اهدا شد .، تمدن اندلس ادامه تمامی این دستاورد هاست.
زبان عرب: زبان طبقه حاکمه بود و در نتیجه آثار علمی که در محدوده جغرافیایی حکومتهای اسلامی نوشته می شد ، به زبان عرب بود . حتی یهودیان اسپانیایی هم آثار خود را به زبان عربی می نگاشتند . شکل گیری و تمرکز دانسته های بشری به زبان ، عرب به آن نقش انتقال دهنده دستاورد های علمی میان تمدن ها را داد.
تناسب قوا میان فرهنگ های گوناگون : حاکمیت عرب ها در اسپانیا به دلایل متفاوت بسیار شکننده بود ، دوری آن از مراکز خلافت و مراکز سیاسی دنیای اسلام – دمشق و بغداد ، تنش داخلی میان مسلمانان از مهمترین این عوامل بود . در ضمن آنها در محاصره دنیای مسیحی بودند و در داخل جوامع شان هم مسیخیان اکثریت را داشتند و یهودیان نیز اقلیت مهمی را تشکیل می دادند. این چندگانگی فرهنگی و تبادلی که بضروره میان آن برقرار شده بود عامل اصلی توسعه و شکوفایی تمدن اندلس بود.
 نتیجه اینکه تمدن اندلس بیش از تمدن های پیشین ،محصول اشتراک فرهنگ های گوناگون و تبلور دستاورد های بشری است . همان دستاورد هایی که بن مایه رنسانس در اروپا شد . دستاورد هایی که آنها نیز به بشریت تعلق دارد ، هرچند عده ای بخواهند آنرا اروپایی معرفی کنند.
…………………………………..
هرچند تمدن اندلس ، چند فرهنگی بود اما نباید تصور کرد که اقوام گوناگون در همزیستی مسالمت آمیز و روابط گرمی با یک دیگر می زیستند. محلات آنها از یکدیگر جدا بود و گاهی هم توسط دیوار!
چند فرهنگی نتیجه اجباری تناسب قوا بود . در درجه اول علم و دانش و نخبگان جامعه از ان سود می بردند.
ابن الرشد که خود فقیه سرشناسی بود ، بیان بسیاری از دروس فلسفه را میان جماعت حرام می دانست.چرا که می دانست موجب کشت و کشتار خواهد شد .با اینهمه مراقبت ، چندین بار محکوم به تبعید شد.

همسفران ، بخش اول کار ما به پایان رسید . حکایت های بعدی در مورد دوره تفتیش عقاید در اسپانیا ست. دیگر اینکه به احتمال زیاد دوشنبه ۲۷ آبان کاروان ما از پاریس حرکت می کند ، من و “بوسفیل” ! پیش بینی هواشناسی باران است ، دقیق تر اینکه هر شهری ما وارد می شویم باران شروع می شود ! اما آسوده بخوابید که دون کیشوت بیدارست!

انکیزیسیون در اسپانیا

اتاق شکنجه در دوره انکیزیسیون ، تفتیش عقاید
حکایت شانزدهم :
گاهشمار تفتیش عقاید در اسپانیا:
۱۲۵۲: پاپ اینوسان چهارم رسما استفاده از شکنجه را برای گرفتن اعتراف از متهمان را تایید کرد.
۱۴۵۳: عثمانی ها شهر قسطنطنیه – استانبول-مرکز امپراتوری رم شرقی را تسخیر می کنند.
۱۴۶۹: ، کریستف کلمب با سرمایه‌گذاری ملکه ایزابلا کاشف جهان نو شد
در همان سال نیز فرمانروایان کاتولیک دستور به ترک مذهب و گرایش به مسیحیت یا اخراج یهودیان از اسپانیا بعد از بیش از دو هزار سال سابقه حضور شبه‌جزیره ایبری. مدتی پس از اخراج یهودیان، مسلمانان نیز مجبور به ترک مذهب یا به خروج از اسپانیا شدند. برای تعقیب انحرافات از مذهب کاتولیک و تقیهٔ یهودیان و مسلمانان، ملکه ایزابلا از سال ۱۴۸۰ م. دادگاه انگیزاسیون را تاسیس کرده بود.
۱۴۷۸: پاپ رسما برقرای دادگاه های تفتیش عقاید را اعلام می کند.
۱۴۸۲- اخراج یهودیان از آندالوزی
۱۴۹۲ : طبق دستور ایزابل کاتولیک ، ملکه شرق اسپانیا،یهودیان میان گرویدن به آیین مسیح و یا اخراج از کشور باید یکی را انتخاب کنند. این سیاست توسط جانشینان او ادامه یافت و در سال ۱۶۰۹ کلیه بازماندگان مسلمانان مسیحی شده در قرون وسطی باید از ناحیه جنوب شرقی اسپانیا خارج شوند . دادگاهی که بدستور شاه بدین منظور برپا گشته بود موظف بود وضعیت “تازه مسیحیان” را زیر نظر داشته باشد.
۱۴۹۲ معاهده برای تقسیم مستعمرات میان اسپانیا و پرتغال . اکثر کشور های آمریکای لاتین به اسپانیا و برزیل ، آفریقا و آسیا به پرتقال وانهاده شد.
۱۵۰۰ : سوزاند اولین جادوگر در آتش.
۱۵۰۲ اخراج مسلمانان گرانادا.
۱۵۶۹: تاسیس دادگاه تفتیش عقاید در لیما پایتخت پرو. ۱۵۷۱: تاسیس دادگاه تفتیش عقاید در مکزیکو.

 

ادامه تفتیش عقاید در اسپانیا :
دستگاه تفتیش عقاید یا انکیزیسیون در اسپانیا برای مبارزه با یهودیان و مسلمانان تازه مسیحی، شکل گرفت ، و در حکم بازوی مسلح مسیحیت کاتولیک بکار گرفته شد.اما پیش از آنهم در سده دوازدهم تجربه ای مانند در جنوب فرانسه بر علیه پیروان آیین “کاترا” *انجام شده بود :کلیسای کاتولیک افراد مظنون به آیین کاتار را به عنوان مرتد مورد تفتیش عقاید قرار می داد و از طریق شکنجه از آنها اعتراف می گرفت و از متهمان خواسته می شد برای نشان دادن خلوص نیت آن ، هم کیشان خود در خانواده و در میان دوستان را معرفی نمایند . فرد متهم متناسب به درجه اعتقادش به جرایمی چون نفی بلد ، مصادره اموال و مرگ محکوم میشد .
بسیاری از افراد اموخته شده در این دستگاه در در کنار مسیحیان اسپانیا در جنگ بر ضد مسلمانان شرکت داشتند.
اما در تاریخ ۱۲۵۲ با حکم پاپ اینوسان چهارم شکنجه کردن متهم برای اعتراف گیری شکل قانونی یافت و دادگاه هایی بدین منظور ایجاد گشت .در طی چندین قرن نه تنها یهودیان و مسلمانان نو آیین بلکه هر کسی که از دید کلیسا به ارتداد محکوم می شد در آتش سوزانده می شد. دستگاه تفتیش عقاید در قرن نوزدهم در اسپانیا منع شد وتنها پنجاه سال پیش از سوی واتیکان مورد انتقاد قرار گرفت.
• *کاتار ها فرقه ای مسیحی بودند که عقاید و مناسک شان به پیروان مانی، پیامبر ایرانی، می مانست.
* *دستگاه تفتیش عقاید و شیوه های بکارگیری برای گرفتن اعتراف، الگویی شد برای هرگو نه دیکتاتوری و حکومت های توتالیتر

پاپ اینوسان چهارم برای حفظ سلامت فکری مسحیان،بطور رسمی سانسور و اعتراف گیری را قانونی اعلام نمود.

 اخراج یهودیان از اسپانیا

حکایت هفدهم:یهودیان اسپانیا همراه همسایگان تجارت پیشه شرق مدیترانه در اواخر هزاره دوم قدم به شبه جزیره ایبری گذاشتند. یهودی یان اسپانیا “سفاراد”خوانده می شوند ونقش مهمی در فرهنگ این منطقه داشتند . تاریخ آنها پست و بلندی های فراوانی دارد : در دوران رمی ها به بردگی گرفته شدند و ازدواج با یهودیان برای دیگر اهالی جرم شناخته میشد. در دوره حاکمیت ویزیگوت ها نیز وضع بر همین منوال بود. بهمین روی یهودیان  به برقراری حکومت مسلمانان در اسپانیا کمک فراوانی کردند و مسلمانان را به عنوان رهاننده خود می دانستند.
هرچند قوانین اسلامی اهل ذمه حقوق اجتماعی امت را نداشتند ، اما وضعیت آنها بمراتب از دوره پیش بهتر بود .یهودیان در زمینه تجارت و ،فعالیت های علمی و فلسفی نقش پررنگی داشتند. آثار علمی آنها به زبان عربی نگاشته می شد و و ارتباط شان با دنیای مسیحیت نیز از همین کانال صورت می گرفت .آنها در ترجمه متون یونانی از عرب و عبری به زبان لاتین بسیار فعال بودند.سفارد حتی در زمینه سیاسی نیز عهده دار مسئولیت های خطیری بودند بویژه در دوره بنی امیه در کوردوبا ..- که دوره طلایی برای یهودیان بود .
با اغاز پیشروی مسیحیان در بازپس گیری اسپانیا ، یهودی ستیزی در کنار مسلمان ستیزی رو به افزایش نهاد و با از میان رفتن سلطه حکومت مسلمان غرناطه – گرانادا- کشتار و اخراج غیر مسیحیان اوج تازه گرفت.
ابن رشد مسلمان و ابن میمون یهودی ،دو متفکر و پزشک نامی قرون وسطی
۱۷ November 2019

خارج از متن فردا میروم . دیروز دوستی می گفت” دون کیشوت نماد نوستالژی ارزش های شوالیه گری عصر فئودال است در مقابل ارزشهای بورژوازی تازه بدوران رسیده ” . او راست می گفت اما ” دون کیشوت من” انسان سرگشته ایست که تحمل واقعیت موجود را ندارد و چون نمی داند چه کند آوراه است .. دیشب با چشم گریان فیلم هایی از ایران دیدم. از خودم پرسیدم کجا می روی؟ به اعماق تاریخ؟ مگر نمی دانی ” تمدن بشری” از عرق و خون ساخته شده است؟ می دانم ،ولی می روم. با بهت و حیرت به صحرا می روم . از شهری به شهری در جستجوی آنچه عمری به دنبالش بودم و بدان دست نیافتم.

 

 نتایج اخراج سفارد از اسپانیا.
حکایت هجدهم : بعد از باز پس گیری اسپانیا توسط مسیحیان ، مسلمانان و یهودیان باز مانده ،مجبور به تغییر آیین شدند ، اما باز هم دادگاه های تفتیش عقاید حکم به اخراج آنان داد.مسلمانان به آفریقای شمالی بازگشتند اکثر سفارد نیز به همراه آنان به این منطقه سرازیر شدند و بیشتر در شهر های ساحلی اقامت گزیدند، و پیشرفت عمده ای در فضای فرهنگی و عملی پدید آوردند . گفته شده که ۱۰ هزار سفارد به الجزایر ، ۲۵ هزار به هلند و بیش از ۹۰ هزار به عثمانی مهاجرت کردند .
شهری چون “قیروان”* در تونس امروزی که یکی از مراکز سفارد بود به مرکز علمی مبدل شد . از دامان این آمیزش فرهنگی بود که متفکرانی چون” ابن خلدون” پرورش یافت.
گروه دیگری از “سفارد ” به امپراتوری عثمانی پناهنده شدند و دانش و فرهنگ خود را در اختیار آنان قرار دادند. آنها غالبا در شهر های بزرگ زندگی می کردند و خود را در سایه حکومت نگاه می داشتند. عده زیادی از آنها نیز در شهر سالونیک در یونان که آن زمان تبعه عثمانی بود ، اقامت گزیدند. – در سفرنامه بالکان به آن اشاره کردیم. بیهوده نیست که سلطان عثمانی در این باره گفته است ” پادشاه مسیحی اسپانیا با اخراج سفارد ، امپراتوریش را فقیر و کشور مرا ثروتمند نمود”.
گروه دیگری از سفارد به هلند رفتند .خانواده “اسپینوزا”در میان آنها بود اسپینوزا فرزند یک مارونی بود – واژه تحقیر آمیزی که در اسپانیا برای مسلمانان و یهودیان مسیحی شده استفاده می شد. انها از شکوفایی فرهنگی و علمی هلند بهره گرفتند و بدان خدمت کردند. بطور ی که در قرن بعد امپراتوری اسپانیا بر دریا ها سقوط کرد و هلندی ها بسیاری از ان مناطق را اشغال کردند- از جمله در خلیج فارس و در بازار ابریشم اصفهان!