فهرست

گسترش دانش و آموزش در  اور آزی  در سده های 9 تا13

 

در این دوره تاریخی از پکن تا تولدو در اسپانیا و از پاریس تا قاهره و بغداد و خراسان شاهد پیشرفت چشمگیر موسسات آموزشی هستیم و گروه ه های جدیدی در جامعه به آموزش دانش های  عصر دسترسی یافتند . هرچند که گسترش آموزش تحت نظارت دستگاه مذهبی صورت می گرفت و  هدف آن  از میدان بدر کردن رقبا بود ، اما موجب شد تا  متون و آثار علمی دیگر اقوام  ترجمه شده و با فراگیر شدن کاغذ ، رونویسی از کتاب ها و نوشته های قدیمی شتاب بیشتری یابد  وبه فربه شدن کتابخانه در شهر ها انجامد . هم زمانی این اصلاحات در جغرافیایی به این گستردگی نشانگر تبادل فرهنگی و انتقال دستاورد های بشری است که از طریق راه های تجاری صورت می گرفت . چنین روندی را در سده های دوم تا چهارم میلادی در زمینه گسترش ادیان فراگیر و فرا قومی هم ،شاهد هستیم .   هم عصر  بودن پیدایش کنفونسیسم و آیین لائوتسه در چین ، آئین زرتشت در فلات ایران و  فلسفه  یونانی   خود  حکایت از تبادل فرهنگی میان تمدن های روزگار  پیشین است .  درختی که میوه اش حاصل دسترنج بشریت است و متناسب با طبیعت هر سرزمینی به گونه ای تجلی می یابد.

سده نهم و دهم :

طرز تهیه کاغذ در چین ،که از طریق راه های تجاری به سراسر اورآزی منقل شد

گسترش شیوه  تهیه کاغذ از چین به سمرقند و از آنجا به بغداد و اندلس و سپس اروپا

1042 نخستین مورد مضبوط کاربرد حروف چاپی قابل جابجایی در چین

در چین :

 

 

نئو کنفوسیانیسم در سده یازده ، آموزش دیوانسالاران را بر مدار ثابت حاکمیت  سنت  پدرسالاری  ساماندهی کرد .این نظام  بر پایه شایسته سالاری استوار بود و برای مقابله با رهبانیت و تکیه بر فردگرایی تائوئیسم و بودیسم که بمثابه فکر و عمل نامناسب و بیگانه با فرهنگ بومی تلقی می شد ، به میدان آمد .از دیدگاه نئو کنفونسیسم فرد باید در خدمت نظام خانوادگی و دولتی قرار گیرد ، سیستمی که بر پایه نظام کیهانی حاکم بر کائنات بود و در آن فردیت مفهومی حاشیه ای داشت.

این شکل تجدیدحیات‌یافته در دوره دودمان سونگ (۱۲۹۷–۹۶۰) منبع اصلی امتحانات امپراتوری و فلسفه غالب در میان گروه دیوانسالاران دانشمند شد. الغای نظام امتحانات امپراتوری در سال ۱۹۰۵ پایانی بر کنفوسیانیسم حکومتی بود. روشن‌فکران جنبش فرهنگ نوین در اوایل قرن بیستم، کنفوسیانیسم را دلیل عقب‌ماندگی چین می‌دانستند. آن‌ها به دنبال تعالیم جدیدی رفتند تا جایگزین کنفوسیانیسم شود. برخی از این ایدئولوژی‌های جدید شامل «اصول سه‌گانه خلق» در دوره جمهوری چین و سپس مائوئیسم در دوره جمهوری خلق چین است. با اینحال  در اواخر قرن بیستم، وجدان کاری کنفوسیوسی دلیل رشد اقتصادی کشورهای آسیای شرقی به حساب می‌آمد.همچنانکه رنساس وامدار منطق ارسطویی ، اعداد هندی ، کاغذ چینی ، ریاضیات خراسانی( خوارزمی و بیرونی )، جامعه شناشی ابن خلدون ، و تفسیر فلسفی ابن الرشد در اندلس و کوشش سنت توما در پاریس ..می باشد .تلاش بشر در طی قرن ها که در اروپا به شکوفایی رسید و دنیای معاصر از آن سر برون آورد.

1042 نخستین مورد مضبوط کاربرد حروف چاپی قابل جابجایی در چین

در سرزمین های شرقی

معماری بیزانسی , جلوه ای از رنسانس پیشرس سده های نحستین هزاره دوم

          کنستانتینوپل.رنسانس بیزانسی

        “در شرق بیزانسی ، از دوران فرمانروایی هراکلیوس ، زبان  یونانی زبان دولت ، ادبیات ، لیتورژی ، و همچنین زبان محاوره ای شده بود . تعلیم و تربیت اکنون بکلی یونانی بود . تقریبا کلیه آزاد مردان ، بسیاری از زنان ، حتی جمع کثیری از غلامان نیز تا حدودی از تعلیم و تربیت بر خوردار می شدند … تدریس به کلی برای دانشجویان لایق رایگان بود ، و حقوق استادان را دولت می پرداخت .کتابخانه های عمومی و خصوصی متعدد وجود داشت …..گرچه روحانیون در این دوره اهل تساهل بودند ، با اینهمه تفکر دینی در محدوده جزم اندیشی در جا زد ” تاریخ  تمدن ویل دورانت  جلد چهارم ص 562 . با این حال دانشمندان و هنرمندان  امکانات بسیار گسترده تری برای کار و ارائه آثار خود یافتند ، شاخص ترین جنبه این رنسانس بیزانسی هنر بود .  هنرمندان که برای مدتی از کشیدن  تمثال کشی  مذهبی منع شده بودند ،* از این پس به جای خدایان  افراد حاندان امپراتور ، ولینعمتان اشرافی، وقایخ تاریخی  جانوران جنگل، گیاهان و میوه های صحرا ، چیز های پیش پا افتاده زندگی خانوداگی موضوع تابلوی نقاشی هنرمندان شد ” همانجا ص 564.

معماری بیزانس و موزائیک هایی که در  صومعه و دیر ها در مناطق مختلف امپراتوری بکار گرفته می شد زیبای چشمگیری داشت ” گرجستان ، ارمنستان آسیای مرکزی در این نهضت رنسانس سهیم شدند …بنا های دولتی انطاکیه مسلمین را به ستایش وا داشت.پس از استیلای اعراب  در مصر  ، مسیحیان قبطی به ساختن کلیسای گنبد دار متوسطی پرداختند ، ولی آنها را با فلزات ،عاج،چوبو منسوجات چنان استادانه  تزئین کردند که گفتی تمامی مهارت های دوره فرعونی ، بطلمیوسی ، رومی و بیزانسی و اسلامی سرزمین مصر همچون میراثی دست نخورده به آنها رسیده است” همانجت ص 565.

 

از بیزانس تا بغداد:

گفتگو میان دانشمندان بیزانسی و مسلمانان

 

این دوره با رونق  علم و ادب و تاسیس مدارس در بغداد و فلات ایران همراه است ، و تبادل فرهنگی میان این دو پایتخت رقیب که در جنگ با یکدیگر به سر می بردند، ادامه داشت :”طبیعی دان مبرز  بیزانسی ، لئو نسالوی نیکایی / حدود 850م/ که دارالعلم قسطنطنیه به او  اعتنایی نمی شد، تا آنکه  مامون او را به بغداد دعوت کرد . یکی از شاگردانش که در جنگ به اسارت در آمده بود  بنده زرخرید یکی از اعیان مسلمان شد و دیری نگذشت که مولا شیفته احاطه غلام جوان به علم هندسه گشت.خلیفه پس از استحضار از این موضوع ، جوان را برانگیخت  تا در مجلس مباحثه ای که در دربار خلافت راجع به مسائل هندسی برگزار می شد شرکت جوید….مامون به قدری از پاسخ های او خوشحال شد که به امپراتور بیزانس وعده صلح جاودانی و 2000 سکه طلا داد به شرط آنکه او لئو را برای مدت کوتاهی نزد او بفرستد.” همانجا  جلد چهارم ص563 این روایت نشان وقایع  آن زمان است : اهمیت یافتن علم و ادب فرا سوی جنگهای دو امپراتوری مسیحی و مسلمان   و البته رواج برده داری در هر دو سو.

بغداد

ترجمه متون علمی از یونانی ، به آرامی و سپس فارسی و عربی که گاهی موجب بد فهمی بود از جمله در مورد آثار ارسطو

 

 

عدد نویسی هندی توسط ایرانی ها و سپس اعراب به اروپا منتقل شد و جایگین اعداد رومی شد

چند سده پس از نهضت ترجمه  و پیدایش دارالحکمت در بغداد، نظام الملک   دست به ایجاد مدارسی زد که در تاریخ بنام وی به مدارس نظامیه مشهور است /459 ق-1067 م/   .هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعددی وجود نداشت . فقه، حدیث، تفسیر، علوم ادبی، ریاضیات، طب و حکمت همچنین کلیه مدارس دارای کتابخانه‌های معتبر بودند. در این مدارس هر دانشجوئی حجره‌ای خاص خود داشت و مقرری ماهیانه می‌گرفت. خوراک و خوابگاه نیز برعهده دانشگاه بود.  نظام الملک که وزیر دو سلطان سلجوقی  شافعی مذهب  بود و هدفش از ایجاد موسسات  آموزشی پروردان طلبه هایی بود که از پرچم سنی گرایی سلجوقیان  دفاع نمایند .  خواجه، نظامیه نیشابور را برای امام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک عبدالله الجوینی ساخت. امام‌الحرمین به‌مدت بیست سال در این مدرسه به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون امام محمد غزالی تربیت کرد. البته پیش از نظام الملک هم مدارسی در نیشابور و دیگر شهر های خراسان در عهد غزنویان دایر شده بود.

قاهره

نمای دانشگاه الازهر ، بنیاد بدست حکومت شیعی فاطمی و سپس نهاد تفکرات علمای سنی مذهب

ماندگار ترین یادگار  فاطمیان مصر  ، نهاد آموزشی الازهر در قاهره است .این نهاد   که نخستین مسجد قاهره است در سده دهم م/چهارم ق  تاسیس شد و هدفش گسترش مذهب شیعه اسماعیلی بود .اما از آنجا که سنی ها و قبطیان (مسیحیان ) در مصر آنروز اکثریت را داشتند  لذا سازگاری با آنها نیز در نظر گرفته می شد . با این حال “تبلیغ و ترویج مذهب شیعه اسماعیلی ، تدوین نظام قضایی شیعی و تربیت قاضیان و پرورش داعیان و مبلغان کار آزموده برای عزیمت به سرزمین های اسلامی و فراهم نمودن زمینه براندازی حکومت عباسی ” از  اهداف اولیه این نهاد بود .

….. “تاسیس دارالعلم یا دارالحکمه، دومین نهاد آموزشی فاطمی بود که در سال 395 ق، به فرمان الحاکم در قاهره بنیاد یافت … با تاسیس دارالعلم بسیاری از پیشوایان علمی و مذهبی از جامع الازهر کناره گیری کردند و به دارالعلم الحاکم پیوستند.دیگر آنکه به جهت تسامحی که الحاکم در آغاز فعالیت دارالعلم نسبت به مذاهب اهل سنت از خود نشان داد و دعوت او از مدرسان سنی و نیز گروهی از دانشمندان علوم نجوم، پزشکی و ادب، سبب شد تا به تدریج روند آموزش ها از انحصار دانش های مذهبی فاطمی بیرون شود.”http://intjz.net/maqalat/sh-Al.azhar.htm

پس از بازپس گیری حکومت توسط ایوبیات سنی مذهب ، دانشگاه الازهر   در اختیار  علمای سنی مرکز قرار گرفت و به نهادی بسیار تاثیر گذار در دنیای اسلام و به ویژه برای سنی ها بدل شد . این اهمیت تا به امروز  بر جای مانده است .

 

در اروپا

شارلماین ( شارلمانی هم نوشته می شود ) با نجات پاپ  در برابر تهدید  حاکمان شمال ایتالیا در لومباردی ، کلیسا رم را وامدار خود کرده و در سال 800 در این شهر  تاجگذاری  نمود  و به عنوان امپراتور مدافع مسیحیت   سرزمین های اروپای مرکزی و جنوبی   و همچنین  بوهم (چک)، مجارستان و یوگسلاوی(سابق)  را به زیر نگین حاکمیت خود در آورد .  او برای  اداره امپراتوری  ، به دیوانسالاری* قدرتمندی احتیاج داشت .بهمین جهت بنیاد های آموزشی را گسترش  داد و  و برای به روز کردن زبان لاتن در گستره امپراتوری دستور داد به رونویسی و تکثیر متون قدیمی اقدام نمایند، این وظیفه اجبارا بر دوش  “مو آن ها”/ راهبان که سواد  داشتند و در موناستر ها / دیر ها به  شکل گروهی زندگی می کردند قرار گرفت . برای عملی نمودن این برنامه ،  اصلاح و بهبود  سیستم موناستر ها الزامی بود .  پس از شارلماین این اقدامات به کندی پیش میرفت ، چرا که اروپا درگیر مسائل دیگری شد . ” رنسانس کارولنژی ( دودمان فرانسوی شارلماین)یکی از چند دوره کوتاه درخشانی بود که اروپا در قرن تیرگی به خود دید. شارل به دعوت از دانشمندان و متفکران  زمانه به دربارش اقدام نمود  این جنبش کوتاه مدت بیش از حد منحصر به روحانیون بود  و رعیت در ان شرکتی نداشت  اشراف تقریبا هیچ اعتنایی به ان نکردند .” تارخ تمدنٌ  دورانت 607… هنوز زمان آن فرا نرسیده بود که طبقه ای ثروتمند و خواهان تحول در اروپا  سر برآورد ،چنانکه که در سده های پانزده و شانزده بورژوازی  رنسانس را به سرانجام رساند و از دل آن دنیای مدرن  متولد شد.

تولدو شهری با جوامع قومی و دینی مختلف و حکومتی سازگار با تنوع فرهنگ ها

 

تولدو در برابر تولوز

تولوز ، کاتولیک ها پس از کشتار “کاتار ها” ، به ساختن کلیسا های عظیم و نهاد های دینی برای یکدست کردن امت خود

این دو شهر  در سده پنجم  و ششم  میلادی پیش از ورود مسلمانان به خاک اروپا پایتخت پادشاهان ویزیگوت بود . اما در سده یازده میلادی سرنوشتی کاملا متضاد پیدا کرد. تولدو در سده هفتم به دست اعراب افتاد و در سال   1085   توسط مسیحیان باز پس گرفته شد .  فرمانروای مسیحی ،  با مسلمانان و یهودیان  که شمارشان در شهر فراوان بود ، با رافت واحترام رفتار نمود و تولدو همچون دوره گذشته مرکز ی برای انتقال دانش های جهان آنروز باقی ماند . در ابتدا ترجمه  متون فلسفه و علوم گوناگون یونانی توسط یهودیان ، از  زبان عربی به لاتین صورت می گرفت .( این متون  در سده های گذشته از یونانی به آرامی  و از آن زبان  به پارسی و عربی ترجمه شده بود).  دانش آموختگان یهودی علاوه بر زبان مادری ، زبان عربی و لاتین نیز می دانستند و در کنار مسلمانان اسپانیا به ترجمه متون علمی و فلسفی غیر یونانی هم پرداختند ، از جمله آثار فارابی ، ابن سینا و دانشمندان خراسانی و دیگر مناطق به لاتین ترجمه شد .   فارابی که در دنیای اسلام بدلیل تفسیر های او بر فلسفه ارسطوئی به عنوان معلم اول خوانده می شد توسط ابن الرشد (اوروئس) مورد بررسی و نقد قرار گرفت و  راه را برای ورود  فلسفه و منطق ارسطویی در میان نخبگان اروپایی هموار تر کرد .  همجواری و گفتگو میان فرهنگ های گوناگون  در تولدو ، تنها به علم و دانش محدود نبود بلکه تجارت و صناعت مشترک این گروه های قومی و مذهبی نیز در جریان بود .یکی از نمودهای این تبادل فرهنگی در بنا های مانده از آن دوره خود را نمایان می کند . حکمرانان مسیحی شهر  صنعتگران و معماران مسلمان را بکار گرفتند و  شیوه معماری شرقی حتی در بنا های مسیحی این شهر همچنان برای  مسافران قرن بیست و یکم چشمگیر است.  این تفاهم نسبی و همزیستی مسالمت آمیز  نتیجه توازان قوا  میان گروه های اجتماعی و سیاست حاکمان در زمینه تفاهم اجتماعی بود.

اما آنچه در آنسوی کوه های پیرنه  در  شهر تولوز می گذشت جریانی کاملا  مخالف بود : با اینکه  مردم  منطقه  و حاکمان  هر دو پیرو مسیحیت بودند، اما کلیسای کاتولیک تاب تحمل “کاتار” ها ی مسیحی و صلخ جو  را نداشت  و آنها بعنوان رافضی مورد سخت ترین سرکوب ها و کشتار قرار گرفتند . اگر در تولدو بنیاد  های علم و دانش  رونق میگرفت و شهروندان در فضایی بنسبه  صلح آمیز زندگی می کردند  ، در تولوز هم نخستین دانشگاه  کاتولیک بنا شد که وظیفه   توجیه ایدئولوژیک سرکوب  “کاتار” ها را بر عهده داشت . حتی بلندی دیوار ها و عظمت کلیسا های شهر تولوز و آلبی نمایانگر قدرت کلیسای کاتولیک در مقابل رافضیانی بود  که خواستار برادری و عدالت  ابتدایی جوامع مسیحی اولیه بودند .

اسکولاستیسم (فلسفه مَدرَسی) در پاریس و بولونیا.

سنت توماس ، متفکر مسیحی قرون وسطی ، از راهگشایان گسترش منطق ازسطویی دردانشگاه های اروپا

کلیسای کاتولیک از داخل و خارج رقبایی داشت که تنها با انگ کافر و یا رافضی نمی شد آنها را از میدان بدر کرد ، مسیحیت که یکبار در سده های اول میلادی از  فلسفه یونان و به ویژه ازنئو افلاطونیان یاری گرفته بود تا خود را از جهت تئوریک تقویت کند ، حالا احتیاج به ابزار های تازه تری داشت ، تا پاسخگوی سوالات زمانه خود باشد ، به ویژه پس از موج جدید و گسترده اسلام  و فرقه های مسیحی  که از همه سو بسمت اروپا سرازیر شده بود .  بر چنین زمینه ای ،در سده یازده  میلادی  دانشگاه هایی در پاریس و شمال ایتالیا-شهر بولونیا-   شکل میگرفت  . در این  دانشگاه  ها  کوشش میشد  تا مسیحیت با علم و دانش و به ویژه با فلسفه ارسطویی   سازگار شود .  کاری که  همکاران مسلمان آنها در بغداد و کوردوبا و تولدو  به انجام  آن کمر بسته بودند .  معتزله در بغداد و مشائیان در خراسان در این راه گام های ابتدایی را  برداشته بودند  و ابن الرشد در کوردوبا   آن را به فراترین جایگاهش رسانید .  در دانشگاه های تازه بنیاد اروپایی نیز شیوه بررسی و تفسیر ارسطویی در خوانش کتاب مقدس بکار گرفته شد و  روش منطقی هم  در برخورد به پدیده های طبیعی رایج شد .( روش هایی که رازی و بیرونی و دیگر دانشمندان شرقی بکار گرفته بودند). اوج این کوشش ها در اروپای کاتولیک در تفکرات  توماس آکویناس متجلی شد .  به گفته او دین و فلسفه دو نوع شناخت از یک پدیده واحد  است و تضادی با یکدیگر ندارد ، منتهی هر یک روش  خود را بکار می برد : دین بر الهام و شهود استوار است و امریست اعتقادی ، در حالیکه فلسفه  روش منطقی را در پیش میگیرد و شیوه کارش بر مشاهده و بررسی بنا شده است . تا پیش از این تاریخ  ، مسیحیت فلسفه را به عنوان ابزار بکار می گرفت ، اما نوآوری توماس  آکویناس  این بود که فلسفه و سپس دیگر علوم را  به عنوان  شاخه هایی از شناخت بشری با  موضوع (ابژه)مشخص و شیوه های بررسی ویژه مخصوص هر علم ، در نظر می گرفت. هرچند که او همواره منطق علمی را محدود دانسته  و حوزه دین را بر  پایه ایمان قلبی مومنان تعریف میکرد.watch?v=2UKIyy34MME&t=3229s&ab_channel=Jean-MichelDufays

بعد ها توماس  به عنوان “قدیس “از سوی کلیسای کاتولیک شناخته شد . او همراه با اگوستین قدیس (سده  چهارم میلادی ،او در ابتدا پیرو اندیشه های مانی بود)  بزرگترین متفکران دنیای مسیحیت تا پیش از دوره معاصر می باشند.   هر چند که کوشش های توماس مقدس در سده چهاردهم به شکست انجامید و همزیستی میان این دو مقوله به زیر سوال رفت ، اما در این مدت دانش و علم رشد زیادی در دانشگاه ها و جامعه کرده بود و کلیسای کاتولیک قادر به حذف آن نبود . توماس آکویناس را پیشاهنگ علوم سیاسی جدید  ، چند سده پیش از ماکیاول، دیگر هموطنش،  دانسته اند. از عجایب روزگار آرامگاه   سنت توماس( سن توما)در صومعه ژاکوبن   در شهر تولوز قرار دارد.

یادآوری های تاریخی

 

 

1022  سوزاندن یک رافضی در ملع عام در شهر اورلئان .

1085/ ق 464- مسیحیان ،شهر تولدو(طلیطله )را  از مسلمانان  باز پس می گیرند .

1104 گیوم شامپو یی مدرسه دیالکتیک را در پاریس تاسیس  می کند: نخستین گام در جهت ایجاد دانشگاه  بعدی سوربن . سال 1200 این موسسه   دارای اساسنامه می شود.  سال 1257  رابرت  دسوربن  نخستین کالج را تاسیس می کند.

1158 با به رسمیت شناخته شدن حقوق دانشجویان در بولونیا از سوی فردریک بارباروس *، دانشگاه بولونیا رسما آغاز به کار می کند …..دانشاه پاریس تابع مقرراتی می شود .

+ 1182 م -کشتار کاتار ها  .فیلیپ اگوست یهودیان را از پاریس تبعید می کند.

.1208 پاپ بر ضد  کاتار ها اعلان جهاد می دهد. 1226 لویی هفتم در جنگ صلیبی با کاتار ها سپاهش را به  آوینیون اعزام می کند.

1229 الحاق  منطقه لانگدوک به قلمرو پادشاه فرانسه  و تاسیس دادگاه تفتیش عقاید در تولوز پایان می گیرد . تاسیس نخستین دانشگاه تولوز ،انستیتو کاتولیک آتی.

1249 نخستین کالج آکسفورد

1276  ایتالیا :نخستین کارخانه کاغذ سازی اروپا: کارخانه با نیروی آب و هفت چرخ آبی ، شیوه ای پیشرفته تر از کارگاه های سمرقند .

1290 یهودیان از انگلستان رانده می شوند

 

*******************

پانویس

*” اشاره به آزار و اذیت تمثال کشان از این جهت اهمیت دارد موجب مهاجران بسیاری از هنرمندان از  سرزمینهای بیزانس / به ویژه آناتولی و سوریه / بسوی ایتالیا شد. . پدیده ای با بسته شدن فضای جامعه رخ میدهد و موجب مهاجرت نخبگان اجتماعی می گردد  . سده های بع ، سقوط کنستانتینوپل بدست عثمانی ها ، و کوچ هزاران نخبه از امپراتوری بیزانس  به ایتالیا یکی از عوامل رنسانس اروپایی شد.

**” رنسانس کارولنژی ( دودمان فرانسوی شارلماین)یکی از چند دوره کوتاه درخشانی بود که اروپا در قرن تیرگی به خود دید. شارل به دعوت از دانشمندان و متفکران  زمانه به دربارش اقدام نمود  این جنبش کوتاه مدت بیش از حد منحصر به روحانیون بود  و رعیت در ان شرکتی نداشت  اشراف تقریبا هیچ اعتنایی به ان نکردند .” تارخ تمدنٌ 607… هنوز زمان ان فرا نرسیده بود که طبقه ای ثروتمند و خواهان تحول در اروپا یر برآورد ، همچنانکه که در سده های پانزده و شانزده بورژوازی  رنسانس را به سرانجام رسند و از دل آن دنیای مدرن  متولد شد.

*فردریک دوم   ، نوه فردریک ریش حنایی ، فرمانروای” امپراتوری مقدس سنت  رژرمن رمی” متولد از   مادری  سیسلسی و پدری سویسی -نرماندی.  آشنا به زبان های آلمانی ، عربی ،…….. سه بار  مطرود از سوی پاپ   ،او بدون اجازه پاپ  در سال 1227 به بیت المقدس  لشکر کشی می کند می رود    اما با سلطان ایوبی /کمال؟  مصالحه کرده  و طبق معاهده ای آزادی و امنیت زائران تامین می شود.. او در پایان  عمر  حکومت بر امپراتوری آشوب زده  را وا می نهد و بر فرمانروایی بر جزیره سیسیل اکتفا می کند.