فهرست
اشارتی به ریشه چند کشمکش قومی و مذهبی در قفقاز
جمهوری آذربایجان و ارمنستان : در سده نوزدهم ، بیک ها وملاکین قفقاز از بیم گسترش نفوذ اقتصادی ارمنی ها در حوزه نفتی باکو و بازار های کرانه دریای کاسپین و سیاه، توده های مسلمان را بر ضد ارامنه تحریک می کردند و در مقابل بازرگانان ارمنی ها که به دلایل فرهنگی و مذهبی روابط تجاری گسترده ای با دنیای خارج داشتند برای نگهبانی از اقتدار خویش دست به رویارویی می زدند. در نیمه دوم سده نوزدهم و شدت گرفتن ناتوانی امپراتوری عثمانی ، روسیه تزاری در اروپای شرقی و در قفقاز بیش از پیش به بهانه جلوگیری از گسترش عثمانی و اسلام بر دفاع از مسیحیان تاکید داشت .این کشمکش ها در طول جنگ اول به نقطه اوج خود رسید، به ویژه زمانی که عثمانی با گشودن جبهه دومی در قفقاز کوشید فشار ارتش روسیه تزاری را بر آلمان در جبهه اروپا کاهش دهند. آلمان و عثمانی با دستاویز پان اسلامیسم( اتحاد اسلام)و (پان ترکیسم) و روسیه تزاری با بهانه دفاع از مسیحیان ساکن قلمرو عثمانی به بسیج توده مذهبی دست میزدند. ارتش تزاری از پشتیبانی مسیحیان قفقاز و آناتولی شرقی برخوردار و از آنها در جنگ یاری می گرفت .این اقدامات از دید حکومت عثمانی خیانت به کشور به شمار می رفت و بهمین جهت مردم مسلمان اعمم از ترک و کرد را بر علیه ارامنه تحریک می نمود .
با پیشروی روس ها ارامنه دست به کشتار همسایگان مسلمان می زدند و با بازگشت سپاه عثمانی ترک و کرد بر زمین و دارایی ارامنه چنگ می انداختند. شکست عثمانی در اروپای شرقی و جبهه قفقاز ،همزمان شد با به روی کار آمدن “ترک های جوان” و کشتار و اخراج ارامنه از سرزمین آبا و اجدادی چندین هزار ساله شان و دامن زدن بر کشمکش قومی و مذهبی.
“ مسئله نسل کشی ارامنه: این رویداد دهشتاک در سال 1915 رخداد و از سوی ارامنه و شماری از کشور های غربی ” نسل کشی” خوانده می شود. هر چند شمار کشته شدگان این رخداد موضوع گفتگو و کشمکش میان پژوهشگران است ، اما هیچ شکی حتی از سوی تاریخدانان ترک هم در دهشتناک بودن این کشتار نیست . اختلاف نظر میان دولت ترکیه و بخش مهمی از افکار همگانی جهانی بر سر مسئولیت این رویداد است. از یک سو ارامنه بر این باورند که حکومت عثمانی آگاهانه این برنامه را طرح ریزی کرده بود و پس از موج کشتار ها، راندن بازماندگان ارامنه و سیاست واگذاری زمین و دارایی های آنها به ساکنانان ترک و کرد از سوی دولت جدید “ترکان جوان” دنبال شد. در مقابل دولت عثمانی بر لزوم جابجایی جمعیت پشتیبان دشمن در هنگام جنگ تاکید می کند. گفته می شود که یورش روس ها به آناتولی شرقی و کشتار مردم مسلمان اعمم از ترک و کرد به همین میزان گسترده بوده است.” برگرفته از اطلس مردم شرق ص 109 اطلس
این رخداد دهشتناک هر نامی داشته باشد، پس از یک سده همچنان در ذهن مردمان دو سو سنگینی می کند و همچون گره کوری، بهبود مناسبات ارمنستان و کشور های مسلمان نشین را پیچیده تر میکند. اما مناسبات این مردمان( مسلمانان و مسیحیان) در تاریخ فراز و نشیب ها ی بسیاری داشته است.
رنسانس ارامنه و نقش ارامنه ایران وعثمانی
در سده پانزده و شانزده ، بازرگانان ارمنی تجارت ابریشم ایران را در اختیار خود داشتند. هنر “تکنیک” پرورش ابریشم توسط جابجایی شمار زیادی از کشاورزان و صنعتگران در دوره شاه عباس به ایران منتقل شده و به ویژه در گیلان و مازندران گسترش زیادی یافته بود*. جمع آوری و صادرات هم به دستور شاه به ارامنه در جلفا سپرده شد. نزدیکی مذهبی و فرهنگی با اروپائیان به آشنایی آنها به زبان های خارجی کمک می کرد. ارامنه که از زمان های پیشین به عنوان مترجم و گاهی سفیر در نزد دربار های ایرانی به کار گرفته می شدند، بسیار پیش از جامعه مسلمان با زیر و زبر فرهنگ غرب و شبکه های بازرگانی آشنا شده و نقش میانجی بازرگانی شرق و غرب را به عهده گرفتند . به ویژه کوچ اقوام ترک و مغول به سرزمین های آنان ، مهاجران ارمنی را در گوشه و کنار جهان پخش کرده بود . بازرگانان ارمنی تبار ایران و عثمانی بنگاه های بازرگانی خود را در شهر هایی چون ونیز ، فلورانس ،ژن،لیسبون دایر کرده و در تجارت این شهر ها با آفریقا و آسیا( به شهر هائی چون کلکته و بمبئی ) شرکت نمودند . گسترش شبکه ارتباطی میان ارامنه به دایر شدن مدارس نوین در ایران و عثمانی انجامید. هرچند این مدارس اغلب با انگیزه مذهبی توسط مسیونر های مسیحی برپا شده بود اما علوم جدید هم در این مدارس آموزش داده می شد. ** آشنایی و دست یافتن به علوم جدید سبب فراز آمدن جایگاه اجتماعی آنان شد و به تقویت پیوند های شبکه جهانی میان ارامنه انجامید. هرچند درِ این مدارس به روی دانش آموزان دیگر ادیان هم گشوده بود، اما ابتدا فرزندان خانواده های برخوردار و سپس پای فرزندان دیگر گروه های اجتماعی هم به این مدارس باز شد همین دانش آموختگان نقش بارزی در دگر گشت جوامع بومی خود ، ایفا نمودند.اما فزونی جایگاه اجتماعی که گاهی از پشتیبانی قدرت های بیگانه نیز برخودار بود موجب رشک بازرگانان محلی و حامیان آنها شده و رخداد های دهشتناکی در خاک عثمانی ( کشتار ارامنه در دمشق در دهد سده نوزدهم) و در ایران دوره پایانی صفوی در اصفهان و شیراز و بوشهر …***
** برای آگاهی بیشتر کتاب ارزشمند هما ناطق ” ” را بخوانید.
قفقاز ،یکی از مراکز شکل گیری اندیشه و جنبش های اسلامی دوره نوین.
پان اسلامیسم در قفقاز و سرزمین های میان دریای کاسپین و دریای سیاه هم سخت ضد اشغال و حاکمیت روس ها بود و شکل جهادی داشت و در شهر هایی چون تفلیس وبادکوبه، گرایش پروتستانتیسم اسلامی بیشتر خودنمایی میکرد.
قفقاز و سرزمین های میان دو دریا
تسخیر این سرزمین ها بدست قوای روس با مقاومت شدید مسلمان ها روبرو شد و آنها که همچون اقوام ترک آسیای میانه بیشتر به طریقت صوفیه و به ویژه به از صوفیان نقشبندی پیروی میکردند با فرمان جهاد رهبران مذهبی به جنگ ارتش روس رفتند و شیخ شامل سومین امام نقشبندی بیش از سه دهه در کوه و بیابان با روس ها جنگید. این مبارزات پایه اجتماعی صوفیه را در قفقاز استوار تر نمود. شورش ها به سده نوزدهم محدود نشد و در طول جنگ اول جهانی و انقلاب بلشویکی مجددا جریانات مذهبی سرکوب شدند و به ویژه در آستانه جنگ جهانی دوم. حزب کمونیست دستور تخلیه تاتار های کریمه(مه 1944) و چچن ها و اینگوش ها(فوریه 1944) بسیاری از مسلمانان قفقاز را به جرم هواداری از آلمان صادر کرد. شدت و شتاب این یورش در تاریخ بی همتاست: “تنها در یک روز 425 هزار نفر . هیچ شناسه ای و یا گروه ویژه ای مد نظر نبود بلکه تمامی مسلمانان از کودک و پیر ،زن و مرد را در بر میگرفت. هیچ آگاهی از سرنوشت این “مردمان نفرین شده” به دست نیامد ،گوئی هرگز چنین مردمانی بر روی این کره خاکی نزیسته بودند …. مسلمانان ترک تبار گرجستانی /مسختی ها/ هم که هرگز با آلمان ها در تماس نبودند ، به نوبه خود در ماه نوامبر همان سال به همان سرنوشت دچار شدند. ” ص92 پس از مرگ استالین، خروشچف در کنگره بیستم حزب کمونیست از این جنایت پرده برداشت ، اما بخش کوچکی از رانده شدگان در بین سال های 1957 تا 1959 به سرزمین مادری خود بازگشتند
…………..
استالین و “مسئله ملی”
“یوسف /ژوزف/دوگات چی لی” پسر یک کفاش گرجی و مادری از تبار اوستیا ، در سال 1879 در گوری در مرکز گرجستان چشم به جهان گشود. رانده شده از مدرسه مذهبی در 1899 به بلشویک ها پیوست( 1904)، وفادار به سنت “جوانمردان راهزن”گرجی ، به بانک زنی و “مصادره” اموال دولتی و ثروتمندان به نفع حزب دست می زد .در سال 1912 لنین او را به کمیته مرکزی حزب بلشویک وارد کرد و لقب استالین”مرد آهنین” را گرفت. در 1922 زمانیکه پست سکرتر جنرال را به دست آورد به تدوین کتاب ” مسئله ملی”پرداخت که انجیل هواداران او در داخل و خارج حزب شد. در این اثر به مسئله ” حق تعیین سرنوشت اقوام و ملت” ها پرادخته شده است ، موضوعی که پس از آن به حربه ای در دست بسیاری از احزاب برای کسب قدرت سیاسی بدل شد. پیشینه این گفتمان به آثار مارکس باز می گردد که شدیدا روسیه تزاری را به دلیل تسخیر لهستان و سایر سرزمین ها آسیایی محکوم می کرد و به احزاب روسی رهنمود می داد تا از جداسری لهستان پشتیبانی کنند. “هدف فوری و منفعت اولیه و آنی پرولتاریا در جهت کسب استقلال ملی کشور های خودشان اشت….ایجاد دموکراسی پارلمانی زمینه مناسبی برای مبارزه طبقاتی و انقلاب است” *صص17.حتی لنین و حزب بلشویک هم تا پیش از دستیابی به قدرت،روسیه را “بزرگترین زندان خلق ها” می نامیدند و به ملت های دربند نظام تزاری وعده استقلال و آزادی می دادند. اما سیستم شوروی با جابجائی اسلاو ها از روسیه وکشور های بالتیک و اوکراین ،به مقصد کشور های قفقاز همان سیاست روسیه تراریرا برای “روسی کردن” این جوامع را پی گرفت و با ایجاد بوروکراسی در هم تنیده و بر پایه نزدیکی به قدرت، چنان چنگال خود را در عمق جان این جوامع فرو کرد که حتی هنوز هم پس از چند دهه از فروپاشی شوروی ، سلطه روسی بر این کشور ها حاکم است.
*ص17 از مجوعه “بحث وجدل” شماره 4
پانویس:
یکی از ویژگی های ساختار سیاسی حکومت صفوی بکارگیری گسترده باشندگان خارج از فلات ایران است .آنها در امور دولتی ،در امر سپاه ، در زمینه اقتصادی و در دربار چون بردگان جنسی و غلامان خانگی گمارده می شدند. اسیر گرفتن “کفار خارجی”،جابجایی گسترده و اجباری جمعیت و بکارگیری این افراد از روی الگوی عثمانی صورت گرفته و شباهت فراوانی به نقش مردمان بالکان در حکومت عثمانی داشت. البته برخلاف رسوم عثمانی غلامان در ایران می توانستند املاک خود را برای فرزندانشان بگذارند.
دوم ژوئیه 2019
هزاران تن از ارامنه ابتدا در شمس آباد اصفهان و سپس در محله ای که برای آنان بنا شد اسکان یافتند . این محله به نام شهر زادگاهشان جلفا خوانده شد. شاه با صدور فرمانی ارمنی ها را آزاد اعلام نمود و گفت که احدی نمی تواند آنها را به غلامی و یا کنیزی ببرد. شاه عباس در 1613 با یک فرمان تعرض به اموال ارامنه را منع کرد و آن را متعلق به خود اعلام نمود… محله ارامنه به مادر شاه تعلق داشت.”غلامان و معماران شاه کلیسای جامع اش را با هم ساختند و پل بین جلفای نو و محلات جدید اصفهان نامش را از الله وردی خان گرفت ، غلامی که سپهسالار ارتش صفوی شد و در تصرف قفقاز موثر بود” صص 73.غلامان خاصه..جلفا نماد جایگاه رفیع ارمنی ها در دوره شاه عباسی است و “ارامنه جلفای برای شاه عباس حکم دیپلمات و سرمایه گذار را داشتند و ابریشم ایران را با نقره مبادله میکردند”صص 59 غلامان خاصه. کلانتر جلفا در دعاوی حقوقی بین المللی نقش داشت. از آنجا که صنعت ابریشم توسط مهاجرت ارامنه در ایران رایج شده بود و اهالی گیلان و مازندران هم تحت نظارت آنها کار میکردند، در خرید و جمع آوری ابریشم مشکلی نداشتند. از سوی دیگر هم کیشی با اروپاییان و سهولت برای آموختن زبان و فراگیری عادات اروپایی ، آنها را در جایگاه بسیار برتری به همکاران مسلمان شان قرار می داد.
تاریخ ارمنیان ایران ص 276: “تجارت ابریشم در اختیار شاه عباس بود . او ابریشم را توسط تجار ارمنی صادر میکرد. آنها ابریشم را در کشور های اروپایی می فروختند و با پول ان کالا های اروپایی خریده به ایران می آوردند و بهای ابریشم ها را به خزانه شاهی تحویل می دادند.ابریشم گیلان طبق فرمانی بیک یهودی گرجی که به فرح آباد کوچ کرده بود ، سپرده شد . ابریشم شیروان و قره باغ هم به دو خوجه از همان ناحیه واگذار شده بود…..خوجی نظر در مقام رئیس شبکه کاملا متشکل تجار ارمنی به استخدام عده زیادی کارگزار با 40 درصد کارمزد برای سفر و فروش ابریشم در اروپا و عثمانی مبادرت کرد. 1/18 م از فواید فروش ابریشم به خوجه تعلق می گرفت.
بازرگانان ارمنی جلفای اصفهان برای سامان دادن بکار خود شرکتهای بازرگانی تشکیل می دادند . این شرکت ها متشکل از یک خاندان بود.. عده ای از افراد پول خود را در اختیار این شرکت ها قرار می دادند و در عوض سود آن را دریافت می کردند(نخستین شرکت های سهامی در ایران/هلند نخستین کشوری بود که برای تراکم سرمایه چنین شرکت هایی را بنیاد نهاد و توانست امپراتوری اسپانیا را به زانو درآورد) . شرکتها قرارداد های کتبی با کارمندان امضا می کردند که برای مدت معینی اعتبار داشت . این قراردادها به زبان ارمنی نگارش می یافت.. در این عصر راه تجاری از تبریز به بندر ترابوزان و یا ازمیر بود .ولی چون عثمانی مشکلاتی برای بازرگانان ایرانی ایجاد می کرد ، بازرگانان در صدد بر آمدند که از راه روسیه به تجارت با اروپا ادامه دهند. این راه از طریق دریای خزر رودخانه ولگا و مسکو می گذشت .. بعد ها بازرگانان ایرانی که کالاهایشان را از طریق بنادر خلیج فارس به اروپا صادر می کردند، در ژوئن 1688 در لندن با کمپانی هند شرقی قراردادی بستند… یکی از پایگاهای بازرگانی ایران شهر ونیز بود که بسیاری از بازرگانان ارمنی در آنجا میزیستند. گروهی از تجار خرده پا نیز کالا های خود را در میدان سن مارکو می فروختند.، عده ای نیز در آمستردام و لهستان مستقر شدند. و ثروت هنگفتی کسب کردند.
***در نیمه دوم قرن نوزدهم امپراطوری عثمانی “بیمار اروپا ” خوانده میشد و قادر به انجام اصلاحات اجتماعی و سیاسی نبود. در نواحی ارمنی نشین در دهه 60 اهالی چندین بار دست به شورش علیه حکومت ترکها زدند .روسها همانگونه که از شورش و استقلال اسلاو ها در بالکان حمایت می کردند از شورشهای ارامنه نیز حمایت می کردند و در پی محاصره و اشغال استانبول بودند. در سال 1878 در گفتگوهایی که میان کشور های غربی ، روسیه و عثمانی انجام شد ، مسئله ارامنه نیز به عنوان بخشی از آنچه “مسله شرق ” نامیده می شد، مطرح گردید.انگلستان و فرانسه هم از ارامنه حمایت میکردند، اما با سیاست روسیه در اشغال شهر های مهم عثمانی موافق نبودند. احزاب ارمنی از خود مختاری نواحی ارمنی نشین دفاع کرده و در مقابل سرکوب های دولتی، بعضی از آنها دست به ترور نمایندگان دولت ، ایذا و اذیت متقابل اهالی مسلمان منطقه می زدند. دولت عثمانی در مقابل این بحران فزاینده در آناتولی شرقی تصمیم به خالی کردن سکنه ارمنی گرفت و در زمان سلطان عبدالحمید دوم ،بگفته منابع ارمنی بیش ازیک میلیون نفر کشته شدند.پس از کودتای ترکان جوان برای مدت کوتاهی این تصور بوجود آمد که آنها با آزادی مذهبی موافق هستند و حامی رعایت حقوق اقلیتها می باشند. اما حمایت ارامنه از روسیه و شرکت داوطلبانه عده زیادی از انها در ارتش روسیه ،ترکهای جوان به رهبری طلعت پاشا سیاست کشتار و اخراج را با شدت بیشتری پیگیری نمودند و فاجعه دیگری از نتایج جنگ جهانی اول به وقوع پیوست: به ارمنی ها دو روز وقت داده شد تا از سرزمین شان خارج شوند و اغلب آنها بسمت صحاری خشک شمال سوریه سوق داده شدند. عده کمی توانستند در ارمنستان و گرجستان مقیم شوند. هنوز پس از گذشت صد سال از جنگ جهانی اول تبعات ان در جهان آزار دهنده است . نمونه روابط ارمنستان و همسایگان ترک ان یکی از آنهاست. گویا درایتی برای حل این مشکل هنوز احساس نمی شود.