1)تولد یک رویا

کشوری مرکب از شش جمهوری پنچ ملت چهار  زبان سه دین دو  الفبا  یک رهبر و یک هدف: “برادری و وحدت”

زمینه  پیدایش :

 در سده نوزدهم  ایده تشکیل قلمرویی از اسلاو زبان هایی که در جنوب اروپا زندگی می کردند در ابتدا در میان حلقه ای از روشنفکران  آریستوکرات در زاگرب  شکل گرفت . با  تضعیف امپراتوری عثمانی ،  این ایده در دیگر مناطق اسلاو نشین گسترش یافت و در  اوایل جنگ جهانی اول  کمیته  یوگسلاو فعالیتش را آغاز نمود  و با پایان جنگ در سال 1918 قلمرو های تازه مستقل شده  اسلوونی ، کرواسی و صربستان  با یکدیگر متحد شده  برای نخستین بار دولتی با نام “یوگسلاوی”  بنیاد گرفت که سیستم حاکم بر آن  پادشاهی  مشروطه بود و الکساندر نخستین شاه آن. پس از یکدوره آرامش و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی ،حکومت  با رقابت احزاب متخاصم  محلی روبرو شد. به ویژه  رقابت میان  ناسیونالیست کروات و صرب شدت یافت و به بحران های  سیاسی-اجتماعی  فراگیر انجامید.الکساندر به منظور انسجام بخشیدن به  کشور تاره بنیاد ، به حذف پرچم های محلی و ممنوعیت  احزاب سیاسی و تبلیغات کمونیستی دست یازید. حکومت او شکل تمرکز گرا و استبدادی به خود گرفت .این اقدامات  دیکتاتور مآبانه منجر  به نارضایتی اقلیت های غیر اسلاو  از دولت مرکزی و ایده وحدت  شد. در طی سفر الکساندر به فرانسه در سال 1934 ،  یک ناسیونالیست اهل مقدونیه با همکاری جنبش فاشیستی کروات موسوم به ” اوستاشی” شاه را در شهر مارسی به ضرب گلوله ترور کرد.  پسر جوان او جانشین پدر شد و  سیستم مشروطه سلطنتی (بر روی کاغذ) تا سال 45 ادامه یافت.

فهرست

جنگ دوم جهانی و مبارزات ضد فاشیستی

با آغاز جنگ دوم جهانی  دولت یوگسلاوی  بی طرفی خود را در جنگ اعلام نمود ، علیرغم تمایلات بخشی از دولت به همکاری با دولت های فاشیست ، شاه از پشتیبانی نیرو های ایتالیای فاشیست برای تسخیر یونان خودداری نمود و خشم متحدین( آلمان نازی ، ایتالیا و مجارستان ) را بر انگیخت ودر آوریل 1941 یوگسلاوی بدست  آلمان تسخیر ، 300هزار افسر و سرباز بازداشت و شاه  از کشور تبعید شد. یوگسلاوی به ایالت های مختلف تقسیم شد  و کشور های  متحد آلمان هر یک بخشی از یوگسلاوی را اشغال نمودند. جنبش های فاشیستی در ایالات ، به ویژه در کرواسی( اوستاشی)  در همکاری با آلمان نازی  رشد کرد و هدفش پاکسازی کرواسی از صرب ها بود.  در مقابل در صربستان حزب ناسیونالیست  (تچنیک) تقویت شد که خواستار خروج کشورهای اشغالگر و احیا یوگسلاوی و حکومت پادشاهی بود و بدین منظور دست به اقدامات مسلحانه بر ضد اشغالگران زد. همزمان  نیروهای  کمونیست هم دست به اقدامات پارتیزانی زدند . با تغییر سیاست شوروی و ورود این کشور به جنگ، کمینترن( ارگان همکاری بین المللی احزاب کمونیست) در اروپا سیاست فعالتری را بر ضد آلمان نازی در پیش گرفت و حمایت از تیتو کمونیست برای پیشبرد مبارزات پارتیزانی گسترش یافت  و به زودی جنبش اعلام موجودیت کرده و در سراسر یوگسلاوی دست به جنگ پارتیزانی زد. مبارزات پارتیزان ها در یوگسلاوی موجب محبوبیت آنها و شرکت شمار زیادی از مردم در جنگ شد. هر چه مبارزات بر ضد آلمان گسترش می یافت ، جدال داخلی گروه های رقیب یوگسلاو  شدت  گرفت: صرب و کروات و مسلمان به جان هم افتادند، و جنگ میان دو گروه پارتیزانی کمونیست و تچنیک بیداد میکرد و بر تلفات جنگ داخلی . خارجی می افزود .  تعداد تلفات یوگسلاوی در جنگ دوم نسبت به جمعیتش  پس از شوروی و لهستان ، بالاترین  شمار را داراست . بر اساس این آمار از جمعیت 15 میلیون نفری یوگسلاوی ،  حداقل حدود 800 هزار نفر در جنگ  و 200 هزار نفر در زمان استقرار حکومت کمونیستی مورد” پاکسازی” فیزیکی قرار گرفتند.

 در سال 1943 کمیته ضد فاشیست برای آزادی ملت یوگسلاوی”  در شهر بیهاچ ( در شرق بوسنی )اعلام موجودیت کرد و مورد پشتیبانی  شاه در تبعید و کشور های اروپایی ( به ویژه چرچیل نخست وزیر انگلیس )  قرار گرفت . در سال 1945  پارتیزان های تحت رهبری تیتو ، حاکمان دست نشانده  حکومت نازی را سرنگون کردند و پاکسازی را با حزب ناسیونالیست تچنیک  و اوستاشی های کرواسی  آغاز نمودند.

  جمهوری فدرال سوسیالیستی  یوگسلاوی 1945-1990 

یوگسلاوی  تنها کشوریست که در جنگ جهانی دوم بدون دخالت نیروهای  متحدین کشور را از آلمان نازی بازستاند و دولت سوسیالیستی خود را بدون  وامداری به شوروی  بنیاد نهاد. اگر چه ارتش سرخ در آخرین مرحله در هنگام باز پس گیری بلگراد حضور داشت اما از همان ابتدا  یوگسلاوی با دیگر اقمار شوروی در اروپای شرقی که حکومت هایشان با کمک ارتش سرخ  ایجاد شده بود متفاوت بود.

هر چند که ساختار سیاسی حزب و دولت و قانون اساسی  یوگسلاوی الگو برداری از مدل شوروی بود، اما روند به قدرت رسیدن این دو  حزب دو مسیر متفاوت را پیموده بود : انقلاب بلشویکی اکتبر با قول پیمان صلح با یک دولت خارجی (آلمان) آغاز و با کمک سربازان بیزار از جنگ، دولت را  ساقط و در پی آن در جنگ با ضدانقلاب با کمک همان سربازان ، همه رقبای سیاسی ( از جمله منشویک ها و سوسیالیست های انقلابی) را  به اردوگاه های کار اجباری فرستاد، اما  جنبش ضد فاشیستی در یوگسلاوی با بسیج بیش از هشتصدهزار  پارتیزان  از  صرب و کراوات و  مسلمان و با حمایت بین المللی( شوروی و انگلستان) ،  در طی یک جنگ چهار ساله  با دشمن اشغالگر به قدرت رسید و حتی  شاه تبعیدی یوگسلاوی هم  اختیارتش را به دولت جدید  تفویض نمود.( البته حزب در اینجا هم تمام دشمنان و رقبا را به دیار عدم فرستاد.)

 این جایگاه رفیع ، به تیتو استقلال رای میداد که بتواند در عرصه منطقه ای با احزاب کمونیست بالکان روابط ویژه ای برقرار نماید و در سپهر جهانی صاحب نفوذ باشد :  پس از پایان جنگ ،بر اساس معاهده بین شرق و غرب ، استان مرزی استیریا به ایتالیا واگذار شد ، در حالی که اکثریت مردم این استان اسلاو بودند و با تظاهرات  گسترده خواستار پیوستن به یوگسلاوی بودند .  هرچند که سیاست استالین خلاف آن بود ، اما حزب کمونیست یوگسلاوی تمام قد پشت این خواست ایستاد. دو سال بعد، رخداد جدیدی شکاف میان استالین و تیتو به دشمنی بدل کرد:  آلبانی و یونان بر سر بخشی از جنوب آلبانی کارشان به درگیری نظامی  کشید و استالین برای پرهیز از درگیری با غرب، برای حل مسئله به  تیتو پیشنهاد ضمنی کرد که آلبانی را به خاک یوگسلاوی ضمیمه نماید، اما تیتو تصمیم گرفت که با حمایت نظامی از دولت مستقل آلبانی، یونان را به عقب نشینی وا دارد. استقلال رای و نادیده گرفتن نقش شوروی و استالین را در رهبری جنبش کمونیستی جهانی، به مذاق کر ملین خوش نیامده و  دستگاه تبلیغاتی شوروی و بازوی بین المللی آن کمینترن ” تیتو”  را عامل نفوذی امپریالیسم جهانی خوانده و با هزار و یک ترفند سعی در منزوی کردن یوگسلاوی و حتی  ترور “تیتو” و جانشینی او توسط وابستگان به خود کردند.

تیتو* رهبر بلامنازع یوگسلاوی/35 سال بر اریکه قدرت

اما تیتو در داخل و خارج کشور مورد ستایش بود. اکثریت مردم به آینده کشور حوشبین بودند و آرزوی کشوری واحد و آباد را در سایه عدالت اجتماعی و آزادی های نسبی را داشتند. مواضع مستقل از شوروی همراه تاکید بر اصول اعتقادی خود ، مورد ستایش دوست و دشمن بود.

سیاست عدم تعهد

جدایی از استالین برای حکومت تازه پای یوگسلاوی موجب مشکلات زیادی شد، نه تنها کشور از حمایت های  مالی و تکنیکی در زمینه  اقتصاد محروم شد، بلکه توان تامین گندم مورد نیاز مردم را هم  نداشت. تیتو از همان ابتدای سال های پنجاه مذاکره با غرب و به ویژه آمریکا را آغاز کرد. رابطه با  آمریکا با خرید گندم آغاز شد و تا خرید پیشرفته ترین جنگنده های آمریکایی مورد نیاز نیروی هوایی کشور پیش رفت.با این همه تیتو ، حتی زمانی که خطر حمله نظامی بلوک شرق را در پشت مرزها نزدیک می دید هرگز پیوستن به پیمان ناتو را نپذیرفت  و همچنان بر سیاست عدم تعهد تاکید داشت و به عنوان رهبر یک کشور کمونیستی، خواستار همزیستی  صلح آمیز با غرب و شرق بود .مواضع مستقل  تیتو، علیرغم تبلیغات منفی مسکو، بر محبوبیت و شهرت او در عرصه جهانی افزود. تیتو با درایت از این جایگاه بهره برد و بزودی جنبش عدم تعهد را همراه نهرو نخست وزیر هند و ناصر رئیس جمهور مصر بنیاد گذاشت و بسیاری از سران کشور های جهان به آن پیوستند ، سوکارنو از اندونزی و چوئن لای از چین جزو سران کشور های بودند که در کنفرانس سران کشور های جهان سوم شرکت داشتند.

 

یوگسلاوی آزمایشگاه  ساختار  های جدید اجتماعی – سیاسی

ساختار یوگسلاوی بر پایه حکومت فدراتیو برای نزدیکی و همزیستی  میان  صرب و کرواسی  و دیگر  ملیت ها،  از روی مدل شوروی الگو برداری شده بود  با این تفاوت اساسی که اسلاو های روسی در کل جمعیت روسیه  در اقلیت بودند ، در حالیکه  اسلاو ها در  یوگسلاوی اکثریت بزرگی را تشکیل می دادند. با اینهمه سیاست حزب کمونیست یوگسلاوی بر خلاف شوروی متکی به استفاده ابزاری  از این اکثریت نبود و تیتو بار ها شوروی را بخاطر سیاست های “اسلاو مرکزی” و سرکوب و استعمار اقلیت ها مورد انتقاد قرار داده بود . تیتو به خاطر سیاست پافشاری  برای حفظ عدالت در میان ملیت ها ،  حتی از سوی برخی از صرب ها به امتیاز دهی  زیادی و حمایت از دیگر اقلیت ها ( به ویژه مسلمانان )سرزنش شده می شد. در حقیقت  تشکیل جمهوری بوسنی مستقل منجر به حاکمیت آتی مسلمانان را بر صرب ها این منطقه شد . همچنین استقلال  مونته نگرو و  کوزوو از جمهوری صربستان نارضایتی صرب ها را دامن میزد. با اینهمه زمانیکه شکاف های اقتصادی میان جمهوری های غرب( اسلوانی و کرواسی) و جمهوری های فقیر تر ( کوزوو، مونته نگرو، بوسنی و مقدونیه) زیادتر شد، و جنبش های اجتماعی نمایان تر شد، تیتو به شیوه های آزادی ها را محدود تر و سرکوب شبیه کشور های بلوک شرق را پیش گرفت. شیوه ای تا او زنده بود توانست چارچوب کشور را نگهدارد.

به کار گیری شیوه آزمایش و خطا در اقتصاد:

یوگسلاوی در زمینه اقتصادی هم  دست به سازماندهی  شکل های اقتصادی  متفاوتی زد : در ابتدا رفرم ارضی به دهقانان اجازه داشتن زمین تا سی هکتار را می داد . اما در صنعت کلیه کارخانجات و در تجارت  تمامی موسسات  کوچک و بزرگ تحت اختیار دولت قرار گرفت و برنامه پنجساله صنعتی کردن  کشور آغاز شد که علیرغم پیشرفت های صنعتی به نتیجه دلخواه دست نیافت.  

 تیتو و همکارانش به راه های متفاوت برای دستیابی به جامعه سوسیالیستی  باور داشتند و روش  شوروی را مختص آن کشور دانسته خود را مختار در انتخاب  در شیوه مدیریت اجتماعی می دانستند.” میلوان جیلاس”  از همکاران نزدیک تیتو  از متفکران برجسته  کاربرد “اتوژستیون /یا خودگردانی” در واحد های صنعتی ، تولید کشاورزی ، اداره محلات و دیگر زمینه های زندگی اجتماعی بود.  این الگو سال ها در واحد های  تولیدی یوگسلاوی به اجرا در آمد و به کارگران و  دهقانان امکان شرکت مستقیم در سیاست گذاری و تعیین شیوه کار را می داد. این اقدامات در جهت  کاهش نقش دولت در امور روزمره مردم می کوشید .  بانی این شیوه تولید ، جیلاس از نخستین منتقدان بوروکراسی شوروی بود  و دخالت دولت در امور زندگی اجتماعی را موجب قدرت یابی طبقه حاکمه جدیدی می دانست  که حتی کیفیت های بورژوازی را هم نداشت . با اینهمه تعمیم  “خود گردانی” به همه روابط اجتماعی چنان کلاف سر در گمی را ایجاد میکرد که در بسیاری از اوقات  جلسات طولانی و بی نتیجه شورا های مختلف  تصمیم گیری را مشکل و هماهنگی را ناممکن می ساخت . و علیرغم کوشش های فراوانی برای مدیریت شبکه گسترده تولید در سطح کشور با مشکلات زیادی روبرو شد و پس از مدتی ادامه آن ناممکن بود.  هیئت حاکمه یوگسلاوی این روشن بینی را داشت که هر کجا برنامه هایش با بن بست روبرو می شد ، الگو های دیگری را به  کار گیرد، با این حال  شرط اصلی  تقویت حاکمیت حزب و به ویژه رهبری تیتو به عنوان ستون اصلی  رژیم  استوار بود . زمانیکه  تیتو در سال 1980 در گذشت ، نه تنها پایه های سیستم کمونیستی،بلکه چهار ستون کشور یوگسلاوی به لرزه در آمد.  

مهندسی اجتماعی

دخالت همه جانبه دولت در شئون  اقتصادی و اجتماعی، در کشور های بلوک شرق  به توتالیتاریسم  انجامید و تجربه یوگسلاوی برای ایجاد دموکراسی همراه با عدالت هم علیرغم دستاورد های مثبت ، پایدار نماند.

 حتی همزیستی مسالمت آمیز  میان ملیت ها که هم  برنامه الکساندر ، پادشاه یوگسلاوی و هم خواست مصرانه تیتو همکارانش بود نتوانست در چهار چوب جغرافیای یوگسلاوی عملی شود، رابطه پیچیده ملت ها / صرب و کرواسی و بوشنیاک (مسلمان )/ را نمی توان با زور و یا حتی با  کمک قانون ساماندهی کرد. سپهر مهندسی اجتماعی آنچنان که مدعیان خیال می کنند فراخ نیست

پانوشته ها*

چهار رخداد مهم تاریخی که پراکندگی ، نفرت و دشمنی را در میان باشندگان منطقه دامن زد:

-1054 سال جدایی قطعی کلیسای  کاتولیک و ارتدکس/ جدایی در نزد اسلاو ها : کروات ها( پیرو کلیسای کاتولیک) و صرب ها( پیرو “قدیس ساوا ” پایه گذار کلیسای ارتدکس  صرب )

-حاکمیت چند سده عثمانی / مسیحیت و مسلمان / سیاست سهمیه داشتن عثمانی از فرزندان پسر مسیحی بالکان( یبنی چری) بعلاوه خراج موجب مسیحی شدن شمار زیادی از اسلاو ها شد. در سده های بعد مسلمانان منطقه تاوان این برخورد ها عثمانی را پس میدهند

-جابجایی جمعیت / 1371 آغاز ورود ترک ها به بالکان و سال 1389:شکست اتحاد همگانی مسیحیان در برابر عثمانی در دشت کوزوو. در پی آن مهاجرت در طی سه سده مسلمانان آلبانی تبار به کوزوو ( این دشت از سوی صرب ها به عنوان قلب سرزمین آنها دانسته می شود و یکی از دلایل ریشه تقابل کوزوو و صرب ها ست

-در پی اشغال سرزمین های صرب ها توسط عثمانی ، امپراتوری مسیحی هابسبورک دست به انتقال صرب ها  به شمال و شرق کرواسی زد که به پیدایش یک اقلیت دهقانی  صرب  منسجم و جنگجو در غرب بوسنی منجر شد . به این مهاجرین قول داده شده بود که می توانند آزادانه دین ، فرهنگ و الفبای خود را حفظ نمایند . جابجائی گسترده و وسیع صرب ها در کرواسی ، بوسنی و مونته نگرو ، زمینه پیدایش افراطیون را در میان آنها فراهم نمود

شکست مهندسی اجتماعی : هابز بورک ، پادشاه  یوگسلاوی / الکساندر و دوره تیتو خواسته های بر حق ناسیونالیست های صرب ها را بی پاسخ گذاشتند و این برخورد موجب شعله ور شدن خشم آنها و سوار شدن عناصر افراطی بر این موج شد که نتیجه آن بازگشت به نقطه صفر بود / شش کشور ، پنج ملت، چهار زبان، سه دین ، دو الفبا و یک نتیجه : دشمنی و پراکندگی.

بیو گرافی تیتو

شزکت تینو در ارتش اتریش در جنگ اول و دستگیر شدن توسط روسها .زندانی در ناحیه ولگا. پیوستن به صف  کمونیست ها و فرار از زندان و شرکت در تظاهرات بلشویکی ، بازگشت به میهن برای ایجاد تشکیلات حزبی . 20 سال  کار تشکیلاتی . جنگ دوم و سازماندهی جنگ پارتیزانی  و تصاحب قدرت . سی پنج سال بر اریکه قدرت

کشتار

**دولت یوگسلاوی هرچند برای سالیان نخست حکومتش از حمایت گسترده مردمی خوردار بود. اما این آرامش اجتماعی میان صرب و کرواسی و مسلمان ها  با کشتار گسترده مخالفان و حتی مردم عادی بدست آمد: در کرواسی  فاشیستهای اوستاشی به جرم همکاری با حکومت نازی ( زنده یا مرده  به گور های دستجمعی سپرده شدند). شماری از ایتالیایی تبارهای ساکن ایالت مرزی به منظور کاهش در صد جمعیت نسبت به اسلاو ها . ،در سربی کشتار  هواداران حزب تچنیک ، و مسلمانانی که با ارتش نازی همکاری داشتند  از جمله مهمترین گروه هایی بودند که در ابتدای کار “پاکسازی” شدند.

برآورد رسمی قربانیان یوگسلاوی پس از جنگ یوگسلاوی طی جنگ جهانی دوم ۱٫۷۰۴٫۰۰۰ نفر است. داده‌های بعدی جمع‌آوری داده‌ها در دهه ۱۹۸۰ توسط مورخان ولادیمیر شرواویچ و بوگولوب کوشوویچ نشان داد که تعداد واقعی کشته شدگان حدود ۱ میلیون نفر بود.

منابع:

Democratia – Yougoslavie, vie et mort d’une nation

…………………………

ttps://www.youtube.com/watch?v=5L8y9_S3QHM&ab_channel=LeDessousdesCartes-ARTE

3-Les Balkans : vents d’Ouest, vents d’Est – Le dessous des cartes | ARTE

…………….

TITO (1/2) – Un héros de guerre.

چند کتاب در این زمینه:

با این حال، مارشال یوسیپ بروز تیتو کنترل را در دست داشت و مصمم بود که یک دولت مستقل کمونیستی را اداره کند.